مشاوره اینترنتی
بحث داغ ازدواج ومعضلات و مشکلات پیش رو جوانان امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته و هرکس برای این مشکلات راه حل مخصوص خودرا ارائه میکند درصورتی که این امربه موضوعی تخصصی مبدل شده ونیازمند تحقیق و تجربه ای کافی برای پاسخ گویی به مشکلات میباشد.
به همین منظور مرکز مشاوره ازدواج با راه اندازی بخشی دراین مرکز بانام مشاوره اینترنتی و با بهره گیری از بهترین مشاور اینترنتی، بهترین موقعیت رابه کسانی داده که میخواهند بهترین راه حل رابرای مشکلات خود انتخاب کرده و در این بین زمان وهزینه خود را صرفه جویی کرده و درهمین حالت از تجربه برترین مشاوران ایران استفاده کنند. مشاوره اینترنتی ازدواج و مشاوره اینترنتی خانواده بابهره مندی از بهترین متخصصان وکارشناسان در امر ازدواج بصورت آنلاین پاسخگوی شما خواهند بود. کافیست به سایت ما و سپس به قسمت مشاوره اینترنتی رفته ومشکل خود را با مشاوره اینترنتی خانواده ما درمیان بگذارید تا درکمترین زمان ممکن راه حل خود را دریافت نمایید.
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت مشاوره ازدواج رجوع کنید
منبع:ساینس دیلی
سلام من دختری ۲۵ ساله هستم لیسانس روانشناسی دارم و به خوبی به دوستانم مشاروه ازدواج ارایه میدم . اما وقتی بحث ازدواج خودم میرسه نمیدونم چیکار کنم . وقتی یه خواستگاری میاد خییییلی استرس میگیرم ذهنم هنگ میکنه . لطفا راهنماییم کنین . ممنون
شما هم باید از یک روانشناس دیگه کمک بخواین
خوشبحال دوستاتون
سلام من۲۳ سالمه ۴ ماهه که نامزد کردم و نامزدمو از دانشگاه میشناسم هیچ وقت اینجوری نبود که الان شده تو این شرایط گرونی ونداری میره واسه خودش گوشی گرون قسطی میخره و در واقع هیچی پول نداره خیلی بی ادبی میکنه نمیدونم باید چیکار کنم دارم دیوانه میشم هم دوستش دارم هم ازش متنفر شدم نمیتونم جدا شم چون خانوادم حسابی ناراحت میشن و داغون و این انتخاب خودم بوده خیلی پشیمونم هنوز شروع نشده داره آزارم میده جلو خانوادم قیافه میاد و لج بازی میکنه خیلی اخلاقای کودکانه داره نمیدونم رو په حسابی خودمو بیچاره کردم از نقطه ضعفام سو استفاده می کنه
به نظر من این مشکلاتی که گفتین اگه ادامه پیدا کنه بعد از ازدواج میتونه به مشکلات بزرگتری تبدیل بشه و اونموقع برای گرفتن تصمیم دیر میشه پس تا دیر نشده شما باید تصمیم جدی بگیرید
سلام و خسته نباشید
من دختری ۲۶ ساله هستم و دانشجوی کارشناسی ارشد
خانوادم اصرار دارن با پسری که اصلا دوسش ندارم اما مورد تایید همه هست ازدواج کنم اما این فرد برای من نه در ظاهرش و نه در طرز صحبت کردنش هیچ جدابیتی واسم نداره اما خانوادم همچنان دارن پافشاری میکنند!!!
من چطور خانوادم بخصوص پدرم رو قانع کنم؟؟ خسته شدم دیگه میگن دلایلت منطقی نیست! یعنی طرف باید دزد و معتاد باشه تا دلیل من منطقی باشه واسه خانوادم!
به نظر من که شما نباید از دور تصمیم بگیرید شما باید مدتی با ایشون با اجازه خانواده رفت و آمد کنید شاید که براتون جذاب بود
سلام دختری ۲۸ ساله هستم که با پسری ۲۹ ساله اشنا شدم به قصد ازدواج ایشون بسیار زیاد به من محبت میکنه و از هیچ چیز دریغ نمیکنه کارمنده اداره دولتی هست و از نظر مالی در حد کاملا معمولی هست مشکلی که هست ایشون لر هستند و خانواده و مخصوصا پدر من با این قوم به شدت مخالف هستند و مشکله دیگه اینه که خانواده ایشون از نظر ظاهری خیلی با ما متفاوتند پدر ایشون تعمیر گاه ماشین داشته و پدر من کارمند دانشگاهیست مادر من فرهنگیست و مادر ایشون خانهدار این موضوع من رو خیلی اذیت میکنه من با ایشون خیلی مشکلی ندارم و این موارد خیلی منو ناراحت میکنه من خواستگار های بهتر هم دارم ولی اصولا با خواستگار خیلی موافق نیستم چون احساس میکنم دروغ درش زیاده و شناخت کافی بدست نمیاد
فقط میخوام بدونم که این مشکل موجود تا چه اندازه دارای اهمیته و ایا ازدواج رو با شکست مواجه میکنه یا میشه جزو فاکتر های اصلی قرار نداد ممنون
به نظر من که این مشکلاتی که گفتید زیاد نمیتونه رو زندگی تأثیر بزاره مگه اینکه خودتون نتونید کنار بیاید به اینکه ایشون لر هستن توجه نکنید شما باید به شخصیت طرف توجه کنید
اینا همه تاثیر گذاره منم همسرم لر هستش و قبل ازدواج همه جور محبت و خوبی و مرام میزاشت اما الان میبینم که اصلا اون چیزی نبود که میگفت و پشیمونم شدید
خیلیا بعد از ازدواج تغییر میکنند واصلأ قابل مقایسه با قبل نیستن ولی شما باید باهاشون صحبت کنید و دلیل کاراشو بپرسید
سلام من دختری ۲۶ ساله هستم و مدت ۶ماه هست که با فردی آشنا شدم در این مدت که از لحاظ رفتاری و گفتاری و فکری باهم تفاهم بسیار داشتیم تا اینکه چند روز پیش در کمال ناباوری گفت که چند سال پیش معتاد بوده و ترک کرده و این رو هم بخاطر داشتن صداقت و دوست داشتن بیان کرده.من دیگه نمی تونم حرف هاش رو باور کنم.موندم چکار کنم؟رابطه ما کاملا رسمی و در جریان با خانواده ها بوده ولی الان از این موضوع خانواده من در جریان نیستند.و راهنمایی نیاز دارم..
سلام من دختری۲۷ ساله هستم که در۲۲ سالگی یه بار ازدواج کردم که در دوران عقد متوجه اعتیاد نامزدم شدم و جدا شدیم.الان با یه پسری اشنا شدم که ۲۹ ساله است و به قصد ازدواج با هم دوست شدیم. بعد از چند ماه خانواد او برای ازدواج اول راضی بودن اما نمیدونم چطور شد که ناراضی شدن و به هیچ وجه کوتاه نمیایند. این اقا هم بدون رضایت خانواده نمیخواد ازدواج کنه البته منم نمیخوام ناراضی نباشن.
از پسره میخوام تموم کنیم دوستیمونو میگه نمیتونم فراموشت کنم.
چیکار کنم؟
تو رو خدا راهنمایی کنید
من لیسانسم و شاغل اون دیپلمه و سوپر داره
به نظر من که اگه دیگه امیدی به ازدواج بینتون نیست باید هرچه زودتر به این رابطه خاتمه بدین چرا که هر چه بیشتر ادامه بدین وابستگی بیشتری بینتون به وجود میاد
سلام من دختری ۲۶ ساله هستم و مدت ۶ماه هست که با فردی آشنا شدم در این مدت که از لحاظ رفتاری و گفتاری و فکری باهم تفاهم بسیار داشتیم تا اینکه چند روز پیش در کمال ناباوری گفت که چند سال پیش معتاد بوده و ترک کرده و این رو هم بخاطر داشتن صداقت و دوست داشتن بیان کرده.من دیگه نمی تونم حرف هاش رو باور کنم.موندم چکار کنم؟رابطه ما کاملا رسمی و در جریان با خانواده ها بوده ولی الان از این موضوع خانواده من در جریان نیستند.و راهنمایی نیاز دارم..
تورو خدا کمکم کنید در شرایطی هم نیستم که بتونم پیش مشاور برم هر روز ارزوی مرگ میکنم
سلام من دختری ۲۴ ساله هستم که حدودا در سن ۲۱ سالگی با پسری دوست بودم البته قصد من ازدواج بود چون خیلی بهم اعتماد داد بعد از دو سال با هزار ترفند منو به خانه اش کشاند و ….البته من باز خیلی از خودم مراقبت کردم خلاصه بعد از اون ماجرا من کلا رابطمو باهاش قطع کردم ولی ۳ ساله که عذاب وجدان دارم و تو نمازام از خدا میخوام ببخشه منو.الان نزدیک ۵ ماهه با یکی از فامیلامون قرار ازدواج گذاشتیم ولی گذشته نمیذاره به زندگی امیدی داشته باشم میترسم روزی بفهمه و ترکم کنه.کمکم کنید چیکار کنم؟خیلیم دوسش دارم
سلام.
من دختری هستم ۲۲ ساله .در سن ۱۴ سالگی پدرم را از دست دادم ورنجی بی نهایت کشیدم .از همان بچگی تا الان اعتماد خانوادم را نسبت به خودم حفظ کردم واین حس باعث شد که خیلی زود وارد جامعه شوم وااز سن ۱۸ سالگی وارد بازار کار شوم وبطور کل دختر اجتماعی هستم و عاشق این هستم که از هر فرصتی برای یادگرفتن چیزهای جدید استفاده کنم با اینکه هم درس میخوانم وهم کار میکنم.تا سال گذشته آمادگی ازدواج را درخود نمیدیدم ولی امسال تصمیم به ازدواج دارم باتوجه به تمام نکات مهم در روانشناسی که برای زندگی لازم میباشد مثل مسئولیت پذیری و… از همه لحاظ همه مرا تحسین میکنند ومن خودم نیز این را قبول دارم فقط میترسم از ازادی هایم کاسته شود البته میدانم ازدواج محدودیت نیست.میترسم اگر وارد زندگی شوم حس سردبودن نسبت به همسرم داشته باشم خدای نکرده واینطور که فکر میکنم نباشم توزندگی.لطفا مرا راهنمایی کنید.ممنون
سلام فریده جان
این خیلی خوب است که شما دختری خود ساخته هستید
شما باید در ابتدا تصمیم خود را برای ازدواج بگیرید
سپس با فردی که خواهان ازد.اج با وی هستید صحبت کنید
شما باید بگویید که چه انتظاراتی در زندگی دارید تا فردی که با شما اطدواج می کند مشکلی با کار شما نداشته باشد
البته باید به یاد داشته باشید دختری که ازدواج میکند و حتی پسری که ازدواج میکند مسئولیت های جدیدی دارد که گاهاً او را از تفریح و برخی آزادی ها جدا میکند بنابراین زندگی مشترک درچه ای جدید است
زنی هستم ۴۷ ساله مدت ۱۸ ساله جدا شدم و بدلیل تنهایی و نداشتن والدین دوست داشتم مجددا زندگی ام را بسازم ولی فرد مناسبی ندیدم فرزندانم بزرگن و نزد پدرشون زندگی میکنن.چطور باید یا فارادی که قصد نزدیک شدن به من را دارند روبرو شوم اکثرا تقاضای صیغه و روابط نامعقول دارند به همین علت سالهاست تنها ماندم و به گناه تن ندادمشاغل و مستقل هستممتشکر از پاسخ شما.
سلام
باید به شما تبریک گفت که اصلاً آلوده به گناه نشده اید و بسیاری از همرده های شما نتوانسته اند خود را کنترل کنند
بنابراین شما باید به دیگران (خواستگاران خود) اجازه خود نمایی دهید نترسید و اصلاً خجالت نکشید
ازدواج مجدد شما هیچ ایرادی ندارد پس با دقت انتخاب کنید مطمئمن باشید با اخلاقی که دارید فردی مناسب با شما ازدواج خواهد کرد
سلام.من یه دختر۲۷ ساله هستم.زندگی خوبی دارم یه خواهر هم بیشتر ندارم.از زندگیم خیلی راضی هستم و احساس خوشبختی زیادی می کنم.حسابی هم همه وقت هام پره و فرصت سر خاروندن هم ندارم به رشته تحصیلیم علاقه دارم و هر روز دارم خودم رو متخصص تر میکنم در اون.خلاصه همه چیز خوبه.من واقعا خیلی مواقع پیش خودم فکر می کنم من چرا باید ازواج کنم و خودم رو به دردسر بندازم.راسیتش تنها چیزی که ازدواج میتونه بهم بده رابطه جنسیش هست و از اونجایی که خیلی میل جنسی آنچنانی ندارم اینم واسم ارزشمند نیست.من اگرم یه موقع میل جنسیم بالا بره زمان های خاص قبل و یا بعد از پریودی هست که اینم به خاطر هرمون هاست.خلاصه من ازدواج رو مانع بزرگی بر سر راه خودم می بینم.چون از یه بر خیلی به آرامش و سکوت علاقه مندم و از فکر اینکه یه روزی مجبور به بچه دار شدن بشم حالم بد میشه.کلا خیلی دوست دارم که همه فرصتی که خدا بهم داده رو فقط واسه خودم و رسیدن به خواستم خرج کنم .من واقعا زندگی الانم رو دوست دارم و میترسم که موقعیتم رو از دست بدم و اینکه خودم رو میشناسم و میدونم که همزمان نمیتونم روی چندتا موضوع متمرکز بشم و از اونجایی که کارام همش فکریه و مخ زیادی می طلبه همین باعث شده که از ازدواج رو گردون بشم و به هیچ وجه حاظر نیستم هر کسی رو به عنوان خواستگار تو خونه راه بدم اصلا دوست ندارم از توقعاتم کم کنم چون مگه هر کس چند بار شانس زندگی کردن داره؟؟پس من باید عالی باشم.مثلا دوست دارم با مردی ازدواج کنم که اصلا بچه نخواد و اینکه اهل رفت و آمد نباشه و اینکه مردی باشه که یه کار در سطح عالی داشته باشه و عاشق کارش باشه و اونم مثل من همه وقتشو بزاره رو کارش مطمئنا اگر اینطوری باشه فرصت گیر دادن و امر و نهی به من رو نداره .حالا به نظر شما آیا اصلا من به درد ازدواج میخورم؟؟؟یا اینکه ازدواج واسه منی که همه چیزم اوکی هست میتونه خوب باشه؟؟یا اینکه اصلا مردی با این شرایطی که گفتم اصلا پیدا میشه؟؟ و اینکه آیا اگر من یه موقع ازدواج نکنم پشیمون میشم یا نه؟؟و اینکه نظرتون درباره طرز فکرم چیه؟؟؟
ممنون
سلام
شما خیلی رویا پردازانه فکر می کنید
خیلی خوشحالیم که اینقدر موفق هستید و این واقعاً مایه افتخار شما و خانواده است
به شما توصیه میکنم اصلاً به دنبال شوهر نباشید چون همان فردی که زیاد به کار فکر کند نیازمند محبت است و اگر از شما نبیند قطعاً خیانت می کند
بنابراین تفکر خود را تغییر داده و بعد به دنبال ازدواج باشید
البته باید بگویم که این حسی که دارید قطعاً به مرور زمان عوض می شود زیرا طبیعت هر فردی این است که نیازمند عاطفه جنس مخالف است
به امید موفقیت بیشتر شما
سلام فقط ی چیز میخوام بدونم در دیده کلی راهنمایییم کنید من میخوام با ی دختری ک ۴سال از خودم بزرگتره ازدواج کنم لطف کنید راهنماییم کنید این فاصله ی سنی ک دختر ۴سال از پسر بزرگتر باشه کشکلی نداره
سلام
با دید کلی می توان گفت که مشکل داره.
دختری که چهار سال بزرگتر باشد شاید الان به چشم نیاید اما در سنین بالا مشکل ساز خواهد بود
اما بهتر است شما حضوری به مرکز مشاوره ازدواج ما مراجعه کنید.
بهترین اختلاف سنی بین ۰ تا ۵ سال است
سلام من دختری ۲۵ سالم تا حالا سعی کردم دوس پسر نداشته باشم و مذهبی نیستم چند وقت قبل با یکی به قصد ازدواج حرف میزدم اما گویا عفت واسه پسرای امروزی تعریف نشده می خواس قبل ازدواج باهم رابطه نزدیک داشته باشیم که سر همین قطع رابطه کردم با این که دوسش داشتم یکی دو ماه قبل هم به پیشنهاد یکی از دوستان با پسری اشنا شدم که خداییش مودب بود اما به گفته ی خودش مومن نبود به هر حال با اونم رابطم همون یه ماه بودالان حس می کنم اینو .اقعا دوس داشتم ولی خوب چون ازم خواس حضوری ببینمش و من نمیتونستم رابطمون خیلی زود تموم شد الان موندم چی کار کنم دلم یکیو می خواد که دوسش داشته باشم :(
سلام
شما هرجوری که میخواهید زندگی کنید هستند پسرهایی که به عفت ارج می نهند پس نگران نباشید بنابراین آنطور که میخواهید زندگی کنید شما باید از زندگی خود راضی باشید نه دیگران اما فراموش نکنید باید به فردی هم فرصت دهید که شما را بشناسد و با شما آشنا شود در موازین دین اسلام می شود این کار را کرد.
بدون دیدن شما که نمیشود ازدواج کرد بنابراین با حفظ پاکدامنی به دیگران اجازی دهید با شما بیشتر آشنا شوند و شما را بشناسند تا فردی که وارد زندگی شما می شود با آگاهی بوده و شما نیز او را دوست داشته باشید
Merrrrrrrrc fugholadast
مرسی به خاطر اینکه اینترنتی هم مشاوره میدین