
نوشته اصلی توسط
حمید ۱۳۵۲
سلام
مردی ۴۵ ساله هستم و همسرم ۴۰ سالشه و دو فرزند داریم،که تقریبا یکسال پیش در استانه مهاجرتمون به خارج از ایران متوجه خیانت همسرم شدم.
حدودا سه سال و نیم با بیش از یک نفر( سه نفر) ارتباط تلفنی و حتی با دو*نفرشون رابطه مکررجنسی داشته .
با فهمیدن این موضوع در ابتدا تقریبا نابود شدم ولی به خاطر بچه ها و موقعیت اجتماعی خودم مسیله رو فقط با مشاور در میان گذاشتم
ایشون ابراز ندامت شدید و پشیمانی کرد و خواهش کرد که ببخشم و فرصت بدم بهش که کنار بچه ها بمونه.
این رو هم باید بگم که اگر از ۱۰۰۰۰ هزار نفر از دوست و دشمن اطرافیانمون در مورد ایشون سوال بشه ، حتی یک نفرشون هم باور نمیکنن که ایشون همچین کارایی رو مرده ، چون ظاهر کاملا موجه و پابند و خانم خانه و زندگی و حواسش به کوچکترین مسایل بچه ها بود و ارتباط عاطفی خیلی محکمی هم با بچه ها داشت و داره.
اما هنوز گیج و منگم که چرا اینکارا رو کرده، حجم بالایی از کثافتکاری و پنهانکاری و...
متاسفانه ایشون در خانواده نابسامانی بزرگ شده بوده و پدرش فرد لاابالی و در نهایت ترکشون کرده و خاطرات تلخی از دوران بی و نوجوانی اش داره.
علیرغم کمک مشاور و اصلاح ارتباط بینمون ، من چون از تمام جزییات خیانت اش مطلع شده بودم ، بصورت صرع گونه دچار عذاب و ناراحتی میشم
و نمیتونم خودمو کنترل کنم
موندم ایا این ادامه دادن درسته؟ یا باید تموم کنم و جدا بشیم ؟
از یک طرف بچه هام در سنی هستن و به خاطر نوع ارتباط عاطفی که با ایشون دارن مطمین هستم نابود میشن
و از یک طرف خودم دارم ذره ذره اب میشم و زجر میکشم
تلاش زیادی میکنه خودش که اشتباهاتش رو جیران کنه ولی مگه اون اشتباهات جبران شدنیه؟
چیکار باید بکنم
سر در گم شدم؟؟؟