تحقیق درباره دین و مذهب پیش از ازدواج لازم نیست!

مشاوره بعد از ازدواج

اکثر زوجین این تفکر را دارند که مشاوره و گرفتن راهنمایی از یک مشاور خوب ازدواج تنها مربوط به دوران قبل از ازدواج و زمان آشنایی می باشد. اما باید این نکته را بدانیم که ازدواج تازه شروع زندگی است و بعد از آن نیز مشکلات و سوالات به صورت جدی تر وجود خواهند داشت. درواقع اینگونه بگوییم که مشاوره بعد ازدواج مشاوره و مشورت گرفتن در همه مراحل زندگی کاربرد دارد.

به همین خاطر کانون مشاوران ایران با راه اندازی قسمتی با نام مشاوره بعد از ازدواج و با هدف راهنمایی زوجین پس از ازدواج آماده کمک می باشد. مشاوره بعد از ازدواجمتشکل از کارشناسانی خبره و با تجربه راهگشای زندگی شما خواهد بود.

سایت مشاوره قبل ازدواج به شما در رابطه با این موضوع کمک خواهد کرد

منبع:سامانه پرسش و پاسخ مشاور

112 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر
  1. علی۲۲
    علی۲۲ گفته:

    سلام .ممنون از راهنماییتون.به نظر شما من که الان عقد کردم و این حس پشیمانی بهم دست داده تنها راهش جدایی از همسرم هست یا میتوانم علاقه به همسرم در خود ایجاد کنم؟؟ایا به نظر شما این حسی رو که دارم به همسرم بگویم یا تنهایی به مشاور مراجعه کنم؟؟

    پاسخ
  2. علی۲۲
    علی۲۲ گفته:

    سلام خسته نباشید…من یک ماهه نامزددار شدم و از زمانی که عقد کردم احساس پشیمونی به طور مداوم اذیتم میکنه و احساس میکنم علاقه ای به همسرم ندارم واز وقتی که عقد کردم ساعات خوابم خیلی زیاد شده …..از نظر بنده همسرم هیچ مشکلی از نظر اخلاقی و رفتاری نداره ولی افکارم بشدت منو ازار میده ..خواهش میکنم راهنماییم کنین از دست این افکار خلاص بشم؟؟ایا عقد کردمون کار اشتباهی بوده یا این افکار بعد عقد معمولا طبیعیه؟؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      دوره نامزدی برای شناخت بیشتر و بررسی چنین احساساتیه
      اگر شما به این نتیجه رسیده باشید میتونید در صحبتی محترمانه از این رابطه بیرون بیایت … و قبلش باید با خانواده در این مورد صحبت کنید
      منظور از نامزدی دوره ای هست که عقدی اتفاق نیفتاده و اسمی در شناسنامه ها درج نشده باشد

      پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      هنگامی که افکار مزاحم در ذهن انسان گیر می کند باعث ناراحتی او می گردد. این امر می تواند از یک اشتباه در کار باشد یا هر چیز دیگری که باعث اضطراب، نگرانی و ترس شود. شهودی ترین روش برای مقابله با افکار مزاحم؛ سرکوب آنهاست که ما با استفاده از فشار، سعی در بیرون راندن آنها از ذهن خود داریم.

      متاسفانه؛ بسیاری از مطالعات علمی ثابت کرده اند که روش سرکوب افکار نه تنها کارآیی ندارد، بلکه باعث بازگشت آنها با شدت بیشتری نیز می گردد. برای انسان؛ تکرار تجربیات بیهوده و بی نتیجه، بسیار کسل کننده و رنج آور است.

      پس چه گزینه های دیگری برای رهایی از افکار مزاحم وجود دارد؟
      متخصص سرکوب اندیشه، آقای دانیل وگنر، در یک مقاله برای روانشناسان امریکایی چندین روش نیرومند را برای مقابله با افکار ناخواسته تکراری پیشنهاد می دهد که در اینجا هشت روش را برای شما بازگو می کنیم:

      تمرکز بروی حواس پرتی:
      گرایش طبیعی انسان در هنگام تلاش برای خاموش کردن ذهن و تمرکز بروی یک موضوع خاص، این است که بروی موضوعات دیگر فکر می کند یا بقول معروف؛ حواس انسان پرت می شود. ذهن در اطراف و به صورت سرگردان به دنبال موارد جدیدی است که بروی آنها متمرکز شود و نه آنچه که مورد نیاز در آن لحظه است. پرت اندیشی کارآیی ندارد، با این حال؛ مطالعات نشان داده اند که اگر بروی یک چیز منحرف شوید بهتر از آن است که ذهن شما سرگردان باشد، زیرا که سرگردانی بی هدف ذهنی با ناخشنودی همراه خواهد شد. پس بهتر است که بروی یک موضوع تمرکز کنید، مثلا؛ یک قطعه موسیقی یا یک برنامه جالب تلویزیونی.

      جلوگیری از استرس:
      یکی دیگر از روش های شهودی برای اجتناب از افکار ناخواسته تکراری، تحت فشار قرار دادن خودمان است. در اینجا ایده این است که؛ شتاب و عجله مقدار کمی انرژی روحی برای رهایی از افکار مزاحم صرف می کند. تحقیقات علمی نشان می دهد که این رویکرد نادرست است. در واقع؛ مانند حواس پرتی، استرس نیز باعث بازگشت قوی تر افکار مزاحم می شود. بنابراین، از این روش برای جلوگیری از افکار ناخوشایند نباید استفاده کرد.

      به تاخیر انداختن اندیشه برای بعد:
      در حالی که تلاش مداوم برای سرکوب اندیشه های مزاحم باعث بازگشت شدیدتر آنها می شود، پژوهشگران در تحقیقات خود از کسانی که افکار مضطرب دارند، خواستند که نگرانی خود را به مدت نیم ساعت به تعویق اندازند. برخی مطالعات نشان دهنده آن است که افراد این کار را به عنوان مرحله جانبی سرکوب اندیشه های مزاحم می شناسند.
      بنابراین، نگرانی خود را برای مدت معینی به تاخیر اندازید و احتمالا این روش به راحت شدن ذهن شما در این مدت کمک خواهد کرد.

      درمان متناقض:
      به جای تلاش برای سرکوب افکار مزاحم، می توان مستقیما بسراغ آنها رفت و بروی آنها متمرکز شد. به نظر می رسد که تناقض در تفکر؛ کمک به از بین رفتن آن می کند، ولی برخی تحقیقات ثابت کرده اند که این کار می تواند تنها به از بین بردن افکار مزاحم انجامد. این نظریه بر اساس «نمایش درمانی» در زمان طولانی شکل گرفته است. برای مثال؛ درمان ترس از عنکبوت با نمایش عنکبوت به بیمار و بطور آهسته و آرام و با لمس آن انجام می گیرد. این روش برای افراد کم جرات کارآیی ندارد، ولی در زمانی که افراد مجبور به مقابله با افکار و رفتار همراه با وسواس خود باشند، می تواند مفید واقع گردد.

      پذیرش:
      این روش هم می تواند مشابه روش های دیگر، کارآیی داشته باشد. شواهدی موجود است که اثبات می کند؛ پذیرش افکار مزاحم، به جای جنگیدن با آنها، می تواند مفید باشد. این دستورالعمل در یک مطالعه، نشان دهنده کاهش ناراحتی و فشار بر شرکت کنندگان است: «مبارزه با اندیشه مزاحم، مانند تقلا کردن در باتلاق است. افکار خود را مشاهده کنید. تصور کنید که آنها از گوش شما بیرون می آیند و از ذهن شما خارج می شوند. با علائم و نشانه ها مبارزه نکنید. از آنها اجتناب کنید و یا آنها را مجبور به دور شدن از ذهنتان کنید. تنها مشاهده گر باشید»

      مراقبه:
      مشابه روش پذیرش، مراقبه به ترویج شفقت و نگرش بدون قضاوت می انجامد و کمک می کند که افکار مزاحم به مکان دیگری، بغیر از ذهن شما، نقل مکان کنند. این نیز روش مفیدی برای مقابله با افکار مزاحم و تکراری است و همچنین، به بهبود تمرکز حواس شما کمک می کند. تصدیق خود:—- خود تصدیقی یک درمان روحی برای همگان است. این امر شامل تفکر در مورد صفات و باورهای مثبت برای افزایش اعتماد به نفس در اجتماع و کنترل خود می گردد و مزایای دیگری نیز دارد. این روش، همچنان که در آزمایشات علمی ثابت شده است، ممکن است که کمک زیادی برای مقابله با افکار مزاحم کند.

      نوشتن:
      در مورد تصدیق و تاکید بر خود و عمیق ترین افکار و احساسات خود بنویسید. آزمایشات علمی ثابت کرده اند که نوشتن، سلامت جسمی و روانی بسیار گسترده ای را به ارمغان می آورد. نوشتن در مورد عواطف می تواند برای مقابله با افکار مزاحم و تکراری بسیار مفید باشد.

      پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      منشاء افکار مزاحم

      منشاء افکار مزاحم در دو دسته قابل تقسیم است: الف- افکاری که مربوط به اتفاقات روزمره می‌شود؛ ب- افکاری که از احساسات یعنی حس ترس، گناه، خشم و مواردی از این قبیل نشأت می‌گیرد. برای رفع این افکار ابتدا باید منشاء آن را پیدا کنید؛ برای اینکه بفهمید، زیربنای این افکار کدام حس شما است، بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید.

      زمان آمدن افکار مزاحم

      موضوع بعدی زمان آمدن افکار مزاحم است. این افکار بیشتر شب سراغ شما می‌آید یا صبح؟! معمولاً افکار مزاحم در دو زمان بیشتر به ذهن انسان می‌آیند، یکی شب هنگام و در زمان خواب که باعث می‌شود فرد دچار بی‌خوابی، اختلال خواب و یا دیدن کابوس شود و دوم در زمان کارهای نیازمند به تمرکز و یکنواخت مثل درس خواندن، رانندگی، ظرف شستن و… با بررسی این موارد می‌توانید به راهکار مناسبی برای رفع افکار مزاحم خود دست یابید. ما در ادامه چند راه حل ساده و عمومی را برای کنترل این افکار به شما پیشنهاد می‌کنیم.

      راه‌های کنترل فکر

      ۱- تهیه فهرستی از افکار استرس‌زا:
      روی یک برگه سفید افکار غیرمنطقی، استرس زا و بی‌فایده‌ای را که به عادت تبدیل شده و متوقف کردن آن‌ها برای شما سخت است بنویسید؛ سپس این افکار را اولویت بندی کنید؛ یعنی ابتدا آن مواردی را که بیشتر تکرار می‌شود به ترتیب بنویسید و بعد از آن مواردی را که آزاردهندگی بیشتری برای شما دارند یادداشت کنید.

      ۲- تخلیه افکار:
      گام بعدی این است که روزی یک بار در یک ساعت مشخص افکاری را که بیشتر به سراغتان می‌آیند روی کاغذ منتقل کنید. نوشتن به شما کمک می‌کند که افکارتان تخلیه شود.

      ۳- ریلکسیشن (تمدد اعصاب):
      این روش به رفع افکار مزاحمی که ریشه در اضطراب دارند، کمک زیادی می‌کند و باعث استراحت اعضای بدن شما خواهد شد. برای این کار بهتر است لوح فشرده یا کتاب‌هایی را که در این زمینه نوشته شده است از بازار تهیه کنید.

      ۴- تصویرسازی فکر:
      چشم‌هایتان را ببندید و موقعیتی را که احتمالاً فکر استرس زا اتفاق می‌افتد، تصویرسازی کنید البته بهتر است که این روش را با کمک یک مشاور اجرا کنید.

      ۵ – تکنیک توقف فکر:
      هر زمان که افکار مزاحم به ذهن شما آمد، خودتان با صدای بلند فرمان «ایست» بدهید. در ابتدا این کار خیلی سخت به نظر می‌رسد، اما تکرار آن باعث می‌شود که به مرور حواس شما پرت شود. پس از ایست، چند نفس عمیق بکشید و به کار عادی خود ادامه دهید یا اگر امکانش وجود داشت، موقعیت خود را تغییر دهید یعنی اگر نشسته هستید، بلند شوید وچند قدم راه بروید.

      ۶- جانشین سازی افکار:
      زمانی که فکری به ذهن شما خطور می‌کند، از خودتان بپرسید که این فکر را با چه افکار دیگری می‌توانم جایگزین کنم و یا به گفت‌و‌گو با فکرتان بنشینید. در پایان به شما توصیه می‌شود که در این خصوص حتماً از مشاوره حضوری بهره گیرید؛ از آنجا که ریشه افکار مزاحم اغلب در اضطراب نهفته است و اگر رفع نشود، خدای نکرده به وسواس فکری یا عملی، ترس‌های بیمارگونه، اختلال خواب یا افسردگی تبدیل می‌شود؛ بهتر است برای پیشگیری، مشاوره خود را آغاز کن

      پاسخ
  3. علیرضا
    علیرضا گفته:

    سلام
    ما یک سال از عقدمون میگذره در حال خرید هستیم خانم من تمایل داره که تو خریدها خانواده ها شرکت نداشته باشن بعضی خریدها این تفکر درسته و منم مشکلی نداشتم و ندارم ولی این اتفاق تو خرید لباس عروس منجر به دلخوری مادرم شد من ناراحتی رو با همسرم در میون گذاشتم ولی بازم نمقتونست این ناراحتی رو درک کنه من خودم احساس میکنم اشتباه من بوده که مادرم بو همراه نبردم ولی حدس میزدم اگه بدون توافق این کار رو میکردم میتونست برخورد بدتری بوجود بیاره
    الان این ناراحتی مادر به جایی رسیده که منو در مورد آینده و روابط خانواده نگران میکنه
    چه کار میتونم و باید بکنم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام دوست عزیز شرایط شما کاملا قابل درک است .ولی هر چند هنسر شما و نظرشون در جاهایی اولویت دارد ولی باید بدونید هیچوکدام از شما دونفر جدا از خانواده ها نیستید .و باید احترام انها حفظ شود.تا حدی ما در شما حق دارتد و از همین ابتدا باید مواردی رو مشخص کنید .اینکه در بعضی موارد نظر مادررشما اهمیت داردو توضیح دهید این باعث افزایش احترام همسرتون دربین خانوادشون خواهد شد .یعنی از منظری وارد شوید که اایشون بفهمند به خاطر ایشون این توصیه رو دارید و اینکه رابطه صمیمی باشد و مشکلی پیش نیاید.در هر حال مدیریت دو نفر با شماست که با شرایط و روحیات اشنایی دارید امیدوارم خوشبخت باشید

      پاسخ
  4. sahel20
    sahel20 گفته:

    سلام و عرض احترام.
    من میبینم کسایی هستن که همسرشون در دوران عقد یا اوایل زندگی مشترک یا همون نامزدی تغییر چهره داده یعنی یه فردی که حرفای عاشقونه میزده ، مهربون بوده، با وقار بوده ، با صفا بوده حالا شده یه اژدهای سه سر,خشمگین ، نامهربون، دروغگو،و… علت چیه و چطور میشه این اتفاق رو تشخیص داد و جلوشو گرفت؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      افراد تفاوت رفتاری را در بعضی مواقع به خاطر علاقه و دسوت داشتن افراطی و وابستگی متوجه نمی شوند و چون همه مسائل را با طرف مقابل در میان می گذارند کاملا با روحیات و شخصیت اشنا می شود و می تواند راحت به چیزی که نیست تظاهر کند تا ان فرد را بدست بیاورد ولی از جایی که هیچ کس نمی تواند همیشه وانمود داشته باشد .به هرحال چهره واقعی خودش رو نشون میده و باید توجه داشته باشید کسانی که قبل از ازدواج سبک سنگین می کنند جوانب را در نظر می گیرند بعداز خواستگاری رسمی دوران اشنایی با روحیات ور فتار و خلقیات را بیشتر می کنند قطعا موفق تر هستند چون با شناخت منطقی تری تصمیم گرفتند .و اینکه در مشاوره های قبل از ازدواج ویژگی های شخصیتی بررسی می شود و می توانیم به افراد کمک کنیم که با روحیات و خلقیات هم بیشتر اشنا شوند و اینکه ایا مناسب یکدیگر هستند یا خیر .در هر حال ازدواج با چشمی باز و دقت کردن و بررسی درست ملاک ها بسیار کمک کننده است .موفق باشیذ.

      پاسخ
  5. ناشناس
    ناشناس گفته:

    سلام.من یک ساله که عقدکردم.شوهرم به خواهرش زن برادرش کلاخانوادش خیلی ا همیت میده اگه بگم زن دادشت اینجوری به پدرت گفت باورنمیکنه اگه بگم خواهرت اینجوری بهم گفت باورنمیکنه.چندروزپیش تنهایی رفت خونه پدرش وخونه خواهرش وقتی اومدبه شدت عصبانی واخموبودمیگم چی شده میگه جلوی زبونت روبگیرمیگم چی شده به کی گفتم میگه توهمیشه همینجوری هستی بعدازیه دنیاناله وگریه من میگه درموردزن برادرم حرف زدی منم گفتم اگه منظورت هفته قبله که باخواهرت هرچی حرف زدم اومدم گفتم که خواهرت درباره زن داداشت اینوگفت منم اینوگفتم توچرا هفته قبل چیزی بهم نگفتی هیچی نگفت.فرداش زنگ زدم به خواهرش گفتم دیروزچی شده گفت من چیزی درباره حرفامون به داداشم نگفتم منم دیگه حرف خاصی نزدم.فرداش دوباره به خواهرش زنگ زدم پیش خودم فکرکردم شایدخواهرش حرفای هفته قبلمون روبه مادرش گفته مادرش هم به شوهرم جوری گفته که شوهرم عصبانی بودفقط میخواستم ازخواهرش بپرسم به مادرش گفته یانه که اصلاجواب تماسم رونداد.دیروزهم جواب ندادامروزکه زنگ زدم جواب ندادبعدازچنددقیقه دیدم شوهرم بهم زنگ زده که بی جاکردی به خواهرم زنگ زدی بیچاره داره گریه میکنه بعدش هم قطع کردبهش پیام دادم که هربارکه قهرمیکنی من بایدمنت کشی کنم تابعدازچندروزاشتی کنی هربارچقدرگریه میکنم هربارم بحثمون بخاطرخانوادش هست اخرشم همه تقصیرابرای منه طرفدارهمه هست جزمن نمیدونم بایدچکارکنم امروزدیگه به خودکشی فکرکردم خیلی داره ازارم میده بهم میگه نبایدجواب کسی روبدی میگم اونادروغ مسازن تحویل تومیدن من بایدخفه بشم چرابهشون نمیگی کاری به زن من نداشته باشین به خداخسته شدم ولی ازترس ابروی خودم وخانوادم صدام درنمیاد

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      دوست عزیز اشتباه بزرگ شما اینه که شکایت خواهر و برادر شوهرتون رو ایشون منتقل میکنید و ایشون رو روی این موضوع حساس کردید
      وابستگی یکی از همسران به خانواده خود دو حالت می‌تواند داشته باشد. در حالت اول فردی که به خانواده‌اش وابسته است تنها در مواردی خاص، برای حل مشکل‌ها و اختلاف‌ها به سراغ خانواده می‌رود و به تصمیم و گفته آنها عمل می‌کند اما در حالت دوم خانواده برای فرد حکم سایه را دارد؛ خانواده‌اش در زندگی جدید او حضور و نقش پررنگی دارند. در تمامی تصمیماتی که قرار است بگیرد خانواده‌اش نیز حضور دارند. این فرد بعد از جدا شدن از خانواده خود و تشکیل یک زندگی جدید نتوانسته‌ است از لحاظ روانی و عاطفی از پدر و مادر خود جدا شود. در این وابستگی‌های بیش از حد، خانواده هم به خود اجازه می‌دهند در کوچک‌ترین مسائل مربوط دختر و یا پسرشان دخالت کنند. اغلب حالت دوم است که مشکل‌ساز می‌شود.
      سنتی هستید یا مدرن؟
      در خانواده‌های امروزی عملکرد همسران با گذشته متفاوت است. زنان تنها مسوولیت کار در خانه و بزرگ‌کردن بچه‌ها را ندارند و مردان نیز تنها نان‌آور صرف نیستند. زنان علاوه بر نقش‌شان در خانه شاغل نیز هستند و مردان نیز مسوولیت‌هایی را در خانه به گردن می‌گیرند. نمونه‌ای که در ابتدای مطلب به آن اشاره شد یکی از نمونه‌هایی است که تفاوت بین زندگی مدرن و سنتی می‌تواند مشکل‌ساز باشد. در حالتی دیگر اگر مرد در این حد به خانواده‌اش وابسته باشد که از آنها حمایت فکری و کاری بگیرد مشکلی پیش نخواهد آمد اما اگر این وابستگی منجر به این شود که الگوهای سنتی خانواده خودش را وارد زندگی مدرن امروزی کند، مثلا حاضر نباشد در کارهای خانه به همسرش کمکی کند، بدون شک عوارضی برای خانواده جدید به وجود خواهد آمد. در شرایط تغییر یافته امروز اگر این وابستگی سبب شود که خانواده بخواهند تجارب گذشته را در شرایط کنونی به فرزندشان تحمیل کنند در نهایت مشکلات زیادی برای خانواده تازه تاسیس ایجاد می‌شود.
      گاهی وجود بزرگ‌ترها به جای پیوستگی، باعث اختلاف و گسستگی بین زوج‌های جوان می‌شود. تجربه گذشتگان اغلب حامل پیام‌های ارزشمند است اما باید توجه کنیم در زندگی در حال تغییر امروزی باید با شتاب بیشتری اطلاعات را برای پیشرفت زندگی کسب کنیم.

      اگر همسرتان وابسته است…
      در صورتی که همسر شما به خانواده خود وابستگی زیادی دارد می‌توانید از راهکارهای زیر برای کاهش این وابستگی کمک بگیرید:
      ۱- همسرتان را متوجه این موضوع کنید که دخالت‌های خانواده‌اش سبب بروز اختلاف و فاصله بین شما شده است. به آرامی و با احترام با او صحبت کنید، شما یک زوج هستید پس او را متقاعد کنید؛ به او بگویید پدر و مادرش مشاورهای خوبی هستند و شما می‌توانید از آنها راهنمایی بگیرید اما در نهایت باید با هم‌فکری یکدیگر تصمیم نهایی را بگیرید.
      ۲- در زمان گفت‌وگو با همسرتان پیش‌داوری نکنید؛ به مواردی که اتفاق افتاده و به صورت تجربی پیش آمده اشاره کنید و روی موارد موجود اظهار نظر کنید. برای او مثال بزنید که با توصیه‌های خانواده‌اش چه نتایج تلخ و غم‌انگیزی برایتان حاصل شده است و اگر دخالت خانواده او نبود این مشکلات پیش نمی‌آمد.
      ۳- او را متهم نکنید تنها آثار کارش را به او گوشزد کنید.
      ۴- با همسرتان ارتباط صمیمی‌تری داشته باشید تا او شما را محرم بداند و احساس نزدیکی بیشتری با شما بکند. با او صحبت کنید تا او نیز تشویق شود حرف‌هایش را به شما بزند.
      دل کندن از خانه پدری
      در صورتی که همسرتان به این نتیجه رسید که وابستگی بیش از حد او برای زندگیتان مشکل‌ساز شده است و خواست در رفتار خود تجدید نظر کند باید در درجه اول با هم به یک تفاهم اولیه برسید. تفاهم را به صورت گفتاری و بعد در عمل ایجاد کنید. با موارد کوچک شروع کنید و استقلال خود را به خانواده نشان دهید. با استقلال حاصل شده رابطه شما نیز محکم‌تر خواهد شد. در واقع حالا نوبت به عمل رسیده است؛ حرف‌هایی را که با هم زده‌اید در عمل پیاده کنید. با هوشیاری برنامه‌ریزی کنید. برای مثال زمانی که یکی از اعضای خانواده همسرتان در کاری مداخله کرد بگویید: «حتما به این موضوع نیز فکر می کنیم.» به این ترتیب خانواده او نیز از شما دلگیر نخواهند شد. خانواده‌ها با دیدن خوشبختی و سعادتمندی شما شکایتی نخواهند داشت. در این حالت عزت نفس، رشد و استقلال در شما و همسرتان تثبیت می‌شود.

      پاسخ
  6. فرح
    فرح گفته:

    من سوالم اینه که همسرم تا حالا مورد خاصی ازش ندیدم فقط گاهی با بعضی از دوستان یک رابطه صمیمی میگیره که من حس خیلی بدی بهم دست میده،ی نگاه یا شوخی که قلبم درد میگیره و جالبه این حسو در رابطه با رفتارش با همه ندارم.چند باری در این رابطه با هم بحث کردیم و اون قسم میخوره که تو اشتباه میکنی.ولی من حتی اگه منظورم نداشته باشه از اینکه با همکلاسیش دخترش دم در بغلش میکنه و خداحافظی میکنه رنج میبرم.اتفاق اخری که افتاد قرار بود بریم شمال ی سفر کاری برای اون و منم تفریحی برم به همکار مجرد دخترش که گفته بپد هوس سفر کردم گفته بود باما بیا جا داریم من دوباره حالم بد شد و گفتم دوست ندارم بیاد ناراحت شد ولی سعی کرد بروی خودش نیاره ولی انقد کلافه ام کرد گفتم میدونم از چی ناراحتی عزیزم بگو بیاد ولی سوالم اینه کارم اشتباه یا اون داره اشتباه میکنه،لازمه بخاطر زندگیم همین کارو بکنم یا روشنفکر تر برخورد کنم.

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      دوست عزیز اینکه ایشون تصمیم خاصی داره یا خیر مهم اینه که شما در زمانی مناسب انتظارات و موضع خودتون رو قویا” بیان کنید
      ایشون باید حریم و حدود یک زندگی مشترک رو رعایت کنه …شاید شوهر شما فکر خاصی نداشته باشه ولی ممکنه دیگران خیال باطل کنن و همین موضوع باعث نگرانی در آینده بشه

      سوال:
      هنگامی که شوهرم به زن دیگری نگاه می کند ، از خانم هایی که در محل کارش با آنها ارتباط دارد صحبت می کند یا در یک مهمانی با خانم های دیگر صحبت می کند ، تمام این موارد مرا آزار می دهد ،چه کاری انجام دهم؟
      پاسخ مشاور:
      اگر شما خانمی هستید که با پیش آمد تمام موارد بالا ناراحت می شوید و باعث شروع اختلافی جدید بین شما و همسرتان می شود، توصیه می کنیم این مقاله را مطالعه بفرمایید :
      اگر موارد گفته شده در شما صدق می کند متاسفانه باید گفت شما شخصی مشکوک به روابط همسرتان هستید و این حس در روابط زناشویی مانند یک سم عمل می کند و باعث می شود افکار شما و همسرتان مسموم شود.
      چرا هنگامی که همسرتان با زن دیگری صحبت می کند ناراحت می شوید؟
      این موضوع تنها بیانگر این است که شما به خودتان شک دارید ، اگر همسر کاملی برای همسرتان بوده اید دیگر نگرانی وجود ندارد جز در موارد نادری که آقایان تمایل به چند همسری دارند در غیر این صورت زمانی که مردی عشق ، محبت و رابطه زیبایی را تنها در وجود همسر خود می یابد ، هرگز به دنبال زن دیگری نمی رود .
      شک شما به همسرتان بی مورد است ، تنها او را آزار می دهید و این تفکر را به او القا می کنید که شما به او و رفتارهایش بی اعتنماد هستید به همین دلیل روابط آتی تان سست می شود .
      این حس از کجا نشات می گیرد؟
      شکاک بودن ، حسی است که در نهاد تمام آقایان و خانم ها وجود دارد اما در بعضی شدت بیشتری دارد بخصوص خانم ها .
      شکاک بودن ، نتیجه ی حسی است که در اعماق وجود شما ریشه کرده است . این حس ناشی از کمبود اعتماد به نفس شماست .
      زیرا این احساس زمانی آغاز می شود که شما خودتان را کوچک و حقیر فرض کنید . این احساس در مواردی کاملا طبیعی و قابل قبول است اما زمانی که افراط در آن صورت گیرد دیگر قابل تحمل نخواهد بود. خانم هایی که به همسرشان مشکوک هستند ، مدام به دنبال یک سوژه یا رفتار غیر عادی در شیوه ی گفتار یا کردار همسرشان هستند و این رفتار را همان گونه که خودشان دوست دارند تعبیر می کنند و به مقابله با شوهرشان بر می خیزند.
      اما چگونه باید از حس شکاک بودن فاصله گرفت؟
      در ابتدا باید از خودتان شروع کنید . تمام حالات ،رفتار یا گفتار همسرتان که شما را به شک می اندازد را یادداشت کنید .
      در مرحله ی بعدی : به تمام مواردی که یادداشت کرده اید پاسخ بدهید چرا با فلان رفتار همسرتان شک وجود شما را در بر می گیرد.
      به چه علت به او مشکوک می شوید؟
      در این قسمت به عمق وجود خود بنگرید آیا تمام احساستی که شما را منقلب می کند به دلیل حسادت بیش از حد شما نیست ؟
      آیا شما جزو آن دسته از خانم هایی هستید که دوست دارند شوهرشان تنها محدود به خودشان باشد یعنی با هیچ زن دیگری ارتباط نداشته باشد چون حسود هستند ؟
      اما تا چه زمانی می توانید شوهرتان را محدود کنید؟
      در ابتدا ممکن است همسرتان برای سخنان شما اهمیت قائل شود اما در دراز مدت از شما دوری می کند و به سادگی به شما دروغ می گوید پس از امروز تغییری اساسی در خود به وجود آورید تا دیرتر نشده است .
      این موضوع را با همسرتان در میان بگذارید :
      به همسرتان بگویید که با این رفتار یا گفتارت ، من ناراحت می شوم و باعث می شود که به رابطه هایت شک کنم تا شما را در حل مشکل تان یاری دهد . یا اینکه رفتاری که باعث آزرده شدن شما می شود را ترک کند .
      اگر با تمام توصیه های گفته شده ، احساس می کنید مشکل شما حل نمی شود یا مشکل تان حاد تر از توصیه های گفته شده می باشد ، به شما پیشنهاد می کنیم به یک روان پزشک مراجعه کنید تا در بهبود رابطه ی زناشویی تان شما را یاری دهد .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

      پاسخ
  7. ناشناس
    ناشناس گفته:

    سلام من یک ماه ازدواج کردم خیلی دلم برأی پدر مادرم تنگ میشه همش احساس بدّی دارم تورو خدا ممکن کنید

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      دوست عزیز ازدواج یکی از اتفاقاتی است که تغییرات بسیار بسیار بزرگی در زندگی همه ایجاد می کند و معمولا سازگار شدن با این شرایط جدید کمی مشکل و زمان بر است. وقتی ازدواج با تغییر شهر و از دست دادن کار هم همراه باشد که مشکل خیلی خیلی بدتر می شود. همسرتان در شرایط شما قرار ندارد و بنابراین نخواهد توانست که شرایط شما را درک کند، بنابراین به جای اینکه انتظار داشته باشید همسرتان شما را درک کند یا کمک کند و در واقع منتظر یک ناجی باشید خودتان وارد عمل شوید.

      به خودتان تکانی بدهید، شما همان فرد فعالی هستید که دانشگاه و دو کار همزمان را انجام می دادید، الان چه شده که خانه نشین شده اید؟

      تا وقتی که روی صندلی قربانی نشسته اید و تمام بدبختی های خودتان را همسر، غربت، نداشتن کار و … می دانید، در واقع شما مسئولیت های خودتان را به گردن دیگران می اندازید و از این وضعیت رها نمی شوید مگر اینکه بلند شوید و صندلی خود را عوض کنید.

      درست هست که کارکردن برای شما خوشایند و جذاب است اما اگر تمام تکیه و افتخارتان به آن باشد، احساس های بد را هم به دنبال خواهد داشت. بنابراین سعی کنید فعالیت را تنها به کارکردن محدود نکنید و توانایی های خودتان را تقویت کنید و خودتان را با هویتی دیگر هم نشان دهید. مثلا می توانید یک هنر یا ورزش یا کلاس آموزشی را دنبال کنید، هم یک تخصص دیگر یاد می گیرید و هم دوستانی پیدا می کنید. می توانید در موسسات خیریه به صورت افتخاری همکاری کنید که با این کار هم به خودتان و هم به دیگران کمک می کنید و بسیاری راه های دیگر.
      فقط کافی است ذهنتان را محدود نکنید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      پاسخ
  8. rrrrrrrrrrrrrrrrrrr
    rrrrrrrrrrrrrrrrrrr گفته:

    سلام من ۴ساله که ازدواج کردم حالا یک پسر ۱ساله دارم شوهرم مدتی که تمام اتفاقات زندگیمون رو به مادرش میگه و مادرش هم برای مادرم مطرح میکنه همین چند وقت پیش گفته بود که من وسواس دارم و مادرش باحالت تمسخر به مادرم گفته بود بعد با کلی صحبت کردن باهاش بهش گفتم خواهش میکنم مشکلات خونه ات را جایی مطرح نکن.دیروز باز دوباره شنیدم که به مادرش گفت من وسواس دارمح سوالم را این طور مطرح میکنم نمیخوام به روش بیارم که چی گفته چون پرخاشگری میکنه و من اذیت میشم فقط به من بگین چطور صبر کنم؟؟؟؟

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      از کوچک‌ترین فرصتی برای بودن در کنارش استفاده می‌کند و بدون اجازه او آب هم نمی‌خورد. در زندگی یک مرد بچه‌ننه، هیچ تصمیمی بدون حمایت مادر گرفته نمی‌شود و رازی که مادرش از آن بی‌خبر باشد، وجود ندارد. اگر هنوز هم مطمئن نیستید که خواستگار یا همسرتان یک مرد بچه‌ننه است، از این تست کمک بگیرید و بعد از مطمئن شدن، از باید و نباید‌های رفتار با چنین مردی باخبر شوید.
      از شما حمایت نمی‌کند؟
      وقتی خانواده‌اش بی‌دلیل و منطق از شما انتقاد می‌کنند یا مسبب ناراحتی‌تان می‌شوند، از شما دفاع نمی‌کند و حتی جلوی دیگران، فورا حرف‌های مادرش را تکرار می‌کند و انتظار دارد که حق را به او بدهید؟
      شما به حمایت همسرتان حتی در کوچک‌ترین لحظات زندگی نیاز دارید. گاهی ممکن است حق با شما نباشد و او هم سرزنش‌تان کند اما نیاز دارید که در مقابل دیگران انگشت اتهام را به سمت شما نگیرد.
      پول توجیبی می‌گیرد؟
      آیا خواستگار‌تان هنوز از نظر مالی به خانواده‌اش وابسته است و حتی اگر شغلی دارد، دغدغه‌ای برای پس‌انداز و آینده‌نگری ندارد؟ چنین مردی احتمالا به پشتوانه خانوادگی‌اش دلگرم است و دوست دارد دیگران مسئولیت زندگی‌ او را بر عهده بگیرند.
      شما قرار نیست با یک مرد ثروتمند زندگی کنید اما کسی که به آن نیاز دارید، مردی است که از نظر مالی به کسی وابسته نباشد و برای ساختن یک زندگی مستقل تلاش کند.
      منتظر نظر دیگران است؟
      شما قرار است وارد یک وادی جدید شوید و تصمیم‌های جدی‌ برای آینده‌تان بگیرید، اما او همیشه برای گرفتن هر تصمیمی به نظر دیگران تکیه می‌کند. گاهی هم وقتی در مورد موضوعی صحبت می‌کنید، نظرش را ابراز می‌کند اما به محض مواجه شدن با مخالفت دیگران، تصمیم تازه‌ای می‌گیرد.
      اگر نامزد‌تان نمی‌تواند تنها با کمک شما تصمیمی برای آینده‌اش بگیرد، احتمالا در رده بچه‌ننه‌ها جا دارد. درست است که شما به مشورت با کسانی که تجربه بیشتری دارند نیاز دارید، اما قرار نیست اجازه دهید که دیگران برای همه زندگی‌تان تصمیم بگیرند.
      مدام از نامزد قبلی‌اش می‌گوید
      برای شما وارد شدن به یک زندگی تازه یعنی کنار گذاشتن همه تجربه‌های تلخ یا شیرین گذشته. اما او هنوز شادی یا خشم زندگی گذشته‌اش را فراموش نکرده است و مدام درباره نامزد قبلی یا تجربه‌های خواستگاری ناموفق قدیمی‌اش صحبت می‌کند.
      برای چنین مردی، بسیاری از گره‌های احساسی هنوز باز نشده‌اند و او نتوانسته با اتفاقاتی که برایش افتاده، کنار بیاید. چنین مردی هنوز عقده‌ها، خشم‌ها و ترس‌های حل‌نشده‌ای دارد و قرار است این کوله‌بار را با خودش به این رابطه بیاورد.
      شما را با مادرش مقایسه می‌کند؟
      از انتخاب لباس گرفته تا وسایل خانه، دوست دارد از مادرش الگوبرداری کند و شما را مدام با مادرش مقایسه می‌کند؟ در هر موردی که اظهارنظر می‌کنید، می‌گوید: «اما مادرم…» و شما را با این رفتار آزار می‌دهد؟
      برای او تنها زن دنیا مادرش است و نمی‌تواند از راهی که این زن مثال‌زدنی نرفته، برود. او فقط حاضر است به یک شیوه زندگی کند؛ شیوه مادرش! اما آیا شما می‌توانید این سبک زندگی را بپذیرید؟
      سنگ‌هایتان را وا بکنید!
      اگر هنوز با چنین مردی پیمان ازدواج نبسته‌اید، بهتر است قبل از پاسخ مثبت، با او در این مورد صحبت کنید. برایش توضیح دهید که داشتن استقلال فکری، مالی و رفتاری تا چه حد برایتان مهم است و از اینکه دوست دارد به وابستگی‌اش پایان دهد مطمئن شوید. اگر او چنین شرطی را برای ازدواج پذیرفته، بهتر است مدت دیگری در دوره نامزدی بمانید و او را بیشتر محک بزنید و بدانید آیا به وعده‌هایش پایبند بوده و برای تغییر تلاش کرده‌است؟
      عجله نداشته باشید
      اگر با یک بچه‌ننه زندگی می‌کنید یا تصمیم‌تان را گرفته‌اید که به چنین خواستگاری جواب مثبت دهید، باید صبور باشید. این افراد به سادگی تغییر نمی‌کنند و در بسیاری از موارد، نسبت به تغییر کردن موضع می‌گیرند. باید بپذیرید که تبدیل کردن او به یک مرد مستقل اتفاقی نیست که یک‌روزه بیفتد و شاید سال‌ها برای تغییر شخصیت او به زمان نیاز داشته باشید.
      خط پایان را بشناسید
      از همان روز اول رفتارهای اینچنینی همسرتان، شما را آزار می‌داده و هر راهی را برای پایان دادن به آنها رفته‌اید؟ اگر با وجود این مرد زندگی شما هنوز تغییری نکرده‌است باید بپذیرید که او با همین ویژگی‌هایش شریک زندگی شماست. آیا می‌توانید او را بپذیرید و بدون تلاش برای تغییر در کنارش بمانید یا گمان می‌کنید که تحمل‌تان تمام شده و باید به این زندگی بی‌نتیجه پایان دهید؟!
      شرایط را درک کنید
      زندگی با چنین مردی آسان نیست. پس اگر برای ازدواج با او مصمم شده‌اید، بهتر است این واقعیت را بپذیرید. ممکن است برخی حرف‌ها، کارها و رفتارهایش عمیقا شما را آزار دهد، پس باید از همیشه صبور‌تر باشید. اگر او را با وجود این شخصیت پذیرفته‌اید، پس نباید با نشان دادن وابستگی فکری و اقتصادی‌اش به دیگران، آشفته و ناراحت شوید. در قدم اول او را همین‌طور که هست، بپذیرید و بعد برای تغییر تلاش کنید.
      با خانواده‌ها وقت بگذرانید
      ممکن است در آغاز راه فاصله گرفتن همسرتان از خانواده‌اش او را بترساند و نسبت به ادامه این شکل زندگی مردد باشد. پس هیجان‌زده عمل نکنید و تا زمانی که شرایط آرام‌تر شود صبر کنید. جدا کردن او از خانواده‌اش به قیمت بحث و قهر به شما کمکی نخواهد کرد. یادتان نرود به میان آمدن پای قهر، یعنی ناموفق بودن شما در حل مشکل.
      با او حرف بزنید
      احساس‌تان را به همسرتان بگویید و برایش توضیح دهید که چه رفتارهایی شما را آزار می‌دهد. او را از این موضوع که قصد ندارید رابطه‌اش را با خانواده‌اش قطع کنید مطمئن کرده و برایش توضیح دهید که دیگر مسئولیت خانواده خودش را برعهده دارد و باید حواسش به وظایفش باشد.
      با مادرش دوست شوید
      اگر همسرتان به مادرش وابستگی زیادی دارد، بهتر است ارتباط خوب و نزدیکی با مادرشوهرتان برقرار کنید. ممکن است گاهی نیاز داشته باشید که از طریق او روی همسرتان تاثیر بگذارید. از طرف دیگر زمانی که همسرتان ببیند با گارد بسته با مادرش برخورد نمی‌کنید، با آرامش بیشتری به سمت شما کشیده می‌شود و از اینکه شما هم مادرش را دوست دارید، احساس رضایت می‌کند.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      پاسخ
  9. ناشناس
    ناشناس گفته:

    سلام میخاستم بگم که شوهرم وازاول ازدواج دوس نداشتم شش ماهم بیشترنیس که عقدکردیم به نظرشمااگه طلاق بگیرم بهتره یازندگی کنم

    پاسخ
  10. a.f
    a.f گفته:

    من ۲۱ دارم ۱سال و نیمه که ازدواج کردم منو شوهرم باهم ۱ سالو نیم دوست بودیم و همو میخواستیم الان تو عقدم تو این مدت خیلی مشکلات داشتیم شوهر من یک ادم خیلی عصبی زود جوش شکاک پولکی خال زنک و بد دهنه.منو به عنوان برده خودش میدونه همش میخواد ازش اطاعت کنم با باباش کار میکنه باباشم فوق العاده ادم عوضیه و همش عوض بازیای خودشو به شوهرم یاد میذه…شوهرم تا میگی نکن زود با من دادو بیدادو قهر میکنه ما هر ۲ یا ۳ ماهی باهم دعوای سختی داریم هر بار که قهر کردیم حتی مواقعی که اون مقصر بوده هم باز خودم یا بش اس دادم یا زنگ زدم الانم ۳۶ روزه باهم قهریم ولی دیگه نمیخوام پا پیش بزارم نمیخوام دیگه خودمو کوچیک کنم خونواده میگن باید جدا شی ولی من هنوز دوسش دارم نمیخوام جدا شم میخوام که ادم بشه میخوام باهاش زندگی کنم نمیدونم چیکار کنم ترررررووووخددداااا راهنماییم کنید چیکار باید بکنم؟؟؟؟:-((((

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      خب وقتی دوستش دارید بهتره گله و شکایتی هم نداشته باشید و تمام دستورات ایشون رو اجرا کنید … و حدود حساسیت و خطوط قرمزش رو بشناسید تا از بروز مشکلات جلوگیری بشه
      و گرنه باید تغییر فردی که تمایلی به عوض شدن نداره کاری غیرممکنه

      پاسخ
  11. یه نفر
    یه نفر گفته:

    با سلام خانمی ۲۹ هستم که یه ساله ازدواج کردم و مثل همه زوجهای اختلاف های زیادی با همسرم داشتم که کم کم با صبر حوصله حل شد اما جدیدا یه موضوعی خیلی داره آزارم می ده و اونم فعالیت زیاد همسرم در شبکه های اجتماعی مثل تلگرام هستش همسرم گروه هایی داره که با دوستاش چت میکنن و مطالب غیر اخلاقی رد و بدل می کنن من با اینکه خودم این کار و نمی پسندم و انجام نمی دم خیلی به کاراش حساسیت نشون نمی دم که حریص نشه اما چند وقت پیش متوجه شدم که تو اون گروه دو سه تا دختر هم هستن و همسرم باهاشون شوخی داره و بعضی اوقات اون دخترها تو پی وی هم پیام میدن به همسرم .خوب قاعدتا یکم ناراحت شدم و حساس شدم بعد از یه مدت متوجه شدم گروه چت تشکیل داده و کلا تو اون گروه چرت و پرت میگن و دو تا دختر هم هستن و همسرم کلا اون گروه رو از من قایم میکنه و اگه من پیشش نشسته باشم بهم اخم می کنه و خلاصه اصلا اجازه نمی ده من بفهمم که تو گروهش چه خبره یه بار دیدم که به یکی از دخترا نوشته بود بوس یادت نره و دختره جواب داده بود بوس بوس .فکر کنید با وجود مقاومت های همسرم من واقعا حساسیتم زیاد شده و حتی چند بار هم بهش نشون دادم که از اینکه گوشیش و از من قایم میکنه ناراحت میشم مگه تو اون گوشیت داری چی کار می کنی که من نباید بدونم اما گوشش بدهکارنیست انقدر ناراحتم که حتی دارم به جدایی ازش فکر می کنم لطفا بگین باید چی کار کنم

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      خب دوست عزیز این یک واقعیت در زندگی امروز ماست و تا فردی نخواد که بین زندگی خودش و این برنامه ها مرزی قرار بده واقعا” نباید انتظار داشته باشید معجزه ای رخ بده
      بهتره اول با گفتگو بتونید به نتیجه برسید وگرنه با قانون خودش رفتار کنید و شمام وارد برنامه بشید و در کنارش باشید … اینطوری راحت میتونید کنترل داشته باشید

      پاسخ
  12. محمد
    محمد گفته:

    سلام
    من و همسرم شروع آشناییمون احساس زیادی نسبت بهم نداشتیم ولی من گفتم که این حالت در ادامه بهتر میشه ولی نشده چیکار میشه کرد؟

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      دوست عزیز وقتی از اول علاقه ای بین شما نبوده پس چطور انتظار دارید در آینده به وجود بیاد…؟
      اون چیزی هم که احساس خواهید کرد فقط عادته که شما رو در کنار هم ممکنه بتونه نگه داره
      بهتره با صحبت کردن و شناخت قابلیت های طرف مقابل بتونید مواردی رو پیدا کنید که ملاک شما بوده و بدین وسیله به نوعی رضایت کلی برسید

      اول عاشق می شوند بعد فارغ.

      اول مدام می گویند، “دوستت دارم” بعد اعتراف می کنند که هیچ عشقی در میان نبوده.

      اما واقعیت کدام است؟ آیا حقیقت را می گویند؟ یا شاید حقیقت را می گویند اما تا اندازه ای که از آن خبر دارند.

