رابطه قبل از ازدواج را کنترل کنیم

رابطه با همسر قبل از ازدواج؛ تجربه آموزی یا آسیب پذیری؟

” ازدواج مثل هنداونه سر بسته ست، تا باهاش زیر یه سقف زندگی نکنی از جیک و پوک اخلاقاش چیزی دستت نمیاد!

حداقل کاری که میشه انجام داد اینه که قبل ازدواج تو مراحل دوستی، آشنایی و نامزدی خوب همدیگرو بشناسید و باهم باشید!”

رابطه با همسر قبل از ازدواج، موضوعی است که هر کدام از ما اعتقادت خاص خودمان را داریم.

رابطه با همسر قبل از ازدواج

تجربه آموزی یا آسیب پذیری؟

این روابط که به هرگونه روابط ( بخصوص رابطه جنسی ) بین دو نفری که هنوز با هم ازدواج نکرده اند، اشاره دارد اکنون از مقبولیت بالایی برخوردار است.

اینکه شما مخالف یا موافق سرسخت رابطه با همسر قبل از ازدواج باشید، یک اعتقاد اساسی است که تحت تاثیر گذشته خودتان، پدر و مادرتان و حتی جنسیت تان قرار دارد.

رابطه با همسر قبل از ازدواج

هدف رابطه با همسر قبل از ازدواج

موضوع مهم در برقراری رابطه با همسر قبل از ازدواج، هدف و انگیزه این رابطه است که می توان در قالب دسته بندی زیر تعریف نمود:

  • رابطه عاطفی: این رابطه که با هدف صمیمت و تجربه عشق قبل از ازدواج صورت می گیرد بخصوص برای افرادی که به علاقه و عشق قبل از ازدواج معتقدند، اهمیت ویژه ای دارد.
  • رابطه اجتماعی: در این رابطه معمولا شناخت همسر و خانواده او و آگاهی از فرهنگ و آداب و رسوم یکدیگر، هدف اصلی برقراری رابطه است.
  • رابطه جنسی: رابطه جنسی قبل از ازدواج که اغلب با قصد شناخت سلیقه های جنسی یکدیگر شروع گردد معمولا به لذت گرایی ختم  می شود.

صرف نظر از درست یا غلط بودن این دیدگاه، چگونه می توانیم قبل از ازدواج در جریان رابطه با همسرمان به شناخت دقیق ویژگی های مثبت و منفی او دست یابیم؟

همه چیز درباره رابطه جنسی با همسر پیش از ازدواج

رابطه جنسی با همسر که بعد از ازدواج یک موضوع با اهمیت و بخش مهمی از زندگی مشترک و رضایت از زندگی را تعیین می کند، رابطه زناشویی نامیده می شود.

این رابطه اگر قبل از ازدواج شکل گیرد، تحت عنوان رابطه پیش از ازدواج، رابطه ای از روی عدم کنترل غریزه جنسی، رفع کنجکاوی و حتی هوس بازی از آن یاد می شود.

معمولا افرادی که قبل از ازدواج با همسر خود رابطه جنسی را تجربه کرده اند، دلایل زیر را انگیزه اصلی خود توصیف می کنند:

  • رابطه جنسی با هدف تجربه سلایق جنسی هم و بررسی میزان هماهنگی جنسی یکدیگر
  • رابطه جنسی با هدف جلب رضایت و عشق در دیگری
  • رابطه جنسی از روی فشار درخواست یکی ( معمولا مرد ) و ترس از دست دادن یکدیگر
  • رابطه جنسی با قصد قبلی یکی از طرفین ( معمولا مرد )، جهت اجبار درونی برای ازدواج ( که معمولا با از دست دادن پرده بکارت همراه است ).
  • رابطه جنسی ناخواسته و بدون قصد قبلی، صرفا برای خاموش کردن هوس و میل جنسی

رابطه جنسی با همسر قبل از ازدواج احساسات خوشایند و ناخوشایندی به همراه دارد که تا حد زیادی به هدف و انگیزه برقراری این رابطه بستگی دارد.

به عنوان مثال این رابطه اگر با هدف تجربه عشق و صمیمیت بیشتر صورت گیرد ممکن است لذت جنسی، رضایت و صمیمیت بیشتر را تجربه کنند.

در مقابل افرادی که ناخواسته و یا از روی اجبار یکی از طرفین تن به این رابطه می دهند، با احساسات ناخوشایندی از جمله، سرزنش خود یا دیگری، بی اعتمادی به همسر آینده خود و احساس گناه درگیر شوند.

رابطه با همسر قبل از ازدواج

رابطه با همسر قبل از ازدواج چه پیامدهایی دارد؟

رابطه با همسر قبل از ازدواج از دامنه ای از روابط و تماس فیزیکی سطحی ( معاشقه و بازی ) تا یک ارتباط جنسی کامل را دربر می گیرد.

برخلاف گذشته، اکنون رابطه دوستی و رابطه جنسی قبل ازدواج رواج و مقبولیت بیشتری داشته و حتی عده ای آن را بخش ضروری از شناخت قبل ازدواج می دانند.

اما این نوع روابط در عین حال که باعث افزایش تجربه و شناخت بیشتر سلایق خود و همسرمان می شود، پیامد ها و مشکلاتی نیز به همراه دارد.

از جمله مشکلات احتمالی رابطه قبل ازدواج با همسر، می توان به موارد زیر اشاره نمود:

حاملگی ناخواسته

از دست دادن بکارت، و استرس ناشی از مشکلات جسمانی از جمله بیماری های مقاربتی در کنار تجربه سکس در شرایط استرس زا، معمولا منجر به خاطره ای ناخوشایند را در ذهن هر دو نفر می شود.

بدبینی

سهل گیری در برقراری رابطه قبل از ازدواج، که معمولا برای جلب رضایت طرفین بخصوص در پاسخ به درخواست مرد، صورت می گیرد، در خیلی از مواقع به بدبینی و بدگمانی نیز منجر می شود.

مانعی در راه شناخت

رابطه جنسی در پاسخ به بخشی از کنجکاوی های پیش از ازدواج، گاه باعث می شود دو نفر به جای تمرکز بر شناخت روحیات و خلق و خوی یکدیگر، صرفا به مهارت آموزی و رضایت جنسی تمرکز کنند.

اختیار کمتر در ازدواج

رابطه با همسر قبل از ازدواج، می تواند به احساس اجبار و فشار برای ادامه دادن رابطه و ازدواج منتهی شود.

رابطه با همسر قبل از ازدواج

رابطه قبل از ازدواج را کنترل کنیم

بسیاری از ضربه ها و مشکلات روحی جوانان امروزی در کشورمان به دلیل انتخاب های غلط و سپس برقراری یک رابطه با آن پسر و همچنین عدم توانایی اداره آن رابطه می باشد تا جایی که به خودشان می آیند و می بینند که هرآنچه که داشته و نداشته را داده اند و نتیجه ای از رابطه خود نگرفته و ضربه روحی شدیدی خورده اند.

اما درست است که در سنت و فرهنگ کشورمان ایجاد رابطه اشتباه و مردود است اما چیزی که در جامعه میبینیم خلاف این را ثابت می کند. برقراری ارتباط با هدفی پوچ و تنوع گرایانه رد شده و بسیار خطرناک می باشد، بحث ما روابطی می باشد که با هدف ازدواج سر و شکل گرفته و با نیاز شناخت از همدیگر به جلو پیش می رود.

line-separator

برنامه ریزی در رابطه

دراین روابط می بایست هدف از رابطه مشخص شده و با یک برنامه ریزی خاص رابطه به پیش برود تا جایی که از یک زمانی به بعد، وادین در جریان قرار گرفته تا به کنترل رابطه و راهنمایی فرزندشان ، با تجربه ای که دارند کمک نمایند.

البته والدین نیز باید به دور از افکار سنتی، به حرف های فرزندانشان گوش فرا داده و سپس با استفاده  از تجربه های خود به دور از هرگونه مشاجره و دعوا آنان را راهنمایی نمایند. مشاجره و لجبازی های شما بیشتر باعث احساساتی شدن فرزندتان و سپس تصمیم گیری وی بدون فکر و نزدیک تر شدن به فرد مورد نظرش شده ا جایی که دیگر از شما حرف شنوی نخواهد داشت.

line-separator

والدین چه باید کنند؟

بنابراین والدین عزیز در کمال آرامش برای خوشبختی فرزندشان تلاش کنند اما خود دختران و پسران باید حد و مرز خود را در رابطه شناخته و با توجه به ملاک ها و معیارهایشان در جهت شناخت طرف مقابل پبش بروند آنان همچنین می بایست حد و مرز یک رابطه که برای ازدواج می باشد را برای طرف مقابل مشخص کرده تا بعدها مشکلی در این جهت پیش نیاید.

گفتمان و رفتار ها در این روابط می بایست برای شناخت بیشتر باشد و آن ها را الگویی برای زندگی آینده در نظر بگیرند این می تواند یک آزمایش خوب و مطمئن از طرفین برای شروع زندگی باشد.

بدین ترتیب، ازدواجی که شکل می گیرد با شناخت کافی و همچنین با علاقه بوده و قطعاً خوشبختی را به همراه خواهد داشت.

مقاله های بیشتر در رابطه با این موضوع را در سایت مشاوره قبل ازدواج ببینید

منابع:

تکنیک های مشاوره ازدواج، دکتر یاسر دادخواه، انتشارات نارون دانش، ۱۳۹۸٫

رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج، بابک وزیری.

بررسی رابطه بین روابط پیش از ازدواج با نگرش به روابط فرازناشویی، سید هادی علی تبار، دکتر سعید قنبری، دکتر علی زاده محمدی، دکتر مجتبی حبیبی، ۱۳۹۳٫

سوالات متداول

۱ - رابطه جنسی با همسر، چه زمانی شناخت بهتر و در عین حال آسیب پذیری کمتری را به همراه دارد؟

معمولا روانشناسان و مشاوران مناسب ترین زمان برای تجربه و شناخت تفاهم جنسی را دوران نامزدی می دانند. در عین حال تمرکز به شناخت روحیات و خلق و خوی یکدیگر بر اساس معیارهای مدنظر، موضوعی است که تا قبل از این دوره، ( دوره نامزدی ) پیشنهاد می شود. همچنین برای شناخت بیشتر نسبت به سلایق جنسی یکدیگر به جای تکیه صرف بر تجربه آموزی که پیامدهایی بسیاری به همراه دارد، می توان با کمک تخصصی روانشناسان و مشاوره پیش از ازدواج، دانش و شناخت لازم در این حیطه را افزایش داد.

۲ - رابطه با همسر قبل از ازدواج خوب یا بد؟

 برخلاف گذشته، اکنون رابطه قبل از ازدواج صرفا به عنوان یک اشتباه یا خطای جبران ناپذیر قلمداد نمی شود و موافقان یا مخالفان خود را دارد. پذیرش رابطه قبل ازدواج با همسر و یا مخالفت سرسخت با آن تا حد زیادی تحت تاثیر گذشته خودتان، پدر و مادر و حتی جنسیت تان قرار دارد. به عنوان مثال اگر پدر و مادرتان به دلیل ازدواج اجباری و اصرار خانواده ها محکوم به ازدواج با یکدیگر شده و تا اکنون از زندگی خود ناراضی و نالان بوده اند، در موافقت تان با رابطه با همسر قبل ازدواج بی تاثیر نیست. برعکس اگر شاهد ازدواج ناموفق دوستان تان بعد از یک رابطه و دلداگی عمیق بوده اید و ازدواج پدرمادرتان را که سنتی صورت گرفته را الگویی از ازدواج موفق می دانید، ممکن است چندان موافق رابطه قبل ازدواج نباشید.

۳ - مزایای برقراری رابطه با همسر بعد از ازدواج چیست؟

موکول کردن رابطه جنسی به دوران نامزدی و بعد از عقد باعث می شود مسیر عاطفی سالم تر و کم تنش تری را تجربه کنید. احساس اختیار بیشتر در ادامه دادن و تصمیم گیری برای ازدواج، شناخت بیشتر روحیات و خلق و خوی یکدیگر و همچنین کم شدن از پیامد های احتمالی بارداری ناخواسته و مشکلاتی از این دست، از جمله مزایای موکول کردن این نوع روابط به زمان مناسب خود است.

۴ - آیا رابطه با همسر قبل از ازدواج به عشق و صمیمیت بیشتر منجر می شود؟

برخلاف تصور عام، رابطه جنسی با همسر پیش از ازدواج که با هدف دستیابی به صمیمیت و پیوند و نزدیکی بیشتر ایجاد می شود، معمولا نتیجه معکوس داده و باعث خاموش شدن آتش عشق می گردد. جذابیت جنسی به عنوان بخش طبیعی روابط دوستی معمولا با برقراری رابطه به ایجاد احساس بی اعتمادی و گاه دلزدگی یا تنوع طلبی منتهی می شود.

185 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر
  1. مینا12
    مینا12 گفته:

    با سلام.من ۳ ماه با یکی آشنا شدم البته از اقوام دورمونه.قبلا نسبتی میشناختیم همو.ولی الان سه ماهه که رابطمون زیاد شده تا جایی که حتی رابطه جنسی هم داشتیم با هم.الان خانوادش بهش گیر دادن که باید ازدواج کنه و واسش دختر در نظر رگفتن اما ایشون با اینکه بمن میگه دوست دارم و از این قضیه به شدت ناراحته.ولی در مقابل گریه های من همش میگه گیجم.و قدرت تصمیم گیری ندارم.منم هیچوقت بهش نگفتم که بره بخانودش راجع به من بگه و خودشم حرفی نمیزنه.

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      وقتی شما تا حد رابطه جنسی بدون اینکه از تعهد ایشون و خواشت ایشون برای ازدواج مطلع شوید پیش رفتید به هر حال شاید این پیامدها اجتناب ناپذیر باشد به هر حال کاری که اکنون می شود کرد این است که به خانوادشون شما رو معرفی کنند و مطرح کنند که به شما تمایل دارند .و این چیزی نیست که ایشون گیج شوند چون از اقدام دور هم هستند راحت تر می توانند اقدام کنند .به هر حال شاید این مطلب برای شما ناخوشایند باشد ولی در این مواقع که به ارتباط جنسی ختم می شود دختران وابستگی زیادی پیدا می کنند و بالعکس در مورد مردان چون به اون لذتی که تمایل داشتند می رسند از هیجان اولیه و اشتیاق برای بودن با این فرد کم می شود و سعی می کنند منطقی تصمیم بگیریند که ایا این فرد می تواند همسر اینده مناسبی برای انها باشد یا خیر ؟به هر حال امیدوارم ایشون در قبال شما مسئولیت پذیر باشند و بتوانند مساله را درست به خانواده منتقل کنند تا شما دچار مساله روحی نشوید .امیدوارم مشکل حل شود

      پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      وقتی شما تا حد رابطه جنسی بدون اینکه از تعهد ایشون و خواشت ایشون برای ازدواج مطلع شوید پیش رفتید به هر حال شاید این پیامدها اجتناب ناپذیر باشد به هر حال کاری که اکنون می شود کرد این است که به خانوادشون شما رو معرفی کنند و مطرح کنند که به شما تمایل دارند .و این چیزی نیست که ایشون گیج شوند چون از اقدام دور هم هستند راحت تر می توانند اقدام کنند .به هر حال شاید این مطلب برای شما ناخوشایند باشد ولی در این مواقع که به ارتباط جنسی ختم می شود دختران وابستگی زیادی پیدا می کنند و بالعکس در مورد مردان چون به اون لذتی که تمایل داشتند می رسند از هیجان اولیه و اشتیاق برای بودن با این فرد کم می شود و سعی می کنند منطقی تصمیم بگیریند که ایا این فرد می تواند همسر اینده مناسبی برای انها باشد یا خیر ؟به هر حال امیدوارم ایشون در قبال شما مسئولیت پذیر باشند و بتوانند مساله را درست به خانواده منتقل کنند تا شما دچار مساله روحی نشوید .امیدوارم مشکل حل شود.

      پاسخ
  2. sabt
    sabt گفته:

    سلام و خسته نباشید
    من پسری ۲۳ ساله هستم دارای تحصیلات لیسانس و هم چنین ۷ ماهی سر کارم با درامد میانگین ۲ میلیون .
    من از زمان کارشناسی که تقریبا دو سالی میشه عاشق یک دختری از همکلاسیام شدم و اون بنده خدارو زیر نظر داشتم تا تا این که اوایل دی پارسال بهش پیشهاد دادم و تا امروز در ارتباط بودیم وخانواده من از همون اوایل میدونستن که من عاشق همکلاسیمم و تازگی یعنی یک ماهی هست خانواده دختره هم فهمیدن .
    و قرار بود به همراه خانواده از دختره رسما خواستگاری کنیم ولی به یک سری دلایل عقب افتاد تا امروز.
    خانواده دختره مخصوصا ابجی هاش بهش گفتن پسره رابطه دوست دختری پسری برقرار کرده ولی واقعا این جوری نیست. حتی بهش گفتن وابسته شدی و دختره هم بهم میگه وابسته شدی ولی خودم فکر نمیکنم وابسته شده باشم.چون یک سری مشکلات پیش آمده از قبیل این که خانواده دختره فهمیدن که ما در ارتباطیم باهام ارتباطشو قطع کرده همین ماجرا باعث شده خیلی ناراحت بشم و خیلی فکرا میکنم.
    راستی دختره یک سالو خورده ای ازم بچه تره و خانوادشم از نظر مذهبی و اعتقادی مالی و فرهنگی در یک سطحی با ما هستن فقط تعداد افراد خانواده آن ها زیادن ۸ نفر ولی خانواده ما ۵ نفر
    به نظر شما چکار کنم ؟ ایا وابسته ام ؟اگر وابسته بودم پس اون علاقه قبل از پیشنهادم چی بوده؟
    خواهشا راهنماییم کنید….
    تشکر

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      دوست گرامی شما به قصد ازدواج ارتباط داشتید ؟خب در این بین ایجاد رابطه عاطفی و وابسته شدن طبیعی است و الزاما در قصد ازدواج مساله بدی نیست به شرطی که جلوی بررسی منطقی را نگیرد .علاقه قبل از ازدواج و این مساله با هم منافاتی ندارد .اگر واقعا به ایشون تمایل دارید و فکر می کنید شرایط شما دو نفر با هم سازگاری دارد خب با خود دختر خانم ابتدا صحبت کنید که ایا تمایل به خواستگاری رسمی وجود دارد یا خیر اگر به خاطر حرف دیگران تمایلی ندارند بهتر است همین جا مساله را تمام کنید چون اگر فکر می کنید براساس قاعده و چهارچوب درستی جلو رفتید و اشنا شدید و خط قرمزها را رعایت کردید و حالا این خانم با اشراف ه همه این مسائل به خاطر حرف دیگران تمایل ندارد فکر نمی کنم در اینده بتواند برای شما همسر مناسبی باشد امیدوارم خوشبخت باشید و به خاطر داشته باشید حساسیت های اینچنین از طرف مقابل و خانواده بعدا هم مشکل ساز خواهد شد .موفق باشید

      پاسخ
      • sabtx
        sabtx گفته:

        سلام
        خانواده ما قبل از این که به خانواده دختره زنگ بزنن تحقیق کردن و تحقیقا اولیه خوب بوده.
        از نظر این که میگید حساسیت های این چنینی چون خود دختره میگه من مجردم و باید حرف گوششون کنم و الانم بهم میگه بعدنا دخالت خانوادم نیست ولی تو این مدت قبل از خواستگاری.چندین بار این اتفاقا افتاده که خانوادش مخصوصا ابجی هاش گفتن رابطه دوست پسری دختری دارید و اون هم به همین دلیل دیگه خیلی ارتباطی نداره یعنی ارتباط شو کمتر کرد
        از نظر این که دختره هم دوستم داره شکی ندارم چون تو این مدت پنهانی در ارتباط بویم همه چیو بدون کمی و کاستی هم از نظر خانوادم هم خودم بهش توضیح دادم.

      • مشاور
        مشاور گفته:

        با سلام
        به هر حال با این شرایط اقدام کنید خب اگر خانواده انها هم تحقیق کنند و موردی وجود نداشته باشد بعید می دانم مخالفت کنند و خب حرف خواهر های ایشون می تواند دلایل مختلفی داشته باشد .وقتی همه جوانب امر روسنجیدید و همه شرایط را هم توضیح دادید فکر نمی کنم مشکلی وجود داشته باشد .امیدوارم خوشبخت باشید .

      • sabt
        sabt گفته:

        سلام
        شرمنده من خانوادم اینا رفتن خواستگاری بنده خدا و مادرم با دیدن سطح خانوادگی طرف مقابل گفت که ازخانوادگی به هم نمب خوریم.
        خانواده ما از قدیم الایام شهر نشین بودن و با فرهنگ شهری بزرگ شدیم ولی خانواده طرف مقابل اصل و نصبشون از عشایر ها محترم بودند ولب با توجه به این که پدر و مادرش عشایر بوده اند ولی خود بچه هاش ۱۳ سال داخل شهر زندگی کردند.و مادرم و خانوادم میگن به خانواده ما نمیخوره ولی مادرم میگه اگر واقعا همو دوست دارید من میرم جلو ولی میدونم ته دلش راضی نیست .
        مادرم دختره رو از نظرهمه چی تایید کرده فقط همین میگه از نظر خانوادگی در یک سطح نیستیم.
        حالا با تئجه به این که خیلی دوسش دارم و از یک طرفم این حرفای مادرم و خانوادم قادر به هیچ تصمیمی نمیتونم باشم میترسم بگم نه شاید خوشبختی رو از دست بدم ولی از یک طرف هم میترسم بگم اره و از حرفای مادرم اینا بعدا تو زندگی این سطح اختلاف خانواده ها مشکل ساز باشه.
        ولی میدونم دختره همه جوره کنارم زندگی میکنه.
        حالا با توجه به این حرفام خواهشا بگید چکار کنم و اگر فکر میکنید خوشبختی در این رابطه هست چجوری مادرم اینارو راضی کنم تورو خدا کمکم کنید….

  3. محمد
    محمد گفته:

    سلام. من پسری ۲۲ساله هستم یک سالونیمه ک با دخترخالم رابطه دارم. اون ۱۵سالش هست، اول من حتی به اینکه بهش حسی داشته باشم فکر نمیکردم چون سنش پایین بود. اما کمی ک گذشت رابطه ی ما جدی شد و متوجه شدم ک ازش خوشم میاد و دوسش دارم. بهش پیشنهاد ازدواج دادم و تا الان ک باهمیم فقط برای ازدواج بوده و توتصمیمم ذره ای شک نکردم. اون دختر خوبی هستش و نسبت ب سن کمی ک داره هم فهمیده و هم با حیا هستش.نه ماه پیش با خالم تماس گرفتم و باهاش قرار گذاشتمو موضوعو براش گفتم و اجازه خاستم برای خاستگاری چون میدونستم احتمال داره مخالف باشه اول خاستم خودم اجازه بگیرم. اون بعد ازینکه ازم تعریف کردو گفت ک منو دوست داره بهم گفت فعلا نمیتونم اجازه بدم و چند سالی صبرکن تا هم دخترم بزرگتر بشه هم درامد زاییت بهتر بشه. وضعیت مالی ما و خالم تقریبا تو یه سطحه. من نجارم میانگین ماهانه یک ملیون تومن درامد دارم اما بجز این شغل دیگری هم دارم. ب کار نهالکاری و کشاورزی مشغولم. چند ماهی هس ک حساسیت من نسبت به دخترخالم بیشتر شده و میخام هرچه زودتر ازدواج کنیم دخترخالمم راضی هستش. اما خالم به هیچ وجه اجازه نمیده و میگه سه سال دیگه.خیلی دوست داره ک دخترش درسشو ادامه بده. میزان تحصیلات من دیپلمه و دوس ندارم بخاطر بعضی حرفا دختر خالم دانشگاه بره. ما یواشکی باهم رابطه تلفنی داریم تا بحال باهم دوتایی قرار نزاشتیم چون من خاستم حدومرز و خط قرمزها حفظ بشه. بهم بگید من چیکار کنم خیلی افسردم و تازگی زودرنج شدم و اکثراوقات توفکرمو ناراحتم. لطفا کمکم کنید

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      دوست عزیز وقتی خانواده طرف مقابل رضایتی در این سن ندارند و خب مایلند دخترشون به دانشگاه بره و تحصیلات داشته باشه شاید بهتر باشه که موضوع درست مطرح شود .و ضمن اینکه خود اون دختر خانم اگر واقعا تمایلی به ادامه تحصیل ندارند و مایلند سریع تر ازدواج کنند خب با مادرشون صحبت کنند .چون در هر حال تصمیم گیرنده ظاهرا مادرشون هستند و خب مخالفند البته یادتون باشه شاید با اصرار شما با سرعت بخشیدن به این مساله نظر مثبت اونها منفی شود و فکر کنند شما درکی از شرایط ندارید .شما اگر می توانید با این درامد کنونی مسئولیت اداره زندگی رو قبول کنید و فکر می کنید دختر خاله شما فرد همراهی است خب جدی تر پیگری کنید و از مادرتون بخواهید صحبت کنند شاید خاله شما رضایت دادند در غیر این صورت اگر هر دو نفر مطرح کردید و نظر منفی بود دیگر ادامه دادن به صلاح نخواهد بود و باید تا موعدی که مقرر شده صبر کنید که خب در این سه سال ممکن است هر اتفاقی بیفتد و ممکن است اصلا ملا ک ها و شرایط هر دو نفر عوض شود و شاید این شدت خواستن مطرح نباشد .در هر حال موفق باشید.

      پاسخ
  4. هومن
    هومن گفته:

    سلام مدتی پیش با دختری از طریق نت دوست بودم اهل مشهد بود حدود ۶ ماهی دوست بودم بعد خود رابطه رو قطع کردم تو این ۶ ماه فقط دوبار تلفنی صحبت کردیم. بعد از ۶ ماه ددقیقا روز تولدم بهم زنگ زد گوشیم خاموش بود.الان نمیدونم چه مرگم شده همش دارم بهش فکر میکنم خواب و خوراک ندارم.همش دارم این فکر میکنم لطفا کمکم کنید.

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      اگر فکر می کنید ایشون مورد مناسبی برای ادامه دوستی بودند که خب بهتر ه این شرایط رو تحمل کنید و اصلا طرف ایشون نروید چون نتیجه ای هم جز وابستگی بیشتر نخواهد داشت و اصلا این روابط در فضای مجازی و تلفنی اینده ای ندارد ولی اگر فکر می کنید در شرایط ازدواج هستید و در همین ۶ ماه دوستی شناخت حداقلی پیدا کردید و می توانند مورد مناسبی باشند اون مساله دیگری است ولی درگیری ذهنی شما و فکر کردن به ایشون مخصوصا بعد از اینکه فهمیدید تولدتون رو تبریک گفتند بیشتر حکایت از ایجاد فضای عاطفی است تا منطقی .و خب مدتی شاید سختی داشته باشد ولی مرتفع خواهد شداگر فعالیت های روزانه شما تحت الشعاع قرار گرفت باید به روانشناس مراجعه کنید
      موفق باشید

      پاسخ
  5. mona
    mona گفته:

    با سلام من دختری ۲۲ ساله هستم که مدت سه ماهه با پسری ۲۵ ساله دوست شذم روزای اول دوستیمون همش میگفت واسه ازدواج میخامت و میگفت باید بشناسمت.بد دو ماه حرف ادواج بینمون پیش اومد میگه اگه خواستگار خوب واست اومد ازدواج کن بعدا نگی به خاطر من صبر کردی من قصد ازدواج ندارم از لحاظ کاری تا یک ماه دیگه کارش راه میفته.به من خیلی احترام میزاره و بهم توجه میکنه و خیلی بی نهایت بهم خوبی میکنه نمیدونم قصدش چیه و من باید چیکار کنم؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      اگر شما به فکر ازدواج هستید خب به ایشون بگید تا راه افتادن کارشون صبر می کنید و بعد ببینید ایشون بهانه ای دارند یا به طور رسمی به خواستگاری می ایند اگر باز هم بعد از حل مسائل مالی تمایل به ازدواج نبود و توصیه کردند به خواستگاران پاسخ بدهید دیگر ادامه ندهید چون این رابطه باعث می شود شما فرصت هاتوت رو ازدست بدهید .حالا ایشون هر چند ویزگی های مثبت هم داشته باشند ضمن اینکه در دوستی ها اصولا افراد با هم خوب هستند و تمایل نشان می دهند و یکدیگر را جذب می کنند و قدرت تصمیم گیری درست از فرد به خصوص دختر که وابستگی عاطفی سریعتری پیدا می کندگرفته می شود .بهتره منطقی در مورد این دوستی و رابطه تصمیم بگیرید .

      پاسخ
  6. Arezoo
    Arezoo گفته:

    سلام من دختری ۲۰ ساله هستم ۹ ماه پیش با یه پسر ۳۰ ساله آشنا شدم البته بگم قبلش شکسته عاطفی خورده بودم و باعث شده بود به شدت عذاب بکشم. الان تو این رابطه چن وقته خیلی عصبی میشم اذیت میشم طرفه مقابلم خیلی حساسم کرده .مثلا میخواد توجه منو جلب کنه دخترارو نگاه میکنه. یا نمیدونم چرا بعضی اوقات گوشیشو قایم میکنه البته بگم ۲جا سر کار میره بیشتر وقتشم سر کاره و یا با منه یا بعضی اوقات میره استخر با دوستش. بعد از آخرین دعوامون گوشیمو خاموش کردم رفتم بیرون و باعث شد خیلی عصبی بشه احساس می کنم یه جورایی از دست کارم خستس البته خودشم گفت باید اخلاقای جفتمون درست بشه بعدش بیاد خاستگاری. من خیلی می ترسم مد ترسم اتفاقای قبل دوباره تکرار بشه. لطفا کمکم کنید چیکار کنم ؟؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      دوست عزیز اگر شما رابه قبلی رو درست حل نکردید و به ان نپرداختید و برای فرار ان وارد رابطه دوباره شدید .اشتباه است ودر مورد ایشون هم اگر واقعا فکر می کنید در این مدت اشنایی به درد هم می خورید خب برای ناخت بیشتر یا به قول خودتون اصلاح رفتار اگر رفتار اشتباهی دارید بهتره هر دو به مشاوره مراجعه کنید .تا شناختتون از شخصیت و رفتار هم بیشتر شود و اگر شبه ای وجود دارد مرتفع شود .به هر حال برای اینکه تجربه ناخوشایند قبلی تکرار نشود و در تصمیم گیری هم اشتباه نکنید باید به مسائل نگاه منطقی دور از عواطف رو داشته باشید و اینکه شما ده سال اختلاف سن دارید شاید نیازها و شرایط پختگی عقلی متفاوتی وجود داشته باشد که حتما باید با مشاور در میان بگذارید امیدوارم تصمیم درستی بگیرد و موفق باشید.

      پاسخ
  7. ناشناس
    ناشناس گفته:

    با سلام و خسته نباشید ،من با پسری ۵ سال رابطه دارم و از سالهای دومه دوستیمون ایشون قضیه ازدواج را با بنده مطرح کرد ولی به خاطر شرایط بی کاری و .. که داشت تصمیم گرفتیم چند سالی بگذره و بعد ، حالا شرایط خوبی دارن و هی از ترس مسئولیت صحبت میکنن،درضمن ما از لحاظ فرهنگی نیز متفاوتیم ،ما مذهبی تر هستیم ،من با قضیه هایی مثل دست دادن به نامحرم و اینکه عروسیمون قاطی باشه مشکل دارم ولی ایشون خیر و نمیخوان بنده رو درک کنن! من هم گفتم بریم مشاوره و هر چی گفتن ،ایشونم تایید کرد و گفت با تمام علاقه باید روشن شه این مسائل و دیگه هر اتفاقی که افتاد… بنده واقعا ناامید شدم نسبت به گفته ی ایشون و شاید حتی شک کردم به علاقه و خواستن ایشون نسبت به خودم، از شما که تجربه بالایی دارید خواهشمندم راهنماییم کنید،با سپا

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      گاهی پسران و دختران تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند و این تفاوت ها را دیگران نیز به آن ها گوشزد می کنند اما با وجود همه این ها، دوست دارند چشمان شان را روی تفاوت ها ببندند و ازدواج کنند اما عشق به فرهنگ و دیدگاه های همسر تا ابد باقی نخواهد ماند. این عشق از بروز اختلاف ها جلوگیری نمی کند و باورها، اعتقادها و هیجان های انسان غیرقابل تغییرند.

      این گونه ازدواج‌ها، ناآگاهانه و نابالغانه هستند و ازدواجی که از روی آگاهی نباشد و آشنایی طرفین محدود و عاشقانه باشد و آگاهانه به توافق نرسند، می‌تواند مشکلات زیادی داشته باشد.

      متاسفانه در فرهنگ ایرانی پذیرش آموزش داده نمی شود و فرهنگ تحمل را می آموزیم (اگر شبیه تو نیست تحمل کن)، فرهنگ تحمل فرهنگی است که نهایتا به درگیری و مبارزه ختم می شود و بین زن و مرد فاصله ایجاد می کند.

      این که تصور کنید همسرتان به خاطر عشق به شما و نفوذ پذیری تان رفتار و عقایدش را در درازمدت تغییر می دهد، غلط است البته تغییرات اندکی رخ خواهد داد زیرا زن و مرد از یکدیگر تاثیر می گیرند اما مشکل اساسی وقتی است که یکی از طرفین بخواهد به شکل فعال روی دیگری تاثیر گذارد و او را تغییر دهد. آن وقت است که ناخودآگاه مقاومت ایجاد و دردسر شروع می شود.

      برخی مردان و زنان آگاهی کاملی از تفاوت ها دارند و می دانند در بعضی از حیطه های مهم با هم اختلاف سلیقه دارند اما جرأت پرداختن و موشکافی موضوع را ندارند و فقط با خود این جمله را تکرار می کنند که ان شاءالله آن چه که من دوست دارم، اتفاق می افتد. مثل پسری که به زندگی با مادرش بعد از ازدواج (زیر یک سقف) ادامه خواهد داد، دختر نیز اعتراض کرده و پسر می گوید حال ببینم چه می شود. سعی کنید به همه مسایل و واقعیت های زندگی جدی نگاه کنید و از آن ها به راحتی نگذرید.

      دختر و پسری که با اعتقادات دینی و اختلاف در نوع اعتقادات ازدواج می‌کنند، حتی اگر قبل از ازدواج به این توافق رسیده باشند که به مسائل مربوط به مذهب کاری نداشته باشند پس از احساسات پرشور جوانی، در زمینه‌های مختلف اختلاف‌نظر و احتمالا ناسازگاری خواهند داشت.

      برای مثال، ناهماهنگی در انجام فرایض و مراسم دینی می‌تواند زمینه‌ای برای ناسازگاری باشد. نوع تفریحات و سرگرمی‌ها، نحوه حضور در مهمانی‌ها، مسائل مربوط به طهارت و سایر احکام از مسائلی است که زندگی زوج جوان ما را دچار چالش می‌کند. تصور کنید در چنین خانواده‌ای، پای یک کودک هم به میان آید. تربیت و پرورش کودک یکی از زمینه‌های مهم برای ناسازگاری‌های دایمی زن و شوهر خواهد بود.

      چهارچوب اعتقادات تا ۲۰ سالگی و تا پایان دوره نوجوانی در فرد شکل می‌گیرد و در۳۰ تا ۴۰ سالگی به اوج می‌رسد. بنابراین حتی اگر دختر و پسری در حال حاضر از نظر ظاهری تشابهاتی با هم دارند، نمی‌توان مطمئن بود که تفاوت‌های اعتقادی آنها در آینده بروز نکند و موجبات ناسازگاری و اختلافات را فراهم نکند. بنابراین در انتخاب همسر باید به خانواده، فرهنگ و محیطی که فرد در آن پرورش یافته است توجه کرد.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

      پاسخ
      • ناشناس
        ناشناس گفته:

        خیلی سپاس و ممنون از راهنماییتون ، اما عشق را نمیشه از خاطر برد و خیلی سخت و مشکل است ! باید حضوری مشاوره شیم

  8. فاطی
    فاطی گفته:

    سلام من چهارساله بادوس پسرم رابطه دارم خیلیم همو دوس دارین یبارم فرار نکردیم نشد خانوادهانونن راض نیستن چیکارکنیم ما

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      دوست عزیز توجه کنید نکته قابل توجه در ازدواج جوانان اینجاست که هر مخالفتی با ما به معنای بد بودن مخالف یا سوء نیت او نیست. دقیقا همان طور که هر موافقتی با فرد انتخابی ما به معنای درست بودن نیت شخص موافق و حسن نیت او نیست.

      به خاطر این که معمولا عمده مشکل سر راه انتخاب مورد مناسب برای ازدواج، عدم آشنایی با ملاک ها و لااقل نداشتن اولویت بندی و بارم بندی در آن ملاک هاست، لازم است این قضیه یادآوری شود که اولین قدم در دفاع ما از فرد مورد نظر، این است که انتخاب ما قابلیت دفاع عقلانی داشته باشد. و این دفاع حمل بر درستی ملاک ها و بارم بندی ملاک ها و اولویت بندی آن هاست.
      اگر از نظر عقلانی ما توانسته باشیم بدون هندی بازی و عاشق شدن قبل از تطبیق ملاک ها فرد مورد نظر را انتخاب کنیم و هم شانی مذهبی، اقتصادی، فرهنگی، سنتی، تحصیلات، قیافه و … رعایت شده باشد می توان گفت فرد مورد نظر گزینه مناسبی برای ازدواج می باشد.
      در چنین صورتی می توان از انتخاب خود دفاع کرد.

      اما معمولا مخالفت والدین با فرد انتخابی فرزند به دلیل عدم تطابق ملاک ها و هم شانی فرد با فرزند یا خانواده است. و معمولا زمانی که فرزند قبل از تعیین ملاک ها عاشق شده باشد چنین مشکلی خواهند داشت. البته درصد بسیار کمی از والدین هم از روی تعصب و بدون دلیل با انتخاب فرزند خود مخالفت می کنند اما مطمئنا در درصد بسیار پایینی قرار دارند.

      شما نیم نگاهی به ملاک های خودتان بیندازید.
      آیا فرد مورد نظر را بر اساس ملاک های خود انتخاب کرده اید؟
      آیا اول انتخاب کرده و بعد عاشق شده اید یا اول عاشق شده اید و بعد ملاک ها را بر اساس فرد مورد نظر تعدیل کرده اید؟
      آیا صفت خاصی در محبوب نیست که به خاطر همان ویژگی خاص، شما حاضر شده اید با او ازدواج کنید و سایر داشته ها و نداشته ها را غافل نشده اید؟
      اگر مطمئن شدید انتخاب شما کاملا معقول و منطقی و بر اساس ملاک بوده طبعا مخالفت والدین، غیر منطقی خواهد بود.

      در گام اول شما باید در جو صمیمی و فرصت مناسب با والدین خود صحبت کنید. ملاک هایتان را برای او بازگو کنید. چرا و بر چه اساسی او را انتخاب کرده اید و محاسن او و ایده آل های شخصی تان که ممکن است با والدینتان داشته باشد با او صحبت کنید. البته اگر شخص امینی که هم والدینتان او را قبول کنند و هم با شما صمیمی باشد، قبلا با شما هماهنگ شده و در جلسه حاضر باشد تاثیر مثبتی در جلسه شما خواهد داشت. البته ممکن است پدر یا مادر شما هم دلایلی داشته باشند که از نظر شما بدون دلیل باشد اما از نظر ناظر بی طرف و امین شما حرف درستی باشد و شما باید ملاک های خود را تعدیل کنید.

      بعد از شنیدن دلایل شما، اگر باز هم پدر یا مادرتان، با شما مخالفت کنند معمولا مخالفت ایشان بعد از این مرحله بدون منطق و دلیل خواهد بود.
      مطمئنا هیچ پدر و مادری مانع خوشبختی فرزندش نمی شود. حتی اگر با ازدواج او صد در صد مخالف باشد. والدین زیادی دیده ایم که با وجود مخالفت صد در صد با فرزندی که تا آخرین فرصت فکر می کرد انتخاب درستی داشته و حتی پدر او را تهدید به عدم حمایت و محرومیت از ارث کرده بوده اما بعداز ازدواج باز هم نظر حمایت خود را از فرزندش دریغ نکرده است.

      همه ما چه قبل و چه بعد از ازدواج به نظر لطف والدینمان نیازداریم. حتی اگر والدین هیچ کمکی هم به شما نکنند سعی کنید خودو خانمتان رضایت آنان را به دست آورید. هم رضایت والدین شما و هم دختر خانم. اصلا به این گزینه فکر نکنید که بخواهید رابطه خود را با والدین تان قطع کنید. این مساله هم اکثرا اوقات امکان وقوعی ندارد و ماه های بعدی ازدواج و سردی عطش تصمیم عجولانه باز هم محبت والدین در وجود انسان روشن می شود. و هم این که والدین انسان به مانند ریشه او هستند و قطع رابطه با والدین انسان را تبدیل به موجودی بی ریشه می کند که مشکلات فراوانی فراروی خود و خانواده خود خواهد داشت. ضمن این که خداوند در قرآن شدیدا از قطع رابطه با والدین نهی می کند.

      شما به جای این که از برخورد والدینتان با عروس خانم نگران باشید. بعد از اطمینان از انتخابتان بر اساس ملاک ها و اولویت های ذکر شده، از همسر آینده تان بخواهید با هم دنبال راه هایی باشید که نظر لطف والدین دو طرف همیشه بر زندگی مشترک شما سایه بیندازد.

      پاسخ
  9. Elmira
    Elmira گفته:

    با سلام
    دختری هستم ۲۵ساله،حدودا ۴سال پیش با آقا پسری در فضای مجازی آشنا شدم و رابطه معمولی دوستانه ای با هم داشتیم.بیشتر در رابطه با مسائل و مشکلات روزمره مون با هم صحبت میکردیم.بعد از یکسال که احساس کردیم نقاط مشترک زیادی داریم، هر از گاهی همدیگه رو میدیدیم.بشدت با ایشون احساس صمیمیت میکنم و هیچکس مثل ایشون منو درک نمیکنه.
    حضوری و تلفنی با هم رابطه داشتیم تا ایشون لیسانسشونو گرفتند و عازم سربازی شدند.چون خانوادم بشدت سختگیرند تا موقع تموم شدن درسش صبر کردیم.۹ماه پیش به خانوادم گفتم و برای خاستگاری اومدن.اما خیلی مخالفت کردند و علتشون هم بیکاری،خونه نداشتن،شهر دیگه بودن،و اینکه یک سال از من کوچکترند و تحصیلات من بیشتره.
    خلاصه هرروز سرکوفت و اذیت و آزار من….نه میذارن باوجود اینهمه علاقه جدا شم نه قطعیش میکنن!خیلی بلاتکلیفم
    از طرفی چون نتی آشنا شدیم و نقطه اشتراکی نداشتیم بااینکه گفتیم تو دانشگاه آشنا شدیم،قبول نکردند و میگن تو اصلا خوب نشناختیش درحالیکه ماهی یکبار ایشونو میبینیم و مدام در ارتباطیم ولی روم نمیشه اینارو بهشون بگم!
    واقعا خسته شدم دیگه و از ازدواج بیزار…میگم که ای کاش بهشون نگفته بودم….به هیچ وجه هم نمیتونم ازش دل بکنم

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      خب دوست عزیز ایشون تا شرایط ازدواج رو نداشته باشه هیچ خانواده ای حاضر به این وصلت نخواهد شد
      پس انتظار شما هم از خانواده اشتباهه و اگر جای خانواده بودید قطعا” حاضر به این وصلت نمیشدید
      پس کمی واقع بینانه برخورد کنید

      پاسخ
      • Elmira
        Elmira گفته:

        یعنی اگه تا همیشه مجرد بمونم بهتره؟؟؟
        چون من واقعا بسختی دل میبندم و با کسی صمیمی میشم و همونطور جدایی برام غیرممکنه….
        مطمئنا نمیتونم با کس دیگری باشم.و زندگی اون طرفو سیاه خواهم کرد….علاقه هیچ جایگاهی نداره؟؟

  10. ثنا
    ثنا گفته:

    سلام
    من دختری ۲۳ ساله هستم… ۴ ماه پیش مرداد ماه خواستگاری برایم اومد که من چون درگیر کار و درسم بودم خیلی بهش محل نذاشتم و وقتی میومد از خودم بد میگفتم و بدی هامو براش با تأکید و اغراق میگفتم… از طرفی میترسیدم راحت ردش کنم… بنابراین میخواستم اینا رو بگم که اون دیگه پا پیش نذاره… چون بابام هم خیلی راضی بود چون پسر دوستش بود میخواستم نه از طرف ایشون باشه… اما ایشون برخلاف صحبت های من گفتن خیلی ازتون خوشم اومده و یکی دو بار دیگه صحبت کردیم … البته صحبتامون با فاصله ی تقریبا یک ماه بود.. چون سرم خیلی شلوغ بود و خونه نبودم… با اصرار های ایشون من تقریبا مطمئن شدم که ایشون من رو میخواهند، همه ی خونوادم میگفتن پسر خوبیه و تموم شرایطش خوبه… ولی چون میدونستم از لحاظ تحصیلات و کار موردای بهتری برام حتما میان رفتم پیش مشاور… مشاور بهم گفتن ایشون که اخلاقشون خوبه و خونواده ی خوبی دارن و ایمانشون هم مثه خودتونه .. اینا معیارهای مهم تری هستن و شاید یکی با تحصیلات عالیه اینجوری نباشه… بهمون یک ماه وقت دادن که با هم بیشتر صحبت کنیم و ملاقات کنیم و خیلی با فاصله ی طولانی نباشه صحبتامون… منم تقریبا توجیه شده بودم که شاید مورد بهتری برام از لحاظ ایمان و خانواده و اخلاق نیاد برام و از لحاظ کاری و تحصیلات هم شاید مثه من نباشه ولی بی عرضه هم نیست… بنابراین موقع صحبت کردنمون بیشتر به خوب بودنشون پی بردم… اما چون شرایط خوبی نداشتم نمیتونستم براش وقت بذارم و استرسم زیاد بود و یخورده بی ملاحظه باهاش صحبت میکردم، یک بار که من تو شرایط جسمی و روحی خوبی نبودم و ایشون با تلگرام که صحبت میکردیم بی مورد شوخی میکردن و من جدی برداشت می کردم… بد برخورد کردم و ایشون گفتن اخلاقتون خیلی بده و به نظرم درسته که من /آدم صبوری هستم ولی شاید در آینده نتونم اینجوری باشم… ازم وقت خواستن که بیشتر فکر کنن.. ینی با اون تعاریفی که من از خودم کرده بودم و اخلاقی که ازم دیدن میگن من آدم بد اخلاقی هستم و هیچ کس از خودش بد نمیگه پس حتما اخلاقت بده… اون موقع من جواب مثبت رو داده بودم و قرار بود بریم آزمایش… اما ازم وقت گرفت و الان دو هفته س ازش خبر ندارم… با خودم هزار جور فکر کردم… ایشون اوایل خیلی اصرار داشتن که سریع عقد کنیم ولی من کش دادمش و گفتم بیشتر میخوام بشناسمت… حالا همش حس میکنم میخواد تلافی کنه و غرورمو زیر پا بذاره… من چند تا خواستگارمو بعد از ایشون رد کردم… شرایطم خوب نیست نه راضی میشم خودم پیام بدم ببینم چه تصمیمی داره هم فکر میکنم اگه برگرده دیگه مثه قبل نمیتونیم باشیم و رابطه ی خوبی نخواهیم داشت… چیکار کنم؟ ینی میشه رابطمون مثه قبل بشه؟ آخه حرفای خوبی هم بهش نزدم که به هم ریخت! یخورده هم از همون اول چون تردید داشتم و ته دلم میترسیدم و فکر میکردم دارم عجله می کنم و پرستیژ نداشت برام… خیلی بهش بی تفاوت بودم انگار… نمیدونم هرچقدر هم پسر خوبی باشه…برای من خوبه.. ولی به نظر اون من نمیتونم خانوم خوبی براش باشم… بهش گفتم خیلی دیر حساس شدی و همون اول بهت گفتم که اینجوریم… اما تو فقط زن میخواستی!! حالا که جواب گرفته اینطوری حساس شده.. رفتارش خیلی بده مگه نه؟

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      خب شما در اون زمان در موقعیت ازدواج نبودید و نباید خانواده نسبت به این موضوع اسرار میکردن
      رفتار شما هم در پس زدن ایشون قاطع نبوده و ادامه اون به این شرایط ختم شده
      به هر حال اگر شما خواهان ایشون باشید میتونید با ایشون صحبت کنید و دوباره رابطه رو بسازید و گرنه اعتماد سلب شده از ایشون رو نمیتونید برگردانید

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *