از همسران خود تعریف کنید

مشاوره قبل ازدواج

اولین قدم که هر فرد معمولا برای ازدواج بر میدارد صحبت کردن و آشنا شدن با کسی است که ایده آل های خود را در او میبیند . اما در این صحبت های قبل از ازدواج و به اصطلاح دوران آشنایی باید چه چیزهایی را مد نظر داشت؟ چه حرف هایی را باید زد و چه حرف هایی را نباید بر زبان آورد. به طور مثال هستند برخی دخترانی که مسائل مادی برایشان مهم است اما از بیان آنها امتناع میکنند و بعدها پشیمان میشوند که چرا در این باره حرفی نزده اند و میگویند که اگر دقیق تر درباره شرایط اقتصادی همسرشان میدانستند هرگز تن به این ازدواج نمیدادند. به همین دلایل حتما قبل از اقدام به ازدواج با یک مشاور ازدواج در خصوص مشاوره قبل  ازدواج صحبت و در خصوص مشاوره قبل ازدواج مشورت به عمل آورید.

میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت مشاوره ازدواج مراجعه کنید

منبع:مشاورانه

394 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر
  1. دل
    دل گفته:

    سلام. من یه پسر بیست و چهار ساله هستم که معلم هستم. می خواستم بدونم ازدواج با همکار فرهنگی مناسب است یا نه؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام در ازدواج طیف خاصی نداریم .که مثلا ازدواج دو قشر توصیه شود یا رد شود به هر حال گفته شده وقتی هر دو نفر از یک قشر باشند خیلی راحت تر با مسائل کنار می ایند چکن درک مشترکی از شرایط کاری هم دارند و خب طبیعتا این مساله مهمی است
      .اگر شما انتخابتون یک فرهنگیه و همه جوانب رو در نظر گرفتید و اصلا خودتون هم با شناختی که از شغلتون دارید مایلید با همچین فردی زندگی کنید بهتره اقدام کنید و مساله خاصی ایجاد نخواهد شد .یعنی بپذیرید که بعدا هم که بچه دارشدید همسر شما با این شغل از عهده مسئولیت ها بر اید .
      ومهمترین مساله در ازدواج شناخت دو طرف از یکدیگر است و اینکه اصلا ملاک ها و ایده ال ها با هم هماهنگ می شوند یا خیر ؟باقی توافقی است حالا در هر شغل و رشته ای
      البته در برخی مشاغل به دلیل سختی کار فرد مایل است همسرش در شغل دیگری باشو که فراغت بیشتری داشته باشد
      در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید و انتخاب درستی داشته باشید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰

      پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
      موفق باشید

      پاسخ
  2. مران
    مران گفته:

    سلام .عشق زیبا و مقدسه..بخاطر همینه که نمیتونم عشقمو فراموش کنم .قلبم بایادش از سینه بیرون میزنه .ده جور بیماری به سراغم اومده .که دارم باهاش دست و پنجه نرم میکنم .بارها خواستم برم باهاش حرف بزنم بلکه متقاعدش کنم برگرده اما میدونم اب تو هاون کوبیدنه .به هردری زدم که بتونم فراموشش کنم اما نمیتونم و بی اختیار بایادش که لحظه ای رهام نمیکنه اشکم سرازیر میشه .هیچکس و هیچ چیز نمیتونه جاشو تو قلبم بگیره.مثل یک ربات شدم بی انگیزه و منمتظر مرگ یک مرده متحرک

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام دوست عزیز بله درست است همان طور که از اسمش مشخص است عشق رابطه عاطفی و دلبستگی شدید و اصلا با حساب و کتاب و منطق هم خوانی ندارد مگر اینکه بخواهیم منطقی در موردش قضاوت کنیم .به هر حال اینکه زندگی تعطیل شود و مدام درگیری ذهنی باشد خودتون هم می دکنید شرایط مطلوب نیست هر چند هم این شرایط سخت باشد ولی قابل درمان است می توانید با مراجعه حضوری به خودتوت کمک کنیو امیدوارم حداقل به فکر اون هایی باشید که همان قدر به شما علاقه دارند و دوست دارند حال شما بهبود پیدا کند .شاید برای شما امروز سپری شدن بدون اون فرد سخت باشد ولی بعد از اینکه له دلایل وابستگی اگاه شدید می تونید زندگی عادی داشته باشید پس فرصت های اینده رو از دست ندهید برای هر مسئله ای درمانی وجود دارد .امیدوارم به زودی شرایط شما مرتفع شود.

      پاسخ
  3. مینا
    مینا گفته:

    سلام. وقت بخیر. من خیلی ناراحتم… . خیلی نگران و بسیار پشیمونم انقدر که نمیتونم حتی گریه کنم. ۲۵ سالمه. از نظر ظاهر و اخلاق و خانواده و تحصیلات در سطح خوبی هستم. ۶ماه پیش باآقایی اشنا شدم به قصد ازدواج و اصرار برآشنایی داشتن خیلی. منم قبول کردم و از اونجایی که ایشون خیلی شرایط خوبی داره، بسیار دلیسته شدم امیدوار. ایشون ۲۹ سالشه و از همون اول منو مطمئن کرد برا ازدواج میخواد و رابطه ما قرار نیست دوستی باشه چون سن ما ایجاب نمیکنه. من گفتم تا دوماه فرصت داری به خانواده بگی. اما هر سری یه مشکلی پیش اومد و جور نشد. نهایتا چند روز قبل بهش گفتم یه تاریخی رو مشخص کن حدودی که من بدونم کی میگی به خانواده ت. گفت چشم. ۲روز بعد اومده میگه من نمیتونم الان ازدواج کنم چون بابا و مامانم بهم احتیاج دارن و اگه من برم، نمیتونن زندگی کنن. البته درجریان بیماری باباش هستم. خیلی ناراحت شدم و گفتم مشکلی نیست من خودمم کمک بخوای، دریغ نمیکنم و باهات کنار میام. فقط بهشون بگو آروم آروم. اونا هم بدشون نمیاد از اینکه تو ازدواج کنی. میگه من دوستت دارم اما فعلا قصدی برا ازدواج ندارم. رابطه رو از فاز ازدواجی بیار تو فاز دوستی. من هیچ توقعی هم ازت ندارم. اگه میتونی اوکی. نمیتونی م به تصمیمت احترام میذارم. اینم بگم با هم رابطه جنسی اونجوری نداشتیم. اما تماس فیزیکی بینمون بوده. بهم بگید چیکار کنم. فعلا که باهاش صحبتی نمیکنم. در ضمن، پیشنهاد دادم بریم مشاوره، قبول کرد. و گفت چون دوستت دارم قبول. میخوام بدونم درسته بریم مشاوره؟ اصلا میشه امیدوار بود؟؟؟😔خیلی ناراحتم… . خیلی. واقعا دلم شکست…

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      باسلام
      دوست عزیز باید دقت داشته باشید ،که وقتی فردی این طور وابستگی عاطفی در موردش شکل می گیرد .شما نمی توانید منطقی تصمیم بگیرید درسته شرایط شما قابل درک است ولی چقدر می تونید برای ایشون صبر کنید .اگر واقعا در صورت مشاوره رفتن باز ایشو ن شما رو برای دوستی بخواهند حاضرید ادامه بدهید .بهتره کمی فکر کنید قطعا برای شما این حالت خوشایند است که به دلیل علاقه فکر کنید هنوز راهی برای ازدواج وجود دارد ولی مهم ایشون هستند .که باید تصمیم بگیرند چون ایشون هم تمایل دارند دوست بمانید ممکنه با شما پیش بروند و به مشاوره هم بیایند ولی خوب این وقت خریدن باشد صرفا .هر چند پدر ایشون بیمار باشند به هر حال ازواج با فردی که خودش می گوید راه می اید و شرایط را می پذیرد امروزه برای هر مرد یک شرایط دلخواه است .امیدوارم صحبت های بنده را درک کنید .گاهی اوقات با همه اینکه شرایطی برای ما سخت می شود باید دقت کنیم بهتر است در مورد ازدواج با فردی پیش برویم که مطمئن باشد تردید نداشته باشد چون ممکن ایت برای فرد مردد در هر محله ای که باشید ممکنه مسئله ای شکل بگیرد و نخواهد ادامه دهد به هر حال امیوارم خوشبخت باشید

      پاسخ
  4. بهار
    بهار گفته:

    سلام
    دختری هستم ۳۵ ساله مدت دو سال و نیم با مردی آشنا شدم مطلقه و دارای دو فرزند که بچه ها پیش مادرشون زندگی می کنند و ظاهرا هیچ تصمیمی برای اینکه بچه هارو به پدر برگردونن ندارن
    این مرد از نظر مالی در شرایط کاملا معمولی هستن چون مهریه کامل رو به زن سابقشون دادن خانه ماشین و پول و عملا در حال حاضر هیچ مل و اموالی ندارن فقط حقوق ماهیانه ۷ میلیونی که تفریبا هر ماه دو نیم ار این حقوق رو به حانواده اشون پرداحت میکنن
    ایشون به خواستگاری من اومدن و در حال حاضر نامزد هستیم ولی بشدت دچار تردید و ترس زیادی از ازدواج شدم در دوران نامزدی هم رابطه جنسی کامل برقرار کردیم. خانواده ام خیلی مخالف نیستن و تصمیم نهایی رو بر عهده خودم گذاشتن ولی خانواده من هم تردید دارن/قابل ذکر هست که من ایشون رو خیلی دوست دارم ولی همین ترس و تردیدی که بعد از نامزدی سراغ من آمده روی علاقه من داره تاثیر میذاره / واقعا نمیدونم باید چکار کنم . ممنون از راهنماییتون

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      دوست عزیز شما اکنون نامزد هستید و دو سال و نیم هم رو می شناختید و رابطه جنسی هم برقرار شده .این تردید دقیقا از چه موضعی است بهتر نبود قبل از رسمی شدن رابطه تلاش می کردید جوانب امر سنجیده شود و تردیدها پاسخ داده شود .اکنون که هنوز ازدواج نکردید و زیر یک سقف نرفتید هم فرصت مناسبی است تا در هر موردی که تردید وجود دارد و البته انتظاراتی با هم صحبت شود .و تصمیم گیری کنید شاید بهتر باشد زیر نظر روانشاس به سوالات پاسخ داده شود و دلایل تردید و شک بررسی شود .شما به ایشون علاقه دارید و خوب این تردید اگر از جانب فرزندان اشون باشه یک مساله است از جانب همسر قبلی و یا دارمدی که صرف خانواده می شود و شرایط مالی که اکنون ایشون دارند ؟به هر حال موارد زیادی مطرح می شود باید دید دلایل دقیقا چیست و چرا شما دچار شک شدید و طبیعی است که شک ها باعث اختلال در مباحث عاطفی فرد می شود .امیدوارم خوشبخت باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

      پاسخ
  5. شیده
    شیده گفته:

    سلام خوستگاری دارم که پدرش با داشتن سه فرزند بزرگ زن دوم گرفته و خانواده اش بعد از فهمیدم به شهر دیگری نقل مکان کرده اند.حالا نگرانم که این مورد چه تاثیری می تونه بر روی زندگی مشترکمون داشته باشه.و این مسئله رو چه جوری برای خودم حل کنم در حالی که حواستگار من فردی خانواده دوست است و آدمی کتکی به خود ولی در کل میترسم این مسئله از هر ججهت تاثیر منفی بر روی زندگی مشترکمان بگذارد.لطفا بگویید چگونه با این مسئله به طور منطقی برخورد کنم؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      دوست عزیز این مساله و پذیرش ان کاملا بستگی به خود شما دارد .به هر حال قرار است با خانواده ای وصلت کنید که پدر همسرتون شرایط اینچنین را تجربه کرده است و خب این شرایط اگر برای شما دشوار است .بهتر است بیشتر فکر کنید البته به نظرم مهم طرف مقابل شماست به هر حال پدر ایشون به هر دلیلی که نمی توانیم قضاوتی داشته باشیم همسر دومی گرفتند خب طبیعی است که نگران شوید ولی باید دید طرف مقابل شما چه واکنشی نسبت به این جریان دارد و البته خوب جدا زندگی کردن شما هم طبیعی است و این از خیلی ار مسائل راحت جلوگیری می کند به هر حال شما بهتره در مورد ایشونو رفتارشون بیشتر دقت کنید .و خب با ایشون صحبت کنید خیلی از تردید های شما به راحتی مرتفع می شود .در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم درستی بگیرید و این اتفاق بزرگی نیست که بخواهید درگیرش باشید به هر حال ممکن است برای هر فردی پیش بیاید .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
      موفق باشید

      پاسخ
  6. هاشمی
    هاشمی گفته:

    سلام پسری ۲۹ ساله هستم کارمند رسمی با حقوقی نسبتا خوب اگر خودستایی نباشه ظاهر نسبتا حوب که بزرگترین سرگرمی من تا حالا ورزش بوده و به گفته بسیار از دوستان و همکاران شرایط نسبتا ایده آلی دارم در ضمن در یک خانواده فقیر بزرگ شدم و از بچگی در کنار درس کار هم میکردم که به لطف خدا الان به قول قدیمی ها دستم به دهنم میرسه اما زا انتخاب همسر یه همزبون یه همراه خوب عاجزم چون هم قیافه و زیبایی واسم مهمه و هم تو این سن نمیتونم احساسی تصمیم بگیرم و چیزایی دیگه رو نادیده بگیرم.لطفا راهنماییم کنید.

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام .قاعدتا وقتی در کودکی شرایط سختی داشتید و حالا شرایط مناسبی دارید نسبت به دیگران سخت گیر تر خواهید شد نسبت به انتخاب همسر اینده .در مورد ملاک های طرف مقابل زیبایی برای همه مردان اهمیت دارد ولی بدانیدمساله نسبی است شما باید فردی برابتان دلنشین باشد پس از قبل ملاک هایی را متصور نشوید که اگر فردی نداشت حذف شود در مورد تصمیم درست وقتی مردد هستید بهتر است از مشاور کمک بگیرید .هر چه سن بالا رود افراد سخت گیر تر می شوند .و در مورد شما هم صادق است مخصوصا وقتی شرایطی داشته باشید که از نظر خود و خانواده ایده ال باشد .امیدوارم تصمیم درستی بگیرید ملاک های واقع بینانه را در تظر بگیرید و خوشبخت باشید

      پاسخ
  7. mahdiye
    mahdiye گفته:

    سلام دو خواستگار دارم که هر دو ابراز علاقه شدید میکنند.اولی فامیل دور، مهندس، پدر و مادرش در کودکی از هم جدا شدن اند مدتی با پدر و مدتی با مادر و مدتی باخانواده پدریش زندگی کرده.و محل کارش دو از سکونت ماست مومن است.و دومی فامیل نزدیک،مهندس، مشکل خاص خانوادگی تا حالا نداشته اند محل کار و زندگی در شهر خودمان بوده و هست.مومنه و انعطاف پذیری تر از اولی.نمیدونم چیکار کنم نمیخوام هیچکدومشون ناراحت بشن.فکر کردن به هر دو جواب منفی بدم هر دو ابراز علاقه شدید می کنند.

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام .اگر موردهای مناسبی هستند چرا باید پاسخ منفی بدهید خب شاید مورد دوم مناسب تر باشد چون نفر اول شاید به دلیل اینکه کودک طلاق است نیازهای عاطفی بیشتر و ت قعات و انتظارات بیشتری از طرف مقابل داشته باشد و چون محل کارش متفاوت است شما تمایل نداشته باشید البته که مهم نظر خود شمااست ولی وقتی فردی در شرایط خانوادگی حمایت گر و عاطفی بزرگ شود و دور از تشنجات باشد بسیار مهم است .و خب در زندگی اینده هم ان حمابت گری را خواهد داشت و خب هیچ چیز قطعی نیست و این ها صرف تجربه است .خودتون بین ابن دو نفر اگر تمایل به انتخاب کرون و ازدواج دارید خب قاعدتا فردی را انتخاب کنید که با شرایط خانواوگی شرایط روحی و ملاک ها و انتظارات شما هم خوان باشد می توانید از مشاوره فردی هم بهره ببرید .امیدوارم خوشبخت باشید در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
  8. کیهانی
    کیهانی گفته:

    سلام من یه مشکلی دارم خستم کرده به خدا..سه دوست دختر دارم و دوستش هم دارم اما وقتی میخوام روش برای ازدواج فکر کنم نمیشه با خودم میگم که به اون حد دوستش ندارم اما وقتی میام جدا شم نمیتونم.نمیتونم فکر کنم مال یکی دیگه بشه از اون طرفم دو دلم که واقعا از ته دل دوستش دارم یا نه؟ تو رابطه دوستشمون هم پیش میاد که سرد بشم دوست داشتنم همش کم و زیاد میشه.خلاصه هم میخوام و هم نمی خوام نمیدونم چه مرگمه به خدا خسته شدم دوستمم تو این رابطه اذیت میشه.لطفا کمکم کنید.

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام .دوست عزیز این تردیدها مشکل ساز می شود .و بهتره به مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کنید .اگر واقعا فکر می کنید که علاقه ای وجود دارد بهتره دنبال رفع تردیدها باشید که ممکنه دلایل مختلفی داشته باشد .همین که حتی ترس از دست دادن هم دارید یعنی باید ابتدا خودتون رو بشناسید و شخصیت و اینکه از طرف مقابل و زندگی چه می خواهید و بعدا اقدام کنید .خوشبخت باشید

      پاسخ
  9. باران
    باران گفته:

    سلام من دختر ۲۷ ساله ای هستم که به مدت یک سال پیش با پسری آشنا شدم.از هر لحاظ ایده آلمه خیلی با ایمان و مقید به اصول هست ولی متاسفانه دیروز یه اعترافی کرد و اینکه گاهی وقتا که ناراحته سیگار میکشه.این قولم بهم داد که ترم میکنه جتی گفت آزمایش میدم هر وقت تو بخوای .قبل از این جریان با هم تصمیم گرفتیم بریم مشاوره ازدواج نه اینکه مشکلی داشته باشیم نه، فقط برای اینکه بیشتر از خضوضیات و شخصیت پنهان هم آگاه بشیم تا اینکه این موضوع رو گفت و من که متنفر از دود و …. هستم ناراحتم شدم و ترکش کردم.ولی دلم پیشش و تورو خدا راهنمایی کنید چیکار کنم؟ بهش فرصت بدم؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      مساله سیگار و …ساده نیست چون ممکنه چیز دیگری هم باشد و ان وقت دیگر نمی توانید ادامه بدهید .به شما بستگی دارد .برای بعضی ها مساله ای نیست و راحت می گذرند ولی بعضی ها پذیرشی ندارند .اگر شما جز ان دسته از افرادی هستید که نمی توانید این شرایط را برای همسرتون بپذیرید بهتر این است که دیگر ادامه ندهید و فکر برگشت هم نداشته باشید .
      درسته شرایط عاطفی به خاطر شرایط خوب ایشون تجربه کردید و اکنون شاید عذاب وجدان دارید ولی نباید به خاطر این مساله خودتون رو سرزنش کنید .شاید خیلی شرایط ایده ال بعدا در زندگی عادی شود ولی اخلاق و رفتار ادم ها عادی نمی شود ضمن اینکه اگر نقطه منفی وجود داشته باشد شرایط سخت تر هم خواهد شد .امیدوارم تصمیم منطقی بگیرید و خوشبخت باشید

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *