تست عشق استنبرگ!

عشق چیست؟ وقتی می‌گوییم عاشق شده ایم دقیقا منظورمان چیست؟ آیا همه عشق ها مثل هم هستند؟ چرا بعضی روابط عاشقانه پایدارتر از بقیه هستند؟

مساله عشق یکی از مهم ترین و مورد بحث ترین مسائل در بین انسان ها می باشد که برای سالیان متمادی یکی از موضوعات مورد علاقه فیسوفان، شاعران، نویسندگان و دانشمندان بوده است و هر کدام تعریف و تفسیری از این موضع داشته اند؛ معنی کلمه عشق برای هر شخص متفاوت است زیرا هر فرد نگاهی متفاوت به عشق و چیزی که عاشقش است دارد.

موضوع عشق همچنین یکی از موارد مورد بحث در روانشناسی است و نظریه های مختلفی مثل ندیدگاه یونگ، فروید، اریک فروم، راوین یاوم و …  برای توصیف آن وجود دارد؛ یکی از مهم ترین نظریه ها در مورد عشق، نظریه مثلث عشقی استرنبرگ است که بر مبنای روان سنجی استوار می باشد. در این مقاله در مورد نظریه مثلث عشقی استرنبرگ صحبت خواهیم کرد و در پایان تست عشق استنربرگ که یک آزمون عشق معتبر است را قرار خواهیم داد.

نظریه مثلث استرنبرگ

رابرت استرنبرگ (Robert Sternberg) از دانشمندان مطرح در زمینه روانشناسی شناختی، سعی کرد پاسخ دقیقی برای سوالاتی که در بالا به آن ها اشاره شد، پیدا کند؛ پاسخی که امروز مثلث استرنبرگ یا مثلث عشق نامیده می شود.

در نظریه دکتر استرنبرگ مفهوم عشق مثلثی است که از سه جزء زیر تشکیل شده است:

  • صمیمیت: که شامل احساس نزدیکی و راحتی در بیان احساسات بین دو نفر است.
  • اشتیاق: که شامل احساسات و خواسته هایی است که منجر به جذب فیزیکی، عاشقانه و ارتباط جنسی می شود.
  • تعهد: که شامل احساساتی می شود که فرد را به ماندن در کنار کسی و حرکت به سمت اهداف مشترک سوق می دهد و شامل وفاداری، مسئولیت پذیری و وظیفه شناسی طرفین یک رابطه می باشد.

یافتن تعادل بین نیاز فیزیولوژیکی به رابطه جنسی و نیاز به عشق ضروری است. از ترکیب هر یک از سه راس این مثلث، نوعی عشق حاصل می شود که در ادامه آن ها را بیان خواهیم کرد.

انواع عشق

سه مولفه عشق به صورت سیستمی با هم تعامل دارند. وجود یک جزء از عشق یا ترکیبی از دو یا چند جزء، هشت نوع تجربه عشقی را ایجاد می کند. عشق می تواند در طول یک رابطه نیز دچار تغییر شود.

  • فقدان عشق

زمانی که در یک رابطه هیچ کدام از سه راس مثلث وجود نداشته باشد، فقدان عشق اتفاق می افتد. این حالت در روابطی مثل رابطه دو همکار وجود دارد.

  • دوستی

این نوع عشق زمانی است که مؤلفه صمیمیت وجود داشته باشد، اما احساس اشتیاق یا تعهد به معنای عاشقانه وجود نداشته باشد. عشق دوستی می تواند ریشه اشکال دیگر عشق باشد.

  • شیفتگی

شیفتگی با احساس شهوت و اشتیاق جسمانی بدون صمیمیت و تعهد مشخص می شود. ، زمان کافی برای ایجاد حس عمیق صمیمیت، عشق رمانتیک یا عشق کامل وجود نداشته است و ممکن است در نهایت پس از مرحله شیفتگی ایجاد شوند و یا حتی شعلع این شیفتگی بعد از رسیدن به معشوق سریع خاموش شود. شیفتگی اولیه اغلب بسیار قدرتمند است.

  • عشق خالی

عشق پوچ، عشقی با تعهد بدون شور یا صمیمیت است. گاهی اوقات، یک عشق قوی به عشق پوچ تبدیل می شود. عکس این اتفاق نیز می تواند رخ دهد. به عنوان مثال، یک ازدواج سنتی که از قبل هیچ آشنایی و علاقه ای صورت می گیرد شود، اما در طول زمان به شکل دیگری از عشق تبدیل می شود.

  • عشق رمانتیک

عشق رمانتیک از طریق صمیمیت و اشتیاق جنسی، افراد را از نظر عاطفی پیوند می دهد. طرفین در این نوع روابط گفتگوهای عمیقی دارند که به آن ها کمک می کند تا مسائل و جزییات زندگی شخصی یکدیگر را بدانند. آن ها از اشتیاق و محبت جنسی نیز لذت می برند. اما این زوج ها در نقطه ای هستند که برای تعهد بلندمدت یا برنامه های آینده هنوز بلاتکلیف هستند.

  • عشق همراه

عشق همراه نوعی عشق صمیمی، اما غیر پرشور است. این عشق شامل مؤلفه صمیمیت و مؤلفه تعهد مثلث است و از دوستی قوی تر است، زیرا یک تعهد طولانی مدت وجود دارد، اما میل جنسی در این نوع رابطه بسیار کم است یا اصلا وجود ندارد.

این نوع عشق اغلب در ازدواج هایی یافت می شود که شور و شوق در آن از بین رفته است، اما این زوج همچنان محبت عمیق یا پیوند قوی با هم دارند. عشق بین دوستان بسیار نزدیک و اعضای خانواده را می توان از این دسته دانست.

  • عشق فریبنده( هیجان مدار)

در این نوع عشق، تعهد و اشتیاق وجود دارد در حالی که صمیمیت وجود ندارد. عشق فریبنده که در آن اشتیاق جنسی زیاد است و فرد بدون اینکه فرصت صمیمی شدن را به رابطه بدهد، وارد تعهد و ازدواج می شود. اغلب، مشاهده این موضوع باعث می‌شود، دیگران در مورد اینکه چگونه این زوج می‌توانند اینقدر هیجانی باشند سردرگم می‌شوند. متأسفانه، چنین ازدواج هایی اغلب به نتیجه نمی رسند.

  • عشق کامل

عشق کامل از هر سه جزء تشکیل شده و نشان دهنده یک رابطه ایده آل است. زوج هایی که این نوع عشق را تجربه می کنند چندین سال پس از رابطه جنسی خود هنوز هم رابطه جنسی عالی دارند. آن ها نمی توانند خود را با هیچ کسِ دیگری تصور کنند، همچنین بدون شریک زندگی خود نمی توانند خود را واقعاً شاد ببینند. طرفین این رابطه، در طول زمان موفق شده اند بر تفاوت ها غلبه کنند و با عوامل استرس زا روبرو شوند.

به گفته دکتر استرنبرگ، حفظ عشق کامل ممکن است سخت تر از دستیابی به آن باشد، زیرا اجزای عشق باید به مرحله عمل برسند. بدون رفتار و بیان عشق، اشتیاق از بین می رود و عشق به نوع همنشینی بازگردد.

تست عشق استرنبرگ

در ادامه تست عشق استنربرگ را آورده ایم. این تست شامل ۴۵ سوال می باشد که ۱۵ جمله اول، صمیمیت، ۱۵ جمله بعدی، هوس و ۱۵ جمله آخر تعهد را در رابطه شما می سنجد. پاسخ هر سوالی عددی بین ۹-۱ می باشد که در آن اصلا= ۱ و به طور کامل= ۹ می باشد، دیگر گزینه ها نیز یکی از اعداد بین ۱ تا ۹ می باشد. شما باید براساس آن چه در رابطه خود احساس می کنید، یکی از گزینه ها را انتخاب کنید.

۱- به شدت در فکر راحتی “………” هستم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۲- با “………” روابط بسیار گرمی دارم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۳- در مواقع دشوار می توانم روی “………” حساب کنم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۴-  “………” می تواند در مواقع دشوار روی من حساب کند.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۵- آماده ام هر چه دارم با “………”  قسمت کنم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۶-“………” خیلی مرا از نظر عاطفی حمایت می کند.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۷-“………” را از نظر عاطفی خیلی حمایت می کنم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۸- با “………” خیلی خوب ارتباط بر قرار می کنم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۹- در زندگی خود خیلی به “………” بدهکار هستم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۱۰- خیلی خودم را به “………” نزدیک احساس می کنم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۱۱- با “………” روابط بسیار خوشایندی دارم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۱۲- به نظر خودم “………” را خوب درک می کنم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۱۳- “………” مرا خیلی خوب درک می کند.  

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۱۴- فکر می کنم که می توانم به “………” افتخار کنم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۱۵- برخی اسرار خودم را در اختیار “………” می گذارم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۱۶.هیچ چیزی مرا به اندازه دیدن “………” بر نمی انگیزد.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۱۷.تعجب می کنم که در طول روز نیز خواب “………” را می بینم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۱۸.رابطه من با “………” خیلی رمانتیک است.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۱۹.شخصا،  “………” را خیلی جذاب می دانم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۲۰.به نظر من “………” یک فرد و ایده آل است.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۲۱- اصلا نمی توانم فکر کنم که فرد دیگری مثل “………” بتواند مرا این قدر خوشحال کند.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۲۲- ترجیح می دهم با “………” باشم نه با هرکس دیگر.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۲۳- هیچ چیزی مهم تر از رابطه من با “………” نیست.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۲۴- دوست دارم که با “………” رابطه فیزیکی داشته باشم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۲۵- در رابطه من با “………” تقریبا سحر و جادو وجود دارد.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۲۶- واقعا “………” را می پرستم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

 

۲۷- نمی توانم بدون “………” زندگی کنم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۲۸- رابطه من با “………” خیلی هوس انگیز است.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۲۹- وقتی فیلم های عاشقانه نگاه می کنم و وقتی رمان های عشقی می خوانم به یاد “………” می افتم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۳۰- در مورد “………” همیشه خیال پردازی می کنم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۳۱- متقاعد شده ام که “………” را دوست دارم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۳۲- تلاش من این است که رابطه ام را با “………”  حفظ کنم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۳۳- به علت تعهدی که نسبت به “………”  دارم ، اجازه نمی دهم کسی بین ما دخالت کند.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۳۴- معتقدم که رابطه من با “………”  همیشه ثابت خواهد بود.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۳۵- هیچ چیزی نمی تواند در تعهد من نسبت به “………”  خلل وارد شود.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۳۶- عشق من نسبت به “………”  تا آخر عمرم باقی خواهد ماند.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۳۷- همیشه نسبت به “………”  احساس مسئولیت خواهم کرد.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۳۸- تعهد من نسبت “………”  بسیار سفت و سخت است.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۳۹- نمی توانم تصور کنم که بین من و “………”  فاصله بیفتد.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۴۰- در مورد عشق خود نسبت به “………”  تردید ندارم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۴۱- رابطه خودم را با “………”  دائمی می دانم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۴۲- رابطه خودم را با “………” یک تصمیم گیری عاقلانه می دانم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۴۳- خودم را نسبت به “………”  مسئول می دانم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۴۴- تصمیم دارم به رابطه خود با “………”  ادامه دهم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

۴۵- حتی زمانی که “………” رفتار نامناسب دارد، سعی می کنم رابطه خود را با او حفظ کنم.

  • اصلا
  • خیر
  • شاید کمی
  • کمی
  • به طور متوسط
  • کمی بیش از متوسط
  • بلی
  • خیلی
  • به طور کامل

تفسیر تست عشق استرنبرگ

همان طور که گفته شود، هر گزینه در تست عشق عددی بین ۱تا ۹ می باشد. اعدادی را که در جلو هر گروه ۱۵ جمله ای گذاشتید جمع کنید تا سطح شما در سه عنصر مثلث عشق معلوم شود.

پس از بدست آمدن مجموع اعداد هر سه مولفه، می توانید با کمک گرفتن از مطالبی که گفته شد، به ارزیابی نسبی از میزان عشق در رابطه خود برسید و نوع عشق خود را تشخیص دهید.

نکته پایانی: هر رابطه ای منحصر به فرد است!

به گفته دکتر استرنبرگ، اهمیت هر یک از اجزای عشق ممکن است از فردی به فرد دیگر و از زوجی به زوج دیگر متفاوت باشد. هر سه مولفه برای یک رابطه عاشقانه ایده آل مورد نیاز هستند، اما مقدار مورد نیاز هر جزء از یک رابطه به رابطه دیگر یا حتی در طول زمان در یک رابطه متفاوت است. دانستن نحوه تعامل اجزاء به برطرف کردن مشکلات و بهبود رابطه می تواند کمک کند.

تست عشق: چگونه بفهمیم که واقعاً عاشق هستیم؟

عشق یکی از پیچیده‌ترین و زیباترین احساسات انسانی است. همه ما در مقطعی از زندگی خود عاشق شده‌ایم، اما تشخیص اینکه آیا این عشق واقعی است یا خیر، همیشه آسان نیست. تست عشق می‌تواند به ما کمک کند تا احساسات خود را بهتر درک کنیم و بفهمیم که آیا واقعاً عاشق هستیم یا خیر.

انواع تست عشق

تست‌های عشق مختلفی وجود دارد که می‌توانید برای ارزیابی احساسات خود استفاده کنید. برخی از این تست‌ها بر اساس سوالات خودشناسی هستند، در حالی که برخی دیگر بر اساس پاسخ‌های شما به موقعیت‌های فرضی استوار هستند.

تست‌های خودشناسی

تست‌های خودشناسی عشق معمولاً شامل مجموعه‌ای از سوالات هستند که به شما کمک می‌کنند تا احساسات خود را در مورد شریک زندگی خود درک کنید. این سوالات ممکن است در مورد میزان علاقه شما به شریک زندگی خود، میزان اهمیت او برای شما و میزان رضایت شما از رابطه شما باشد.

مثال:

  • سوال: آیا فکر می‌کنید شریک زندگی شما بهترین دوست شماست؟
  • پاسخ: بله، او بهترین دوست من است. ما همیشه می‌توانیم با هم صحبت کنیم و از حضور یکدیگر لذت می‌بریم.

تست‌های موقعیتی

تست‌های موقعیتی عشق معمولاً شامل مجموعه‌ای از موقعیت‌های فرضی هستند که باید پاسخ دهید. این موقعیت‌ها ممکن است در مورد نحوه رفتار شما در شرایط مختلف با شریک زندگی خود باشد.

مثال:

  • موقعیت: شریک زندگی شما در یک تصادف رانندگی مجروح می‌شود. شما چه می‌کنید؟
  • پاسخ: من به بیمارستان می‌روم و در کنار او می‌مانم. من هر کاری که لازم باشد انجام می‌دهم تا او را بهبود بخشم.

چگونه یک تست عشق معتبر را انتخاب کنیم؟

هنگام انتخاب یک تست عشق، مهم است که یک تست معتبر را انتخاب کنید. یک تست معتبر تستی است که توسط متخصصان توسعه یافته است و توسط تحقیقات علمی پشتیبانی می‌شود.

تعدادی از تست‌های عشق معتبر وجود دارد که می‌توانید از آنها استفاده کنید. برخی از این تست‌ها عبارتند از:

  • تست عشق آرگاس
  • تست عشق هگزاکو
  • تست عشق روسو
  • تست عشق وارنر

چگونه از یک تست عشق استفاده کنیم؟

برای استفاده از یک تست عشق، دستورالعمل‌های ارائه شده را دنبال کنید. معمولاً باید تست را به تنهایی و در یک مکان آرام انجام دهید.

تست عشق نتیجه قطعی نمی‌دهد

تست عشق یک ابزار مفید است، اما نتیجه قطعی نمی‌دهد. تست عشق فقط می‌تواند به شما کمک کند تا احساسات خود را بهتر درک کنید و بفهمید که آیا واقعاً عاشق هستید یا خیر.

نتیجه تست عشق را چگونه تفسیر کنیم؟

اگر نتیجه تست عشق شما نشان داد که عاشق هستید، این بدان معنا نیست که رابطه شما تضمین شده است. عشق یک احساس پیچیده است که می‌تواند با گذشت زمان تغییر کند.

اگر نتیجه تست عشق شما نشان داد که عاشق نیستید، این بدان معنا نیست که رابطه شما محکوم به شکست است. ممکن است هنوز احساساتی نسبت به شریک زندگی خود داشته باشید، اما این احساسات عاشقانه نباشد.

سخن پایانی

تست عشق می‌تواند یک ابزار مفید برای ارزیابی احساسات شما باشد. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که تست عشق یک ابزار کامل نیست و نمی‌تواند به شما بگوید که آیا واقعاً عاشق هستید یا خیر.

عشق احساسی است که در زندگی هر فرد خواه و ناخواه تجربه شده و می تواند درس های بزرگی را به فرد داده و یا زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد. اما شناختن عشق واقعی و ابعاد و جنبه های آن کاری بسیار سخت بوده است زیرا این احساسات و عواطف جنبه های فرعی بسیاری داشته و نمی توان شناخت درستی از آن به دست آورد. عشق و یا هوس احساساتی هستند که بسیار نزدیک به هم بوده و مرز بین آنان برای شناخت بسیار باریک می باشد. بنابراین برای شناخت این حس، باید دست به دامان افراد با تجربه و متخصص در این زمینه شد و با انجام انواع تست عشق به اطلاعات خود افزود.

مرکز مشاوره ازدواج

مرکز مشاوره ازدواج مبتکر در برگزاری انواع تست ها در زمینه تست عشق ، روانشناسی عشق و کمک به هوطنان عزیز و در راستای بهبود بخشیدن به معضلات اجتماعی کشور با کمک مشاوران و متخصصان در این زمینه اقدام به برگزاری تست روانشناسی عشق کرده و به کمک علم روانشناسی و نتایج به دست آمده به شما اعلام می کند که چه احساسی را تجربه کرده و یا برای داشتن یک زندگی عشقی خوب چه کارهایی را باید انجام دهید.

تست عشق در این مرکز با جدیدترین روش ها انجام شده و شما می توانید با تکیه به نتایج آن زندگی خود را کامل نمایید. روانشناسی عشق علاوه به کمک به زندگی شما نحوه برخورد با جنس مخالف و همچنین چگونگی حس تعهد و داشتن صمیمیت و نزدیکی با او را به شما آموزش می دهد. بنابراین برای انجام این تست های عشق و تست جدید عشق کافی است به مرکز مشاوره ازدواج مراجعه نمایید.

میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت مشاوره ازدواج مراجعه کرده یا با شماره ۰۲۱۲۲۳۵۴۲۸۲ تماس حاصل کنید.

منبع:مرکزمشاوره.com

 مشاوره در برترین مراکز مشاوره مورد تایید کانون مشاوران ایران

مرکز مشاوره ازدواج

71 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر
  1. mmm
    mmm گفته:

    سلام من ۲۲سالمه سال قبل با یه اقایی نامزد کردیم ولی من هیچ حسی بهش نداشتم و کم کم ازش متنفر شدم بخاطر کاراش و نامزدیم رو به هم زدم اینم بگم که جواب مثبت دادنم به اصرار خانواده بود.
    همون موقع تو دانشگاه یه پسری بود که همیشه کمکم میکرد فقط یه دوست بود برام ولی کم کم به همدگیه وابسته شدیم سعی میکردیم به هیچ عنوان دوتایی بیرون نریم و زیاد حرف نزنیم که حس از بین بره.اون پسر ۲سال از من کوچیکتر بود و به همین دلیلم باهاش راحت بودم.
    الان با پسری برای ازدواج اشنا شدم که هرطوری حسابش رو میکنم همه معیارام برای ازدواج رو داره و خیلی خیلی منو دوست داره.دوستش دارم ولی نه عاشق .روی اون پسره که از من کوچیتره حساس شده و از پسره خواست حتی در حد هم کلاسی هم با من حرف نزنه اونم قبول کرد.یه جورایی حس بدی دارم مثل ادم خیانتکاری که با چند نفره.ولی من جز اون با کسی حرف نمیزنم خانواده ها هم در جریانن و قراره یه مدت دیگه بیاد خواستگاری.به نظرتون چیکار کنم که دیگه حساس نباشه؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      دوست عزیز اولا که مساله نامزدی ابتدایی شما طبق گفته خودتون عمدی نبوده و خوب به اصرار خانواده بوده در نهایت تمایل نداشتید و طلاق صورت گرفته است .در مورد مساله دوم و صحبتی که در حد هم کلاسی اگر باشد اشکالی ندارد پس شما تا اینجا اصلا نباید بحث خیانت و مسائل حاشیه ای را مطرح کنید و این درست نیست .در مورد مساله ازدواج اینجا باید بپذیرید به هر حال برای هر فردی ارتباطات همسر با نامحرم اهمیت پیدا می کند و اصلا مبحث اعتقادی نیست و کاملا مساله مربوط به خصوصیات اقایون است ایشون قصد ازدواج با شما رو دارند و خوب از این ارتباط ناراضی هستند و تا حدی حق دارند وقتی رفتار طرف مقابل را می توانید دلیلی بر شکاکیت و مشکلات روحی و روانی بگذارید که این فرد حساسیت بیش از حد داشته باشد نخواهد شما با هیچ فردی در ارتباط باشید مدام شما را چک کند و این مسائل و خوب قبل از ازدواج این بدبینی ها مشخص می شود ولی قبول کنید ایشون به شما علاقه دارند و هر مردی مردها را بهتر می شناسد شاید شما قصد رابطه هم کلاسی را داشته باشید و تا همین حد ولی ایشون به دلیل علاقه به شما دوست ندارد با نامحرم در ارتباط باشید و طبیعی است .پس شما اگر در این زمینه حساس شدند نیازی نیست حساسیت ایشون رو کم کنید به هر حال در ازدواج مساله تعهد داشتن امری است ضروری که هر دو باید رعایت کنید شما هم وقتی ایشون همسر شما باشند قطعا روی روابط با سایر خانم ها حساسیت نشان خواهید داد در هر حال برای تردید و شک مرضی از طبیعی بودن می توانید با هم به مشاوره پیش از ازدواج هم مراجعه کنید امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم درستی بگیرید.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
      موفق باشید

      پاسخ
  2. ناشناس
    ناشناس گفته:

    سلام دختری هستم ۲۵ ساله خواستگاران زیادی دارم ولی خانواده ام به بهانه های مختلف جواب رد میدهند و حتی شده که گاهی وقتها خواستگارانم را بدون اطلاع از من رد میکنند در حال حاظر خواستگار دارم و دو سالی هست که کاملا طرفمو میشناسم خیلی همدیگر را دوست داریم و باز هم با ایم مخالفت میکنن حتی تو فکر رفتن و شکایت هستیم خواستم کمکم کنین که اگه بخوام شکایت کنم از خانواده ام ایا بعدا مشکلی پیش نمیاید

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      دوست عزیز یعنی به طور کل تمایل به ازدواج شما ندارند یا مساله چیز دیگری است .بهتر است اگر فردی در اشنایان می شناسید که اگر صحبت کنند مساله حل شود اقدام کنید .درست نیست به خاطر این مساله که نیاز به حمایت خانواده دارد شما از انها شکایت کنید طرف مقابل شما هر چند عاشق شما باشد مطمئن باشدی وقتی ببیند که خانواده همراه نیستند در مواقع بحرانی ممکن است واکنش هایی که خوشایند شما نباشد نشان دهد و خوب این ضربه برای خود شما محسوب می شود .به هر حال شاید بهتر باشد به روانشناس مراجعه داشته باشید .چون از همه مسائل شما خبر نداریم شاید چیزی وجود دارد که خوب بی اطلاع هستیم به هر حال در تعاملات هر دو طرف تعامل موثر هستند .دقت کنید باید دلیل مخالت والدین شما مشخص شود .چون هر پدر و مادری ارزوشون خوشبختی فرزندشون است مگر در این بین مشکلی وجود داشته باشد به هر حال امیدوارم خوشبخت باشبد و مشکلتون مرتفع شود .
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
      موفق باشید

      پاسخ
  3. نسترن
    نسترن گفته:

    منکه والا عاشقی و تجربه نکردم تامیرسم مرحله ی دوسداشتن حس سردی از طرفم میکنم دیگه میزنیم بهم عشق کوآخه ماکه نتونستیم تجربه کنیم کمکم کنین لطفا

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      رابطه میان دو فرد در واقع تداخل عمل میدان انر‌ژی‌های آن دو است. هنگام برقراری ارتباط بین افراد، موانع بزرگ و کوچکی به وجود می‌آیند که ما اسم آنها را مشکل یا مانع می‌گذاریم. مشکلات باعث می‌شوند که انسان‌ها نتوانند ارتباط درستی بین میدان انرژی‌های یکدیگر به وجود بیاورند؛ بنابر‌این دعوا به وجود می‌آید و احتمال رنجش و ناراحتی بسیار بالا می‌رود. هنگامی که در رابطه شما مشکلی پیش می‌آید، دیگر نسبت به طرف مقابل خود احساس خوبی ندارید. دیگر رابطه، احساسات خوشایندی را بین شما ایجاد نمی‌کند. در واقع احساس خوبی ندارید و این احساس بد به خاطر مشکلی است که به وجود آمده است.

      بنابراین دو حق انتخاب بیشتر ندارید، یا می‌توانید وانمود کنید که هیچ مشکلی وجود ندارد و امیدوار باشید که بالاخره یک روز مشکلات(خود به خود!) به پایان می‌رسند، یا اینکه انتخاب کنید که مشکلات را حل و فصل کرده و بعد به احساس خوبی برسید.اگر به مشاجرات و مشکلاتی که معمولا بین زوج‌ها پیش می‌آید خوب دقت کنید می‌بینید که دلیل اصلی دعواها، موضوع مورد بحث نیست بلکه علت آن است که در آن لحظه، احساس دوست داشته شدن، مورد حمایت بودن و درک شدن نمی‌کنیم! هنگامی که دو نفر با یکدیگر مشاجره می‌کنند در رابطه احساسی و عاطفی میان آنها ضعفی به وجود می‌آید و جریان عشق میان آن دو متوقف می‌شود یا مشکلی به وجود می‌آورد.

      حل و فصل موقتی مشکل و دعوایی که بین آنها به وجود آمده ریشه اصلی مشکل نیست، بلکه دوری احساسی و عاطفی که بین دو نفر وجود دارد، منبع اصلی مشکل است، به همین دلیل است که بعضی اوقات بر سر موضوعی دعوا می‌کنید و به نظرتان می‌رسد که باید مشکل واقعی را حل کنید؛ اما مواقع دیگر می‌توانید بدون اینکه مسئله را حل و فصل کنید از آن بگذرید، بدون آنکه به راه‌حلی برسید و آن زمانی است که به یکدیگر توجه می‌کنید و مهربانی هنوز بین شما وجود دارد. اختلاف سلیقه و تفاوت دیدگاه همیشه وجود دارد، اما گاهی نمایش آن به گونه‌ای است که طرف مقابل حس می‌کند که تأیید نکردن و اختلاف سلیقه‌ها با او به این مفهوم است که انگار می‌خواهیم به او بگوییم اگر تو کاری کردی که من دوست نداشتم، پس من هم کاری می‌کنم تا عشقم را از تو بگیرم و بدین ترتیب از تو دور می‌شوم و اغلب در همین زمان است که شما احساس می‌کنید که رابطه‌تان سرد شده و صمیمت‌تان رنگ باخته است.

      چنانچه احساس می‌کنید دائم در مقابل همسر یا دوستتان می‌ایستید و با او اختلاف نظر دارید و کارها و نظراتش را تأیید نمی‌کنید یا آنها را نمی‌پذیرید به معنای آن است که تنش روحی و عاطفی زیادی در رابطه شما انباشته شده است.

      دلیل اینکه معمولا در ابتدای روابط، زوج‌ها با هم دعوا و مشاجرات کمتری دارند این است که ارتباط روحی میان آنها بسیار قوی است زیرا هنوز تنش احساسی زیادی در رابطه آنها به وجود نیامده. مثلاً بعضی از عادت‌های خاص همسر یا دوستتان ابتدا بسیار جالب یا حتی هیجان‌انگیز به نظر می‌رسد، اما پس از گذشت زمان زیادی- چون ارتباط ضعیف‌تر شده- همان خصوصیاتی که ابتدا برایتان جالب و بامزه بوده، حالا بسیار عذاب‌دهنده و کسل‌کننده خواهد بود و گاه تحمل‌تان را به‌پایان می‌رساند.

      هر‌گاه متوجه شدید که از طرف مقابلتان زیادی عیب‌جویی می‌کنید و مدام روی خصوصیات و ویژگی‌های منفی او متمرکز می‌شوید، به این معناست که از مخالفت و تفاوت سلیقه که بسیار طبیعی است که در هر رابطه‌ای وجود داشته باشد، به «تأیید نکردن و نپذیرفتن تعمدی» که الگوی ناسالمی است، تغییر موضع داده‌اید.ممکن است مدام از همسرتان شکایت کنید که نامرتب، نامنظم و بی‌ملاحظه است یا اصلاً شما را درک نمی‌کند؛ درواقع شما به جای اینکه از کار اشتباه او گله کنید، از خود او گله دارید و خودش را قضاوت می‌کنید، نه عملش را؛ بدین ترتیب او فکر می‌کند که شما با رفتار غلط او مخالفت نکرده‌اید بلکه با کل وجود و ماهیت خودش مخالف هستید.

      آیا تا به حال با خود فکر کرده‌اید که چرا طرف مقابل شما آنگونه که از او انتظار دارید رفتار نمی‌کند؟ آیا فکر نمی‌کنید که او گاهی موضوعات کوچک و سطحی را خیلی بزرگ جلوه می‌دهد؟ آیا گاهی فکر نمی‌کنید که آن قدر از دست او عصبانی هستید که حتی پس از تمام شدن دعوا بازهم نمی‌توانید او را ببخشید؟

      در اینگونه موارد باید توجه داشته باشید که همه ما حامل احساساتی از گذشته‌های خود هستیم که بسیاری از آنها مربوط به دوران کودکی‌مان می‌شوند. مثلاً ممکن است شما همیشه احساساتی ناشی از خشم به همراه داشته باشید زیرا هیچ‌گاه پدرتان نمی‌توانسته به شما محبت کند، یا حتی از هفته‌ گذشته، از همسرتان رنجیده‌اید، فقط به این خاطر که به شما بی‌توجهی کرده است. در واقع انبوهی از این احساسات است که فردیت و هویت خاص شما را تشکیل می‌دهد.

      یکی از خواص عشق و محبت این است که می‌تواند به خوبی عواطف را شناسایی و آنها را به اندازه کافی درشت‌نمایی کند. عشق می‌تواند احساسات قدیمی و سرکوب شده‌ای را که نیاز به ابراز شدن دارند شناسایی کند.هنگامی که به دیگران عشق می‌ورزید می‌توانید با خود واقعی‌تان بیشتر آشنا شوید و نیازهای عاطفی‌تان را بیشتر بشناسید. اما اگر در رابطه خود به دنبال دریافت عشق هستید و آن را دریافت نمی‌کنید، این باعث جدایی بین شما و طرف مقابل‌تان می‌شود که به دنبال آن دعوا و اختلاف نیز پیش می‌آید.

      همه ما احساسات ناشناخته و حل و فصل نشده بسیاری را با خود حمل می‌کنیم و هنگامی که اتفاق جدیدی می‌افتد، مثلا رابطه جدیدی را شروع می‌کنیم،انگار آن احساسات قدیمی دوباره زنده می‌شوند. در واقع به وجود آمدن عشق‌های جدید می‌تواند احساسات گذشته و حتی فراموش شده ما را دوباره زنده کند که در بسیاری از موارد هم باعث بروز اختلاف و کدورت می‌شود.

      فراموش نکنید اگر زوجی در ارتباط خود مدام به سرکوب احساسات و عواطف قدیمی خود بپردازند، کم‌کم احساسات واقعی‌شان را فراموش کرده و نمی‌توانند تشخیص دهند که واقعا چه می‌خواهند، اما هنگامی که صبرشان به سررسید و تحمل‌شان تمام شد بالاخره از آن رابطه بیرون می‌آیند و وارد رابطه دیگری می‌شوند و دوباره به تکرار همان خطاهای قبلی می‌پردازند و جالب است که بالاخره نتیجه می‌گیرند که حتما انتخاب‌شان اشتباه بوده است، در حالی‌که اغلب موارد اشتباه از انتخاب ما نیست، بلکه به دلیل ناتوانی ما در ابراز صحیح احساساتمان است؛ اینکه نمی‌توانیم با احساسات سرکوب شده قدیمی خود به خوبی کنار بیاییم.

      البته هر رابطه فراز و فرودهای بسیاری دارد و بروز هر مشکل می‌تواند فرصتی باشد برای صمیمیت و عشق بیشتر. اما بسیاری از افراد هنگام بروز مشکلات سعی می‌کنند از آنها فرار کنند زیرا می‌ترسند به مشکل دامن زده شده و بیشتر شود؛ حال آنکه این پنهان کردن مشکل است که بر شدت آن دامن می‌زند، نه مطرح کردن و حل صحیح آن.

      یکی از خصوصیات رایج بین اغلب زوج‌ها این است که معمولا احساسات واقعی خود را ابراز نمی‌کنند و همیشه احساس خود را به گونه‌ای دیگر- طوری که طرف مقابل نرنجد- نشان می‌دهند. شاید شما هم احساسات و عواطفتان را پنهان می‌کنید. بسیاری از ما حقیقت را نه تنها از دیگران بلکه از خودمان نیز پنهان می‌کنیم و بعد از مدتی از یاد می‌بریم که واقعاً چه احساسی داشته‌ایم. گاهی هنگام بروز مشکل، وقتی دیگران از ما سؤال می‌کنند که چه احساسی داری و چه مشکلی پیش آمده؟

      می‌گوییم نمی‌دانم! شما آن قدر احساسات خود را پنهان کرده‌اید که از یاد برده‌اید چگونه باید آنها را ابراز کنید؟ در واقع بیشتر مشکلات ارتباطی به این دلیل ایجاد می‌شوند که شما فقط بخشی از حقیقت را بازگو می‌کنید، نه همه آن را.هنگامی که ناراحت هستید و سعی می‌کنید علت‌ آن را به همسر یا دوست خود بگویید، احتمالا فقط درباره احساساتی مانند خشم، ناراحتی و عصبانیت خود سخن می‌گویید. در این گونه موارد به دور از مهربانی و ملاطفت سخن می‌گویید و همین باعث می‌شود گوش دادن به آنها بسیار مشکل و رنج‌آور باشد. اما فراموش نکنید که زیر لایه خشم شما، انگیزه عشق و میل به صمیمیت بیشتر نهفته است.

      بنابر این هنگامی که از همسرتان عصبانی هستید بدانید که در واقع او را دوست دارید و می خواهید نظرش را جلب کنید. هنگامی که از رئیس خود عصبانی هستید که چرا با شما بد رفتار کرده، در زیر این خشم علاقه به شغلتان و حفظ سمت‌تان نهفته است.

      شاید شما از خشم تنها به این دلیل استفاده می‌کنید که با رنجش و ترس خودتان روبه‌رو نشوید. در اینگونه مواقع از خودتان بپرسید آیا عاملی هست که شما از آن ترسیده باشید؟ گاهی اوقات به خودتان اجازه دهید گریه کنید و احساسات واقعی‌تان را بیشتر بروز دهید. هنگامی که اجازه می‌دهید رنجش، ترس و پشیمانی خود را ابراز کنید، رهایی روحی، عاطفی و حتی جسمانی زیادی احساس خواهید کرد و از عصبانیت و تحریک پذیری شما نیز به اندازه قابل ملاحظه‌ای کاسته خواهد شد.

      این بسیار طبیعی است که گاهی در روابط خود با دیگران مخالفت احساس می‌کنیم؛ به خصوص در مورد کسانی که به ما نزدیک هستند. مخالفت هنگامی اتفاق می‌افتد که در مقابل کارها، سخنان یا احساسات دیگران مقاومت می‌کنید و ناراحت می‌شوید و احساس می‌کنید بین شما جدایی افتاده است. اما فراموش نکنید که اگر مخالفت خود را با دیگران نشان ندهید یا اختلاف خود را حل نکنید، این اختلافات روی هم تلنبار می‌شوند و باعث کینه و ناراحتی زیادتر شما می‌شوند و در مرحله بعد نیز احساس طردشدگی می‌کنید. در اینگونه مواقع طرف مقابل شما از اینکه چه میزان و چرا از دست او ناراحت و عصبانی هستید، آگاه نیست زیرا شما انزجار و عصبانیت خود را نشان نمی‌دهید. بنابر این می‌بینید که اگر احساسات واقعی‌تان را نشان ندهید چه عواقب غیرقابل جبرانی را در پی خواهد داشت.

      به علاوه اگر در این مرحله باز هم به حل مشکل نپردازید و حقیقت را به طور کامل به همسرتان نگویید به مرحله جدایی می‌رسید. در این زمان معمولا خودتان را گول می‌زنید که رابطه هیچ ایرادی ندارد، در حالی که در آستانه خطر بسیار بزرگی

      قرار دارد و سرکوب احساسات همیشه می‌تواند بسیار مشکل‌آفرین باشد. در واقع یکی از جدی‌ترین مشکلات امروزی این است که بسیاری از انسان‌ها در حالتی شبیه به سرکوبی احساسی و عاطفی دائمی به سر می‌برند و هنگامی که دیگر نتوانند احساسات خود را سرکوب کنند به مواد مخدر، کار بیش از حد و تمامی روش‌های ناسالم دیگر روی می‌آورند تا بیش از پیش منفعل شوند.

      بنابر این اگر متوجه احساس ناخوشایندی در خود شدید حتما آن را با طرف مقابلتان در میان بگذارید زیرا در غیر این صورت امکان دارد رابطه شما حتی به جدایی منجر شود!

      پاسخ
  4. نازنین
    نازنین گفته:

    ببخشید به من کمک کنید من چهارساله بایه پسره احمقم اوایلش خیلی خچب بود بعداز مدتی باهم سرد شد عکس همکلاسیشو میفرستاد نمیدونم چکارکنم میخام جدابشم ولی نمیتونم چطور مطرحش کنم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      قطع رابطه عاطفی واقعا سخت است چون شامل دادن یا گرفتن خبر بدی است که عمیق ترین نقطه ضعف آدم ها به حساب می آید: ترس از اینکه دیگران نمی توانند دوستمان داشته باشند.

      متاسفانه اکثر ما روش درست قطع رابطه را بلد نیستیم: به همین خاطر نه فقط نمی تونیم ناراحتی قطع رابطه رو به حداقل برسانیم، بلکه با رفتارهای اشتباه، اوضاع را بر فرد مقابل سخت می کنیم و خودمان هم وارد وضعیتی می شویم که نمی توانیم رفتارهایمان را نقد کنیم.

      برخورد عاقلانه و اخلاقی با کسی که زمانی نگرانمان بوده و دوستمان داشته است، شجاعت می خواهد اما شجاعت همه ماجرا نیست، ما باید بتونیم برای خودمان احترام قائل باشیم و کاری کنیم که دو طرف بعد از این شکست، بتوانند دوباره به زندگی برگردند.

      رابطه عاطفی را چگونه تمام کنیم؟

      البته نمی شود برای قطع رابطه دستورالعملی ساده و کم هزینه توصیه کرد اما مجله «روانشناسی امروز» »Psychology Today» منتشر شده در کانادا، هفته گذشته، نکته هایی را پیشنهاد داده است تا به کمک آنها درد و رنج اجتناب ناپذیر قطع رابطه به حداقل برسد و هر دو طرف به لحاظ احساسی صدمه مادام العمر نبینند.

      البته فراموش نکنید تلخ تر از همه تلخی های یک رابطه، تن دادن به تداوم رابطه نه به خاطر عشق که به خاطر نگرانی، ترس و دلسوزی است.

      ۱- مسئولیت کامل شروع روند قطع رابطه را برعهده بگیرید
      اگر احساسات یا نیازهایتان تغییر کرده است، اگر رویاهاتان دیگر به هم شباهتی ندارد یا زندگی تان در مسیرهایی متفاوت است، شجاع باشید و این را صریح اعلام کنید، نه اینکه طوری با شریک زندگی تان برخورد کنید تا مجبور شود اینها را به زبان بیاورد.

      پال فالزون، مدیر یک شرکت خدمات آنلاین یافتن شریک زندگی می گوید: «وقتی احساس می کنید یک رابطه باید تمام شود نباید مسئولیت گریز شوید و کاری کنید که طرف مقابل خودش به زبان بیاید و بگوید که دیگر نمی تواند ادامه دهد. این باعث نابودی عزت نتفس شما می شود، این خاطره هیچ وقت از ذهنتان پاک نمی شود و هیچ وقت فراموش نمی کنید که شجاعانه عمل نکردید.»

      راسل فریدمن مدیر مرکز مشاوره ای «بهبودی از غم» در کالیفرنیا هم می گوید: «شما دوست دارید این بار را از دوشتان بردارید و جوری رفتار می کنید که بالاخره طرف مقابل بگوید که دیگر بس است و از این رابطه خسته شده اما این رفتار شما تمام تلقی آن آدم از زندگی را به هم می ریزد. طرف مقابل در ابتدا متوجه نمی شود که شما قصد دارید رابطه را قطع کنید و شروع می کند به پرسیدن این سوالات از خودش: آیا آدم ارزشمندی نیستم؟ آیا غیرجذابم؟ شما آرام آرام این احساس را در طرف مقابل به وجود می آورید که مقصر خودش است. شما به درک او ضربه می زنید و او به آنچه احساس می کند، می بیند یا می شنود اطمینان نخواهد کرد.» این نوع بلاتکلیفی می تواند آن را در رابطه های بعدی هم فلج کند. دیگر نمی تواند به از خودگذشتگی یا شایستگی نفر بعدی اطمینان کند.

      ۲- قطع رابطه را رو در رو انجام دهید
      یک نکته علمی: آدم ها در روند تکامل به مراوده رو در رو روی آورده اند و این باعث نزدیکی و آرامشی می شود که در رابطه از راه دور ممکن نیست.
      در یک قطع رابطه رو در رو ممکن است اشاره های غیرکلامی را حس کنیم که به ما اطمینان می دهند که همچنان قابل دوست داشتن هستیم. هر چیزی جز قطع رو در روی رابطه، این پیام اضطراب آور را در خودش دارد: «تو اهمیت نداری».

      عده ای ممکن است فکر کنند با ایمیل زدن، پیامک فرستادن یا اعلام در فیس بوک می توانند از تلخی اعلام قطع رابطه کم کنند اما این روش های از راه دور به شخصی که خبر قطع رابطه را دریافت کرده چنان ضربه ای وارد می کند که در رابطه های بعدی اثراتش را خواهیم دید. فالزون می گوید: «وقتی شما هیچ توضیحی د رباره دلیل قطع رابطه نمی دهید، طرف مقابل زمانی خیلی طولانی را صرف این مسئله می کند که چه مشکلی داشته و چه اشتباهی کرده است. این آدم بعد از شما به سختی وارد رابطه عاطفی دیگری می شود.»

      جان کاکیبو، عصب شناس دانشگاه شیکاگو می گوید: «اگر با ما از راه دور قطع رابطه کنند به احتمال زیاد در یک برزخ احساسی گرفتار می شویم. رو در رو نبودن قطع رابطه، درد ناشی از دست دادن یک رابطه پر ارزش را چند برابر می کند.» بدون یک پایان قطعی، وارد فکرهای بی پایانی می شویم که در اکثر اوقات به افسردگی منجر می شود.

      سوزان نولن – هوکسما استاد روانشناسی دانشگاه ییل هم معتقد است: «در مواقعی که شخص تصویر ناقصی از وقایع اطراف دارد به احتمال زیاد در تفکر غرق می شود. این می تواند باعث سقوط احساسی شخص شود. عده زیادی از کسانی که از این سقوط جان سالم به در می برند به شدت به دیگران بدگمان می شوند و به سختی می توانند به کسی نزدیک شوند.»

      برناردو کاردوچی، استاد روانشناسی در دانشگاه ایندیانا هم می گوید: «وقتی به دیگران اعتماد نداری روی آنها سرمایه گذاری کمتری می کنی. پس آدمی که بعدا باهاش رابطه برقرار می کنی از گناه های یک غریبه – شخص قبلی در رابطه – رنج خواهد کشید.»

      جالب است وقتی ما از راه دور قطع رابطه می کنیم دیر یا زود دچار عذاب وجدان می شویم چون بالاخره می فهمیم که چطور به طرف ضربه زدیم و چقدر کم نگرانش بودیم. جان پورتمن، استاد درس فلسفه اخلاق در دانشگاه ویرجینیا می گوید: «ممکن است پنج سال بگذرد و بالاخره از کار خودتان خجالت بکشید. این احساس گناه و خجالت بر روابط بعدی شما هم تاثیر می گذارد.»

      ۳- با وقار رفتار کنید
      از آنجا که قطع رابطه یک سناریوی بالقوه انفجاری هست سعی کنید پیش از انجام آن به تک تک توهین هایی که خواهید شنید و تک تک فحش هایی که احتمالا خواهید داد فکر کنید. اینجوری موقع دعوا معقول تر حرف می زنید. محترم شمردن طرف مقابل باعث می شود او هم با احترام بیشتری با شما حرف بزند.

      ۴- صادق باشید
      اینکه بگویید «دیگر عاشقت نیستم» خوب است اما نباید از صداقت چماق بسازید یا همه چیز را فاش کنید.اگر مثلا از نحوه حرف زدن طرف مقابل نفرت پیدا کردید و تا دهنش را باز می کند حالتان به هم می خورد بهتر است این را در دلتعون نگه دارید. جان پورتمن، استاد دانشگاه ویرجینیا می گوید: «مهمترین وظیفه شما این است که مراقب اعتماد به نفس طرف مقابل باشید. طوری بلا سرش نیاورید که نتواند هیچ رابطه موفق دیگری داشته باشد. نمک روی زخمش نپاشید. این شکنجه است.»

      روی بامیستر استاد روانشاسی دانشگاه دولتی فلوریدا هم معتقد است: شما قصد دارید یک پیام را به طرف مقابل برسانید «تو آن کسی که من می خواهم نیستی». همین. پس نباید او را به این نتیجه برسانید که مشکل بزرگی دارد و پر از کمبود است.

      ۵- بی خیال کلیشه های بد مثل «مشکل تو نیستی، منم» شوید
      این جمله های تکراری و بی ربط فقط طرف مقابل را به این نتیجه می رساند که ذره ای احترام برایش قائل نیستید و با دم دستی ترین تکه های فیلم ها و سریال ها با آن برخورد کرده اید. شما به طرف مقابل یک توضیح درست (حتی مختصر) بدهکارید. باید به او توضیح دهید که چرا اوضاع آنطور که می خواستید پیش نرفته است، ضمنا نیاز نیست طرف مقابل را وادار کنید که دلایلتان را بپذیرد، به خصوص که چنین بحث هایی عموما به خشونت منجر می شود.

      ۶- شروع نکنید به تحلیل جزء به جزء ماجرا
      به اعتقاد راسل فریدمن «این ایده خوبی نیست چون امکان ندارد به توافق برسید. شما می گویید ماجرا اینگونه رخ داده است و طرف مقابل می گوید نه! نه! ماجرا را اشتباه دیدی … جور دیگری بود.» این رفت و برگشت های مداوم اکثر اوقات به دعوا یا بدتر از آن منجر می شود. بدتر از دعوا این است که شما در بحث ببازید و طرف مقابل شما را وادار به بازگشت کند، آن هم بازگشت به رابطه ای ناکارآمد که خودتان به دنبال پایان دادنش بودید.

      ۷- کامل قطع کنید
      برای اینکه جلوی ضربه را بگیرید نگویید که بیا از این به بعد دیدارهای دوستانه داشته باشیم. روی بامیستر می گوید: «اینکه به طرف بگویید بیا از حالا به بعد فقط با هم دوست باشیم ممکن است احساس گناه شما را از قطع رابطه کم کند اما برای طرف مقابل چیز خوبی نیست.» این ممکن است باعث شود او به اشتباه به آینده و بازگشت شما امیدوار شود و این امیدواری جلوی حرکت دو طرف به سمت زندگی بهتر را می گیرد.

      ۸- موقع خداحافظی قدرشناس باشید
      به اعتقاد فریدمن روزنامه نگار آمریکایی خیلی خوب است که هنگام خداحافظی یا رد و بدل کردن آخرین ایمیل ها دوران خوب مشترک را مورد قدردانی قرار دهید و این خوب است که حس ناراحتی تان را (از اینکه امیدهای مشترکتان به رابطه به ناامیدی تبدیل شد) بروز دهید. چنین کارهایی به طرف مقابل ثابت می کند که شخص ارزشمندی بوده است.

      ۹- به تصمیم طرف مقابل اعتراض نکنید
      التماس نکنید تا از تصمیمش صرفنظر کند. وقتی یکدفعه با شما قطع رابطه می کنند بهترین راه این است که بپذیرید این رابطه به پایان کامل خودش رسیده است. اینگونه روند بهبود عاطفی سریع تر می شود. دکتر هلن فیشر، انسانه شناس کانادایی – آمریکایی در تحقیقات خودش متوجه شده است که آدم بعد از قطع رابطه، از همه کناره می گیرد اما با گذشت زمان، این کناره گیری اجتماعی کمتر و کمتر می شود و این یعنی شخص در پروسه بهبود قرار گرفته است اما به گفته فیشر، این پروسه به شدت حساس هست و هر ارتباط یا تلاش برای بازگشت طرف مقابل به او ضربه می زند. «اگر به طور ناگهانی یک ایمیل از طرف مقابل به شما برسد ناگهان به او تمایل پیدا می کنید و دلتان می خواهد رابطه دوباره آغاز شود.» فیشر یه توصیه ساده دارد: «هرگونه ارتباط با شخصی که با شما به هم زده را قطع کنید. نامه ها و کارت پستال هایش را دور بریزید. به او زنگ نزنید و بیخود تلاش نکنید که باهاش دوست بمانید.»

      ۱۰- از عشق سابق، شیطان نسازید
      این فقط انرژی خودتان را تلف می کند و باعث می شود متوجه نشوید که به بن بست رسیدن یک رابطه دو نفره، تقصیر هر دو نفر بوده است و بی خیال نقشه انتقام شوید؛ چون این باعث می شود که طرف مقابل بیشتر از قبل در تفکرات شما حضور داشته باشد و این یعنی عقب افتادن روند بهبود.

      ۱۱- درد را به زور از بین نبرید

      بعد از مرگ یک عزیز، پایان یک رابطه بلندمدت یکی از بزرگترین ضربه های احساسی است که شخص می تواند تجربه کند پس کاملا طبیعی و در واقع ضروری است که شخص برای این فقدان سوگواری کند. پورتمن می گوید: «عشق شما را به شدت آسیب پذیر می کند. اگر اجازه دهید که عاشق شوید می توانید خیلی بد ضربه بخورید.» پس درد طبیعی است. هر چه زودتر با این درد روبرو شوید، زودتر می گذرد.

      ۱۲- فکر نکنید که بزرگترین عشق روی زمین را از دست دادید
      به خودتان نگویید کلا یک آدم برای شما روی زمین وجود داشته است و حالا او را از دست دادید. روی بامیستر می گوید: «عشق باعث می شود که فکر کنید فقط همین آدم است که با شما هماهنگ است. در فیلم ها و کتاب ها هم به این اسطوره دامن می زنند اما مسئله اینجاست هیچ چیز جادویی در مورد یک شخص خاص وود ندارد.» در واقع در روی زمین تعداد زیادی آدم وجود دارند که می توانیم با آنها رابطه خوبی داشته باشیم. البته درست بعد از به پایان رسیدن یک رابطه عاطفی، نمی توانیم اینجوری فکر کنیم اما باید بپذیرید که به احتمال خیلی خیلی زیاد شما کس دیگری را پیدا می کنید و کمی بعد فکر می کنید که او هم تنها کسی روی زمین هست که به شما می آید.

      پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تر

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *