از همسران خود تعریف کنید

مشاوره قبل ازدواج

اولین قدم که هر فرد معمولا برای ازدواج بر میدارد صحبت کردن و آشنا شدن با کسی است که ایده آل های خود را در او میبیند . اما در این صحبت های قبل از ازدواج و به اصطلاح دوران آشنایی باید چه چیزهایی را مد نظر داشت؟ چه حرف هایی را باید زد و چه حرف هایی را نباید بر زبان آورد. به طور مثال هستند برخی دخترانی که مسائل مادی برایشان مهم است اما از بیان آنها امتناع میکنند و بعدها پشیمان میشوند که چرا در این باره حرفی نزده اند و میگویند که اگر دقیق تر درباره شرایط اقتصادی همسرشان میدانستند هرگز تن به این ازدواج نمیدادند. به همین دلایل حتما قبل از اقدام به ازدواج با یک مشاور ازدواج در خصوص مشاوره قبل  ازدواج صحبت و در خصوص مشاوره قبل ازدواج مشورت به عمل آورید.

میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت مشاوره ازدواج مراجعه کنید

منبع:مشاورانه

394 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. sara
    sara گفته:

    سلام ۳۲سالمه تو یه خونواده پاک بزرگ شده ام
    اهل نماز و قران هم هستیم
    با وجود اینکه خوشگل بودم و خونواده خوبی داشتم
    اما کسی که بهم پیشنهاد میداد یا از طرف خونوادم جواب میشد یا از من کوچکتر بودن و از طرف خودم جواب میشدن الان که میبینم دیگه فرصت های خوب رو از دست دادم الانم دیگه خواستگار ندارم
    اما خیلی دوست دارم تشکیل خونواده بدم و به ارامش برسم
    از نگاه های ترحم امیز تو فامیل خسته شدم
    گاهی وقتها هم نیاز جنسی دارم اما میترسم خودمو ارضاع کنم با کسی هم رابطه دوستی دوست ندارم داشته باشم هر چی دنبال کار هم میگردم کار مناسبی نمی یابم
    دیگه از بلاتکلیفی و بیکاری خسته شدم
    خیلی وقتها هم همش اشک میریزم
    با وجود اینکه با نماز و قران خودمو اروم میکنم اما با تنهام
    نمیدونم چیکار کنم

    پاسخ
    • sara
      sara گفته:

      خیلی از زندگیم نا امیدم ترسم اینه تا اخر عمرم اینطور باشم
      اگه با کسی دوست بشی چیزایی رو ازت میخوان که باید وارد گناه بشی
      اگه دوست نشی خودت عذاب میکشی
      و تنهایی
      موندم چیکار کنم
      کجا یه همسر مورد اعتماد پیدا کنم
      تا کی این وضعیت رو تحمل کنم

      پاسخ
    • Anonymous
      Anonymous گفته:

      دوست عزیز به خداوند توکل کنید و از اینکه ازدواج نکردید ناراحت نباشید … و اصلا” به نگاه های مردم توجه نکنید چون مردم در هر حالتی حرفشون رو میزنن … اینو بدونید اگر برای شما موردی مقدر شده باشه در ساعت مقرر به شما مراجعه خواهد کرد … پس امیدوبه خدا داشته باشید و هر شب ۵ بار سوره شمس رو بخونید

      پاسخ
  2. ناشناس
    ناشناس گفته:

    سلام من باپسرخاله م چندسالله دلداه هستیم.تابستون قراره عقد کنیم.ومشکلات زیادی روپشت سر گزاشتیم تنها مشکل من حرفا وطرد حدف زدنش هست وقت عصبانیتش هر حرفی میزنه هرچندبعدش پشیمون میشه بعضی وقتا خونوادم رو فحش میده چیکارکنم خیلی دوسش ددارم عشقش بهم ثابت شده

    پاسخ
    • Anonymous
      Anonymous گفته:

      دوست عزیز شما الان با شناخت کامل با ایشون وارد زندگی مشترک میشید پس بدونید هر اخلاقی که ایشون داره در اینده هم خواهد داشت پس پای دوست داشتنتون بمونید و صبور باشید
      این مشکل با گفتگو حل میشه و اینکه اقایون در دعوا کردن بیشتر کلامی هستند پس اجازه بدید خودش رو تخلیه کنه و در این موقع جلوی چشمش نباشید و حساسیت های شوهرتون رو بشناسید تا وارد حریمش نشید …براتون ارزوی خوشبختی میکنم

      پاسخ
  3. یک نفر
    یک نفر گفته:

    قیافه چقد میتونه ماثر باشه؟یک خواستگار دارم همه شرایطش خوبه ولی قیافه نداره من خودم خصوصیاتشو خیلی قبول دارم ولی رو قیافش یکم شک دارم بنظرتون چیکار کنم؟میگن قیافه طبیعی میشه میخوام ببینم راسته؟

    پاسخ
    • Anonymous
      Anonymous گفته:

      دوست عزیز پله اول در ازدواج به دل هم نشستنه وقتی شما نمیتونید از این جهت با ایشون رابطه عاطفی برقرار کنید چطور انتظار دارید در مراحل بعدی به نتیجه برسید …؟
      اول معیارهای خودتون رو زندگی مشخص کنید تا بدونید در زندگی چه هدفی دارید و چی میخوایت تا بر اساس اون اقدام و انتخاب کنید …
      چون شما برای خرید یک لباس اول به ظاهرش و اینکه دوستش دارید توجه میکنید و بعد انتخابش میکنید پس چطوره که برای خرید لباس این همه مردم وسواس به خرج میدن ولی برای یک عمر زندگی مشترک اینقدر بی تفاوت و ساده میخوان از کنارش عبور کنن !!! در ضمن شما به قیافه ایشون عادت خواهید کرد چون چاره ای نخواهید داشت ولی ممکنه هیچوقت عاشقش نباشید

      پاسخ
      • مهسا
        مهسا گفته:

        سلام
        دختری هستم ۲۶ ساله ، اسال و ۴ ماهه که با ی پسر اشنا شدم و باهاش رابطه دارم تقریبا ۷ ماه میشه که ما تصمیم به ازدواج گرفتیم اومدن خونمون خواستگاری و بعد ممشکلات بین خانواده ها پیش اومد از نظر اونا من نمیتونم گزینه مناسبی برای ازدواج پسرشون باشم ۴ ماهی میشه که رو این جریان بینمون کشمکش ایجاد شده احساس میکنم نمیتونه جلوی خانوادش بمونه و تصمیم بگیره چن وقتیم میشه حدود ۲ ماه ک میگه بهتره از هم جدا بشیم ولی خودشم چچون رابطش با من از نظر احساسی عمیقه نمیتونه کات کنه ثباتش رو برای انتخاب از دست داده و نمیدونه باید چیکار کنه لطفا من رو راهنمایی کنید که چیکار کنم چون از نظر روحی حال خوبی نذارم و اینکه کلا منزوی شدم سر کار نمیرم حوصله دانشگاه و تفریحم ندارم و خیلی وقتا گریه می کنم مورد توجه اینکه ما مدت زیادی کنار هم بودیم و این یکی از دلایلیه ک وابسته شدیم و اینکه دو ستم ۲ سال از من بزرگتزه ا.امیدوارم توضیحات کافی باشه

      • ►Responder◄
        ►Responder◄ گفته:

        دوست عزیز اشکال شما اینه که تا وارد رابطه ای میشید بدون اینکه عواقب و اتفاقات رو در نظر بگیرید برای خودتون پیشگویی میکنید …
        در صورتی که این رابطه میتونه یک رابطه آزمون و خطا باشه و ممکنه به نتیجه نرسه … بهتره حالا که شرایط برای ازدواج شما مهیا نیست رابطه کات کنید چون هر روز که بگذره میزان وابستگی شما به این موضوع بیشتر خواهد شد .. در صورتی که رابطه رو کاملا” کات کنید بعد از مدتی تکلیفتون در زندگی مشخص میشه و به روال قبل برمیگردید … ولی کات کردنتون قطعی و کامل باشه و گرنه عملا” زندگی روزمره ای نخواهید داشت

« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *