غلبه بر بحران‌هاي دروني

غلبه بر بحران‌های درونی

غلبه بر بحران‌های درونی

زندگی آمیزه‌ای از حوادث تلخ و شیرین، اتفاقات عادی، غیر عادی و غیر قابل انتظار است. تولد، مرگ، سلامتی و بیماری از واقعیات زندگی هستند. زندگی شامل موضوعات پیچیده، ساده و مسائل سخت و آسان است. زندگی همراه با درد و وحشت است. بعضی کارها با نقشه قبلی انجام می‌گیرند و بعضی دیگر خود به خود به وقوع می‌پیوندند. بعضی از کارها برنامه‌ریزی شده است، در حالی که برخی دیگر نمی‌توانند طبق برنامه باشند.

غالبا ما می‌توانیم با اتفاقاتی که می‌افتند سازش کنیم، ولی در بیشتر مواقع هر کدام از آن‌ها نوعی ضربه روحی به ما وارد می‌کنند. این مسائل موقعی می‌توانند به شما ضربه روحی وارد کنند که دانسته‌ها و تجربیات شما برای سازش با آن‌ها کارساز نباشد، در این صورت احساس می‌کنید هرگز قادر نخواهید بود با آن موقعیت سازش کنید. ممکن است یک موقعیت به‌خصوصی برای یک فرد ضربه روحی ایجاد کند، در حالی که برای فرد دیگر چنین نباشد. در مقاله روش‌هایی ارائه می‌شود که از طریق به‌کاربردن آن‌ها می‌توانید با احساس‌هایی که به شما غلبه می‌کنند، سازش کنید. ممکن است یک عکس‌العمل عاطفی قوی باعث نگرانی شما شده و احساس کنید در اثر آن همه چیز خود را از دست داده‌اید و یا این‌که زندگی‌تان از حالت عادی خارج شده و قادر نخواهید بود دوباره آن را به دست آورید.

شما تنها نیستید

– اتفاقاتی که در شما ایجاد احساس انزواطلبی و گوشه‌گیری می‌کنند، ممکن است در افرا دیگر باعث واکنش‌های شدیدتری شوند.

– وقتی شما متوجه می‌شوید که زندگی توأم با فراز و نشیب و حوادث گوناگون است، به مرور زمان سعی می‌کنید خودتان را با این واقعیت سازگار کنید.

– عکس‌العمل‌های عاطفی قوی زمانی بروز می‌کنند که ما آن‌چه را که فکر می‌کردیم منطقی است و یا به مدت طولانی، شدیدا برای به دست آوردن آن‌ها مبارزه کرده بودیم، از دست بدهیم.

– مرگ ناگهانی یک شخص جوان احتمالش کمتر از مرگ یک فرد مسن‌تر است و عکس‌العمل ما معمولا در مورد اول شدیدتر می‌باشد، چون غیرمنتظره است.

– والدین برای سازش با موقعیتی که در اثر بیماری فرزندشان به وجود آمده است، درهم می‌شکنند، زیرا آن‌ها می‌خواهند فرزندشان همیشه سالم باشند. در موقع بیماری فرزندتان تمام عکس‌العمل‌های شما تحت تاثیر این امر غیرمنتظره قرار می‌گیرد.غلبه بر بحران‌های درونی

به دلایل گوناگون عواطف باعث در هم شکستن افراد می‌شود. این طبیعی است که در اثر وقوع بعضی از حوادث از نظر عاطفی خُرد شویم. بدیهی است این عکس‌العمل‌های شدید به مرور زمان به عکس‌العمل‌های ملایم‌تری تبدیل خواهد شد. وقتی مردم درباره حوادث وحشتناکی که برایشان اتفاق افتاده است صحبت می‌کنند، به این امر پی می‌بریم که علی‌رغم این‌که آن‌ها از بعضی مسائل رنج می‌برند، ولی باز هم راه‌هایی برای ادامه زندگی خود پیدا می‌کنند. ما احساس می‌کنیم اگر در شرایط آن‌ها باشیم، هرگز قادر نخواهیم بود خودمان را با آن موقعیت سازش دهیم.

اتفاقات بد و تاثیر آن روی احساسات ما

– خسارات و تغییرات در زندگی باعث می‌شوند شما احساس ناراحتی، ترس، عدم ثبات و تنهایی کنید و قادر به سازگاری خود نباشید.

– خیانت و دورویی باعث می‌شوند شما احساس انزوا، بی‌ارزشی و حماقت کنید و احساس بکنید از شما سوءاستفاده شده است.

– آگاهی به مواردی که سبب ترس و نابودی ما می‌شوند، منجر به احساس درماندگی و ناامیدی می‌شود.

– ناامیدی باعث می‌شود شما احساس اضطراب، سردرگمی و خشم بکنید.

– طردشدن باعث می‌شود که شما احساس بی‌کفایتی، بی‌ارزشی، ناامیدی و وحشت کنید.

– فکر این‌که شما از همه کس کم‌ارزش‌ترید، باعث می‌شود احساس دست‌پاچگی، استثمار و فریب‌خوردگی کنید.

– شکست باعث می‌شود احساس کنید فریب خورده‌اید و فکر کنید مورد تمسخر دیگران قرار گرفته و اعتماد افراد از شما سلب شده است.

– اگر بدانید یکی از نزدیکان شما عمدا کسی را ناراحت کرده است، احساس ناراحتی، گناه و ناامیدی کرده و از این کار شوکه می‌شوید.

– عکس‌العمل‌هایی که نشان می‌دهید، مخصوص شماست و مردم از طریق آن عکس‌العمل‌ها به شخصیت شما پی می‌برند.

وقتی اتفاق بدی می‌افتد، ممکن است ذهن شما در مورد آن آگاه بوده و بدانید که چه اتفاقی افتاده است، در نتیجه می‌توانید در مورد آن به دیگران نیز توضیح دهید. بنابراین دیگران می‌توانند راجع به آن از شما سوالاتی کنند و شما می‌توانید در مورد پاسخ آن‌ها فکر کنید. به این ترتیب مردم خواهند فهمید شما احتیاج به کمک دارید و تا حدودی مطمئن خواهند شد که برای کمک به شما چکار باید کنند.

با گذشت زمان میزان فشاری که آن اتفاق بر زندگی شما وارد می‌کند نیز تغییر پیدا می‌کند. به این صورت که گاهی فشار کمتر و گاهی فشار بیشتری را احساس می‌کنید.

تدریجا احساس می‌کنید می‌توانید بعضی از کارها را انجام داده و حتی کارهای جدیدی که دوست دارید را شروع کنید. برای کسانی که شما را دوست دارند این مرحله مشکل‌تر است، زیرا دقیقا نمی‌دانند شما به چه نوع کمکی احتیاج دارید. حتی برای خود شما هم روشن نیست، چون امروز، برای شما قابل پیش‌بینی نیست که فردا ممکن است چه احساسی داشته باشید و نیازمند چه نوع کمکی باشید.

وقتی اتفاق بدی می‌افتد، دچار دست‌پاچگی شده و نمی‌توانید از عهده انجام کارها برآیید. ممکن است بتوانید بعضی کارها را به نحو احسن انجام دهید، ولی از عهده انجام بعضی دیگر برنیایید. شاید بتوانید هنوز هم بیشتر کارها را انجام دهید، ولی نه با روشی که در گذشته اعمال می‌کردید، این مسئله موقعیت را برای کسانی که می‌خواهند به شما کمک کنند، مشکل‌تر می‌کند. آن‌ها نمی‌دانند شما در چه شرایطی احتیاج به کمک دارید. در صورتی که آن‌ها پیشنهاد کمک کنند، ممکن است شما از این پیشنهاد خوشحال شوید و یا برعکس آن را دلیل مداخله‌شان بدانید. شاید احتیاج به کمک داشته باشید، ولی به علت خستگی زیاد آن را قبول نکنید. این امکان وجود دارد که شما، هم در صورت کمک دیگران و هم در صورت عدم کمک آن‌ها احساس ناراحتی کنید.

گاهی به علت این‌که به زندگی عادی خودتان ادامه می‌دهید، افراد در این‌که آیا شما احتیاج به کمک دارید و یا ندارید، دچار سردرگمی می‌شوند. گاهی ممکن است احساس کنند شما از آن‌ها سوءاستفاده کرده و تا آن‌جا که امکان دارد از آن‌ها کمک می‌گیرید. وقتی افراد دیگر به عنوان یک فرد ناتوان با شما برخورد می‌کنند و یا انتظار دارند شما را همیشه غمگین ببینند، احساس می‌کنید این امر مانع از این می‌شود که بهبودی پیدا کنید.غلبه بر بحران‌های درونی

مسئله این است که این موضوع هنوز برای هیچ کس مشخص نشده است. برای تمام افراد این یک مسافرت پرخطر است و همه احساس می‌کنند که آسیب‌پذیر هستند. هیچ کس مایل نیست قدم اشتباهی بردارد، لیکن اشتباهات به این علت که همه چیزها به‌طور ماهرانه‌ای در حال دگرگونی است، ایجاد می‌شوند. اگر حسن نیت باشد، بعضی از اشتباهات قابل حل می‌باشند.

حسن نیت چیست؟

حسن نیت، سخاوت روح است که اجازه می‌د هد تا ما به جای این‌که افراد را از خودمان دور کنیم، آن‌ها را با همان خصوصیات و ویژگی‌هایی که دارند، قبول کنیم. برای این‌که بتوانید به دیگران اجازه دهید همان‌گونه که هستند باشند، حتی اگر درک کارهای آن‌ها به نظر شما مشکل باشد و یا مورد قبول شما نباشد، لازم است موارد زیر را رعایت کنید:

– برای حل هر مشکلی به آن‌ها فرصت دهید و قبول کنید آن‌ها مرحله حساسی را می‌گذرانند که اگر بتوانند سازش کنند،‌ این مرحله را پشت سر خواهند گذاشت.

– بدون این‌که جنبه فضولی داشته باشد، کاری کنید که آن‌ها احساس کنند برایشان ارزش قائل هستید.

– ممکن است آن‌ها به علت این‌که در چنین شرایطی به همه چیز شک می‌کنند، به شما نیز مشکوک شوند.

– این امکان وجود دارد آن‌ها بتوانند در آینده راه خودشان را پیدا کنند و زندگی‌شان کاملا دگرگون شود.

– سعی کنید همیشه آن‌چه را در زندگی دارید، موقعیتی را که در آن قرار گرفته‌اید، قدم‌هایی را که برمی‌دارید و خاطراتی را که دارید، به خود یادآوری کنید.

– وقتی شما سخاوت روح را در خودتان تقویت می‌کنید، باعث می‌شوید از نظر عقلی رشد پیدا کنید.

برای این‌که بتوانید با مسائل زندگی به صورت عاقلانه‌ای برخورد کنید، رعایت بعضی از موارد الزامی است، مثل:

توجه: وقتی به مسئله توجه نشان می‌دهید، هر قدرت هم آن مسئله کوچک باشد، سعی کنید به مغزتان فرصت دهید تا بتواند به صورت فعال کار کند.

اعتقاد: اگر معتقدید می‌توانید کاری را انجام دهید، مطمئن باشید که آن را انجام خواهید داد.” بحران‌های درونی

انتخاب: یک فرد عاقل هر چیزی را بر اساس شناختی که از آن دارد انتخاب می‌کند و اجازه نمی‌دهد دیگران با اعمال روش‌هایی او را مجبور به انتخاب کنند.

اراده: با محدود کردن توجه خود به آن‌چه که نیاز دارید، از هدر دادن هرگونه امکاناتی جلوگیری کنید.

در رابطه با این موضوع می توانید در سایت ازدواج مقاله های بیشتر را مطالعه کنید

سوال: یک فرد عاقل در هر موقعیتی دنبال بهترین جواب می‌گردد و می‌داند اگر جوابی در یک موقعیت مناسب است، در موقعیت‌های دیگر ممکن است مناسب نباشد.

بخشش: زندگی شما بدون بخشش محدود می‌شود. یک فرد عاقل می‌داند در صورتی می‌تواند به زندگی ادامه دهد که در مورد خودش بخشش داشته با شد.

محبت: یک فرد عاقل می‌تواند با مهر و محبت،  بهترین  کار ممکن را که  می‌شود انجام داد،  تشخیص دهد.

 

منبع:مشاورکو

مشاوره در برترین مراکز مشاوره مورد تایید کانون مشاوران ایران

مرکز مشاوره ازدواج

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *