مشاوره ازدواج بندرعباس

مشاوره ازدواج بندرعباس

از دیرباز تا کنون بحث چشم و هم چشمی بوده و هست . اما چشم و هم چشمی تا چه حد و تا به کجا؟

بسیاری از دختران و پسران جوان هستند که ممکن است از روی چشم و هم چشمی و صرفا به خاطر این که حسادت دوستان و یا آشنایان خود را بر انگیخته کنند با خواستگاری که شرایط عالی دارد بدون این که اخلاقیات او را مورد بررسی قرار داده و  با هم در مورد جزئیات زندگی آینده و اهدافی که دارند و میخواهند به آن برسند صحبت کنند او را انتخاب میکنند و بعد از شروع زندگی مشترک به اشتباه بزرگی که به آن مرتکب شده اند پی میبرند و متوجه میشوند که دیگر راه بازگشتی نیست.

اما بهتر نیست از همان ابتدا با مشورتی عاقلانه و با اشتراک تفکرات و معیار های خود بهترین انتخاب را بکنیم تا دچار اشتباه نشویم؟

مشاوره ازدواج بندرعباس به منظور کمک به هموطنان عزیز ساکن این شهر و با هدف کمتر کردن مشکلات جوانان و کمک به آنان برای انتخابی بهتر در کشور ایجاد شده است. مشاوران و روانشناسان ما در نمایندگی های مشاوره ازدواج بندرعباس در مشاوره ازدواج سورو ،مشاوره ازدواج امام خمینی ، مشاوره ازدواج پاسداران و مشاوره ازدواج صدر پذیرای مردم عزیز خواهند بود.

برای خواندن مقاله های بیشتر در رابطه با این موضوع به سایت ازدواج مراجعه کنید

 

منبع:مرکزمشاوره ستاره ایرانیان

97 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. ناشناس
    ناشناس گفته:

    سلام خسته نباشیدمدتی هست ک برادرم درکنارمون زندگی میکنه دختر۴ساله ای دارم برای شوهرم کارمیکنه وضع زندگیم خوب هستش ب جزآرامش برادرم خیلی ازغذام رفتاریاازدخترم یاازشوهرم ایرادمیگیره یاهی میگ نمیزاره تلویزیون نگاه کنه کنه دخترت یاهی میگه دوست ندارم یاکلاباهاش لج میکنه منم چندوقتی میشه ازکوره درمیرم دخترمومیزنم درحدی که یه آدم وحشی اینکارومیکنه بعدش منم احساس گناه وبغضوگربه بهم دست میده اصلانمیتونم ب داداشم بگم اینکارونکن بگم ناراحت میشه درکل باهاش رودربایستی دارم فقط زورم ب دختر بیچارم میاد داداشمم مجبوره پیشمه هرچندافکارم وذهنموبهم میریزه حتی تصمیم گرفتم برای دخترم تلویزیون بخرم.دخترمم خیلی لج بازشده دقیقامیدونه ازچ کاری منعش میکنم میادهمونوانجام میده کنترل تلویزیونو میخوام بهم نمیده تاوقتی کتکش بزنم خسته شدم ازرفتارم خیلی ازخودم بدم میادمخصوصاازرفتاربرادرم هرچندازمن کوچیکه اماچون همین ی داداشودارم نمیخوام چیزی بگم برنجه باااینکه غیرمستقیم بازم بهش میفهمونم بدش میادوسرتکون میده کلامن دارم ب اوج افسردگی وخشونت پیش میرم کمکم کنید

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      در این مورد حتما ” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      پاسخ
  2. محسن
    محسن گفته:

    سلام علیکم .
    مدت ۶ ساله ازدواج کردم در این ۶ سال همسرم بخاطر هر موردی باهام صرصدا میکنه یا اعتراض میکنه . میفهمه هم هرچی در هر موردی اعتراض کنه من با خونسردی کارخودم انجام میدم ولی برای هر چیزی مخالفتشو میکنه. حتی قبل از نزدیکی تابهال پیش نیومده که اولش بهانه نیاره یا مثلا به هر چیزی ناامیده اگه بخاد بره سوپرمارکت قبلش میگه خدا کنه اسانسور خراب نباشه ّ بعد میگه خدا کنه سوپرمارکت فلان چیز داشته باشه…. من دوستش دارم ولی از صرصداهاش و ناامید بودنش در هرمورد خسته شدم . چکارکنم چکارکنم ؟؟؟؟

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      حتما شما هم این سوال معروف و به اصطلاح فلسفی را شنیده اید: اول مرغ به وجود آمد یا تخم مرغ؟! حالا به این سوال هم دقت کنید: اول افسردگی به وجود آمد یا افکار منفی؟ شاید ما نتوانیم به سوال اول جواب بدهیم اما پاسخ سوال دوم برای همه شما بسیار جالب خواهد بود.
      در بسیاری از موارد، حقیقتا افسردگی در نتیجه افکار منفی به وجود می آید.
      وقتی اتفاقات بدی رخ می دهد ما باران افکار منفی را بر سر خود می ریزیم: <من خوب نیستم. تقصیر من بود، من سراپا تقصیر و اشتباهم. هیچ راه حلی برای من وجود ندارد…> تمام این افکار ما را به سمت افسردگی عمیق حرکت می دهد چون این تفکر ماست که وجود و نحوه زندگی کردن ما را می سازد. دانشمندان ۱۰ نوع الگوی فکری غلط را شناسایی کرده اند که ما را به سمت افسردگی می برند.
      ۱) تفکر همه یا هیچ: او اخیرا در شرکت تقاضای ترفیع کرده بود اما آنها ترفیع را به کارمند دیگری دادند که تجربه اش بیشتر بود. حالا او به این نتیجه رسیده است که هیچ وقت ترفیع نمی گیرد. او احساس می کند کاملا در شغلش شکست خورده است.
      ۲) زیاده از حد عمومیت دادن: او خیلی تنهاست و بیشتر وقتش را در منزل می گذراند، بعضی اوقات مردم به او می گویند کمی بیرون برود و با آدم ها ارتباط داشته باشد اما او احساس می کند اینکار بی فایده است چون بر این باور است هیچ کس نمی تواند واقعا او را دوست داشته باشد.
      ۳) غربال کردن روانی: او روز بدی داشته است. حین رانندگی به سمت منزل، راننده ای مهربان به کمک او آمد تا از ترافیک سنگین نجات پیدا کند. درست بعد از آن راننده بی دقت دیگری با ماشین او تصادف کرد. او به این نتیجه رسیده است که در این شهر همه بی دقت، بی مسئولیت و خطاکارند.
      ۴) بی ارزش کردن موارد مثبت: اخیرا او در عکاسی عکس انداخته بود. دوستش با دیدن عکس به او گفت بسیار خوب افتاده است اما او با عصبانیت شاکی شد که اتفاقا اصلا عکس خوبی نیست. این درحالی است که همه می گفتند تا به حال چنین عکس خوبی از او گرفته نشده است.
      ۵) نتیجه گیری سریع و سطحی: منتظر دوستش در رستوران نشسته است. دوستش ۲۰ دقیقه دیر آمد. او بلافاصله به این نتیجه رسید که دوستش حتما سراغ چند تا کار دیگر رفته و برای این قرار ارزش قائل نیست. این در حالی است که دوستش در ترافیک گیر کرده بود.
      ۶) بزرگنمایی و کوچک نمایی: مشغول بازی فوتبال است. اما حین بازی دچار خطای بزرگی شد که هم بازی ها را کمی ناراحت کرد. اما بلافاصله بعد از آن گل زد. در آخر بازی دائم اشتباهش را به یاد می آورد و اصلا گلی را که زده فراموش کرده بود.
      ۷) استدلال عاطفی: او به خانه نگاهی انداخت. کاملا به هم ریخته بود. بلافاصله احساس بدی به او دست داد: به هم ریختن خانه یعنی اینکه من ناتوانم. اصلا امیدی به تمیزی نیست پس اصلا چرا باید سعی کنم که همه جا تمیز و مرتب باشد؟!
      ۸) بایدهای بی مورد: در مطب دکتر منتظر بود. دکتر تاخیرداشت. او دائم به خود می گفت: وقتی پول ویزیت می دهم او باید سر موقع به مطب بیاید. باید بیش از این توجه و دقت داشته باشد. اصلا باید قانونی باشد که این جور آدم ها را درست کند. که البته اکثرا نتیجه این باید و بایدها چیزی به جز تلخی و عصبانیت نیست.
      ۹) انگ زدن اشتباه و بی مورد: او یک بار در طول رژیم لاغری خود بیسکوئیت خورد. هنوز که هنوز است می گوید من آدم چاق و بی عرضه ای هستم که یک بار رژیم خودم را به هم زدم.
      ۱۰) به خود نسبت دادن: فرزندش در درس ضعیف است. او دائم حس می کند که مادر خوبی نیست و همه این مشکلات به خاطر کوتاهی و قصور او به وجود آمده است.
      جلوی این فکر پلید را بگیرید
      اگر شما هم هریک از این انواع تفکر را در خود می بینید باید به فکر چاره باشید. البته وجود افکار منفی تا حدی طبیعی است اما اگر مستمر بوده و کل زندگی را تحت تاثیر قرار بدهد باید از شر آن خلاص شد. نکات کاربردی که به شما معرفی می کنیم اثرات قوی و جالبی بر روی حذف افکار منفی دارند. اما بهتر است قبل از آن به این مثال ها توجه کنید:
      اظهار مثبت:
      صبح که از خواب بلند می شوید در آینه نگاه کنید و بگویید: <امروز من چقدر سرحال هستم. چهره ام زیباتر از قبل شده است. من آنقدر باهوش و باکفایت هستم که مطمئنا بیشتر مردم مرا دوست دارند.> در طول روز هم افکار مثبت و حتی اعمال مثبتی را که انجام داده اید بنویسید. این کار اعتماد به نفس شما را تقویت می کند.
      از تصویر تا تصور:
      خودتان را درست آن طور که دوست دارید با شید، تصور کنید. هر روز تصوری مثبت از خود داشته باشید مثلا تصور کنید در برنامه ریزی که کرده اید به نتیجه خوبی رسیده اید و موفق شده اید. به موفقیت ها و شادی های گذشته فکر کرده و آنها را دقیقا در ذهنتان دوباره مجسم کنید. این کار روحیه شما را بهتر می کند.
      تنفس مثبت:
      در اکثر مواقع هجوم افکار منفی با استرس و تنش جسمی بسیار شدید شروع می شود. مثلا خیلی خسته اید یا به دلیل یک اتفاق ناگوار تمام انرژی شما تخیله شده است. اینجاست که افکار منفی هجوم می آورد. در این شرایط بهتر است چند نفس عمیق بکشید. حین دم به این فکر کنید که چرا دارم نفس عمیق می کشم؟
      چون می خواهم برای کار دوباره و به دست آوردن شادابی آماده شده، مهارت پیدا کرده و توانمند ی ام را به دست بیاورم. حین دم در ذهنتان بگویید: <من آماده ام، من مشکلی ندارم، من اینکار را دوست دارم> و بعد حین بازدم با خود بگویید: <من این کار را قبلا انجام داده ام پس می توانم دوباره با آن روبه رو شوم. من کاملا آماده ام.> این تمرین ها باعث می شود بیشتر بر روی افکار مثبت تمرکز کرده و بدنتان ریلکس شود.
      و اما توصیه آخر…
      چه بخواهید و چه نخواهید شرایط خارجی (خارج از ذهن و یا کنترل ما) و صحبت سایر آدم ها ما را ناراحت کرده و اینجاست که افکار منفی به مغز ما تشریف می آورند! بنابراین گاهی در ورود آنها به ذهنمان هیچ کاری نمی توانیم بکنیم اما اینکه چقدر این افکار را گسترش می دهیم و می پرورانیم کاملا دست خود ماست. بنابراین دائم مثبت فکر کنید، حرف های مثبت بزنید.
      سخنان مثبتی را که شخصیت های بزرگ گفته اند بخوانید و مرور کنید. اطرافتان را پر از صحبت های مثبتی کنید که از منابع مختلف به دست آورده اید. آنها را بنویسید و به در و دیوار اتاقتان بزنید. روی یخچال، روی آینه اتاق، روی داشبورد ماشین، زیر میز کار و خلاصه هر جا که ممکن است باید با حرف های مثبت پرشده باشد تا هر روز و هر لحظه آنها را ببینید. اینکار خیلی مهم و حیاتی است و تنها اثر آنها وقتی دیده می شود که طولانی مدت از آنها استفاده کنید.
      نگذارید آثار افکار مثبت در ذهنتان ضعیف تر شود. وقتی دور هم جمع می شوید این قدر از خاطرات یا وقایع بد و ناخوشایند صحبت نکنید. حرف های خوب بزنید. خورشیدی را که گفتیم یادتان هست؟ پس به محض اینکه به ذهنتان رسید: <من هرگز موفق نمی شوم> فورا بگویید:<خورشید ذهنم چقدر پر نور است. بله من حتما می توانم موفق شوم.>
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      پاسخ
    • نویسنده سایت
      نویسنده سایت گفته:

      با سلام خدمت شما
      امکان مشاوره تلفنی از هر نقطه ای از کشور با روانشناسان کانون مشاوران ایران وجود دارد ۸۸۴۲۲۴۹۵

      پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

      پاسخ
  3. نيما اسماعيلي
    نيما اسماعيلي گفته:

    سلام ۴ هفته پیش دختر همسایمون بهم زنگ زد اولش میگفت شمارتو اشتباه گرفته اما الان ازش خواستم راستشو بگه گفت شمارتو از گوشیه مامانت برداشتم تویه این مدت داخل واتس آپ ابراض علاقه میکرد میگفت من دوستت دارم منم بهش حس مثبتی دارم توی این مدت همش هر روز میگفت که من فقط به خاطر ازدواج باهات در تماس هستم و با همه چیت میسازم . من دسته راستم یه ۴ سانت کوتاه تر هست مقدار کمی هم ستون فقرات انحراف داره حالا علتش بماند اینارو بهش گفتم ولی بازم میگه دوستت دارم درمورد ازدواج بهش فکر میکنم به نظرم که یکم زود عصبانی میشه و هرچی فکر میکنم میبینم گزینه بعدی برای ازدواج نیست توی این شرایط.ولی یکم ترس دارم که بعد از ازدواج بهش بد بدین باشم که دختری که خودش زنگ زده معلوم نیست فردا چه کاره دیگه ای هم کنه و از این حرفها
    راستی من ۲۶ سالمه و ترفم ۲۴ ساله

    پاسخ
    • نویسنده سایت
      نویسنده سایت گفته:

      با سلام خدمت شما
      اینکه ایشان خود پیش قدم برای ابراز علاقه شده اند نمی تواند دلیل بر بی اعتمادی ایشان باشد اما در هر حال قابل بررسی است چون ایشان جسور هستند . بهتر است از جلسات مشاوره پیش از ازدواج کمک بگیرید و حتما تست شخصیت بدهید . روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۲۲۳۵۴۲۸۲

      پاسخ
  4. سعید
    سعید گفته:

    سلام خسته نباشید بنده ۲۰ ساله سن دارم و در دانشگاه با همکلاسی خودم که ۲۰ سال سن دارد کم کم بهش علاقه پیدا کردم تا بالاخره بهش گفتم و همو خیلی دوست داریم ولی ترسدیم ترسیدم از اینده حدوده ۱ سال با هم بودیم ترس داشتم که اینده هنه چی درست نشه و بهم نرسیم ولی خیلی خیلی دوش دارم و اونم همینطور بالاخره ازش دور شدم ولی الان دوماه شده هم من هم اون همو دوست داریم ولی مترسیم من ک اینده یعنی کار اینا درست نشه بنظرتون چیکار کنم ؟ برم جلو؟

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      تا شرایط ازدواج از جمله استقلال مالی رو نداشته باشید چنین روابطی فقط وابستگی و مشکلات عاطفی به بار خواهد اورد
      امیدوارم بدونید در سن بیست سالگی چطور قراره با احساسات و وابستگی که به وجود میاد کنار بیایت ؟

      پاسخ
  5. نازلی
    نازلی گفته:

    من خیلی با شوهرم بداخلاقی میکنم دلیلشم رو نمیدونم یدفعه رفتارم عوض میشه با می ام این چیزا باهاش خوبم ولی وقتی کنارمه انگار اصلا دلتنگش نشدم نمیدونم چمه اخه

    پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *