مشاوره ازدواج مشهد
هنگامی که نشر شخصی را در مورد مهم ترین اتفاقات و همچنین بزرگ ترین تصمیم زندگی اش را میپرسید بی شک ازدواج و انتخاب همسر را مهمترین و به یاد ماندنی ترین رویداد زندگی شخصی خود اعلام کرده و بسته به تجربه خود از آن به عنوان بهترین اتفاق و یا بدترین اتفاق یاد می کند. درواقع کسانی که انتخاب به این مهمی را همراه با مشورت و گرفتن راهنمایی از یک مشاور خوب انجام داده اند این مهم را بهترین خاطره زندگی خود می دانند. برای انتخاب همسر ایده آل باید معیار ها و ملاک های شما از همسر آینده خود روشن بوده و بنا بر آن انتخاب نمایید. این معیار ها و ملاک ها سلیقه ای می باشد اما در همه آنها موقعیت خوب اجتماعی، اخلاق خوب و وفاداری و همچنین ویژگی های مثبت همسرداری مشترک بوده و باید لحاظ شود. البته باید گفت که در نظر گرفتن این معیار و دیگر فاکتور های همسر ایده آل در کنار هم انتخابی درست و صحیح را تشکیل میدهند.
گفتنی است که در این راه مشاوره گرفتن از مشاورانی آگاه و با تجربه مثمر ثمر خواهد بود.
به همین دلیل بار دیگر و این بار مشاوره ازدواج مشهد با کادری مجرب و کارآزموده و با کمک امام رضا (ع) با شعب متعدد از جمله مشاوره ازدواج امام خمینی ، مشاوره ازدواج توحید ، مشاوره ازدواج هاشمی نژاد و مشاوره ازدواج پیروزی به صورت مداوم در جوار حرم مطهر امام رضا (ع) پذیرای شما خواهد بود پس از مشاوره و گرفتن مشورت نترسید. مشاوره ازدواج مشهد آماده ارائه بهترین خدمات مشاوره میباشد.
میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت مشاوره ازدواج مراجعه کنید
منبع:کانون مشاوران ایران
سلام من تو تصمیم گیری مشکل دارم یکی هست که خیلی اصرار میکرد و میکنه برا ازدواج من اولا اصلا موافق نبود ولی الان انگار که خودمم احساس دارم نسبت بهش ولی خیلی با معیارام سازگار نیست میخوام بدونم این حس کافیه ؟ باید چه کار کنم؟
با سلام .برای ازدواج صرف اینکه شما به طرف مقابل حسی داشته باشید کفایت نخواهد کرد .به هر حال دو نفر بعد از مدتی هر چند نامناسب برای هم چون دو جنس مخالف هستند جذابیت هایی دارند و از هم خوششان می اید و این طبیعی است و همین شاید دلبستگی ها باعث عدم تصمیم گیری درست می شود .پس دقت داشته باشید اگر علاوه بر فضای احساسی پیش امده ملاک های شما را هم دارند خوب اقدام کنید و امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم درستی بگیرید
چنین مرکزی در مشهد نمیشناسیم
ولی اول ملاک و معیارتون رو در ازدواج مشخص کنید .. و در موردشون مشاوره کنید آیا درسته یا خیر ؟
مهمترین عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :
۱ – رشد عاطفی و فکری
۲ – تشابه علایق و طرز تفکر
۳ – تشابه مذهبی ( مسائل عینی مذهبی مد نظر است نه کلیات )
۴ – تشابه تحصیلی و طبقاتی
۵ – تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسی
۶ – تشابه علاقه به زندگی و سرعت عمل در کارها
۷ – رابطه با خانواده زن و شوهر
سعی ما بر این است که در این یادداشت و یادداشت های بعدی موارد هفتگانه فوق را شرح دهیم و در این یادداشت معیار اول را بحث می کنیم.
۱ – رشد عاطفی و فکری
مهمترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی ، رشد عاطفی و فکری است. البته واضح است که درجه رشد عاطفی و فکری تنها بستگی به سن ندارد ، بلکه سن روانی ، اجتماعی و عاطفی و سن جسمانی همه از عوامل موثر روشنفکری است. اگر این عوامل فراهم باشد ، بهترین سن برای ازدواج ۲۵ سالگی برای مرد و ۲۲ سالگی برای زن است.
در این سن یک فرد عادی به اندازه کافی رشد و ثبات فکری و عاطفی دارد و امکان تغییر ناگهانی در رفتار او کم است ، اگر چه در این سن عادات مختلف در فرد به صورت محکمی در آمده ، ولی هنوز قابلیت تطبیق و سازش در او موجود است. البته باید اضافه کرد که این سن را تنها از لحاظ کلی انتخاب کردیم ، بدین معنی که خیلی ازدواجهای مقرون به خوشبختی وجود دارد که زن و مرد در موقع ازدواج بسیار مسن تر یا جوان تر از سن مذکور بوده اند.
رشد جسمانی نیز عامل مهمی در آمادگی برای ازدواج است. اگر چه در اجتماع کنونی ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت می گیرد ، معهذا باید گفت که روان شناسان ، زناشویی کودکان تازه بالغ را که آمادگی وارد شدن به زندگی پر مسئولیت زناشویی را ندارد ، صلاح نمی بینند.
مسئله دیگری که از لحاظ بهداشت روانی قابل ملاحظه است اینکه آیا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشویی خواهد شد یا خیر ؟ تحقیقاتی که در این زمینه موجود است نشان می دهد که مردان تمایل دارند که با زنان کم هوش تر از خود ازدواج کنند و اغلب زنهای خیلی با هوش مجرد می مانند. از لحاظ خوشبختی زناشویی ، صلاح است که مرد از لحاظ هوش ، کمی برتر از زن باشد ، زیرا محیط ما چنین اقتضاء می کند. ولی تفاوت زیادی در این مورد نباید وجود داشته باشد ، زیرا در غیر این صورت علایق و طرز تفکر آنان با یکدیگر توافق نخواهد داشت. البته امکان دارد ازدواج موفقیت آمیزی که در آن زن با هوش و فعالی شریک است ، وجود داشته باشد ، ولی خطرات ناشی از آن زیاد است . در واقع هوش یک معیاری است که علایق و طرز تفکر خاصی را تولید می کند و درصورت اختلاف هوشی زیاد انطباق و توافق طرفین به شدت کاهش می یابد.
رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عاطفی و فکری دارد ، زیرا شخصی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده است ، روابط اجتماعی را بهتر درک می کند . او می داند چگونه با دیگران ، به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند . او درک می کند که انتظارات اجتماع از او چیست و تا اندازه زیادی قادر است خود را با این توقعات تطبیق دهد. همچنین او آماده قبول مسئولیت است و نسبت به محدودیتهای خود آگاهی دارد.
یکی از مهمترین عوامل رشد ، مقدار و چگونگی رشد عاطفی است . مثلا شخص ممکن است سی یا چهل سال عمر کرده باشد ، ولی از لحاظ رشد عاطفی عقب مانده محسوب شود . چنین شخصی قدرت کنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتیجه زندگی زناشویی او مختل می شود.
شخصی که رشد عاطفی کرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشکلات زندگی نظریه واقع بینانه ای دارد. او دارای فلسفه زندگی معینی است که بر اساس آن می تواند از بحرانهای دایمی زندگی جلوگیری کند . او به پیشرفت های فعلی خود متکی است و زیاد به گذشته خود ، هر چند هم با شکوه بوده باشد ، اتکا ندارد. در ضمن به مطالبی از قبیل امور جنسی ، عشق ، ازدواج و تربیت کودک با روشنفکری می نگرد.
۲ – توافق و طرز فکر
مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد ، این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی ، د رموضوع های مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق معمولا روی علایق و طرز فکر قرار می گیرد.
طرز تفکر ، موضوع بسیار مهمی است ؛ زیرا بر اساس آن ‹‹ فلسفه زندگی ›› هر فردی ریخته می شود. برای روشن شدن مطلب چند مثال ذکر می گردد: آیا زن و مردی که خیال ازدواج دارند به یک اندازه جاه طلب هستند یا اینکه یکی از آنها خیلی جاده طلب و دیگری معتقد به داشتن زندگی آرام و آهسته و بی دردسری است . اگر در این مورد ، مرد ، شخص جاه طلبی است ، شاید مضار آن زیاد نباشد ، اگر چه ممکن است زن او از اینکه شوهرش ساعات طولانی مشغول به کار است آزرده گردد. ولی اگر زن بی اندازه جاه طلب باشد ، سعی خواهد کرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاری به کار بکشد و او را مجبور به پذیرفتن مشاغلی کند که از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ، و این وضع با موفقیت و خوشبختی زناشویی تباین دارد.
نظریات سیاسی ، می تواند عوامل اختلافات زناشویی شود ، زیرا با افراطی بودن یکی و محافظه کار بودن دیگری ، امکان تصادم افکار زیاد است. البته حتما نباید نظریات سیاسی دو همسر شباهت کامل به هم داشته باشد ولی صلاح در این است که از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرند.
مسئله مهم دیگر در زناشویی ، توافقی است که زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگی دارند. مثلا اگر شوهر ، فردی تخیلی و ایده آلیست ، ولی زن شخص واقع بین و به اصطلاح رئالیست باشد ، شوهر ممکن است از رویه خشک و زیاده از حد مادی زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی را ندارد. زن واقع بین نیز ممکن است از دست شوهر تخیلی و فلسفه باف خود به ستوه آید و او را آدمی خیالباف ، تنبل و دور از حقیقت زندگی بداند و مکرر آرزو کند که ای کاش شوهرش قدری به خود بیاید و واقعیات زندگی را آن طور که هست مشاهده کند. در چنین موقعی امکان وجود یک کانون خوشبختی کم است.
البته علایق رابطه نزدیکی با طرز تفکر دارد و شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما ، تئاتر ،کنسرت ، گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون ، خواندن کتاب ، رفتن به مهمانی ، سخنرانی ها و امثال آن می گردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند ، ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد.
۳ – عقاید مذهبی
شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت کانون زناشویی اهمیت دارد که روان شناسان ، ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غیر عاقلانه می دانند . دلایل این نظریه بسیار است.
در وهله اول ،اگر تنها یکی از دو همسر به عقاید مذهبی خود با ایمان کامل پایبند باشد ، امکان اختلاف نظر در این مورد زیاد خواهد بود. به علاوه آنچه که در این زمینه اهمیت دارد ، تربیت کودکان بر حسب عقاید مذهبی به خصوص است.
یکی دیگر ا زمشکلات ازدواج افرادی که دارای مذاهب مختلفند ، مخالفت اولیاء آنهاست ، زیرا این مسئله اغلب باعث جدایی جوان از پدر و مادر خود می شود و بعدها ممکن است هر یک از طرفین تقصیر این جدایی را به گردن همسر خود بیندازد. ولی اگر یکی از طرفین مسئله مذهب را جدی نگیرد ،احتمالا مشکل حادی پیش نخواهد آمد.
نکته بسیار مهم در مورد نقش مذهب و ازدواج :
بسیار پیش آمده است که دو نفر قبل از ازدواج از مفاهیم کلی در مورد مذهب استفاده می کنند و هر دو توافق پیدا می کنند ولی بعد از ازدواج ، در نمودها و مصادیق آن موارد کلی ، دچار اختلاف می شوند.
مثلا ، هر دو می گویند مسلمانیم ، هر دو از صداقت ، ایمان ، حجاب و …. حمایت می کنند .
ولی در برخورد با مسائل و جزئیات زندگی ، برداشتها و اختلافهای جدی پیدا می کنند.
یکی حجاب را چادر می داند ، دیگری هیچ اعتقادی به چادر یا حتی به مانتو هم اعتقاد ندارد.
یکی هرگونه موسیقی را حرام می شمارد ، دیگری موسیقی را آرامش روح می داند.
یکی زندگی مرفه را در تعارض با مذهب نمی داند ، دیگری رفاه گرایی را در تضاد با مذهب خود می داند.
یکی پذیرائی مهمان زیاد را در منزل ، مهمان نوازی دانسته و می گوید : در خانه من، به روی همه باز است و من مهمان نواز هستم ، دیگری میگوید مگر خانه ما ، کاروانسراست که درش بروی هر کسی باز باشد. و دیگری را ولخرج می شمارد.
یکی برای مسافرت ، مشهد و زیارت را در نظر می گیرد ، دیگری دوست دارد به شمال و لب دریا برود . و هزاران مسئله ریز و درشت دیگر در زندگی مشترکشان پیش می آید ، که با تولد فرزندان حادتر می شود ، چون تفاوت در سبک تربیتی فرزندان را نیز شامل می گردد. و هر کدام سعی دارد با زیر و بمهای ارزشی خود ، فرزندان را تربیت کند.
لذا توصیه می شود ، که قبل از ازدواج ، فقط روی مفاهیم کلی بحث نشود ، و به نمودها ، مصادیق و مثالهای عینی آن توجه شود . سعی شود با مثالهایی ، طرف مقابل را در موقعیت های عینی و واقعی قرار داد.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
من این مسائلی ک عنوان کردین با هم ب اجماع رسیدیم و نظرات و دیدگاه های همو شنیدیم و با کاوش در حل و قبولشون کوشیدیم اما نیاز ب حضور شخص سوم ب عنوان ی فرد اگاه و با دانش برای درستی تصمیمات با توجه ب تجربه و دانش نیازمندم…
با سلام شما خوب اگر از اساتید مشاوره دانسگاه فردوسی استفاده کنیو مزمطبن تر هستند به دلیل تجربه بالا و سطح اکادمیک این افراد .و ضمن اینکه انتظار پیش گویی صد در صد با اطمینان از جانب هیچ روانشناسی نداشته باشید چون زندگی پر از حوادث هید قالل پیش بینی است حتی اگر دو نفر کاملا با هم منطبق باشند باز مسائلی و مشکلاتی ممکن است به وجود بیاید که گریز ناپذیر است .در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم منطقی و درستی گرفته شود .
سلام … جواد از مشهد ۲۶ سالمه
متاسفانه من اشتباهی کردم و طرف مقابل رو ناراحت کردم و چون برخلاف عقاید ایشون بوده و رابطه رو قطع کرده لطفا راهنماییم کنین که چیکار کنم …
با سلام اولا که نمی دانیم مشکل چه بوده و اینکه اصلا روحیات و شخصیات ایشون چگونه است ایت قطع رابطه چقدر جدی است و ..فکر نمی کنم با چند خط کمک چندانی شود چون شما باید حضوری شرایط را به روانسناسی توضیح بدهید تا راهکاربگیرید .و یا حداقل شرح اتفاقات را مطرح می کردید و اینکه چقدر ارتباط شما جدی بوده ایا قصد ازدواج بوده یا خیر و سایر شرابط خوشبخت باشید
زندگی بدون همسر خوب بی فایدس
با سلام
واقعاً اینقدر وقت نداریم که من همه تاریخچه زندگیم را برایتان تعریف کنم. به خاطر همین سریع سر اصل مطلب می روم.
الان باید روی یک آمار دقیق و عمده تمرکز کنیم
کسانی که در غم و اندوه به هم خوردن رابطه ای هستند، گرایش خیلی زیادی دارند که دقیقاً برعکس آنچه که باید بکنند را انجام دهند. به همین خاطر همه تلاشم این است که قبل از اینکه صدمه جبران ناپذیری به رابطه تان بزنید راهنماییتان کنم.
در هر فاجعه ای، اولین قدم متوقف کردن خونریزی و بعد حل مشکل است
رابطه شما هم از این امر مستثنی نیست. ممکن است رابطه تان یک مشکل اساسی داشته باشد که باید برطرف شود اما بعداً هم می توانیم به آن بپردازیم. الان باید خونریزی را بند بیاوریم.
برنامه این است: می خواهم یک توصیه رک و پوست کنده بکنم
اولین کاری که باید بکنید این است که دیگر طوری رفتار نکنید که انگار عشقتان از نظر بیولوژیکی دیگر هیچ تمایلی به شما ندارد. این یعنی ضعیف، منفعل و بیش از حد حرف گوش کن هستید. به دلایل بیولوژیکی و تکاملی که الان نمی توانیم توضیحشان دهیم، زن ها دنبال مردهای قوی ای هستند که بتوانند از آنها محافظت کنند. و مردها به هیچ وجه به زن هایی که به آنها اجازه می دهند هرکاری که می خواهند بکنند، احترام نمی گذارند (این یعنی از روی عادت مورد خیانت قرار می گیرید).
می دانم که خیلی سخت است بعد از به هم خوردن رابطه ظاهرتان را طوری نشان دهید که قوی هستید اما این کار واقعاً حیاتی است.
برای متوقف کردن آسیب ها خیلی سریع با ۱۰ اشتباه شروع می کنیم:
۱۰ اشتباهی که به طرفتان ثابت می کند تصمیم درستی گرفته است
افرادی که صدمه می بینند معمولاً کسانی هستند که می گویند نمی خواهند بازی کنند. این خیلی بد است. مسئله این است که این بازی انجام می شود چه بدانید که نوبت شماست یا نه. زن و مردها بطور مداوم همدیگر را آزمایش می کنند تا ببینند طرف مقابلشان فرد خوبی برای ادامه دادن رابطه با او است یا نه. اگر نخواهید بازی کنید، از همه چیز دور می افتید. با ترک این ۱۰ اشتباه به خودتان ثابت خواهید کرد که ارزشش را دارید.
اشتباه ۱: بیش از حد مهربان بودن و تصور اینکه این عمل باعث می شود برای همه مورد خوبی به حساب بیایید
نباید اینقدر راحت هرچه طرفتان می گوید را گوش دهید و انتظار داشته باشید که رابطه تان عالی باشد. اینطوری در موردش فکر کنید. در همه داستان های خوب یک تضاد یا کشمکش وجود دارد، درست است؟ در فیلم جنگ ستارگان هم آدم های خوب بودند و هم آدم های بد. این تضادهاست که باعث جالب و جذاب شدن مسائل می شود. و یک رابطه بدون تضاد و کشمکش واقعاً خسته کننده خواهد شد.
خیلی مهربان و خوب بودن یعنی خیلی منفعل، بی اعتماد به خود، مضطرب و قابل پیش بینی هستید. این خسته کننده است. دوست دارید شعله عشق رابطه تان را روشن کنید؟ یادتان باشد که برای روشن کردن شعله آتش، اصطکاک لازم است. پس روی حرف خودتان بایستید.
اشتباه ۲: اینکه بخواهید با دلیل و منطق طرفتان را وادار کنید به رابطه برگردد
نمی توانید با بحث منطقی رابطه تان را از نو بسازید. شاید بتوانید برای خودتان دلیل و منطق بیاورید اما برای طرف مقابلتان نمی توانید. نمی توانید یک نفر را قانع کنید دوستتان بدارد یا بخواهد که با شما باشد. احساسات به آن طریق عمل نمی کنند.
قلب انسان ها واکنشی است نه منطقی. پس به جای اینکه با بحث منطقی طرفتان را برگردانید، کارهای دیگری هست که می توانید انجام دهید تا قلب او واکنش دهد.
اشتباه ۳: عجز و لابه کردن
امیدوارم که شما اینطوری نباشید. خیلی ها برای نگه داشتن طرفشان دست به عجز و لابه می زنند، “خواهش می کنم نرو، هرکاری که بخواهی برایت می کنم…”
به هیچ وجه اینکار را نکنید! این هیچ شباهتی به یک رابطه عاشقانه ندارد. شاید برای چند وقت طرف مقابل با شما بماند اما همه احترامتان را پیش او از دست خواهید داد.
این یعنی به محض اینکه یک نفر بهتر سر راه طرفتان قرار بگیرد، شما را ترک می کند. هیچ وقت برای برگرداندن او التماس نکنید.
اشتباه ۴: بمباران کردن طرفتان با گل و هدیه
تابحال شنیده اید، “عشق من را نمی تونی بخری!” شاید وقتش شده خوب به این حرف گوش کنید. گل و هدیه برای تشکر یا ابراز عشق هستند، برای شما جذابیت نمی خرند.
در واقع، حتی می تواند تنفرآور هم باشد. اینکار به طرفتان می گوید که فکر می کنید به اندازه کافی خوب نیستید که روی خوبی های خودتان تکیه کنید. به همین خاطر برای پوشاندن اشکالات خودتان برای او هدیه می خرید. هیچ وقت اینکار نکنید، هیچ وقت!
اشتباه ۵: هر ۵ دقیقه یکبار بگویید “دوستت دارم”
افتادن در دام این اشتباه خیلی ساده است، اینکه بخواهید تند تند به طرفتان بگویید که چقدر برایتان ارزش دارد و چقدر دوستش دارید. خیلی وقت ها به اشتباه فکر می کنند که هروقت طرف مقابل بفهمد که چقدر دوستش دارید، کم کم از شما دور می شود. این اشتباه است! دلیل دور شدن وی این نیست.
خسته کردن طرفتان با دوستت دارم ها چندان کار رمانتیکی نیست. و با وجود آنچه تصور می کنید، اینکه بگویید، “من واقعاً واقعاً دوستت دارم” چیزی نیست که او دوست دارد بشنود.
احساسات قوی شما ممکن است تنها چیزی باشد که طرفتان را از شما دور کرده است، چون نشان می دهد که گدای عشق و محبت هستید.
اشتباه ۶: تفاوت های جنسی را فراموش نکنید
خیلی وقت ها افراد نمی توانند نظر جنس مخالفشان را به خود جلب کنند چون کارهایی می کنند و طوری رفتار می کنند که نظر خودشان و هم جنسانشان را جلب می کند. منظورم این نیست که شما همجنس باز هستید یا اینطور رفتار می کنید. منظورم این است که مردها و زن ها به چیزهای مختلفی جذب می شوند. نمی توانید از چیزهایی که برای خودتان جذاب است برای جلب توجه جنس مخالف استفاده کنید.
مثلاً مردها بیشتر جذب ظاهر زن ها می شوند درحالیکه برای زن ها بیشتر شخصیت مردها مهم است. این به آن معنی نیست که مردها نباید به ظاهرشان برسند یا زن ها نباید سعی کنند آدم های خوبی باشند. معنی آن این است که باید تلاشتان را بکنید که روی چیزهایی که برای طرف مقابلتان جذاب است بیشتر کار کنید.
اشتباه ۷: همه قدرت را به طرفتان بدهید
طوری رفتار نکنید که اگر طرفتان شما را ترک می کند انگار زندگیتان به پایان رسیده است. اینکار همه قدرت را به او می دهد و باعث می شود شما یک بدبخت بیچاره به نظر برسید که هرکس می تواند راحت دور بیندازدتان. این چیز جالبی نیست و فقط تازمانی ادامه پیدا می کند که یک فرد جدید از راه برسد. اگر می خواهید طرفتان را برگردانید باید احترام خودتان را نگه دارید.
اگر می ترسید که احترامتان را نزد او از دست داده باشید، ناراحت نباشید، می توانید آن احترام را دوباره برگردانید.
اشتباه ۸: دام ظاهر و پول
فرهنگ ما طوری است که همه تصور می کنند ظاهر و پول برای همه در درجه اول اهمیت قرار دارد. اما واقعیت امر این است که مردم ما اینقدر کوته بین نیستند. مخصوصاً وقتی رابطه ای نزدیک با طرف مقابل داشته باشید.
ظاهر و پول نمی توانند پایه و اساس یک رابطه پایدار را بسازند. این ها فقط مثل پرده خانه می مانند که بعد از یک مدت کهنه شده و دل صاحبخانه را می زند.بعضی ها اشتباه کرده و می گویند، “فوقش اینقدر پول از دست می دهم اما باز او را به دست می آورم.” نه! باید وارد عمل شوید. با کنار گذاشتن ۱۰ اشتباهی که عنوان می کنیم و بعد به کار بستن نکاتی که در قسمت تکالیف می گوییم، برای برگرداندن عشقتان اقدام کنید.
اشتباه ۹: درک اشتباه نشانه ها
وقتی طرف مقابلتان می خواهد برای اصلاح اوضاع به شما فرصتی بدهد، یک نشانه وجود دارد. اما باید این نشانه ها را درست درک کنید تا دچار اشتباه نشده و به موقع و طوریکه آنها دوست دارند به آن نشانه ها واکنش دهید.
این مورد کمی سخت می شود. اما می توانید در مورد رفتارهای انسانی مطالعه کنید، مخصوصاً درمورد دینامیک های مرد و زن و روابط عاشقانه. وقتی اطلاعاتتان در این زمینه زیاد شد، آنوقت می توانید با نشان دادن علامت های خاص خودتان، شروع به تاثیرگذاری و گرفتن کنترل هر رابطه ای کنید.
اشتباه ۱۰: کمک نگرفتن
خیلی ها با اشتباهات مختلفی که پشت سرهم مرتکب می شوند، رابطه شان به طور دردناکی به هم می خورد. در اینگونه مواقع اکثر افراد نمی دانند چه باید بکنند. اما برای به دست آوردن و برگرداندن دوباره طرفتان یک راه درست و یک راه اشتباه وجود دارد.
ممکن است موجب ناراحتی بعضی شود اما اگر وقت بگذارید و کمی درمورد روان شناسی و نیازها و امیال پایه ای انسان مطالعه کنید، می توانید کنترل از دست رفته رابطه را برگردانده و دوباره دل طرفتان را به دست آورید. اما باید تلاش کنید و این یعنی کمک بگیرید. شما با خواندن این ۱۰ اشتباه قدم اول را برداشته اید، الان دیر وقتش است که سراغ تکالیفتان بروید.موفق باشید
سلام من خانمی هستم مطلقه هستم الان خاستگاری پیدا شده ۷ سال از خودم کوچیکتر و اون آقا هم قبل ازدواج کردن و جدا شدن خیلی اصرار دارن برای ازدواج کردن با من اما من میترسم قبول کنم اخه اختلاف سنیمون خیلی زیاده نمیدونم چیکارکنم لطفا کمکم کنید
اگر تفاوت سنی میان زن و مرد سه تا چهار سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. این مورد بستگی به این دارد که چقدر زن و مرد بتوانند این فاصله را باور داشته باشند. این مساله را نمی توان به همه تعمیم داد و به این معنا نیست که همه کسانی که چنین اختلاف سنی ای دارند، زندگی خوبی هم دارند.
البته هرچه فاصله سنی زوجین کمتر باشد احتمال تفاهم بیشتر است. چراکه دو نفر با تفاوت سنی زیاد در دو مرحله متفاوت از زندگی هستند و نیازها و خصوصیات آنها بالطبع متفاوت است. فاصله سنی از ۱۰ سال به بالا به دلیل اینکه تفاوت زمانی و یک دهه فاصله زندگی کردن بین دو فرد وجود دارد، مشکلاتی برای هر دو زوج به وجود می آورد. مشکلاتی چون عدم درک صحیح و متقابل، برآورده نشدن انتظارات دو طرف بعد از مدتی و بی حوصلگی فرد بزرگ تر، به خصوص احساس پشیمانی و بروز مشکلات بیشتر از عواملی هستند که بین زوج ها با فاصله سنی زیاد دیده می شوند.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت.
مرد ایرانی با خاصیت مردسالارانه ای که از گذشته در اطراف خود دیده و شنیده، مدیر بودن در خانواده و حرف آخر زدن را تعریفی از خود می داند. از سوی دیگر بزرگ تر بودن مرد نوعی توازن رفتاری را در خانواده به دنبال دارد. با این حال معیارها با گذشت زمان در حال تغییر و دگرگونی است.
حضور زنان در جامعه و فعالیت های اجتماعی آنها، توجه بیشتر آنها به تحصیلات و ارتقای علم و به دست آوردن موقعیت هایی برتر حتی بسیار معتبرتر از مردها تا حدودی باعث تغییر سن ازدواج شده و به همین خاطر است که در جامعه امروز زنانی که از همسران خود بزرگ تر هستند، بیشتر از قبل دیده می شوند.
اگرچه هنوز مساله بزرگ بودن زن از مرد چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست اما نمی توانیم برای همه افراد، نسخه های واحد و یکسانی بپیچیم. اگر دو نفر تفاهم فرهنگی و اخلاقی داشته باشند، همسن بودن یا بزرگ تر بودن دختر از پسر، مشکل خیلی حاد و پیچیده ای نیست.
کسانی که مخالف بزرگ تر بودن زن هستند معمولا دلایل زیرا برمی شمارند:
ترس از اینکه این ازدواج ها بعد از مدت کوتاهی با شکست مواجه شود؛ به ویژه اگر این ازدواج به خاطر موقعیت مادی زن صورت گرفته باشد، همیشه موردتوجه است.
زنی که چندسال بزرگ تر باشد، معمولا انتظار دارد همسرش هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد ولی وقتی با چیزی غیر از این مواجه می شود، این فاصله را بیشتر درک می کند.
از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگ تر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با تحلیل رفتن جسم زن، احساس ناخوشایندی پیدا کند و شاید به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و…
درحالی که این احتمال ها تنها مختص به زن هایی نیست که از شوهرانشان بزرگ ترند بلکه ممکن است در رابطه سایر زن ها با شوهرانشان نیز اتفاق بیفتد.
چنین ازدواج هایی جنبه های مثبتی هم دارد؛ ازجمله اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیر. البته به شرطی که خود فرد پذیرای شرایطش باشد و بتواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند. چراکه تاثیرهای منفی برخورد جامعه و اطرافیان ممکن است در زندگی بروز پیدا کند.
می توان خانواده های زیادی را یافت که با بزرگ تر بودن زن از شوهر، زندگی هایی شاد و زیبا دارند. این مساله درصورتی که عشق و علاقه طرفین به همدیگر زیاد باشد و زندگی خوبی داشته باشند مشکل ساز نخواهد شد.
تعریف تفاوت سن و پذیرش آن، کاملا به فرهنگ و تربیت خانوادگی بستگی دارد. در مساله ازدواج درصورت فراهم بودن نیازهای اساسی و شناخت متقابل نمی توان فاصله سنی را از عوامل و عناصر اصلی دوام زندگی دانست. با این حال هرچقدر فاصله و اختلاف سنی بین زن و مرد کمتر باشد آنها به درک بهتری از یکدیگر می رسند.
زن و مرد هرچقدر تناسب و سنخیت بیشتری داشته باشند پیوند و ازدواج مستحکم تری خواهند داشت.
یکی از معیارهای انتخاب همسر هماهنگی و تناسب بین زوجین از نظر فاصله سنی است. به هر حال افرادی که در محدوده سنی نزدیک هم باشند، تجربه ها و خاطره های یکسانی دارند و پیش زمینه فرهنگی مشابهی برای درک کردن هم خواهند داشت. دختر و پسری که در سن ازدواج قرار دارند باید از نظر فکری در یک سطح قرار گیرند. تفاوت سن در فرهنگ ما اهمیت دارد ولی میزان آن را هم هیچ علم و منطقی با قاطعیت تخمین نزده است.
تفاوت در سن بلوغ دختر و پسر این روند را طوری نهادینه کرده که پسرها باتوجه به دیرتر بالغ شدنشان باید از دخترها بزرگ تر باشند. با این حال فاکتور سن به تنهایی نمی تواند تضمین کننده یک ازدواج موفق باشد.
انگیزه زوج ها برای ازدواج با یکدیگر در این زمینه بسیار دخیل است. هستند کسانی که با انگیزه های اقتصادی با افرادی ازدواج می کنند که تفاوت سنی بسیار زیادی با آنها دارند؛ ازدواجی بدون پایه های عاطفی و شناخت که نبودن عامل علاقه در این نوع از ازدواج ها آنها را با شکست مواجه می کند. در این صورت نمی توان گفت شکست این زندگی تنها به خاطر بالابودن سن یکی از دو زوج بوده است.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
بله
سلام پسری ۲۸ ساله هستم دارای مدرک کارشناسی یه مشکل بزرگ دارم نمیدونم باید چیکار کنم.تا الان چند بار خواستم به خوستگاری چند نفر برم و ب خود اون خانم ها صحبت کردم اما بعد از چند روز متاسفانه پشیمون شدم.بیشترین زمانی که تونستم تر تصمیمم بمونم یک هفته بود.البته کار میکنم و در تصمیمات کاریم مشکلی ندارم اما سر قضیه ازدواج بدجور بی ثبات هستم و نمیتونم سر تصمیمم بمونم میترسم ازدواج کنم بعد از یک سال پشیمون بشم.البته باید بگم که آدمی بودم که از سن ۱۸-۱۹ سالگی ارتباط داشتم با خانم ها نمیدونم به این جریان ارتباط داره یا نه؟
لطفا راهنمایی کنید.
با سلام اگر منظور ارتباط جنسی هم هست باید بدونید چون ار سن پایین وارد ارتباط شدید خب ذهنیت تنوع طلبانه ای شکل گرفته است که اجازه انتخاب درست را نمی دهد علاوه بر این مساله بحث اینکه مردد هستید شاید مشکلاتی که در ارتباطات دتشتید بی اعتمادی هایی که شکل گرفته و اینکه رابطه ای خوب خیلی زود به حالت بالعکس درامده باشد .خب همه این ها موثر هستند .پس باید دقت داشته باشید که در امر ازدواج وقتی متوجه ویژگی های شخصیتی و تردید ها تا حدی هستیم قبل از اقدام مب توانیموبرای شناخت بیشتر خودمون وانتظارات و نیازها با روانشناس صحبت کنیم .و بعد تصمیم جدی برای ازدواج گرفته شود و اگر با هر فردی وارد صحبت شدید زمان کافی برای شناخت را بگذارید روابط عاطفی نشودو با عقل و منطق و شناخت بیشتر پیش برود .قطعا ازدواج موفقی ایت و جای نگرانی وجود ندارد و برای ازدواج موفق سطح انعطاف پذیری و مدیریت درست رفتار ها از سمت شما هم اهمیت ویژه ای خواهد داشت .خوشبخت باشید
سلام من ۲۶ سالمه دانشجوی پزشکی.حدود سه ماهه به یکی نامزد شدم.یک ماه دیگه هم خانواده هامون قرار عقد گذاشتن اما من هنوز دو دلم نامزدم ۲۷ ساله لیسانس و کارمند.اون خیلی احساسیه و من مغرور و منطقی ام و همیشه ازم گله داره.از لحاظ اخلاقی اوکیه اما از لحاظ قیافه و هیکل و تیپ زیاد دوسش ندارم. و دیگه اینکه دوستان بهم جو منفی میدم و میگن باید با کیس های فوق العاده ازدواج کنیم.منم سرخورد میشم و با اون بد اخلاقی میکنم تو رو خدا کمکم کنید.
سلام.خسته نباشید.میخاستم ازتون راهنمایی بگیرم.برای من یک خاسگار اومده که همه شرایطش خوب بود.تاروز ازمایش جلو رفتیم اما بعدش متوجه شدیم یک مشکل مادرزادی از ناحیه ی گوشش داره.بهشون جواب رد دادم.عذاب وجدان دارم.بنظرتون چیکارکنم؟
با سلام .خب ایشون مشکلی داشتند که باید از ابتدا مطرح می کردند نه اینکه اجازه بدهند این همه زمان بگذرد و تا این مرحله میش بروید .وقتی شما نمی توانید این مساله رو قبول کنید و شاید هر کسی هم جای شما بود همین پایخ رو داشت نباید نگران باشید .و عذاب وجدان اینجا معنایی دارید البته خوب شرایط عاطفی سختیست و به هر حال ایشون مورد علاقه شما بودند که تا این مرحله پیش رفتید ولی نباید جوانب رو ندیده بگیرید .به هر حال اگر وارد زندگی می شدید و متوجه این مساله می شدید وه شرایط سخت تری بود .ایشون بهتر بود نطرح می کردند به هر حال با مراجعه به روانشناس حال روحیتون بهبود پیدا خواهد کرد .موفق و خوشبخت باشید
سلام من دختر۲۵ ساله هستم که قصد ازدواج با آقایی رو دارم که ۱۱ سال فاصله سنی دارم وایشون قبلا یکبار ازدواج و با شکست مواجه شد البته مشکل از طرف خانم سابقش بوده ایشون تقریبا یکسری ملاک های که من میخامو دارن اما فقط بخاط فاصله سنی و ازدواج قبلیشون کمی دو دل هستم لطفا راهنماییم کنید
با سلام
در مورد بحث اختلاف سنی خیلی نگران نباشید اگر در مدت اشنایی متوجه شباهت های رفتاری و شخصیتی شده اید و فکر می کنید توافق وجود دارد و بالاتر بودن سن مرد مشکلی ایجاد نمی کند مگر در مواقعی که این سن بیشتر باعث بشه افراد در شرایط روحی متفاوتی قرار بگیرند .مثلا شما شور و نشاطی داشته باشید و ایشون به خاطر شرایط سنی از بعضی رفتارهای شما گله مند شوند و یا بخواهند رسمی تر برخورد کنید .این رو صرفا برای مثال گفتم که متوجه منظور بنده شده باشید .در مورد ازدواج قبلی باید حواستون باشه که حتما از همسر قبلیشون پیگیری کنید .و نظرات ایشونم البته در مورد اون فرد مهمه که چه مسائلی رو مطرح می کنند چون در هر حال نباید خدای ناکرده به خاطر داشتن ملاک هاتون دچار اشتباه شوید .در هر حال مراجعه به مشاوره قبل از ازدواج هم مراجعه کنید
با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
امیدوارم مشکل برطرف شود.
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید
ممنون از راهنماییتون
موفق باشید
سلام دوستان، من دو سال است که با همسرم عقد کردم، اما در این دوسال مشکلاتی داشتیم که هم به دلیل اطرافیان بوده و هم اشتباهات خودم یا همسرم، خیلی دوستش دارم، اما فقط ۵ ماه باهم بودیم و بعد به دلیل حرفهای دیگران همسرم قصد جدایی داشت تا اینکه الان بعد از یکسال و نیم کشمکش و دادگاه، همسرم میگوید اشتباه کرده و میخواهد زندگی کنیم، لطفا، خواهش میکنم یک مشاور خوب در مشهد معرفی کنید که با همسرم برای حل مشکلات به ایشان مراجعه کنیم، ممنون
در این مورد میتونید با مراکز مشاوره ای که در دانشگاه ها قرار دارن مشورت کنید
و یا با سازمان بهزیستی محل سکونت
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
با سلام خدمت دوستان. همه مشکت دارند اما باید صبر کرد .بیایید قدر همدیگر رو بیشتر بدانیم .همش بهونه نیاریم مخصوصا دختر خا نم ها که نقش اصلی رو ایفا می کنند.به راستی که مرد از دامن زن عفیف به معراج میرود.
دوست عزیز لطفا نام شهر رو نام نبرید.دور از شان شماست .همه ادم ها یک جور نیستند
من که از هرچی دختره مشهدی بدم میاد خیلی عوضین خیلی دو روین و خیلی قد و از خود راضی . ظاهر و باطنشون یکی نیست . ظاهرشونو خیلی خوب نشون میدن ولی میبینی هزار غلطی میکنن . بیریا نیستند .
من که از هرچی دختره مشهدی بدم میاد خیلی عوضین خیلی دو روین و خیلی غد و از خود راضی . ظاهر و باطنشون یکی نیست . ظاهرشونو خیلی خوب نشون میدن ولی میبینی هزار غلطی میکنن . بیریا نیستند .
سلام من یک خانم متاهل هستم ۸ ساله خانه دارم و عاشق همسرم هستم اما هیچ وقت نمیتونم به همسرم اعتماد داشته باشم این موضوع خیلی اذیتم میکنه و باعث میشه خیلی خسته و افسرده بشم دلیل این بی اعتمادی هم اینه که همسرم بقول خودش ناخواسته خیلی از حرفاشو از من پنهان میکنه لطفا راهنماییم کنید دیگه خیلی خستم
دو محور اصلی و بسیار مهم هر رابطهای و به خصوص در زندگی مشترک ، اعتماد و احترام است و اگر هرکدام از این دو محور آسیب ببینند ممکن است رابطه کاملاً از بین برود. در حقیقت این دو ،خط قرمزهایی هستند که هیچگاه نباید از آنها عبور کرد. به محض اینکه بیاعتمادی در رابطهای به وجود بیاید رابطه به سمت ویرانی میرود. شک به همسر از آن چیزهایی است که میتواند هم احترام و هم اعتماد را در زندگی زناشویی از بین ببرد و به تدریج پناهگاه امن خانه و زندگی مشترک را به جهنمی تبدیل کند. هرکدام از ما دست کم یکبار در زندگی شک را تجربه کردهایم ولی شک در هیچ کجا مثل زندگی مشترک و شک به همسر نمیتواند مخرب باشد.
شک به همسر عشق را میکشد
وقتی آدمها همدیگر را دوست دارند، به هم عشق میورزند و به هم اعتماد دارند اما از لحظهای که شک به همسر و عدم اعتماد و کنترل در رابطهای به وجود میآید ذره ذره عشق بین زوجین رو به زوال میرود و دو طرف از هم دور میشوند. البته اگر هر دو طرف دست از شک و کنترل هم بردارند دوباره میتوانند باز به هم نزدیک شوند چون هیچگاه عشق با نیتهای منفی، عدماعتماد و سوءظن نمیتواند در یک جا جمع شود.
صورت مسئله را پاک نکنید
متاسفانه ترس و نگرانی را در مکالمات اکثر آدمها میبینیم. این روزها وقتی با آدمها حرف میزنیم میبینیم که ترس و نگرانی پشت اکثر حرفها و رفتارهای آنها وجود دارد، در حقیقت از یک چیزی نگران هستند! حال اگر این نگرانیها وارد زندگی مشترک شود، مثلاً یکی از زوجین با خود مدام فکر کند وقتی همسرش از او دور است «مبادا با کس دیگری حرف بزند!»، «مبادا از کس دیگری خوشش بیاید!» و…این مباداها که خود شخص آنها را در ذهنش میسازد همه تبدیل به نگرانیهای جدیدی در زندگی میشوند و فرد برای اینکه از آنها خلاص شود شروع میکند به کنترل کردن طرف مقابل. با این رفتارها فرد میخواهد صورت مسئله را در بیرون پاک کند، و به سراغ حل مسئله در درون خودش نمیرود. در واقع افرادی که سوءظنهای زیادی دارند ، شک به همسر دارند و یا کنترل گر هستند در بیرون نباید به دنبال چاره باشند بلکه باید در درون خودشان به دنبال راه حل بگردند.
آنها به خودشان شک دارند
در همه ما یک حس مالکیت وجود دارد، در واقع آدمها نسبت به هرچیزی که دوست دارند نوعی احساس مالکیت دارند و این حس ناشی از یک ترس درونی است، ترس از دست دادن. در حقیقت پشت رفتارهای کنترلگر و سوءظنآمیز ، ترس از دستدادن وجود دارد. این افراد انگار در وجودشان چیزی را کم دارند و جای چیزی برایشان خالی است و میخواهند به نوعی این جای خالی را پر کنند. در حقیقت رفتارهای شکاکانه و سوءظن آمیز آنها نسبت به بیرون و آدم مقابلشان نیست بلکه این شک نسبت به خودشان است و به نوعی طرف مقابل و اتفاقات مختلف آینهای است برای آنها تا خودشان را ببینند.
وقتی من نسبت به خودم شک داشته باشم یعنی به توانایی ها و دوست داشتنی بودن خودم شک دارم و شک دارم که آنقدر خوب باشم که طرف مقابل حاضر شود با من بماند. ولی اگر من اطمینان داشته باشم که آنقدر خوبم که طرف مقابل با من می ماند دیگر نیازی ندارم با رفتارهای کنترل گر ، طرف مقابل را مجبور کنم که با من بماند. یعنی دارای خود باوری و اعتماد به نفس کافی هستم و باور دارم طرف مقابل به خاطر من در این رابطه می ماند. ولی کسانی که به خودشان و تواناییها یشان شک دارند، لاجرم فرافکنی کرده و دچار شک به همسر می شوند. چون فکر می کنند آنقدرها خواستنی نیستند که طرف مقابل به این رابطه وفادار بماند!
حریم خصوصی کجاست؟
هر آدمی یکسری حریم و حدودی دارد که دوست ندارد کسی وارد آن شود. این حریم یک چیز کاملاً نانوشته است که برای هر کسی مهم است اما گاهی بعضی افراد آن حریم را حفظ نمیکنند و وارد حریم شما میشوند. مسلماً این مورد شما را ناراحت میکند و اگر به طرف مقابل تذکر ندهید روز به روز از او دورتر میشوید. اگر زن و شوهر هم این حریم را رعایت نکنند ممکن است روز به روز از هم دورتر شوند. حریمهای شخصی بسیار مهم است. در زندگی هر کدام از ما بخشهایی وجود دارد که فقط برای خودمان است و اصلاً دلیلی ندارد فرد دیگری را وارد این حریمها کنیم. این حریم شخصی برای افراد مختلف متفاوت است، ممکن است یک فردی ایمیلها و تلفن هایش در حریم شخصی اش باشند و ممکن است برای فرد دیگر مثلا ایمیل هایش در حریم شخصی اش نباشند. به مرور میتوان حریم شخصی آدمها را فهمید.
به قول جبران خلیل جبران در کنار هم بایستید اما نه بسیار نزدیک.
وقتی خودتان مقصر هستید
اگر از همان ابتدای زندگی زناشویی شروع به کنترل همسرتان بکنید از ترس اینکه مبادا او روزی نسبت به شما غیر متعهد شود، در واقع ناخودآگاه او را به سمت غیرمتعهد شدن سوق میدهید، یعنی آنقدر کنترل هایتان همسرتان را از شما دور میکند که ممکن است به سمت غیرمتعهد شدن هم برود. اگر همیشه ترس از دست دادن همسرتان را دارید یا شک به همسر دارید، دو راه بیشتر ندارید یکی اینکه از همان ابتدا و در دوران آشنایی آنقدر او را خوب بشناسید تا با توجه به شخصیت او این ترس و شک به همسر برطرف شود و راه دوم اینکه، آنقدر در رابطه و زندگی زناشویی خود عشق و محبت بگذارید که همسرتان نتواند به فرد دیگری فکر کند و کاملا در زندگی با شما سیراب شود.
روش برخورد با شک به همسر
گاهی پیش میآید که دچار شک به همسر شوید و دارای دلایلی هستید که شکتان درست است در این حالت باید با توجه به موضوع و آدم مقابلتان راه حل مناسبی را پیدا کنید. اول از همه باید شروع به جمعآوری اطلاعات کنیم، مثلاً اگر کسی به ما زنگ زده و از عدم تعهد شوهرمان خبر داده است نباید حرف او را حجت بدانیم بلکه خودمان باید شروع به تحقیق کنیم. مثلاً شاید با یک یا ۲ بار چک کردن طرف مقابل (بدون اینکه خودش متوجه شود) از حقیقت ماجرا با خبر بشویم و در نهایت با روشن شدن ماجرا، موضوع را با همسرمان مطرح کنیم و از او توضیح بخواهیم و ۲ نفری مشکل را حل کنیم و اگر نشد با بزرگتر یا مشاوری موضوع را مطرح کنیم . اما اگر مطمئن شدید که شک شما اشتباه است باید روی خودتان کار کنید تا کاملا موضوع را فراموش کنید.
سه قدم مهم در رفع شک به همسر
اگر دچار شک به همسر هستید و بعد از مدتی فهمیدید شک شما اشتباه بوده است، اگر همسرتان متوجه شک شما نشده باشد باید روی خودتان کار کنید تا کاملاً شک را فراموش کنید و تنها چیزی که میتواند شکها و نا آرامیهای بین دو زوج را از بین ببرد، محبت کردن بیقید و شرط به یکدیگر است. چون در این صورت رابطه دلپذیر میشود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی باز میگردد. اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد، باید اول به اشتباه خود اعتراف کنید و از او معذرت خواهی کنید، بعد به نوعی با رفتارهایتان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید، یعنی مثلاً کمتر سؤال کنید و… قدم سوم در رفع شک به همسر این است: بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بورزید.
وقتی شک به همسر تبدیل به بیماری میشود
بعضی اوقات فرد آنقدر شک به همسر دارد که میتوان او را بیمار دانست. برای تشخیص بیماری اول از همه باید دید که آیا او همیشه و در تمام مراحل زندگی اش دچار شک بوده است؟ دوم اینکه شدت شک زیاد است یعنی فرد در هر مسئله کوچک و بزرگی بهشدت و بدون دلیل شکاک است و این شک ها هم خودش را آزار میدهد و هم اطرافیانش را. یعنی زندگی فرد تحتتاثیر قرار گرفته است و تمام زندگیاش تبدیل به بحث و جنجال شده است ولی آدم نرمال فقط گاهی و به ندرت در امور اطرافش شک میکند. اگر همسر شما نیز جزو این گروه است باید از او بخواهید که برای حل مشکل به متخصص مراجعه کنیم یا با متخصصین صدای سلامت تماس بگیریم (هیچگاه به او نگویید خودش تنهایی باید پیش متخصص برود چون حتماً جبهه خواهد گرفت) یعنی باید همگام با هم مشکل را حل کنید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام دو سوال داشتم اول اینکه این مراکزی ک در بالا معرفی کردید کاملا رایگان است؟و دوم اینکه آیا مشاوره خانواده یعنی بعد از ازدواج هم انجام میشه در این مراکز؟
برای مراکز رایگان باید با بهزیستی منطقه خودتون تماس بگیرید .
دوم اینکه بله مشاوره زناشویی و بعد از خانواده هم انجام میشه
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام جوانی ۲۰ ساله هستم در دانشگاه عاشق دختر خانومی شدم ک یک سالو نیم از من بزرگتره وما خیلی خیلی ب هم علاقه داریم شهرامون از هم خیلی دوره هزار کیلومتر باهم فاصله داریم.اما خیلی همو دوس داریم ایشون راضین ک بیانو تو شهر من زندگی کنن و خانوادشونم تقریبا راضی هستن اما پدر من ب هیچ عنوانی راضی نمیشه وبرای من دلایل زیادی میاره اما من نمیتونم دست از کسی ک دوسش دارم و دوسم داره بردارم ب همین دلیل پدرم ب من گفت یا خانوادتو انتخاب کن و بیخیال اون دختر خانوم بشو یا خانوادتو بیخیل بشو برو.من نمیدونم باید چیکار کنم بین دو دنیا گیر کردم لطفا اگه میتونید کمکم کنی.
مسلما” عاشقی و ازدواج برای سن شما بسیار بسیار زوده و حق رو به پدرتون میدیم … شما هر وقت تونستید استقلال مالی و درامدی داشته باشید اون موقع باید در مورد ازدواج و قبول مسئولیت یک انسان دیگه اقدام کنید … و گرنه احساسی رفتار کردن به نتیجه ای نخواهید رسید …
باسلام واحترام وسپاس بخاطر این کانال.من به اصرار دوفرزندم که دانشجو شدن ورفتن بامردی که یه پسرنه ساله داشت ازدواج کردم ولی از همون ابتدا فهمیدم منو دوست نداره فقط میادکه از مجردی خونه پدریش باداشتن یه بچه خسته شده دیگه از بی پولیش خبرنداشتم وبعدش فهمیدم هم بیخیاله وهم بیعار وباتلفن یه خانوم بهش مشکوک شدم ومزیدبرعلت شد که دعوا کردین واز خونم بیرونش کردم درحالیکه من عاشقش شده بودم وهستم…اون رفت وتا شش ماه درحالیکه من توی شهراونا غریب بودم ازمن سراغی نگرفتن تااینکه من مجبوربه انتقالی به شهردیگرشدم بخاطر روحیه اشفته ام ومتاسفانه بعدازاینکه فهمیدن رفتم گفتن بیا طلاق توافقی بدون مهریه….ولی من نمیتونم دلمو راضی کنم درحالیکه میدونم مردی نیست که بتونم بهش تکیه کنم ولی نمیدونم دل ازش بکنم یک عشق خیلی مزخرفی ازش در دلم افتاد وفک میکنم بخاطر اینه که در اوج تنهایی من اومد ومن گرفتار عشق کاذبش شدم
در این مورد به شما پاسخگویی شده … بهتره شرایط خودتون رو درک کنید دوست داشتن و عشق رو با چنین شرایطی درگیر نکنید
چون عشق رابطه ای دو طرفه است در صورتی که امروز شما بهتر از هر کسی میدونید چنین عشقی وجود نداشته و اگر بخوایت ادامه بدید باید تصمیم جدی خودتون رو بگیرید
در این سایت هیچ وقت اصرار و توصیه ای برای جدایی داده نمیشه و این خود افراد هستند که با شرایط موجود تصمیم گیری میکنند
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
سلام…..ازدواج با کسی که یک سال از من کوچیک تره مشکلی داره؟
سن بستگی به درک دو طرف داره … اگر واقعا” تفاهم برقرار باشه این یک سال مورد مهمی نیست
باسلام من دختری بیست ساله هستم و تنها مشکلم موهای زاید است، آیا باید قبل از عقد بیان بشه یاخیر،من همیشه سعی کردم مرتب باشم درحدی که احساس کمبود نداشته باشم
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