      من فکر می کنم که بیشتر آدمها معنای عشق را نمی دانند. آنها از منابع اشتباهی عشق را یاد گرفته اند.

      اول اجازه بدهید ببینیم عشق چیست. لغت نامه عشق را اینطور تعریف می کند، “حسی عمیق و لطیف به فردی دیگر”، “تعلق قلب به کسی”، یا “شور و میل جنسی”. اگر عشق این است، پس هیچ تعجبی ندارد که اینقدر نوسان دارد. برای تداوم عشق باید آنرا بر یک ارزش یا اعتقاد شخصیت ساز بنا کرد. چیزهایی مثل مهر، شور و امیال جنسی کاملاً احساسی هستند و به همان اندازه گرسنگی، غیر قابل پیش بینی می باشند.

      البته اشتباه نکنید هر چیز احساسی، جنسی نیست. احساسی از کلمه حس یا همان حواس پنجگانه (بینایی، بویایی، چشایی، شنوایی و بساوایی) می آید. ازاینرو، همانطور که می بینید عشقی که به جوانان ما آموزش داده می شود عشقی احساسی یا حسی است که با عوامل خارجی تحریک می شود. و وقتی آن تحریک فروکش کند یا ناپدید شود، آن عشق متوقف می شود. این همان فارغ شدن از عشق است.

      اگر عشق بین یک زوج احساسی باشد جای تعجب نیست که بگویند از عشق فارغ شده اند. منظور آنها این است که این تحریک متوقف شده و به همین دلیل دیگر احساس عاشقی نمی کنند.

      اگر این آن عشقی که می خواهیم یا نیاز داریم نیست، پس چیست؟

      جستجوی ما برای عشق واقعی ما را به گذشته و به زبان عبری باستان می برد. زبان عبری فقط توسط یهودیان استفاده می شد. آنها باور دارند که عبری زبان خداوند جهود است. و از زمانیکه جهود قبل از هر چیز دیگری وجود داشت، می بایست معنای واقعی عشق را می دانست.

      در زبان عبری عشق به معنای دادن است. و زمانیکه خداوند می خواست به جهان عشق خود را نشان دهد، به آن نگفت که “دوستت دارم”؛ او فقط بخشید.

      دوست داشتن یعنی بخشیدن. امروز وقتی مردی به زنی می گوید دوستت دارم، در اکثر موارد هیچ قصد بخشیدنی ندارد. فقط می خواهد بگیرد. از آن دختر چیزی می خواهد که معمولاً باکرگی آن دختر است. این هشداری برای همه دختر خانم هاست. سعی کنید قبل ازاینکه ادعاهای مردی که در زندگیتان وارد می شود و به شما می گوید دوستتان دارد را باور کنید، او را به شیوه های مختلف آزمایش کنید و ببنید چقدر به “بخشیدن” تمایل دارد.

      آموزش عشق ورزی

      برای تداوم یافتن یک ازدواج، باید بر عشقی بسیار محکم و قوی تر از عشقی که امروزه می شناسیم استوار باشیم. ما به عشقی نیاز داریم که فارغ از خود و پاک باشد. این عشق، عشق حقیقی است و عشق حقیقی دیده می شود نه اینکه شنیده شود. عشق اگر حقیقی باشد، خود را در عمل نشان می دهد نه در حرف.

      جوانان باید در عشق ورزی هم مثل سایر چیزها آموزش داده شوند. منظور آموزش جنسی نیست بلکه منظور اتیکت احترام، فروتنی، مهربانی و توجه است. اینها فقط چند نمونه از عوامل شناخته شده برای یک رابطه موفق در سراسر جهان برای هر نوع رابطه ای است—چه رابطه والد و فرزندی، کارفرما و کارمندی و همینطور رابطه بین زن و مرد.

      مردهای جوان باید یاد بگیرند چطور با همسرانشان رفتار کنند. یادم می آید که اینها را در سالهای نوجوانی وقتی با گروهی در یک مجلس همراه بودم یادمان دادند. هر سال آنها یک شب مراسمی مخصوص دخترها و پسرها ترتیب می دادند.

      قبل از مراسم، دخترها و پسرها (به طور جداگانه)باید در سمیناری درمورد اتیکت روابط دختر و پسر شرکت می کردند. هیچ آموزشی درمورد مسائل جنسی داده نمی شد ولی حرف از چیزهای بهتر و مهمتری زده می شد. من هنوز چیزهایی که آنجا یاد گرفتم را فراموش نکرده ام.

      همینطور خانم های جوان هم باید توسط خانم های میانسالی مثل مادرانشان آموزش ببینند. آنها باید نمونه هایی از یک همسر خوب باشند که عاشق همسرش بوده، از فرزندانش به خوبی مراقبت می کرده و خانه را هم مرتب نگه می داشته است.

      متاسفانه خیلی از مادران کنترل روی دخترانشان را در سن بلوغ از دست می دهند. این دختران سرکش شده و حوصله گوش دادن به حرف بزرگترها را ندارند. دلیل آن به نظر من خیلی ساده است. به نظر من فقط کافی است به آینه نگاه کنید. چه می بینید؟ جوابتان همین است.

      عشق بعد از ازدواج

      به نظر من به عشق قبل از ازدواج بیش از حد اهمیت داده می شود و هیچ توجهی به بعد از آن نمی شود. این به آن خاطر است که عشق مثل اندام های درون بدن انسانها، درون او رشد نمی کند یا توسط یک هورمون خاص در بدن ترشح نمی شود. عشق فقط با تمرین در طولانی مدت است که به وجود می آید. و ازدواج برای زوج ها فرصت های خیلی زیادی را برای تمرین آن فراهم می کند.

      یک نمونه کلاسیک از عشق بعد از ازدواج را در فیلم “فیدلر روی پشت بام” می توان دید. این فیلم درمورد یک خانواده روسی است که سه دختر زیبا و دوست داشتنی دارند. یک روز، شوهر از زن می پرسد، “منو دوست داری؟” و زن در جواب می گوید، “بعد از ۲۵ سال از من می پرسی که دوستت دارم یا نه؟ بعد از همه کارهایی که برایت کردم، شستم رُفتم، پختم، سه دختر برایت به دنیا آوردم، حالا از من می پرسی دوستت دارم یا نه؟”

      بعد لحظه ای مکث می کند و ادامه می دهد، “آره من واقعاً دوستت دارم”.

      عشق آن احساسی نیست که به کسی دارید، تمایل به انجام کارهایی است که دوست دارید برای آن فرد بکنید. به نظر من این اصل جدیدی است که باید در جامعه پایه گذاری شود. این باید استانداردی باشد که برای خودمان و بچه هایمان قرار می دهیم. این باید همان چیزی باشد که به بچه هایمان در اولین قرار ملاقات عاشقانه شان یاد می دهیم: بله عشق بعد از ازدواج شروع می شود.

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *