مشاوره ازدواج تبریز

مشاوره ازدواج تبریز

کشور عزیزمان ایران باجمعیتی جوان و با فرهنگی غنی و آداب ورسومی پربار شناخته شده است. یکی ازاین آداب و آیین هایی که ازاهمیت خاصی برخوردار است ازدواج میباشد. همانطور که گفتیم ایران دارای جمعیت جوان بسیاری میباشد و به همین دلیل ازدواج در کشور عزیزمان از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا ازدواج علاوه بر مزیتهای فردی که دارد، می تواند عامل پیشرفت و سلامت جامعه بوده ویک کشور را در مسیر درست خود قرار دهد.

به همین دلیل کانون مشاوران ایران بادرک این موضوع اقدام به برپایی مراکزی نموده است تابا راهنمایی جوانان، آنان را برای یک ازدواج موفق کمک نمایند. از این رو با معرفی مرکز مشاوره ازدواج تبریز به جوانان تبریزی این نوید را می دهیم که می توانند با مراجعه به این مرکز مشکلات و معضلات خود را با مشاوره تبریز در میان گذاشته و ازتجربیات بهترین مشاوران تبریز استفاده نمایند. مشاوره ازدواج درتبریز با هدف ارتقا سطح اطلاعات جوانان در زمینه مشکلات و معضلات پیش رو درازدواج می کوشد تا روند رو به رشد ازدواج های موفق را افزایش دهد. مشاوره تبریز به صورت مداوم در اختیار شما مردم تبریز خواهد بود.

مقاله های بیشتر در رابطه با این موضوع را در سایت مشاوره قبل ازدواج ببینید

منبع:فارس پاتوق

200 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. امیر
    امیر گفته:

    سلام
    من ۷ ساله با یه دختر دوست هستم
    خودش رو واقعا میخوام
    امل یه مشکلی است اینه که شغل باباش اصلا منو آزار میده.
    شغل پدرش نظافت منازل هست .
    این مطلب رو زمانی به من گفت که یک سال از رابطه دوستانه و هاشقانه ما گذشته بود.
    الان نمیدونم چیکار کنم واقعا کمکم کنید .

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      وقتی نمیتونید چنین موردی رو درک کنید و باهاش کنار بیایت پس بهتره رابطه رو کات کنید
      نه با احساسات دختر بازی کنید و نه خودتون رو بلاتکلیف بگذارید

      پاسخ
  2. بیتا
    بیتا گفته:

    سلام من دختری ۲۲ ساله لیسانس هستم مدت کوتاهی با آقایی درارتباطم به هدف ازدواج ازنظر شرایط تحصیلی و خانوادگی بهم میخوریم
    فقط مشکلی که منو نگران کرده اینه که ایشون تقریبا ده ماه از بنده کوچیک هستن اما از نظر قیافه واخلاق بزرگ به نظر میرسند
    بعدا در زندگی مشکلی به وجود نمیاد این فاصله سنی ممنون میشم اگه راهنمایی کنید

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      دوست عزیز اگر در تمام موارد با هم تفاهم دارید میتونید این ده ماه رو نادیده گرفت …چون اختلاف شما بستگی به درک دو طرفتون داره … مشاوره ای حضوری رو داشته باشید تا بتونید خوب انتخاب و تصمیم گیری کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

      پاسخ
  3. الناز
    الناز گفته:

    باسلام.دختری هستم که با پسری چند ساله دوستم . هدفمون ازدواج بود ولی محدودیت باعث میشد بعضی وقتا باهم بحث کنیم و بیشترشم تقصیر خودم بود یعنی دست خودم نبود و حتی خانوادم هم این اخلاق بدمو دیدن و بارها بم گفتن. همین اخلاقم داشت دلشو میزد و قرار گذاشتیم تکلیفمونو معلوم کنیم و اومد خواستگاری و بعد از خواستگاری مامانم به مامانش جواب نه و بدی داد جوری که به خانواده پسر برخورد و دیگه حتی حاضر به ادامه دوستی نیست و میگه فرهنگ خانواده هامون به هم نمیخوره و خودتم اخلاقت بده و بعدها به مشکل میخوریم… بعد از رفتار خانوادم باهاشون تازه چشماش باز شده که فرهنگ خانواده هامون به هم نمیخوره و … میگه باهم بمونیم فقط جدایی مون به تاخیر میفته و باید این سختی رو حالا بکشیموجداشیم تا بعدها به مشکل نخوریم…من دوسش دارم چیکارکنم؟اون خیلی پسر خوب و بهترینیه کمکم کنین…

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      خب پس واقعیت رو دیده و شما هم باید قبولش کنه … وقتی اختلافات فرهنگی وجود داره دلیلی به ادامه رابطه نیست چون وابستگی به وجود اومده فقط زندگی رو برای هر دوی شما سخت میکنه
      بهتره واقع بین باشید

      پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸

      پاسخ
  4. شیما
    شیما گفته:

    سلام؛من ۲۳ سالمه دقیقا تا ۲ سال پیش همه چی خوب بود و کنار خانوادم زندگیه آرومو خوبی داشتم؛دانشجوی ترم ۶ بودم که به طور اتفاقی با یه پسری آشنا شدم یه مدت با هم دوست بودیم و خودشو جوری به من نشون میداد که فک میکردم فرشته هستش بی خبر از اخلاقای زشتش و خانواده ی کاملا سنتی و بی فرهنگش؛بعد از ۶ ماه در کمال نارضایتیه خانوادم باهاش ازدواج کردم؛بعد از ۴ روز عقد تنها برادرم در کمال ناباوری تو سانحه تصادف از دنیا رفت و ما عزادار شدیم تو اون مدت ذره ای از خودش درک نشون نداد و هر روز دعوا داشتیم بعد از مدتی هم من در اثر استرس و فشار زیاد مریض شدم و ام اس گرفتم الان یک سال و نیمه که هر روز دعوا میکنیم و خیلی بد دهنه چند بارم کتکم زده وقتی هم حرف جدایی رو پیش میکشم خودشو میزنه به مظلومیت و گریه و زاری؛واقعا نمیدونم چیکار کنم زندگی واسم غیر قابل تحمل شده لطفا راهنمایی کنید.

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      تعلل خود شما باعث انجام چنین کارهایی میشه وقتی میدونه شما خیلی راحت گول پوزش پذیر هستید پس نگرانی در این مورد نداره … اگر کتک زدن رو با گواهی پزشکی قانونی ثبت کرده بودید میتونستید ازش امروز استفاده کنید … البته این خود شما هستید که در نهایت امر تصمیم گیری خواهید کرد
      هیچ کسی مثل شما از وضعیت موجود با خبر نیست … پس منطقی فکر کنید و قاطع تصمیم گیری کنید

      پاسخ
  5. زهرا
    زهرا گفته:

    سلام،میشه لطف کنید آدرس دقیق این مرکز مشاوره رو بدید؟
    و اینکه هزینه های مشاوره چقدر میشه؟

    پاسخ
  6. رضا
    رضا گفته:

    با سلام
    پسری هستم که امسال کنکور دارم.ولی به شدت به دختری علاقه مندم.طوریکه نمیتوانم در س بخوانم پیش چند تا مشاور هم رفته ام گفته اند فراموشش کن.ولی نمیتوانم.نمیدانم چه کار کنم؟؟؟مانده ام.نه میتوانم درس بخوانم نه فرامو شش کنم.؟؟/به پدر و مادرم هم گفته ام.کاملا مخالف اند.لطفا مرا راهنمایی فرمایید.باتشکر

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      دوست عزیز تا وقتی که درگیر این موضوع عاطفی هستید نمیتونید حتی از زندگی هم لذت ببرید چون ذهنتون شدیدا” درگیر این موضوعه …بهتره کمی واقع بین باشید شما درستون /سربازی / کار و درامد و در نهایت استقلال مالی رو بصورت سد هایی جلوی خودتون دارید … تا این موارد رو طی نکنید حتی اگر به خواستگاری هم برید حرفی برای گفتن نخواهید داشت و نتیجه ای نمیگیرید
      بهتره اگر میخوایت کاری بکنید این مراحل رو با موفقیت طی کنید تا بتونید به ایشون و یا هر کسی دیگه برسید

      پاسخ
  7. رضا محمدی
    رضا محمدی گفته:

    با سلام.خسته نباشید
    پسری هستم ۱۹ ساله.تازه کنکور داده ام.همنوز آیندم مشخص نیست که تحصیلاتم و شغلم چه طور خواهد شد.در این بین مدت یکسال است که دختری را دوست دارم.هم خانواده من و هم خانواده دختر موضوع را میدانند.اوایل خانواده من مخالف ازدواجم بودند.و میگفتند هنوز بچه ام.پول ندارم.تحصیلات ندارم.ولی چون اصرار من رو دیدند و دیدند من به خاطر این موضوع حتی در بیمارستان روانی بستری شدم.موافقت کردند.ولی حالا هم خودم تردید دارم.میترسم.میترسم ازدواج کنم بعدا به مشکلی برخورد کنم و خانوادم مرا اذیت کنند.میترسم و وسواس این را دارم که اگر من در شهر دیگری در دانشگاه قبول شدم.همسرم بهم خیانت کنه.خیلی میترسم.تورو خدا جوابمو زود بدید.ممنون. ببخشید که سرتان را درد آوردم.

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      دوست عزیز اینکه بدون داشتن شغل و درامد بخوای ازدواج کنید مسلما” همین مشکل شمارو به مشکلات زیادی میکشونه … پس لازمه در این مورد موقعیت متناسبی رو داشته باشید چون زندگی و ازدواج هزینه هایی داره که باید بتونید از پسش بربیایت
      دومین موضوع اینه که فارغ از مشکلی که در بالا گفتیم شما نمیتونید با شک و تردید به همسرتون زندگی خوبی داشته باشید اگر فکر میکنید همسرتون در غیاب شما بهتون خیانت میکنه خواهشا ” اصلا” به ازدواج فکرم نکنید چون چنین زندگی در کمترین زمان به پایان میرسه …
      تمام این مسایل هم بخاطر سن پایین شماست … به همین خاطر بهتره قبل از اینکه خودتون رو در فشار قرار بدید صبر کنید تا شرایط باثبات بشه … که چندین سال طول خواهد کشید از درس خوندن تا سربازی و پیداکردن کار پس تکلیف خودتون رو باید همین امروز مشخص کنید

      پاسخ
  8. شیدا
    شیدا گفته:

    سلام من میخوام با فردی ازدواج کنم که شرایط خوبی داره و از نظر اخلاقی خیلی خوبه و یه جورایی مورد تایید خودم و خانوادم اما در مراحل آشنایی آقا پسر بهم گفتن قبلا با دختری آشنا شدن و رفتن خواستگاری ولی چون بعدا فهمیدن دختر ایرادی داشته که از اول نگفته منصرف شدن اما دختره خواسته که با هم دوس بمونن.دوسال باهم دوس بودن وآقا میگه که فقد یه دوستی معمولی بوده اما بعد یه مدت که به دختره گفته میخواد ازدواج بکنه دختره ول کن نیس خیلی هم دختره بی حیا و پرو هست و دائم مزاحم این آقا میشه یک بار من جواب دادم هر طور بود میخواست رای من بزن و بهم میگفت این آقا قبلا روابط زیادی داشته.حالا ندونم چطور باید از شر این دختر راحت شد؟

    پاسخ
    • Anonymous
      Anonymous گفته:

      دوست عزیز اگر به ایشون علاقه دارید پس نباید به این حرف ها اهمیت و توجه نشون بدید … خواستگار شما با قطع رابطه کامل میتونه این مشکل رو حل کنه …پس صبور باشید و اجازه بدید هر کاری خواست بکنه این رفتارش بعد از مدتی از بین خواهد رفت

      پاسخ
  9. maryam
    maryam گفته:

    من یه دختر ۲۰ ساله هستم از رو کنجکاوی تو بچگی بدون اینکه بدونم بکارت چیه باعث از بین رفتن بکارتم شدم ولی وقتی بزرگ شدمو فهمیدم خیلی داغون شدم از طرفی نه میتونم به کسی چیزی بگم از جمله خانوادم چون منو مقصر میدونن و فکر میکنن باعث آبروریزی شدم از طرفی خواهر هم ندارم که حرفمو با اون در میان بذارم خیلی کلافه میشم همیشه فکر خودکشی به سرم میزنه ولی جراتشو ندارم و از خدا هم میترسم از احادیث و ایات دیدم که خدا گفته اگه به من امید داشته باشی همه چی حله منم فقط به امید خدا زنده ام ولی مثل مرده متحرکم فکرشم داغونم میکنه من از رو بی تجربگی باعث شدم از رو ندونم کاری حالا خیلی پشیمونم و عذاب میکشم و از آینده ام میترسم میترسم فک کنن با پسر رابطه داشتم اما چنین چیزی اتفاق نیافتاده میترسم با کسی ازدواج کنم و این موضوع هم باعث جدایی و هم بی ابرویی بشه دیگه خسته ام خیلی خسته کمکم کنین خواهشا جوابو به ایمیلم بزنین

    پاسخ
    • Anonymous
      Anonymous گفته:

      دوست عزیز بهتره به جای این همه استرس با متخصص زنان مشورت کنید چون اگر این کار یک بار انجام شده باشه کاملا” مشخصه که از روی عمد نبوده و راهی برای ترمیم وجود داره پس نگران نباشید و با مادرتون در این مورد مشورت کنید تا در این مسیر در کنارتون باشه …
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
    • Anonymous
      Anonymous گفته:

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *