عاشق شدن پیش از ازدواج یا پس از آن؟ یکی از دغدغه های یک فرد مجرد این است که آیا باید اول عاشق شد و بعد ازدواج کرد و یا اول ازدواج کنیم و پس از آن عشق خود به خود به وجود می آید؟

عاشق شدن پیش از ازدواج

بسیاری از زوج ها را دیده ایم که با وجود عشق زیادی که نسبت به یکدیگر داشته اند، پس از ازدواج رابطه سردی را تجربه می کنند یا حتی ازدواج آن ها به جدایی می رسد؛ در حالی که زندگی مشترکِ دختر و پسری که به صورت سنتی و بدون علاقه ی قبلی، ازدواج کرده اند بسیار موفق و شاد است.

در این مقاله قصد داریم، در مورد عشق قبل از ازدواج و بعد از ازدواج صحبت کنیم و علت هایی که می تواند روی پایداری یا عدم پایداری ازدواج موثر باشد.

انواع عشق از دیدگاه روانشناسی

عشق یک مفهوم انتزاعی است و توصیف آن با کلمات بسیار دشوار است و در واقع هیچ نظریه یکتا و عمومی در مورد ماهیت عشق وجود ندارد و هر فرد دیدگاه متفاوتی نسبت به آن دارد. یکی از نظریه های مهم در این مورد که عشق را به ۸ نوع متفاوت دسته بندی می کند، نظریه مثلثی عشق یا نظریه استنبرگ است.

از نظر استنبرگ عشق از سه مولفه مهم و اساسی تشکیل می شود که هر ترکیبی از این مولفه ها یک نوع از عشق را به وجود می آورد. این سه مولفه عبارتند از:

صمیمیت

به ساده ترین بیان، صمیمیت به معنی احساس نزدیکی و پیوند بین دو نفر و در میان گذاشتن خصوصی ترین و عمیق ترین احساسات و افکارشان با هم است.

اشتیاق و شور جنسی

این مولفه بیانگر اشتیاق و تمایل جنسی نسبت به فرد مقابل می باشد.

تعهد

این مولفه به این معنی است که فرد خود را در برابر طرف مقابل مسئول می دانند و در پستی و بلندی ها به او وفادار و متعهد باشد. حتما آنالیز سن ازدواج را انجام دهید.

۸ دستاورد مثلت عشقی

همان طور که گفته شد، از دیدگاه استنبرگ این سه مولفه شبیه راس های یک مثلث هستند و ترکیب و میزان هر کدام نوعی عشق را به وجود می آورد. ۸ ترکیب این سه مولفه به صورت زیر می باشد.

۱-فقدان عشق:

زمانی که مولفه های سه گانه عشق در بین دو فرد بسیار کم رنگ و ضعیف باشد یا اصلا وجود ندارد، حالت فقدان عشق ایجاد می شود. این نوع ارتباط معمولا بین دو فرد مثل همکار که روابط رسمی دارند وجود دارد و برای یک زندگی زناشویی بسیار خطرناک می باشد.

۲- شیفتگی (دلباختگی):

در این نوع عشق فقط مولفه شور و اشتیاق وجود دارد. فرد در این حالت به صورت افراطی جذب فرد مقابل می شود و در ذهن خود از او شخصی ایده آل می سازد، بدون این که صمیمیت و تعهدی وجود داشته باشد. این نوع عشق به خاطر برانگیختگی روانی و فیزیولوژی ایجاد می شود و بعد از وصال می تواند پایان گیرد و حتی به نفرت تبدیل شود.

۳- دوست داشتن:

زمانی که صرفا مولفه صمیمیت وجود دارد و بین دو فرد احساس همدلی، رفاقت، نزدیکی و هیجانات مثبتی وجود دارد که با اشتیاق جنسی و تعهد همراه نیست. این حالت مانند رابطه عمیق دو دوست صمیمی می باشد.

۴- عشق پوچ (تهی):

عشق پوچ زمانی به وجود می آید که مولفه های صمیمیت و شور وجود ندارد و فقط تعهد در میان است. زوج هایی که رابطه عاطفی و هیجانی خود را از دست داده اند، به هم عادت کرده اند و یا به دلیلی مثل فرار از تنهایی با هم می مانند، این حالت را تجربه می کنند.

۵- عشق رمانتیک:

ترکیب صمیمیت و اشتیاق که دو جنبه جذابیت فیزیکی و عاطفی را در بر می گیرد، عشق رمانتیک را می سازد. در این نوع عشق طرفین نسبت به هم احساس نزدیکی و پیوند می کنند و بدون ترس از قضاوت و یا طرد شدن در مورد عقاید و افکار و احساسات خود صحبت می کنند و همچنین اشتیاق و شور در این ارتباط وجود دارد. این ارتباط به دلیل عدم تعهد می تواند دوام کمی داشته باشد.

۶- عشق رفاقتی:

ترکیبی از صمیمیت و تعهد نیز می تواند عشق رفاقتی را ایجاد کند. در این نوع عشق تعهد و صمیمیت بالایی وجود دارد اما رابطه و رفتار شهوانی خیلی کم رنگ بوده و یا اصلا وجود ندارد. این نوع عشق بین دو همکار که سال‌ها با یکدیگر کار کرده‌اند یا بین یک زوج که دارای فرزندانی هستند مشاهده می‌گردد، همچنین عشق های آرمانی که تداوم پیدا می کنند می تواند به عشق رفاقتی تبدیل شوند.

۷- عشق ابلهانه:

ترکیب اشتیاق و تعهد، بدون وجود صمیمیت این نوع عشق را به وجود می آورد. در این نوع عشق فرد صرفا به خاطر جاذبه های جنسی و اشتیاق فیزیکی به طرف مقابل جذب می شود و بدون اینکه رابطه ای صمیمانه و عاطفی بین آن ها شکل گیرد، به یکدیگر متعهد می شوند. استرنبرگ معتقد است دراین حالت افراد در نگاه اول عاشق یکدیگر می‌شوند و خیلی زود بدون اینکه همدیگر را بشناسند به داشتن یک رابطه طولانی متعهد می‌گردند. این عشق خیلی شدید و غالبا وسواس گونه است و اغلب اوقات این هیجانات شدید به صورت سریع فروکش می کنند.

۸- عشق کامل (آرمانی):

در عشق آرمانی که ترکیبی از سه حالت صمیمیت، اشتیاق و تعهد است، شخص، طرف مقابل خود را به عنوان یک انسان دوست دارد، به او احترام می‌گذارد و به او متعهد است و از طریق برقراری ارتباط درست با او احساس نزدیکی می‌کند. این نوع رابطه که همراه با تعهد و وفاداری است، در اوج لذت بدون احساس گناه تجربه می‌شود. استرنبرگ معتقد است که رسیدن به این حالت بسیار ساده تر از نگه داشتن آن است.

با توجه به موارد گفته شده، عشق زمانی در مسیر درستی قرار دارد که هر سه مولفه مثلث عشق در آن وجود داشته باشد؛ عدم وجود یکی از مولفه ها در رابطه ی شما می تواند باعث ایجاد مشکلاتی شود و جای خالی آن مولفه نیز به شدت احساس خواهد شد؛ برای مثال زمانی که در رابطه اشتیاق جنسی و صمیمیت وجود دارد، جای خالی تعهد احساس خواهد شد. بنابراین فردی که خود را عاشق می داند نباید خیانت کند و بی تعهدی داشته باشد و یا فقط به فکر مسائل جنسی و شهوانی باشد.

عاشق شدن قبل ازدواج

دختر و پسری را تصور کنید قبل از ازدواج مولفه صمیمیت و اشتیاق را دارند، تصمیم به ازدواج می گیرند و مولفه سوم یعنی تعهد را نیز وارد رابطه خود می کنند، در نتیجه سه راس مثلث کامل می شود، آیا این اتفاق ضامن موفقیت این ازدواج خواهد بود؟

در جواب این سوال باید گفت، عشق قبل از ازدواج ضامن موفقیت و خوشبختی دو نفر نیست. همان طور که قبلا هم گفته شد، نگه داشتن عشق آرمانی نسبت به وجود آمدن آن بسیار دشوارتر است و نیازمند تلاش متقابل می باشد.

احتمالا در اطرافیان خود زوجی را دیده اید که با وجود رابطه عاشقانه قبل از ازدواج، بعد از ازدواج دچار تعارضات و مشکلاتی می شوند و به نظر می رسد که عشق آن ها از بین رفته است؛ اما دلیل این اتفاق چیست؟

باید گفت تنها معیار موفقیت در ازدواج عشق نیست، تلاش برای حفظ عشق و زندگی مشترک بسیار مهم تر خواهد بود. دلایلی که می تواند باعث کم رنگ شدن عشق بعد از ازدواج شود عبارتند از:

  • مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی:

  • تنش، استرس و نگرانی های مالی، شغلی و اقتصادی باعث تحلیل انرژی و توان فرد می شود، در نتیجه معاشرت با همسر نیز خود به خود کاهش پیدا می کند. این اتفاق باعث ایجاد فاصله عاطفی بین زوج می شود و عشق را کم رنگ می کند.

 عدم مراقبت از رابطه عاطفی

بعضی از افراد تصور می کنند، ازدواج کردن و کارهایی که برای یکدیگر انجام می دهد نشان دهنده علاقه و عشق آن ها به یکدیگر است و تاثیرات مثبت ابراز عشق کلامی را نادیده می گیرند. وقتی زوجین وقت کم تری به هم اختصاص دهند و به ابراز علاقه کلامی اهمیت ندهند، به مرور عشق در رابطه شان کم رنگ خواهد شد.

  • صحبت نکردن با یکدیگر

زمانی که طرفین احساس می کنند حرفی برای گفتن به هم ندارند و در مورد اتفاقات روزمره با هم صحبت نمی کنند، در واقع علامت هشدار دهنده ای از وضعیت نامطلوب رابطه شان را نشان می دهند. زمانی که هیچ گونه گفت و گویی بین زوج نباشد، عشق نیز کم رنگ شده و رابطه در معرض آسیب قرار می گیرد.

  • دروغگویی و پنهان ‌کاری

یکی از مشکلاتی که می تواند به رابطه و عشق شما لطمه وارد کند، پنهان کاری و دروغ گفتن است. این دو مورد به شدت آسیب زا بوده و باعث عدم اعتماد طرف مقابل می گردد؛ بی اعتمادی نهایتا منجر به دورشدن و فاصله گرفتن زوج از هم شده و عشق بین آن ها را کم رنگ می سازد.

  • مشکلات حل نشده و بحث های تکراری

در هر رابطه و ازدواجی مشکلاتی وجود دارد، اما باید این مشکلات به طور صحیح حل و فصل شود؛ زمانی که طرفین نتوانند مشکلات خود را به روشی درست حل کنند، بحث ها و مشکلات تکراری به وجود خواهد آمد که باعث ایجاد تنش و خشم در رابطه می شود، در نتیجه عشق نیز کاهش پیدا می کند.

یکی از روش هایی که می تواند به حل مشکلات حل نشده و تکراری در رابطه کمک کنند، مراجعه به یک زوج درمانگر مجرب می باشد.

  • رویاپردازی بیش از حد

تخیلات و رویاپردازی های بیش از حد در مورد عشق باعث فاصله گرفتن از واقعیت های موجود می شود. زندگی پر از واقعیت های تلخ است که هیچ کس در رویاپردازی خود آن ها را در نظر نمی گیرد؛ برای مثال در رویاپردازی شما معشوق خود را فردی بی عیب و بدون اشتباه در نظر می گیرید، در صورتی که همه انسان ها در واقعیت دچار اشتباه می شوند و نقاط ضعفی دارند.

رویاپردازی بیش از حد باعث می شود، شما در مواجهه با واقعیت هایی که دوست ندارید، احساس شکست و سرخوردگی داشته باشید و همسر خود را مقصر بدانید، در نتیجه از او فاصله گرفته و عشق بین شما کاهش پیدا می کند.

  • انتظارات و توقعات زیاد

توقعات بیجا و انتظارات بیش از حد از طرف مقابل باعث ایجاد مشکلات زیادی می شود. این انتظارات مانند سمی برای رابطه زناشویی بوده و باعث کاهش عشق و آسیب وارد شدن به رابطه می شود.

عشق بعد از ازدواج

آیا اگر قبل از ازدواج فرصتی برای عاشق شدن و ازدواج با معشوق خود نداشته باشید و یا با فردی ازدواج کنید که از قبل علاقه ای به او نداشته اید، زندگی مشترک شما محکوم به شکست است و شما هیچ وقت عشق را تجربه نخواهید کرد؟ پاسخ منفی است.

عشق و علاقه می تواند پس از ازدواج نیز شکل بگیرد، به شرطی که قوانین مشخصی را رعایت کنید. اولین مورد این است که در مرحله قبل از ازدواج باید منطقی و اصولی تصمیم بگیرید. ازدواج به خاطر ترس از تنها ماندن یا مسائل جنسی و… می تواند باعث ایجاد مشکلاتی پس از ازدواج شود. ممکن است به خاطر عادت به همسر خود و یا ترس از جدایی و عدم استقلال مالی با او زندگی کنید، اما با این روش حتما از تجربه عشق محروم خواهید شد.

ایجاد عشق بعد از ازدواج یک فرایند تصادفی نیست، بلکه نیازمند تلاش و تعهد متقابل می باشد. برای اینکه بتوانید زندگی عاشقانه ای تجربه کنید و عشق را در زندگی خود ایجاد و تقویت کنید، می توانید از راه کارهای زیر بهره بگیرید.

  • تعریف و تمجید از یکدیگر:

تعریف و تمجید از خصوصیات خوب همسرتان علاوه بر اینکه باعث تکرار آن می شود، منجر به تقویت و بهبود رابطه شما نیز می گردد و به مرور زمان عشق در زندگیتان ایجاد می شود.

  • برقراری صمیمیت فیزیکی:

یکی از راه هایی که باعث ایجاد عشق و علاقه در بین شما می شود صمیمیت فیزیکی است. صمیمیت فیزیک از طریق نوازش کردن، بوسیدن، بغل کردن و ایجاد رابطه جنسی خوب و لذت بخش ایجاد می شود.

  • احترام و درک تفاوت ها:

زمانی که شما تفاوت های شخصیتی و دیدگاه های همسر خود را بپذیرید و به او همانطوری که هست، احترام بگذارید، نه تنها درگیری و تنش در رابطه شما کم تر ایجاد می شود بلکه همسرتان به خاطر احترام گذاشتن شما به او و نظراتش، به شما علاقه بیش تری پیدا خواهد کرد.

  • رشد شخصیتی خود را متوقف نکنید:

کار کردن روی خودتان و شناسایی نقاط ضعف و تبدیل آن ها به نقاط قوت می تواند باعث تغییرات مثبتی در سبک رفتاری و شخصیتی شما شود. زمانی که شما از نظر روانی و روحی در وضعیتی خوبی باشید، رابطه زناشویی شما نیز در وضعیت خوبی قرار خواهد گرفت و انرژی های منفی و تنش ها در رابطه شما به حداقل می رسد. این آرامش در رابطه و رفتار مناسب شما با همسرتان باعث ایجاد عشق و علاقه در بین شما خواهد شد.

  • تلاش برای رشد فردی خود و طرف مقابل:

برخی افراد به خصوص خانم ها، بعد از ازدواج اهداف و آرزوهای خود را کنار می گذارند و استقلال خود را نیز از دست می دهند. در حالی که دنبال کردن اهداف خود و کمک کردن به همسرتان در راه رسیدن به اهدافش باعث ایجاد عشق و علاقه در رابطه شما خواهد شد.

زیرا او شما را فردی مستقل، باهوش می بیند که نه تنها برای آرزوهای خود تلاش می کند، بلکه به اهداف او نیز علاقه و اهمیت نشان می دهید و به او کمک می رساند.

  • درک نیازها و خواسته های یکدیگر:

گاهی نیاز است به جای حدس زدن در مورد نیاز و خواسته همسرتان، مستقیم از او بپرسید که الان به چه چیزی نیاز دارد و یا انتظار دارد چه کاری برایش انجام دهید؟ پرسیدن این قبیل سوالات به شما کمک می کند تا بفهمید در چه شرایطی چه واکنش و رفتاری باید نشان دهید و انتظار توقع مقابل از شما چیست.

  • احترام به یکدیگر:

یکی دیگر از مواردی که می تواند باعث ایجاد و تقویت عشق و علاقه در ازدواج شود، حفظ احترام طرف مقابل می باشد. این موضوع هم می تواند در برخورد و رفتار مستقیم با همسرتان باشد و هم به صورت غیر مستقیم انجام گیرد؛ برای مثال زمانی که شما به خانواده همسرتان برخورد محترمانه ای دارید و با آن ها رفت و آمد می کنید، به طور غیرمستقیم به همسر خود احترام گذاشته اید. این رفتار باعث ایجاد عشق در بین شما می شود.

سخن پایانی عشق پیش از ازدواج و یا پس از آن…

به طور کلی باید گفت که عشق در ازدواج امری ضروری و لازم است و یکی از مولفه هایی است که می تواند باعث موفقیت و خوشبختی در ازدواج شود( چه قبل از ازدواج وجود داشته باشد و چه بعد از آن به وجود بیاید).

اما عشق به تنهایی کافی نیست و نمی تواند تضمینی برای خوشبختی بعد از ازدواج باشد، هر ازدواج ضروریات و نیازهای دیگری نیز دارد. احترام، توجه، امنیت اقتصادی، تعهد و مواردی از این قبیل در موفقیت یا عدم موفقیت ازدواج نقش به سزایی خواهند داشت و فقط وجود عشق نمی تواند جوابگوی این نیازها باشد.

ازدواج های زیادی وجود دارند که بر پایه عشق بنا شده اند و یا حتی عشق پس از ازدواج در بین زوج نهادینه شده است و به زندگی مشترک موفقیت آمیز و شادی تبدیل شده است و برعکس.

در نهایت نمی توان گفت که آیا عشق بعد از ازدواج ماندگارتر است یا قبل از آن؛ این امر کاملا نسبی است و به ویژگی های شخصیتی زوج و برداشت آن ها از مقوله عشق و ازدواج بستگی دارد. تعهد اخلاقی، احترام، مسئولیت پذیری، درک متقابل، تلاش و مراقبت از رابطه می توانند روی ماندگاری عشق اثرگذار باشد.

دوست داشتن همسر آینده

” برای من عشق تو زندگی خیلی مهمه، اگه نتونم عاشق همسرم باشم زندگی واقعا برای کسالت بار و غم انگیزه!

راستش خیلی دوست دارم قبل و بعد ازدواج هر دو حالت عاشق همسرم آینده می باشم.

هر دو تا حالت هم یه کم ریسک داره! ممکنه تو دوره دوستی عاشق کسی باشم اما بعد ازدواج کم کم عشق و دوست داشتن همسر آینده م کم رنگ شه؟

یا اینکه الان هیچ حسی بین من و اون نباشه و بعد ازدواج این عشق بین مون تجربه شه؟!  کاش می شد این چیزارو پیش بینی کرد!”

تقریبا تمام افرادی که می خواهند ازدواج کنند، قبل از ازدواج درمورد تجربه عشق و دوست داشتن همسر آینده خود ملاک ها و تصوراتی دارند.

دوست داشتن همسر آینده، برای اکثر افراد یکی از دغدغه های فکری دوره قبل از ازدواج است. این موضوع بخصوص برای افرادی که در گذشته عشق یا شکست عشقی را تجربه نموده اند بیشتر به چشم می آید.

نگرانی هایی از این دست که ” ممکنه نتونم دوستش داشته باشم، ممکنه هیچ وقت نتونم عشق قبلیم رو فراموش کنم و همش با اون مقایسه ش کنم” در صحبت های این افراد شنیده می شود.

نمی تونم به همسرم علاقه مند شم

مسلما زندگی در کنار فردی که هیچ احساسی به او ندارید برای تان سخت و طاقت فرسات. در این حالت ممکن است احساسات ناخوشایندی را تجربه کنید.

به عنوان مثال اگر همسرتان به شما عشق بورزد اما شما به او علاقه مند نباشید ممکن است در مقابل او احساس عذاب وجدان، حس گناه، سرزنش خود و یا حتی ترحم را تجربه کنید.

واکنش افراد در این شرایط نیز متفاوت است: عده ای ممکن است تجربه عشق به همسرشان را دست نایافتنی بدانند و با سرگرم کردن خود به کار یا فرزندان از رو به رو شدن با این موضوع اجتناب کنند.

عده ای دیگر نیز ممکن است با افسردگی، غم و نا امیدی به این موقیت واکنش نشان دهند. تلقین به خود و تلاش  برای دوست داشتن همسر نیز راه کار مقابله ای بعضی از افراد در چنین شرایطی است.

معمولا اکثر افراد در ابتدای ازدواج و سال های اولیه زندگی مشترک، هیجان و عشق بیشتری نسبت به یکدیگر تجربه و ابراز می کنند و با گذشت زمان از کم رنگ شدن علاقه میان خود ابراز ناراحتی می کنند.

اما آیا تجربه مجدد عشق به همسرمان امکان پذیر است؟ چگونه می توان هیجان و عشق اولیه را به زندگی برگرداند؟

عشق قبل از ازدواج خوب است یا بد؟ - دوست داشتن همسر آینده

تزریق هورمون عشق به زندگی مشترک

خوشبختانه تجربه عشق و دوست داشتن همسر موضوعی ناممکن یا غیر قابل دست یابی نیست و با رعایت تکنیک های زیر می توان به آن دست یافت.

  • چرا همسرم را دوست ندارم

اگر خواهان تجربه عشق هستید و همسرتان را نیز فردی شایسته می دانید اما همچنان احساسی به او ندارید، قبل از هر چیز به بررسی چرایی این موضوع بپردازید.

درگیری ذهنی تان با خاطرات یا تجربه عشق گذشته و یا ارتباط فعلی مجازی یا حضوری با یک دوست، همکار، یا همکلاسی که برای تان جذاب است.

و همچنین مقایسه همسرتان با همسر خواهر بردارها و یا حتی افسردگی و مشکلات جنسی می تواند یکی از دلایل فاصله عاطفی با همسرتان باشد.

برای بررسی عمیق تر این مشکلات و پیدا کردن راه حلی مناسب می توانید از یک روانشناس با تجربه کمک بجویید.

  • معمولا جذابیت زن و مرد

در ابتدای دوره ی دوستی یا زندگی مشترک منجر به آزاد شدن هورمون هایی در مغز می شود که به زندگی و احساسات مان هیجان می دهد.

بنابراین می توان با کمک هورمون عشق دوباره سرزندگی و هیجان را به رابطه برگردانیم. اما چگونه؟

تجربیات هیجان انگیز و مشترک شما و همسرتان می توان باعث ترشح هورمون های خاصی شود که در ابتدای رابطه تجربه می کردید.

پس با تدارک دیدن برنامه ها یا فعالیت های مشترک و هیجان انگیزی که هر دو از انجام آن لذت می برید علاوه بر باهم بودن و صمیمیت به رابطه تان رنگ و بوی تازه ای بدهید.

  • دلتنگی و فاصله

داشتن فاصله فیزیکی محدود ( با هدف مسافرت یا کار) می تواند از میزان فاصله روان شناختی تان بکاهد و به دلتنگی و صمیمیت بیشتر منجر شود.

البته به این موضوع نیز توجه کنید که فاصله گرفتن نباید طولانی شده و یا به یک عادت تبدیل شود.

عشق قبل از ازدواج خوب است یا بد؟

با توجه به پیشرفت های جامعه و عوض شدن نسل ها و طرز تفکرشان، نحوه و شیوه های همسریابی عوض شده و نوع ازدواج ها از حالت سنتی خارج و به شیوه های امروزی انجام می پذیرد.

به گونه ای که دختران و پسران خود حق انتخاب داشته و می توانند با فردی ازدواج کنند که دوستشان داشته و از هر نظر به همدیگر شبیه هستند البته با شرط آنکه احساسی برخورد نکرده و درباره فرد مورد نظر فکر کنند و عقل را در انتخاب خود دخالت دهند. بنابراین به نظر می رسد که اینگونه ازدواج ها می تواند سرانجام بهتری داشته باشد.

انتخاب صحیح همسر

اما متاسفانه در اکثر موارد شرط لازم برای خوشبختی در این نوع ازدواج که همان تصمیم نگرفتن احساسی می باشد، اجرایی نشده و این ازدواج ها در ذهن عموم شکل بدی را گرفته است.

درصورتی که اگر با انتخاب صحیح همراه باشد می تواند یک زندگی خوب را رقم بزند. برخی معتقدند که عشق بعد از ازدواج پدید می آید اما چقدر زیبا است که این عشق وجود داشته و بعد از زندگی مستحکم شود! عشق قبل از ازدواج به منزله آشنایی دختر و پسر است.

این آشنایی میبایست به منظور شناخت و به قصد ازدواج باشد زیرا هر قصدی غیر از این مردود بوده و سرانجامی خوب را برای آنان در پی ندارد. بنابراین توصیه اکید مشاوران به والدین بر این است که به صحبت های فرزند خودشان دربراه فرد مورد نظرشان برای ازدواج گوش دهند سپس در آن زمینه همفکری دهند زیرا آنان بدون دخالت احساسات می توانند تصمیم گیری کرده و بهترین راه را پیش روی فرزندشان بگذارند.

مرکز مشاوره

منبع: ۱-مرکز مشاوره ستاره ایرانیان ۲-بررسی اثر بخشی مشاوره قبل ازازدواج در نگرش به ازدواج ونگرش به عشق جوانان، جهانبخش طهماسبی، ۱۳۹۶٫ ۳-رابطه میان عشق رمانتیک و تحقق ارزش های زوجیت، ابوتراب طالبی، سیمین ویسی، ۱۳۹۱٫

در مورد موضوعات زیر کامنت بگذارید:

  • عشق قبل ازدواج یا بعد ازدواج
  • عشق و ازدواج دکتر هلاکویی
  • عشق قبل از ازدواج در اسلام
  • علامت عشق
  • عشق قبل از ازدواج
  • شروع عشق
  • متن عشق و ازدواج
  • ازدواج با عشق

ازدواج فامیلی ممنوع

ازدواج فامیلی ✔️ ممنوع

ازدواج فامیلی، ازدواجی است که بین دو نفری صورت می‌گیرد که با یکدیگر نسبت فامیلی دارند. این نوع ازدواج در بسیاری از کشورها ممنوع است، زیرا خطرات زیادی برای زوجین و فرزندان آنها به همراه دارد.
168 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. mina
    mina گفته:

    سلام خسته نباشین .من تا الان با پسری دوستی نکردم و اهل شهرستانم .همیشه سر به پایینم یعنی از دوستی متنفرم و متنفر بودم. خودمم دانشجوهستم بیست و یک سالمه .خواستگار داشتم خیلی ولی قبولشون نکردم . دو ماهه پسری بهم علاقمند شده . فرهنگ و خونوادش هم عین خونواده ی ماست .بیرون توی پارک ازم خوشش اومده ، از اینکه همش سر به پایینم .من خبر نداشتم خودم . خواهرم توی گروه شهرمون بوده .از اونجا به خواهرم گفته .خواهرمم بمن گفته . بعد پی وی هم رفتیم چن بارم بیرون از دور منو دیده دوباره. اولین حرفی که بهم زده این بوده که قول میدم خوشبختت کنم میخوام برای من باشی خیلی دختر خوبی هستی ، به مادرمم گفتم یکیو دوس دارم و بعده سربازی میرم خواستگاریش .خودشم تاکید کرده توی رابطه و عشق ، صداقت و اعتماد مهمترینه. فقط از شما مشاور محترم میخواستم بپرسم ، با این همه حال ، فقط دو سال ازم کوچیک هست آیا مشکلی بوجود میاد؟ خودشم پسر سنگینی هست، خیلی هم به ازدواج تاکید کرده .گفته یا تو یا هیچ کس ، دختری مثل تو کم یابه.باید چیکار کنم؟ لطفا راهنماییم کنید. ممنونم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      اساس کار در انتخاب همسر، تقدم عقل بر احساس در زمان انتخاب و آمادگی پذیرش مسئولیت در رابطه‌ای بر پایه تعهد، اطمینان و علاقه و داشتن مهارت‌های زندگی برای مقابله با مشکلات زندگی با بیشترین فایده و کمترین ضرر به خود و همسر و جامعه و لذت بردن از لذایذ مادی و معنوی زندگی با بیشترین فایده و کمترین ضرر به خود و همسر و جامعه است. بعد از آن باید به شخصیت سالم و همخوان (یعنی داشتن شخصیتی در طیف سلامت و تطابق ویژگی‌های شخصیتی و سازگاری آن در دو طرف) توجه داشت. درصورتی‌که این دو عامل وجود داشته باشد، می‌توان با اطمینان بیشتر سایر عوامل را بررسی کرد.

      باور عرفی و سنتی در ایران که پسر باید از دختر برای ازدواج بزرگ‌تر باشد، از جهاتی دارای نقاط قابل‌توجه علمی‌‌ و منطقی است؛ مانند بلوغ زودرس جسمی‌‌ و جنسی و عاطفی و عقلانی اجتماعی در زن، رضایتمندی جنسی در حال و آینده زوج، دوران کوتاه باروری در زن و…. نقطه ضعف اساسی این باور هم، توجه‌نکردن به تغییرات مختصات زمان و مکان، تغییر نگرش‌ها، سلایق‌ها و خواسته‌ها در نسل‌های رو به جلو است بنابراین با اینکه می‌‌توان آن را یک قاعده کلی در نظر گرفت، استثناهای فراوان هم دیده می‌شود. خوب است بدانید قبل از ۳۰ سالگی، فاصله سنی دختر و پسر، پسر بزرگ‌تر از دختر از تقریبا همسن تا ۸ سال فاصله سنی و بعد از ۳۰ سالگی از تقریبا هم سن تا ۱۱ سال بزرگ‌تر بودن پسر توصیه می‌شود.
      البته در صورتی که دو طرف به بلوغ لازم برای ازدواج رسیده باشند، شخصیت‌های سالم و همخوان داشته باشند و تطابق سایر عوامل ذکر شده، تا حداکثر ۲ سال بزرگ‌تر بودن دختر از پسر هم در این شرایط می‌‌‌تواند قابل‌قبول باشد. البته این گفته، به این معنا نیست اگر دختری ۵ سال بزرگ‌تر از پسر باشد، قطعا دچار مشکل خواهند شد چون این قضیه بیشتر برای سنین زیر ۴۰ سال مطرح است. ثانیا، فقط می‌‌توان از لحاظ آماری با نگرانی بیشتر به این قضیه نگاه کرد و هیچ قطعیتی وجود ندارد (هرچند که توصیه نمی‌‌شود). از سوی دیگر، هماهنگی سایر عوامل به شدت می‌‌تواند اثر این تفاوت سنی را کمرنگ کند. باید اشاره کرد که یک نکته بسیار مهم، توجه به سن عقلی است نه سن تقویمی‌‌ و شناسنامه‌ای، چون مثلا ممکن است یک مرد ۳۰ ساله به اندازه یک مرد ۴۰ ساله بفهمد یا برعکس مهارت زندگی اواندازه یک جوان ۲۰ ساله باشد بنابراین به جز تفاوت سنی، باید حتما تفاوت سن عقلی با سن تقویمی‌‌ را هم در نظر گرفت.

      توجه داشته باشید در صورت بزرگ‌تر بودن زن، آسیب‌هایی که ممکن است بروز کنند عبارتند از:

      ۱- جابجایی یا تغییر نقش از همسری به «والد- فرزند» یا «معلم- شاگرد». یعنی زن با سن بالاتر از مرد چون خود را پخته‌تر، باتجربه‌تر و عاقل‌تر از مرد کم‌سن و سال می‌‌‌داند (که می‌‌تواند نگاه درستی هم باشد) در طول زمان با تغییر نگاه همسری به نگاه مادری، شروع به نصیحت، اندرز، سرزنش و آموزش شوهر خود می‌کند و در عین حال ممکن است یکی از این اتفاق‌ها بیفتد: گاهی زن دچار خستگی، درماندگی و استیصال می‌‌شود چون شوهر در حال مبارزه و حل مشکلاتی است که زن آن را قبل‌تر به نوعی تجربه کرده و برخی رفتارها، ناپختگی‌ها و حتی خطرکردن‌های معقول مرد برایش جذاب نیست و حتی او را به نوعی بی‌مسئولیت تصور می‌‌کند. در برخی موارد، مرد برای حفظ اقتدار مردانه، شروع به مقابله و ایستادگی در مقابل همسرش می‌کند طوری که حتی شاید نظرهای پخته و منطقی او را هم نپذیرد و محیط پرتنشی ایجاد کند. برخی زنان هم در ازدواج دنبال تکیه‌گاه مطمئن و عاقلی هستند که احتمالا نمی‌‌توانند این حس را از همسری که تصور می‌‌کنند ناپخته است، بگیرند.

      ۲- اگر ازدواج بر مبنای توان اقتصادی زن انجام شده باشد، چند حالت ممکن است پیش بیایید؛ زن احساس عشق واقعی از مرد نگیرد، زن به خاطر مسئولیت امور مالی، دچار فرسودگی جسمی‌‌ و روانی شود و رابطه به تعارض کشیده شود، زن عامل اقتصادی را وسیله‌ای برای حفظ تسلط یا زن‌سالاری قرار دهد که اگر با شخصیت مرد سازگار نباشد، شرایط بحرانی ایجاد خواهدشد. البته بعضی مردها، مخصوصا مردان وابسته یا کسانی که همیشه دنبال مادر حامی‌‌ یا فرد حامی‌‌ در زندگی خود بوده‌اند یا از لحاظ مالی وضعیت چندان مطلوبی ندارند و به دنبال برآورده شدن آرزوهایشان هستند، این وضعیت را احتمالا با رضایت می‌پذیرند.

      ۳- اگر ازدواج با تصور تغییر کردن و خود را وفق دادن انجام شده باشد؛ این اشتباه رایج وجود دارد که افراد، مخصوصا خانم‌ها فکر می‌‌کنند با تزریق عشق و محبت و علاقه می‌‌‌توانند طرف مقابل را تغییر دهند که به‌هیچ‌وجه درست نیست. در بیشتر موارد این رفتار باعث بروز تغییرات ماندگار و نهادینه در طرف مقابل نمی‌‌‌شود. از طرفی، دور شدن از خود واقعی و خود را مطلوب دیگری کردن، بالاخره به‌تدریج باعث نارضایتی از خود می‌شود و کم‌کم تنش و بحران با بازگشت به خود واقعی ایجاد خواهد شد.

      ۴- اگر ازدواج بر پایه عشق و دوستی بنا شده باشد، باز هم نمی‌‌شود روی آن حساب باز کرد چون عشق در طول زمان تمایل بیشتر به کمرنگ‌تر شدن به دلیل شناخت بیشتر از هم و دیدن تفاوت‌ها دارد. علاوه بر این، عشق هیچ سیر ثابت و مشخصی ندارد و می‌‌تواند در طول زمان نوسان داشته باشد. از طرفی، عشق برای زندگی لازم است ولی کافی نیست و باید عوامل دیگر هم تا حد ممکن هماهنگ باشند.

      ۵- اگر ازدواج با اجبار یکی از دوطرف، مخصوصا مرد باشد و خانواده رضایت نداشته باشد، به‌خصوص اگر مرد از استقلال مالی و فکری برخوردار نباشد، آثار منفی آن می‌‌تواند به‌دلیل از دست دادن حمایت‌های خانواده یا نگاه منفی همیشگی خانواده به عروس، تا مدت‌ها بر خانواده تاثیر داشته باشد.

      ۶- امکان دارد در صورتی که زن از مرد بزرگ‌تر باشد، در آینده در مورد مسائل جنسی و زناشویی دچار مشکلاتی با همسرش شود هرچند که این هم باز به دو طرف بستگی دارد.

      مشورت کنید، خوب فکر کنید

      اگر بلوغ ازدواج و شخصیت‌های همخوان و سالم وجود داشته باشد و سایر عوامل هم متناسب باشند و باوجود تفاوت سنی و بزرگ‌تر بودن سن تقویمی‌‌ دختر، سطح سن عقلی پسر و دختر متعارف و متناسب باشد، تفاوت سنی و بزرگ‌تر بودن زن نمی‌‌‌تواند آثار منفی پررنگی در زندگی داشته باشد. نکته مهم این است که درصد اندکی از افراد به بلوغ ازدواج می‌‌‌رسند و تعریف شخصیت و همخوانی آن، کاملا تخصصی است و باید به‌وسیله مشاور حرفه‌ای بررسی شود. از سوی دیگر، خیلی از تناسب‌ها می‌‌تواند در آینده با تغییر سلایق و نگرش افراد در دچار تغییرات بنیادی شوند. نکته بسیار مهم دیگر اینکه در صورت نگرش منفی خانواده پسر(که معمولا همینطور هم هست و با اجبار پسر ازدواج انجام می‌شود) تبعات منفی چنین ازدواجی تقریبا همیشگی خواهد بود.

      اگر مردد یا حساس باشید…

      نگرش زوج مخصوصا مرد در این خصوص اهمیت بسزایی دارد. اگر پسری از همان اول با شک و تردید در مورد بزرگ‌تر بودن خانمش بیندیشد، آمادگی دارد که بعدا با دخالت یا کنایه یا سرزنش یا حرف و حدیث یا دخالت مستقیم و غیرمستقیم اطرافیان، به هم بریزد. اگر هم دچار تعارض‌های طبیعی زناشویی با همسر هم شود، احتمالا آنها را بزرگ‌نمایی می‌کند و سایر تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی هم برایش پررنگ‌تر می‌شود و این مساله را مرتب به رخ همسرش می‌کشد. گاهی هم مرد به‌‌ علت فرسودگی جسمی‌‌ و جنسی زودرس زن، مخصوصا در یائسگی، احساس ضرر می‌کند. البته اگر پسری نگاه مثبتی به این قضیه داشته باشد، شاید به سادگی از کنار این مساله بگذرد. همچنین دختری که به این مساله (بالاتر بودن سن زیاد خودش) حساس باشد، یا حساسش کرده‌ باشد، بعدا هر مساله‌ای در رابطه‌اش را به خودش و سن بالاترش نسبت می‌‌‌دهد.

      پاسخ
  2. سوسن
    سوسن گفته:

    سلام
    من ۶ ساله که با پسری دوستم إز دوم دبیرستان، این شخص منو به بهترین چیزا رسوند، و بسیار باعث موفقیتم شد تا حدی که من دانشگاه پزشکی قبول شدم نمیگم خانوادم بی تأثیر بوده اما ایشون بسیار مشوق واقعی خوبی واسه ی من بوده و هیچوقت بد منو نخواسته، فقط بهم خیانت کرده و زمانی که فهمیدم خودشو به هر کاری زِد تا ببخشم، و البته منو اون تو یک شهر نبودیم واسه همینم خیانت کرده چون من هیچوقت نبودم پیشش حتی واسه یه ساعت بیرون رفتن
    پارسال. اومد خواستگاریم بابام کلی عصبی شد اصلا اجازه نداد وارد خونه بشن گفت باید یک کاره درست و حسابی داشته باشه که بیچاره کلی سختی کشید تا تونست ظرف یک سال یه کلی فروشی بزنه و کلی موفق شه حالا امسال دوباره اومده خاستگاریم که بایام با کلی حرف مادرم و خودم اجازه ورود به خونه رو بهشون داد حتی خیلی أم خوب برخورد کرد تا حدی که گفت برین یک سال دیگه بیاین ازدواج کنین
    اما وقتی رفتن دوباره ناراحته و میگه من خیلی بهترم هم أز لحاظ قیافه هم کار
    میگه موقعیت های خیلی بهتری دارم چون پزشکی میخونم
    رأست مبگه من خودم میدونم که خیلی بهتر إز ایشون واسم هست
    اما من عاشقشم و مطمئنم اونم عاشقمه ، میشه واقعا إز عشق گذشت؟
    و اینکه اون منو کمک کرد به اینجا رسیدم حالا که رسیدم میشه نادیده بگیرمش؟
    خواهش میکنم کمکم کنین من نمیدونم چیکار کنم اخه من هم عاشق پدرمم هم اون اقا نمیخوام هیچکدومشون یه ثانیه غصه بخورن

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      دوست عزیز اتفاقا این پسر بهتر تونسته شرایط و آنالیز کنه و اینکه پدرتون گفته بریدتا یک سال دیگه میدونه در آینده با چه مشکلاتی میتونید مواجه بشید
      اینکه ایشون شمارو تشوریق کرده توجیحی نمیشه و شما باید در این زمان فقط و فقط به تحصیلتون توجه کنید و گرنه تمام زحماتتون بر باد خواهد رفت
      ایشون اگر در آینده با مشکل مالی مواجه باشه خود شما یکی از مدعیان خواهید بود و سرزنشش میکنید پس از احساسی برخورد کردن خوداری کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      پاسخ
      • سوسن
        سوسن گفته:

        درسته
        ولی اون کاملا مشوق درسیه منم هست من مطمئنم کنار اون هیچوقت إز تحصیلم عقب نمی افتم چه بسا اگه نباشه دیگه انگیزه ای ندارم
        از لحاظ مالی أم جایگاه خوبی داره
        فقط پزشک نیست و خانواده ی خیلی سطح بالا نداره
        پدر من بیشتر مشکلش اینکه به دیگران چی بگه ، هی میگه بقیه میگن دخترم همه خاستگارتشو رد کرد که تهش با کسی ازدواج کنه که حالا درسته وضع مالیش بد نیست اما موقعیت احتماعی خوبی نداره
        من مشکلم اینکه درسته من در اینده جایگاه خوبی دارم اما نباید واسه أین جایگاه کسی و که خیلی دوسش دارمو نادیده بگیرم که
        تازه اون خودش منو إز منجلاب کثافت به اینجا رسوند
        اَی کاش روزگار من أین نمیشد

      • مشاور
        مشاور گفته:

        با سلام
        دوست عزیز شرایط شما قابل درکه و خب قرا ر نیست بخواهید روی خواستگارها ارزش گذاری کنید و نگران این باشید که در اینده چه طوری قضیه را مطرح کنید .و مثلا مجبور باشید با فردی ازدواج کنید که از نظر دیگران مقبول باشد به هر حال باید شما در زندگی احساس رضایت داشته باشید نه نگران حرف مردم بودن ولی با همه این شرایط با ید توجه به تفاوت ها و ..داشته باشید .هر چند ایشون به شما کمک کرده باشند و بدون در کنار ایشون باعث ارامش خاطر باشد و در درس هاتون پیشرفت داشته باشید ولی باید واقع بین باشید و همه جوانب امر را در نظر بگیرید .زندگی با سختی هایی همراه خواهد بود که توانایی امرار معاش اهمیت پیدا می کند .و شاید امروزه شما توجهی نداشته باشید .دوست داشتن رو بررسی کنید چقدر منطقی و چقدر صرف احساسات است امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم درستی بگیرید

  3. setare
    setare گفته:

    سلام من یه خواستگار دارم که پسر عمم هستش ایشون تمام شرایطش خوبه و من احساس میکنم میتونم به او علاقه منند بشم ولی به چیزی که فکر میکنم و عذابم میده اینه که دختری هستم که به عشقم محبت زیاد میکنم و دوست دارم به همون اندازه بهم محبت کنه و از این لحاظ نمیدونم بعد از ازدواجمون ایشون نسبت به من اینجوری میشه یا نه؟ چون اون منو ایده ال میدونه ولی نمیدونم به من علاقه داره یا نه و اول خانواده منو انتخاب کردن و بعد خودش.

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      این بحثی که شما دارید در مورد ایشون و تمایل دارید که به اندازه ای که شما محبت می کنید ایشون هم محبت داشته باشند .خوب یک مساله طبیعی است که برای همه خانم ها اهیمت ویزه ای دارد .خب به هر حال در رفتار هر فردی نوع عاطفه و محبت مشخص است اینکه چه تیپ شخصیتی هستند چقدر به شما تمایل دارند و شما انتخاب خود ایشون هم بوید یا خیر اهمیت دارد .به هر حال پسر عمه شما هستند قطعا از کودیک با اخلاق و رفتارشون اشنا هستید و فردی که با محبت باشد در درجه اول با مادر و خانواده خودش روابط صمیمی خواهد داشت .و این مساله کاملا مشخص است .پس جای نگرانی وجودندارد .فقط توجه داشته باشید که بهتره برای شناحت بیشتر اشنا شدن با خلق و خو و ویژگی های رفتاری یکدیگر بهتره جلساتی را داشته باشید .و کاملا در مورد انتظارات و ملاک های هم صحبت کنید و خوب قبل از ازدواج مسائل را روشن و شفاف مشخص کنید .که بعدا مساله ای در بین نباشد ضمن اینکه یک سری مسائل هم غیر قابل پیش بینی است و نمی شود از حالا راجب ان صحبت کرد .و حتی پیش بینی داشت و باید درصدی از انعطاف را هر دو نفر داشته باشید .امیدوارم خوشبخت باشید .

      پاسخ
  4. حسین
    حسین گفته:

    سلام من یه دو.ست دختردارم یه چند ماهیه باهم دوستیم خیلی دوسش دارم می خوام بدونم این عشق هوس یا عشق من ۱۹ سالماون ۱۶ سال در مورد خانوادمون حرف میزنیم و اینده قوربون صدقه هم زیاد میریم تا حالا باش در مورد رابطه جنسی صحبت نکردم دلم نمیخوام تا موقعی که نگرفتمش صحبت کنم هر شب توفکرشم واسه هم هدیه می خریم جشن تولد واینا می خوام بدونم عشق یا هوس

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      سلام .دوست عزیز این سوال پاسخ داده شده و شاید بهترین ملاک حس خود شما باشد احترامی که برای او قائلید حاضرر نیستید سو استفاده جنسی اتفاق بیفتد و حواستان به او هست .اینها همه اهمیت دارند .و اینکه تمایل واقعا برای ازدواج باشد نه اینکه هر لحظه که با او هستید دوست داشته باشید به نحوی به سمت گفت و گوهایی جنسی او را سوق دهید .در هر حال عشق همراه با تعهد و مسئولیت پذیری در طرف مقابل است ولی در مورد هوس این صادق نیست .

      پاسخ
  5. حسین
    حسین گفته:

    سلام من یه دو.ست دخترم الا یه چند وقتیه باهم د.ستیم من خیلی میخوامش بهش وابسته شدم عاشقشم ولی نمیدونم عشق یا هوس من۱۹ سالمانم منو میخواد تا حالا در مورد رابطه جنسی صحبت نکردم و خلیلی دوس دارم پیشم باشه همیشه بهش فکر میکنم مثلن الان کجاست داره چیکار میکنه مواظب خودش هست یانه میخوام بدونم اینا عشق یا هوس

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام فرق بین عشق و هوس این است که اگر هوس باشد قطعا پیشنهاد ازدواج مطرح نیست با خانواده مطرح نمی کنید و می خواهید رابطه مخفی باشد و اینکه بیشتر به جذابیت های جنسی طرف مقابل تا اخلاق و صفات مثبت دقت دارید و در نهایت به دنبال فرصتی برای ارضای نیاز جنسی هستید دروغ می گویید و شرایط را غیر واقع بینانه در نظر می گیرید .و مدام تلاش دارد در هر فرصتی راجب مسائل نسی صرف صحبت کند حواسش به نیازهای روانی طرف مقابل نیست جنبه حمایت گری ضعیفی دارد .و مدام دنبال پنهان کردن اشنایی و دوست داشتن است در هر حال اگر این موارد وجود دارد قطعا هوس زودگذر است و اگر غیر از این است خوب واقعا تمایلی است که وجود دارد امیدوارم خوشبخت باشید.

      پاسخ
  6. حسین
    حسین گفته:

    سلام من یه دو.ست دخترم الا یه چند وقتیه باهم د.ستیم من خیلی میخوامش بهش وابسته شدم عاشقشم ولی نمیدونم عشق یا هوس من۱۹ سالمانم منو میخواد تا حالا در مورد رابطه جنسی صحبت نکردم و خلیلی دوس دارم پیشم باشه همیشه بهش فکر میکنم مثلن الان کجاست داره چیکار میکنه مواظب خودش هست یانه میخوام بدونم اینا عشق یا هوس

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      جاذبه‌ی جسمانی، گاهی اوقات، می‌تواند پرده از چهره‌ی احساس مشترک بردارد تا بفهمیم آن‌چه تاکنون عشق می‌انگاشته‌ایم در واقع چیزی جز هوس نبوده است. کاملا چشم پوشیدن از تمام نشانه‌های هشدار دهنده و نادیده گرفتن آنها – مبنی بر این‌که دو نفر برای هم ساخته نشده‌اند- امری چندان غیرعادی نیست؛ چون بدنِ آنها را سراسر هورمون‌های داغ و سوزان گرفته است. پس این ۱۰ نشانه را بخوانید تا پی‌ببرید تفاوت میان عشق حقیقی و ماندگار با هوس زودگذر در چیست.

      ۱. شما هیچ‌وقت با هم درباره‌ی زندگی واقعی صحبت نمی‌کنید

      صحبت کردن درباره‌ی آینده و مشکلات زندگی واقعی بخشی از یک رابطه‌ی معنا‌دار است. اگر فقط پای افکار هوس‌آلود در میان باشد، آن‌وقت بسیار محتمل است که نخواهید دنیای واقعی را در هوای نفس‌تان دخالت دهید؛ در نتیجه هر دوی شما از موضوعات معنا‌دار برای گفت‌وگو پرهیز خواهید کرد.

      ۲. پاک دیوانه‌ی زیبایی حیرت‌انگیزش شده‌اید

      اگر تمام آن‌چه فکرتان را مشغول کرده است اندام متناسب و ظاهر دلفریب و حیرت‌انگیز او باشد، ممکن است بعضی از مهم‌ترین جنبه‌های شخصیتی‌اش را نادیده بگیرید. قطعا در یک رابطه‌ی ماندگار چیزهای بیش‌تر و مهم‌تری از ظواهر وجود دارد، پس کمی عمیق‌تر پیش بروید و ببینید چه در می‌یابید.

      ۳. هیچ وقتِ مفیدی را با هم نمی‌گذرانید

      تفاوت میان عشق و هوس در چیست؟‌ خیلی راحت می‌شود تحریک شدن را با عشق اشتباه گرفت. شاید در این برهه حرف‌زدن نوعی کسالت و وقت تلف کردن به‌نظر برسد، ولی اگر با هم حرف نزنید پس از چه راه دیگری می‌توانید نسبت به یک‌دیگر شناخت پیدا کنید؟

      ۴. تمام دلواپسی‌ها، ترس‌ها و نگرانی‌های‌تان را سرکوب می‌کنید

      احتمالا به چند نکته درباره‌ی او پی برده‌اید که باعث شده باشد فکر کنید این آن شخصی نیست که می‌خواهید، ولی سریعا آن افکار را پس می‌زنید تا لحظه‌ی شما را خراب نکند. این هوس است که بر ذهن‌تان فائق آمده است، ولی، نهایتا، مجبور خواهید شد به تمام آن نگرانی‌ها و ترس‌هایی که نسبت به او دارید توجه کنید.

      ۵. دیگر هیچ مشکل یا راز خصوصی را با هم در میان نمی‌گذارید

      در یک رابطه‌ی معنادار دوستی هم‌سطح شور و هیجان قرار می‌گیرد، پس اگر برای در میان گذاشتن مشکل یا راز خود آمادگی ندارید، این یعنی او برای‌تان صرفا حکم یک عاشق را دارد و نه شریک واقعی زندگی.

      ۶. برای هیچ‌کس دیگری وقت ندارید

      اگر هوس‌تان نسبت به کسی تا مرز علاقمندی افراطی و جنون پیش رفت، پس بدانید رابطه‌ی‌تان سالم نیست. آیا او را به دوستان و خانواده‌ی‌تان معرفی کرده‌اید؟ اگر نکرده‌اید، پس دلیل‌اش این است: تنها مکانی که می‌خواهید با او باشد داخل اتاق‌خواب است.

      ۷. بعد از نزدیکی دور و بر هم نمی‌پلکید

      یکی از شاخصه‌هایی که نشان می‌دهد در یک رابطه هوس از عشق مهم‌تر شده است، اتفاقی است که صبح روز بعد می‌افتد. آیا طرف می‌گوید: «بسیار ممنون‌ام، بار بعد می‌بینم‌ات» یا دست‌کم صبحانه را با شما می‌خورد؟

      ۸. به نظر می‌رسد تمام گفت‌وگوهای‌تان اشاره‌ها و کنایاتی عشوه‌گرانه و هوس‌انگیز است

      آیا تجربه‌ی اتاق‌خواب تنها چیزی است که از آن حرف می‌زنید؟ اگر تک تک گفت‌وگوهایی که دارید به عشوه‌گری و مباحث جسمانی ختم می‌شود، پس این هوس است و نه عشق. عشق‌ورزی بی‌نظیر و نزدیکی مهم است، ولی نباید محور تمام گفت‌وگوها باشند و قطعا تنها اساس یک رابطه‌ی معنادار واقعی نیستند.

      ۹. از شیوه‌ی رفتارتان احساس گناه می‌کنید

      خیلی محتمل است، وقتی او کنارتان نیست، احساس خوش‌آیندی نسبت به خودتان نداشته باشید چون در اعماق قلب‌تان می‌دانید که احساس‌تان حقیقی نیست. به ندای قلب‌تان گوش کنید و نگذارید هوس بر زندگی‌تان حکمرانی کند.

      ۱۰. هیچ‌وقت باهم جایی نمی‌روید

      تفاوت میان عشق و هوس در چیست؟ عشق یعنی شریک شدن هرچیزی با هم؛ که شامل رفتن به جاهای مختلف و دیدار آدم‌ها هم می‌شود. اگر به‌نظر می‌رسد کانون رابطه‌ی‌تان اتاق‌خواب است و نقطه‌ی برجسته‌ی تمام قرارهای‌تان همان جا است، پس یقینن پای چیز دیگری در میان است که شما به آن توجه ندارید موفق باشید

      پاسخ
  7. محمد
    محمد گفته:

    سلام من الان دوماه با یه یه دختر دوست شدم می خوام بدونم عشق یا هوس دوسش دارم خیلی اونم دوسم داره تو حرفام باهم دلش میخواد پیشم باشه تو بغلم باشم زیاد قوربون صدقه میره منم همینجوری دلم میخواد بوش کنم بوسش کنم و تا حالادر مورد رابطه جنسی صحبت نکردم باش موقعی باش صحبت میکنم دلم می خواد پیشم باشه در مورد ایندمون حرف میزنیم میخوام باش ازدواج کنم می خوام بدون عشق یا هوس

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام وقتی هوس است که هر وقت می بینیدش به جای اخلاق و یا فتار دوست داشتنی و مورد قبول شما مدام ذهنتون درگیر مسائل جنسی و حسی باشد و ارزیابی که از اندام او دارید برایتان لذت بخش باشد در این حالت هوس است و احساس و کاملا زودگذر و غیر قابل اعتماد و شاید بعد از رفع هیجانات و رابطه جنسی کاملا از بین برود .و به هر حال بهتر وقتی فردی برای ازدواج قرار ایت ارزیابی شود دقت کنید که از او چه می خواهید انتظارات معقول یکدیگر چیست ؟و در هر حال بهتره منطقی تر تصمیم بگیرید .موفق باشید

      پاسخ
  8. ...😊
    ...😊 گفته:

    سلام خوب هستین من دختری ۱۶ ساله از اهواز پسر عمومو دوست دارم ونمیدونم دوسم داره یانه چکار کنم که بفهمه دوسش دارم بقیر از اینکه بش بگم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام .به نظرتون داشتن داشتن علاقه یک طرفه درست است ان هم شما که ۱۶ ساله هستید و در اوج هیجان ها هستید .و خب شاید طبیعی به نظر برسد که انقدر شیفته فردی شوید و دنبال راهکاد ولی به چند نکته توجه کنید اینکه شما چند سال دیگر این ملاک ها را برای ازدواج نخواهید داشت له دلیل پختگی عقلی .داشتن عشق یک طرفه برای فرد بحران ساز است .و اگر بسته به شرایط فرهنگی به فرض توجه مقابل بعد از مطرح کردن شما تمایلی نشان نداد چه ؟این طور با مشکل مواجه خواهید شد .بهتره در این سن به موارد مهمی غیر از ایجاد علاقه توجه کنید و صرفا احساسی قضاوت نکنید امیدوارم خوشبخت باشید

      پاسخ
  9. فتانه
    فتانه گفته:

    سلام .پسر داییم چند وقتیه اومده خواستگاریم اما من هیچ علاقه ای بهش ندارم و نمیدونم آیا این علاقه بعد از ازدواج به وجود میاد یا نه بدجوری دو دلم از لحاظ اخلاقی و ایمانی پسر خوبیه ولی ظاهرش چندان دلچسب من نیست فقط میخوام بدونم آیا علاقه بعد ا به وجود میاد؟؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام داشنم ظاهر مناسب برای هر فردی نسبی است و هر فردی ظاهری را قبول می کند که بستگی به شرایط خودش دارد .ولی باید ظاهر به دل بنشیند چون به هر حال این مساله بعدا در رضایت زناشویی نقش مهمی را ایفا می کند .و باید به ان توجه کافی شود .اگر هم می توانید زمان بگذارید گاهی اوقات فردی در ابتدا ممکن است دلخواه شما به عنوان خانم نباشد ولی بعدا با چند جلسه صحبت واقعا شیفته ی او شوید چون خانم خها از طریق شنوایی بیشتر عاشق می شوند .همیشه برای پاسخ منفی دادن زمان خواهید داشت پس تلاش کنید که با هر فردی طوری جوانب را در نظر بگیرید و شرایط را بسنجید که اگر پاسخ منفی دادید فایل این فرد در ذهن شما به صورت منطقی بسته شده باشد و بعدا از تصمیمی که گرفتید پشیمان نباشید .امیدوارم خوشبخت باشد و سعی کنید همه شرایط رو در نظر بگیرید و در ابتدا به خاطر ظاهر فردی رو رد نکنید ولی اگر با چند جلسه صحبت باز حس جلسه اول را داشتید و ظاهر فرد را نپسنیدید دیگر ادامه ندهید چون دچار مشکل خواهید شد .موفق باشید

      پاسخ
  10. shayan22
    shayan22 گفته:

    سلام بنده ساکن تهران هستم ۲۲ سالمه وقتی ۱۷ سالم بود فهمیدم دختر فامیلمون منو دوس داره ولی من اونو نخواستم .پارسال عقد کرد ولی چند ماه بعد جدا اخیرا بهم گفته به خاطر من از نامزدش جدا شده و خیلی به من علاقه داره حتی گفته که یا با من ازدواح میکنه یا خودشو میکشه.از نظر ظاهری و اجتماعی در یک سطحیم واقعا تعحب میکنم چرا اینقدر ازم خوشش اومده.منم میدونم که مهمترین عامل خوشبختی عشقته ولی بابام که دایی دختره میشه شدیدا مخالفه و میگه دختری که شروع کننده رابطه باشه به درد زندگی نمیخوره؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام در مورد استدلال ایشون و اینکه چرا این حرف رو زدن نمی شود قضاوت کرد و لی خب پدر شما قطعا تربشون از شما بیشتر است و نگران زندگی و اینده شما هستند .از طرفی اون خانم ازدواج ناموفقی داشتند که شاید این برای خانواده شما و حتی شما پذیرفته شده نباشد .البته شاید پدر شما دلیلی دیگر هم داشته باشد که به این نحو بازگو شده است در هر صورت اگر حمایت خانواده ها برای شما اهمیت دارد باید بدانید این مساله و صورت گرفتنش مشکل ساز است وضمن اینکه وقتی دختر خانمی انقدر هیجانی با مساله ای برخورد می کند که یا تو یا هیچکس خیلی شرایط جالبی نخواهد بود با توجه به اینکه تجربه ناموفقی داشتند باید کمی معقولانه تر عمل کنند .و این احساسی تصمیم گرفتن ممکنه دوباره برای ایشون با شکست مواجه شود .در هر حال تصممی گیرنده نهایی خود شما هستید و شاید بهتر باشد ایشون رو متوجه شرایطتتون و مخالفت خانواده کنید که ذهنیت سازی اتفاق نیفتند البته اگر شما به اندازه ایشون تمایل و گرایشی ندارید .موفق باشید

      پاسخ
  11. ناشناس
    ناشناس گفته:

    واسم سوال هست که آیا همه ی آدم هایی که ازدواج میکنن ابتدا عاشق می شون ؟ نمیدونم چه درجه ای از دوست داشتن برای ازدواج کافی هست.مثلا اگر طرف از هر نظر منطقی باشه از یک تا صد چه میزان باید یک نفر رو دوست داشت که بشه باهاش ازدواج کرد؟ چقدر عاشق بودن در ازدواج موثر هست؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      پاسخ سوال اولتون منفیه چون اتفاقا عشقی که بعد از ازدواج ایجاد شود پایدار تر است .قبل از ازدواج اسمش عشق به اون معنی نیست بلکه بحث به دل نشستن و تفاهم است اینکه فردی با همه منطق به این نتیجه برسد که طرف مقابل مناسب اوست می تواند او را برای یک عمر زندگی بپذیرد و می تواند او را قبول کند .و اینکه این عشق به خاطر ویژگی های مثبت و منفی فردی در کنار هم در طرف مقابل ایجاد شود و افراد صادقانه و غیر مشروط یکدیگر رو بپذیرند و نخواهند یکدیگر رو تغییر بدهند نقش اساسی و مهمی دارد .امیدوارم مسائل رو درصدی حساب نکنید و از فرد به فرد یگر و شرایط اشنایی و فرهنگ و عقیده تفاوت وجود دارد .مهم دلبستگی به طر ف مقابل است و حس اشتراک که افراد را به سمت هم جذب می کند .امیدوارم خوشبخت باشید و طبق جمله معروف با عق تصمیم بگیرد و با عشق زندگی کنید .دید منطقی اولیه کمک می کند راحت بگذریم و اصراری به شدن ها نداشته باشیم تاوقتی اطمینانی از تصمیم خود نداریم .موفق باشید.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید

      ۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰
      موفق باشید

      پاسخ
  12. یلدا
    یلدا گفته:

    بابام ازمشهدیه بدش نمیومد اشتباه تایپی شد بالا!!ولی میگه اگه قسمت باشه زبون مابسته میشه ولی اینطوری نیس ماهرروزنگرانیمون زیادمیشه پس قسمت نیستش.من سوالات زیادی ذهنمه اینکه واقعازبون آدم بسته میشه ونمیتونه مخالفت کنه چون ازخیلیاشنیدم اینطوری شده واینکه پدرمادرم خودشون با نداری وسن کم ازدواج کردن ولی هنوزم که هنوزه عاشق همن بعدازدواج بابام خیلی سختیاومشکلاتوبه جون خریده ومامانمم همه جوره پشتش وایساده الان اگه کوچکترین اختلافیم پیش بیادبابامیگه یاداونروزامیفتم که پشتم وایسادی پشیمون میشم ومیام معذرت خواهی منم همچنین زندگیومیخوام ولی بابا میگه الان باشرایط الان زمانه نمیشه باید استقلال مالیت اون حدی باشه که نیازتونوبرطرف کنه آخه حداقل

    پاسخ
  13. یلدا
    یلدا گفته:

    مشاوراوخانواده و اطراف دومیو تاییدمیکنن و وقتی به خانوادم گفتم پسروامتحانش کردم جواب داد و…گفتن ایناتومجردی پیش میاد بازم تونمیتونی زودقضاوت کنی اون یکی خوب بود این یکی بد من حتی انقدتو۲راهی بودم استخاره هم کردم!مشهدی خوب ولی دومی بداومد نمیدونم چیکارکنم بامشهدی که باباکلامخالفه خانواده اونم زیادراضی نیستن بیاد این طرف بمونه ولی بخاطراصرارپسرشون کوتاه میان

    پاسخ
  14. یلدا
    یلدا گفته:

    اینم اضافه کنم ازطرفی دلمم برا مشهدیه میسوزه یکم چون واقعاهرروزداره تلاش میکنه واین برام باارزشه ولی متاسفانه شغل ثابتی تاالان نداشته مدام شغل عوض کرده وپس اندازشون کمه خانوادشونم پرجمعیتن ومن میترسم واقعا این مشکل بزرگیه به قول بابام که بیاداین طرف شغل پیدا کنه و….

    پاسخ
  15. یلدا
    یلدا گفته:

    سلام خسته نباشید من ۲۱سالمه وحدود۱سالی هس باپسری ازطریق چت آشناشدم ارتباط احساسی نداشتیم تاالان به هیچ وجه حتی اسم کوچیک همم نگفتیم ینی تااین حد رسمی بوده!چون هیچ کدوم به دوستی وروابط احساسی قبل ازدواج معتقدنیستیم ازخیلی لحاظ شباهت داریم به هم واینکه بعد۲ماه ازنزدیک همودیدیم بعدشم زنگ زدن براخواستگاری امابازهم مخالفت کردچون ایشون مشهدهستن ومن شهری درآذربایجان شرقی ولی شدیدبه مشهدعلاقه داشتم ودارم واسه همون میخواستم طرفم اهل اونجاباشه به هرحال ما بعدمخالفت پدرم بازهم ارتباطمونو ادامه دادیم وخانواده هم اطلاع داشتن ادامه میدیم هربارمخالفت میکردن من ناراحت میشدم میگفتم چرااجازه نمیدین ازنزدیک باهم صحبت کنیم اونوخ تصمیم نهاییوبگیریم آقاپسرمدام منودلداری میداد که صبرکن من همه تلاشمومیکنم یه بازتصمیم گرفتم برم پیش مشاور اونم حرف منوتاییدکردکه بهتره بیادازنزدیک حرف بزنیم با بابامم حرف زد یه روز راضی یه روزناراضی خلاصه بعد۱سال بعد عید امسال یه راضی شد بیاد اومدوازنزدیک صحبت کردیم میگف پسرساده ودرستی بنظرمیاد خلاصه بدش میومدولی درست همون روز یه خواستگاردیگه که ازآشناهامون زنگ زدن این یکی روهم ازبچگی میشناختم همه شرایطشم خوبه به دلمم میشینه ولی اون یکی مشکل بزرگش اینه که این طرف شغلی نداره وبایدبیادپیداکنه اونم پیدابشه نشه بتونه بمونه نمونه منم که بابام اجازه نمیده برم مشهد!ولی این آقا خیلی به مشخصات آدمی که تورویاهام بود نمیخواستم شباهت داره والبته بعددیدن ازنزدیک میگه علاقم خیلی بیشتر شده چون ازحیاونجابتم خیلی بیشترخوشش اومده وخلاصه دست بردارنیس ومیگه ۲ماه میاداینجاکارمیکنه بابام بره بررسی کنه کارشو ولی بابااصلازیربارنمیره میگه تواین۲ماه بلایی سرت اومدمن چکارکنم و….ازاون طرفم اون یکی خواستگارمو ولی همه تاییدمیکنن من میدونم خودش منوانتخاب کرده ولی میگن مامانش !!من دوسدارم خود طرف انتخاب کنه واینکه واسه رسیدن به کسی که دوسش داره خیلی تلاش کنه قدرشوبیشترمیدونه ولی اینا فقط چن بارزنگ زدن واسه خواستگاری کردن البته اینم گفتن که تاهروقت که بگین منتظرمی مونیم همه شرایطش خوبه وقرارهس همین روزابیان خواستگاری من بااینکه ته دلم خوشحالم ولی از۱طرفم میگم من ازاول دوس داشتم طرفم مشهدی باشه،خیلی برام تلاش کنه،علاقه وعشقشم زیاد باشه که اولی اینارو یه جورایی ثابت کرده واینکه بادختردیگه ای ارتباط نداشته باشه چندبارامتحانش کردم ولی جواب کسی دیگه رونمیده ولی اون یکی اشنامون تواینیستاپیداش کردم جوابمودادوحتی ازم آدرس خونه میخواست!!البته شایدم فهمیده منم خواسته خودم اعتراف کنم نمیدونم!خونوادشم خیلی خوبن بایدازنزدیک باخودش صحبت کنم فقط یکم این فکرادرگیرم میکنه ببخشیدطولانی شد ولی لازم دونستم کامل توضیح بدم ممنون میشم زودمنوراهنمایی کنین چون این هفته خواستگاریه!

    پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سوالات متداول عاشق شدن قبل از ازدواج

۱ - صمیمیت و دوست داشتن همسر آینده تحت چه شرایطی ممکن است کم رنگ شود؟

معمولا افراد بعد از چند سال زندگی مشترک از کم شدن علاقه و هیجان در زندگی خود ابراز ناراحتی می کنند. عوامل زیادی در کم رنگ شدن عشق و علاقه ابتدای زندگی و یا دوره دوستی تاثیر گذار است. از جمله این عوامل می توان به موارد زیر اشاره نمود:  سوء تفاهم و مسائل حل نشده ای که باید با صحبت کردن آن ها را برطرف ساخت.  مقایسه همسرمان با اقوام یا افراد جدیدی که با آن ها رو به رو می شویم ( و یا مقایسه او با افرادی که زندگی خود را در فضای مجازی به اشتراک می گذارند).  دل مشغولی زیاد نسبت به کار، مسائل اقتصادی و تربیت فرزندان و دور شدن از یکدیگر.  تعبیر و تفسیر محبت همسرمان به وظیفه  فاصله جسمی و جنسی ( به آغوش نگرفتن یکدیگر یا دست در دست هم ندان و...)  مشکلات روانشناختی ( افسردگی، مشکلات جنسی و..)

۲ - چگونه می توان علاقه و دوست داشتن نسبت به همسرمان را زنده کنیم؟

اگر دچار رخوت یا کسالت و احساس تکراری بودن رابطه و فاصله عاطفی نسبت به همسر خود هستید با رعایت نکات زیر می توانید به تجره عشق مجدد دست یابید:  زنده نگه داشتن خاطرات مشترک: به عنوان مثال با رفتن به همان سینمایی که اولین بار با همسرتان آشنا شده اید، نگاه کردن به عکس های یادگاری و صحبت کردن از خاطرات شیرین تان می توانید همان احساس و هیجان شدید گذشته را در ذهن خود تداعی کنید.  تجربیان هیجان انگیز: داشتن تجربیات مشترک و هیجان انگیز و ترشح هورمون های خاصی در مغزتان می تواند باعث سرزندگی بیشتر و رهایی از دام رخوت در رابطه گردد.  دلتنگی: به خود و همسرتان فرصت دلتنگ شدن بدهید با این کار بیشتر قدر لحظه های با هم بودن را خواهید دانست.  کمک های تخصصی روانشناسی: با کمک روانشناسان و مشاوران می توانید در درک علت و ریشه ی عدم بی علاقگی نسبت به همسرتان و یافتن راه حل برای این مشکل، بهتر عمل کنید.

۳ - بی علاقگی نسبت به همسر آینده معمولا به چه هیجانات و احساساتی منجر می شود؟

مسلما زندگی با کسی که به او عشق و علاقه نداریم علارغم تمام خوبی ها و صفات پسندیده اش باعث احساسات ناخوشایندی در ما خواهد شد. از جمله این احساسات می توان به عذاب وجدان، حس گناه و سرزنش خود و یا افسردگی و ناامیدی از وضع موجود اشاره نمود. واکنش افراد نیز از تسلیم شدن و مقصر دانستن تقدیر و سرنوشت تا تلاش کردن برای تغییر اوضاع متفاوت است.

۴ - راز علاقه و عشق پایدار همسر آینده در چیست؟

بر اساسا تحقیقات مختلف عوامل زیر در پایداری علاقه و دوست داشتن همسر آینده و نیز رضایت از زندگی مشترک نقش بسزایی دارند:  کشش جنسی و روحی  احترام و توجه مودبانه نسبت به همسر  لذت بردن و تنظیم برنامه های زندگی بر اساس باهم بودن  پذیرش و شناخت همسر  اعتماد  هم دلی