درون گرایی بهتره یا برون گرایی

درون گرایی بهتره یا برون گرایی:به طور کلی درون گرایی و برون گرایی به این مساله اشاره دارند.

که شخص انرژی خود را از کدام منبع به دست می آورد.

نشانه های دورن گرایی و برون گرایی

افراد درون گرا بیشتر در خلوت خود به بازیابی انرژی از دست رفته خود می پردازند.

در حالی که افراد برون گرا تمایل دارند به برقراری ارتباط با اطرافیان بپردازند.

این در حالی است که برقراری ارتباط با دیگران برای افراد درون گرا باعث صرف انرژی می شود.

به طور کلی این که درون گرایی بهتر است یا برون گرایی سوال غلطی است.

باید توجه داشته باشید که هیچ یک از این دو بر دیگری برتری و ترجیح ندارد.

ولی در برخی شرایط خاص و برای جایگاه های متفاوت یکی می تواند بهتر از دیگری به ایفای نقش بپردازد.

  • در شرایط کنونی و در جامعه مصرفی پست مدرن بیشتر برون گرایی تبلیغ می شود.
  • چرا که در راستای اهداف مصرفی پست مدرنیته قرار دارد.
  • تبلیغ برون گرایی در دهه های اخیر به عنوان تیپ شخصیتی برتر سبب شد.
  •  حتی افرادی که درون گرا هستند متمایل به این باشند.

که خود را افرادی برون گرا جلوه دهند و این عامل فشار روانی زیادی را بر آنها تحمیل می کند.

از دیگر سو به طور کلی نسبت تعداد افراد درون گرا به برون گرا در جوامع در حدود ۱ به ۲ است .

و این برتری عددی در برون گراها سبب در اقلیت قرار گرفتن درون گراها می شود.

درون گرایی بهتره یا برون گرایی

برچسب ذهنی درون گرایی

و درون گرایی را به عنوان یک برچسب ذهنی نامطلوب به جامعه عرضه می کند.

  • در این زمینه نیاز به این وجود دارد که تعریف واقعی درون گرایی و برون گرایی از برداشت های عمومی
  • از این دو مطلب تفکیک و نقایص و ایرادات آنها در ذهن افراد جامعه اصلاح شود.

بنا براین آنچه برتری نسبی یکی از دو قطب درون گرا و برون گرا بر یکدیگر را در ذهن عمومی جامعه به وجود می آورد.

تفاوت جوامع و ارزش ها و هنجارهای آنهاست.

  • لذا ممکن است در یک جامعه بر خلاف تمایل جهانی که گرایش به تشویق برون گرایی دارد.
  • با توجه به ارزش ها و فرهنگ حاکم بر آن جامعه، درون گرایی به عنوان یک نعمت قلمداد شود.

لزوما این اتفاق در جوامع سنتی رخ نمی دهد.

برای مثال سوزان کین در کتاب سکوت به برتری درون گرایی بر برون گرایی در ذهن جمعی جامعه آمریکایی اشاره می کند.

برتری درون گرایی یا برون گرایی

توجه داشته باشید که این مطلب (عدم ارجحیت و برتری هیچ یک از دو قطب درون گرا و برون گرا بر دیگری.

به معنای نفی تفاوت های این دو گونه یا تیپ شخصیتی نیست.

بلکه به این مساله اشاره دارد که هر یک از این دو قطب با توجه به ویژگی هایی که دارند.

می توانند در جایگاه های مناسب با شخصیت خود به ایفای نقش بپردازند.

  • برای مثال یک فرد برون گرا که توانایی برقرار کردن ارتباطات قوی با محیط اجتماعی پیرامون خود دارد.
  • می تواند بهتر از یک فرد درون گرا که ایجاد ارتباط برای او انرژی بر است در زمینه برگزاری یک همایش موفق باشد.

در حالی که برای تمرکز بر یک مساله و ارائه راهکارهای خلاقانه برای پاسخ گویی به یک چالش شخصیت درون گرا می تواند موفق تر عمل کند.

فرد برون گرا را معمولا به یک اقیانوس به عمق یک حوض و فرد درون گرا را به یک حوض به عمق یک اقیانوس تشبیه می کنند.

که نشان از توانایی های متفاوت این دو دارد و هیچ یک در حد افراطی قابل قبول نیست.

ویژگی شخصیتی درون گرایی و برون گرایی

  • بنابراین ضرورت دارد که شخص ضمن آگاهی از ویژگی های شخصیتی خود، در جهت تعدیل این ویژگی ها و رسیدن به حدی از تعادل گام بردارد.
  • درست است که میزان قابل توجهی از ویژگی های شخصیتی از جمله درون گرا یا برون گرا بودن تحت تاثیر عامل وراثت قرار دارد .
  • ولی نقش تربیت در تشویق و یا تنبیه هر یک از این ویژگی ها قابل چشم پوشی نیست.

لذا ضرورت دارد فرد ضمن آشنایی با ویژگی های شخصیتی گروه متقابل خود، به ارزیابی مزایای حاصل از اکتساب آن ویژگی ها بپردازد.

و در صورتی که کسب آن ویژگی های شخصیتی می تواند وی را در جهت تعادل یافتن در ارتباط با دنیای درون و بیرون خود هدایت کند، در جهت کسب آنها بکوشد.

فرد باید به این باور برسد که بازنده و محکوم سرنوشت نیست و می تواند شخصیت خود را آن گونه که به نظرش درست می آید .

بسازد و در جهت کمال گام بردارد. این به این معنی نیست که درون گرایی یا برون گرایی بایست مورد درمان قرار گیرند.

چرا که یک عارضه روحی یا بیماری روانی نیستند بلکه یک ویژگی ذاتی هستند.

چگونگی شکل گیری شخصیت افراطی

از یک طرف ممکن است که وقتی فرد خود را با یک برچسب دو قطبی می شناسد .

مثلا خود را درون گرا یا برون گرا می داند.

این باور به تدریج به عنوان یک عقیده ذهنی در ذهن او نهادینه می شود.

و او را در جهت گام برداشتن در همان جهت هدایت می کند که موجب شکل گیری یک شخصیت افراطی می شود.

  • برای مثال در صورتی که شخص خود را برون گرا بداند می تواند در برابر موقعیت های خلوت برخورد منفی از خود نشان دهد.
  • و از این گونه موقعیت ها اجتناب کند و شخصی که خود را درون گرا می داند.
  • به خاطر همین باور از پرداختن به فعالیت های جمعی مانند گردش جمعی دوری کند.
  • به طور خلاصه باید گفت درون گرایی و برون گرایی بیماری نیستند و نیاز به درمان ندارند.
  • باید سعی کرد خود را شناخت و پذیرفت و مسیر خود را برای رسیدن به تعادل بین دو قطب درون گرا و برون گرا پیدا کرد.

 

منبع : com.مشاوره-ازواج