هفت نوع عشق دروغی

هفت نوع عشق دروغی

در مورد عشق دروغی می توان گفت هیچ کلمه ای در هیچ زبانی به اندازه ی کلمه ی عشق استفاده نمی شود.

 

اقسام عشق دروغی

این در اکثر فرهنگ ها به عنوان معنا بخش زندگی در نظر گرفته می شود، مانند «عشق راه حل است» ما می گوییم پدر و مادر های خوب، عاشق فرزندانشان هستند. شوهرهای  خوب عاشق زن هایشان هستند. زن های عاشق شوهر هایشان هستند. مردم خوب عاشق کشورشان هستند.

و هنوز توضیح دادن اینکه عشق  چیست معمولا افراد را عاجز می کند. اگر از ۱۰ نفر بپرسید که عشق چیست، به احتمال زیاد ۱۰ تعریف متفاوت به دست خواهید آورد. در حقیقت، انواع مختلفی از عشق وجود دارد، اما فقط یکی از آنها کاملا سالم است.

بیاید با تعریف عشق حقیقی شروع کنیم. عشق حقیقی به دو فرد نیازمند است که بتوانند درگیر عشقی سالم بشوند. آنها باید بتوانند متعهد بشوند؛ باید بتوانند بی چون و چرا و پرشور باشند؛ آنها باید بتوانند اعتماد کنند؛ آنها باید بتوانند دریافت کنند و ببخشند؛ باید درستکار باشند و به اعتماد پذیری و صمیمیت دست یابند. آنها دو فرد مستقل و سالم هستند و برای این با هم هستند که انتخاب کردند باشند، و آنها می توانند عشقی عمیق برای یکدیگر باشند. در زیر بعضی از برخی از انواع عشق های دروغی آمده است.

عشق وابسته

گاهی این نوع عشق وابستگی یک سویه خوانده می شود. دوطرف رابطه عاشق یکدیگر نیستند و یکدیگر را تعمدی عزیز می شمارند، آنها بسته به دلبستگی زیاد در اوایل دوران کودکی ازلحاظ احساسی به یکدیگر وابسته اند. آنها نمی توانسته اند به پدر و مادرشان اتکا کنند، یا بیش از حد به آنها وابسته بوده اند و در مدت رشد یاد نگرفته اند که چگونه مستقل باشند. بنابر این آنها به شخص دیگری نیاز دارند که به آن وابسته شوند. آنها ادعا می کنند که عاشق هستند، اما این در حقیقت عشقی دروغی است.

 

عشق رمانتیک

الگوی این نوع عشق نمایشنامه ی رومئو و ژولیت اثر شکسپیر است. نمایشنامه عشاق است که نسبت به یکدیگر به شدت احساساتی هستند اما درواقع چیز زیادی درمورد یکدیگر نمی دانند. در تب عشق جنسی افراد نسبت به یکدیگر احساس شهوت دارند و همه چیز درست به نظر می رسد. اما این عشق واقعی نیست.  اغلب اوقات، وقتی شهوت فروکش می کند و واقعیت نمایان می شود، رابطه سرد می شود و اغلب به جدایی می انجامد. وقتی با عادت های بد، طرز برخورد و ویژگی های شخصیت طرف مقابل و جنبه های تاریک او روبرو می شوند همه چیز متفاوت می شود.

 

عشق سلطه گر/ سلطه پذیر

شخصی رابطه را تحت سلطه در می آورد و دیگری سلطه ی طرف مقابل را می پذیرد. شخصی که رابطه را کنترل می کند ممکن است قلدر، مذهبی یا شیفته ی سیاست باشد که فکر می کند راه او تنها راه است، یا انسان نا ایمن که همیشه نیاز دارد برحق باشد. وقتی این رابطه شکل بگیرد، شخصیت سلطه گر از سلطه جویی احساس رضایت می کند و شخص سلطه پذیر از پیروی جفت آرمانی احساس رضایت می کند. اما تا زمانی که صمیمیت واقعی، بخشیدن و گرفتن یا خودانگیختگی در این رابطه وجود ندارد و تا زمانی که نقش ها خیلی ثابت هستند، چنین رابطه ای به سادگی در معرض جدایی است.

عشق متعهد

اغلب می شنوید افراد معمولا این که چه مدت است ازدواج کرده اند را به رخ می کشند. صرفا حفظ کردن رابطه به مدت چهل سال مانند شاهکاری نمایشی دیده می شود. هرچند پس از بررسی دقیق تر ازدواج، شخص می بیند هر چند که زوج ها زیر بار ازدواج رفته اند، اما با دلایل اشتباهی آن را پذیرفته اند. هیچ صمیمیت واقعی یا شراکت صادقانه ای وجود ندارد، هیچ شور و شوقی وجو ندارد و لذا هیچ عشق واقعی ای در کار نیست. آنها ازدواج کردند زیرا می خواستند تصویری را حفظ کنند، که گاهی به ضرر فرزندانشان یا یکدیگر است.

عشق هم پیمان

افراد معمولا فکر می کنند برای این در رابطه ی عشقی هستند که به چیز های یکسانی علاقه دارند یا از فرد یا چیز های مشابهی متنفرند. دو شخص که هر دو علاقه مند یه مسیحیت هستند یک ارتباط مسیحی شکل خواهند داد. دو فرد که هردو در سیاست های لیبرال  فعال هستند یک ارتباط لیبرال شکل خواهند داد. دو شخص که هردو از سفید پوستان یا سیاه پوستان یا آسیایی ها متنفرند ارتباطی از تنفر به وجود خواهند آورد. این عشق واقعی نیست. تعهدشان به یکدیگر بر پایه ی مشابهت است، نه محبت واقعی و وفاداری و پذیرش یکدیگر. از این رو اگر مشابهت از بین رود آنها نیز از هم جدا می شوند.

 

عشق شیفته

این معمولا عشق یک طرفه است که معمولا با فاصله زیاد اتفاق می افتد. افراد عاشق شخصیتی معروف می شوند. آنها تصور می کنند که آن فرد مشهور نیز همان حس را دارد. آنها به همه ی کنسرت های آن شخص می روند جمعیت را هل می دهند تا به او برسند. آنها در واقع شخص مشهور را نمی شناسند و هیچ صمیمیت یا اعتماد واقعی بین آنها وجود ندارد. آنها تصویر ایده ئالی از شخص مشهور در ذهنشان ساخته اند و تصوری وسواسی دارند که هیچ عشق دیگری قابل قیاس با عشق آنها به فرد مشهور نیست. این کاملا عشق دروغی است.

 

عشق مصاحبتی

گاهی افراد به این دلیل که تنها نباشند در رابطه می مانند. آنها می خواهند هم صحبت داشته باشند. می خواهند در مصاحبت با دیگران دیده شوند. آنها می خواهند کسی را داشته باشند که آنها را در زندگی همراهی کند. فرقی نمی کند این فرد چگونه باشد، فقط اینکه وفادار باشد و حضور داشته باشد کافی است. زوج صمیمیت واقعی یا اشتیاق ندارند؛ آنها فقط دیگری را برای تعلق داشتن به وی می خواهند. با این حال، حتی اگر طرف شخص خوبی باشد و درمورد وقایع جنجال به پا نکند، با این حال ممکن است تا حدودی رابطه ی سودمندی باشد.

 

برای خواندن مقاله های بیشتر در رابطه با این موضوع به سایت ازدواج مراجعه کنید

منبع:مشاورانه

مقالات مرتبط:

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *