ازدواج با وجود ناراضی بودن خانواده

ازدواج با وجود مخالفت خانواده و وقتی همه ساز مخالف می زنند! بین مادر و پدر عزیزم و عشقم کدام را انتخاب کنم؟ میدانم فرزندم همسر اشتباهی را برای خود انتخاب کرده است و من از او خوشم نمی آید.برای او چه رویا پردازی هایی کرده بودم! این جملات آشنایی است که در این وضعیت گفته می شود.

مخالفت خانواده با ازدواج

” از وقتی یادم میاد من حتی تو انتخاب یه دکوری برای خونه نظرم ارزش نداشته چه برسه تصمیم برای ازدواج با کسی که خودم انتخاب کردم.

خانواده م نمی خوان باور کنن که منم بزرگ شدم و حق دارم برای زندگیم تصمیم بگیرم.

پدر و مادرم با ازدواجم مخالفن، میگن هنوز زوده برات، ما اون دختر و خانواده ش نمی شناسیم، صبر کن شرایطتت بهتر شه خودمون برات بهترین زن رو انتخاب می کنیم!

نمی دونم چی کار کنم. نه جرئت اینو دارم که از حق خودم دفاع کنم و نه می تونم از عشقم دست بکشم.

سایت مشاوره ازدواج
ازدواج با وجود مخالفت خانواده

نمی دونم باید کدوم انتخاب کنم؟

خانواده ام یا کسی که واقعا دوستش دارم ؟

سوال یک جوان از بخش کامنت ها

ازدواج مهم ترین تصمیم زندگی هرفرد و پیوند میان دو خانواده است.

این آغاز باهم بودن، اگر با رضایت و پذیرش خانواده ها صورت گیرد می تواند دلپذیرتر و توام با آرامش و رضایت باشد.

در شرایطی هم که خانواده ها به این وصلت رضایت ندهند و ساز مخالف بزنند، ازدواج اگر هم به سرانجام برسد، با تلخی و تنش همراه است.

درگذشته که ازدواج سنتی، پیوند خویشاوندی و انتخاب خانواده ها حرف اول را می زد، چالش اصلی ازدواج اجباری بود.

در حالی که چالش ازدواج اجباری کم رنگ شده اما چالش و دغدغه شایع جوان ها ازدواج اختیاری با وجود مخالفت خانواده ها است.

شاید مانند نمونه بالا، در نگاهه اول افراد به انتخاب فکر کنند. انتخاب میان خانواده و کسی که شیفته او هستند.

مسلما انتخاب میان خانواده، یا معشوق نه تنها انتخابی سخت، بلکه انتخابی نادرست در پایان راه است.

مشاور چه کمکی می کند؟

فردی متخصص و بی طرف که کمک می کند فرزند شما تصمیم درستی بگیرد و از سویی اگر زوجی برای پسر و یا دختر مناسب است، به مادر و پدر کمک می کند تا درست تصمیم بگیرند.

از کدورت میان فرزندان و پدر و مادر جلوگیری می کند.

کمک می کند تا نگرانی والدین در مورد آینده فرزندان کاهش یابد و از چالش و درگیری میان عروس با خانواده همسر جلوگیری می کند.

مخالفت خانواده ها با ازدواج

رضایت خانواده ها برای ازدواج به خصوص در جامعه ما شرطی بسیار مهم است. هرچند که ازدواج باید با توافق دختر و پسر صورت گیرد، اما رضایت والدین یکی از شروط اصلی ازدواج است که در نبود آن، مشکلات زیادی برای زوج به وجود خواهد آمد.

ازدواج تصمیمی مهم است که به خودی خود با استرس همراه می باشد و حتی در شرایطی که دو نفر تصور می کنند که همه جوانب را در نظر گرفته اند می تواند بار روانی زیادی را به وجود آورد؛ این فشار روانی زمانی که شرایط فراهم نباشد و یا والدین با این ازدواج مخالف هستند، می تواند چند برابر هم شود.

اهمیت رضایت خانواده ها برای ازدواج

ازدواج فقط پیوند دو نفر نیست، بلکه پیوند دو خانواده و دو فرهنگ است. طرز فکر، عقاید، رفتار و طرز برخورد خانواده همسر تاثیر بسیار زیادی روی شما و زندگیتان دارد؛ پس این باور که بگویید من با خودش ازدواج می کنم نه خانوده اش، باوری کاملا غلط است. عدم رضایت خانواده تاثیرات زیادی روی زندگی آینده شما خواهد داشت.

ازدواج در حالی که خانواده ها ناراضی هستند ممکن است باعث طرد شدن، قطع ارتباط با والدین و در نتیجه بروز تنش و اضطراب و حتی احساس گناه در شما شود. همچنین در این حالت شما از حمایت و پشتیبانی خانواده در شرایط بروز مشکلات محروم خواهید شد.

تاثیر منفی دیگری که ازدواج بدون کسب رضایت والدین می تواند داشته باشد، این است که فرزندان شما نمی توانند با والدین و فامیل شما در ارتباط باشند. بنابراین اگر در چنین شرایطی قرار دارید که خانواده با ازدواج شما با فرد موردنظرتان مخالفت هستند، بهتر است با آن ها صحبت کنید و رضایت آن ها را جلب نمایید.

عمده ترین دلایل مخالفت خانواده با ازدواج

مخالفت خانواده ها می تواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ابراز شود.

در مخالفت غیر مستقیم خانواده روی خوشی به تصمیم فرزندشان نشان نمی دهند یا به گرمی از ازدواج و انتخاب او استقبال نمی کنند.

به عنوان مثال والدین ممکن است بگویند:

“ما نظری نداریم، هر جور میل خودته، علف باید به دهن بزی شیرین باشه، تو قراره باهاش زندگی کنی ببین می تونی باهاش ده سال دیگه بسازی و همینجوری عاشقش بمونی؟”

دلایل مخالفت خانواده با ازدواج را می توان در تقسیم بندی زیر مطرح نمود:

رایج ترین دلایلی که باعث مخالفت خانواده ها با ازدواج فرزندشان می شود، عبارتند از:

عدم وجود ثبات مالی به دلیل مخالفت خانواده با ازدواج

یکی از مهم ترین آیتم های ازدواج در دنیای امروز وضعیت اقتصادی است، زیرا در صورت نبود شرایط مالی مناسب زوجین با مشکلات زیادی روبرو خواهند شد. در نتیجه خانواده ها خصوصا خانواده پسر، در صورتی که فرزندش شرایط مالی مناسبی نداشته باشد، با او مخالفت می کنند و یا در صورت رضایت آن ها، به احتمال زیاد، خانواده دختر با چنین شرایطی موافقت نخواهد کرد.

عدم بلوغ فکری پسر و یا دختر

برخی از والدین به جهت اینکه از بلوغ فکری فرزند خود و یا طرف مقابلش اطمینان ندارند، با ازدواج آن ها مخالفت می کنند؛ زیرامی دانند که ازدواج در چنین شرایطی می تواند با پشیمانی همراه باشد. در چنین شرایطی بهترین کار مشورت گرفتن از یک مشاور است تا به صورت مناسب با فرزند خود برخورد نمایند.

عدم رضایت نسبت گزینه انتخابی فرزندشان

یکی از دلایلی که خانواده ها با ازدواج فرزند خود مخالفت می کنند این است که انتخاب او مورد تاییدشان نیست. عدم رضایت در مواردی مثل تناسب فرهنگی، سن فرد، شخصیت فرد، وجهه اجتماعی و وضعیت اقتصادی خانواده طرف مقابل می باشد. گاهی نیز این عدم مخالفت فقط براساس یک قضاوت نادرست از طرف مقابل می باشد.

از دیگر مواردی که باعث مخالفت خانواده ها می شود می توان به مسائل زیر اشاره کرد:
  • طرف مقابل را از نظر عقبه خانوادگی نمی پذیرند.
  • در ازدواج های غیرسنتی، نحوه و محل آشنایی دو طرف می تواند برای خانواده ها قابل قبول نباشد و باعث مخالفت آن ها با این ازدواج شود.
  • سرعت آشنایی و تصمیم گیری به ازدواج از نظر آن ها زیاد است و این خطرناک به نظر می رسد.
  • سن ازدواج نیز می تواند برای آن ها قابل قبول نباشد.
  • تصمیماتی که فرزندشان در گذشته داشته است، باعث ایجاد ذهنیت منفی و عدم اطمینان از انتخاب او شده است و این مساله زمینه ساز بروز مخالفت با انتخاب او می شود.
  • در بعضی از خانواده ها فرزندان باید به ترتیب ازدواج کنند، در نتیجه وجود خواهر یا برادر بزرگ تر می تواند باعث مخالفت با ازدواج فرزند کوچکتر شود.
  • بعضی از خانواده ها فرد دیگری را برای فرزند خود انتخاب کرده اند که از نظر آن ها بسیار مناسب است و بر انتخاب خود اصرار دارند و با ازدواج فرزندشان با فرد دیگر مخالفت می کنند.
  • گاهی اوقات شرایطی وجود دارد که باعث ایجاد ترس از مستقل شدن و جدایی در خانواده می شود و در نتیجه این ترس باعث مخالفت با ازدواج فرد می گردد. برای مثال وابستگی شدید مادر به پسرش باعث می شود، عروسش را مانند رقیبی تصور کند که باعث جدایی او از پسرش خواهد شد.

این نکته را در نظر داشته باشید که دلایل مخالفت خانواده ها می تواند منطقی و معقول نباشند، زیرا والدین نیز عاری از اشتباه نیستند، در هر حال کسب رضایت آن ها برای ازدواج یکی از شروط مهم است. در ادامه مشکلاتی که آغاز زندگی مشترک بدون جلب رضایت خانواده ایجاد می کند را بیان می کنیم و سپس راه کارهایی که می تواند به کسب رضایت خانواده کمک کند، پیشنهاد خواهیم کرد.

دلایل مخالف خانواده ها با ازدواج

برای ازدواج زود است

خانواده ها ممکن است معتقد باشند فرزندشان هنوز به رشد و بلوغ عاطفی لازم نرسیده اند و انتخاب شان نادرست و یک انتخاب زودگذر و موقتی است که باید مقابل آن بیاستند.

دلیل مخالفت خانواده پسر ممکن است این باشد که پسرشان هنوز از نظر شغلی در وضعیت باثباتی قرار ندارد یا اینکه هنوز خدمت سربازی اش را تمام نکرده.

خانواده دختر نیز ادامه تحصیل دخترشان را ملاک قرار می دهند و ممکن است ازدواج را مانع پیشرفت فرزندشان بدانند و با او مخالفت کنند.

شرایط مالی برای ازدواج مهیا نیست

آماده نبودن جهیزیه کامل یکی از دلایل مخالفت خانواده دختر است.

خانواده پسر نیز ممکن است نداشتن بوجه کافی جهت مخارج عروسی، تهیه خانه و… را به عنوان دلیل مخالفت خود بیان کنند.

از انتخاب فرزندشان ناراضی هستند

ممکن است والدین به قضاوت روی آورند و بگویند

” پسرم ساده ست فریب دختر مردم رو خورده، دخترم یه کم صبر کنه عشق و عاشقی از سرش بیفته می فهمه من چی می گم”.

زندگی با طعم مخالفت والدین

ازدواج با وجود مخالفت والدین دردسرها و مشکلاتی دارد که ممکن است در ابتدا چندان به چشم نیاید.

از جمله پیامدهای احتمالی ازدواج با وجود مخالفت والدین می توان به موارد زیر اشاره نمود:

عدم حمایت عاطفی

وقتی دختر و پسر وارد خانواده ای می شوند که چندان مشتاق و خواهان حضورش نباشند، ممکن است مورد بی مهری قرار گیرند.

کم محلی، سرزنش، انتقاد یا بی حرمتی، بخصوص برای خانم ها که از روحیه حساس تری برخوردارند، مشکل ساز می شود.

عدم حمایت مالی

ممکن است والدین با محروم کردن فرزندشان از دارایی یا میراث شان، همچنان به سرپیچی فرزندشان پاسخ دهند.

از دست دادن حمایت مالی در شرایط بحران مالی، بی کاری و مشکلات اقتصادی، و یا از دست دادن رفاه مالی که در خانه پدری داشته اند می تواند باعث تنش و مشکل گردد.

احساس تنهایی

احساس تنهایی در شرایطی که نیاز به کمک خانواده دارند (به عنوان مثال بعد از به دنیا آوردن فرزند، یا بعد از دعوا و کشمکش با همسر)، یکی دیگر از تبعات ازدواج با وجود مخالفت خانواده است.

در این شرایط حتی ممکن است زن و مرد یکدیگر را مقصر دانسته و اوضاع را بدتر کنند یا بگویند: بخاطر تو خانواده م منو رها کردن.

دلایل مخالفت خانواده با ازدواج

یارکشی کنید

شاید مطرح کردن مشکل تان با یکی از اقوام مورد احترام خانواده، شرایط را به نفع تان تغییر دهد.

علاوه بر این، ممکن است با این کار خانواده از میزان جدیت و تلاش یا چاره اندیشی تان بیشتر متوجه اهمیت مسئله شوند.

  • کمک گرفتن از روانشناسان و مشاوران: مشورت با یک متخصص علاوه بر این باعث می شود به خودشناسی بیشتری دست پیدا کنید، در پیدا کردن دلیل و راه حل این مشکل نیز کمک کننده است.

سوء تفاهم ها را برطرف کنید

  • مخالفت والدین اگرچه از روی خیرخواهی و نگرانی است اما نداشتن شناخت و آشنایی کافی نیز می توان باعث سوءتفاهم شود.

بنابراین سعی کنید فرصت شناخت بهتر برای والدین را فراهم کنید. از آن ها بخواهید بعد از آشنایی بیشتر مجددا تصمیم خود را بیان کنند.

مشکلات آغاز زندگی مشترک بدون جلب رضایت خانواده ها

عدم حمایت مالی:

وضعیت اقتصادی و ثبات مالی یکی از مهم ترین مسائلی است که در ازدواج باید در نظر گرفت. زمانی که زوج بدون کسب رضایت خانواده زندگی مشترک خود را شروع می کنند، خانواده ها نیز حمایت مالی خود را از آن ها قطع می کنند؛ این مساله به خصوص برای زوج هایی که از نظر مالی به ثبات نرسیده اند می تواند بسیار سخت و چالش برانگیز شود؛ حتی گاهی این اتفاق باعث می شود که خانواده ها فرزند خود را به طور کلی از ارث و دارایی های خود محروم نماید.

عدم حمایت عاطفی:

ممکن است در ابتدای ازدواج، احساس علاقه و هیجانات ناشی از آن باعث شود که طرفین به عدم حمایت عاطفی و بی مهری های خانواده، توجهی نشان ندهند، اما به مرور زمان و با کاهش و ثبات هیجانات اولیه، زوج متوجه تاثیرات بی مهری و نیاز به حمایت عاطفی از طرف خانواده را متوجه می شوند.

عدم حمایت عاطفی خانواده‌ها مواردی مثل سرزنش، بی حرمتی، کم محلی و انتقاد در مقابل دیگران است که برای خانم ها که روحیه‌ای حساس تر دارند بسیار سخت و آزار دهنده است.

احساس بی پناهی زوجین:

زوج ها در زمان های مختلف به ویژه در ابتدای ازدواج، به کمک و حضور والدین خود نیاز دارند، اما زوجی که بدون کسب رضایت خانواده ازدواج می کنند، در این شرایط احساس تنهایی و بی تکیه گاهی می کند. این احساسات منفی می تواند باعث کشمکش هایی در بین زوج شود و آن ها یکدیگر را مقصر طرد شدن از طرف خانواده بدانند، این درگیری های گاها می تواند باعث از بین رفتن حرمت ها در زندگی مشترک شود.

تاثیر منفی روی کیفیت رابطه:

اکثر خانواده ها، زمانی که فرزندشان بدون رضایت آن ها ازدواج می کند با آن ها قطع ارتباط می نمایند و بعضی نیز ارتباط خود را بدون پذیرش همسر فرزندشان ادامه می دهند. بدیهی است که معاشرت و رفت و آمد در چنین ازدواجی با تنش و اختلاف مواجه می شود. حتی اگر بعد از مدتی ازدواج زوج را بپذیرند، حس منفی آن ها نسبت به عروس و یا داماد ادامه دار خواهد بود.این موضوع می تواند بر کیفیت زندگی زوج اثرگذار باشد. برای مثال زمانی که زوج با مشکلی مواجه می شوند، خانواده با سرزنش و نظرات منفی به این مشکل دامن می زند.

مشکلاتی که زوج پس از ازدواج بدون رضایت والدین با آن دسته و پنجه نرم می کنند، عبارتند از:

نتایج مطالعات انجام گرفته، نشان می دهد که احتمال طلاق در ازدواج هایی که بدون رضایت والدین اتفاق می افتد، بسیار افزایش می یابد.

البته زوج هایی وجود دارند که علی رغم ازدواج با وجود مخالفت خانواده، موفق و شاد هستند و والدین نیز ازدواج آن ها را پذیرفته و نظرشان را تغییر داده اند، اما این موارد استثنا هستند، بنابراین بهتر است برای داشتن ازدواجی موفق، رضایت آن ها را کسب کنید.

مخالفت شدید خانواده با ازدواج

مخالفت پایان راه نیست!

قبل از این که مخالفت خانواده را به شانس و تقدیر نسبت دهیم و به زمین و زمان پرخاش کنیم یا تسلیم و افسرده شویم، لازم است به فکر راه حل باشیم.

  • اول از همه نقش خودتان در این شرایط را بررسی کنید:

این که نام دختر مورد نظرتان را از لیست ازدواج خود خط بزنید چون: “به دل مادرم ننشسته”

و یا تا چهل سالگی مجرد بمانید چون پدرتان به بهانه های خاص همه خواستگارهای تان را رد می کند. دلایل خوبی است که به نقش خود در این شرایط بیشتر فکر کنید.

مسلما توانایی ابراز وجود و مهارت بیان خواسته ها، احساسات و اهداف تان از زندگی، نه تنها در شرایط کنونی بلکه در سایر زمینه های زندگی نیز ضروری است.

راه کارهایی برای جلب رضایت خانواده برای ازدواج

برای جلب رضایت خانواده اولین اصلی را که باید در نظر بگیرید،حفظ حرمت و احترام والدین است؛ بنابراین خودتان حرمت ها را حفظ کنید و به طرف مقابلتان نیز این موضوع را یادآوری نمایید.

راه کارهایی که برای جلب رضایت خانواده پیشنهاد می کنیم عبارتند از:

  • با والدین خود صحبت کنید و به حرف های آن ها گوش دهید و دیدگاه آن ها را بشنوید.
  • شخص مورد نظر خود را در شرایط مناسب و به درستی معرفی کنید.
  • والدین خود را درک کنید، آن ها خوشبختی شما را می خواهند.
  • با رفتار خود به آن ها نشان دهید که از انتخاب خود مطمئین هستید و مسئولیت انتخابتان را به عهده می گیرید.
  • در کمال احترام با خانواده در این باره گفت و گو کنید.
  • سعی نکنید با لجبازی و انتقاد چیزی را درست کنید، زیرا این کار فقط اوضاع را بدتر می کند.
  • بهتر است قبل از بیان تصمیم برای ازدواج، ارتباط عاطفی خود را از خانواده مخفی نگه ندارید و آن ها را به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم از وجود فردی در زندگی خود آگاه کنید، تا به صورت ناگهانی با تصمیم ازدواج شما مواجه نشوند.
  • با جبهه گیری و بحث و مشاجره با نارضایتی والدین خود برخورد نکنید.
  • برای راضی کردن خانواده از واسطه مورد اعتماد و مورد پذیرش والدین خود کمک بگیرید.
  • از خانواده ی خود بخواهید تا فرصتی برای آشنایی و تصمیم گیری را به شما و خودشان بدهند.
  • در مورد دیدگاه، نظر و معیارهای خود در مورد ازدواج با آن ها صحبت کنید.
  • گاهی اوقات راضی کردن یکی از والدین آسان تر بوده و می تواند به کسب رضایت از والد دوم بسیار کمک کند. برای مثال می توانید مادر خود را راضی کنید، در نهایت او در کسب رضایت از پدرتان نیز کمک خواهد کرد.
  • کمک گرفتن از یک مشاور مجرب می تواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
مخالفت خانواده با ازدواج و جلب رضایت خانواده

نکات پایانی ازدواج با مخالفت والدین

هر فرد این حق را دارد که شریک زندگی خودش را انتخاب کند. پس اگر شما کسی را پیدا کرده اید که مطمئن هستید می توانید ادامه زندگی را با او باشید، هیچ اشکالی ندارد. مخالفت والدین با فرد مورد نظر شما می تواند باعث ایجاد فشار روحی زیادی شود، ولی شما می توانید با راهکارهای ارائه شده، برای جلب رضایت آن ها تلاش کنید.

اکثر والدین زمانی که متوجه می شوند، ازدواج با فرد موردنظر فرزندشان باعث خوشبختی و رضایت او از زندگی می شود، از مخالفت دست بر می دارند. اگر در موقعیتی هستید که خانواده شما یا طرف مقابلتان با ازدواج شما مخالف است، قبل از هر چیز باید احترام و حرمت ها را حفظ کرده و در کمال احترام رضایت والدین را جلب کنید.

اما اگر به هر دلیلی تصمیم گرفتید که علیرغم وجود مخالفت ها، ازدواج کنید باید تمام جوانب این کار را بسنجید و مسئولیت آن را به عهده بگیرید؛ بدون آمادگی لازم برای پذیرفتن مسئولیت و نتایج این کار، زندگی و آینده خود و طرف مقابل را به خطر می اندازید.

در صورتی که این نوع ازدواج را انتخاب کردید و هنوز بعد از ازدواج این اتفاق مورد پذیرش والدین شما نیست و همسرتان را دوست ندارند، بهتر است در مورد روابط با آن ها مرزهایی را مشخص کنید و در مورد محدودیت ها با آن ها صحبت کنید، این کار باعث می شود عدم پذیرش والدین صدمه ای به زندگی مشترک شما وارد نکند.

کمک گرفتن از یک مشاور متخصص و مجرب در تمامی این مراحل می تواند بسیار کمک کننده و موثر باشد.

ازدواج با وجود ناراضی بودن خانواده

تمامی مشکلات و مسائل مربوط به شروع زندگی و دغدغه های پسر و دختر برای فراهم کردن مشخصه های یک شروع زندگی یک طرف و راضی کردن خانواده برای ازدواج با فرد مورد نظر طرف دیگر خیلی مشکلات اقتصادی و فراهم کردن شرایط ازدواج آسان است که والدین نیز با سخت گیری ها و سنگ اندازی های خود بر آن افزوده و شرایط بسیار بدی را برای دختران و پسران رقم می زنند.

تمامی این نکات که والدین به فکر فرزندان خود بوده و آنان خوشبختی فرزندان خود را می خواهند درست است اما در بسیاری از موارد والدین به صورت غرض ورزانه به مسائل نگاه کرده و با ایراداتی که می گیرند نه تنها فرزند خود را سرافکنده کرده بلکه ضربه بسیار بزرگی به جامعه و اجتماع می زند. با این کار سن ازدواج بالا رفته و فساد در کشور افزایش میابد.

line-separator

مخالفت خانواده های خود

با این حال بسیاری از جوانان که مخالفت خانواده های خود را می بینند و البته این مخالفت ها دلایل خاصی دارد یعنی که مثلاً فرد مورد نظر ما تنها به خاطر نداشتن ماشین و یا دلایل پیش پا افتاده رد می شود با وجود مخالفت والدین خود ازدواج کرده و عواقب آن را به جان می خرند.

این مسائل بیشتر برای پسران اتفاق می افتد و عواقبی همچون عدم کمک والدین برای شروع زندگی که بسیار مهم بوده و یا قطع رابطه و ضربات روحی وارده بر جوان را در بر دارد.

line-separator

طبق نظر اکثر کارشناسان اینگونه زندگی ها سختی های دوچندان داشته و مدیریت و صبوری بیشتری از جوان را می طلبد تا زمانی که همه چیز طبق روال شده و مسائل عادی شود بنابراین توصیه ما به جوانان این است که در انتخاب خود دقت کرده سپس با سیاستی خاص والدین را در جریان گذاشته و سعی کنند بدون مخالفت آنان ازدواج کنند تا زندگی خوب و خوش را داشته باشند.

سایر سوالات خود را در بخش کامنت مطرح کنید: (خانواده مرکز مشاوره ستاره ایرانیان در کنار شماست)

  • چگونه خانواده پسر را راضی به ازدواج کنیم
  • مخالفت شدید خانواده دختر با ازدواج
  • دعای راضی شدن پدر دختر برای ازدواج
  • مخالفت خانواده با ازدواج
  • چگونه مادر دختری را راضی به ازدواج کنیم
  • مخالفت شدید خانواده پسر با ازدواج
  • دعا برای راضی شدن خانواده پسر به ازدواج

برای خواندن مقاله های بیشتر در رابطه با این موضوع به سایت ازدواج مراجعه کنید

source:

https://www.bonobology.com/how-to-convince-parents-for-love-marriage-without-hurting-them/

سوالات متداول

۱ - آیا هر مخالفتی از سوی والدین بد و مشکل ساز است؟

اگرچه ممکن است والدین در شناخت یا قضاوت دچار سوء تفاهم شوند اما به هر حال مخالفت والدین معمولا از روی خیرخواهی و دلسوزی است. مخالفت خانواده ممکن است به دلیل نامناسب بودن شرایط اقتصادی، عدم آمادگی فرزند برای تشکیل زندگی و یا سبک مستبدانه تصمیم گیری در خانواده باشد. همچنین نقش فرزندان در این شرایط، عدم ابراز وجود، ناتوانی در بیان خواسته ها و احساسات خود و ترس از پذیرش مسئولیت نیز به مخالفت و بی اعتمادی بیشتر والدین دامن می زند.

۲ - ازدواج با وجود مخالفت والدین چه مشکلاتی را در پی دارد؟

ازدواج علارغم مخالفت والدین می تواند باعث تجربه شرایطی ناخوشایند شود. کم محلی و پذیرفته نشدن از سوی خانواده همسر، احساس تنهایی و جدا شدن از خانواده، از دست دادن حمایت مالی گذشته از جمله مشکلات نارضایتی خانواده از ازدواج است که باید از قبل نسبت به آن آگاهی داشت.

۳ - در برخورد با مخالفت خانواده چه راهکاری کمک کننده است؟

اگر با دلایل منطقی از انتخاب و تصمیم خود برای ازدواج اطمینان دارید می توانید برای تغییر نگرش شان تلاش کنید.  صحبت کردن با خانواده، کمک گرفتن از یک واسطه، دریافت کمک های تخصصی روانشناسان و همچنین برطرف کردن سوء تفاهم ها و قضاوت های نادرست می تواند راهگشا باشد.

413 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. ناشناس
    ناشناس گفته:

    salam mano eshgham kamelan az lahaze ehsaso aghli shaarayetemooni vase ezdevaj barresi kardim va tasmim greftim bjaye rabeteye doostio ehsasi btor aghli va doros khanevadeharo dar jaryan bzarim ta oona behtar rahnemaei konan man 23 sale hastam sale akhare darsame va 2mahe mashghool b karam dar sherkate motabar va az lahaze mali ham sharayete monasebi daram az ghabile mashino khoone.moshkel injas k madare farde morede nazaraam esrar bar in dare k hatman khoonat tehran bashe va man goftam motmaenam pdaram ghablaz ezdevaj inkaro mikone vali ishun b hich vajh hazer b sohbat ba man ya dokhtaresh nemishe vase edameye masir,,mamnoon age rahnemaei konid

    پاسخ
  2. نیلوفر
    نیلوفر گفته:

    سلام. من ۲۱سالمه و یک‌سالو نیمه که با یه پسری دوستم که یه سال از خودم بزرگتره و هردو دانشجوییم.تقریبا یه ماه پیش چنتا خواستگار باهم سرو کلشون پیدا شد و سعیدم مجبور شد که بیاد خواستگاریم ینی من مجبورش کردم. تقریبا باهم اشنایی داریم وقتی اومدن بابام کلی از خونوادش تعریف کرد کلی تحقیق کردن راجبشون حتی یه نفرم بدشون رو نگف. ولی چون سعید زیاد خوشگل نیست و دانشجوه و حقوقشم باباش میده چون پیش باباش کار میکنهخونوادم ررضایت ندادن بیشتر به خاطر قیافش. من از اول خیلی قیافشو دوس نداشتم ولی دیگه برام عادی شد ولی هنوزم حس میکنم واقعا عاشقش نیستمهرچند ما همو بوسیدیم که الان پشیمون کاش نمیبوسیدمش… ولی اون واقعا عاشق منه حاضره برام بمیره هرکاری بگم میکنه. حالا یکی از خواستگارام از هر لحاظ که فکرشو کنین از سعید بهتره خونوادمم برا اون راضین. حالا موندم باید چیکار کنم. نمیدونم باید با سعید تموم کنم با اون خواستگارم ازدواج کنم که البته سعید نمیزاره تهدیدم کرده یا اینکه فعلا همه رو رد کنم و به سعید وقت بدم که یکم کاراشو درسکنه و باز بیاد خواستگاری. یا ااصن همه رو بیخیال شم سعیدم ول کنم چون واقعا حس میکنم عاشق سعید نیستم. به نظرتون من باید چیکار کنم. بخدا هرچی فک میکنم به هیچ نتیجه ای نمیرسم توروخدا راهنماییم کنین

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      دوست عزیز چنین اشتباهاتی در زندگی ایجاد وابستگی میکنه … و هر چی که بوده شما باید امروز منطقی تصمیم گیری کنید … چون خود شما هم به این موضوع واقف شدید که به ایشون علاقه ای ندارید و هر چی اتفاق افتاده از سر وابستگی و عادت بوده … به همین خاطر شما باید این رابطه رو کات کنید ولی باید یک کات کردن قاطع و کامل باشه … و تا مدتی هم نباید به ازدواج فکر کنید تا خاطرات گذشته رو بتونید از ذهنتون پاک کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      متاسفانه با نام ناشناس میایت و سیستم نمیتونه با مطلب شمارو از بین هزاران نام ناشناس جستجو کنه
      دوباره سوالتون رو بفرستید

      پاسخ
      • ساناز
        ساناز گفته:

        خسته نباشید.نامه طولانی نوشته بودم نمیدونم چرابهتون نرسیده.من وهمکلاسیم حدودپنج ساله باهم دوستیم البته مخالفت خانواده ایشون مانع ازدواج واین دوستیه طولانی مدت شده دلیلشونم طلاق گذشته من ودوسال بزرگتربودنم ازایشونه.تمام این مدت خاستگاران باشرایط خوبی که داشتم روعلی رغم مخالفت خانوادم ردکردم فقط به امیداینکه باصبرکردن رضایت خانواده طرف مقابلموبگیرم این شخص هم این مدت تلاش زیادی برای جلب رضایتشون انجام داده ولی نتیجه دلخواهی نگرفتیم اوناحاضرنیستن حتی یه بارمنوببینن وعلناباخودم دراین موردصحبت کنن طرفم بهم میگه نیازی به رضایت خونوادش نیست وروی خودش حساب کنم میگه توباشی یانباشی زندگیه من ازشون مستقل میشه چون خودشم باهاشون مشکلات شخصی داره امامن ازروزاول اشناییمون که به قصدازدواج بودشرط رضایت خانواده روواسش گذاشتم واونم قبول کردمنتظرپایان تحصیلاتمون بودیم وبالاخره وقتی خیلی قضیه رو جدی ترمطرح کردهیچ اقدامی بازندیدم چندین باربه خاطراین مشکل برخلاف میلم بهش جواب رددادم وحتی مدتی باهاش قطع رابطه کردم چندبارم واسش مدت زمان کسب رضایت تعیین کردم بازم نتیجه ندادودرنهایت اون دست برنمیداره وقانع نمیشه میگه نبایدبه خاطرمخالفت بی رحمانه خانوادش همدیگه روترک کنیم نمیدونم چیکارکنم خیلی استرس دارم حتی اگه خودم بخام خانوادم باوجودمخالفت اونابه من اجازه نمیدن ازدواج کنیم درحال حاضریه خاستگارباموقعیت وشرایط خوب دیگه دارم وخانوادم اصراربه قبولش دارن امامن به دلیل شناخت خیلی خوبی که ازطرف مقابلم دارم وازانتخابم دلگرمم واقعاجریت ازدواج کردن باشخص دیگه ای غیرازخودشوندارم باوجودتمام خوبیهاوشخصیت فوق الهاده ای که داره اگه باشخص دیگه ای ازدوآج کنم میترسم واسم شرایط مقایسه ودلتنگی پیش بیاد واین اصلاخوب نیست وبه نفع هیچ کدوم ازماهم نیست اخه چرادیدگاه جامعه مانسبت به افرادباشرایط من اینجوریه؟خیلی احساس بلاتکلیفی وسردرگمی میکنم وباوجود۲۷سال سن انگاردرانتظاررضایت خانواده طرف مقابلم فقط عمرم داره تلف میشه. چرامن بایدبه خاطراین فرهنگ ومسایل ظاهریه مسخره وحرف مردم خوشبختی وشخص موردعلاقموبذارم کنارچرابهم فرصت نمیدن تابهشون اثبات کنم چقدازمخالفتشون میتونم پشیمونشون کنم..

      • ►Responder◄
        ►Responder◄ گفته:

        دوست عزیز در این مواقع باید بایستید و کمی موقعیت خودتون رو درک کنید شما واقعا” دنبال چی هستید ؟ ازدواج چیزی جر به ارامش رسیدن نیست ؟ شما با وابستگی که به وجود اوردید همه موقعیت های خوب زندگیتونو از دست میدید …. موقعیت هایی که میتونید لااقل در موردش فکر کنید و این اصلا” خوب نیست …
        تمام این مشکل به پسر برمیگرده و باید از طریق افراد قابل اعتمادی که در فامیل و خانواده اش وجود داره برای وساطت استفاده کنه…
        ولی بدونید در ایران علاوه بر اینکه ازدواج پیوند دو نفره ؛ پیونددو خانواده هم هست و این مهمه که خانواده ها نظرشون مثبت باشه
        توصیه میکنم تکلیفتون رو برای همیشه با این رابطه مشخص کنید اینطوری میدونید باید چه راهی رو ادامه بدید و از سرگردانی بیرون میایت

  3. عسل
    عسل گفته:

    سلام خسته نباشید توروخداراهنماییم کنین دارم داغون میشم دوسال با پسرخواهر زنموم دوستم که فامیل دور پدرمم میشه اون ازچهارسال پیش میومد خواستگاری و خانوادم جواب منفی میدادن تاخودش اومد سراغ من ودوساله دوستیم خیلی خیلی هم همدیگه رودوست داریم اما خانوادم شدیدمخالفن ودلیل مخالفتشون میگن پسره وام داره و باباش اونقدرپول نداره که پشتش باشه میلاد ازبچگی روی پای خودش بوده حتی وقتی ازش خواستم خونه بخره تادلیل خانوادم کم بشه خونه خرید اماخانوادم راضی نمیشن حتی مادرش چندروز پیش اومدخونمون براخواستگاری مامانم اول میخواست راهش نده وقتی هم نشست توخونمون مامانم خیلی حرفابهش زدو گفت پسرشمادخترمنو خوشبخت نمیکنه بعدش هم بابام پیغام دادبهشون که اگه یه باردیگه بیاین خواستگاری ازتون شکایت میکنم عموم گفته من میام خونتونو جلومامان بابات نظرتو میپرسم توهم بگی اره تامن اونا روراضی کنم اما من ازبابام خیلی میترسم میلادهم ازترس من خسته شده منو میلاد داریم داغون میشیم توروخداراهنماییم کنین درضمن ازمامان میلادهم خوششون نمیاد

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      دوست عزیز شما باید بدونید نباید حمایت خانواده خودتون رو از دست بدید وگرنه باید بین میلاد و خانواده یکی رو انتخاب کنید …
      خیلی رک بگم این ازدواج نتیجه خوبی نداره و حتی اگر خانواده هم حرفی نزنن همین مخالفتشون روی زندگی شما تاثیر منفی زیادی خواهد داشت و ممکنه در آینده اتفاقات ناخوشایندی بیفته
      امیدوارم بتونید واقع بین باشید

      پاسخ
  4. مهدی
    مهدی گفته:

    سلام من ۲۲سالمه چند وقت با یکی دوستم که از من ۶سال کوچکتر میخوام برم خواستگاریش ولی خانوادم میگن بچست ما هم به رسمیت نمیشناسیمش میترسم مادر اون دختر بگه نه این هفته قرار بریم خواستگاریش لطفا راهنماییم کنید که چطور هر دو خانواده راضی کنم تورو خدا کمکم کنید

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      دوست عزیز کسی نمیتونه هر دو خانواده رو راضی کنه مگر اینکه خانواده ها از هم شناخت داشته باشند و بتونن به هم اعتماد کنن … در این صورت میتونید امیدوار باشید خواستگاری به نتیجه برسه … پس در این مواقع باید صبور باشید و منتظر باشید
      رفتار شما و رفتار دختر در برخورد اول میتونه تعیین کننده باشه

      پاسخ
  5. مهسا
    مهسا گفته:

    باسلام و وقت بخیر
    من دختری هستم ۲۶ ساله که تقریبا حدود یک سال هستش که با اقایی آشنا شدم من و ایشون هردو در در مقطع دکتری تحصیل میکنیم منتها در دانشگاههایی متفاوت.بعد از آشنایی با همدیگه در ماه اول ایشون مساله رو با خانواده مطرح کردن اما خانواده به شدت مخالفن به این دلیل کنه راهمون از هم دوره و فرهنگمون تفاوت..ما هر دو همو دوست داریم و فکر میکنیم میتونیم زندگی خوبی داشته باشیم چون در این مقطع تحصیلی و سن دیگه کسی از روی احساسات تصمیم نمیگیره…ما بعد از همون مخالفت ها هنوز با هم ارتباط تلفنی داریم و ایشون تاکید دارن من صبر کنم تا خانوده رو راضیکننن. .اقعا کلافه شدم نمیدونم چیکار کنم واقعا چیزی تو زندگیم کم ندارم اصلا ئوست ندارم وارد خانواده ای بشم که من رو دوست نداشته باشن و یک عمر به دید یه دختری که خودم رو به این خانواده تحمیل کردم نگاه کنن. تنها چیزی که تا الان ان رابطه رو نگه داشته دوست داشتن منطقی و پاک بین ما دو نفر بوده و تو این یک سال حتی یک حرکت و حتی صحبت بی جا و غیر منطقی و از روی احساسات بین ما رد و بدل نشده و همواره تلاش کردیم عاقلانه زمینه به هم رسیدمون فراهم بشه…اما من از مخالفت خانواده ایشون نگرام. نمیدونم تا کی باید صبر کنم و ایا این صبر مبنای صحیحی داره یا نه…پیشاپیش از راهنمایی های ارزنده شما سپاسگزارم.

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      اینکه خانواده ها نگران هستند واقعا” درسته … همینکه شما نگران هستید نشون میده با احساسات وارد زندگی شدید … ولی در کل در چنین مواردی باید صبور باشید و با ارامش موضوع رو دنبال کنید … اجازه بدید خانواده ایشون با شرایط جدیدی که وارد شدن کنار بیان و به نوعی شما رو بپذیرن … و لااقل قبول کنن در مورد شما فکر کنن …

      پاسخ
  6. Sara
    Sara گفته:

    چن روز دیگه عقدمه بخاطر اینکه سنم زیاد نشه میخوام بله بگم. هیچکس منو درک نمیکنه… فقط امیدوارم روزای خوبی در انتظارم باشه الان که حالم خرابه:-(

    پاسخ
  7. ناشناس
    ناشناس گفته:

    سلام.من بعد ۶سال دوستی باعشقم بالاخره ازدواج کردیم اما مادرم خیلی مخالف و اذیتم میکنه لطفا منو راهنمایی کنید

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      دوست عزیز چاره ای جز به صبوری و سازگاری ندارید …به هر حال رضایت خانواده بسیار مهمه چون میتونه روی زندگی زوج تاثیر مستقیم داشته باشه …
      دوری از خانواده میتونه شمارو تا حدودی از دخالت ها و تاثیرات منفی این مخالفت رها کنه

      پاسخ
  8. فاطیما
    فاطیما گفته:

    سلام،دختری هستم ۲۷ ساله ۴ساله که با پسری اشنا شدم و از اول اشنایی قست ازدواج داشتیم ،ما ۲ سال با با مخالفت شدید مادر حمید که میگفت من ۲۴ سالمه و ۳ سال از حمید کوچیکترم و باید این اختلاف بیشتر باشه و این که با هم دوست بودیم جنگیدیم که به هم برسیم اما به من تهمت میزدو میگفت خاستگار نداره و ترشیده و این حرفا منم از لج مادرش به یکی از خاستگارام جواب مثبت دادم و عقد کردیم اما من اصلا دوسش نداشتم ۷ ماه تلاش کردم اما نشد و بهش گفتم ازش میخوام جدا بشم و با هزارتا دنگو فنگ جدا شدم .حمید هم ولم نمیکرد تو دوران عقد کردگیم ،الان یه سال جدا شدم اما هنوز حمید کاری نکرده برای ازدواجمون حتی به مادرش هم چیزی نگفته ،به نظرتون من باید چیکار کنم

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      دوست عزیز از اولش هم قرار نبود کار خاصی بکنید ولی متاسفانه برای اینکه خودتون رو اثبات کنید از چاله ای به چاه خودتون رو انداختید … بهتره به ایشون تا زمانی معین فرصت بدید تا بتونه برای ازدواج تصمیم گیری کنه بعد از اون اگر خواستید به خواستگاری جواب بدید با فکر و منطق باشه و گرنه همینطور بلاتکلیف باشید بهتره تا خودتون و یک نفر دیگه رو به مشکلات بندازید …
      پس خواهشا” از عجله کردن های بچگانه دوری کنید تا بتونید تصمیمی درست و مناسب بگیرید …
      شاید شما به ایشون نرسید ولی قرار نیست خودتون رو با تصمیمات ناگهانی به دردسر بندازید

      پاسخ
  9. ...
    ... گفته:

    سلام دوستان..
    من یکسالو نیم با داداش صمیمی ترین دوستم هستم و قصد ازدواج داشتیم چون همه چی از نظر ما اکی بود و خانواده ها هم به هم میخورن ولی دوستم وقتی فهمید ما این مدت باهم بودیمو به کسی نگفتیم شاکی شد و عملا پای خانوادشو کشید وسط و همرو نسبت به من بدبین کرد..
    چندباری مامانش اومد جلو که مسالرو درست کنه ولی خواهرا و برادرش مانع میشن..
    به نظرتون بهترین ره حل چیه؟
    من و مصطفی هم رابطمونو قطع کردیم تا دوباره اعتماد کنن..
    من چجوری رفتار کنم که دوباره اعتماد کنن؟
    با گذر زمان اکی میشه؟
    خواهش میکنم واسم دعا کنید..

    پاسخ
  10. زهرا
    زهرا گفته:

    سلام دختری هستم ۲۱ساله که با پسری یکسال از خودم بزرگتر از ۱۵سالگی اشنا شدم.هنوز هم به هم علاقه داریم .ولی مشکلات فراوان خاونواادگی داریم.مادرم وقنی ۱۸سال بیشتر نداشتم شرو به بهانه گیری کردن و گفت مادره بیخیالی داره این اقا ک نمیان جلو و از این حرفا توجه کنید قبل از دیدار بود این حرف.طی فشارای زیاده مادرم با محمد دس به یکی کردیم و قراری گذاشتن باهم و مارشون متاسفانه رفتاره مناسبی نداشتن و گفتن ک پسره من کوچیک هست وکاملا مخالف ازدواج از طریق دوستی را با بعضی از حرفایشان زده بودند.و مادره من ادمی کینه ای مادی،مغرور،چشم رو هم چشمی است واز اون روز زندگیه من سیاه د و هرروز را با سرکوفت های مادرم زندگی کردم تا اینکه یک ساله پیش مادرشون با رفتاری مناسب و روی خوش امدن خونه ی ما و برای یک سال از ما فرصت خواستن تا سربازیشون تموم بشه اوضاع تا حدودی اروم شدبا اینکه مادرم به دسته گلشون گیر داد ولی به خیر گذشت خوشال بودم تا اربعین مادرشون مارو دعوت به خونشون برای مراسمی کردن ما م با مخالفتهای شدیده مادرم رفتیم ک کاش نمیرفتیم….وقتی وارد خونه شدیم مادرشون پایین داشتن شام تهیه میکردن ووقتی امدن از فاصله ای ن چندان دور به ما خوشامد گفتن ‌.و سریع بعده چند دقه از کناره ما رد شدن و رفتن بچه های اتاقو ساکت کردن و رفتن دباره پایین ا شام بکشن و مادرم سریع بلن شدو با خشم رفتیم سره کوچه بودیم ک زنگ زدن ب ما تو رو خدا برگردیم تازه سفره انداختیم خودیا موندن و مادرم البته گوشیو نگرفت ب من گفتن ولی بر نگشتیم.تا دروزه بعد با شیرینی امدن خونمون گفتن من غلط کردم اگه بد رفتاری کردم شما فک میکنید من مادرشوهره بدیم ب خدا منم دختر دارمو از این حرفا ولی مادرم حتی ب صورتشون نگاه نکرد و با جود اصرار به خوردن شیرینی نخوردو رفتن .از اون روز روزای من خاکستریو سیاه شده مادرم به همه رازه زندگیمو میشینه میگه .میگه اونا بدن این به زور میخواد بره .زنه بی احساسه مثل مادرشوهره مردم نیستو فلان ……حالا من موندمو یه دنیا قضاوت یه دنیا فکرو خیال سکوت شده جوابم دلهره دارم تو خونه همش ک مامانم ناراحت نشه به اون موضوع ربط بده ۲۰کیلو وزنم کم شده از استرس …..تو رو خدا کمکم کنید محمد فوق العاده دوسم داره و وابستس نمیتونه حتی به جدایی فکر کنه من موندمو یک دنیا نا امیدی انقدر نا امیدم که میگم کاش بمیرم مخصوصا این که دروبریام همه ازدواج کردن و مادرم بیتر ناراحته و هروز به من سرکوفت میزنه .چیکار کنم ؟کمکم کنید من الان از خونه نمیتونم برم بیرون تا با یه مشاور حرف بزنم مادرم بهانهپمیگیره که با اون میخوای بری …..دستم ب اینجا میرسه فقط امیدم اینجاست

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      دوست عزیز در این مورد باید از افرادی که در خانواده نقش ریش سفید رو دارن برای وساطت استفاده کنید … در ضمن باید صبور باشید چنین اتفاقاتی نیاز به گذشت زمان داره تا از تب و تاب ماجرا کم بشه و شرایط برای موافقت مهیا بشه … پس در رفتارتون تغییری اجاد نکنید و بسیار خوب باشید … در مورد پدرتون صحبت نکردید که در این مورد چه تصممی داره … ولی در نهایت تصمیم نهایی با پدر شماست و مادرتون نمیتونه دخالتی بکنه

      پاسخ
  11. هدا
    هدا گفته:

    سلام من چهارساله با پسری دوست شدم همه جوره میشناسمش هم خودشو هم خانوادش خیلی به هم علاقه داریم و همه جوره به هم اعتماد داریم بخاطر من هرکاری میکنه اما پدرم فقط بخاطر شغلش که ارایشگره مخالفت میکنه و منم حاضر نیسم با کس دیگه ای ازدواج کنم لطفا راهنماییم کنید

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      دوست عزیز بهتره صبور باشید چون وقتی علاقه و سماجت شمارو ببینن مطمئنا” با ازدواج شما موافقت خواهند کرد … میتونید در این مورد با افراد قابل اعتماد در خانواده و یا فامیل صحبت کنید تا با پدر شما در این خصوص صحبت کنه … ولی در کل چنین مسایلی نیاز به وقت و زمان داره

      پاسخ
  12. بهرام
    بهرام گفته:

    سلام دوستان.من ی جونه ۲۲ساله ام.با ی دختری اشنا شدم.خانواده ی من مشکلی ندارن و حتی مادر من خودش علاقه ی خاصی ب این دختر داره و رابطه ی خوبی دارن..با فهمیدن خانواده طرف و اصرار ب علنی کردن موضوع اگه میخاید من هم مجبور شدم دانشگامو ک کاردانی عمران دارم و ترم ۲کارشناسی هستمو بزارم کنار برم خدمت تا زود مشغول ب کار شمو بتونم خودمپ جمع کنم.ماهمو دوست داریم ولی خانواده ی دختر با بی پولی من مخالفن و اصرار دارم ب زور ب کسه دیگه بدن دخترشونو .من واقعا کم اوردم دیگه روزامون جهنم شده خانوادش خیلی بی منطقن.بخدا ما فکر همه چیزو کردیم عقدو عروسیه ساده و کارکردن کنارهم و ساختن ی زندگی.نمیدونم چرا مادرش مخالف منه البته مخالف شرایط منه و میخاد ب زور بده ب کسه دیگه

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      دوست عزیز شما با کنار گذاشتن درستون به جایی نمیرسید چون حتی اگر کاری خوب هم پیدا کنید تا جور کردن وسایل و شرایط ازدواج فاصله زیادی دارید … و متاسفانه شدیدا” احساسی دارید رفتار میکنید … خانواده ایشون غیر منطقی نیستن بلکه نگران آینده فرزندشون هستند … این شما هستید که از دیگران انتظارات بیش از حد دارید در صورتی که اگر خودتون جای این خانواده بودید حاضر به این روش ازدواج هم نبودید … بهتره به جای داشتن توقع بی حد کمی واقع بین باشید و برای اینده زندگی تلاش کنید تا بتونید حرفی برای گفتن داشته باشید

      پاسخ
  13. عسل
    عسل گفته:

    سلام .وقت بخیر
    خواهش میکنم راهنماییم کنید .۷ ماه پیش با یه آقایی آشنا شدم که هم موقعیت ازدواج رو داره هم اینکه بهم علاقه داریم. بعد از گذشت چند ماه قضیه با خانواده ها مطرح شد.مامانم خیلی از کارم ناراحت شد و به من گفت کارت اشتباه بوده که خودت اقدام به آشنایی کردی بعد از ۲۵ سال سن هنوز باید به طور کامل تابع نظر پدرومادرم باشم ایا ؟
    دو هفته پیش با مادر و خواهرش اومدن واسه آشنایی .مامانم گفت نظر بابا شرطه .بابام بدون اینکه شخص مورد نظر رو دیده باش گفت نههههه
    دلیلشون این بود که ما اینا رو نمیشناسیم و اینکه تحصیلاتش هم سطح تو نیست و از این جور ایرادا اما دلیل اصلی عدم شناخته
    حالا سوال من اینه ایا تمام افرادی که با هم ازدواج میکنن فامیلن؟ اصلا شناخت چه جوری به وجود میاد ؟ جواب رد دادن راه حل مناسبیه واقعا ؟ میخوام بدونم خواسته من غیر منطقیه یا کار پدرومادرم .اگه ممکنه راهنماییم کنید چیکار باید بکنم گذر زمان کارساز هست ؟باتشکر

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      دوست عزیز شما با ایشون ۷ ماه آشنا بودید پس باید بتونید در مورد خصوصیات اخلاقیش حداقل چند سطری بنویسید … صرف آشنایی و دوست داشتن ملاک ازدواج در این شرایط نیست … خانواده نگران آینده شما هستند و باید این نگرانی رو به حساب مخالفت های غیرمنطقی نذارید … با خانواده در این خصوص بیشتر صحبت کنید و برای اینکه بدونید چقدر در این شناخت موفق بودید با مشاوری مجرب مشاوره ای حضوری و دو نفره داشته باشید …
      در مورد سوال شما شناخت از نقطه ای شروع میشه و اونم معمولا” واسطه ها و خواستگاریه .. دومین موضوع به دل نشستن دو خانواده است که در نهایت موجب رضایت جمعی میشه و شمارو حمایت خواهد کرد .. بهتره در این مورد صبور باشید تا خانواده بتونه شرایط جدیدی که براش به وجود اومده رو درک کنه … ولی امیدوارم شما دچار مشکل اکثر دخترها در این مورد نشید و اونم وابستگی شدید و کورکننده است

      پاسخ
  14. ترانه
    ترانه گفته:

    من با اقایی ۳ ساله آشنا شدم و تصمیم ما برای ازدواج جدی شد. ولی من ۱سال و ۷ ماه از این آقا بزرگترم. وقتی خانواده آقا منو دیدن هزااااااار تا ایراد از من گرفتن و در کل ۴ جمله بیشتر بین ما دروبدل نشد و در نهایت گفتن دختر باید ۵سال کوچیکتر باشه و حالا اختلاف سنی شما میشه ۷ سال و گفتن ما از پالتوی این خانوم خوشمون نیومد و این خانم بچه دار ممکنه نشه و گفتن وقتی باردار بشه از ریخت و قیافه میافته و تو میری دنبال یه جوونتر. ما هنوز داریم تلاش خودمونو میکنیم اما تو روحیه و اعتماد به نفس من تاثیر خیلی بدی گذاشته که اصلا نمیدونم چاره چیه

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      دوست عزیز اختلاف سنی زیاد تاثیر داره ولی وقتی در تمام زمینه ها تفاهم باشه میتونید از یک سال و دو سال گذشت کرد … بهتره ارامش خودتون رو به خاطر طرز تفکر دیگران به هم نزنید
      این خانواده تفکرش در همین حده و باید پسر با منطق بتونه نظرشون رو تغییر بده … در این مورد مراجعه به مشاور میتونه موثر باشه ولی با تفاسیری که شما در مورد ایراد به پالتو شما گرفتن فکر کنم مشکل رو باید جای دیگه جستجو کنید

      پاسخ
      • ترانه
        ترانه گفته:

        مشکل رو کجا باید جستجو کنیم؟ واقعا خیلی همه چیز برامون غیرمنطقیه.خانواده ی خیلی حسودی هم داره اونطور که من شناختم

« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *