خانواده یکی از مهمترین ارکان شناخت از همسر
همانطور که بارها گفته ایم شناخت همسر باید به گونه ای باشد که هیچ نقطه تاریکی در ذهن شما باقی نمانده باشد و همچنین در تمامی جهات همسرتان مورد بررسی قرار گرفته و گزینه ای انتخاب شود که بیشترین هارمونی و هماهنگی را با شما دارد. در زمینه شناخت، خانواده شما می تواند بیشترین کمک را به شما داشته زیرا با فعالیت هایی که انجام می دهند و همچنین با پرس و جو از هم محلی ها و یا در جاهایی که فرد مورد نظر شما برای ازدواج در آنجا رفت و آمد دارند، و همچنین با انتقال این داده ها بدون هیچ غرض ورزی این کار را انجام می دهند. بنابراین باید به والدین خود اطمینان داشته و البته در مواردی که با آن ها اختلاف نظر داریم با آنان صحبت کرده و اطمینان لازم را به دست آورد.
از سوی دیگر بهترین مرجع شناخت یک فرد خانواده وی می باشد. درست است که فرد مورد نظر از خانواده جدا و اشتباهات و یا مشکلات خانواده را نباید به پای وی گذاشت اما آن فرد در همچین خانواده ای بزرگ شده بنابراین می تواند الگو باشد و رفتار وی در خانواده باید مورد بررسی قرار بگیرد. بهترین راه در این شناخت این است که چند جلسه خانواده ها در کنار هم به بحث و تبادل نظر پرداخته تا بهترین شناخت حاصل شود بنابراین در زمینه شناخت یک فرد برای ازدواج که یکی ازمهمترین فعالیت های قبل از ازدواج است، خانواده های دختر و پسر هردو به میزان زیادی تاثیر گذار خواهند بود.
سایت مشاوره قبل ازدواج به شما در رابطه با این موضوع کمک خواهد کرد
منبع:مشاوره-ازواج.com
سلام من یه مشکلی داشتم هر خواستگاری میاد یا با یکی ملاقات میکنم بعدش میره میگه خانواده هامون به هم نمیخورن.مثلا آخریش قرارمون بیرون بود فقط ازم پرسید شغل پدرت چیه، گفتم کارگر ساختمون دیگه هیچی از خانواده نپرسید.رفت به معرف گفت خانوادش در حد ما نیست.عایا ما گنهکاریم؟ عایا اختلاص گر میشدیم با کلاس بودیم؟ عایا بیاید سمت مااز کلاستون کم میشه؟
با سلام دوست عزیز شرایط شما کاملا قابل درک است چون متاسفانه جو جامعه ما به سمتی پیش رفته است که اکثر افراد به واسطه شرایط و موقعیت اجتماعی .اقتصادی خانواده ها جلو می روند ولی امار طلاق نشان می دهد که دل بستن له چنین مسائلی و نادیده گرفتن ملاک های مهمی هم چون شخصیت و نجابت دختر و شخصیت او و اینکه ایا توان مدیریت زندگی اینده را دارد و یا خیر نادیده می گیرند و بعد از مدتی زندگی ان موقعیت و .. نمی تواند کمکی به حفظ زندگی کند .توجه داشته باشید خداوند برای هر فردی همتایی قرار داده است به هر حال قطعا در مورد شما هم فردی که شرایط را درک کند و هم سطح باشد پیشنهاد خ اهد شد و نگران نباشید به هر حال بسیاری از محدودیت ها انسان ها را پخته تر و موفق تر می کند .افراد بسیتری که شرایط زندگی مطلوبی نداشتند اکنون ازدواج کردند و خوشبخت شدند بلاشک شما هم از این محدوده جدا نیستید و نخ واهید بود .وقتی فردی فقط به واسطه شغل پدر شما تصمیمش تغییر می کند همان بهتر که اقدام جدی تر صورت نمی گیرد چون این فرد دیر یا زود رفتنی است .پس در ابتدا برود بهتر است .گاهی باید توکل داشت و به جای بنده با خداوند مطرح کرد .در هر حال امیدوارم خدا ند به زودی بهترین خیرها را نصیب شما کند.
با سلام من ۵-۶ سالی هست که با دختری دوست هستم و تو این مدت خیلی بهم دیگه وابسته و علاقهمند شدیم.باعث خیلی پیشرفت های برای همدیگه شدیم.حالا رسیدیم به مرحله ی ازدواج.مشکلی که هست اینه که خلنواده ی دختر کمی از نظر فرهنگی پایینتر از ما هستن و پدرش یه مقدار تند مجازه ولی مادرش خوبه.نمیدونم چیکار کنم.آیا ممکنه دردسر ساز بشه.؟خانوادم تصمیم رو به عهده ی خودم گذاشتن و گفتن در هر صورت خیلی سرتر از دختره هستی.لطفا راهنمایی کنید.
بی شک ازدواج بزرگترین و مهمترین حادثه زندگى هر انسانی است و موفقیت یا شکست در آن سرنوشت ساز خواهد بود. ازدواج و زندگى مشترک وقتى ثمر بخش، سودمند و ماندگار است که روحیه ها، غرایز و طرز تفکر دو طرف، همسو و نزدیک باشد. در غیر این صورت، ریسمان وحدت و یگانگى به ضعف و سستى مى گراید و سرانجام گسسته مى شود.فرهنگ یعنی چه؟ فرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که به ما میگوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط. فرهنگ به معنای مجموعه آداب و رسوم، سنتها، اخلاقیات، مراسمها و… یک قوم و ملت است. از آنجا که فرهنگها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق میکند. حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است.
تفاوت در زمینههای فرهنگی بر اساس تحقیقات در ایران یکی از مهمترین عوامل زمینهساز در طلاقها میباشد. ارزشهای فردی و اجتماعی، آداب و رسوم ، رفتار و سلوک و حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن و مرد میتواند زمینههای همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد. به همین جهت به ویژه در کشور گسترده ما که در قالب یک فرهنگ و جامعه واحد، از خرده فرهنگهای متعدد (ترک، کرد، عرب و لر و…) برخوردار است، توجه به این امر در مجموعه ملاکهای ازدواج اهمیت خاصی دارد و همانطور که اشاره شد تفاوت در آنها زمینهساز اختلافها است.
تفاوت فرهنگی در بین همسران در دو سطح می تواند آسیب زا باشد.
– سطح اول تفاوت فرهنگی در بین خانواده های همسران
سطح اول تفاوت فرهنگی در بین خانواده های همسران است. موضوعی که منبع انواع اختلافات و سوء تفاهم می شود و خود را بیشتر در قالب اختلاف نظر در برگزاری مراسم مشترک، برخورد اجتماعی همسران و رعایت قوانین پیدا و پنهان خانوادگی نشان می دهد. این موضوع همواره ناخوشایند بوده و گاه تا پایان عمر همت همسران ، صرف تلاش برای کم رنگ کردن این تفاوت ها در بین دو خانواده و نیز در رابطه خودشان می شود.
تناسب فرهنگی,تناسب فرهنگی در ازدواج ,تفاوت در زمینههای فرهنگی
تشابه فرهنگی نقش مهم در موفقیت یک ازدواج
– سطح دوم آسیب در میان همسران
سطح دوم تفاوت فرهنگی ممکن است در بین خود همسران باشد. در واقع مشکلات در سطح دوم نسبت به مشکلات در سطح تفاوت فرهنگی خانوادگی بسیار عمیق تر بوده و خانواده را به راحتی به از هم پاشیدگی می کشاند.مشاورین ازدواج معتقدند که در حقیقت اختلاف فرهنگی خانواده ها در صورتی که زوج به یکدیگر علاقه داشته و از نظر فرهنگی شبیه باشند، مهارت آموزی آنان در مواجهه با خانواده همسران است، ولی اگر مشکل تفاوت فرهنگی بین خودشان هم باشد موضوع عملاً در اکثر موارد بی نتیجه خواهد ماند؛ چرا که هر کدام از زوج ها اعتقاد دارند که مشکل از دیگری است و فرد مقابل باید تغییر کند.
باید گفت اگرچه فرهنگ به تنهایی نمیتواند در اختلاف سطح طبقات تاثیرگذار باشد و نمیتوان با قاطعیت گفت که افراد از فرهنگهای مختلف نمیتوانند با هم ازدواج کنند، اما بیتردید تشابه فرهنگی میتواند نقش مهمی در موفقیت یک ازدواج داشته باشد..
به همین دلیل دختر و پسر باید تلاش کنند که خانوادههایشان از همه لحاظ بخصوص از لحاظ فرهنگی با هم سنخیت و تناسب داشته باشند، تا بهتر بتوانند یکدیگر را درک کنند.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
با سلام خوب اگر خانواده به عهده شما گذاشتند پس تصمیم گیرنده خودتوم هستید .شما ۶ سال رابطه داشتید و دوست بودید خب اگر قرار بود این موارد خانواده و ..برای شما مطرح باشد باید همان ۶ سال پیش در نظر می گرفتید نه اکنون که قطعا ایشون به شما وابسته شدند .این بحث که شما سرتر هستید اصلا بحث مناسبی نیست چرا ک
با سلام خوب اگر خانواده به عهده شما گذاشتند پس تصمیم گیرنده خودتوم هستید .شما ۶ سال رابطه داشتید و دوست بودید خب اگر قرار بود این موارد خانواده و ..برای شما مطرح باشد باید همان ۶ سال پیش در نظر می گرفتید نه اکنون که قطعا ایشون به شما وابسته شدند .این بحث که شما سرتر هستید اصلا بحث مناسبی نیست چرا که این ذهنیت را برای شما ایجاد می کند که دارید اشتباه می کنید و خب حتما در اینده هم این تصور باعث انتظاراتی از طرف مقابل شما خواهد شد .اگر فکر می کنید تناسبی نیست و بعدا هم مشکل ایجا د می شد خیلی منطقی برای اون خانم توضیح دهید .و اجازه بدید ایشون هم نظراتشون روبدهند و خب با اینکه قطعا سخت است مخصوصا برای ایشون دیگر ادامه ندهید .حتی اگر یک درصد احتمال می دهید این ازدواج صرفا برمبنای منطق نیست بلکه احساس شما غلبه دارد خب شاید بهتره بیشتر فکر کنید .به هر حال شرایط خانوادگی و جانبی و پذیرش از سمت هر دو نفر اهمیت دارد .موفق باشید