مشاوره ازدواج رشت
تا کنون بسیار شاهد این بودیم که زوجین بعد از ازازدواج و شروع زندگی زناشویی پس از مدتی دچار سردی رابطه شده و نسبت به هم احساس قبلی را ندارند. چه عواملیی باعث میشود که عاقبت رابطه ها به اینجا کشیده شود؟ معمولا عامل اصلی که باعث به وجود آمدن سردی در رابطه ها میشود این است که زن و شوهر زبان ابراز علاقه و ابراز احساسات به یکدیگر را نمیدانند. به طور مثال ممکن است زنی بگوید که همسرش به او ابراز علاقه نمیکند و نمیگوید که او را دوست دارد اما نمیداند که ممکن است همسرش از آن دست افرادی باشد که علاقه خود را با انجام یک عمل مانند خریدن گل یا زنگ زدن به او هنگامی که در خارج از منزل است انجام میدهد و از به زبان آوردن کلمات عاشقانه خود دارری میکند. پس چه خوب است سعی کنیم قبل از ازدواج و در جلسات آشنایی از یکدیگر تا جایی که ممکن است شناخت لازم را به عمل آوریم و با روحیات و نحوه بروز احساسات یکدیگر آشنا شویم.
این نکات و بسیاری از نکات دیگر که به بهبود وضعیت رابطه و زندگی ما کمک شایانی می کند، حاصل سال ها تجربه و تحقیق مشاوران ما می باشد. کارشناسان ما حاضرند تمامی این تجارب را با شما در مشاوره ازدواج در رشت میان بگذارند کافیست فقط بخواهید.
مشاورن و روانشناسان ما در مشاوره ازدواج در همه نقاط آماده پاسخگویی به شما هستند. ما به ساکنین شهر رشت مشاوره ازدواج رشت را که با کادری مجرب و کارآزموده معرفی می کنیم. مشاوره ازدواج رشت با نمایندگی های متعدد از جمله مشاوره ازدواج بیستون ، مشاوره ازدواج مطهری ، مشاوره ازدواج میدان شهرداری و مشاوره ازدواج تختی همراه همیشگی شما برای شروع یک زندگی مشترک ایده آل خواهد بود.
در رابطه با این موضوع می توانید در سایت ازدواج مقاله های بیشتر را مطالعه کنید
منبع: کودک و نوجوان
سلام من زنی ۲۶ سالہ ام ، چند ماھی میشہ ازدواج کردم ، بعد از ازدواج متوجہ شدم ھمسرم بہ شدت عصبی ھست تا جائے ک ممکنہ کارمون بہ زد و خرد و آبرو ریزی ختم شہ ، اما من ھمیشہ برای حفظ آبروم کوتاہ میام و ساکت میشم اما اون ان قدر بہ ناسزا گفتن ادامہ میدہ تا تخلیہ شہ ، با این کہ مدت کوتاھی ازدواج کردم ولی خیلی دارم بھش سرد میشم لطفا کمکم کنید
با سلام .دوست عزیز این حد از عصبی بودن بعید است که نربوط به تربیت کودکی و عادت ها باشد و بیشنر به نظر می رسد پزشکی است اگر واقعا با توجه له اینکه مدت کوتاهی ازدواج کردید علاقه دارید به زندگی و ایشون بهتره کمکشون کنید برای ادامه شرط بگذارید که باید به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنند و اگر مشکل پزشکی و سیستم مغزی نبود به روانپزشک ارجاع دهید چون باید دارو مصرف کنن و در کمار ان از درمان های روانشناختی هم بهره ببرند یعنی تکنیک های کنترل خشم البته خودشون باید انگیزه برای تغییر داشته باشند و همراهی کنند .البته مهم است بدانیم که ایشون بعد از این دعوا و زد و خورد ابراز پشیمانی می کنند یا خیر اگر مسئله خارج از کنترل باشد بیشتر ریشه جسمی خواهد داشت ولی اگر بعد از دعوا هم باز ایشون شما رو مقصر و خودشون رو محق بدانند و پت جه مشکل نباشند به نظر می رسد بیشتر مسئله روحی است ضمن اینکه باید برخورد ایشون با دیگران را هم دید و اینکه تعامل ارتباز دونفره است نمی شودقضاوت داشت شاید در جاهایی شما هم مقصر باشید البته در حد حدس و گمان در هرحال دوست عزیزنگران نباشید و در اسرع وقت مراجعه حضوری داشته باشید در نهایت امیدوارم خوسبخت باشید و این مسئله به زودی رفع شود.
سلام.خواهشا سریع جواب بدید.بخدا خیلی دوست دارم شاد زندگی کنم ولی نمیتونم.افسردگی سنگینی دارم.وقتی که بیرونم شادم ولی وقتی میام خونه یک غم سنگین و موج منفیی بهم وارد میشه.با همسرم زیاد راحت نیستم.نمیخوام به این شکل باشم.دارم رو به دیوانگی میبرم.همرو اذیت میکنم.احساس میکنم کسی منو نمیخواد.احساس سرشکستگی سنگینی دارم.انگار که خدا فقط داره لجشو رو من خالی میکنه.بقران چندبار تا پای خودکشی رفتم ولی ترسیدم.فقط میخوام تنها باشمو گریه کنم.این چه وضعیتیه که من دارم?میخوام برم یجای دور که دست کسی بهم نرسه.حرفامو نمیتونم کامل بزنم.پول ندارم برم پیش روانپزشک وگرنه صددرصد میرفتم.یک جواب بمن بدید
در پی یک پژوهش مهمترین عواملی که با غلبه بر آن میتوان به این کیمیای خوشبختی دست یافت موارد زیر ارئه شد:
سد اول: پیچیدگی
راه حل: سادگی
افرادی که از همان اول کودکی تحت آموزش قرار میگیرند در مورد مزایای سادگی قطعا چیزهایی میدانند. فکر میکنید که چرا این افراد موی سر خود را از ته اصلاح میکنند؟ پاسخ ساده است این کار زندگی آنها را سادهتر میکند. اگر انسانها بتوانند سادگی در زندگی را درست مثل دوران قبل از تهاجم تکنولوژی حفظ کنند مطمئنا نشاط و طراوت آن زمان را نیز خود به خود احیا خواهند نمود.
چرا زمانی که یک خانواده میتواند با یک ماشین به امور زندگی خود رسیدگی کند به دنبال ماشین دوم است. زندگی مدرن امروزی انتخاب متنوعتری را برای افراد ایجاد کرده است. اما این انتخاب متحمل هزینههای هنگفتی است. ما اغلب کیفیت زندگی را با استانداردهای زندگی تلفیق میکنیم و بعد از مدتی این ارتباط ناپدید خواهد شد. زندگی ساده فضای بیشتری را برای شما ایجاد میکند. آرامش خاطر بیشتری خواهید داشت و مسلما از زندگی بیشتر لذت خواهید برد.
سد دوم: گامهای کمرشکن
راهحل: اندکی مکث و تامل
فرهنگی که شما را در گیر شبکهای از زندگی پیچیده کرده است مسلما لحظه به لحظه شما را تعقیب میکند و به تنش و تحرک وا میدارد و این روح و روان شما را خسته خواهد کرد. در حالی که لحظهای تامل، سکوت، آرامش، عبادت و تزکیه نفس کافی است تا باتری خود را شارژ کنید و برای لحظهای این همه تنش را از تن خود بیرون بزدائید. در طول روز ما کاملا جذب حواس خود هستیم و از توجه به روح خود غافل میمانیم بنابراین این نشستن در محلی ساکت و آرام کردن روح تنفس عمیق بسیار موثر است.
سد سوم: منفینگری
راهحل: مثبت اندیشی
زندان کیفری افراد گناه کار اصلا قابل مقایسه با زندان درونی افراد معمولی نیست. زندان عصبانیت، زندان افسردگی، زندان غرور و زندان دستیابیهای پی در پی. شیوه نگرش به زندگی چیزی است که میتواند برای شما یک زندان رها نشدنی ایجاد کند و یا آرامش و شادی را به شما ارزانی دهد. آنچه شما میبینید و تجربه میکنید نگرش شما را تحتتاثیر قرار میدهد.
شما با جهان از طریق حواس و افکار خود ارتباط برقرار میکنید. اگر بتوانید احساس و تفکر خود را به گونهای صحیح مدیریت کنید جهان را نیز به گونهای دیگر تجربه خواهید کرد. حق شناسی وسپاس– تزکیه نفس و …. از جمله عادتهایی است که میتواند نگرش شما را نسبت به جهان تغییر دهد.
سد چهارم: ناامیدی و سرخوردگی
راهحل: امیدواری
مطمئنا امیدواری آسیبرسان نخواهد بود. اما چگونه امیدوار باقی بمانیم؟ داشتن هدف، برنامه و انگیزه برای رسیدن به موفقیت چیزهایی است که به همراه امیدواری میتواند جان بخش و محرک باشد. افرادی که موفق هستند هیچگاه خود را سرزنش نمیکنند. آنها تنها به حال میاندیشند. این افراد در مدرسه و ورزش نیز موفق هستند و کمتر دچار افسردگی و اضطراب میشوند. تحمل این افراد در مقابل درد بیشتر خواهد بود. اجازه دهید کمی رویایی باشید و در رویا فرو روید .این میتواند منبعی برای کسب موفقیت باشد.
سد پنجم: سرکوب کردن غم و غصه
راه حل: واقعی احساس کنید
داشتن دیدگاه مثبت به این معنا نیست که هرگز به خود اجازه ندهید که احساس غم واندوه کنید. والدینی که تمام تلاششان این است که فرزندانشان دچار غم و اندوه نشوند تاثیر برعکس را مشاهده خواهند کرد. بعضی اندوهها سبب میشود که فرد با محیط سازگارتر شده و در زندگی به سمت جلوحرکت کند. شادی به معنی عدم غم و اندوه نیست.
شادی ساختگی اصلا درست نیست. با سرکوب کردن ناراحتی شما چیزهای بیشتری را سرکوب خواهید کرد. حتی احساس مثبت خود را و در نتیجه افسردهتر و مضطربتر خواهید شد. با بیان ناراحتی روشی نیز برای کنترل آن به دست خواهید آورد.
سد ششم: گوشهگیری
راه حل: گسترش ارتباطات
گسترش شبکه ارتباطی چه ربطی به شادی دارد. طبق یک بررسی۲۰ ساله از ۴۰ هزار نفر ثابت شد که نه تنها شادی شما تحتتاثیر دوستان شما است بلکه دوست دوستانتان و حتی کسانی که تا کنون ندیدهاید در این زمینه موثر هستند و نقش ایفا میکنند. شادی درست مثل ویروسی است که در بین شبکه افراد گسترده میشود. متاسفانه این روزها بیشتر افراد زمان طولانی را به گوشهگیری و اجتناب از برخورد در جوامع سیر میکنند.
در نتیجه از این شادی مسری دور خواهند بود. این که ارتباط خود را با دیگران محدود کنید و تنها به خود و مشکلات فکر کنید بعد از مدت طولانی تصور خواهید کرد که این مشکل تنها از آن شماست. در حالی که این طور نیست. شما و مشکلات شما چندان منحصر به فرد نیست. کافی است ارتباط خود را با مردم افزایش دهید تا متوجه شوید آنها نیز چنین مشکلاتی را تجربه کردهاند و چه بسا در این ارتباط راه حل موثری نیز کشف کنید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
با سلام وقتی انقدر شرایط بحرانی دارید فکر می کنید صرف این سایت مشکل به کلی مرتفع خواهد شد .دوست عزبر شرایط شما قابل درک است و باید حضوری مراجعه فرمایید و چون هزینه ندارید از مراکز دولتی استفاده کنید چون قطعا به روانپزشک و دارو احتیاج داربد .برای بحث روانشناسی هم می توانید از مراکز دانشگاهی بهره ببرید .امیدوارم با این شرایط زودتر مراجعخ فرمایید افسردگی چیزی نیست که صرف نوشتار و دادن راهکار حل شود بدون ابنکه شما ویزیت شوید .و شرایط بررسی شود.امیدوارم به زودی بهبودی حاصل شود.
سلام من دو ماهی هست با پسری آشنا شدم و خواستگاری نیز آمده اند اما همچنان از قیافه پسر خوشم نمیاد هنوز شک دارم تو رو خدا منو راهنمایی کنید خیلی وقت ندارم و باید جواب بدم بعضیها میگن استخاره کن.نظر شما چیه؟
وقتی به دل شما نیست پس دلیلی برای تردید و یا حتی طرح سوال نمی مونه
استخاره دل شماست و بیهوده خودتون رو سرگردان نکنید
آیا شما برای خرید یک مانتو که ازش خوشتون نمیاد استخاره میکنید ؟ پس چطور انتظار دارید از فردی که هیچ علاقه ای بهش ندارید یک عمر قیافه و چهرشو تحمل کنید؟
امیدواریم بتونید در این مورد با چشمانی باز به واقعیت ها نگاه کنید
با سلام
اگر اصلا قیافه ایشون به دلتون ننشسته پیش نروید چون در ارتباط زناشویی دچار مشکل می شوید ولی اگر فکر می کنید .با چند جلسه صحبت و بررسی شرایط ایشون ممکنه نظرتون تغییر کنه و تا حدی بپذیرید خب بدونید در زندگی به خاطر شرایط عاطفی روابط بهتر خواهد شد و ظاهر برای شما عادی می شود .بهتره حتما با هم حضوری به مشاوره مراجعه کنید عجله در ازدواج درست نیست بحث یک عمر زندگی است .باید توجه داشته باشید که به خانواده هم باید بفرمایید که باید بیشتر فکر کنید شاید ایشون مورد مناسبی بودند .و بعدا پشیمان شوید و یا کاملا بالعکس این فوریت برای شما هم استرس ایجاد می کند و اجازه نمی دهد تصمیم درستی بگیرید .
امیدوارم خوشبخت باشید .
سلام دوستان راستش من با تلاش زیاد تونستم یک شغل خوب پیدا کنم اما بعد از شاغل شدن هدف خاص دیگه ای به ذهنم نمیاد.الان حدود دو سال هست که صبح میرم سر کار و ظهر میام خونه هر چی به خودم فشار میارم نمیتونم هدف خاصی برای خودم ترسیم کنم.هر کاری رو میخوام شروع کنم فقط یکی دو روز اول انجامش میدم بعد ول میشه.خیلی زندگیم یکنواخت شده.چندین بار تفریحاتی مثل کوه و کنسرت و سفر و … رو امتحان کردم اما نمیدونم چرا هیچ کدوم برام لذت چندانی نداره.
حالا سوال من اینه که به نظرتون کسی که هدف خاصی تو زندگی نداره میتونه بعد از ازدواج خوشبخت بشه یا این که اول باید تکلیفم به خود روشن بشه. و بیشتر سعی کنم خودم رو بشناسم؟در ضمن سنم ۲۷ سال و شرایط مالی رو برای شروع زندگی مشترک دارم.
با سلام دوست عزیز وقتی شرایط مالب رو دارید و اگر فکد می کنید به رشد عقلانی رسیدید که بتونید درست تصمیم بگیری در مورد ازدواج و می توانید متعهد باشید و مسئولیت زندگی رو قبول کنید خب اقدام به ازدواج خودش انگیزه ای بدای تغییر است و ابنکه زندگی هدفمند تری را اغار کنید مخصوصا وقتی در انتخای طرف مقابل معیارهای درستی را داشته باشید .این همراه بودن مساله مهمی است که باید توجه داشته باشید .در نهایت خود شما باید ببینید که دبدتون نسبت به ازدواج کامل شدن هدفمند شدن زندگی و مسئولیت مذیرفتن است یا خیر ؟برای این حس یکنواختی بهتر است مراجعه حضوری داشته باشید موفق باشید
با سلام
دختری ۲۵ ساله هستم مدت ۴ ساله با پسری آشنا شدم ابشون دانشجو بودن قرار شد با هم چند سالی بمونیم تا ایشون سربازی برن درسشون تموم شه و بیان خواستگاری.بعد از اینکه همه اینا تموم شده درآمد هم دارن اما سر خواستگاری اومدن دست دست میکنه.یکبار پارسال یه تاریخی معین کردن اما نیومدن.گفتن باید بیشتر پول جمع کنن.باز امسال هم همینطور شد و ۶ ماه عقب انداختن.میگه دوس داری بمون اگر نه موقعیت بهتر داریازدواج کن.اینار من دیگه نمیخوام کوتاه بیام.سخت مرددم از طرفی ایشون بسیار آدم خوبیه هستن و از طرفی نمیخوام بیشتر از این معطل بشم چون تو سن ازدواجم و خواهر کوچیکم هم اازدواج کرده اما من بخاطر ایشون هنور موندم لطفا راهنمایی کنید چیکار کنم؟
با سلام در نظر داشته باشید که ۴ سال زمان کمی برای اشنایی و شناخت نسبت به یکدیگر نیست اینکه ارتباط شما تا چه حدی بوده است مهم است و اینکه این اقا اگر واقعا تمایل به ازدواج داشتند و علاقه ای بود ورای بهانه تراشی هایی که خودتون اشاره کردید .هیچ وقت راحت مطرح نمی کنند که اگر مورد بهتری بود ازدوا ج کنید و منتظر نمانید .این حرف برای فردی که عاشق باشد کمی جای تعجب دارد چون فرد ی که به شما علاقه داشته باشد هر چه زودتر شرایط را فراهم می کند و به فرض فراهم نشدن شرایط لااقل از فرد دلخواهش زمان می خواد و میخواهد صبور باشد و او را رها نکند این مسائل رو در نظر داشته باشید ضمن اینکه وقتی شما ۴ سال است که ایشون رو می شناسد و قطعا وابستگی عاطفی ایجاد شده انتظار نداشته باشید که اکنون حس تنفر داشته باشید و یا این فرد را فرد دلخواه خود ندانید .طبیعی است که بفرمایید فرد مناسبی است ولی قرار نیست اینده شما به خاطر مردد بودن و بلاتکلیفی یک فرد نابود شود و موردهای مناسب را ازدست بدهید ووقتی پشیمان شوید که سودی نداشته باشید باز هم برای اطمینان از قصد ایشون می توانید راحت مطرح کنید می خواهید به خواستگاراتون پاسخ بدهید و دیگر نمی خواهید با ایشون ارتبا ط داشته باشید و برای اخرین با ز بازخورد ایشون رو ببینید تا به شما کمک شود .که از نیت ایشون اگاه شوید و اگر براشون مهم نبود گرچه شرایط روحی سختی خواهد بود ولی دیگر ادامه ندهید و به فکر زندگی و ایندتون باشید امیدوارم تصمیم منطقی درستی بگیرید و خوشبخت باشید
سلام.دختری هستم ۳۱ساله.سه ساله که ازدواج کردم.شش سال باهمسرم رفاقت کردم وبعد اون منجر به ازدواجمون شد.ماقبل ازدواج روابط خوبی داشتیم باهم.مسایلمونوازهمون ابتدای خواستگاری شروع شدوبیشترین مشکلاتم تودوران عقدباهمسرم بودکه به شدت ضعیف شدم ازلحاظ جسمانی.من انسانیم شاد.زودرنج.دوست دارم همیشه بهم احترام گذاشته بشه.خیلیم زودعصبی میشم.مسئله من بیشترباخانواده همسرمه.منوهمسرم ازلحاظ فرهنگی باهم فرق داریم.همسرم تودوران نامزدی همیشه منوبازنهای دیگه وافرادآشنامقایسه میکرد.ومن واقعاازاین قضیه عذاب میکشیدم.به حرف خانواده زیادی توجه میکردومهم بودواسش دیگران چی میگن.حتی یک بارهم بخاطردیگران حاضربه جدایی شدیم.که این امرصورت نگرفت.چیزهایی درخانواده ش بودکه منوبه شدت آزار میداد.توجه به عروس بزرگتروگاهی،وقتا هم بعضی،کلمات وصحبتاشون.خیلی سخت کناراومدم با این مسائل.ودرواقع حل نشده وهنوزهم باهم سرخیلی مسایل بحث ودعوا میکنیم.تاجایی که تواوج عصبانیت خیلی،پشیمونیم ازاین ازدواج علیرغم اینکه خیلی به هم علاقه مندیم.همسرم میگه تودیرجوش وخودت بایدبری توجمع خانوادم خودت بیشتربهشون زنگ بزنودرارتباط باش.میگم انقدمنومقصرمسائل ندون.دوس ندارم برم توجمعی که بهم کم توجهی میشه.واقعابارهاوبارهافقط بخاطرهمسرم میرم خونه خانوادش وگرنه تمایلی ندارم.واقعاعذاب میکشم.مدام گریه میکنم وغصه میخورم.راهنماییم کنین لطفا
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
با سلام
دوست عزیز شما باید بتونید با بعضی شرایط خودتون رو منطبق کنید و ایجاد حساسیت نکنید چون شرایط به مراتب بدتر خواهد شد .وقتی همسرتون شما رو مقایسه می کردند باید برخورد قاطعی نشون می دادید که ایشون بفهمند از این رفتار ناراحت هستید ولی در مقابل خانوادشون نباید ضعف رو نشون می دادید و اینکه وقتی شما مدام واکنش گریه رو نشون بدید از دید همسرتون فردی نجوش و ناسازگار قلمداد می شوید قطعا که ایشونم در رفتارشون باید تجدید نظر کنند و باید اصلاحاتی رو انجام دهند ولی وقتی شما راهکاری رو به کار بردید که کارساز نبود دیگه نباید از اون استفاده کنید به نظرم حتما باید حضوری به روانشناس مراجعه کنید تا شرایط بررسی شود و بتوانند متناسب با شخصیت و شرایط زندگی شما به شما کمک کنند چون این روند اگر ادامه داشته باشد فرسایشی است و علی رغم علاقه موجب دلسردی از زندگی خواهد شد و حتی مسائلی که ممکنه بعدا پشیمانی به بار بیاورد .د رهر حال بهتره قبول کنید که شیوه تعاملی شما هم دارای نواقصی بوده که باید در برخورد با شخصیت همسرتون اصلاح شود .امیدوارم مشکلتون به زودی رفع شود .موفق باشید