ارزش قائل شدن برای روابط زناشویی

ارزش قائل شدن برای روابط زناشویی

ارزش قائل شدن برای روابط زناشویی

مسئله روابط پنهان و علل و عوامل گرایش مردها به طرف همسر دوم یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات خانواده‌های امروزی به ویژه در بین زنان شده است. علت بیشترین مراجعات به مراکز مشاوره به این موضوع مربوط می‌شود و بیشتر دلایل اختلافات خانوادگی به این موضوع مربوط می‌شود. متاسفانه شیوع این موضوع به حدی گسترش شده است که بیشتر وظایف و کارکردهای خانواده را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. و بیشترین انرژی فکری خانواده‌ها صرف پیدا کردن راه‌حل‌هایی برای گریز از این آسیب اجتماعی شده است. وجود یک شخص سوم در زندگی مشترک به هر صورتی که باشد، یک آسیب می‌باشد و به جز جر و بحث و اختلاف هیچ ارمغان دیگری به همراه نمی‌آورد. دلایل و توجیهاتی که برخی از افراد برای خود درست کرده‌اند و اصطلاح دوست اجتماعی، دوست کاری و… و یا این‌که در برخی از موارد مشاهده می‌شود که افراد دلیل ارتباط و دوستی خود را کمک کردن و… قلمداد می‌کنند، همه دروغ و بی‌اساس است. وقتی که میزان ارتباط از سطح خاصی بیشتر شود، قطعا مشکل‌آفرین خواهد شد و معضلات خاص خود را به وجود می‌آورد.

 

البته لازم به ذکر است که هیچ کسی نمی‌تواند مدعی قطع کامل روابط بین زن و مرد در اجتماع امروز باشد، بلکه در جامعه امروز همکاری و ارتباط بین زن و مرد جزء ضروریات می‌باشد. در بسیاری از موارد مشاهده می‌شود که زن و مرد شراکت تجاری، همکاری علمی و… دارند و هیچ مشکلی هم به وجود نیامده است. اما آن‌چه که مدنظر ما می‌باشد، این است که نوع همکاری و ارتباطات باید دارای یک حریم مشخصی باشند و وقتی که این ارتباط از حد مشخصی فراتر برود، قطعا مشکل‌آفرین خواهد شد. در غیر این صورت اگر در این روابط حریم حفظ شود و ثانیا همسر فرد نیز در جریان کم و کیف این ارتباطات قرار داشته باشد، مشکل خاصی به وجود نخواهد آمد. پس می‌توان گفت روابط عادی و روابطی که از حریم تجاوز نکنند، لازمه زندگی اجتماعی در جامعه امروز است و هیچ کس هم نمی‌تواند منکر آن باشد.

 

امروز بحث گرایش به طرف روابط پنهان به حدی رسیده است که در بسیاری از جمع‌های مردانه به صورت شوخی یا جدی صحبت از همسر دوم به میان می‌آید. اما این صحبت‌ها چه به صورت شوخی و چه به صورت جدی، زیاد جنبه خوبی ندارد و بهتر است به زیاد به این مسائل اشاره نشود، چون هم ناراحتی خانم‌ها را در پی خواهد داشت و هم ایجاد دلسردی می‌کند. گاهی اوقات به جرئت می‌توانیم بگوییم متاسفانه آموزش‌های خانواده هیچ‌گونه تاثیری ندارند و آمار طلاق رسمی و عاطفی همچنان در حال افزایش است. اگر در گذشته افراد پس از گذشت چندین سال بعد از ازدواج به این کار گرایش پیدا می‌کردند، نسل فعلی گوی سبقت را از همه ربوده است و در دوران شیرین نامزدی که طلایی‌ترین دوران زندگی انسان است نیز اقدام به گرایش به طرف روابط پنهان کرده است. در گذشته مراجعه به مراکز مشاوره بیشتر مربوط به افرادی بود که چند سال از زندگی مشترک آن‌ها گذشته بود و اگر در دوران نامزدی و عقد معدود افرادی مراجعه می‌کردند، صرفا جهت راهنمایی گرفتن برای آشنا شدن و یا تفاوت‌های فکری جزئی بود، اما متاسفانه نسل فعلی در مورد این موضوع رکوردشکن بوده است و موارد بسیار زیادی وجود دارد که خانم‌های جوان در دوران نامزدی خود نیز متوجه رفتارهای مشکوک و پنهانی نامزدشان شده‌اند که این موضوع از ابتدای زندگی باعث تلخ‌کامی زندگی و از هم گسیختن شیرازه زندگی مشترک می‌شود.
مشاهده این رفتار و از همه مهمتر چشمان مظلوم و بی‌گناه طفلان معصومی که شاهد جداشدن والدین خود از همدیگر هستند و به جای سرگرم شدن در بازی و تفریح، نگران آینده تاریک خود هستند، بزرگ‌ترین انگیزه و مشوق اصلی ما در این مقاله هستند.ارزش قائل شدن برای روابط زناشویی

 

همه کسانی که به نحوی درگیر فعالیت‌های مشاوره هستند، می‌دانند که بهترین لحظه زندگی یک مشاور خانواده لحظه‌ای است که دو زوج مشکلشان حل شده و عاشقانه همدیگر را در بغل می‌گیرند. شاید برای دیگران باورکردنی نباشد که افرادی که عاشق حرفه مشاوره هستند، در چنین لحظاتی چه لذتی احساس می‌کنند. لذتی که با هیچ چیز قابل قیاس نیست و خستگی چندین جلسه طولانی را از تن بیرون می‌کند، اما برای یک مشاور در یک لحظه امکان مشاوره با یک زوج وجود دارد و هر قدر هم تلاش و کوشش کنیم، تعداد افرادی که می‌توانند در طول یک روز از خدمات مشاوره استفاده کنند، از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کند و از سوی دیگر برای بسیاری از افرادی که در نقاط دوردست کشورمان زندگی می‌کنند، امکان استفاده از خدمات مشاوره تخصصی مقدور نمی‌باشد.

 

تغییر و تحولاتی که در طول دهه گذشته در نحوه نگرش و تفکر افراد جامعه ایجاد شده است، به شدت بنیان خانواده را تحت تاثیر قرار داده است. اکنون جامعه ما به حدی از پیشرفت و تغییرات رسیده است که آموزش‌های سنتی که از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شوند، پاسخگوی نیازهای افراد جامعه نیستند، بلکه افراد برای انطباق با وضعیت جدید، نیازمند آموزش‌های خاصی می‌باشند که فقدان این برنامه‌های آموزشی باعث بالا رفتن میزان طلاق، کاهش میزان زناشویی و گرایش به روابط خارج از حریم خانواده شده است.

 

بسیاری از مردها از این‌که مورد انتقاد قرار بگیرند، عصبانی می‌شوند و اگر شما مستقیما به همسرتان بگویید که فلان رفتارش درست نیست و باید آن را تغییر بدهد، تصور می‌کند که او را مورد انتقاد قرار داده‌اید و عصبانیت و لجبازی او تشدید می‌شود، اما اگر به جای این کار سعی کنید صفات مثبت او را به رخش بکشید و اعتماد به نفس او را بالا ببرید، دقیقا خواسته‌های شما را انجام می‌دهد. برای مثال اگر همسر شما خسیس می‌باشد، به جای این‌که به او بگویید «چرا اینقدر خسیس هستی، رفتار خود را تغییر بده و یا کمی گشاده‌دست باش» رفتار مناسب این است که اگر کوچک‌ترین کاری برای شما انجام داد، بلافاصله میزان رضایت خود را از ازدواج با او اعلام نمایید و به او بگویید «از این‌که با شما ازدواج کردم، بسیار خوشحالم، چون شما خیلی خوب خرج می‌کنید و مرد بخشنده‌ای هستید» باید به یاد داشته باشید که این حرف‌های شما میزان گشاده‌دستی و بخشنده بودن همسر شما را چند برابر می‌کند، اما اگر مستقیما رفتار او را مورد انتقاد قرار دهید و او را سرزنش کنید، نتیجه‌ای جز لجبازی و عصبانیت او به دست نمی‌آورید.

 

در زمینه مشکلات خانواده ابتدا باید برای سازش طرفین و تقویت عشق و علاقه و ادامه زندگی مشترک اقدام نمایید. اما در مواردی که امکان ایجادعشق و علاقه به هیچ وجه میسر نمی‌شود و یا پای عشق و علاقه‌های قبلی در میان است و وجود آن‌ها مانع از حل مشکل می‌شود، در چنین مواردی مراجعه به روانکاوان و روانشناسانی که در این رابطه تجربه دارند، پیشنهاد می‌شود. مثلا در برخی موارد عقیده بر این بود که باید با فرد معتاد به عنوان یک مجرم برخورد شود. سال‌ها این رویه ادامه داشت و هیچ نتیجه‌ای هم در جهت کاهش اعتیاد ایجاد نشد تا این‌که برخی روانشناسان تاکید کردند که اعتیاد جرم نیست و فرد معتاد مجرم نیست، بلکه یک بیمار است که تحت تاثیر ناملایمات زندگی دچار اعتیاد شده است تا این‌که معتادان جرئت پیدا کردند و کم‌کم به عنوان خود معرف به طرف مراکز ترک اعتیاد آمدند و خود را معرفی کردند و شروع به ترک اعتیاد کردند. در مورد مبحث روابط خارج از حریم خانواده نیز اوضاع به همین صورت است؛ اگر ما این عمل را خیانت بنامیم و افراد گرفتار در آن را خائن بدانیم، نتیجه آن صرفا فرار این افراد می‌باشد، اما اگر عنوان خیانت را از روی آن برداریم و این افراد را افرادی بدانیم که تحت تاثیر عوامل مختلف به این آسیب اجتماعی گرفتار شده‌اند و باید به آن‌ها به هر روشی کمک کنیم تا از این آسیب اجتماعی پیدا کنند، بنابراین به این روش از بار عاطفی مسئله کاسته می‌شود و افراد با رضا و رغبت بیشتری برای درمان و کمک گرفتن مراجعه می‌کنند. همه می‌دانیم که گرفتار شدن در این عمل گناهی بسیار بزرگ می‌باشد، اما در توبه همیشه به روی انسان باز است. به جای این‌که افراد درگیر را مورد انتقاد و سرزنش قرار دهیم که باعث شود هر روز گرفتارتر و بر شدت عمل آن‌ها افزوده شود، راه‌حل درست این است که با کاستن از بار عاطفی مسئله به آن‌ها کمک کنیم که هرچه سریع‌تر از این آسیب نجات پیدا کنند.

 

علل و عوامل گرایش بعضی مردها به انتخاب همسر دوم
«مدت دو سال است که ازدواج کرده‌ام، در طول این مدت از هیچ اقدامی برای همسرم فروگذار نکرده‌ام، از نظر خانه‌داری و آشپزی از من رضایت بسیار زیادی دارد، با خانواده او رابطه بسیار خوبی دارم، اما متاسفانه مدتی است که باخبر شده‌ام به طور پنهانی با زن دیگری رابطه دارد. این رفتار او به شدت آرامش من را به هم ریخته است، اما نگرانی اصلی من این است که علت رفتار او را نمی‌دانم.»

 

«پنج سال قبل از طریق یکی از دوستان با همسرم آشنا شدم، مرد بسیار خوب و کاملی است. از نظر من هیچ‌گونه کم و کسری ندارد، پس از سه سال زندگی مشترک تصمیم به بچه‌دار شدن گرفتیم و اکنون حاصل زندگی ما یک دختر ۹ ماهه می‌باشد. متاسفانه مدتی است متوجه روابط پنهان او با یکی از همکارانش شده‌ام و به شدت از این موضوع نگران شده‌ام. اگر به خاطر دخترم نبود، از او جدا می‌شدم، اما فقط به دنبال این هستم که ببینم چرا همسرم این کار را انجام داده است.»

 

«سه سال قبل با همسرم ازدواج کرده‌ام. مردی بسیار فعال و خوش‌برخورد می‌باشد. در ابتدا به او علاقه بسیار زیادی داشتم و او نیز شدیدا من را دوست داشت. به علت هزینه‌های سنگین ازدواج مشکلات مالی زیادی داشتیم. به همین خاطر من نیز شروع به کار کردن نمودم و در اداره مشغول به کار شدم. روزانه هشت ساعت و گاهی بیشتر سر کار بودم و با توجه به درآمد خوبی که داشتم، مقدار زیادی از مشکلات ما از بین رفت. اما متاسفانه مدتی است که متوجه شده‌ام همسرم با خانم دیگری دوست شده است. با توجه به رفتارهای بسیار خوبی که با او داشته‌ام، هرگز چنین انتظاری از او نداشتم. بزرگ‌ترین مشکل من این است که علت رفتار او را نمی‌دانم.»

 

این‌ها تنها سه مورد از هزاران موردی است که در هر ماه مراجعه می‌کنند. همه این موارد به دنبال علت اصلی رفتار شوهر خود هستند و جالب این‌که در همه موارد ابتدا فقط شوهرشان را مقصر می‌دانند و معتقد هستند که هیچ‌گونه کم و کسری برای او نگذاشته‌اند. اما در مقابل وقتی با شوهرانشان مصاحبه می‌کنیم، همه خود را کاملا بی‌تقصیر می‌دانند و فقط همسرشان را در این قضیه مقصر می‌دانند. اگر با نگاه کارشناسانه به زندگی این افراد نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که ریشه بسیاری از این موارد به این دلیل است که زندگی مشترک از مسیر اصلی خود فاصله گرفته است، همه خانم‌ها از هنر خانه‌داری، آشپزی و فرزندپروری و یا درآمد خود تعریف و تمجید می‌کنند، اما باید توجه داشته باشیم که یک مرد در درجه اول به یک همسر و یک معشوقه نیاز دارد. متاسفانه بسیاری از مردها در جامعه ما با یک آشپز خوب ازدواج کرده‌اند، برخی با یک مادر مهربان ازدواج کرده‌اند، برخی با یک خیاط خوب ازدواج کرده‌اند، برخی با یک شریک تجاری خوب ازدواج کرده‌اند و… فقط درصد کمی از افراد با یک همسر خوب ازدواج کرده‌اند، آن‌چه که مرد در یک ازدواج به دنبال آن می‌باشد، آشپزی، خیاطی، شغل و بچه‌داری نیست، بلکه مرد به دنبال صفات زندگی می‌باشد. همه می‌دانیم که زن و مرد مکمل همدیگر هستند و در کنار همدیگر آرامش می‌گیرند، اما این آرامش در صورتی است که هر دو صفات منحصربه‌فرد خود را به طور کامل داشته باشند. همانطور که یک زن در ازدواج تمایل دارد که شوهرش خصوصیات مردانگی را به طور کامل داشته باشد، یک مرد نیز تمایل دارد که همسرش خصوصیات زنانگی به ویژه عشوه‌گری و طنازی زنانه را به طور کامل داشته و هر قدر از این نظر کامل‌تر باشد، بیشتر مورد علاقه و محبت شوهرش قرار می‌گیرد.ارزش قائل شدن برای روابط زناشویی

برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت مشاوره ازدواج رجوع کنید

متاسفانه عده‌ای زیادی از خانم‌ها بر این باورند که با سر کار رفتن و تامین مقداری از مایحتاج زندگی، همه نیازها و خواسته‌های شوهر خود را جامه عمل پوشانده‌اند دیگر نیازی نیست به دیگر مسائل مربوط به مسئله زناشویی توجهی کنند، در صورتی که یکی از مهم‌‌ترین و اساسی‌ترین پایه‌های زناشویی، همین روابط عاطفی و عاشقی بین زن و مرد است. این دسته از خانم‌ها باید در نظر داشته باشند که محبت و ابراز عشق و مهیاکردن زمینه‌های عاطفی بین خود و همسرشان، باعث می‌شود که لحظه به لحظه به هم نزدیک‌تر شده و بیشتر همدیگر را دوست داشته باشند.

منبع: کودک و نوجوان

مشاوره در برترین مراکز مشاوره مورد تایید کانون مشاوران ایران

مرکز مشاوره ازدواج

4 پاسخ
  1. سارا
    سارا گفته:

    سلام دختری هستم ۱۸ ساله ۳ سال قبل به رابطه پنهانی بابام با یکی پی بردم رفتم دنبالش که بفهمم کیه بعد زنو کشف کردم واقعا نمیدونستم چیکار کنم تصمیم گرفتم به خالم بگم و وقتی داشتم به خالم میگفتم داداش کوچیکم شنید و زود رفت به مامانم گفت و یه دعوای افتضاحی شروع شد الان همش خودمو مقصر میدونم خیلی عذاب میکشم تازگی ها گوشی بابا دستم بود که یه چیزی باز پیدا کردم ولی چیزی نگفتم چیکار کنم

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

      احساس آرامش، امنیت، سلامت اخلاقی، احساس رضایت از زندگی خانوادگی و شادمانی، از حقوق اصلی و اولیه هر فرزندی در خانواده است.
      هر خانواده یک حالت یا وضعیت منحصر به فرد دارد که ما آن را “فضای خانوادگی” می نامیم. بزرگسالان هر خانواده هم برای خود دارای ارزشهایی هستند. ترکیب فضای خانواده و ارزشها پیامی به فرزند منتقل می کند و آن اینکه چه چیزی در خانواده مهم است. این والدین هستند که دیدگاه فرزندان را در مورد اینکه چه چیزهایی مهم باشند، شکل می دهند. مثلا در یک خانواده امانت داری و درست کاری مهم است، زیرا خود والدین چنین ویژگی دارند و آن را می پسندند و آنها را به فرزندشان نیز منتقل می کنند.بعضی از ارزشها هم بیان نمی شوند ولی برای فرزندان ملموس هستند(مثل عشق، تعهد، وفاداری و ..)
      مثلا یک فرزند می بیند که والدینش در هنگام بروز مشکلات صحبت می کنند بنابراین یاد میگیرد که به همکاری و برخورد منطقی با مسایل اهمیت دهد. فرزند دیگر می بیند که والدینش درمورد مسایل جر و بحث می کنند و از سازش کردن اجتناب می کنند پس می آموزد از راههای غیر منطقی مثل دعوا کردن، بی وفایی و .. نیز می توان مشکل را رفع کرد.
      اما در اینجا یک تبصره مهم وجود دارد. درست است که برخی از خانواده ها ارزشهای اخلاقی شایسته ای را به فرزندان منتقل نمی کنند اما واقعیت این است که فرزندان راه خودشان را می روند. یعنی فرزندان درباره چگونگی برخورد با هر یک از ارزشهای خانوادگی، خودشان تصمیم می گیرندو ممکن است فرزندی یک ارزش را بپذیرد و فرزندی دیگر آن را اصلا مورد توجه قرار ندهد. به هر حال هر کس خودش تصمیم می گیرد که چه چیزخانواده برای او مهم است.
      مخلص کلام اینکه اگر می بینید وفاداری در خانه شما پایمال شده است پس شما به عنوان فرزند خانواده، تصمیم بگیرید این ضد ارزش را نیاموزید و با آن مقابله کنید.
      ضمن اینکه همیشه به خاطر داشته باشید که یکی از خصوصی ترین و محرمانه ترین روابط، رابطه زن و شوهری است که هیچکس نباید در آن دخالت داشته باشد مگر با اجازه خود زوجین.
      لذا شما فرزندان گرامی که از روی تجسس و یا بدون اراده متوجه بی وفایی یکی از والدین خود شده اید ضرورت دارد که از کنار این مساله بگذرید.
      به ترتیب زندگی والدین خود دست نزنید و به طور مستقیم والد دیگر را متوجه این امر ننمایید. در اکثریت غریب به اتفاق خیانتها وبی وفایی ها هر دو طرف متوجه اتفاق روی داده هستند اما بنا به برخی از مصلحتهای درست یا نادرست، برخورد جدی با آن نمی کنند لذا شما هم بهتر است در روابط خصوصی والدین خود تجسس نکنید.

      پاسخ
  2. lili
    lili گفته:

    ba salam dokhtari hastam 25 sale modatie be tazegi kheyli bad bin shodamo kheyli hasas in mozoo bishtar az hame khodamo azab mide vali vaghan nemidoonam chetor motoonam ba bad binim mobareze konam chon ba in raftaram atrafiyanam narahat mikonam.
    mamnoon misham rahnamaim koinin

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *