مشاوره ازدواج :گفتگوی شادمانه با همسر
طبق نظر یکی از مشاوران ازدواج: «مشکل زوجهای امروزی این است که نمیتوانند با هم ارتباط کلامی داشته باشند.» ارتباط کلامی ارتباطی است که کلمات عقاید و پیامهای دو طرف را منتقل میکند. وقتی در ازدواج یا هر نوع رابطهای خطوط ارتباطی باز باشد و هر دو گیرنده و فرستنده باشند امید زیادی است که اگر مشکلی پیش آید بتوان آن را حل کرد. شما چگونه میتوانید این خطوط را باز نگه دارید؟ آیا میتوان پیشنهاداتی را در این زمینه بیان کرد؟
به این چیزها فکر کنید
افکارتان را روی چیزهایی که درست و خوب و راست هستند متمرکز کنید. به چیزهای دوستداشتنی و پاک فکر کنید، فکرتان را به خوبیها معطوف کنید، امیدهایی که در وجود دیگران است و به چیزهایی فکر کنید که به خاطر آنها میتوانید خدا را ستایش کنید و از آنها لذت ببرید. من فهمیدم که پیروی از این قانون سخت است اما اگر در کارم موفق شوم بسیار لذتبخش خواهد بود.
تنفر، حسادت، ترشرویی و ترس احساسات منفی هستند. وقتی به خوبیها آگاهانه فکر کنم نسبت به همسرم و دیگران با مهربانی رفتار میکنم و سعی نمیکنم که شخصیت آنها را خراب کنم.
نکته اول: به نقاط مثبت دیگران توجه کنید
نامهاش اینگونه آغاز میشد: «چرا باید انجام دهم؟ من یک زن احمق و دیوانهام که با مردی ازدواج کردهام که ۲۶ سال از خودم بزرگتر است. حالا هر کداممان ساز خودش را میزند و هیچ یک از ما در هیچ موردی با دیگری صحبت نمیکند. آیا میتوان به سلامت خود یا ازدواجم کمک کنم؟»
به خاطر تفاوت سنی زیاد شرایط خیلی مشکل است اما محال نیست. برای این که سکوت دیگران را بشکنید بهتر است در مورد چیزی صحبت کنید که آنها به آن علاقهمند هستند. زن یک راننده آماتور میگفت: وقتی من و همسرم در مورد ماشینی که او بازسازی کرده بود صحبت میکردیم نزدیک بود باعث وقوع یک تصادف شوم. من به او توصیه کردم که روی ماشین یک رادیات خوب به کار ببرد. او ناگهان پایش را روی ترمز گذاشت (بدون اینکه به ماشین پشت سرش نگاه کند) و با قیافه شادابی از من پرسید: این اصطلاح را کجا یاد گرفتی؟ او دائم با ماشین سروکار دارد و بعید نیست که آن اصطلاح را از خودش یاد گرفته باشم. خیلی از کارم خوشش آمد.
نکته دوم: در مورد علایق او صحبت کنید
هر گاه نمیتوانم با همسرم و فرد دیگری در صحبت را باز کنم بهترین یاری کننده من پرسش است. ممکن است خیلی خودخواهانه به نظر برسد ولی وقتی یک نفر به ما اهمیت میدهد و از علایق ما در زندگی صحبت میکند یا چیزی میپرسد خیلی خوشحال میشویم.
وقتی یک نفر سؤالی در زمینه مورد علاقهام از من میپرسد با خود میگویم: «عجب آدم جالبی» وقتی به سؤالاتی جواب میدهم که برایم آشناست لازم نیست به خودم فشار بیاورم زیرا من به راحتی با حقایق و ظرایف زندگی خود آشنایم. وقتی در مورد علایق طرف مقابل از او چیزی میپرسم او به راحتی به ما جواب میدهد اما سؤالات نه تنها باعث آغاز گفتگو و رفاقت میشود که باعث میشود بر اطلاعات ما افزوده شود.
وقتی من صحبت میکنم، میدانم که قرار است چه بگویم اما نمیدانم که شخص مقابلم چه چیزی خواهد گفت. آلبرت انیشتین گفت که پرسیدن سؤال یکی از منابع مهم یادگیری است و هرگز دست از پرسیدن سؤالات بچگانه برنداشت. به خاطر داشته باشید که هر چه بیشتر بپرسید بیشتر میدانید و هر چه پیش بدانید بهتر تصمیم میگیرید.
نکته سوم: سوال بپرسید
گفتگوی بیتوقف
زنی گفته است: زن باید یک شنونده خوبی باشند. من با این حرف موافقم اما نه به این خاطر که این حرف را یک زن گفته است بلکه به این دلیل که افراد کمی میتوانند به این پیشنهاد ساده عمل کنند. ما همه از وقتی که به این دنیا پا نهادهایم دوست داریم حرف بزنیم و دیگران به سخنان ما گوش دهند. بچهها معمولا بر سر یکدیگر فریاد میکشند تا صدایشان را به دوش یکدیگر برسانند.
سعی کنید این مسئله را به یاد داشته باشید که آدمهای پرحرف دوست دارند که شنوندهای داشته باشند، ولی من دوست دارم از آنها پرهیز کنم. هر مردی که با زن پرحرفی دفاع کرده باشد، دوست دارد از او پرهیز کند.
نکته چهارم: بایستید، نگاه کنید و گوش دهید
جملههای ناامید کننده
واقعا که بعضی از زنها در ناامید ساختن شوهرانشان استادند. زن میتواند با گفتن یک جمله آرامبخش خستگی همسرش را رفع کند. ولی در بیشتر خانهها یک جمله امیدوار کننده شنیده نمیشود و هوای آنجا همیشه طوفانی است. نکته پنجم: شوهرتان را امیدوار کنید.
سکوت نکنید
هرگاه خشمگین هستید: «با شعله ور ساختن آتش خشمتان مرتکب گناهان بیشتری نشوید. هرگاه خشمگین هستید قبل از غروب خورشید بر آن فائق آیید. در عوض با یکدیگر مهربان باشید همدیگر را ببخشید، همان گونه که خدا شما را بخشید و میبخشد.»
مردی درباره ازدواجش به مزاح میگفت: «من و همسرم هرگاه خشمگین باشیم با هم نمیخوابیم گاهی اوقات ناراحتی و خشم ما سه ماه طول میکشد.» مشکلاتی که قبل از خواب به آنها توجه میکنید به روز بعد کشیده میشوند و فکر و ذهنتان را به خود مشغول میکنند و اگر آنها را رفع نکنید بر سلامت روح و جسمتان تاثیر منفی خواهد گذاشت. یکی از روزنامهنگاران معروف نوشت: «مردان سالم و قوی قادرند دردها و رنجهای معمولی را تحمل کنند ولی خشم و عصبانیت قدرت و توانشان را از بین میبرد. از قرنها قبل ثابت شده است که خشم و عصبانیت باعث بروز دردهایی در ناحیه قفسه سینه و مرگهای ناگهانی میشود. خشونت باعث افزایش فشار خون و سخت شدن رگهای خونی، افزایش اسید معده، معده درد و افزایش قند خون میشود. گاهی اوقات یک زن بحث را نیمه تمام رها میکند و اجازه میدهد که اختلاف او با طرف مقابلش همینگونه سالیان سال ادامه پیدا کند. ترس او از این است که با طرف مقابلش روبرو شود.
خیلی سخت است که انسان همواره با نگرانی از چیزی دفاع کند: اما چون روبرو شدن با مردم باعث میشود که آنها هم در قبال موضوع موضعی اتخاذ کنند، گاهی اوقات لازم است با آنها روبرو شد و به بحث پرداخت. ضربالمثلی میگوید: مرد عاقل کسی است که خشمش را فرو خورد و از اهانت و توهین چشم پوشد. اگر از درون خود احساس امنیت میکنید به راحتی میتوانید نکات ناراحت کننده کوچک را نادیده بگیرید، اما ممکن است نتوانید با موضوعات جدیتر دست و پنجه نرم کنید. اگر همیشه ذهن خود را با یک بحث خیالی مشغول دارید ممکن است حریف خیالی شما بر شما تسلط پیدا کند و نشاط زندگی را از شما بدزدد.
به جای اینکه برده خشمگین او باشید، اگر ممکن است، احساسات خود را به آرامی برای او بیان کنید. اگر چیزی از درون شما، شما را ناراحت دارد ساکت ننشینید. اما وقتی صحبت میکنید مواظب باشید که بر مشکل حمله کنید نه به فرد، لازم نیست به او باج بدهید اما مهربانی و لطف شما کاری میکند که هیچ سخن تندی نمیتواند. به یاد داشته باشید که «اگر فردی را علیرغم اراده و خواست خودش متقاعد کردید او هنوز هم همان فرد قبلی است.»
تقصیر را به گردن دیگران نیندازید
وقتی شوهرتان بداند که او را کاملا پذیرفتهاید چیزهایی را به شما خواهد گفت که خیلی از اوقات از گفتن آنها سر باز میزند. این نیز یک نوع ارتباط است. اگر او در گفتن چیزها به شما احساس راحتی بکند معجزه است. با گوش دادن به او اعتماد او را جلب کنید. وقتی او صحبت میکند برای دفاع از خود حرفش را قطع نکنید. اگر دیدید که اشتباه کردهاید یا راهحل او بهتر است آن را بپذیرید. بیان این سه کلمه «من اشتباه کردم» خیلی مشکل است، اما خیلی از گرههای کور را باز میکند.
دیگران را ببخشید
وقتی نزاع شما تمام شد او را ببخشید و آن را برای همیشه فراموش کنید. کلمه بخشش به این معنی است که یک نفر اشتباه کرده است و لازم نیست که حتما یک نفر از دیگری عذرخواهی کند. بخشیدن ممکن است گاهی اوقات یک جاده یکطرفه باشد و این شاید بدین معنی است که ممکن است هر دفعه که به یاد نزاعتان افتادید خشمگین شوید.
وقتی احساسات او جریحهدار میشود
ضربالمثلی میگوید: کسی که خطایی را ببیند و بپوشد گسترنده عشق است. اما کسی که چیزی را ببیند و همیشه آن را به رخ دیگران بکشد جداکننده دوستان نزدیک است. بعضی از زنها دوست دارند وقتی دور هم جمع میشوند از شوهرانشان بدگویی کنند تا وقتشان بگذرد. دکتر توماس هریس در کتاب وضعیت آخر مینویسد: افرادی که از بازی «آیا خیلی وحشتناک نیست؟» لذت میبرند حقایق را با آغوش باز نمیپذیرند. اگر زنهای همسایه دور هم جمع شوند و موضوع بحثشان: «شوهران احمق هستند» بیشک از پذیرش زنی که میگوید: «شوهرم یک تکه جواهر است» در رنج و عذاباند. اگر شما فردی را دوست دارید باید نسبت به او وفادار بمانید. تعریفی که از وفاداری ارائه شده است، شامل سه جنبه میشود:
۱- همیشه به او اعتماد داشته باش. اگر با همسرتان در امری اختلاف سلیقه دارید به خاطر کسب موافقت با همسرتان به طرح و نقشه خود پشت کنید و با او موافقت کنید.
۲- همیشه انتظار داشته باشید که او بهترین آنچه که میتواند باشد. وقتی همسرتان پیشنهاد تازهای دارد او را تشویق کنید. به جای اینکه با غرغر و مسخره کردن او بدترین کس را از او بسازید. اولین امیدوارکننده او باشید. به او بگویید که شما میدانید که او موفق میشود و این روحیه را در خانواده خویش افزایش دهید.
۳- سعی کنید همیشه از او دفاع کنید. خیلی از زنان در «گربه را دم حجله کشتن» دکترا دارند. این رشته تمام اعتمادبهنفس و خلاقیت شوهرتان را از بین میبرد. مسخره کردن همسرتان با مسخره کردن خودتان یکی است. دقت کنید که او شوهر شماست.
سکوت را بشکنید
چند سال قبل پرسشنامهای را به افرادی که به نیروهای نظامی پیوسته بودند دادیم و از آنها پرسیدیم: اولین چیزی که در زندگی نیاز دارند چیست؟ اولین خواسته و نیاز آنها زیبایی و رابطه جنسی نبود بلکه خواسته آنها آرامش بود. مرد به خانه میآید تا آرام شود و به آرامش برسد. اگر شوهرتان روز سختی را پشت سر گذاشته باشد یقینا اولین چیزی که مورد نیازش باشد آرامش خواهد بود. شما میتوانید او را به آرامش برسانید. این قواعد برقراری ارتباط را میتوانید با هر کسی و در هر نوع رابطهای به کار ببرید. این قوانین دردهایتان را مداوا میکند و طرف مقابلتان را شادمان میسازد. هزاران نفر گفتهاند که در زندگیشان با اجرای این قوانین معجزه روی داده است.
قلب شاد
اگر بهترین برنامهای که طرح کردهاید متوقف شود و با شرایط تازهای روبهرو شوید چه میکنید؟ یک بار خانمی این سؤال را پرسید. خودش با افراد مختلفی صحبت کرده بود و کتابهای زیادی را مطالعه کرده بود تا پاسخ مشکلش را بیابد. این مشکل به خوبی درک میشود که وقتی آدم رشد میکند فرازونشیبهای زندگی بیشتر میشود. ولی وقتی که یک برنامه منطقی و قابل اجرا طرح کرده باشید و راحتتر همیشه میتوانید خود را با این فراز و نشیبها وفق دهید. وقتی همه چیز به هم میریزد و کنترل همه چیز را از دست میدهید دو راه در پیش رو خواهید داشت:
۱) عصبانی شوید و برنامه خود را رها کنید.
۲) به طرح و برنامهای که ریخته اید عمل کنید.
سعی کنید قسمتی را که باعث شده برنامه شما به هم بخورد اصلاح کنید. بحرانهای روزمره یکی از چالشهای زندگی است، ولی طرز تفکر ما قادر است ما را در بحرانها یاری کند و وجودمان را با نشاط و شادمانی تقویتکند. قلب شاد مانند دوای مفید معجزه میکند.
در این رابطه بخوانید :
وقتی قلبتان از شادی و نشاط آکنده باشد خواهید توانست با دیگران به ملایمت و مهربانی رفتار کنید و بر خودتان آنقدر کنترل خواهید داشت که کنترل برنامه و طرحی که برای زندگی ریختهاید از دستشان خارج نخواهد شد. سالها قبل تصمیم گرفتم قلبی شاد و مسرور داشته باشم. البته چون تصویر ذهنی روشن و واضحی نداشتم در ابتدای کار با سختیهای زیادی روبرو شدم. وقتی کودکم سر میز صبحانه کیک را از روی میز پایین انداخت عصبانی شدم. وقتی پیراهن همسرم را در خشکشویی گم کردم بر عصبانیتم افزوده شد. ظهر ناراحت و عصبانی به مدرسه رفتم وقتی از مدرسه برگشتم ماشین پر از خرت و پرتهای گوناگون بود اما ناگهان ماشین وسط ترافیک خاموش شد و دیگر روشن نشد. نزدیک بود گریه کنم. ناگهان فهمیدم که رفتارم روی همه تاثیر خواهد گذاشت و کودکان من این نوع رفتار را از من خواهند آموخت.
بنابراین به جای گریستن خندیدم. بچهها با تعجب به من نگاه کردند اما آنها هم خندیدند. وقتی دست به دست هم دادیم تا از خیابان عبور کنیم و کمک بیاوریم خندان و شادمان بودیم. قلب شاد تمام مشکلات شما را حل میکند. خیلی از موارد لازم است که به رفتار و طرز فکر عجیب خود بخندید.
شما میتوانید مشکلات خود را با همسرتان در میان بگذارید. ولی به جای تراژدی ساختن میتوانید از آنها لطیفه بسازید. به خاطر داشته باشید که هر وقت اشتباهی پیش آمد فقط طرح و برنامه شما با شکست روبهرو شده است. شما شکست نخوردهاید.
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت مشاوره ازدواج رجوع کنید
منبع:مشاورکو
مشاوره در برترین مراکز مشاوره مورد تایید کانون مشاوران ایران
سلام من یه سوالی برام پیش اومده
با یک پسری در ارتباط هستم برای ازدواج البته از طریق خانواده ها با هم آشنا شدیم.ولی فعلا دور از هم هستیم.و فقط به صورت اینترنتی در تماسیم.مشکل اینجاست که ایشون اکثر اوقات شروع کننده صحبت نیست آنلاین میشه ولی منتظر میمونه تا من سلام کنم و سر صحبت رو باز کنم.نمیدونم این به خاطر غروره مردانه ایشون هست با به خاطر بی میلی ایشون؟؟/ چون من خودم هم نسبت به دخترا یه مقدار مغرورم و خیلی وقتا هر دو آنلاین میشیم و هیچ حرفی نمیزنیم.و این جوری احساس میکنم هر روز از هم دور میشیم.هر چند وقتی هم که حرف میزنیم راجع به مسائل روزمره آب و هواست.نمیدونم کحای این مشکل رو برطرف کنم؟ ممنون میشم کمکم کنید.
با سلام
اگر هر دو شخصیت مغروری دارید و همیشه منتظ هستید طرف مقابل جلو بیاید خوب این کمی ادامه اشنایی و زندگی اینده را با مشکل مواجه می کند .البته شما که به شخصیت خود واقف هستید و می فرمایید ایشون رو مطمئن نیستید که چرا این طور هستند پس فعلا نمی شود قضاوتی کرد و اصلا اینترنتی و چت نمی توانید فردی را برای یک عمر زندگی انتخاب کنید و روش درستی نیست .بهتره توجه داشته باشید در مورد ازدواج باید حضورا ملاقاتی داشته باشید شرایط هم را در نظر بگیرید .و بهتره تلاش کنید شناخت درستی و منطقی شکل بگیرید اگر متوجه شدید طرف مقابل شما هم فردی است که نمی تواند خوب و صریح مسائل و ..را بیان کند معذب است و یا حتی مثل شما غرور دارد بهتره حتما به مشاوره پیش از ازدواج بروید چون اصلا معلوم نیست که قرار است شخصیت شما دو نفر در اینده با هم هم سو بشود یا خیر ؟؟به هر حال همین که همیشه باید دو نفر منیت ها را کنار بگذارند با هم کنار بیایند و بتوانند مشکلات را با هم حل کنند اهمیت ویزه ای دارد .امیدوارم خوشبخت باشیدو انتخاب درستی داشته باشید
سلام دختری ۲۴ ساله هستم که دو ساله با پسری هم سن خودم دوستم که عاشق همیم خانواده ها هم میدونن اما هیچ امیدی به من نمیده واسه آینده یعنی همش غیر مستقیم حرف میزنه اما خوب من انتظار دارم بعد دو سال حداقل یه قولی بده به توجه به این که میدونم خیلی دوسم داره من باید بدونم تا کی باید منتظرش باشم مشکل اینجاست که خودمم جسارت حرف زدن ندارم چه جوری می تونم از زیر زبونش بکشم ببینم اصلا برنامه ی آیندش جیه؟
با سلام
اگر پسری در طی دوسالی که با شما بوده بع غیر از دوست داشتن که خب طبیعی است در ازدواج بین دو جنس مخالف پیش بیاید به ازدواج هم فکر کرده باشد و دغدغه او باشد هر چه زودتر مطرح می کند .و اصولا اقایان در این زمینه رودربایستی ندارند .و نگرانی به خاطر از دست دادن فرد مورد علاقه انها را به سمت ازدواج می کشد البته اگر رابطه جنسی برقرار نشده باشد .چون در این صورت فر به ارضای غریزه اصلی و انگیزه برای ازدواج رسیده است و دیگر تعهدی به ازدواج نخواهد داشت و اگر باشد بسیار پایین است .گاهی افراد تر س از مسئولیت پذیری دارند و به همین خاطر ازدواج را مطرح نمی کنند که خب در نوع خودش اسیب است و بعدا هم ممکن است این فرد مسئولیت های زندگی را نپذیرد .شما اگر واقعا تکلیفتان مشخص باشد و اگر درپاسخ ایشون مطرح کنند قصد ازدواج ندارند و شما خیلی راحت رابطه را قطع می کنید می توانید راجب برنامه اینده ایشون بپرسید مثلا اینکه این دوستی تا کی ادامه داشته باشد ایا در این سطح کفایت می کند یا به گونه ای دیگر باشد و یا حتی داشتن خواستگاران دیگر را مطرح کنید و عکس العمل ایشون رو ببینید به هر حال بلاتکلیف بودن ان هم برای ذختر ممکن است برابر باشد با از دست دادن فرصت های اینده .در هر حال تصمیم گیری با خود شماست موفق باشید .