در بسیاری از جوامع به دلایل مختلف در سن ازدواج جوانان تاخیر ایجاد می شود که اگر تاخیر به وجود آمده بسیار زیاد باشد، صدمات جبران ناپذیری را وارد می کند.

پس ما در این جوامع لزوما باید در انتظار عواقب و حوادث سوء فردی ، خانوادگی واجتماعی باشیم که در اینجا به تعدادی از عواقب اشاره میکنیم.

سن زیاد ازدواج

۱)      توسعه ی ناهنجاری های اخلاقی

۲)      افزایش روابط سوء اخلاقی و جنسی در جامعه

۳)      بالا رفتن توقعات دختران و پسران

۴)      سخت شدن انتخاب برای دختر و پسر

۵)      بیماری های روانی و نابسامانی های تربیتی از قبیل تمرد ،انزوا و ..

۶)      بی رنگ شدن جلوه های عاطفی ازدواج

۷)      عادت کردن به بی مسئولیتی

دلایل بالارفتن سن ازدواج

از نگاه “سایت مشاور ازدواج ” بالا رفتن سن ازدواج سبب ایجاد اختلالات بعدی در رابطه خواهد شد.

یکی از دلایل بسیار مهم بالارفتن سنین ازدواجی در سطح دنیا شرایط اقتصادی و وضعیت معیشتی است.

علارغم اینکه درجامعه ما ازدواج یک امر پسندیده است

سخت شدن شرایط اقتصادی همچنین طولانی شدن مراحل تحصیلی و شغلی از دیگر علل بالا رفتن سن ازدواجی است.

یه این نکته باید توجه داشت که بالا رفتن سن ازدواج ممکن است برای دختر و پسر به یک اندازه نباشد.

حال باید دید که دلایل بالا رفتن سن ازدواج چیست که این خود از مسائل اقتصادی سرچشمه می گیرد.

عواقب دیر ازدواج کردن

می تواند عواقب مختلفی داشته باشد، از جمله:

  • احساس تنهایی و پوچی: ازدواج می تواند به تامین نیازهای عاطفی و اجتماعی افراد کمک کند. دیر ازدواج کردن می تواند باعث شود که افراد احساس تنهایی و پوچی کنند، زیرا آنها کسی را ندارند که با او صمیمیت داشته باشند و با او زندگی مشترک داشته باشند.
  • مشکلات باروری: با افزایش سن، احتمال بارداری و زایمان کاهش می یابد. دیر ازدواج کردن می تواند باعث شود که افراد نتوانند فرزنددار شوند.
  • افزایش خطر طلاق: با افزایش سن، انعطاف پذیری افراد کاهش می یابد. این امر می تواند باعث شود که افراد در برابر مشکلات زندگی مشترک آسیب پذیرتر باشند و احتمال طلاق در آنها افزایش یابد.
  • مشکلات مالی: هزینه های زندگی مشترک با افزایش سن افزایش می یابد. دیر ازدواج کردن می تواند باعث شود که افراد با مشکلات مالی بیشتری در زندگی مشترک مواجه شوند.

البته، دیر ازدواج کردن همیشه با عواقب منفی همراه نیست. برخی از افراد ممکن است در سنین بالا ازدواج کنند و زندگی مشترک موفقی داشته باشند. با این حال، در مجموع، دیر ازدواج کردن می تواند خطرات و چالش های بیشتری را برای افراد ایجاد کند.

راهکار برای کاهش عواقب دیر ازدواج کردن

در اینجا چند راهکار برای کاهش عواقب دیر ازدواج کردن آورده شده است:

  • آماده سازی برای ازدواج: قبل از ازدواج، افراد باید زمان کافی برای شناخت خود و نیازهای خود داشته باشند. آنها همچنین باید در مورد مسائل مهم زندگی مشترک مانند فرزندآوری، سبک زندگی و انتظارات از یکدیگر به توافق برسند.
  • مشاوره قبل از ازدواج: مشاوره قبل از ازدواج می تواند به افراد کمک کند تا در مورد سازگاری با یکدیگر و حل مشکلات احتمالی در زندگی مشترک اطلاعات بیشتری کسب کنند.
  • آموزش های قبل از ازدواج: آموزش های قبل از ازدواج می تواند به افراد کمک کند تا مهارت های لازم برای زندگی مشترک موفق را بیاموزند.

با اتخاذ این راهکارها، افراد می توانند تا حدی از عواقب دیر ازدواج کردن خود بکاهند.

فشار روانی پدر بر دختر

سلام من دختر ۲۳ سالم.من از بچگی مشکلات خانوادگی دارم.پدرم هر نظری که مخالفش باشه به شدت عصبی میشه و شاهد کتک زدن مامانم توسط بابام بودم.۴ ساله من هرچی میگم پدرم باورم نمیکنه اونم علتش اینه که یکبار بی اطلاعش در سن ۱۷ سالگی بیرون رفتم و از مامانم اجازه گرفتم هم من و مامانم رو به شدت دعوا کرد.از اون به بعد بهم اعتماد نداره با مادرم ۳ سالی میشه حرف نمیزنن و فقط زندگی میکنن.خواهرم تو ۱۵ سالگی واسه همیشه رفت خونه عمم زندگی کرد.یک سال با خواهرم قهر بود و بعدها ارتباطشون درست شد.من حتی تا دانشگاه رفتن هم با خود پدرم میرفتم اگه جایی رفته باشم همش می ترسم که نکنه دنبالم کنه و بفهمه.۱ ساله با پسری دوست شدم که از ترسم به بابام معرفیش کردم و قصدمون ازدواجه و همه چی از نظر خودم و دوست پسرم خوبه و مشکلی هم باشه تو حل کردنش هرکاری ازمون برمیاد میکنیم و در واقع نمیخوام ازدواج کنم که از این مشکلات فرار کنم و فقط طرفم از نظر معیارهام نزدیکه بهم.هر دو طرف خانواده ها میدونن پدر من میگه که باید بیان خواستگاری و از نظر خانواده طرفم مدت آشنایی .میتونم بگم که جمع بیرون رفتنامون شاید به زور به ۱۵۰ ساعت برسه و با توجه به شرایط کرونا خیلی جاها نشده بریم و تو موقعیت های مختلف همو بسنجیم و به نظر خودمم تایم آشنایی کمه اما پدرم اجازه نمیده دیگه بیرون برم و من حیفم میاد رابطه به این خوبی که شاید به نتیجه های خوب برسیم خراب شه اما نمیدونم چیکار کنم!اینم بگم که پدرم طرفمو دیده و از نظرش پسر خوبیه و خانواده داره.اما خواهرمم کسیو دوست داشت که ۴ سال صبر کرد بیان خواستگاریش اما تا اومدن مادر طرف راضی نبود و بهم خورد و از اون به بعد همش طرفم مقایسه میشه با دوست پسر خواهرم که هرچی زمان کمتر بدم به نفعمه و اینم مثل اون یکی میشه…اینم بگم که خواهرم با دوست پسرش مشاوره رفته بودن و از اولم گفتن که فرد مناسبی برای هم نیستن و کلا پارتنر خواهرم آدم ازدواج نیست و قصدی براش نداره اما با این حال ادامه داد و اینطوری شد.من باید چیکار کنم؟من واقعا میخوام آشناییم ادامه دار بشه و حتی اگه اشتباه باشه با علاقه ایم که باشه مسئولیتشو خودم قبول کنم.میخوام این راهو برم و مسئولش خودم باشم.این بیرون نرفتنا هم منو و هم پارتنرمو اذیت میکنه و دو تامون داریم میجنگیم که بهم برسیم.من هیچ جا نمیتونم تنهایی برم و این اذیتم میکنه.بعد مدت ها با دوستام رفتم بیرون و همش متهم شدم که با طرفم بیرون رفتم در صورتی که اینطور نبود.حتی درست نمیتونم با دوستام وقت بگذرونم و چون دانشجوام و رشتم سنگینه و تحویل پروژه دارم تا اتمام پایان نامم نمیتونم سرکار برم و همش حس حبس شدن دارم.من تقریبا کل روزم به خواب میگذره و شبا بیدارم تا دیر وقت.حتی نمیخوام پاشم فعالیتی کنم و اینا آزارم میده و دلم نمیخواد اینجوری باشم و میدونم واسه زندگی آیندم اینجوری بودنم اصلا با وضعیت الان جامعه خوب نیست من باید چیکار کنم؟

قابل درک هست که این سبک رفتاری پدر برای شما با فشار روحی زیادی همراه می باشد اما در اینجا چند مسئله وجود دارد که به صورت جدا گاه سعی می کنم بیان کنم با توجه به تاپیک شما .

  1. در اول اینکه بهتر است رابطه پدر و مادر را به خودشان واگذار کنید چون پدر و مادر شما افراد بالغی می باشند اگر مادر شما با شناخت چندین ساله ای که دارد تمایلی به ادامه و تجربه این مسیر نداشته باشند می توانند در مسیر جدایی اقدام کنند اما اینکه با ایشان مانده اند هرچند که چند مدت هست سکوت کرده اند و ارتباطی ندارند یعنی طلاق عاطفی گرفته اند این نشان می دهد که مادر شما دلایلی دارند که مورد احترام می باشد و بهتر است تصممی گیری در این مورد را به خود ایشان واگذار کنیم.
  2. دوم در مورد رابطه شما با این آقا بدون در نظر گرفتن دیدگاهای پدر شما یک سال می باشد که این آقا را می شناسید و اگر واقعا هدف ازدواج باشد این میزان شناخت برای ادامه تصمیم گیری در جهت ازدواج تا زمان فعلی کافی می باشد و بقیه مسیر بهتر است که تحت نظر خانواده ها طی شود تا برای شما نیز فرصت شناخت بیشتر با ارتباط بیشتر ایجاد شود در کنار اینکه خانواده نیز اعتماد بیشتری می توانند به فرد مقابل شما داشته باشند .
  3. سوم در مورد پدرتان می باشد هرچند که بسیاری از رفتارهای ایشان آسیب زا می باشد و شاید بتوانیم بیان کنیم که افراطی هست اما دقت کنید که با تمام تفاوت های فرهنگی و نسلی که با شما داشته اند سعی در درک شرایط شما و رابطه شما دارند و در این مسیر مانع روابط شناختی شما با این آقا نشده اند و این بسیار قابل احترام می باشد اما اینکه شما بخواهید زمان زیادی را بیرون باشید و یا با این آقا سپری کنید از نظر روانشناسی نیز سازندگی ندارد و پدر شما نیز براساس نگرانی هایی که دارند در این مسیر سعی در مراقبت از شما دارند بهتر است در کنار احترام به احساسات خودت به این موارد نیز توجه داشته باشید و اگر بتوانید این موراد را جدا از هم بررسی کنید می توانید نتیجه گیری بهتری داشته باشید.
  4. موضوع مهم دیگر شرایط روحی خود شما می باشد اگر شما بخواهید دائم با فکر کردن و یا به دنبال مقصر بودن این مسیر رشدی خود را سپری کنید خب این در اول آسیب روحی برای خودتان به دنبال دارد( من تقریبا کل روزم به خواب میگذره و شبا بیدارم تا دیر وقت.حتی نمیخوام پاشم فعالیتی کنم و اینا آزارم میده) این جمله شما می تواند نشان از شرایط روحی شما داشته باشد در این مسیر بهتر است در احترام به خودتان برای زندگی روزانه برنامه ریزی داشته باشید و در این مسیر با توجه به موراد بالا سعی کنید که در مورد رابطه خد نیز تصمیم گیری کنید در کنار اینکه مشاوره پیش از ازدواج را نیز دریافت کنید تا بتوانیم با بررسی شرایط هردوی شما در این مسیر به تصمیم گیری بهتر شما کمک کنیم.
  5. در مورد پدرتان و مادرتان نی زاگر بتوانید آنها را تشویق به مراجعه به زوج درمانگر کنید شاید بتوانیم به آنها نیز کمک کنیم تا بتوانند مسیر بهتری را تجربه کنند.

سایت مشاوره قبل ازدواج به شما در رابطه با این موضوع کمک خواهد کرد

منبع: سامانه پرسش و پاسخ مشاور