اهمیت مشاوره خانواده

خانواده به عنوان اولین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی، نقشی اساسی در شکل‌گیری شخصیت و هویت افراد ایفا می‌کند. یک خانواده سالم، زمینه‌ای را برای رشد و شکوفایی اعضای خود فراهم می‌کند. با این حال، خانواده‌ها نیز ممکن است با مشکلات و چالش‌هایی مواجه شوند که نیاز به کمک متخصصان را ایجاب می‌کند.

مشاوره خانواده، فرایندی است که در آن یک مشاور متخصص، به زوجین یا اعضای خانواده کمک می‌کند تا مشکلات و اختلافات خود را حل کنند و روابط سالم‌تری با یکدیگر برقرار کنند. مشاوره خانواده می‌تواند در موارد زیر کمک‌کننده باشد:

  • اختلافات زناشویی
  • خیانت
  • اعتیاد
  • طلاق
  • مشکلات ارتباطی
  • مشکلات تربیتی
  • مشکلات مالی
  • مشکلات روانشناختی اعضای خانواده

فواید مشاوره خانواده

مشاوره خانواده می‌تواند مزایای زیادی برای زوجین و اعضای خانواده داشته باشد. برخی از این مزایا عبارتند از:

  • بهبود روابط بین فردی
  • کاهش تنش و استرس
  • افزایش رضایت از زندگی زناشویی
  • پیشگیری از طلاق
  • بهبود مهارت‌های ارتباطی
  • افزایش اعتماد به نفس
  • کمک به حل مشکلات روانشناختی

چگونه مرکز مشاوره خانواده خوب را انتخاب کنیم؟

در هنگام انتخاب مرکز مشاوره خانواده، باید به نکات زیر توجه کرد:

  • تجربه و تخصص مشاور: مشاور خانواده باید تجربه و تخصص کافی در زمینه‌های مختلف روانشناسی، مشاوره و خانواده داشته باشد.
  • روش درمانی: مرکز مشاوره باید روش درمانی مناسبی را برای حل مشکلات مراجعان خود انتخاب کند.
  • هزینه: هزینه مشاوره خانواده در مراکز مختلف متفاوت است. بنابراین، بهتر است قبل از انتخاب مرکز مشاوره، از هزینه‌های آن مطلع شوید.

مزیت مرکز مشاوره خانواده

یکی از مزیت هایی که مرکز مشاوره خانواده برای مراجعین خود دارد، حضور به موقع و مداوم مشاورینی با تجربه و ماهر است که بتوانند در سریع ترین زمان ممکن پاسخ گوی آنان باشند. این مرکز با استفاده از برترین روانشناسان به عنوان مشاور خانواده در مرکز مشاوره خانواده بهترین خدمات برای کسب رضایت مردم عزیز ارائه خواهند کرد.

مرکز مشاوره خانواده با بررسی مشکلات مردم در زمینه مشکلات خانوادگی، اختلافات زناشویی، مشکلات فرزندان و همچنین شیوه ازدواج به بهترین شکل ممکن حل نماید. مشاوره خانواده به مجموعه ای از دستور العمل ها گویند که به شیوه ای بهتر به اداره مسائل زندگی کمک می کند.

یک مشاور خانواده خوب و بهترین مشاور خانواده باید یکسری ویژگی ها داشته باشد تا بتواند یک مرکز مشاوره را به صورت بسیار عالی اداره کرده و بتواند بهترین مشاوره ها را ارائه کند. این مشاوران باید صبور و با تجربه بوده و ارتباط متقابل خوبی داشته باشد. بنابراین شما می توانید با مراجعه حضوری و یا به صورت آنلاین و یا تلفنی سوالات خود را با مشاوران ما در میان بگذارند تا در بهترین مرکز مشاوره، مشاوره شوند.

سخن پایانی

مشاوره خانواده می‌تواند نقش مهمی در حل مشکلات و بهبود روابط خانوادگی ایفا کند. بنابراین، زوجین و اعضای خانواده‌ای که با مشکلاتی مواجه هستند، می‌توانند از خدمات مشاوره خانواده بهره‌مند شوند.

سایت مشاوره قبل ازدواج به شما در رابطه با این موضوع کمک خواهد کرد

منبع:تریبون آزاد

159 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. مینا
    مینا گفته:

    با سلام.۳۴سال دارم .۶ ساله ازدواج کردم و یه دختر دارم.از همسرم ۱سال بزرگترم.از ابتدا جای خوبی برای مشاوره نرفتم و همش فکر میکنم کاش رفته بودم.فقط یک جا با هم رفتیم که خیلی محدود چند سوال کرد . در حالیکه چند مشکل .داشتم.۱سن ۲ قیافه بود که صورتش به خاطر جای جوش هاش بدجور بود۳خیلی ساده به نطر میومد۴ پدرش که بسیار مردسالار بود و اون میخواست خودش انتخاب کنه نه باباش و نیز پدرش انگار عروسه شرط میذاشت. بیشترشان برا خرج نکردن بود.چون شوهرم خوش پس اندازی نداشت و پدر خرج ازدواج میداد .شرطای عجیب مثل نگرفتن تالار نه عقد نه عروسی.نپوشیدن لباس عروس،نیاوردن فیلمبردار …در حالیکه من از یک خونواده ۴ نفری بودم و مراسم ازدواج خواهرم خیلی با شکوه بود .من اولش مخالفت کردم اما این آقا دست بردار نبود.مراسم ازدواجمان با ناراحتی و..گذشت اما من هنوزم دلخورم.در ضمن پدر شوهرم هرگز برای خرید خانه یا در کار به همسرم کمک نمیکنه اما به دختراش خیلی کمک میکنه. با وجود تحمل این شرایط و کمک مالی که بابام و خودم برا کار همسرم و خونه دادیم تازه از اول زندگیم فهمیدم که رابطه تلفنی و پیامی با کس دیگه آیم دارد!و در دوران بارداری و هنوزم هست.که باعث بحث وناراحتیم شده.و دوست داشتم همسرم از من بزرگتر باشه،خونواده بهتری داشت و پدرش منو دوست داشت کمکمان میکرد .من از تو دارم داغون میشم.البته موقع انتخاب خسته شده بودم و دوس داشتم سروسامان بگیرم.شاید عجله کردم.اینم بگم که چند سالی بود از تهران به اصفهان اومده بودیم و ساکن بودیم ولی من همیشه دوس داشتم برگردیم.برگردیم.حالادبا این مرد و خانواده و افکارم چه کنم؟.

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      اول پذیرش واقعیت … دوم تصمیم گیری …
      یا شما علاقه به ادامه دارید و یا علاقه ای به ادامه دادن ندارید …. بهتره در این مورد نظر خانواده و مشاوری خوب رو جویا بشید
      چون اینکه تصور کنید ایشون تغییر کنه فکر اشتباهیه … چون تا کسی نخواد نمیتونید تغییرش بدید و بهش امیدوار باشید

      پاسخ
  2. ناشناس
    ناشناس گفته:

    سلام دختر بعد از اولین دیدار گفت که نمیخواد.ولی سر دومین قرار هم اومد تو ماشینم ۱ساعت هم حرف زدیم ولی بازهم گفت نه ودیگه به من پیام ندید.سوالم اینه که اگه نظرشون منفی هست چرا سر قرار دوم اومدن؟آیا داره ناز میکنه وداره منو امتخان میکنه یا نظرش واقعا منفی است.من بازهم اسرار کنم یا نه؟دلیل مخالفت هم سن بودن

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      دوست عزیز بهتره اینقدر که به حواشی اهمیت میدید به اصل موضوع فکر کنید چون ایشون هر فکر و نظری داشته فعلا” به شما جواب رد داده و شما موضوعی رو تفسیر میکنید که تاریخ مصرفش به سر اومده مگر تغییری اساسی در رفتار فرد مشاهده شود

      پاسخ
  3. baran
    baran گفته:

    سلام همسرم چند سال است که ترامادول مصرف میکند من چه کارهایی در این مورد میتوانم انجام دهم؟

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      تنها کاری که میتونید انجام بدید اینه که در مورد عوارض جانبی مصرف بی رویه اگاهش کنید
      داروئی ضد درد با اثر مرکزی با نام ترامادول ، تدامول ، بایومادول ، … چند سالی است وارد فارماکوپه داروئی ایران شده است که از دسته داروهای مسکن مخدر یا اپوئید های مصنوعی می باشد .
      این دارو بر اساس همانند سازی ساختار ملوکولی نارسئین که یکی از آلکالوئید های تریاک می باشد ساخته شده است .
      عمده مصرف این دارو در پزشکی برای کاهش درد های مفصلی ، جراحی ، زایمان با میزان درد متوسط تا شدید است و از این جهت ضعیف تر از مورفین ، پتدین و قوی تر از مسکن هائی نظیر پروفن استامینوفن می باشد و همواره توصیه می شود مصرف این دارو بیش از دو هفته مجاز نمی باشد و باعث وابستگی داروئی و اعتیاد میگردد .
      سوء مصرف این دارو سبب عوارض بسیار خطر ناک است بطوریکه اکنون نوع تزریقی آن تنها در اورژانس بیمارستان ها وجود دارد و از سطح دارو خانه های شهر جمع آوری شده است اما متاسفانه کپسول و قرص ترامادول به صورت کسترده ای به فروش می رسد و علی رغم هشدار های مکرر وزارت بهداشت و درمان و توضیح اینکه عرضه ترامادول بدون نسخه مجاز نمی باشد اما کماکان به صورت OTC عرضه می شود .
      عمده مصرف کنندگان ترامادول افرادی هستند که از این دارو به عنوان جایگزینی برای مواد مخدر و یا ترک آن با هدف کاهش عوارض قطع مواد مصرفی خود استفاده می کنند اما غافل از این نکته هستند که مصرف این دارو نه تنها هیچ مشکلی از آنها را حل نمی کند بلکه باعث تحمل عوارض ناشی از این سوء مصرف و جایگزینی مخرب می شوند که عمده ترین آنها اختلال در سیستم های تنفسی ، کلیه و کبد می گردد و در نهایت منجر به عود مصرف قبلی و تحمل این عوارض و آسیب های بسیار آن می گردند .
      این افراد باید آگاه باشند که اعتیاد یک جایگزینی مزمن مواد مخدر به جای سیستم های تولید کننده مواد شبه افیونی جسم می باشد و مصرف هر گونه دارو در بازسازی این روند تاثیری ندارد و خود مخرب و آسیب رسان است .
      دسته دیگری از افراد برای رفع مشکلات جنسی و به توصیه افرادی نا آگاه رو به مصرف این دارو می آورند که در نهایت نه تنها این مشکلات رفع نمی گردد بلکه بازهم عوارض مخرب این دارو شرایط را وخیم تر کرده و خود زمینه ساز مصرف انواع مواد مخدر دیگر و ورود به دنیای سیاه اعتیاد می گردد .
      به علت در دسترس بودن ترامادول ، قیمت نازل آن ، ارائه بدون نسخه در دارو خانه ها و هدم اطلاعات کافی در مورد عوارض سوء مصرف باعث شیوع گسترده مصرف آن شده است و باید مراجع ذیصلاح در این زمینه اقدامی عاجل و فوری انجام دهند
      نام ژنریک : ترامادول هیدرو کلراید
      دسته داروئی : ضد درد با اثر مرکزی
      طرز عمل :
      اگر چه طریقه اثر ترامادول کاملاً شناخته شده نمی باشد اما مشخص شده که با اتصال ملکول اصلی دارو به گیرنده های مو اپیوئیدی ، بازجذب نور اپی نفرینو سروتونین به صورت ضعیف مهار می شود و به صورت راسمیک به سرعت و تقریباً به طور کامل جذب می شود . ترامادول به صورت وسیع پس از خوراکی متابولیزه شده و تقریباً ۳۰% دارو همراه ادرار دفع می شود .
      موارد مصرف :
      درد های متوسط تاشدید پس از اعمال جراحی ، زایمان ، مفاصل و دردهای استخوانی
      موارد منع مصرف :
      مصرف این دارو در موارد مصرف همزمان با الکل ، خواب آورها ، ضد دردها اپوئید ها و دارو های سایکو تروپیک مجاز نیست .
      هشدار ها :
      مصرف ترامادول در بیماران مبتلا به صرع و تشنج افراد مبتلا به اختلالات کبدی و کلیه مجاز نمی باشد .مصرف این دارو در افراد باریسک ضعف تنفسی و حاملگی ، شیردهی ، باید تحت نظر پزش انجام شود .
      مصرف این دارو سبب وابستگی و اعتیاد می گردد .
      عوارض جانبی :
      خستگی و ضعف عمومی ، گشاد شدن رگ ها ، نگرانی ، گیجی ، اختلالات تعادلی ، حالات عصبی ، اختلالات خواب ، درد شکمی ، بی اشتهائی ، افزایش حرکت روده ها یا یبوست ، راش جلدی ، اختلالات بینائی ، تکرر ادرار ، …

      پاسخ
  4. ر
    ر گفته:

    با سلام
    من ۳۱ ساله و ۵ سال است که ازدواج کرده ام ولی همسرم مخالف شدید بچه می باشد لطفا” من را راهنمایی کنید . حتی برای اینکه بچه دار نشویم حتی هیچگونه نزدیکی هم انجام نمی دهد .

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      بچه دار شدن یک امر دو طرفه است و باید با هم تصمیم گیری کنید ولی اینکه از رابطه جنسی واهمه داره باید مشکل دیگه ای رو جستجو کرد و گرنه با وسایل متعارف جلوگیری میتونید رابطه جنسی داشته باشید و از بارداری هم جلوگیری کنید … مثل کاندوم که وسیله ای خوب برای جلوگیری از حاملگی/رابطه رو طولانی تر میکنه / و میتونه جلوی ورود بعضی باکتریهارو هم بگیره

      پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      در این مورد میتونید با مشاوران کانون، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
  5. یاسمین
    یاسمین گفته:

    با سلام دختری هستم ۲۶ ساله با آقایی از طریق نت اشنا شدیم که قصد ازدواج دارند هر روز پیام ها و ابراز محبت و احساسات از طرف ایشون میشه همیشه میگن عاشق هستن و دائما به من فکر میکنن هیچ وقت به ازدواج فکر نکردند تا اینکه با من اشنا شدن و به نظر خودشون گمشده شونو پیدا کردند همیشه نگرانم بوده و خواستن توی مشکلات راهنماییم کنند و حتی میخواهند مبلغی پول به حسابم واریز کنند در صورتی که من مشکل مالی ندارم یا هدیه بفرستن ما از دو شهر متفاوتیم ایشون حتی یک بار هم منو از نزدیک ندیدن و تنها یک عکس از من دیدند و با این روند ادامه میدن و میگن تا زمانی که موقعیت مالی ازدواج ندارند به خواستگاری نمیان این ابراز عشق تا چ حد میتونه واقعی و قابل اعتماد باشه در صورتی که من هیچ شناختی از خانواده و فرهنگ ایشون ندارم در حال حاضر یک خواستگار دیگه هم دارم و منتظر جواب هستن به هیچ یک از این دو احساسی ندارم وقتی از خواستگارم باهاش صحبت میکنم میگه اگر من ازدواج کنم هیچ وقت ازدواج نخواهد کرد چطور تصمیم بگیرم خواهش میکنم راهنماییم کنید

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      دوست عزیز واقعا” شما میتونید به چنین عشقی اعتماد کنید ؟ اینو بدونید کسی که آتیشش اینقدر زیاده خیلی زود هم سرد خواهد شد … کما اینکه ایشون از شهر دیگه است و خانواده ها شناختی ندارن و به همین خاطر نمیتونن اعتماد کنن
      امیدوارم بتونید خودتون رو از این وابستگی رها کنید تا تکلیفتون در زندگی مشخص باشه و راهتون رو پیدا کنید

      پاسخ
      • یاسمین
        یاسمین گفته:

        ممنون از پاسخگویی شما مشکل دیگه ای که وجود داره اینه که من قبلا به یک نفر علاقه داشتم که توی دانشگاه اشنا شده بودیم ولی این علاقه یکطرفه بود و دقیقا به خاطر همین از دو شهر متفاوت بودن هیچ وقت سمت هم نرفتیم مدت زیادی گذشت تا مهرش را از دلم بیرون کنم ولی هر آدم جدیدی وارد زندگیم میشه با او مقایسه میکنم و در مورد خواستگار با یکبار جواب رد شنیدن باز هم منتظر جواب هستن نسبت به ایشون بی تفاوت هستم و در نگاه اول علاقه ای بهشون نداشتم چهره ایشون با ذهنیت من به عنوان فرد ایده ال متفاوته ولی از نظر اخلاق قابل قبول هستن و خانواده قبولشون دارند ولی من تردید دارم و جواب اولم منفی بود ایا چهره اهمیت نداره?

      • ►Responder◄
        ►Responder◄ گفته:

        دوست عزیز هر فردی در وهله نخست با دیدن و ارتباط دیداری وارد ارتباطات عاطفی میشود .. چطور چهره نمیتونه تاثیر گذار باشه ؟ چطور میخوایت یک عمر کسی رو که دوستش ندارید رو تحمل کنید ؟ بهتره بچه گانه به مسایل نگاه نکنید …. در مورد گذشته هم باید هر چه زودتر تکلیفتون رو روشن کنید و برای خودتون معیارهایی رو روی کاغذ بنویسید تا بدونید در زندگی دنبال کی و چی هستید… بهتره در این مورد با مشاوری متعهد در این مورد مشورت کنید

  6. fateme
    fateme گفته:

    سلام ۳۲ ساله هستم با دو فرزند باهمسرم مشکل فکری دارم درمورد همه چیز نمیخوام درمورد رفتارش اخلاقش بدبینانه بگم هر ادمی یه جور خصوصیت اخلاقی داره با همه چیز کنار اومدم فقط الان به خاطراختلاف فکری و فرهنگی در مورد تربیت بچها خیلی مشکل داریم وتواین اختلاف بیشترین ضربه رو بچها وارد میشه اگه میشه لطفا کمکم کنین

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      دوست عزیز مشکل بیشتر زوجین نبود ارتباط کلامی مناسبه … که بهتره در این مورد با مشاوره ای مجرب مشورت کنید تا بتونید ریشه این لجاجت رو پیدا کنید … چون شما دو نفر لجاجتون رو روی تربیت بچه های خودتون وارد میکنید …

      شش روش برای ارتباط کلامی موفق در خانوادهمشاورانی که با مسائل ازدواج و خانواده سروکار دارند نبود ارتباط کلامی را به نارضایتی از خانواده مربوط می دانند و از آن بالاتر اعتقاد دارند ارتباط کلامی نامناسب بین زن و شوهر موجب دور شدن از خوشبختی می شود.
      روانشناسی خانواده,ارتباط کلامی موفق در خانواده

      ارتباط کلامی موفق در خانواده,ارتباط کلامی موفق,شش روش برای ارتباط کلامی موفق,راههای ارتباط کلامی موفق,روش های ارتباط کلامی موفق
      برای اینکه جلوی چنین پیشامدی را در خانواده خود بگیرید باید نکاتی را در نظر بگیرید که خانواده هایی که ارتباط کلامی خوب و مناسب در آنها حاکم است قبلاً به کار بسته اند. تجربه این خانواده ها به ما می آموزد چگونه روش های ارتباطی غلط را کنار بگذاریم و به جای آن روش های موثر را به کار بگیریم. خانواده هایی که ارتباط کلامی موثر دارند ۶ قانون را برای ارتباط موثر و موفق عنوان می کنند.
      ۱) قانون نخست؛ وقت کافی بگذارید
      بیشتر ارتباطات کلامی در خانواده های موفق خودانگیخته و خودجوش است. اعضای چنین خانواده هایی می گویند؛ «وقتی کارهای خانه را انجام می دهیم با هم حرف می زنیم.» یا «هر وقت دور هم هستیم حرف می زنیم.» بعضی خانواده های موفق هم هر روز وقت خاصی را معین می کنند که همه اعضای خانواده دور هم جمع شوند و حرف بزنند.
      بعضی خانواده ها زمان شام خوردن را برای گفت وگو درباره لحظات خوشایند روزشان انتخاب می کنند. بعضی خانواده ها هم وقت دیگری را به صورت «شب خانواده» یا «شورای خانواده» انتخاب می کنند و اعضای خانواده اتفاقات لذت بخش، مشکلات و دغدغه های خود را با یکدیگر در میان می گذارند. این خانواده ها مشکلات و سختی ها را نیز بیان می کنند زیرا اعتقاد دارند جنبه مثبت زندگی در این گفت وگوها نمایان می شود.
      به این ترتیب خانواده های موفق تمام وقت خود را صرف بیان مشکلات و نگرانی های خود نمی کنند و وقت کافی اختصاص می دهند تا همه اعضای خانواده درباره علایق خود هم، چه مهم، چه پیش پا افتاده، صحبت کنند.
      ۲) قانون دوم؛ گوش بدهید
      اعضای خانواده های موفق درک می کنند که ارتباط کلامی درست دو وجه دارد؛ حرف زدن و شنیدن. آنها از افتادن در دام تمرکز بر حرف زدن پرهیز می کنند.
      گوش دادن به صحبت های همدیگر رابطه بین افراد را مستحکم تر می کند چون توجه و احترام را می رساند. خانواده های موفق شنونده های خوب و فعالی هستند و به این ترتیب درک آنها از یکدیگر عمیق تر می شود. شنونده فعال باید به حالت چهره، وضعیت بدن و لحن صدا به اندازه کلماتی که می شنود توجه داشته باشد. باید با سر تایید کند یا چیزی بگوید که نشان دهنده توجه او باشد.
      ۳) قانون سوم؛ تسویه حساب کنید
      شوهری را در نظر بگیرید که تمام بعدازظهر ناراحت بوده است. چند بار به همسرش پرخاش کرده و بقیه روز را برخلاف معمول ساکت نشسته و البته خانم هم از این وضعیت آزرده خاطر شده است. طبیعی است که خانم از شوهرش ناخشنود و دل شکسته شود.
      به هر حال دل شکستگی او براساس این فرض است که آزار و رفتار منفی شوهر مستقیماً او را نشانه گرفته است. خانم تصمیم می گیرد ببیند آیا شوهرش واقعاً از دست او عصبانی یا ناراحت است یا اتفاق دیگری افتاده است. او می گوید؛ «امشب بداخلاق و عبوس شدی. رفتارت به خاطر کاری است که من انجام داده ام یا اتفاق دیگری افتاده است؟ حالت خوب است؟» بعد شوهرش تعریف می کند که بودجه پروژه ای که بر عهده اش بوده تعدیل شده و به همین علت او مجبور شده دوستش را که در آن پروژه همکاری می کرده از کار بیکار کند… او اصلاً از دست همسرش ناراحت و عصبانی نبوده است.
      اگر خانم به درستی ارتباط برقرار نمی کرد و موضوع روشن نمی شد رفتار شوهر را بد تعبیر می کرد و ممکن بود طوری واکنش نشان بدهد که شب شان را از آنچه بود بدتر کند.
      پیام های مبهمی را که از اعضای خانواده دریافت می کنید با این پرسش ها معلوم کنید؛ «مطمئن نیستم منظورت از این کار چیست؟» یا «من از آنچه می گویی یا می کنی این طور برداشت می کنم. آیا درست است؟»
      ۴) قانون چهارم، به دنیای اعضای خانواده نفوذ کنید
      هر یک از ما در دنیای منحصر به فرد خود زندگی می کنیم. هیچ کس زندگی را دقیقاً آن طور که ما می بینیم نمی بیند. دیدگاه شما نسبت به یک مساله معین به تجارب گذشته شما درباره آن مساله، ارزش هایی که به آن باور دارید و ویژگی های شخصیتی تان بستگی دارد. یعنی هنگامی که دو نفر روی موضوعی توافق ندارند همیشه به این معنی نیست که یکی از آنها حق است و دیگری باطل. علت فقط این است که دو نفر از دو دنیای متفاوت و با دو دیدگاه متفاوت مساله را بررسی می کنند.
      ۵) قانون پنجم؛ لولو خورخوره را به فیلم های ترسناک بسپارید
      یادتان می آید وقتی بچه بودیم چه بازی هایی می کردیم؟ یکی داد می زد لولو خورخوره آمد؛ بقیه جیغ می زدند و فرار می کردند. این بازی ها هم ترسناک بودند هم بامزه.
      آدم بزرگ ها هم از این بازی ها دارند اما مدل بازی آدم بزرگ ها خیلی بامزه نیست. این بازی آدم بزرگ ها را عصبی می کند، ارتباطات را خراب می کند و روابط را از بین می برد. لولو خورخوره آدم بزرگ ها انتقاد، ارزشگذاری و برخورد از موضع بالا به صورت قضاوت بی ادبانه و توهین آمیز است. وقتی یکی از طرفین قضاوت توهین آمیز می کند رابطه از بین می رود. خانواده های موفق ناراحتی ها را زود فراموش می کنند و اجازه نمی دهند مشکلات تمام دستاوردهای زندگی شادشان را در هم بشکند.
      ۶) قانون ششم؛ صادق باشید
      ویژگی الگوی ارتباطی در خانواده های موفق صداقت و روراستی است. در چنین خانواده ای هر کس هر حرفی می زند همان منظور را دارد و منظورش همان است که می گوید.
      اعضای خانواده موفق به زورگویی، زرنگی و کلک، سرزنش، سلطه گری و فرمان دادن متوسل نمی شوند. آنها از وابستگی سوءاستفاده نمی کنند، فداکارهای خاموش نیستند که مدت ها رنج می برند و سر آخر به گناه آلوده می شوند. همه روش های فریب دادن دیگران به ریاکاری و تیرگی رابطه می انجامد.
      بعضی ها به غلط «صداقت» را بهانه ای برای نامهربانی بیش از حد می دانند. خانواده ای موفق است که بین صداقت و محبت تعادل برقرار کند. آنها مسائل شان را مسخره جلوه نمی دهند تا با آن مواجه نشوند. از طرف دیگر یک اشتباه را دستاویز قرار نمی دهند تا درباره نظر دیگری قضاوت کنند و سلیقه، مدیریت زمان، بهداشت یا عادات مطالعه دیگری را زیر سوال ببرند.
      اصل مهم این است که هر اختلاف نظر، هر فکر یا هر جنبه ای از روابط انسانی را می توان از راه مثبت، بدون پیش داوری و بدون آزار رساندن به دیگران مطرح کرد.
      محبت و مهربانی ورای به کار نبردن کلمات درشت و آزارنده است. گاهی توجه به نیازهای سایر اعضای خانواده و کمک کردن به آنها پیش از آنکه از شما کمک بخواهند بیشتر مهربانی شما را ثابت می کند.
      ● همسر رویایی بشوید
      اگر بخواهیم در کاری موفق بشویم معمولاً برای آن زمینه چینی می کنیم. اگر کسی بخواهد پیانو بزند معمولاً از معلمی درس می گیرد، نه اینکه یک راست پشت پیانو بنشیند و از همان اول موتزارت یا بتهوون بزند. البته ممکن است کسی به تنهایی شروع کند و در نهایت بتواند آهنگ های ساده ای را از کار در بیاورد اما به ندرت می توان با این روش به موفقیت شایانی دست یافت. مربی به کارآموز یاد می دهد کدام کلید، نت معینی را ایجاد می کند، چه تکنیکی برای استفاده از آن کلید وجود دارد و چطور باید نت های موسیقی را از روی نشانه ها نواخت تا قطعه موسیقی درست اجرا شود.
      هنگامی که آموزش پایه را گرفتیم دیگر دست خودمان است که چقدر تمرین کنیم و آنچه را یاد گرفتیم گسترش بدهیم. پس از سال ها تمرین کارآموز قدیم خودش به جایی می رسد که می تواند آهنگی برای پیانو بسازد. پس واضح است که موفقیت متعلق به تازه کارها نیست.
      با این حال ما معمولاً انتظار داریم بدون هیچ دستورالعمل یا تمرینی در امر ازدواج موفق باشیم. بیشتر اوقات روی علایق مشترک یا تفاهم تاکید می کنیم و وقتی اوضاع بر وفق مراد پیش نرفت به فکر سرزنش تفاوت های فردی یکدیگر می افتیم که در مواردی که کار به طلاق می انجامد آنها را «تفاوت های سازش ناپذیر» می نامند.
      معمولاً کسانی که در ازدواج به مشکلی برخورد کرده اند به روش هایی که به کار گرفته اند فکر نمی کنند یا تصمیم نمی گیرند که از روی کتاب یا با کمک متخصص تمرین کنند. نامزدها هم معمولاً دنبال یادگیری اصول پایه و تکنیک های تمرینی صحیح در زندگی مشترک آینده شان نیستند. به همین علت ها روابط بسیاری از زن و شوهرها طوری تنظیم می شود که در نهایت به شکست می انجامد.
      نجات دادن ازدواجی که رو به نابودی است خیلی کار می برد اما ارزشش را دارد. اگر خدای نکرده ازدواجتان به مرحله بحرانی رسیده است باید هر چه زودتر کاری بکنید. حتی اگر وارد مرحله بحرانی نشده اید ولی بیم آن می رود که وارد این مرحله بشوید می توانید از سه روش بهره بگیرید. حتی اگر خانواده موفقی دارید باز هم این راهکارها کمک می کند همچنان موفق بمانید.
      ۱) ازدواج مثل یک تیم ورزشی است. وقتی با زوج هایی که در مرحله بحرانی هستند صحبت کنیم معمولاً فقط یک طرف داستان را می شنویم. معمولاً این یک طرف داستان شکایت یکی از زوجین از دیگری است که تمام تقصیرها را به گردن او می اندازد؛ «اگر این کار را نمی کرد» یا «اگر فلان کار را می کرد.» همه می دانند که هیچ مشکلی یک طرفه پیش نمی آید. البته ممکن است یکی از طرفین بیشتر از دیگری به ازدواج صدمه زده باشد، مثلاً خیانتی صورت گرفته باشد، اما معمولاً فقط یکی از زوجین مستحق سرزنش نیست.
      انتظار نداشته باشید همسرتان تمام سختی های رابطه را به دوش بکشد. هر یک از دو طرف باید، بدون تلاش برای تغییر یا کنترل همسرش، درون خودش را بکاود. در زندگی زناشویی تان گروهی کار کنید تا همسرتان هم همین روش را برگزیند.
      ۲) رویای همسرتان بشوید. حتماً وقتی جوان تر بودید رویاها و تصوراتی از رابطه تان با همسر آینده تان داشتید. همسرتان هم همین طور.
      یکی از بزرگترین اشتباهاتی که مردم پس از ازدواج مرتکب می شوند این است که نامزدبازی را قطع می کنند و دیگر با هم مثل نامزدها رفتار نمی کنند. حتماً آن دوره را به یاد دارید، وقتی که مودب، مهربان، حمایت گر، فداکار، باملاحظه، مراقب، در دسترس و نسبت به همسر فعلی تان حساس بودید. یادتان می آید که خود را با رویای او مطابقت می دادید؟
      می دانستید دوست دارد چه بپوشید، می دانستید چه چیزی ناراحتش می کند یا او را می ترساند یا آزارش می دهد و از آنها دوری می کردید. تلاش می کردید تا بفهمید چه چیزی برایش مهم است و خودتان هم آن را مهم می دانستید حتی اگر آن مساله پیش از آن برایتان مهم نبود. باز هم همین کارها را بکنید. هیچ کس همسر رویاهایش را فراموش نمی کند. اگر این کار را بکنید کم کم متوجه خواهید شد که همسرتان هم دارد همین کارها را برای شما انجام می دهد.
      ۳) درباره همسرتان به دیگران حرف های خوب بزنید، چه در حضور خودش چه وقتی خودش نیست. اگر روی جنبه های مثبت همسرتان متمرکز شوید درخواهید یافت او نه تنها آن جنبه های مثبت را بیشتر به کار می گیرد بلکه روز به روز بر فهرست جنبه های مثبتش می افزاید.
      اگر آقای خانه آشغال ها را سر ساعت ۹ بیرون می گذارد از او تشکر کنید. از خانم خانه برای غذای خوشمزه ای که پخته تشکر کنید و به دیگران هم بگویید که او چه آشپز خوبی است. حتماً از قدرت یا هوش همسرتان جلوی دوستانتان تعریف کنید. به او بگویید که فکر می کنید او خیلی زیباست. به این ترتیب هم همسرتان از تعریف های شما قدردانی می کند هم خودتان با او راحت تر خواهید شد زیرا خودتان را طوری برنامه ریزی کرده اید که با او با احترام و قدرشناسی رفتار کنید.
      ازدواج کار و تمرین می خواهد اما پاداش آن یک عمر باقی می ماند. به یاد داشته باشید ازدواج موفق یک شبه اتفاق نمی افتد همان طور که مشکلات زناشویی هم در چند روز آشکار نمی شوند.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
  7. الی
    الی گفته:

    سلام دختری ۱۷ ساله هستم حدود ۴ ماه پیش به اجبار خانواده با برادر یکی از دوستانه قدیمی مادرم عقد کردم از ابتدا هیچ علاقه ای ک به نامزدم نداشتم هیچ الان از نامزدم زده شدم به خاطر برخی از رفتارش طی این ۴ ماه روزی حداقل یکبار موضع نخواستن نامزدم در خانه مطرح میکردم با این وجود دلم نمیومد علنا به نامزدم بگم من تحت اجبار با تو نامزد کردم خانوادم به هیچ عنوان با من همکاری نمیکنن نمیدونم با ادامه دادن این رابطه میخوام به کجا برسم یه جا مشاوره حضوری رفتم مشاوره پیشنهاد جدایی داد نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      دوست عزیز مام به شما میگیم در تصمیم خودتون قاطع باشید و رابطه رو کات کنید … قدم اول در ازدواج به دل هم نشستنه که در مورد شما اتفاق نیفتاده

      پاسخ
  8. ندا
    ندا گفته:

    سلام
    دختری بیست ونه ساله هستم که با عشقم که سه سال از من کوچکتره ازدواج کردم الان یکساله تو دوران عقد بسر میبریم قبلش هم پنج سال با هم دوست بودیم قبل ازدواج خیلی مشکل خاصی نداشتیم ولی از وقتی عقد کردیم شوهرم هر وقت دعوامون میشه مثل بچه ها قهر میکنه و من باید ی واسطه واسه اشتی پیدا کنم جدیدا شوهرم خیلی عصبی شده اکثر دعواهامون سر چیزای پیش پا افتاده اس که به خاطرش شاید هفته ها قهر باشیم ولی قبل ازدواج به دو هفته نمیرسید قهرامون پدر ومادر شوهرم از هم جدا شدن بعضی وقتا میگم شاید فشار روحی بهش وارد میشه چون حامی هم نداره و از صفر رو پای خودش وایستاده حالا دعواهامون به قدری زیاده که حد نداره هر دومون واقعا خسته شدیم این نکته رو هم بگم که هر دو همو خیلی دوس داریم و همجوره پای مشکلات مالی وایستادیم ولی دعوامون دیگه زندگیمونو تلخ میکنه لطفا راهنمایی کنید ممنون

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      شما با گفتگو کردن میتونید به این موضوع خاتمه بدید به هر حال ایشون زیر بار مشکلاتی ممکنه باشن که حتما باید همراهیش کنید … پس در زمانی مناسب با ایشون صحبت کنید و بهش این اطمینان رو بدید که در کنارش و همراهش خواهید ماند …ولی خودش باید بخواد که از این فشار رها بشه …
      برای این موضوع اگر زندگی مشترکتون مهمه با مشاوری مجرب در این مورد مشورت کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      پاسخ
  9. لیلا
    لیلا گفته:

    سلام.من۳ساله که ازدواج کردم والان یه دختر خوشکل ۲ماهه دارم. دو تا مشکل اساسی داریم تو رابطمون ونمیخوام بخاطر دخترمون مجبور به طلاق بشم.هردومون از ۲خونواده کاملا متفاوت . پدرشوهرم بشدت مردسالار وهمیشه به زنش زور میگه . شوهرم بااینکه تحصیل کردس ولی بیشتر مواقع رفتارش بشدت شببه پدرشه ومنم تو خونواده ای بزرگ شدم که کاملا برعکس ایشون مساوات کامل بین حقوق زن مرد. و مشکل دوم این که شوهرم با اینکه ۴تا برادر دیگه داره بیشتر کارای پدر مادرشو اون انجام میده ور وقت پدر بهش زنگ میزنه باید فورا در دسترسش باشه چون بشدت میترسه هم از پدرش وهم از اینکه بهش بگه زن ذلیلی . من این ۳سال رو تحمل کردم بیشتر مواقع هم با خودم گفتم خب پدرشه اشکالی نداره. خودشم تاحدی از این وضع ناراضیه وپدرشم اینقدر بی ملاحضه س که حتی وقتی من ۳_۴ روز بود زایمان کرده بودم بجای اینکه یه بارم از پسرای دیگه ش بخواهد باز از شوهرم خواست ببردش دکتر. واین کارش همچنان ادامه داره. وچون بعضی وقتا من اعتراض میکنم که چرا به برادرای دیگه ت نمیگه دعوامون میشه میگه تو میخوای منو از خونوادم جدا کنی میخوای من دیگه پیششون نرم و از این حرفا. لطفا راهنمایمون کنید چکار کنیم چون واقعا این دعواها اثر بدی روزندگیمون گذاشته

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      دوست عزیز در خیلی از مسایل زندگی نمیتونید تغییر ایجاد کنید و باید اونارو همونطور که هست بپذیرید … فشار آوردن به ایشون فقط تنش رو بالا میبره
      چون هیچ فرزندی نمیتونه خانواده خودش رو نادیده بگیره حتی اگر در این وضعی که گفتید باشه

      پاسخ
  10. ناشناس
    ناشناس گفته:

    باسلام دختری هستم ۲۶ساله که ۶سال است درگیر یه رابطه هستم که خانواده دوطرف راضی نمیشن همه تلاشامون بی نتیجه بود وقراره دوروز دیگه ازشهرمون بریم واسه همیشه واقعا خسته شدیم کاش یه جابود که میشد خودمون عقدکنیم ونظر خانواده ها مهم نبود هه

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      و دقیقا” اشتباه شما همینجاست … خیلی از افراد هستند که با احساسات برخورد میکنن … شاید امروز شما از این کار ناراحت باشید ولی تا الان از خانواده در مورد مخالفتشون پرسیدید؟
      باید بدونید در ایران ازدواج مختص دو نفر نیست و خانواده ها هم در اون نقش دارن و گرنه همین مخالفتشون روی روند زندگی آینده شما تاثیر منفی خواهد داشت

      پاسخ
  11. afrooz
    afrooz گفته:

    سلام ۱۴ ساله ازدواج کردم شوهرم همیشه میگه خیلی دوستت دارم ولی هیچوقت به من توجه نداره و هیچوقت محبتشو ابراز نمیکنه اصلا وقتی رو به من اختصاص نمیده مخصوصا این دو سال اخیر که فرزند دوممون به دنیا اومده حتی دیگه رابطه زناشویی هم نداریم ولی باز هم میگه من دوستت دارم من تمام احساساتم رو رک و پوست کنده بهش میگم و میگم ازش چی میخام اما اون بدش میاد و میگه بهانه میگیری دیگه هیچ هیجان و شادی توی زندگیمون نیست به نظر شما من باید چکار کنم !!!؟

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      برخی افراد با شنیدن اسم یک رابطه دراز مدت هم فرار می‌کنند و برخی افراد نیز عاشق تعهد و بودن در یک رابطه طولانی مدت هستند. در یک رابطه، چه کوتاه و چه طولانی مدت باشد، طبیعی است که گاهی اوقات دو نفر از یکدیگر خسته شوند و احساس بی‌حوصلگی کنند. مهم این است که هر دو نفر برای زنده و شاداب نگه داشتن این رابطه تلاش کنند. در اینجا چند پیشنهاد برای برگرداندن هیجان و عشق به رابطه عاشقانه آورده شده است.
      ۱.استراحت‌های کوتاه
      می‌توانید استراحتی در قالب تعطیلات یا یک سفر کوتاه داشته باشید. می‌توانید با هم به این مسافرت تفریحی رفته و یا حتی هر یک با دوستان خود به گردش بروید. یک استراحت کوتاه در هر شکلی برای زوج‌ها مفید است. فضای شخصی مورد نیاز شما را فراهم کرده و شادی و هیجان بیشتری به رابطه شما می‌بخشد. این استراحت‌های کوتاه به شما فرصت حل و فصل کردن مشکلات رابطه‌تان را می‌دهد و همچنین اجازه بطه خود را تجزیه و تحلیل کنید و ببینید در چه مرحله‌ای از آن قرار دارید.
      ۲. شکستن چارچوب‌ها
      درست است که اکثر عمر ما را روزهای عادی تشکیل می‌دهند، اما از یاد نبرید که زیادی معمولی بودن نیز مخرب است. هرازگاهی چارچوب‌ها را بشکنید و اتوعی ایجاد کنید و برای انجام آن به دنبال مناسبت خاصی نباشید. این تنوع می‌تواند هر چیزی باشد، مانند تغییر دادن سبک لباس پوشیدنتان و یا تغییری در عادت‌های اساسی رابطه‌تان. اجازه ندهید معمولی بودن بیش از حد باعث مرگ تدریجی رابطه شما شود.
      ۳. متناسب بمانید
      دلیل نمی‌شود بخاطر این که در یک رابطه طولانی مدت هستید، نسبت به تناسب اندام خود بی‌توجه باشید. به تناسب اندام و همچنین ظاهر کلی خود توجه کنید. همانطور که سعی دارید در جمع خوب به نظر برسید، تلاش کنید تا همیشه در مقابل عشقتان نیز به زیباترین نحو ممکت ظاهر شوید. همیشه این کار را انجام دهید تا هیجان و شادی رابطه خود را حفظ کنید.
      ۴. رابطه خود را با دوستانتان حفظ کنید
      بودن در یک رابطه هرگز نباید باعث شود که شما ارتباطتان را با دوستان قدیمی خود قطع کنید. حفظ دوستان و بیرون رفتن با آن‌ها، بدون شریک زندگی‌تان برای حفظ سلامت رابطه شما ضروری است. گردش با دوستان حال و هوای شما را عوض می‌کند و با نظرات و دیدگاه‌های متفاوت آن‌ها نسبت به مسائل مختلف نیز آشنا می‌شوید. دوستان شما می‌توانند منبع بی پایانی از مشاوره‌های خوب برای پیش بردن رابطه شما به بهترین وجه ممکن باشند.
      ۵.نقش بازی کنید
      برای ایجاد تنوع، تقش‌هایی را بازی کنید و کارهایی را انجام دهید که می‌توانید با آن‌ها عشقتان را غافلگیر کنید. فرستادن گل برای یکدیگر، بازی کردن، خرید هدیه بدون مناسبت خاص، همه این‌ها نه تنها هیجان بیشتری به رابطه شما می‌بخشند، بلکه شادی و نشاط بیشتری به هر دوی شما می‌دهند.

      پاسخ
  12. arash
    arash گفته:

    Salam man pesari 22sale hastam ke 7sale ba ye khanumi rabete daram 2bar ham be khastegarish raftam pedaresho khodesh bekhatere khastehaye balashun nashode baham ezdevaj konim . Ishun kheyli shakak hastesh kheyli man tahamol kardam vali dige boridam behamechi gir mideo dava mindaze kolan hamishe depresam karde dusesham daram nemitunam faramushesh konam az in vaziyatam khaste shodam dige .lotfan age mitunid rahnamayim konid chikar konam bahash !?

    پاسخ
  13. رویا
    رویا گفته:

    سلام من دوازده ساله ازدواج کردم یه پسره ده ساله دارم و یه دختره دو ماهه شوهرم خیلی خیلی بد اخلاقه و با هر چیزه کوچکی ناراحت میشه و همش به من میگه کی باشه من طلاقت بدم و راحت بشم میگه من از خانواده تو و خووت بدم میاد ولی رو در رو با اونا خوبه حتی شده که منو زده ولی فرداش احساس پشیمانی میکنه نمیدونم چه کار کنم به خاطر بچه هام مجبورم زندگی کنم ولی به چه قیمتی تو رو خدا راهنمایبم کنین

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      دوست عزیز به صحبت های ایشون توجه نکنید چون از روی عصبانیت هست … به هر حال مردان در دعوا و عصبانیت کلامی هستند و باید اجازه داد خودشون رو تخلیه کنن … شما هم باید حساسیت های ایشون رو بشناسید و از ورود به این محدوده دوری کنید …

      پرخاشگری در خانواده علل مختلفی دارد. برخی به صورت ژنتیکی زمینه پرخاشگری را دارند، خصوصا آنهایی که به صورت فامیلی دچار بیماری های وسواس، افسردگی یا نوسان خلق هستند، معمولا آدم هایی تحریک پذیر و عصبی هستند. اما چون دیگران این بیماری ها را نمی بینند، فقط جنبه پرخاشگری و تحریک پذیری را در فرد می بینند و آن فرد به عنوان یک انسان عصبی و بداخلاق به مردم معرفی می شود. اگر بحث پرخاشگری فرد، مربوط به ژنتیک او باشد، با مراجعه به تاریخچه خانوادگی فرد و نوع رفتار والدین او، می توان به آن پی برد و برای حل آن مشکل تلاش کرد.
      دومین علت پرخاشگری، به نحوه نگرش فرد نسبت به واقعیات جامعه ای که در آن زندگی می کند، باز می گردد. بسیار پیش می آید که یک فرد نسبت به یک مساله که در محیط بیرونی اتفاق می افتد، عصبی شده و واکنش نشان می دهد؛ در حالی که دیگران از کنار آن مورد به راحتی عبور می کنند، چون واقعیات موجود در جامعه و محیط برای همه افراد، یکسان است. در این شرایط باید نوع نگاه و نگرش فرد را کشف کنیم و در پی اصلاح آن باشیم. باید باورهای غلط، نوع نگاه و نگرش، تعابیر و تفاسیری که به صورت اشتباه در ذهن فرد شکل می گیرد را کشف کرد و با تغییر این نوع نگرش نادرست، تلاش کرد تا این موضوعات باعث ناراحتی فرد نشود و سرانجام حالت های عصبی و پرخاشگری در فرد بروز نکند.
      سومین علت پرخاشگری به فرهنگ رایج در خانواده ها برمی گردد. خانواده و نوع رفتار اعضای خانواده ای که فرد در آن بزرگ شده و رشد یافته، در نوع رفتارهای فرد بسیار موثر است. اینکه والدین و اعضای خانواده با چه روشی مشکل خود را با یکدیگر حل می کردند، می تواند به عنوان یک الگو باشد تا در آینده، آنها نیز در خانواده ای که خود تشکیل می دهند از همین الگو، بهره برداری کنند.
      نوع دیگر پرخاشگری در افرادی دیده می شود که در اصطلاح روان شناسی به آنها افراد سخت می گویند. معمولا زندگی کردن با این افراد به علت نوع رفتارها و عاداتی که دارند بسیار سخت است و همسر این افراد برای زندگی مشکلات فراوانی را تحمل می کند و با اخلاق و رفتار همسرش بسیار مدارا می کند. این افراد کسانی هستند که از هر مساله ریز و درشتی جهت شروع یک دعوا و پرخاشگری استفاده می کنند و همیشه در طلب حق از دست رفته خود هستند. در این میان افرادی هم دیده می شوند که گاهی اوقات و در برخی مکان ها و شرایط بسیار مبادی آداب و با آرامش رفتار می کنند و در برخی شرایط دیگر پرخاشگری می کنند. این افراد به دو گروه تقسیم می شوند.
      گروه اول آن افرادی هستند که به دنبال جایگاهی برای خود هستند و در هر شرایطی که برای آن جایگاه احساس خطر نمایند، حالت بازدارندگی خود را از دست می دهند و به پرخاشگری رومی آورند. آنها در حقیقت از پرخاشگری به عنوان ابزاری برای به دست آوردن جایگاه خود استفاده می کنند. گروه دوم، افرادی هستند که نمی توانند به جایگاه دلخواه و مناسب حال خود دست بیابند و حتی حاضرند با روش هایی مثل سرویس بیش از حد دادن به دیگران یا باج دادن و حتی کم کردن شأن اجتماعی و بهای خود، به یک شرایط و جایگاه دلخواه برسند که اغلب هم موفق نشده و عصبی می شوند. برای همین در مواجهه با افراد ضعیف تر از خود سعی در قدرت نمایی و عرض اندام دارند. به همین دلیل در برابر همسر و یا فرزندان خود که به نوعی از نظر اقتصادی به او وابسته هستند، بداخلاقی و پرخاشگری می کنند، تا فشارهای ناشی از سرخوردگی اجتماعی که در محیط های بیرونی برایشان اتفاق افتاده را به این صورت تخلیه کنند.
      این افراد باید بدانند که این سرخوردگی ها، در خود شکستن ها، نزول شأن و شخصیت اجتماعی آنها در برابر دیگران، آسیب های جدی به روح و روان آنها وارد خواهد کرد و باید به فکر یک راه حل درست و منطقی باشند. خانواده این افراد باید تلاش کنند که به چنین فردی روحیه بدهند و حس اعتماد به نفس را در وی تقویت نمایند تا او بتواند در جامعه و در برابر قدرت های بزرگ تر از خود تا هم سطح خود، عرض اندام نماید و آن فشار روانی ناشی از سرخوردگی را با خود به محیط خانه نیاورد که موجب بروز رفتارهای عصبی و پرخاشگری شود.

      ● اصلاح پرخاشگری
      برای همه آدم ها خیلی راحت است که هنگام ناراحتی و عصبانیت، با پرخاشگری و داد و فریاد و دعوا، این حالات عصبی را سر دیگران خالی کنند؛ اما چرا همه به این رفتارها روی نمی آورند و در هر شرایط و مکانی دست به چنین اقداماتی نمی زنند؟ به این دلیل که انسان ها به یکدیگر احترام می گذارند و برای همدیگر ارزش و حرمت قایل هستند و همین رعایت حرمت هاست که افراد به خود اجازه نمی دهند در مقابل هر فرد و یا در هر مکانی، خشم خود را به طور غیرکنترل شده بروز دهند. معمولا افراد از کودکی می آموزند که در برابر بزرگ ترها و والدین از جملات محترمانه استفاده کنند و به صورت رها و بدون کنترل رفتار و حرکاتی انجام ندهند که باعث حرمت شکنی دیگران شود. معمولا این گونه اشخاص که این نوع رفتار را آموخته اند و به مقام و شأن دیگران احترام می گذارند، بهتر می توانند خشم خود را کنترل نمایند و آن را مدیریت کنند. اما افرادی که از «مدیریت خشم» بی بهره اند، در اولین قدم باید به یک مشاور روان مراجعه نمایند و تلاش کنند رفتارهای نادرست خود را اصلاح کنند. از آنجا که اکثر افراد پرخاشگر، در زمان عصبی شدن، خود را محق می دانند و عامل بروز عصبانیت خود را طرف مقابل خود می دانند که با انجام دادن یا انجام ندادن یک رفتار دلخواه فرد پرخاشگر باعث برافروختگی او شده اند، معمولا از مراجعه به مشاور امتناع می کنند چون از نگاه آنها هیچ رفتار اشتباه و خلاف عرفی رخ نداده.
      در این صورت، طرف مقابل فرد پرخاشگر (در داستان زندگی این هفته مان: «احسان») باید با مراجعه به مشاور نوع عکس العمل در برابر پرخاشگری را بیاموزد و از این راهکارها در زمان لازم استفاده کند. برای نمونه به چند مورد اشاره می کنم. اولین قدم برای مقابله و اصلاح رفتارهای پرخاشگرانه، کاهش تعامل است؛ یعنی باید سطح ارتباطی خود را با این قبیل افراد کاهش دهید تا از بروز رفتارهای پرخاشگرانه شان پیشگیری شود. فرد پرخاشگر به تدریج تنها می شود و برای حل این تنهایی یک فکر اساسی می کند و تصمیم می گیرد؛ مثلا مدتی تلفن ها و قرار مدار ها را با او کم کنید تا متوجه شود که از رفتار آن روزش ناراحت شده اید. تنها که باشد، شاید نظرش عوض شود و حاضر شود درمان و مشاوره را شروع کند.
      در قدم دوم، اگر کاهش سطح تعامل موثر نشد، باید از افرادی که روی این افراد پرخاشگر نفوذ دارند، بخواهید ضمن صحبت کردن و گوشزد کردن عواقب این رفتار اشتباه از او بخواهند که به سمت ترک رفتارهای غلط بیاید تا از شکاف عاطفی بین خود و خانواده اش پیشگیری کند.
      قدم سوم این است که با استفاده از نقاط ضعف فرد پرخاشگر، او را به سمت درمان و ترک رفتارش هدایت کنید؛ مثلا اگر همسرتان در حضور بچه فریاد می زند و دعوا راه می اندازد، به او بگویید: «به خاطر این رفتارت، من بچه را با خودم می برم؛ چون تو به او آسیب می زنی. هر وقت رفتارت را اصلاح کردی، برمی گردیم.» چون بد والدی از بی والدی بدتر و آسیب زننده تر است. یک پدر یا مادر پرخاشگر، زمانی که به یک کودک آزار تبدیل شود، آسیب بزرگی به فرزندش خواهد زد و چه بهتر است که به جای نظارت این والد بیمار کودک تحت سرپرستی پدربزرگ با مادربزرگ اش زندگی کند.

      ● ریشه پرخاشگری را بخشکانیم
      اولین الگوهای بچه ها، والدین آنها هستند. وقتی ما عصبانی می شویم، در واقع به فرزندمان یاد می دهیم چه رفتاری باید در هنگام عصبانیت انجام دهد و چگونه خشم خود را مدیریت کند. این ما هستیم که الگوی زندگی سالم یا ناسالم را به فرزندمان می آموزیم. پس باید به کودکان مان بیاموزیم که اگر کسی شما را عصبانی کرد، برای کمتر آسیب دیدن خودتان و آن فرد، به جای آنکه تحت تاثیر جو دعوا قرار بگیرید، باید از آن محیط دور شوید و پس از برقراری آرامش و تفکر در مورد حل مساله، با فرد پرخاشگر صحبت کنید. این خیلی مهم است که آموزش یاد شده را به صورت عملی به بچه های خود بیاموزید. اگر او ببیند که پدرش در برابر فردی که فریاد می کشد با صدای بلندتر فریاد می زند، معنای کم نیاوردن و قدرت را این طور درک می کند اما اگر پدر با آرامش و پس از گذشت زمان به فرد موردنظر بگوید: «تو کنترل خودت را از دست داده ای و بهتر است به وقتش با هم صحبت کنیم» کودک هم یاد می گیرد آن کسی که فریاد نمی زند و خشم اش را کنترل می کند و یا به طریق مناسبی آن را بیرون می ریزد، قدرتمند تر است. فریاد زدن، کار آسانی است که از هر کسی برمی آید اما اگر انسان قوی باشد، می تواند این فشار را کنترل کند و به جای فریاد کشیدن، تصمیم درستی بگیرد.
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سوالات متداول مرکز مشاوره خانواده

۱ - مشاوره خانواده چیست؟

مشاوره خانواده، فرایندی است که در آن یک مشاور متخصص، به زوجین یا اعضای خانواده کمک می‌کند تا مشکلات و اختلافات خود را حل کنند و روابط سالم‌تری با یکدیگر برقرار کنند. مشاوره خانواده می‌تواند در موارد زیر کمک‌کننده باشد:| اختلافات زناشویی| خیانت| اعتیاد| طلاق| مشکلات ارتباطی| مشکلات تربیتی| مشکلات مالی| مشکلات روانشناختی اعضای خانواده

۲ - چه کسانی باید از مشاوره خانواده استفاده کنند؟

هر زوج یا خانواده‌ای که با مشکلات و چالش‌هایی در روابط خود مواجه است، می‌تواند از مشاوره خانواده استفاده کند. برخی از نشانه‌های نیاز به مشاوره خانواده عبارتند از: وجود اختلافات و درگیری‌های مکرر| کاهش رضایت از زندگی زناشویی یا خانوادگی| احساس تنهایی و انزوا| بروز مشکلات روانشناختی در یکی از اعضای خانواده

۳ - مشاوره خانواده چگونه انجام می‌شود؟

مشاوره خانواده معمولاً به صورت جلسات هفتگی یا دوهفته‌ای برگزار می‌شود. در هر جلسه، مشاور به بررسی مشکلات و چالش‌های مراجعان می‌پردازد و با استفاده از تکنیک‌های مختلف مشاوره، به آنها کمک می‌کند تا این مشکلات را حل کنند. برخی از تکنیک‌های مشاوره خانواده عبارتند از: گوش دادن فعال| بازگویی| سوال‌پرسی| ارائه بازخورد| آموزش مهارت‌های ارتباطی| آموزش حل مسئله

۴ - مشاوره خانواده چقدر طول می‌کشد؟

مدت زمان مشاوره خانواده به نوع و شدت مشکلات مراجعان بستگی دارد. در برخی موارد، مشاوره خانواده ممکن است در چند جلسه کوتاه به نتیجه برسد. اما در برخی دیگر از موارد، ممکن است نیاز به جلسات بیشتری باشد.

۵ - هزینه مشاوره خانواده چقدر است؟

هزینه مشاوره خانواده در مراکز مختلف متفاوت است. بنابراین، بهتر است قبل از انتخاب مرکز مشاوره، از هزینه آن مطلع شوید.

۶ - چگونه مرکز مشاوره خانواده خوب را انتخاب کنیم؟

در هنگام انتخاب مرکز مشاوره خانواده، باید به نکات زیر توجه کرد: تجربه و تخصص مشاور: مشاور خانواده باید تجربه و تخصص کافی در زمینه‌های مختلف روانشناسی، مشاوره و خانواده داشته باشد.| روش درمانی: مرکز مشاوره باید روش درمانی مناسبی را برای حل مشکلات مراجعان خود انتخاب کند.| هزینه: هزینه مشاوره خانواده در مراکز مختلف متفاوت است. بنابراین، بهتر است قبل از انتخاب مرکز مشاوره، از هزینه آن مطلع شوید.|

۷ - آیا مشاوره خانواده محرمانه است؟

بله، مشاوره خانواده محرمانه است. مشاور خانواده موظف است اطلاعات مراجعان خود را محرمانه نگه دارد و بدون اجازه آنها، آن را با کسی در میان نگذارد.