برای برخی از مردان و پسران ممکن است موردی برای ازدواج پیش بیاید که زن قبلا ازدواج کرده و بنا به دلایلی طلاق گرفته است. گاهی ممکن است رفتارها و خلقیات یک فرد چنان شما را مدهوش کند که دیگر این مسائل برایتان مهم نباشد اما ممکن است به دلیل حرف دوستان و آشنایان بخواهید کمی درنگ کرده وبیشتر فکر کنید. معمولا در این مواقع انسان سعی میکند از یک فرد با تجربه راهنمایی بگیرد ، در همین راستا مشاوره ازدواج با معرفی روانشناسان در زمینه مشاوره ازدواج با زن مطلقه سعی بر همراهی شما در این مسائل دارد.
منبع : مرکز مشاوره
با سلام. بنده ۳۲ ساله فارغ التحصیل دکتری مکانیک هستم و مدتی است اتفاقی با خانواده ای آشنا شدم و از دختر این خانواده خوشم آمد. خانم از بنده ۳ سال کوچیکتر، تحصیل کرده و پزشک هستند. اما وقتی مطرح کردم، ایشان گفتند که چندسال پیش با یکی از همکاران خود به مدت دو ماه زندگی مشترک داشته است. خانواده بنده مخالفت آنچنانی با این مساله ندارند. اما ذهن خودم خیلی درگیر افکار آزار دهنده ای است. موقعیت اجتماعی خانم بسیار خوب است. اما اینکه به فکرم میاد که قبلا این خانم در خانه مرد دیگری بوده است، به شدت آزرده میشم. اگرچه ایشان گناهی نکرده اما خب ناخوداگاه ذهنم به این سمت که میره این خانم با فرد دیگری رابطه جنسی داشته، یک حس دلسرد کننده به صورت موقتی به من دست می دهد و بعد از مدتی برطرف می شود. نگرانی دوم من اینه که این خانم بخواد من رو با طرف سابق خود مقایسه کنه. واقعا دچار تردید هستم. ممنون میشم راهنمایی کنید.
با تشکر
سلام به شما آقا مهرداد
ببینید در این مسیر شما نیاز است که بر مبنای همین واقعیت ها تصمیم گیری کنید که می خواهید با این خانم ادامه بدهید یا نه در هرصورت این موردی نیست که این خانم بتوانند گذشته خودشان را تغییر بدهند و یا دائم بخواهند ثابت کنند که به فرد قبلی فکر نمی کنند و یا در مورد روابط گذشته خودشان توضیح بدهند . در مورد مقایسه شدن نیز خب شما با داشتن ارتباط با این خانم می توانید در مورد بعدش شخصیتی و رفتاری ایشان به شناخت بهتری برسید و بعد تصمیم گیری کنید.
در این مسیر بهتر است هردوی شما باهم برای مشاوره پیش از ازدواج اقدام کنید تا بتوانیم با بررسی باورها و شرایط هردویتان کمک کنیم تا بتوانید با شناخت بهتر خودتان و فرد مقابل در این مسیر تصمیم گیری کنید.
بهتر است در مورد گذشته این خانم فرد دیگری از اعضای خانواده اطلاع نداشته باشد و در این مورد مسائل با کمک روانشناس بررسی و تصمیم گیری شود.
سلام به دوستان و مشاوران عزیز
در حدود دوسال میشه که با یه دختری در ارتباط هستم
رابطه خیلی صمیمی باهم داریم
مهمترین چیز توی رابطمون اعتماد و محبت دو طرفه ای هست که بین ماست
توی این دوسال مشکلی باهم نداشتیم و روزای خوبی رو گذروندیم
از نظر فرهنگی و خانوادگی و مالی و تحصیلات هم بسیار به همدیگه نزدیکیم
توی این چند ماه اخیر به ازدواج فکر کردیم
تنها مشکلی که وجود داره این هست که این دختر قبلا عقد کرده و این مسئله ناخودآگاه خیلی من رو می رنجونه،یجورایی بعضی حرفا یا حرکات به شدت می خوره تو ذوقم
اما تاحالا حتی کوچکترین حرفی در این مورد بهش نزدم،حتی تا حالا در مورد گذشتش و علت طلاقش نپرسیدم که ناراحت نشه
اما خودم نمیدونم چجوری با این موضوع کنار بیام که اذیت نشم
با سلام دوست عزیز باید دید عقد و اردواج قبلی ایشون برای شما چه خاطراتی و تصوراتی ایجاد می کند و چقدر رهایی از انها امکان پذیر است اگر جنبه های ازاردهنده ایست که به هیچ وجه از ذهنتون خارج نمیشه شاید بهتر باشه با خود ایشون در موردش صحبت کنید و پاسخ ایشون باعث ارامش شود .
این ه بتونید در مورد دغدغه های فکری که دارید با هم تعامل کنید و نظر هم رو بخواهید به فر ض این ه بعدا هم بخواهید از هم جدا شوید کمک بزرگی به حل مساله شما خواهد کرد .
اگر تصمیم بر جدا شدن و عدم ارائه روند اشنایی باشد مساله خیلی بهتر حل خواهد شد .
در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید
سلام خوبید من با یه سال قبل با یه دختر دیدم تو عروسی داداشم از فامیلا بود چشمم گرفتش بعد چند وقت فهمیدم طلاق گرفته شیش ماه فک کردم تا ببینم میتونم زندگی کنم یا نه دیدم نیتونم گناهی نکرده بعد وایسادم تحقیق کردم و ازدواج زوری بود و نمیتونست زندگی کنه البته شوهرش مشکل دار بود و کم کم باهاش رابطه تلفنی برقرار کردم ب سختی هر وقت زنگ زدم خط خاموش میشد یا عوض میکرد ب عنوان یه غریبه تا یه روز معرفی کردم باهاش حرف زدم و دیدم این واقعا عقلش مثل یه دختر ۱۵ ۱۶ ساله انگار ن انگار ازدواج کرده و خوشم اومد واقعا و این قد علاقم شدید شد ک با خانوادم گفتم ولی قبول نکردن دعوا درگیری شدید ب وجود اومد منم تصمیم ازدواج گرفتم و گرفتمش ک کسی رازی نبود اخه من مسر جذابیم خیلی دختر بازی کردم خیلی با زن دوستی کردم ولی هیچ کس این قد منو دوس نداشت و هیچ کسو ندیدم ک این قد عقلش کوچیک باشه و با یبار ازدواج حتی نمیتونه اس ام اس بده واسم خیلی خوب بود و این ک زبون نداشت و چیزی بلد نبود برام مهم بود و الانم عاشقشم و دوسش دارم دعوا ک هر زنو شوهری دارن بعضی وقتا دعوامون میشه سر چیزایی ک همه دعوا دارن اینم هس ک مهرییه بخشیده جونشو ازاد کرده و تمام جهیزیشو از نوع خرید اون جهیزیه نیورد واقعا چیزی بلد نبود خدایی چون تفاوت سنی ک ازدواج کرده ۱۵ سال بوده چون بابا فوت کرده مامانشم با ۵ تا دختر میخاسته زود شوهر بده بره و داد ک این مشکل پیش اومد ب نظر من دوس داشتن و اخلاق خوب ک یه زندگی میسازه و اعتماد البته این عشقه ک حکم میکنه اگه واقعی باشه حالا شما بگید زندگی من چجور میشه در اینده خوب یا بد ممنون
با سلام دوست عزیز قرار نیست راجب اینده پیش گویی کنیم ولی همان قدر بدانید که وقتی خودتون سابقه دوستی هایی متعدد داشتید و بعد شاید به نتیجه رسیدید با فردی ازدواج کنید که اصول اولیه ارتباط رو بلد نباشه به لحاظ رشد عقلی کوچکتر از سنش باشه یعنی با افرادی که باهاشون دوست بودید متفاوت باشد از کارهای شما سر در نیاره و گله ای هم نداشته باشه و مثل بچه بزرگش کنید متناسب با خواسته های خودتون و اصطلاحا چش و گوش بسته باشه دقیقا چیزی که در مورد پسرهایی که روابط متعدد ر تجربه می کنند صادق است اگر در زندگی به این فرد متعهد باشید و اصلا دنبال رفتارها و کارهای قبلی نباشید خب زندگی خوبی خواهید داشت البته که هر دو نفر باید انعطاف و گذشت داشته باشید و به خاطر هر مساله ای جر و بحث و دعوا اتفاق نیفتد .در هر حال امیدوارم زندگی خوبی داشته باشید و به رشد هم کمک کنید .در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید
سلام ممنون از راهنمایی من دیگه دنیال کارای قبلی نیستم ولی جر بحث دعوا یه کوچولو داریم اونم لجو لجبازی ولی خیلی همدیگه رو دوس داریم خدایی من رازیم من ب خاطرش قید همه چیزو زدم ولی همین ک میدونم دوسم داره خودش خیلی برام خوبه چون همه فقط دنبال جذابیت پول بودن این دنبال یه مرد خوب میگشت ممنونم ولی شماها جوری در مورد زنان مطلقه حرف نزنید ک این زنا روحیشون خراب بشه الان این زن منه از مطلقه ای در اومده و الان من شوهرشم و زندگی خوبیم داریم
با سلام
دوست گرامی اصلا کسی به خاطر مطلقه بودن قرار نیست تاوان بدهد و یا زندگی ناموفقثی داشته باش و بسیار عالی که به خاطر همسرتون رفتارهای گذشته رو کنار گذاشتید و بهم علاقه مند هستی به هر حال حتما در زندگی افراد مشکلاتی وجود دارد که مجبور می شوند طلاق بگیرند .و در هز زندگی بین زن و شهر بحث هایی است که مهم مدیریت خود شماست همین که از هم رضایت دارید و خوب ایشون شما رو به خاطر خودتون خواستند نه سایر مسائل بسیار مطلوب ایت امیدوارم خوشبخت ا باشید
خیلی ممنون از راهنمایی شما میشه خواهش کنم یه شماره تماس بدید من تلفنی با شما یه کم حرف بزنم واقعا خیلی خوبه راهنمایی هایتون ممنون مرسی
در این موردمیتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید
ولی من الان یه مشکلیم دارم من مامامنم مخالف این موضوع بود شدید چون ما قبیله و تایفه زندگی میکنیم و تو روستا چنین شرایطی بر نمیداره و مامانم و بابام از خانواده هایین ک باباشون خان و کدخدا اون روستا بودن بزرگ یه شهر و میگه عیبه ک پسر بگیره و من پا گذاشتم رو همه چیز گرفتم قید خانوادم زدم خدایی دستم تو جیب خودمه دستم ب دهنم میرسه از لحاظ مالی نیتزی ب کسی ندارم چون از سن کم کار کردم الان اونا رو چیکار کنم چون قید منو زدن ک پسرشونم من بین خانوادم عشقم یکیو مجبود بودم انتخاب کنم عشقم انتخالم شد گفتم پدر مادر اخر بچشونا میبخشن حالا من چیکار کنم رازی بشن منو ببخششن شرایط سخت بود برام چون من عشق اولی داشتم و مامانم گفت مث بادکنک میمونه نمیخام نزاشت منم رو این یکی اینو انتخاب کردم ناراحت نیستم ک قید فامیلمو زدم ولی مادرم دنیامه نمیتونمیتونستم اخه نمیخاستم تو بغل دختری بخابم ک دوسش نداشته باشم اینو دوس داشتم پشیمون نیستم ولی حالا میخام اونا رو رازی کنم توش موندم چجوری رازی کنم
با سلام
بهتره حتما خودتون به خانوادتون سر بزنید مخصوصا مادرتون و بهتره رابطه رو برقرار کنید قطعا هیچ پدر و مادری راضی نیستند بچشون ازشون دور باشه و حتما نگران هستند .و ضمن اینکه به هر حال امکان داره ازتون رنجیدند به خاطر اینکه در این مکان های این گونه که اداب و رسوم خاصی برقرار است .و انتظارات از خانواده های سرششناس بیشترر است شاید گرفتن زن مطلقه برای پسر خانواده پذیرفته نباشد ولی به هر حال از ان زمان ها که به این شدت به این عقاید پای بند بودند گذشته و باید به سلایق فرزندشون احترام بگذارند و چه درست چه غلط بهتره بپذیرند که ایشون همسر شما هستند و خوب نوع رفتار همسرتون و داشتن ارتباط و اخلاق خوب نشان خواهد داد که زود قصاوت کردند و به هر حال همسر شما را خواهند پذیرفت و با رفتار خود شما می توانید اشتباهتون رو جبران کنید و دلشون رو به دست بیاورید به هر حال قرار نیست تا ابد قطع رابطه ادامه داشته باشد که و در جایی باید کینه ها کنار گذاشته شود تا وقتی هنوز پدر و مادر شما در قید حیات هستند و می توانید از وجودشون بهره ببرید حتی اگر واسطه قابل قبولی می شناسید بهتره از ایشون کمک بگیرید .و خوب ایشون ابراز ندامت شما رو به اطلاعشون برسونند و شبی هم با همان واسطه به منزل پدرتون بروید به هر حال مطمئن باشید ته قلب رضایت دارند و دل پدر و مادر زود نرم می شود و هیچ وقت از اولاد خود فاصله نخواهند گرفت به هر حال باید به انها هم حق بدهید که انتخاب همسر تون کنار گذاشتن انها قلمداد شده و از رفتارتون رنجیده اند در هر حال امیدوارم به زودی مشکل رفع شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید
با سلام و خسته نباشید.پسری۲۲ساله هستم ک مدت ها قبل از دختری ک اشناس خوشم میمود ک نتونستم بخاطر سن کمم بهش برسم.ولی بعد از پنج سال دوباره با همون برخورد کردیم با اینکه شوهر کرده بود ولی باهام تماس گرفت.ودیدم ک تو شرایط بدی قرار داره شوهرش معتاد پدر مادر شوهرشم معتاد وکل برادر شوهراشم معتاد ک باعث شده ای دختره هم معتاد شده و میخواد طلاق بگیره.میخوام بهم مشاوره بدین چ کمکی میتونم ب ای دختره بکنم.و چ کمکی ب خودم من دیوانه بتر دوسش دارم ی دوسش داشتن واقعی ن ایکنه بکین اولمه یا اینکه دوران جوانیه ن من بارها با دختر جماعت بودم با همه جورش ولی ای جنسدوس داشتنش فرق داره من عاشقم.با اینکه شوهره کرده ودختر نیست.حالا شما بگین ک راه ای دختره چیه.واگه جدا شد راه من جیه میتونم کنار دختری ی بار ازواج کرده خوشبخت باشم با اینکه پدر مادرمم سخت مخالفن.و اکه نمیشه ترخدا بگین چجوری فراموشش کنم اخه نمیتونم بیخیال شم.بخدا نمیتونم.شما بگین با ابن شراطش ک کسیو نداره ب حال خودش رها کنم بخدا اگه رهاش کنم بیچارش میکنن اخه ب هیچکس شرایشو نمیگه حتی خانواده فقط منم ک دارم کمکش میکنم
با سلام دوست عزیز قرار نیست فکر کنیم هر دوست داستنی غیر واقعی و دروغ است اتفاقا جنی حس شما عشق است منتهی اونقدر زیاد که منطق رو فراموش کردید بله خوب ایشون در شرایط سختی هستند و در استانه طلاق منتهی اینکه شما بخ اهید با فردی مطلقه که دچار اسیب های روحی بسیاری است ازدواج کنید اشتباه است ان هم در این سن و طبیعی است اگر خانواده شما رضایتی به این مساله ندارند .انتژتر نداشته باشید که موافقت کنند منتهی شما بهتره به ایشون بگید به روانشناس مراجعه کنند تا به خاطر مسائا روحی پیش امده بهشون کمک کنه ضمن اینکه خوب خود شما هم بهتره به خاطر اینکه این مساله حل شود و در انتخاب های بعدی وارد مقایسه نشوید مراجعه داشته باشید باید دقت داشته باشید که مساله مهمی است که شما در سن مطمئنی برای تصمیم گیری نیستید و مطمئن باشبد ا لویت ۶ا در چند سال اینده فرق می کند ضمن این ه این خانم یک بار طلاق را تجربه کروه اگر در زنی با شما هم این مساله یاداور شودبه خاطر اینکه بین موفق ترین زوج ها هم مباحثی وجود دارد خوب شرایط سخت خواهد شد پس بهتره مراجعه داشته باشید تا به جای فراموشی این مساله حل شود و وقتی خان اده اون خانم چنین شرایطی دارند به لحاظ قانونی اگر متوجخ ارتباط شما شوند ممکنه برای هر دو دردسرهای زیادی ایجاد شود پس ادامه این ارتباط هر چند حال روحی قابل درکی دارید به صلاح نخواهد بود .خوشبخت باشید
سلام.دوستان من با دختری اشنا شدم ک مطلقه هست .بخاطر اینکه ب اجبار خاتواده تن ب ازدواج داد و بعد از چند ماه بخاطر اخلاق بد شوهرش ازش جدا شد..دختره هم از نظر اخلاق و همه چیز خوبه..
دوسال ازم بزرگتره ولی با همه شرایطش کنار میام چون واقعا خوبه.بنظرتون کارم درسته؟
مرسی.
با سلام
دوست گرامی اگر شما واقعا شناخت درستی پیدا کردید از علت طلاق مطمئن هستید باز هم برای شناخت بیشتر اقدام کنید و عجله نداشته باشید .درسته شما شرایط ایشون رو می پذیرید و ایشونم اگر طلاق گرفتند که نمیشه گفت خودشون مقصر هستند و بودند و تا اخر عمر محکوم به شکست هستند ولی گاها علت طلاق درست توضیح داده نمی شود و طبیعتا هر طرف دیگری را مقصر می دانند ایشون از شما دو سال بزرگتر هستند و اینکه روابط به صورت مادرگونه و مراقبت کننده پیش برود کمی نگران کننده است چون در ورابط زناشویی هم تاثیر گذار است به هر حال بهتر است هر دو به مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کنید و نظر خانواده ها اهمیت ویژه ای دارد که هر دو خانواده باید رضایت داشته باشند .امیدوارم مراجعه داشته باشید و خوشبخت باشید منتهی همه جوانب را در نظر بگیرد
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید
مرسی.
درسته دو سال ازمن بزرگتره ولی قبلش راجبش حرف زدیم..و این اختلاف سنی بعید باشه مادر گدنه شه.
اگه میشه بیشتر راهنمایی کنین.مرسی
با سلام
دوست گرامی منظورم تفاوت سنی و تجربه زندگی بود که ایشون دارند قطعا این شرایطی که بنده توصیف کردم احتمال است و ممکنه هیچ وقت اتفاق نیفتد و فقط خواستم متوجه شرایط باشدی اگر تصمیم می گیرید همه جوانب را بسنجید اینکه بعد از ازدواج و کاهش هیجانات اولیه در هر بحثی که بین زوجین گریز ناپذیر است بحث ازدواج ایشون رو مطرح کنید و یا شرایط سنی خب برای ایشون هم شرایط سخت خواهد شد در مورد داشتن فرزند حتی ممکنه به واسطه بزرگ تر بودن در یک شرایطی باشند که خب دیر اقدام کردن در این مورد با اسیب هایی همچون نازایی همراه باشد ولی شما تمایل به داشتن فرزند دران شرایط را نداشته باشید ببینید این ها همه مسائل مهمی هستند که در ظاهر شاید فکر کنید حل می کنید و اکنون عشق وجود دارد و همه چیز حل می شود ولی زوجین بعد از ازدواج و منطقی فکر کردن و خارج شدن از فضای احساسی متوجه شرایط می شوند .امیدوارم با مشاوره پیش از ازدواج هم مشورتی داشته باشید تا از انتخاب خود مطمئن و تردیدها در این زمینه ها مرتفع شود
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید
کارت درست نیست چون اگر کارت درست بود به شک نمیوفتادی وکار درستو میکردی به نظر من شما اینکارو از خودت بپرس ببین جواب خودتو چی میدی اون درسته چون من یا بهتر بگم ما اون خانوم رو نمیشناسیم کلاه خودتو قاضی بکن
با سلام بنده ۳۳ ساله و مجرد هستم و امسال با یه همکاری آشنا شدم که ۵ سال از من کوچیکتره و ۴ سال پیش با توافق از پسر عمع اش به خاطر اعتیاد جدا شده و فقط ۶ ماه زندگی مشترک داشته ان.نظر شما در مورد این کیس که باهاش ازدواج کنم چیست؟ ممنون از راهنماییهایتون
با سلام
اگر خودتون این دلیل طلاق رو پذیرفتید و براتون اهمیتی ندارد که با فردی ازدواج کنید که ازدواج ناموفقی داشته است خوب ملاک ها و اولویت ها و شرایط را بررسی کنید تا متوجه شوید چقدر توافق و تفاهم وجود دارد و منطقی تصمیم بگیرید .علتی که عرض کردم اگر برای شما اهمیت ندارد به این خاطر است که گاهی در حالتی که هیجانی تصمیم میگریم مسائلی را می پذیریم ولی بعد از ازدواج و کاهش هیجان اولیه خیلی از مسائل مهم می شود و ممکنه در دعوا و بحث هایی که بین زوجین است و گاهی غیر قابل اجتناب است یاداوری می شود و واقعا برای طرف مقابل شرایط غیر قابل تحملی پیش می اید .ضمن اینکه خانواده شما هم باید نسبت به این مساله پذیرش داشته باشند و قبول کنند و باید حمایت خانواده ها را داشته باشید ..اگر باز تردیدهایی وجود دارد باید به روانشناس مراجعه کنید .در نهایت امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم منطقی بگیرید .و خوب در ازدواج با فرد مطلقه باید همه جوانب را در نظر بگیرید تا خدای ناکرده برای طرف مقابل شما تجربه تلخ قبلی دوباره تکرار نشود .موفق باشید
سلام پسری ۲۵ ساله هستم قصد ازدواج دارم یک دختر خانمی بهم معرفی شده از لحاظ خانواده خودش تحصیلاتش همه و همه خوبه. اما تنها مشکلی که منو آزار میده اینه که ایشون یکبار با فردی عقد کرده ولی بعد از اینکه فهمیده اون فرد مشکل روانی داره طلاقش رو گرفته حالا من موندم چیکار کنم نمیدونم حس اینکه الان شوق ازدواج دارم و شاید بعد کمی سرد یشم آیا این مورد میتونه واسم مشکل ساز بشه خیلی دو دل شدم آیا کسی راهکاری پیشنهادی به ذهنش میرسه منو راهنمایی کنه.
ممنون
با سلام
دوست عزیز اینکه این دختر خانم به هر لحاظی مناسب هستند ولی خوب مشکلی وجود داشته است که نتوانسته اند زندگی موفقی داشته باشند و اون هم خودشون مقصر نیستند .ولی اگر شما وقتی به مساله فکر می کنید می بینید نمی توانید بپذیرید که با چنین فردی زندگی کنید و خوب بعد از مدتی ممکنه این حس که همسرتون قبلا با فردی محرم بوده شما رو ازار می دهد .ادامه ندهید چون احتمالا اگر وابستگی عاطفی ایجاد شود توانایی منطقی تصمیم گرفتن گرفته می شود اگر فکر می کنید این خانم ملاک های شما رو دارند و با صحبت کردن متوجه می شوید که به هر حال می توانید انتظارات هم را براورده کنید خب بهتره بیشتر فکر کنید منتهی می توانید از مشاوره قبل از ازدواج هم استفاده کنید تا در مورد تصمیمتون مطمئن تر شوید .در هر صورت بهتره کاملا بررسی کنید و جوانب امر رو بسنجید در نهایت امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم درستی بگیرید که منجر به خوشبختی هر دو نفر بشود .
سلام پسری ۲۵ ساله هستم که حدود دو ماه با دختری آشنا شدم که ۲۳ سالشه، از اون بهم گفته بود که رابطه ما باید در حد دوست معمولی باشه ولی وقتی که بهم وابسته شدیم و من بهش پیشنهاد ازدواج دادم، گفت که قبلا تو سن ۲۰ سالگی ازدواچ کرده کرده و هنوز دنبال کارای طلاقشه ، علت رو پرسیدم گفت تعادل روانی نداشت و دست بزن داشت.دختر خوبیه ، روحیه حساس و شادی داری ، وقتی بهش پیشنهاد دادم گفت قطع رابطه کنیم بهتره، چون تا وقتی تو با من باشی به فکر ازدواج با کس دیگه نیستی .میهواستم بدونم عواقب ازدواج با این جور دخترا چیه؟ چرا ترس داره؟
با سلام .ایشون طلاق گرفتند یا خواهند گرفت .به هر حال اتفاقی که برای هر فردی ممکن است بیفتد و واقعا دست خود فرد نیست .پس دقت داشته باشید که اگر ایشون رو برای زندگی اینده انتخاب کردید تحقیق کنید در هر حال علت طلاق مهم است و خوب نه تنها به گفته خودشون بلکه با پرسیدن از دیگران هم مطمئن شوید .که مساله خاصی در بین نباشد .البته با صحبتی که ایشون داشتند ظاهرا فرد منطقی هستند .پس صرف اینکه طلاق گرفتند نباید مانع شما باشد .بلکه خودتون با شناخت بیشتر و بررسی ملاک هایی که دارید پیش بروید واگر واقعا زن مطلقه برای شما قابل پذیرش نیست دیگر ادامه ندهید چون هر دو نفر درگیری پیدا می کنید پس اهمیت ویژه ای دارد که سنجیده پیش بروید .امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم درستی بگیرید
سلام وقت بخیر
پسری ۲۹ ساله هستم
چند ماه پیش با یک خانوم مطلقه اشنا شدم و پس از آگاهی از زندگی ایشون و فقط با نیت کمک به ایشون به دلیل مسائلی که پیرامون زنان مطلقه وجود داره تصمیم گرفتم به صورت موقت با ایشون ازدواج کنم ((نه مسائل مالی برام مد نظر بود و نه مسائل عاطفی))
نیت کمک برای راندن ادمهای اضافه در زندگیش و نیز دادن خود باوری و دادن اعتماد بنفس. و نیز دادن ارامش فکری برای اینکه بتواند به خود باوری برسد بودش
((همه این مسائل رو همون اول بهش گفتم))
اما الان با گذشت چند ماه حس میکنم کم کم بهم دلبسته داره میشه و میترسم خودم مشکل بزرگتری باشم براش بعد این که ازش جدا بشم
یجورایی از چاله درش بیارم و تو چاه بندازمش…..
و الان نمیدونم دقیقا باید چیکار کنم همینجا قبل اینکه دلبستگی ایشون به من بیشتر بشه بیخیال اهدافم که فقط کمک به ایشون بودش بشم یا ادامه بدم تا یتونم اعتماد بنفس رو به ایشون برگردانم
و اگه نظر شما ادامه دادن هستش چیکار کنم که دل بستم نشه
و اینکه چیکار کنم تا بعد رفتن من دچار مشکلی بزرگتر نشه و اینکه چجوری باهاش صحبت کنم تا بتونم زودتر اعتجاد بنفسش و ارامشو بهش برگردونم
تا خودمم بیشتر از این خود خوری نکنم و دچار عذاب وجدان نشم؟؟؟
اگه قرار باشه تمومش کنم دوست دارم خودم با یکی اشناش کنم که یتونم خیالم راحت باشه که برای همیشه فقط با همون شخص میمونه و بخاطر تنهایی تصمیمات اشتباهی نمیگیره(((منظورم از تصمیمات اشتباه کاملا واضح بودش….
چون قبل من یکی داشت از این خانوم سو استفاده مالی و جنسی میکرد))
امیدوارم راه حلی وجود داشته باشه
با سلام دوست عزیز ایا واقعا نیت شما همین مساله ای که فرمودید بوده ؟یعنی شما ارتباط جنسی این مدت نداشتید ؟اگر رابطه بوده خوب برای یک زن ان هم مطلقه ایجاد وابستگی عاطفی می کند و خواهد کرد در هر حال شما نمی توانید این گونه نقش ناجی را ایفا کنید اگر قصد شما صرف کمک بوده و اصلا قصد ماندن کنار این فرد را ندارید بایدبدانید هر چه زودتر ارتباط تمام شود بهتر است .به هر حال وجود یک فرد در کنار شما در بدترین شرایط زندگی همیشه کمکی به افزایش اعتماد به نفس نمی کند بلکه باعث وابسته شدن شما در ان مقطع حساس می شود .بهتره کاملا شرایط رو برای ایشون توضیح بدهید و اینکه ایشون واقعا خودش باید بتونه از عهده مشکلات زندگی اینچنینی بر بیایید اینکه فردی را برای ازدواج به ایشون معرفی کنید خوب این یک مساله دیگر است و اگر ان فرد مناسب باشد شاید کمک بزرگی در زندگی این فرد باشد ولی ادامه دادن شما فقط شرایط روحی را بدتر خواهد کرد به هر حال شما تا اخر نخواهید بود و روزی جدا خواهید شد .در هر حال خودتون بهترین تصمیم را می توانید بگیرید و صلاح کار را بهتر می دانید .امیدوارم مشکل حل شود .
ارتباط جنسی بوده ولی من سعی کردم تا جایی که میشه سرد باشم هر چند به اذیت شدن خودم ختم شده باشه(((که البته واقعا کار سخت و آزار دهنده ای هستش)))
در هر صورت ممنون از راهنماییتون امیدوارم بتونم راه درست انتخاب کنم
و مشکل بزرگتری تو زندگی ایشون نباشم
سلام.
بنده سی ساله هستم و با یک خانم مطلقه که قبلا به خاطر اعتیاد شوهرش طلاق گرفته آشنا شدم.بعد از تحقیقاتی که از ایشون داشتم متوجه شدم اخلاق و رفتار و شخصیت خانوادگی خوب ایشان شدم.همانطور که عرض کردم طلاقش بهخاطر اعتیاد شوهرش بوده و نزدیک ۵ ساله طلاق گرفتن ناگفته نماد که یه بچه هم دارد ولی به مدت ۵ سال کاملا تحت حضانت خانواده شوهر سابق قراردارد و تاکنون هیچ ملاقاتی هم نداشته و میتوان گفت نزدیک ۵ ساله که مجرده …میخواستم ازتون مشورت بگیرم دراین مورد و همچنین چطوری با خانواده در میان بگذارم؟
ممنون
با سلام اگر شما تحقیق کردید و کاملا از انتخالتون مطمئن هستید فکر می کنم ابتدا قرار ملاقاتی با ایشون و مثلا مادرتون بیرون از منزل بزارید .و سعی کنید خودشون با اخلاق و رفتار طرف مقابل رو به رو شوند ولی دررهر حال حتما ابتدا مخالفت هایی خواهد شد که بیتگی دارد شما چقدر ار تصمیمتون مبنی بر مناسب بودن ابن خانم مطمئن هستید.و منطقی تصمیم له ازدواج گرفتید و امکان ندارد فرداها به با توجه به اینکه اختلافات در زندگی زناشویی همیشه وجود دارد طلاق ایشون گوشزد شود .مهم در قدم اول اطمینان از خواست شماست چون ایشون قبلا طلاق گرفتند و ضربه روحی دیگر می تواند مهلک باشد .امیدوارم تصمیم درستی گرفته شود.
سلام من با یک دختر مطلقه اشنا شدم و قصد ازدواج دارم تنها مشکلی که فکرم رو در گیر کرده بچه اولش است که الان با پدرش زندگی میکنه بنظر شما دوستا این بچه بعد از مدتی که به سن جوانی رسید میتواند به زندگی من اسیب برساند یا نه الان بچه ۶ ساله است البته بچه الان در یک شهر دیگه زندگی میکنه
یکی از دلایل این انتخاب با تجربه بودن این خانمها در اداره زندگی است اما قطعا دلایل دیگری هم دارد و به همین علت است که این روزها بسیاری از کارشناسان به ریشهیابی این مسئله میپردازند.
در بین اطرافیانتان هم که دقت کنید چنین ازدواجهایی را یا دیدهاید یا بیش از گذشته در مورد آن شنیدهاید. اما اینکه این ازدواج تا چه اندازه از نظر متخصصان حوزه روانشناسی پذیرفته است، بحثی جداست. دکتر مجد، روانپزشک و مشاور خانواده در ادامه دلایل گرایش به این ازدواجها را بررسی میکند.
زن مطلقه با فردی مثل خودش ازدواج کند
در جایگاه یک مشاور خانواده، موافق با چنین ازدواج و ارتباطی نیستم. طبق یک زندگی استاندارد، برای هدفگذاری ازدواجهای طولانیمدت که در فرهنگ ما نقش مهمی دارد، مردها بهتر است بین چهار تا هفت سال بزرگتر از خانمها باشند. زندگی با یک فرد کمسن و سال یا پا به سن گذاشته چندان خوشایند نیست. درواقع بهتر است زن مطلقه با مردی بزرگتر از خودش که او هم تجربه جدایی دارد، ازدواج کند.
مادرها در میزان مهرورزی متعادل باشند
اگر فرد در خانهای بزرگ شود که مهر و محبت در آن وجود دارد و مادر طبق تعریف نقشش با او برخورد کند، دیگر کودک در جوانی به فکر داشتن مادر دوم نمیافتد! البته برعکس این موضوع هم صادق است؛ یعنی مهرورزی بیش از حد مادر که باعث میشود جوانها با انتخاب زنهای بزرگتر و پختهتر به دنبال یافتن مادر دوم باشند؛ البته شاید خودشان هم متوجه این مسئله نشوند و این تصمیم ریشه در ناخودآگاه آنها داشته باشد.
باورهای شکلگرفته در کودکی
یکی از دلایلی که یک مرد مجرد جذب خانمی مطلقه میشود، این است که بهتر از یک خانم جوان توانایی لازم برای مدیریت یک زندگی را دارد و باتجربهتر است. اکثر افراد عموما بدون اطلاعات و منطق و تنها براساس احساسشان پیشقدم میشوند و تصمیمگیری میکنند؛ حتی اگر آن خانم بچه هم داشته باشد، میگویند مثل بچه خودم بزرگش میکنم! اینها اشتباهات کوچکی نیست و ناشی از باورهایی است که گاهی در کودکی شکل گرفته است.
ریشههای انتخاب همسر به عنوان مادر دوم!
در روانپزشکی مبحثی به نام ادیپوس کامپلکس (Oedipus complex) وجود دارد که به معنای علاقه شدید پسر به مادر است. گاهی اوقات در پسربچههای کوچک دیده میشود که به مادرانشان میگویند چه میشود پدر فوت کند و ما با هم ازدواج کنیم! آنها در آینده هم عموما دلشان میخواهد زنی مثل مادرشان را انتخاب کنند. این افراد درآینده مستعد ازدواج با زنهای پخته و مطلقه هستند. اگر پسری از کودکی دچار این مسئله است، چه خوب که مادرش نسبت به این مسئله آگاهی داشته باشد و اجازه دهد آن پسر زمان بیشتری را با پدرش بگذراند. مادرهایی که خیلی مهربان هستند و نسبت به پسرانشان حساسیت بالایی دارند، بزرگترین خطا را در مواجهه با این پسران مرتکب میشوند. درواقع پسرها در سه تا شش سالگی میتوانند زمان بیشتری را با مادر بگذرانند اما بعد از آن بهتر است بیشتر با پدر در ارتباط باشند.
پکیجی از تسهیلات!
مورد تاثیرگذار بعدی در این انتخابها توجه به دیدگاه اقتصادی است چون خانمهای بیوه عموما ثروت دارند و در برگزاری مراسم عروسی کمتوقع هستند. به همین خاطر این مسئله نقش مهمی در انتخاب این زن ها توسط پسرهای مجرد دارد. داشتن مجموعهای از این تسهیلات برای هر پسر جوانی یک آرزوی دستنیافتنی است. زمانی که این آرزو توسط خانم مطلقهای که خانه، ماشین و ثروت دارد تامین میشود، برای آنها گزینه مناسبی محسوب میشود.
جایگزینی برای مهربانیهای مادربزرگ
مسلما زنهای مطلقهای که رفتار جذابتری دارند، شانس بیشتری برای انتخاب شدن از جانب پسرهای مجرد دارند. زنهایی که به دلیل تجربه زناشویی قبلی میدانند چطور باید با مردان معاشرت کنند؛ چیزی که قطعا یک دختر جوان تجربه کمتری در این زمینه دارد. به همین دلیل است که خانمها عموما در ازدواج دوم موفقتر هستند. زن مطلقه به دلیل تجربه و پختگی بهتر میتواند یک مرد جوان را در زندگی نگه دارد. پسرها هم با کوچکترین اشارهای از یک خانمی که اتفاقا میتواند ایفاگر نقش مادر هم باشد، دلخوش میکنند. در داخل خانه حتی حضور یک مادربزرگ و خاله مهربان هم این تصور را در مرد جوان خانه به وجود میآورد که کاش همسرم مثل مادربزرگم باشد!
حس ابراز وجود در میان مردان
گاهی پسرها تصمیم به انجام کاری میگیرند که تا به حال کسی در خانواده آن را انجام نداده است؛ مثلا با خانمی که ۱۰ سال از خودشان بزرگتر است ازدواج میکنند تا سر زبانها بیفتند. این مردها از اینکه همه با آنها مخالفت کنند و در نهایت با قدرتنمایی پیروز میدان شوند، لذت میبرند. در این پسرها، فشار مضاعف خانواده و علاقهمند شدن به خانم مطلقه منجر به ازدواج میشود.
za4-3177
زنهای مطلقهبارفتار جذاب، شانس بیشتری برای انتخاب شدن از جانب پسرهای مجرد دارند
سرویسدهی بدون قید و شرط!
دخترهای جوان بیشتر به همسرانشان میگویند چرا به این خانم نگاه کردی؟ چرا وقتت را صرف من نمیکنی؟ و… اما با اینکه یک خانم مطلقه هم چنین چیزهایی در ذهن دارد اما کمتر به زبان میآورد چون همسر اولش را از دست داده است. این زنها کمتر میگویند این کار را بکن و آن کار را نکن. درواقع کمتر دستور میدهند و بیشتر کوتاه میآیند چون نمیخواهند تجربه تلخ قبلی دوباره تکرار شود. در این زندگی عموما همهچیز آماده است. یک سرویس بدون قید و شرط و مسوولیت که متاسفانه پسرهای امروزی خیلی دنبالش هستند… .
سیاستهای بالغانه یک زن برای نگه داشتن زندگی
زنان بیوه برای شوهر جوان آزادیهای بیشتری در نظر میگیرند که دختر جوان این کار را نمیکند. مردها دوست دارند آزاد باشند و زنهای مطلقه عموما این امکان را به آنها میدهند. گاهی حتی حمایت مادرانه دارند و برای مردها تصمیم میگیرند. این میزان توجه بین یک خانم بیوه و یک مرد جوان بیشتر پیش میآید. این توجهها به صورت غیرمستقیم و مادرانه است. خیلی از مردها برای زنهای مطلقه بیشتر خرج میکنند. آمارها نشان میدهد میزان مجادلات و چالش در بین یک خانم مطلقه و یک مرد جوان کمتر از یک زوج جوان است. در زوجهایی که هر دو جوان هستند، درگیری بیشتر است. اتفاقا در بین خانمهای مطلقه و پسران جوان، خانم نقش بیشتری در مدیریت زندگی دارد اما کاملا سیاستمدارانه!
نکته: نسل قبل آرامتر رشد کرد و این همه فشار در خانوادهها وجود نداشت ولی مادران این دوره و زمانه به نسبت قبل مهربانتر و حامیتر هستند. شاید این مسئله به دلیل توجه بیشتر و تعداد کمتر بچههاست اما موارد دیگری هم به آنها اضافه شده؛ مثل امر و نهی بیشتر به بچهها و… اتفاقا آزاد گذاشتن آنها و کاستن از فشار کاذب در مقاطعی نتیجه بهتری هم میدهد.
این ازدواج کوتاهمدت است
هر خانم مطلقهای قطعا حق انتخاب و ازدواج دارد اما چه بهتر که با فردی مثل خودش ازدواج کند. از نظر اکثر خانمها هم جالب نیست که با مردی کم سن و سال مراوده عاشقانه و ازدواج داشته باشند. شاید برای یک زندگی کوتاهمدت جالب باشد ولی برای یک ازدواج توام با آرامش همیشگی خوشایند نخواهد بود؛ بهخصوص این موضوع همیشه برای مردهای شکاکی که اصرار دارند از زندگی گذشته همسرشان بدانند و نسبت به این مسئله سوءظن دارند آزاردهنده خواهد بود.
سن و تجربه دو بحث مجزا
سن، نقش تجربه را بازی نمیکند. یک دختر ۲۵ ساله با یک خانم مطلقه ۲۵ ساله بسیار متفاوت هستند. نحوه نگهداری زندگی توسط زنی که تجربه قبلی دارد با یک دختر مجرد متفاوت است. همچنین ارتباط جنسی به طور معمول با زنی که قبلا تجربه داشته بهتر و لذت بیشتری دارد چون در بین روابط جنسی و عواطف، روابط جنسی نقش مهمتری را ایفا میکند.
معاشرت و خواستگاری کنید
انسان به چیزهایی که از آن نهی میشود، بیشتر علاقه پیدا میکند. نقش پدر و مادرها در انتخاب به دلیل انتقادهایی که میکنند، همیشه منفی است. جملاتی مثل اینکه سن تو کمتر است، این خانم بچه دارد و… باعث میشود که پسرها بیشتر به این خانمها علاقهمند شوند. پسرها اگر قبل از ازدواج زیاد به خواستگاری رفته و با خانمها در ارتباط باشند، متوجه میشوند که انتخاب اول همیشه بهترین نیست. تجربه خواستگاریهای قبل از ازدواج به انتخاب بهتر و آشنایی با دیدگاههای مختلف کمک میکند. در ابتدای کتاب هنر عشق ورزیدن آمده؛ «آن کسی که خیال میکند همه میوهها در همان فصل میروید که توتفرنگی، از انگور غافل است… .»
آیندهای ناکام در انتظار این سبک ازدواجها
آینده چنین ازدواجهایی عموما ناکام خواهد بود چون پختگی بیش از حد زن هم گاهی خستهکننده است. مردها عموما دخترهای بانشاط و نمایشی را میپسندند و اگر هم به زنی مطلقه گرایش پیدا میکنند، حتما این ویژگی را دارد.
با توجه به نظرات آقای دکتر مجد راجع به ازدواج پسران مجرد با زنهای مطلقه :
این ازدواج ها بخش خوشبینانه ای هم دارند.
زنان مطلقه به واسطه تجربه هایی که در زندگی اول خود کسب کرده اند، توانایی مدیریت بهتری در روابط دارند. به همین دلیل نظر پسران مجرد را بیشتر جلب می کنند. این زنان مهارت های خانه داری، ارتباط با اقوام، برخورد با همسر را دارند و دیگر نیازی نیست با شروع زندگی مشترک، به آزمون و خطا بپردازند.
زنان مطلقه زنانی هستند که در صورت داشتن یک زندگی آرام، قدر موقعیت را می دانند و برای بهتر شدن زندگی تلاش می کنند. آنها وضعیت بدتری را چشیده اند و حاضر نیستند زندگی خوب امروزی شان را به سادگی از دست بدهند.
در کنار همه این ها به یاد داشته باشید مطلقه بودن دلیلی برای انتخاب نشدن برای ازدواج نیست. در زمانه فعلی که آمارهای طلاق بسیار بالا رفته، زنان جوان زیادی را می بینیم که شاید در دهه دوم یا اوایل دهه سوم زندگی خود باشند و با قابلیت های برجسته و شان خانوادگی و اجتماعی بالا سابقه شکست را داشته باشند. بنابراین از نگاه سنتی و قضاوت نادرست درباره این زنان فاصله بگیرید و بر اساس واقعیات موجود انتخاب کنید.
توصیه میشود قبل از چنین ازدواجی حتما با یک متخصص مشاوره داشته باشید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
با سلام
دوست گرامی شما این خانم رو پذیرفتید پس بهتره همه چیز براتون از همین ابتدا قابل پیش بینی باشد این کودک با پدرش است و در شهر دیگر ولی به هر حال گذر زمان و شخصیت و رفتار ادم ها که مشخص نمی کند چه مساله ای به وجود بیاید .به هرحال ایشون مادر بچه هستند و ممکنه بعدا حتی به خواست پدرش پیگیر وضعیت مادرش باشد .شاید هم هیچ کدام از این اتفاقات نیفتد .باید بدانید که وقتی شرایطی رو می پذیریم .باید همه جوانب امر رو بسنجیم و بدانیم که به هر حال هر چیزی محتمل است و طرف مقابل رو وقتی پذیرفتیم خانوادش و شرایط پیرامونش رو نمی توننیم انکار کنیم و بگیم بی اهمیت است و این ها مسائل بسیار مهمی است که بهتره به ان بپردازید .امیدوارم د رمورد این ازدواج تصمیم درستی بگیرید .
سلام
من زنی ازدواج کردم که هفت سال زن کسه دیگری بوده و به من گفته بود یک دوسال همسرش بوده من پسر بود عاشقش شدم
با همچیزش ساختم و حالا انگار من مشکل داشتم تا بحال بهش بز احترامی نکردم تا بحال بهش تو نگفتم یک سال زندگی کردیم هروقت ناراحته من براش گل میگیرم حتی اگه مشکلمون بخاطره اون باشه …
توی اتاق خواب هم مشکل نداریم جفتمون خوبیم ولی زنه من مغروره سره چشمو هم چشمی منو بدبخت کرده بازم مشکلی ندارم چون زندگیمو دوست دارم بخاطرش از شرکت زدم بیرون بازم مشکلی نیست با پدر مادرم بخاطرش بحث کردم بازم مشکلی نیست
ولی خیلی سختمه بهم بگه دیگه نمیخوامت
بعضی وقتا میخوام ازش بدم بیاد میفهمی میخوام ازش بدم بیاد یعنی بدم میاد که اونو میخوام من قبل خانومم یک پسر مغرور بودم اما الان هیچی ازش نمونده گاهی وقتا میخوام خودمو بکشم ولی یادم میاد من قوی تر از این حرفام من میتونم زندگیمو درست کنم موهام سفید شده همش استرس دارم ولی درست میشه خواستم خودمو اینجا خالی کنم تا راحت بشم ولی نمیشه خدانگهدار
سلام
من۲۹سالمه و مجردهستم وقصد ازدواج باخانمی رادارم که ازدواج قبلی داشته ودارای یک فرزند پسر۱۱ساله است ولی وقتی موضوع راباخانوادم مطرح کردم بامخالفت سختی روبروشدم همشون میگن نه چرامیخوای آبروی ماروتوفامیل ببری(پس دل من چی میشه) من نمیتونم پارودلم بزارم واقعا این خانم رودوست دارم ولی از طرفی هم نمیخوام بلایی سر مادرم بیاد چون وقتی بهش گفتم خیلی بهم ریخت خواهش میکنم راهنماییم کنید خیلی برام سخت شده این جدایی طوری که اصلا نمیتونم باخانوادم صحبت کنم همهٔ فکرم شده زندگی بااین خانم ممنون میشم یراهی جلوپام بزارید برای رسیدن به هدفم.باتشکر
تا خانواده با شرایط موجود کنار نیاد و اعتماد نکنه همین وضع وجود داره و با شما مخالفت خواهند کرد … بهتره در این خصوص از وساطت افراد قابل اعتماد استفاده کنید تا بتونن از این خانم شناخت پیدا کنن و این شناخت رو به خانواده شما منتقل کنن ….
سلام من می خوام با یه زن مطلقه که یه پسر ۱۴ ساله داره ازدواج کنم. چه مشکلاتی ممکنه در رابطه با پسرش پیش بیاد
چرا مجردها باید دور ازدواج با زنان مطلقه را خط کشید !
وقتی با همسر قبلیاش مقایسه میشوی
این گزارش در بخش دیگری به هدف دوم خانمها از ازدواج میپردازد که ارضای نیازهای عاطفی است و درباره خانمهایی که تجربه ازدواج و طلاق دارند مینویسد:« وقتی خانمی یک بار ازدواج می کند و جدا می شود، قاعده ذهنی او به هم می خورد. او می فهمد که هر مردی نمی تواند از نظر عاطفی او را درک کند و بنابراین برای بار دوم به راحتی به کسی اعتماد نمی کند؛ خانمی هم که یک بار ازدواج ناموفق داشته همین طور است. او یک بار روی کسی سرمایه گذاری کرده و حالا ورشکسته عاطفی است و چنین فردی معمولاً در ازدواج دوم نهایت احتیاط و خساست را در خرج کردن احساس و عاطفه خواهد داشت. مسئله مهم دیگر مقایسه کردن های ناخودآگاه یا آگاهانه دو همسر با یکدیگر است. یک همسر هر چقدر هم که بد باشد، باز هم یک سری ویژگی های مثبت دارد که چنانچه این ویژگی ها در همسر دوم نباشد، اطمینان عاطفی خانم را به تعویق می اندازد.»
با فرزند همسرمان چه کنیم؟
ازدواج با خانمهایی که بچه دارند میتواند تبعات دیگری داشته باشد، مثل اینکه مادر روی فرزندش و رفتارهای همسر دوم با او خیلی حساس میشود. در چنین مواقعی احساس گناه مادر بیشتر فعال می شود و با گاردگیری سعی می کند از فرزندش دفاع کند. همچنین مردان کمی پیدا می شوند که فرزند یک مرد دیگر را بپذیرند و بتوانند به چشم فرزند خود به او نگاه کنند. این حس متفاوت بودن به خصوص وقتی مرد فرزند خود را هم داشته باشد، نوعی تبعیض رفتاری واحساسی به وجود می آورد که بر نارضایتی از زندگی می افزاید. اگر هم بچه در سنی باشد که پدر واقعی خود را از پدر ناتنی تشخیص دهد، مسئله کنار آمدن بچه با پدر دوم، خود حکایت مفصلی است که هم از حوصله این بحث خارج است و هم از حوصله بیشتر پدرها!
با اختلاف سنی چه کنیم؟
خانمهایی که یکبار طلاق گرفتهاند میخواهند همچنان جذابیت خود را حفظ کنند و بتوانند با مردی که زیباتر و جوانتر است ازدواج کنند. ولی واقعیت تلخ این است که بعد از ازدواج اولین مسئله ای که خیلی برای دیگران قابل توجه است و برای خانم جای نگرانی، همین مسئله اختلاف سنی است. آن جاست که خانم دوباره اشتغال فکری جدیدی پیدا می کند و باید تمام توجهش به کم کردن و کم نشان دادن این اختلاف سنی باشد و عملاً در چرخه ای باطل وارد می شود که می بینیم هر کاری انجام می دهد غیر از زندگی کردن. اگر شما جزو آن دسته از افراد هستید که می گویند برخی از این خانم ها آنقدر از لحاظ شخصیتی پخته و عاقل هستند که به نظر دیگران توجه نمی کنند و زندگی خود را ادامه می دهند، باید گفت؛ باز هم یک سر قضیه ایراد دارد چون اگر پخته بودند، با پسری کم سن و سال تر از خود ازدواج نمی کردند.
با همدرد خود ازدواج کنیم
در نهایت این که، به اعتقاد بیشتر روان شناسان بهتر است افرادی که تجربه شکست در زندگی مشترک داشته اند، با کسانی ازدواج کنند که آن ها هم چنین تجربه ای را داشته اند. این نوع ازدواج، احتمال درک همدیگر را افزایش می دهد و جایی برای سرزنش و احساس حقارت باقی نمی گذارد. صحبت کردن درباره تمام زوایا و شرایط زندگی جدید، توافق درباره بچه ها و سرپرستی آن ها و مهم تر از همه روراست بودن و آگاهانه و منطقی تصمیم گرفتن در این گونه مواقع می تواند از بسیاری از مشکلات احتمالی آینده پیشگیری کند. نکته مهم تر این که حتماً باید بین جدا شدن و ازدواج مجددتان حداقل یک سال فاصله باشد تا با ازدواج اول و عواطف منفی آن کنار بیایید.
منم همین درد رو دارم
نترس اونا دیگه از هم جدا شدن در ضمن شما میتونید با اونا رفت و آمد نکنید
mage mishe rafto amad nakonan familan dige
سلام جای که شاغل هستم از یکی از همکارانم خوشم اومده که خانم مطلقه ای هستن ولی چند ساله که من از نزدیک با ایشون در ارتباط هستم و مشکلی تا حالا ندیدم فقط اینکه همسر قبلیش پسر خاله شه و من میترسم که بعدأ مزاحمش بشه و دردسر هایی رو ایجاد کنه نظر شما چیه؟
به نظر من که بیخیالش بشی بهتره
سلام توروخدا دیدگاهتونو عوض کنین اخه من چه گناهی کردم مطلقه ام منو بابام به زور کتک توسن یازده سالگی شوهر داده یه روزم توخونه ی شوهرم نبودم النم بیست و سه سالمه هفت ساله جدا شدم حالا برای کاری که بابام با من کرده من باید یک عمربدبختی بکشم مردم نظر خوبی درموردم نداشته باشن اخه این حقه
سلام منم دقیقابه مشکل شمابرخوردم موندم چیکارکنم
متأ سفانه با تحقیق هم چیزی حل نمیشه
آره بابا این دوره زمونه مردم صداقت ندارن
این چه ربطی داشت به این موضوع؟
سلام
برادرم چند وقته از زن مطلقه ای خوشش اومده و میخواد باهاش ازدواج کنه البته خودشم اول نمیدونست مطلقه است ولی حالام که فهمیده میگه اشکالی نداره.نمیدونم چکار کنیم که پشیمون بشه؟
مگه چه اشکالی داره خب اگه مورد مناسبی بزارین ازدواج کنه
چرا اینقدر نسبت به مطلقه ها دیدتون بده؟
che eshkali dare bande khoda onam adame hala ye bar ezdevaje namovafagh dashte dalil nemishe ke hatman moshkel dare?