تویی که منو دوست داری و بهم نمیگی اره تو عزیزم ایشالله اون دنیا وسط پل صراط بند کفشت بازشه با کله بری پایین خو مسخره چرا نمیگی؟ ها ؟ • • • • • • بعد از گرفتن دستهایت تمام دنیا را لمس خواهم کرد تا عشق به همه سرایت کند • • • • • • رو پاکت سیگارنوشته بود سیگار واسه شما و اطرافیان شما زیان آور است توی دلم گفتم :تو یه نفر اطراف من پیدا کن قول میدم بخاطر اونم که شده ترکش کنم • • • • • • به نفس های خسته ام نگاه نکن تو را که داشته باشم تمام دنیاراپیاده می روم • • • • • • لبخند بزن برامدگی گونه هایت توان ان را دارد که امید رفته رابازگرداند گاه قوسی کوچک،میتواند معماری بنایی را نجات دهد • • • • • • یک همیشه یک است شاید درتمامی عمرش نتواند بیشترشود امابعضی اوقات میتواندخیلی باشد مثل یه عشق،یه دوست یا یه تو که یک دنیایی • • • • • • معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست بی اعتنا به نتیجه دوستت دارد… • • • • • • روزى دروغ به حقیقت گفت بریم دریاشناکنیم؟ حقیقت ساده پذیرفت و آنها کنار دریا رفتند حقیقت تا لباسهایش را درآورد دروغ آنها را دزدید و فرار کرد ازآن پس حقیقت زشت است ولى دروغ درلباس حقیقت زیباست • • • • • • ای کاش دل ها آنقدرپاک بودند که برای بیان دوستت دارم نیازی به قسم خوردن نبود قسم بخورم یا میدونی؟ • • • • • • گاهی شاپرک میگیری خیلی ارام،تا رهایش کنی شاپرک میان دستانت له میشود نیت تو کجا و سرنوشت کجا… • • • • • • گاهی این قدر از زندگی سیر میشوم که میخواهم تا سقف آسمان پرواز کنم و رویش دراز بکشم آرام و آسوده …مثل ماهی حوضمان که چند روزیست روی آب است • • • • • • گاهی وقتهاچنان دلتنگ میشوم که بی تابی ام را هیچ بهانه ای تاب نمی آورد به خود که می آیم میبینم ازکسی دورم که بی بهانه دوستش دارم • • • • • • تو می خواستی بشی “سنگ صبورم” … تو شدی “سنگ” و من هنوز “صبورم” • • • • • • وقتی داشت می رفت,گفت: دیگــــه هیچکس رو مثل من نمیتونی پیـــــدا کنی! توی دلـــــم گفتم: اتفاقــــا خوبیش همینــــه • • • • • • یه نفر ازم پرسید میشناسیش هزارتاخاطره اومد جلوی چشمم اما فقط یه لبخند زدم و گفتم می شناختمش • • • • • • کبریت بکش تا ستاره*ای به شب اضافه کنیم و خیره شو به مردمان تنهایی که در آسمان سیگار می* کشند • • • • • • ای غم توکه هستی از کجامی آیی؟ هر دم به هوای دل مامی آیی باز آی و قدم به روی چشمم بگذار چون اشک به چشمم آشنا می آیی! • • • • • • حرف های ما هنوز ناتمام… تانگاه می کنی: وقت رفتن است بازهم همان حکایت همیشگی! پیش از آنکه باخبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود ای دریغ و حسرت همیشگی! ناگهان چقدر زود دیر می شود! • • • • • • باری من و تو بی گناهیم او نیز تقصیری ندارد پس بی گمان این کار کار چهارم شخص مجهول است!
نمایش برچسبها
مشاهده قوانین انجمن