
نوشته اصلی توسط
mehrdad
سلام.
من اهل کرجم و دانشجوی سال آخر رشته فناوری اطلاعات دانشگاه صنعتی شیراز هستم و 1 سال هست که با دختری سال دوم دانشگاه هست و اهل بوشهر هست آشنا شدم.
توی این 1 سال خیلی همدیگرو شناختیم و مشکلات زیادی رو پشت سر گزاشتیم.
بعد از شروع رابطه من انگیزه و هدف خاصی واسه آینده پیدا کردم و کلی برنامه ریزی های مختلف مثل ادامه تحصیل و کار ... انجام دادم.
مسئله اینجاست که وقتی بحث ازدواج رو مطرح کردم کاملا موافقت کرد و حتی اونم توی این فکر بوده قبل من. اما مسئله ای که وجود داره اینه که خوانوادش پسرداییش رو براش نشون کردن و میگن یا با این ازدواج میکنی یا اصلا ازدواج نمیکنی و هیچ خواستگاری رو هم اصلا قبول نمیکنن. اصلا. مشکلات زیادی هم برای دختر بوجود میارن سر همین قضیه. اما اون میگه تا جایی که بتونم صبر میکنم و از اینجور حرفا.
من خیلی فشار روم هست و میدونم که اگه رابطه قطع شه و خدایی نکرده زن پسرداییش بشه من کلا داغون میشمو تونم همینطور.
کمک کنید. به نظرتون باید چیکار کنم ؟ راه حلتون چیه ؟