عاشق شدن پیش از ازدواج یا پس از آن؟ یکی از دغدغه های یک فرد مجرد این است که آیا باید اول عاشق شد و بعد ازدواج کرد و یا اول ازدواج کنیم و پس از آن عشق خود به خود به وجود می آید؟

عاشق شدن پیش از ازدواج

بسیاری از زوج ها را دیده ایم که با وجود عشق زیادی که نسبت به یکدیگر داشته اند، پس از ازدواج رابطه سردی را تجربه می کنند یا حتی ازدواج آن ها به جدایی می رسد؛ در حالی که زندگی مشترکِ دختر و پسری که به صورت سنتی و بدون علاقه ی قبلی، ازدواج کرده اند بسیار موفق و شاد است.

در این مقاله قصد داریم، در مورد عشق قبل از ازدواج و بعد از ازدواج صحبت کنیم و علت هایی که می تواند روی پایداری یا عدم پایداری ازدواج موثر باشد.

انواع عشق از دیدگاه روانشناسی

عشق یک مفهوم انتزاعی است و توصیف آن با کلمات بسیار دشوار است و در واقع هیچ نظریه یکتا و عمومی در مورد ماهیت عشق وجود ندارد و هر فرد دیدگاه متفاوتی نسبت به آن دارد. یکی از نظریه های مهم در این مورد که عشق را به ۸ نوع متفاوت دسته بندی می کند، نظریه مثلثی عشق یا نظریه استنبرگ است.

از نظر استنبرگ عشق از سه مولفه مهم و اساسی تشکیل می شود که هر ترکیبی از این مولفه ها یک نوع از عشق را به وجود می آورد. این سه مولفه عبارتند از:

صمیمیت

به ساده ترین بیان، صمیمیت به معنی احساس نزدیکی و پیوند بین دو نفر و در میان گذاشتن خصوصی ترین و عمیق ترین احساسات و افکارشان با هم است.

اشتیاق و شور جنسی

این مولفه بیانگر اشتیاق و تمایل جنسی نسبت به فرد مقابل می باشد.

تعهد

این مولفه به این معنی است که فرد خود را در برابر طرف مقابل مسئول می دانند و در پستی و بلندی ها به او وفادار و متعهد باشد. حتما آنالیز سن ازدواج را انجام دهید.

۸ دستاورد مثلت عشقی

همان طور که گفته شد، از دیدگاه استنبرگ این سه مولفه شبیه راس های یک مثلث هستند و ترکیب و میزان هر کدام نوعی عشق را به وجود می آورد. ۸ ترکیب این سه مولفه به صورت زیر می باشد.

۱-فقدان عشق:

زمانی که مولفه های سه گانه عشق در بین دو فرد بسیار کم رنگ و ضعیف باشد یا اصلا وجود ندارد، حالت فقدان عشق ایجاد می شود. این نوع ارتباط معمولا بین دو فرد مثل همکار که روابط رسمی دارند وجود دارد و برای یک زندگی زناشویی بسیار خطرناک می باشد.

۲- شیفتگی (دلباختگی):

در این نوع عشق فقط مولفه شور و اشتیاق وجود دارد. فرد در این حالت به صورت افراطی جذب فرد مقابل می شود و در ذهن خود از او شخصی ایده آل می سازد، بدون این که صمیمیت و تعهدی وجود داشته باشد. این نوع عشق به خاطر برانگیختگی روانی و فیزیولوژی ایجاد می شود و بعد از وصال می تواند پایان گیرد و حتی به نفرت تبدیل شود.

۳- دوست داشتن:

زمانی که صرفا مولفه صمیمیت وجود دارد و بین دو فرد احساس همدلی، رفاقت، نزدیکی و هیجانات مثبتی وجود دارد که با اشتیاق جنسی و تعهد همراه نیست. این حالت مانند رابطه عمیق دو دوست صمیمی می باشد.

۴- عشق پوچ (تهی):

عشق پوچ زمانی به وجود می آید که مولفه های صمیمیت و شور وجود ندارد و فقط تعهد در میان است. زوج هایی که رابطه عاطفی و هیجانی خود را از دست داده اند، به هم عادت کرده اند و یا به دلیلی مثل فرار از تنهایی با هم می مانند، این حالت را تجربه می کنند.

۵- عشق رمانتیک:

ترکیب صمیمیت و اشتیاق که دو جنبه جذابیت فیزیکی و عاطفی را در بر می گیرد، عشق رمانتیک را می سازد. در این نوع عشق طرفین نسبت به هم احساس نزدیکی و پیوند می کنند و بدون ترس از قضاوت و یا طرد شدن در مورد عقاید و افکار و احساسات خود صحبت می کنند و همچنین اشتیاق و شور در این ارتباط وجود دارد. این ارتباط به دلیل عدم تعهد می تواند دوام کمی داشته باشد.

۶- عشق رفاقتی:

ترکیبی از صمیمیت و تعهد نیز می تواند عشق رفاقتی را ایجاد کند. در این نوع عشق تعهد و صمیمیت بالایی وجود دارد اما رابطه و رفتار شهوانی خیلی کم رنگ بوده و یا اصلا وجود ندارد. این نوع عشق بین دو همکار که سال‌ها با یکدیگر کار کرده‌اند یا بین یک زوج که دارای فرزندانی هستند مشاهده می‌گردد، همچنین عشق های آرمانی که تداوم پیدا می کنند می تواند به عشق رفاقتی تبدیل شوند.

۷- عشق ابلهانه:

ترکیب اشتیاق و تعهد، بدون وجود صمیمیت این نوع عشق را به وجود می آورد. در این نوع عشق فرد صرفا به خاطر جاذبه های جنسی و اشتیاق فیزیکی به طرف مقابل جذب می شود و بدون اینکه رابطه ای صمیمانه و عاطفی بین آن ها شکل گیرد، به یکدیگر متعهد می شوند. استرنبرگ معتقد است دراین حالت افراد در نگاه اول عاشق یکدیگر می‌شوند و خیلی زود بدون اینکه همدیگر را بشناسند به داشتن یک رابطه طولانی متعهد می‌گردند. این عشق خیلی شدید و غالبا وسواس گونه است و اغلب اوقات این هیجانات شدید به صورت سریع فروکش می کنند.

۸- عشق کامل (آرمانی):

در عشق آرمانی که ترکیبی از سه حالت صمیمیت، اشتیاق و تعهد است، شخص، طرف مقابل خود را به عنوان یک انسان دوست دارد، به او احترام می‌گذارد و به او متعهد است و از طریق برقراری ارتباط درست با او احساس نزدیکی می‌کند. این نوع رابطه که همراه با تعهد و وفاداری است، در اوج لذت بدون احساس گناه تجربه می‌شود. استرنبرگ معتقد است که رسیدن به این حالت بسیار ساده تر از نگه داشتن آن است.

با توجه به موارد گفته شده، عشق زمانی در مسیر درستی قرار دارد که هر سه مولفه مثلث عشق در آن وجود داشته باشد؛ عدم وجود یکی از مولفه ها در رابطه ی شما می تواند باعث ایجاد مشکلاتی شود و جای خالی آن مولفه نیز به شدت احساس خواهد شد؛ برای مثال زمانی که در رابطه اشتیاق جنسی و صمیمیت وجود دارد، جای خالی تعهد احساس خواهد شد. بنابراین فردی که خود را عاشق می داند نباید خیانت کند و بی تعهدی داشته باشد و یا فقط به فکر مسائل جنسی و شهوانی باشد.

عاشق شدن قبل ازدواج

دختر و پسری را تصور کنید قبل از ازدواج مولفه صمیمیت و اشتیاق را دارند، تصمیم به ازدواج می گیرند و مولفه سوم یعنی تعهد را نیز وارد رابطه خود می کنند، در نتیجه سه راس مثلث کامل می شود، آیا این اتفاق ضامن موفقیت این ازدواج خواهد بود؟

در جواب این سوال باید گفت، عشق قبل از ازدواج ضامن موفقیت و خوشبختی دو نفر نیست. همان طور که قبلا هم گفته شد، نگه داشتن عشق آرمانی نسبت به وجود آمدن آن بسیار دشوارتر است و نیازمند تلاش متقابل می باشد.

احتمالا در اطرافیان خود زوجی را دیده اید که با وجود رابطه عاشقانه قبل از ازدواج، بعد از ازدواج دچار تعارضات و مشکلاتی می شوند و به نظر می رسد که عشق آن ها از بین رفته است؛ اما دلیل این اتفاق چیست؟

باید گفت تنها معیار موفقیت در ازدواج عشق نیست، تلاش برای حفظ عشق و زندگی مشترک بسیار مهم تر خواهد بود. دلایلی که می تواند باعث کم رنگ شدن عشق بعد از ازدواج شود عبارتند از:

  • مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی:

  • تنش، استرس و نگرانی های مالی، شغلی و اقتصادی باعث تحلیل انرژی و توان فرد می شود، در نتیجه معاشرت با همسر نیز خود به خود کاهش پیدا می کند. این اتفاق باعث ایجاد فاصله عاطفی بین زوج می شود و عشق را کم رنگ می کند.

 عدم مراقبت از رابطه عاطفی

بعضی از افراد تصور می کنند، ازدواج کردن و کارهایی که برای یکدیگر انجام می دهد نشان دهنده علاقه و عشق آن ها به یکدیگر است و تاثیرات مثبت ابراز عشق کلامی را نادیده می گیرند. وقتی زوجین وقت کم تری به هم اختصاص دهند و به ابراز علاقه کلامی اهمیت ندهند، به مرور عشق در رابطه شان کم رنگ خواهد شد.

  • صحبت نکردن با یکدیگر

زمانی که طرفین احساس می کنند حرفی برای گفتن به هم ندارند و در مورد اتفاقات روزمره با هم صحبت نمی کنند، در واقع علامت هشدار دهنده ای از وضعیت نامطلوب رابطه شان را نشان می دهند. زمانی که هیچ گونه گفت و گویی بین زوج نباشد، عشق نیز کم رنگ شده و رابطه در معرض آسیب قرار می گیرد.

  • دروغگویی و پنهان ‌کاری

یکی از مشکلاتی که می تواند به رابطه و عشق شما لطمه وارد کند، پنهان کاری و دروغ گفتن است. این دو مورد به شدت آسیب زا بوده و باعث عدم اعتماد طرف مقابل می گردد؛ بی اعتمادی نهایتا منجر به دورشدن و فاصله گرفتن زوج از هم شده و عشق بین آن ها را کم رنگ می سازد.

  • مشکلات حل نشده و بحث های تکراری

در هر رابطه و ازدواجی مشکلاتی وجود دارد، اما باید این مشکلات به طور صحیح حل و فصل شود؛ زمانی که طرفین نتوانند مشکلات خود را به روشی درست حل کنند، بحث ها و مشکلات تکراری به وجود خواهد آمد که باعث ایجاد تنش و خشم در رابطه می شود، در نتیجه عشق نیز کاهش پیدا می کند.

یکی از روش هایی که می تواند به حل مشکلات حل نشده و تکراری در رابطه کمک کنند، مراجعه به یک زوج درمانگر مجرب می باشد.

  • رویاپردازی بیش از حد

تخیلات و رویاپردازی های بیش از حد در مورد عشق باعث فاصله گرفتن از واقعیت های موجود می شود. زندگی پر از واقعیت های تلخ است که هیچ کس در رویاپردازی خود آن ها را در نظر نمی گیرد؛ برای مثال در رویاپردازی شما معشوق خود را فردی بی عیب و بدون اشتباه در نظر می گیرید، در صورتی که همه انسان ها در واقعیت دچار اشتباه می شوند و نقاط ضعفی دارند.

رویاپردازی بیش از حد باعث می شود، شما در مواجهه با واقعیت هایی که دوست ندارید، احساس شکست و سرخوردگی داشته باشید و همسر خود را مقصر بدانید، در نتیجه از او فاصله گرفته و عشق بین شما کاهش پیدا می کند.

  • انتظارات و توقعات زیاد

توقعات بیجا و انتظارات بیش از حد از طرف مقابل باعث ایجاد مشکلات زیادی می شود. این انتظارات مانند سمی برای رابطه زناشویی بوده و باعث کاهش عشق و آسیب وارد شدن به رابطه می شود.

عشق بعد از ازدواج

آیا اگر قبل از ازدواج فرصتی برای عاشق شدن و ازدواج با معشوق خود نداشته باشید و یا با فردی ازدواج کنید که از قبل علاقه ای به او نداشته اید، زندگی مشترک شما محکوم به شکست است و شما هیچ وقت عشق را تجربه نخواهید کرد؟ پاسخ منفی است.

عشق و علاقه می تواند پس از ازدواج نیز شکل بگیرد، به شرطی که قوانین مشخصی را رعایت کنید. اولین مورد این است که در مرحله قبل از ازدواج باید منطقی و اصولی تصمیم بگیرید. ازدواج به خاطر ترس از تنها ماندن یا مسائل جنسی و… می تواند باعث ایجاد مشکلاتی پس از ازدواج شود. ممکن است به خاطر عادت به همسر خود و یا ترس از جدایی و عدم استقلال مالی با او زندگی کنید، اما با این روش حتما از تجربه عشق محروم خواهید شد.

ایجاد عشق بعد از ازدواج یک فرایند تصادفی نیست، بلکه نیازمند تلاش و تعهد متقابل می باشد. برای اینکه بتوانید زندگی عاشقانه ای تجربه کنید و عشق را در زندگی خود ایجاد و تقویت کنید، می توانید از راه کارهای زیر بهره بگیرید.

  • تعریف و تمجید از یکدیگر:

تعریف و تمجید از خصوصیات خوب همسرتان علاوه بر اینکه باعث تکرار آن می شود، منجر به تقویت و بهبود رابطه شما نیز می گردد و به مرور زمان عشق در زندگیتان ایجاد می شود.

  • برقراری صمیمیت فیزیکی:

یکی از راه هایی که باعث ایجاد عشق و علاقه در بین شما می شود صمیمیت فیزیکی است. صمیمیت فیزیک از طریق نوازش کردن، بوسیدن، بغل کردن و ایجاد رابطه جنسی خوب و لذت بخش ایجاد می شود.

  • احترام و درک تفاوت ها:

زمانی که شما تفاوت های شخصیتی و دیدگاه های همسر خود را بپذیرید و به او همانطوری که هست، احترام بگذارید، نه تنها درگیری و تنش در رابطه شما کم تر ایجاد می شود بلکه همسرتان به خاطر احترام گذاشتن شما به او و نظراتش، به شما علاقه بیش تری پیدا خواهد کرد.

  • رشد شخصیتی خود را متوقف نکنید:

کار کردن روی خودتان و شناسایی نقاط ضعف و تبدیل آن ها به نقاط قوت می تواند باعث تغییرات مثبتی در سبک رفتاری و شخصیتی شما شود. زمانی که شما از نظر روانی و روحی در وضعیتی خوبی باشید، رابطه زناشویی شما نیز در وضعیت خوبی قرار خواهد گرفت و انرژی های منفی و تنش ها در رابطه شما به حداقل می رسد. این آرامش در رابطه و رفتار مناسب شما با همسرتان باعث ایجاد عشق و علاقه در بین شما خواهد شد.

  • تلاش برای رشد فردی خود و طرف مقابل:

برخی افراد به خصوص خانم ها، بعد از ازدواج اهداف و آرزوهای خود را کنار می گذارند و استقلال خود را نیز از دست می دهند. در حالی که دنبال کردن اهداف خود و کمک کردن به همسرتان در راه رسیدن به اهدافش باعث ایجاد عشق و علاقه در رابطه شما خواهد شد.

زیرا او شما را فردی مستقل، باهوش می بیند که نه تنها برای آرزوهای خود تلاش می کند، بلکه به اهداف او نیز علاقه و اهمیت نشان می دهید و به او کمک می رساند.

  • درک نیازها و خواسته های یکدیگر:

گاهی نیاز است به جای حدس زدن در مورد نیاز و خواسته همسرتان، مستقیم از او بپرسید که الان به چه چیزی نیاز دارد و یا انتظار دارد چه کاری برایش انجام دهید؟ پرسیدن این قبیل سوالات به شما کمک می کند تا بفهمید در چه شرایطی چه واکنش و رفتاری باید نشان دهید و انتظار توقع مقابل از شما چیست.

  • احترام به یکدیگر:

یکی دیگر از مواردی که می تواند باعث ایجاد و تقویت عشق و علاقه در ازدواج شود، حفظ احترام طرف مقابل می باشد. این موضوع هم می تواند در برخورد و رفتار مستقیم با همسرتان باشد و هم به صورت غیر مستقیم انجام گیرد؛ برای مثال زمانی که شما به خانواده همسرتان برخورد محترمانه ای دارید و با آن ها رفت و آمد می کنید، به طور غیرمستقیم به همسر خود احترام گذاشته اید. این رفتار باعث ایجاد عشق در بین شما می شود.

سخن پایانی عشق پیش از ازدواج و یا پس از آن…

به طور کلی باید گفت که عشق در ازدواج امری ضروری و لازم است و یکی از مولفه هایی است که می تواند باعث موفقیت و خوشبختی در ازدواج شود( چه قبل از ازدواج وجود داشته باشد و چه بعد از آن به وجود بیاید).

اما عشق به تنهایی کافی نیست و نمی تواند تضمینی برای خوشبختی بعد از ازدواج باشد، هر ازدواج ضروریات و نیازهای دیگری نیز دارد. احترام، توجه، امنیت اقتصادی، تعهد و مواردی از این قبیل در موفقیت یا عدم موفقیت ازدواج نقش به سزایی خواهند داشت و فقط وجود عشق نمی تواند جوابگوی این نیازها باشد.

ازدواج های زیادی وجود دارند که بر پایه عشق بنا شده اند و یا حتی عشق پس از ازدواج در بین زوج نهادینه شده است و به زندگی مشترک موفقیت آمیز و شادی تبدیل شده است و برعکس.

در نهایت نمی توان گفت که آیا عشق بعد از ازدواج ماندگارتر است یا قبل از آن؛ این امر کاملا نسبی است و به ویژگی های شخصیتی زوج و برداشت آن ها از مقوله عشق و ازدواج بستگی دارد. تعهد اخلاقی، احترام، مسئولیت پذیری، درک متقابل، تلاش و مراقبت از رابطه می توانند روی ماندگاری عشق اثرگذار باشد.

دوست داشتن همسر آینده

” برای من عشق تو زندگی خیلی مهمه، اگه نتونم عاشق همسرم باشم زندگی واقعا برای کسالت بار و غم انگیزه!

راستش خیلی دوست دارم قبل و بعد ازدواج هر دو حالت عاشق همسرم آینده می باشم.

هر دو تا حالت هم یه کم ریسک داره! ممکنه تو دوره دوستی عاشق کسی باشم اما بعد ازدواج کم کم عشق و دوست داشتن همسر آینده م کم رنگ شه؟

یا اینکه الان هیچ حسی بین من و اون نباشه و بعد ازدواج این عشق بین مون تجربه شه؟!  کاش می شد این چیزارو پیش بینی کرد!”

تقریبا تمام افرادی که می خواهند ازدواج کنند، قبل از ازدواج درمورد تجربه عشق و دوست داشتن همسر آینده خود ملاک ها و تصوراتی دارند.

دوست داشتن همسر آینده، برای اکثر افراد یکی از دغدغه های فکری دوره قبل از ازدواج است. این موضوع بخصوص برای افرادی که در گذشته عشق یا شکست عشقی را تجربه نموده اند بیشتر به چشم می آید.

نگرانی هایی از این دست که ” ممکنه نتونم دوستش داشته باشم، ممکنه هیچ وقت نتونم عشق قبلیم رو فراموش کنم و همش با اون مقایسه ش کنم” در صحبت های این افراد شنیده می شود.

نمی تونم به همسرم علاقه مند شم

مسلما زندگی در کنار فردی که هیچ احساسی به او ندارید برای تان سخت و طاقت فرسات. در این حالت ممکن است احساسات ناخوشایندی را تجربه کنید.

به عنوان مثال اگر همسرتان به شما عشق بورزد اما شما به او علاقه مند نباشید ممکن است در مقابل او احساس عذاب وجدان، حس گناه، سرزنش خود و یا حتی ترحم را تجربه کنید.

واکنش افراد در این شرایط نیز متفاوت است: عده ای ممکن است تجربه عشق به همسرشان را دست نایافتنی بدانند و با سرگرم کردن خود به کار یا فرزندان از رو به رو شدن با این موضوع اجتناب کنند.

عده ای دیگر نیز ممکن است با افسردگی، غم و نا امیدی به این موقیت واکنش نشان دهند. تلقین به خود و تلاش  برای دوست داشتن همسر نیز راه کار مقابله ای بعضی از افراد در چنین شرایطی است.

معمولا اکثر افراد در ابتدای ازدواج و سال های اولیه زندگی مشترک، هیجان و عشق بیشتری نسبت به یکدیگر تجربه و ابراز می کنند و با گذشت زمان از کم رنگ شدن علاقه میان خود ابراز ناراحتی می کنند.

اما آیا تجربه مجدد عشق به همسرمان امکان پذیر است؟ چگونه می توان هیجان و عشق اولیه را به زندگی برگرداند؟

عشق قبل از ازدواج خوب است یا بد؟ - دوست داشتن همسر آینده

تزریق هورمون عشق به زندگی مشترک

خوشبختانه تجربه عشق و دوست داشتن همسر موضوعی ناممکن یا غیر قابل دست یابی نیست و با رعایت تکنیک های زیر می توان به آن دست یافت.

  • چرا همسرم را دوست ندارم

اگر خواهان تجربه عشق هستید و همسرتان را نیز فردی شایسته می دانید اما همچنان احساسی به او ندارید، قبل از هر چیز به بررسی چرایی این موضوع بپردازید.

درگیری ذهنی تان با خاطرات یا تجربه عشق گذشته و یا ارتباط فعلی مجازی یا حضوری با یک دوست، همکار، یا همکلاسی که برای تان جذاب است.

و همچنین مقایسه همسرتان با همسر خواهر بردارها و یا حتی افسردگی و مشکلات جنسی می تواند یکی از دلایل فاصله عاطفی با همسرتان باشد.

برای بررسی عمیق تر این مشکلات و پیدا کردن راه حلی مناسب می توانید از یک روانشناس با تجربه کمک بجویید.

  • معمولا جذابیت زن و مرد

در ابتدای دوره ی دوستی یا زندگی مشترک منجر به آزاد شدن هورمون هایی در مغز می شود که به زندگی و احساسات مان هیجان می دهد.

بنابراین می توان با کمک هورمون عشق دوباره سرزندگی و هیجان را به رابطه برگردانیم. اما چگونه؟

تجربیات هیجان انگیز و مشترک شما و همسرتان می توان باعث ترشح هورمون های خاصی شود که در ابتدای رابطه تجربه می کردید.

پس با تدارک دیدن برنامه ها یا فعالیت های مشترک و هیجان انگیزی که هر دو از انجام آن لذت می برید علاوه بر باهم بودن و صمیمیت به رابطه تان رنگ و بوی تازه ای بدهید.

  • دلتنگی و فاصله

داشتن فاصله فیزیکی محدود ( با هدف مسافرت یا کار) می تواند از میزان فاصله روان شناختی تان بکاهد و به دلتنگی و صمیمیت بیشتر منجر شود.

البته به این موضوع نیز توجه کنید که فاصله گرفتن نباید طولانی شده و یا به یک عادت تبدیل شود.

عشق قبل از ازدواج خوب است یا بد؟

با توجه به پیشرفت های جامعه و عوض شدن نسل ها و طرز تفکرشان، نحوه و شیوه های همسریابی عوض شده و نوع ازدواج ها از حالت سنتی خارج و به شیوه های امروزی انجام می پذیرد.

به گونه ای که دختران و پسران خود حق انتخاب داشته و می توانند با فردی ازدواج کنند که دوستشان داشته و از هر نظر به همدیگر شبیه هستند البته با شرط آنکه احساسی برخورد نکرده و درباره فرد مورد نظر فکر کنند و عقل را در انتخاب خود دخالت دهند. بنابراین به نظر می رسد که اینگونه ازدواج ها می تواند سرانجام بهتری داشته باشد.

انتخاب صحیح همسر

اما متاسفانه در اکثر موارد شرط لازم برای خوشبختی در این نوع ازدواج که همان تصمیم نگرفتن احساسی می باشد، اجرایی نشده و این ازدواج ها در ذهن عموم شکل بدی را گرفته است.

درصورتی که اگر با انتخاب صحیح همراه باشد می تواند یک زندگی خوب را رقم بزند. برخی معتقدند که عشق بعد از ازدواج پدید می آید اما چقدر زیبا است که این عشق وجود داشته و بعد از زندگی مستحکم شود! عشق قبل از ازدواج به منزله آشنایی دختر و پسر است.

این آشنایی میبایست به منظور شناخت و به قصد ازدواج باشد زیرا هر قصدی غیر از این مردود بوده و سرانجامی خوب را برای آنان در پی ندارد. بنابراین توصیه اکید مشاوران به والدین بر این است که به صحبت های فرزند خودشان دربراه فرد مورد نظرشان برای ازدواج گوش دهند سپس در آن زمینه همفکری دهند زیرا آنان بدون دخالت احساسات می توانند تصمیم گیری کرده و بهترین راه را پیش روی فرزندشان بگذارند.

مرکز مشاوره

منبع: ۱-مرکز مشاوره ستاره ایرانیان ۲-بررسی اثر بخشی مشاوره قبل ازازدواج در نگرش به ازدواج ونگرش به عشق جوانان، جهانبخش طهماسبی، ۱۳۹۶٫ ۳-رابطه میان عشق رمانتیک و تحقق ارزش های زوجیت، ابوتراب طالبی، سیمین ویسی، ۱۳۹۱٫

در مورد موضوعات زیر کامنت بگذارید:

  • عشق قبل ازدواج یا بعد ازدواج
  • عشق و ازدواج دکتر هلاکویی
  • عشق قبل از ازدواج در اسلام
  • علامت عشق
  • عشق قبل از ازدواج
  • شروع عشق
  • متن عشق و ازدواج
  • ازدواج با عشق

ازدواج فامیلی ممنوع

ازدواج فامیلی ✔️ ممنوع

ازدواج فامیلی، ازدواجی است که بین دو نفری صورت می‌گیرد که با یکدیگر نسبت فامیلی دارند. این نوع ازدواج در بسیاری از کشورها ممنوع است، زیرا خطرات زیادی برای زوجین و فرزندان آنها به همراه دارد.
168 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. Ara
    Ara گفته:

    منم شرایط شماروداشتم پسرداییم ازبچگی دوسم داشت همیشه هم ابرازعلاقه میکردمنم خیلی خواستگارداشتم ولی هرموقع میخواستم جواب مثبت بدم دودل میشدم درنهایت همه روجواب رددادم ولی دوسال پیش بایه نفردوس شدم زیادم طول نکشید بهم زدیم بعداون یه خواستگاربرام اومدبازبخاطرپسرداییم میخواستم جواب ردبدم ولی این بارازاین یکی خوشم اومده بوددیگه به پسرداییم فکرنمیکردم ولی خانوادم نذاشتن بااوازدواج کنم درنهایت باپسرداییم ازدواج کردم ولی الان هیچ حسی بهش ندارم همش بفکرطلاقم نمیدونم چکارکنم

    پاسخ
    • صدف
      صدف گفته:

      سلام دوست عزیز ،علت اینکه شما فکر میکنید خوشبخت نیستید اینه که همش به خواستگار قبلیتون فکر میکنید وظاهر اون رو با باطن زندگی خودتون مقایسه میکنید،شما تا با یک نفر زندگی نکنید اونو کامل نمیشناسید،از کجا معلوم که با اون فرد ازدواج میکردید وبعد از ازدواج شرایط بدتر نمیشد؟به نقاط مثبت زندگیتون فکر کنید ،عشق رو باید به وجود آورد،به همین دلیله که میگن اگر خواستگارای اولتون شرایط مناسب وایمان داشتند اونا رو رد نکنید ،چون هرچی گزینه ها بیشتر بشه سخت گیری بیشتر وانتخاب سخت تر میشه وفرد همه رو باهم مقایسه میکنه

      پاسخ
  2. tarane
    tarane گفته:

    سلام من به دختر ۱۹ ساله ام یه پسر خاله دارم ۲۲ سالشه به گفته خودش خیلی بهم علاقه داره منم واقعا دوستش دارم بهم قول ازدواج داده از همون بچگی باهم بزرگ شده بودیم و همیشه توی فامیل حرف ازدواج ما بود مثلا من وقتی فهمیدم ک دوستم داره که ۱۲ سالم بود و از همون موقع هنوز همد دوست داریم و بابام هم میدونست ولی به روی خودش نمیاورد مثلا باباش همیشه منو عروس گلم صدامیکرد . من و مامانش واقعا همو دوست داریم یعنی هم مامانش هم باباش منو خیلی دوست دارن یه سری هم خودم شنیدم که درباره ازداوج پسرشون صحبت میکردن وهمش درباره من صحبت میکردن از اینکه من چقدر دختر خوب و نجیب و سربه زیریم الان یه مدته وقتی ازش میپرسم منو دوس داری میگه اره خیلی ولی ممکنه نتونیم ازدواج کنیم میگه نمیتونم واسه آیندم تصمیم بگیرم درست میگه نمیخوام تا وقتی نتونم از پس خودم بر بیام و اینده ی خوبی برا خودم درست کنم تو رو هم بدبخت کنم میگه اگه بتونم از پس زندگی بربیام اولین شخص برای ازدواج تویی و اگه اجازه ندادن اینقد میرم و میام تا اجازه بدن و گفت من خیلی دوستت دارم ولی تا وقتی نتونم از پس زندگی بربیام و نتونم آینده خوبی برات بسازم هیچوقت نمیام سراقت ولی وقتی این توانایی رو داشته باشم اولین نفر میام سراغ تو و هرکاری میکنم که راضی بشن و خوشبختت کنم .
    دررابطه مسائل جنسی هم وقتی ۱۶ یا ۱۷ سالش بود چندباری باهام صحبت میکرد و شوخی میکرد هنوزم میکنه ولی هیچوقت به طور جدی ازم درخواست نکرده میگه میخوام دختر وارد خونم بشی و تا وقتی ازدواج نکردیم پاک بمونی میگه ممکنه به هر دلیلی خدایی نکرده ازدواجمون منتفی بشه نمیخوام تو چشای شوهرت نگاه کنی و بگی من با پسر خالم رابطه داشتم میگه هیچوقت تا وقتی ازدواج نکردیم دست به بدنت نمیزنم با اینکه بهم گفت تو سن ۱۵ سالگی یه بار با یه دختر رابطه داشته ولی بهم قول داده بود ذیگه نداشته باشه و از همون سن هم توبه کرده بخاطر من و بهم قول داده دیگه تا وقت ازدواج با من از این کارا نکنه ولی خب گاهی هم بی میلی نشون میده مثلا اصلا با اس ام اس و زنگ آشنا نیس یا مثلا گاهی وقتا اصن حوصلمو نداره از همون سن ۱۲ ساگی تا الان دو بار دعوا کردیم یه بار قهر بقیش باهم خوب بودیم . گاهی اوقات حس میکنم خیلی دوستم داره گاهی حس میکنم دوستم نداره مثلا یه بار واسم یه حلقه طلا گرفت با مثلا یه بار تا یه ماه باهم هیچ رابطه ای نداشتیم درباره خیانش بهش اطمینان دارم چون آدم رکیه و اینجور چیزا رو میگه بهم میگه ۹۹٪ دوستم داره با اینکه قبل از سن ۱۱ سالگی ۶۰٪ دوستم داشت . به نظر شما با اینایی ک گفتم دوستم داره ؟؟ آخه گاهی اوقات شک میکنم به عشقش نسبت به من و نمیخوام اشتباه غلط بکنم واز یه طرف هم خیلی دوستش دارم راستی بهم گفته وقتی برم سر کار خوب میاد خواستگاری . این گاهی اوقات بی میلی هاش منو به شک میندازه با اینکه میگه درباره ازدواج میگه شاید نشه باهم ازدواج کنیم چون درباره آینده خیلی خوب نمینونم تصمیم بگیرم دمدمی بودنش منو به شک میندازه . بهنظرتون طبیعیه یا نه ؟؟ خواهش میکنم یه نفر جواب بده اینارو دیشب که شب تولدم بود گفت . مرسی

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      تا شرایط ازدواج رو نداشته باشه نمیتونید در موردش پیشگویی کنید … شما سنتون برای ازدواج کمه و به همین خاطر از نظر احساسی خودتون رو وابسته به این رابطه کردید
      بهتره در این مورد نه خودتون رو وابسته کنید و نه اینکه اینقدر ساده لوحانه به دوست داشتن این افراد دل ببندید

      پاسخ
  3. ا
    ا گفته:

    یک نکته خیلی مهم :
    برای یک دوره ۱٫۵ تا ۳ ساله اول عشق و عاشقی، در بدن زن و مرد هورمونهایی تولید می شوند (مثل هورمونهای سروتونین و نورآدرنالین و …) که
    مثل “چسب” عمل می کنند
    یعنی هر چه قدر تفاوت ها و اختلاف ها هل می دهد که دو نفر از هم دور بشوند ولی این چسب هورمونی باعث میشه که دو نفر به سمت هم کشیده شده و در کنار هم بمانند.
    حالا نکته ای که می خواهم بگم اینه که
    در این مدت حداکثر ۳ سال، دو نفر باید “خود واقعی” شان باشند تا بتوانند از فرصت وجود “چسب عشق و علاقه” استفاده کنند و با هم هماهنگ تر بشوند تا
    در دوره بعدی زندگی مشترک ، صمیمیت و راحت بودن با هم، به صورت واقعی در همه زمینه ها وجود داشته باشه.
    وگرنه مجبور می شوند مثل خیلی از زن و شوهرهای ایرانی، خیلی چیزها را از همسرشان مخفی کنند و اون طوری میشه که نصف ایرانی ها در سطحی از طلاق عاطفی اند.

    پاسخ
  4. محبوبه
    محبوبه گفته:

    سلام من الان ۶ساله با یه پسر دوستم واسه ازدواج باهمیم تا حالا هم موقعیت جور نشده ک ریمی بشه ولی خانواده ها کمی مطلع شدند از موضوع,مشکل من اینه که ایشون کار درستی ندارند منم نمیتونم با بی پولی زندگی کنم,دلمم میسوزه که بهشون بگم ,بعد منو دوست داره عاشقمم هست ولی ابرتز نمیکنه من ازین موضوع خیلی ناراحتم,,تولدامم کاصن چیزی برام نمیخره میگه پول ندارم,چکار کنم؟؟؟؟؟لطفا جواب رو ب ایمیل بفرستید

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      به هر حال برای ازدواج نیاز هست که شرایط و از همه مهمتر وضع کار و درآمدی مناسبی داشته باشه و گرنه هر دوی شما وقتتون رو میگذرونید چون هیچ ازدواجی با چنین وضعیتی ثبات و دوام نخواهد داشت

      پاسخ
  5. ستاره
    ستاره گفته:

    سلام. من دختری ۲۵ ساله ام. سه سال پیش تو دانشگاه با پسری هم سن خودم آشنا شدم. دوتامونم رابطه اولمون بود. ظاهرش زیاد به دلم ننشست و کمی هم خجالتی بود ولی واقعا پسر خوبی بود و خیلی مثبت بود و من بخاطر خوب بودنش باهاش موندم. دوتامونم جریان رو به مامانامون گفتیم و قرار شد بعد از تموم شدن سربازیش بره سرکار و بیاد خواستگاریم. منم تو این سه سال خواستگارای خیلی خوبی داشتم و ردشون کردم. و برای اینکه بهونه واسه رد خواستگار داشته باشم به کمک ایشون شروع کردم واسه ارشد خوندم و ایشون جزوات و کتابهای لازم رو واسم تهیه میکرد و خیلی تشویقم میکرد. تا اینکه نتیجه ی کنکورم خیلی عالی شد و الان دارم ارشد میخونم. الان خواستگارای خیلی خوبی دارم و بابام دیگه شاکی شده که چرا همه رو رد میکنی.
    از طرفی من هنوز ظاهر این پسر به دلم ننشسته و رفتاراشم دوس داشتم مردونه تر باشه. اون خیلی به من وابسته شده. خیلی وقتا باهاش بحثم میشد. میگفتم توروخدا وقتی اشتباه میکنم عصبانی شو. انقد بی تفاوت نباش. انقد خنثی نباش. دوس داشتم شوهرم قوی تر از این حرفا باشه. دوس دارم جلو پسرای دیگه کم نیاره. دوس داشتم حاضر جواب باشه و به همه خودی نشون بده. دوس داشتم واسم مرموز باشه تا همیشه دنبال این باشم که کشفش کنم. ولی متاسفانه اینطور نبوده و من علاقم بهش کم شده. و بهش گفتم بهتره رابطه رو تمومش کنیم. چون ترسیدم خدایی نکرده بعد ازدواج دلم واسه مرد دیگه ای بلرزه. ولی اون شدیدا وابسته منه و میگه آیندمو خراب کردی و دیگه نمیتونم به کس دیگه فک کنم. خیلی داره عذاب میکشه.
    آخه ما تو این سه سال خیلی خاطرات با هم داشتیم. و فک نمیکردیم روزی به اینجا برسیم.اون میگه بهم فرصت بده خودمو اصلاح کنم. وضع مالیمم یکم صبر کنی خوب میشه.
    حالا عذاب وجدان شدید دارم و کارم هرروز گریه شده و فکرم درگیر اونه که چه حالی داره. از خودم متنفر شدم. یه خواستگارم دارم که شرایطش خیلی خوبه و رفتارشم کاملا مردونس و به دلم نشسته. ولی بخاطر عذاب وجدان و خاطراتی که باهاش داشتم و خوبیای زیادی که بهم کرده میخوام برگردم باهاش. لطفا بگید تصمیمم درسته؟

    پاسخ
    • میثم
      میثم گفته:

      هیچ وقت بخاطر حس ترحم و دلسوز با کسی نباید ازدواج کرد چون انسان خسته میشم و اون ازدواج به احتمال قوی محکوم به شکست خواهد شد خداوند خودش گفته که مناسب حال بنده هاش کسی سر راه بندش قرار میدهند پس به نظر من شما نباید بخاطر حس ترحم ازدواج کنی بگرد با کسی که تفاهم داری واخلاق میپسندی ازدواج کن
      خدای اون هم بزرگتره و باکره حتی بیشتر از شما

      پاسخ
  6. ناشناس
    ناشناس گفته:

    من یک ماه بود با دختری ارتباط داشتم.در این یک ماه به همدیگر علاقه مند شدیم و قرار شد من خونوادم رو در جریان ازدواجمون قرار بدم. وقتی با خانواده دختر تماس گرفتیم برای ازدواج اونا مشکلی نداشتن ولی خود دختر گفت منصرف شدم.الان ضربه روحی بزرگی به من وارد شده.هر چقدر ازش میپرسم علت عوض شدن تصمیمت چیه جواب نمیده.الان من چیکار باید بکنم؟؟

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      خب این اتفاق طبیعیه … و شما نباید برای یک رابطه یک ماهه پیشگویی میکردید … به هر حال این موضوع نیاز به گذشت زمان داره و بهتره مدتی ایشون رو به حال خودش بگذارید

      پاسخ
      • ناشناس
        ناشناس گفته:

        ولی من خیلی به این دختره علاقه دارم.می ترسم اگه زیاد فاصله بیفته اون علاقه ای که نسبت به من داره از بین بره و من از دستش بدم.

      • ناشناس
        ناشناس گفته:

        اصلا خود دختره پیشنهاد داد که خونوادم رو در جریان بذارم.بار اول که تماس گرفتیم نظرش مثبت بود ولی بعد اینکه قرار شد بریم خونشون واسه خواستگاری نظرش عوض شد

  7. Daniyal
    Daniyal گفته:

    من با هی دخترى وارد رابطه شدم البته بطور مجازى و اون خیلى نسبت به من علاقه نشون میده و من هم قبل اینکه عکسشو ببینم ابراز علاقه نشون میقدادم اما الان که دیدم، أصلا به دلمم نمیشینه نمیدونم چیکار کنم چجورى بهش بگم تا دلش نشکنه ممنون میشم راهنمایی کنید.

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      خیلی محترمانه رابطه رو کات کنید و کامل هم قطع کنید تا هر دوی شما بتونید از این وابستگی رها بشید
      در مورد دل شکستن هم باید قبل فکر بکنید پس در این لحظه فقط باید به کات شدن فکر کنید بعد از مدتی اگر رابطه ای نباشه روال عادی برقرار خواهد شد پس نگران نباشید

      پاسخ
  8. رضا عمانی
    رضا عمانی گفته:

    سلام خسته نباشید.من پسری ۱۹ ساله هستم وعاشق دختری شدم که ۷سال ازمن کوچکتر است و همسایه ماست.به او گفته ام که
    دوستش دارم ولی جوابی نگرفته ام قصدم ازدواج است و دو ماه دیگه میخوام برم سربازی سوال داشتم ایا به او پیشنهاد دوستی
    دهم که وقتی رفتم سربازی باکسی دوست نشودیا بدون هیچ دوستی بعد از سربازی به خواستگاری او بروم.ترو خدا راهنمایی
    کنیدلطفا مرسی.

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      هر وقت تونستید کار و پشتوانه اقتصادی مناسبی مهیا کنید اونوقت میتونید در مورد دیگران تعصب داشته باشید چون ایشون میتونه هر کاری بخواد انجام بده و شما نباید روی ایشون متعصب باشید باید روی کار و سربازی خودتون تمرکز کنید تا حرفی برای گفتن داشته باشید و دیگران بتونن شمارو جدی بگیرند … و گرنه کسی گوش به حرف شما نخواهد داد …

      پاسخ
      • رضا عمانی
        رضا عمانی گفته:

        اخه من هنوز به اون جایی نرسیدم که بخوام خودم رودرگیر پشتوانه ی اقتصادی و….کنم فقط یه زمین دارم که بعد از سربازی انشااله شروع به ساختوساز می کنم. اصل سوال من اینه که پیشنهاد برای دوستی بهش بدم کار منطقی هست یا خیر.(اخه قبل از این قضیه عاشق دختری بودم که با من ۵سال اختلاف سنی داشت به او هیچ درخواستی از دوستی ندادم در واقع فقط وفقط به فکر ازدواج باهاش بودم که ی خواستگار اومد براش که از او۱۰سال بزرگتر بود که ازدواج کرد و تموم شد)بخاطر اون قضیه من یکم میترسم که کسی بیاد این هم مثل اولی بشه.حالا به من بگید که باهاش دوست شم کار خوبیه یا بدیه؟اگه خوبه چه کار کنم که دلش رو بدست بیارم؟واگرکار بدیه راه حل چیه؟بالاخره من نمیتونم به خاطر پشتوانه ی اقتصادی و….کاری انجام ندهم.خواهشا بیشتر توضیح بدید ممنون میشم

  9. ناشناس
    ناشناس گفته:

    سلام ببخشید من عاشق یه مردی شدم که زن داره ودیگه خیلی برام سخته که بکشم کنار,واقعا آیندمو با اون میبینم, شما چه پیشنهادی میدین

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      بعید میدونم ساختن زندگیتون روی خرابه های زندگی یک نفر دیگه خوشبختی برای شما داشته باشه … چون دایم در هراس خواهید بود همین اتفاق برای شما هم تکرار بشه
      چون خیانت در زندگی به نتیجه ای نخواهد رسید

      پاسخ
  10. فاطمه...
    فاطمه... گفته:

    خب شاید بعدا ک تایید بشه دیگه ب درد من نخوره و بم کمکی نکنه
    گگگگگگگگگگگ حرف از زندگی و ایندمه
    میدونم شاید شرایط من برا شما قابل درک نباشه حق میدم.
    ولی هر سایت دیگه ای رفتم یا تایید نشددن یا اگر شد بدون جواب تایید شد

    پاسخ
  11. فاطمه...
    فاطمه... گفته:

    خیلی نامردید چرا چیزی ک من نوشتم تایید نشده.گگگگگگگ
    تو هیچی من شانس ندارم از اول ک دنیا اومدم بد شناس بودم و هستمگگگگ

    پاسخ
  12. فاطمه...
    فاطمه... گفته:

    سلام.اقا تو رو خدا هر کی ک میتونه بم کمک کنه نظر بزاره لطفا خواهشا عاجزانه میخوام کمکم کنید…تو رو خدا قسمتون میدم

    من یه خواستگار دارم دوماهه ک می یاد و میره مثلا نامزدیم ولی هنو مراسم نانزادی هم نگرفتیم ..شرایطش خوبه کارمنده و پسر پاک و سالمیه تا حالا با احدی هم نبوده…
    تو این دوماه هیچ حسی هیچ علاقه هیچ اشتیاقی ب این پسر من پیدا نکردم حتی قیافشم خوبه ب خدا.کلا وقتی می اومد خونمون دوس داشتم زودتر بره خونشون.وقتی میگف بریم بیرون میگفتم نه چون واقعا بودن باهاش من و خوشحال نمیکرد اصلا دوس نداشتم باهاش برم بیرون حتی خرید…
    کلا خوشحال نبودم پیش خودم گفتم حتما دوسش ندارم و اینا…بهمش زدم ولی ول کن نیس میگه نمیتونم وابستت شدم..از طرفی هم خونودام بم فشار می یارن ک خوبه و دوستتم داره….۲۳ سالمه.مادرم میگه سنت هم زیاده بعدا دیگه کسی تو رو نمیخواد. میگن دل شکستن تاوان داره و فلان و بهمان….حالا موندم چ کنم واقعا دارم از زندگی سیر میشم ولی امید ب خداس ک زنده نگه ام میداره…

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      در یک کلام وقتی به ایشون حس و علاقه ای ندارید پس ادامه این نامزدی و رابطه اشتباه بسیار بزرگیه

      پاسخ
  13. لیلا
    لیلا گفته:

    سلام..چندماه پیش چندتا خواستگارداشتم،،یکی۳۲ساله،یکی۲۱ساله.خودم۲۲سالمه.یکی خیلی پولدار ولی دیگری سربازه،،من به سربازه علاقه داشتم.لطفا راهنمایی کنید منی که دانشجو هستم،،سخت نیست باآدمی ازدواج کنم که نه سربازی تموم کرده،نه دانشگاه رفته ولی نجابت وحیا داره..ازطرفی یکیشون کلی امکانات داره ولی ازانتخاب کردنش میترسم.موفق باشید،یاعلی.

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      دوست عزیز قدم اول در زندگی به دل هم نشستنه ولی داشتن استقلال مالی برای ازدواج و زندگی مشترک هم بسیار لازمه … ولی وقتی نمیتونید با ایشون رابطه عاطفی برقرار کنید بهتره رابطه رو برای هر دوی این خواستگارها کات کنید و صبور باشید … واقعا” این همه عجله برای انتخاب بین این دو نفر چیه ؟

      پاسخ
  14. فرشته
    فرشته گفته:

    سلام. من تاحالا خواستگارزیادداشتم ولی اصلا به دلم نمینشستن الان ۲۷سالمه یه پسرخاله دارم که ۶ماهیه رفتاراشون واحترامشون عچیب به مازیادشده اون ۳۱سالشه من تنها فردمجردخونوادم اونم همین طورالبته خواستگاری نکردن ولی من انقدرموارد مشابه اون دیدم که میشه حدس زدحداقل یکی ازگزینه هاشم تنهاموردی که هست من ازدواج فامیلی روهیچ وقت نمیپسندیدم ولی تواین سالها فهمیدم همه چیزیه جاجمع نمیشه بقیه مواردش کاملاخوبه.اخه من دوست دارم اول کسیوبپسندم بعدبیادخواستگاری این شرایط برام پیش نیومد نگران سنمم هستم چه کنم؟

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      وقتی کسی برای ازدواج به دل شما نتونسته بشینه پس دلیلی به ادامه رابطه نیست … اگر واقعا” کسی رو دوست ندارید و نمیتونید باهاش ارتباط عاطفی برقرار کنید بهتره از قید ورود به رابطه ازدواج با فرد مقابل بگذرید ….در این مورد نگران سن خودتون نباشید و سعی کنید انتخاب درست و آگاهانه ای داشته باشید

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سوالات متداول عاشق شدن قبل از ازدواج

۱ - صمیمیت و دوست داشتن همسر آینده تحت چه شرایطی ممکن است کم رنگ شود؟

معمولا افراد بعد از چند سال زندگی مشترک از کم شدن علاقه و هیجان در زندگی خود ابراز ناراحتی می کنند. عوامل زیادی در کم رنگ شدن عشق و علاقه ابتدای زندگی و یا دوره دوستی تاثیر گذار است. از جمله این عوامل می توان به موارد زیر اشاره نمود:  سوء تفاهم و مسائل حل نشده ای که باید با صحبت کردن آن ها را برطرف ساخت.  مقایسه همسرمان با اقوام یا افراد جدیدی که با آن ها رو به رو می شویم ( و یا مقایسه او با افرادی که زندگی خود را در فضای مجازی به اشتراک می گذارند).  دل مشغولی زیاد نسبت به کار، مسائل اقتصادی و تربیت فرزندان و دور شدن از یکدیگر.  تعبیر و تفسیر محبت همسرمان به وظیفه  فاصله جسمی و جنسی ( به آغوش نگرفتن یکدیگر یا دست در دست هم ندان و...)  مشکلات روانشناختی ( افسردگی، مشکلات جنسی و..)

۲ - چگونه می توان علاقه و دوست داشتن نسبت به همسرمان را زنده کنیم؟

اگر دچار رخوت یا کسالت و احساس تکراری بودن رابطه و فاصله عاطفی نسبت به همسر خود هستید با رعایت نکات زیر می توانید به تجره عشق مجدد دست یابید:  زنده نگه داشتن خاطرات مشترک: به عنوان مثال با رفتن به همان سینمایی که اولین بار با همسرتان آشنا شده اید، نگاه کردن به عکس های یادگاری و صحبت کردن از خاطرات شیرین تان می توانید همان احساس و هیجان شدید گذشته را در ذهن خود تداعی کنید.  تجربیان هیجان انگیز: داشتن تجربیات مشترک و هیجان انگیز و ترشح هورمون های خاصی در مغزتان می تواند باعث سرزندگی بیشتر و رهایی از دام رخوت در رابطه گردد.  دلتنگی: به خود و همسرتان فرصت دلتنگ شدن بدهید با این کار بیشتر قدر لحظه های با هم بودن را خواهید دانست.  کمک های تخصصی روانشناسی: با کمک روانشناسان و مشاوران می توانید در درک علت و ریشه ی عدم بی علاقگی نسبت به همسرتان و یافتن راه حل برای این مشکل، بهتر عمل کنید.

۳ - بی علاقگی نسبت به همسر آینده معمولا به چه هیجانات و احساساتی منجر می شود؟

مسلما زندگی با کسی که به او عشق و علاقه نداریم علارغم تمام خوبی ها و صفات پسندیده اش باعث احساسات ناخوشایندی در ما خواهد شد. از جمله این احساسات می توان به عذاب وجدان، حس گناه و سرزنش خود و یا افسردگی و ناامیدی از وضع موجود اشاره نمود. واکنش افراد نیز از تسلیم شدن و مقصر دانستن تقدیر و سرنوشت تا تلاش کردن برای تغییر اوضاع متفاوت است.

۴ - راز علاقه و عشق پایدار همسر آینده در چیست؟

بر اساسا تحقیقات مختلف عوامل زیر در پایداری علاقه و دوست داشتن همسر آینده و نیز رضایت از زندگی مشترک نقش بسزایی دارند:  کشش جنسی و روحی  احترام و توجه مودبانه نسبت به همسر  لذت بردن و تنظیم برنامه های زندگی بر اساس باهم بودن  پذیرش و شناخت همسر  اعتماد  هم دلی