مشاوره ازدواج کرمان
اعتماد شرط اساسی دوام هر رابطه ای است مانند روابط دوستانه و بسیاری از روابط دیگر. اما لزوم وجود این شرط در روابط زناشویی بسیار روشن و آشکار دیده میشود. اگر قصد ازدواج دارید مراقب باشید کسی را که به همسری انتخاب میکنید شکاک نباشد. شک بلای خانمان سوزی است که کنترل و مقابله با آن بسیار دشوار است. مرد یا زنی که شکاک هست و مدام شما را مورد سوال جواب قرار میدهد میتواند زندگی را بر شما دشوار سازد. پس بد نیست قبل از اقدام به ازدواج به یک مشاور ازدواج مراجعه کنید و با او مشورت کنید.
یک مشاور با تجربه می تواند با چند جلسه صحبت ویژگی های خوب و بد فرد مورد نظر را درک کرده و با دادن یک مشاوره خوب از بروز مشکلات بعدی جلوگیری کند.
مشاوره ازدواج کرمان در نمایندگی های خود شامل مشاوره ازدواج طهماسب آباد ، مشاوره ازدواج شهدا و مشاوره ازدواج بمبرترین مشاوران را به شما معرفی میکند.
مشاوره ازدواج کرمان با داشتن کادری متشکل از مشاورانوروانشناسان خوب و باتجربه کشور در زمینه ازدواج ، به صورت مداوم پاسخگوب سوالات شما عزیزان خواهد بود.
برای دیدن مقاله های بیشتر در رابطه با این موضوع به مرکز مشاوره ازدواج رجوع کنید
منبع:فارس پاتوق
دوست عزیز واکنش شما یقینا مرتبط با سطح فرهنگ طرفین و ارتباط و نزدیکی حال حاضر شمابا فرد مورد نظرتان است، بسته به فرهنگ طرفین حتی این پیشنهاد می تواند از جانب شماباشد
بسیاری از افراد، به خصوص جوان ها، تنها شرط لازم برای ازدواج را علاقه و عشق می دانند، در حالی که علاقه، تنها گزینه برای انتخاب همسر نیست و نکته های بسیار ظریفی وجود دارد که اگر قبل از ازدواج به آنها توجه نشود، می تواند در آینده دردسرساز شود. این مطلب به نکاتی می پردازد که بهتر است همه کسانی که قصد ازدواج دارند، به این نکته ها توجه کنند.
۱- سلامت جسم و روان
پسرها و دخترها قبل از ازدواج باید اطلاعاتی را درباره سلامت روانی و جسمانی همسر آینده خود کسب کنند. اگر سلامت جسمانی هر یک از آنها مشکلی داشته باشد، حتما باید در این باره به توافق برسند. در مورد سلامت روان نیز معمولا روان شناسی از تست های سنجش شخصیت و ویژگی های شخصیتی استفاده می کند. در صورتی که یکی از طرفین اختلال شخصیتی داشته باشد ازدواج با مشکل جدی روبرو خواهدشد.
۲- تناسب فرهنگی خانواده ها
وقتی دو نفر می خواهند با هم ازدواج کنند، باید خانواده های یکدیگر را بشناسند و تناسب فرهنگی طرفین و شباهت های بین دو خانواده را بسنجند. اینکه پسر یا دختر بگوید ما دیگر با خانواده هایمان زندگی نمی کنیم، حرف کاملا غلطی است. خانواده های ایرانی هنوز سنتی زندگی می کنند و پسرها و دخترها گرچه در خانه های مجزا زندگی می کنند ولی کامل از بدنه خانواده کنده نمی شوند. ایرانی ها بعد از ازدواج ارتباط خود را با خانواده و بستگانشان قطع نمی کنند و اگر ارتباط بین دو خانواده مشکل داشته باشد، رابطه زوج نیز تحت تاثیر قرار خواهدگرفت. بنابراین رضایت خانواده ها و حضور آنها در زندگی را نباید نادیده گرفت.
۳- سوابق خانوادگی
خانواده های طرفین نیز باید از نظر سلامت روان بررسی شوند. پسر و دختری که خانواده خوبی دارند و ارتباط اعضای خانواده شفاف است، گرم و صمیمی هستند و در آن خشونت، طلاق و اعتیاد وجود ندارد، موردهای مناسبی برای ازدواجند در حالی که ازدواج با فرزندان خانواده های آشفته که مدام در حال نزاع، جر و بحث و درگیری اند و مشکلات خانوادگی زیادی دارند پرخطر محسوب می شود.
۴- سطح تحصیلات
سطح تحصیلات و تقعات از یکدیگر باید در نظر گرفته شود. بهتر است تفاوت سطح تحصیلات زوج چندان زیاد نباشد چون ممکن است در آینده با مشکل مواجه شوند.
۵- سطح درآمد
سطح درآمد و حتی نحوه پول خرج کردن طرفین نیز باید قبل از ازدواج مشخص شود و درباره اینکه هرکدام چقدر از درآمدشان را صرف خرج خانه خواهندکرد، باید دقیق و شفاف صحبت شود.
۶- مبانی اعتقادی
طرفین باید درباره اعتقادات مذهبی خود به روشنی با هم صحبت کنند. اگر یکی از طرفین مذهبی است و برایش به جا آوردن مناسک مذهبی خیلی مهم است، نمی تواند با یک فرد غیرمذهبی ازدواج کند.
۷- مکان زندگی
اگر زوج تمایل دارند در خارج از کشور زندگی کنند، این تمایل باید دوطرفه باشد. اگر از دو شهر مختلف هستند هم باید درباره شهر محل سکونت به تفاهم برسند. زندگی زن و شوهر دور از هم معنا ندارد و به تدریج باعث سست شدن رابطه خواهدشد.
۸- سابقه ازدواج قبلی
گاهی دیده می شود فرد ازدواج قبلی خود را از طرف مقابل پنهان می کند. این کار بسیار اشتباه است. در این مورد باید شفاف صحبت کنند. گاهی نیز از ازدواج قبلی فرزندی دارند، همسر آینده حق دارد از نقش خود در زندگی و نقش همسرش اطلاع داشته باشد.
۹- اختلاف سنی
اختلاف سنی در زوج بهتر است بیش از ۱۰ سال نباشد. اختلاف سنی زیاد می تواند در تفاهم و تعاملات بین فردی مشکلات زیادی را ایجاد کند.
۱۰ تفکیک موارد قابل مذاکره از موارد غیرقابل مذاکره
بعضی از موارد مثل اختلاف سنی، خانوادگی و ازدواج مجدد قابل مذاکره و گفت و گو هستند و اغلب هم می توان راه حلی برای آن پیدا کرد. در حالی که مواردی مانند اختلاف سلامت روانی و شخصیتی تا وقتی فرد کاملا درمان نشده قابل مذاکره نیست. بیشتر افرادی که دچار اختلال شخصیتی هستند، از بیماری خود اطلاع ندارند و رفتارشان را طبیعی می دانند در حالی که رفتارهایی مانند سوءظن و شک برای همسر کاملا غیرقابل تحمل است. مشاور ازدواج، مواردی را که ممکن است منبع اختلاف و تعارض ها باشد، به زوج معرفی می کند تا درباره آن بیشتر فکر کنند. مشاور ازدواج هرگز مستقیم به زن و مرد نمی گوید که شما برای هم مناسب نیستید بلکه با نشان دادن موانع سعی در برطرف کردن مشکل یا آگاه کردن طرفین را دارد. مشاور عوامل خطرسازی را که ممکن است به رابطه خدشه وارد کند تشریح می کند.
نگویید خودش مهم است، نه خانواده اش!
گاهی طی تحقیقاتی که قبل از ازدواج انجام می گیرد، معلوم می شود در یکی از خانواده ها مشکلات رفتاری نابهنجاری وجود دارد؛ مثلا برادر پسر یا دختر بزهکار یا معتاد است یا به فرض پدر دختر در زندان به سر می برد. در این مواقع معمولا خانواده عروس یا داماد دچار تردید می شوند که آیا این وصلت درست است یا نه؟
این نگرانی اصلا نابجا نیست و طبیعی است که به ناسالم بودن الگوهای تربیتی شک کرد. چون برداشت انسان ها از چنین خانواده هایی این است که قادر به تربیت فرزندشان نبوده اند. پس اختلالات تربیتی در عروس یا داماد آینده نیز ممکن است وجود داشته باشد که هنوز بروز نکرده است اما اگر از نظر علمی و روان شناختی به این موضوع نگاه کنیم، لزوما نباید اشتباه یک فرد از خانواده را به همه نسبت داد.
در این موارد باید به مشاور مراجعه کرد. در جلسات مشاوره می توان تا حدودی به شخصیت فرد و خانواده اش پی برد. البته انسان ها شخصیت متغیری دارند و پیش بینی قطعی در این موارد وجود ندارد اما وقتی می بینیم که در خانواده ای چند معتاد وجود دارد یا میزان طلاق در اعضای خانواده و حتی بستگان درجه اول بسیار بالاست، در وصلت با چنین خانواده ای باید تامل بیشتری کرد و ازدواج را به تاخیر انداخت. ازدواج باید آگاهانه و عاقلانه باشد. وصلت با چنین خانواده هایی پرخطر محسوب می شود و اگر این عوامل مهم نادیده گرفته شوند، احتمال بروز مشکلات عدیده ای در آینده وجود دارد.
سلام
پسری ۲۶ ساله هستم
فارغ التحصیل کارشناسی ارشد هستم و برای خودم یه ماشین و یه تیکه زمین دارم و یک کار پاره وقت
تا سه ماهه دیگه باید به سربازی برم (که البته با احتساب کسری فقط کمی بیشتر از یک سال خواهد بود)
دختر ۲۲ دوساله ای رو دوست دارم که از هر نظر به خانوادم میخوره
از طرفی اگر خاستگاریش نرم به احتمال زیاد از دستش میدم و واقعا بهش علاقه دارم و دختر خوبیه
از طرف دیگه چون کار محکمی ندارم و یک سال هم باید به سربازی برم و پول آنچنانی ندارم شرایط کامل ازدواج رو هم ندارم
هنوز کسی در جریان کارم نیست
واقعا نمیدونم باید چیکار کنم
آیا نباید پا پیش بزارم و همه چیز رو به تقدیر بسپارم یا باید جلو برم و با همین شرایط قول ازدواج بگیرم.
لطفا راهنماییم کنید
به هر اگر میتونید در آینده کار مستقلی رو برای خودتون مهیا کنید …در این مورد اقدام کنید و برای این مدت نامزد بمانید
ولی در کل تا وقتی شرایط ازدواج رو نداشته باشید ..درخواست برای ازدواج و ماندن در این شرایط برای هر دوی شما بسیار سخت خواهد بود و بهتره فعلا” صبور باشید
سلام من دختری بیست ساله هستم دانشجویی کارشناسی و ترم سوم هستم از همون ترم اول یکی از هم کلاسی هایم ک دوسال از من کوچیک تر است به من ابراز علاقه کرد اویل میخواسم هرجور شده بی خیالم بشه که اصلا نشد..و الان ده ماهه باهمیم دوبار با پدر مادرم حرف زده الان مشکلم اینه که با خانوادش حرف زده گفتن زوده باید یکی دوسال صبر کنی بعد میایم خواستگاری چون اون الان هیجده سالشه و در واقعه یکسال جهشی خونده …
خانوادمم میگن تا خانوادش پا پیش نزارن حرفش اصلا قابل قبول نیس
از طرفی میخوام ازش فاصله بگیرم نمیزاره بارها هم ثابت کرده که خیلی عاشقمه منم دوسش دارم
شما بهم کمک کنید ایا ازش دوری کنم بهتره؟؟فایده داره منتظرش بمونم؟؟؟همه چیش خوبه جز این فاصله سنی ایا این مشکل ساز نمیش؟؟؟
تا وقتی که شرایط ازدواج کردن رو نداشته باشه درخواستش شبیه شوخی خواهد بود
حداقل این شرایط داشتن یک شغل مناسب با درامدی قابل اعتماد که بتونه مسئولیت یک زندگی رو قبول کنه
و تا ان موقع زمان زیادی مانده و ممکنه شما موقعیت های زندگی خودتون رو از دست بدید پس بهتره کمی عاقلانه تصمیم گیری کنید
با سلام وعرض ادب.بنده دختری چهل ساله وشاغل میباشم که تا حالا هیچ خواستگار اساسی نداشتم الان حدود ۵ ماه است که جوانی۲۶ساله از اینجاب درخواست خواستگاری وازدواج کرده که به شدت اظهار علاقه وعشق ودوست داشتن میکند بنده ابتدا بدون هیچ سوالی از ایشان تفاوت سنی زیادمان را بهانه کرده وجواب منفی دادم ولی ایشان کوتاه نیامدند وگفتند که به هیچ عنوان سن برایشان مهم نیست.بیشتر که با ایشان آشنا شدم گفتند که کلا یتیم هستند ودرخانواده عمویشان بزرگ شده اند.از طرفی در سابقه دوران نوجوانی خود چند مورد خلافکاری از جمله جابجایی جنس قاچاق از جمله پارچه سیگار ومشروب وچند مورد نزاع که به چاقوکشی هم کشیده دارند.البته هیچگونه سابقه زندان وکیفری ندارند.واظهار کردندکه بعلت خام بودن ونداشتن سرپرست وراهنمای دلسوزو دوستان ناباب به کار خلاف افتاده اند واکنون سه سال است که دور کارخلاف خط کشیده وکنار گذاشته اند ودر راه سازی کار میکنندو توبه کرده اند که دیگه دنبال کارخلاف نروند.من سابقه ایشان را شنیدم بشدت منقلب ومتاثر شدم ولی اختلاف سن زیاد ونارضایتی بستگانش را بهانه کردم ومحترمانه جواب منفی دادم ولی ایشان متاسفانه قبول نمیکنندو به شدت التماس واصرار میکنند که خدا با همه قهاریش به من فرصت توبه وبخشش داده چرا شما نمیلخشین؟ ودرخواستم را رد میکنین ازطرفی دیگر میگویند من زنوگی پاکی را شروع کردم ولی برای ادامه وحفظ آننیاز دارم شریک زندگی پخته وپاکی مثل شما داشته باشم وبه کمکتان نیاز دارم.از سوی دیگر میگویند که بچه یتیم هستند واگر قلبش را بشکنم مرا نمیبخشد.درصورتی که من از همون روز اول شرط سنی را عنوان کرده وجواب رد دادم وشرایطی گذاشتم که ایشان ندارند.میخواستم از حضورتان سوال کنم با توجه به شرح حالی که دادم آیا جای هیچگونه اعتمادی هست که ایشان دوباره در آینده دنبال خلاف نروند ازطرفی بستگان ایشان نیز راضی به ازدواج با غریبه نیستند ومیخواهند خودشان به تنهایی اقدام به ازدواج کنند.آیا صحیح هست که ایشان وبعضی از دوستان خودم میگویند با توجه شرایط سنی خودم وپایین بودن شانس داشتن خواستگاری دیگر وازدواج در این سن قبول کنم.چطور باید از گفته های ایشان مطمئن شوم.در صورتی که فقط وفقط میدانم دوست داشتن وعشقش را راست میگوید چون بارها وبارها با تندی وحتی گاهی اجبارا با اهانت راندمش ولی باز شروه به التماس واصرار میکند از طرفی خودش میگوید تمام مال واموال پدر مرحومش به وی رسیده وهیچ نیازمالی هم ندارد.لطفا راهنمایی ام کنید.که چطورمیتوانم بهتر بشناسمش.یا کلا باید قیدش را بزنم وچطور پاسخ منفی بدهم که قانع ومنصرف شود.؟ با تشکر
در این مورد توصیه میکنم حتما” مشاوره ای حضوری و دو نفره داشته باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
دفتر قیطریه:
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
دفتر سعادت آباد:
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
دفتر شریعتی:
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه
خیلی ممنونم از مطلب آموزنده تون فقط یه جا تو متن گفته بود که مردها با اصرار به آشتی و صحبت کردن ممکنه که بیشتر عصبانی بشن باتوجه به اینکه همسرم تو جلسات خواستگاری از من خواستن موقع ناراحتی بیخیال ایشون نشم و برم باهاش صحبت کنم و با توجه به اینکه تا الان چندبار اینکارو انجام دادم به نظر شما بازهم ازش بخوام که آشتی کنیم یا نه؟ میترسم اگه خیلی طول بکشه رابطه مون سرد بشه . ایشون چندبار موقع قهر به من گفتن که دوست ندارن من اشتباه کنم که بخوام بعدا عذرخواهی کنم، وخودشم هیچ وقت سعی نکرده وقتی منو ناراحت میکنه عذرخواهی کنه سعی کرده با شوخی جو رو عوض کنه و حس میکنه معذرت خواهی کار آدمای احمقه که اشتباه میکنن. من چطور میتونم با یه بیان آروم شوهرمو قانع کنم که این قهرو تموم کنه. هرچی به ذهنم میرسید انجام دادم. صحبت، اس ام اس…. ولی هیچ کدومش جواب نداده.
خیلی ممنون میشم دوباره راهنماییم کنید.
سلام و خسته نباشید. من دو ساله عقد کردم و زندگی خوبی دارم به جز مواردی که یه مسئله کوچیکی بین منو همسرم پیش میاد و ایشون به هیچ وجه حاضر به صحبت کردن درمورد موضوع نیست و فقط مثل بچه ها قهر میکنه نه حاضره حرف بزنه نه حرفای منو بشنوه به عنوان مثال یه شب من موقعی که ایشون مشغول کارای خودش بود خوابم برد و صبح دیدم که دیگه باهام صحبت نمیکنه و الان دو روزه که تلاش من برای برقراری ارتباط باهاش بی نتیجه ش. اگه تو خونه باشیم یه جوری از حرف زدن فرار میکنه اگه تو ماشین باشیم صدای ضبط رو بالا میبره به نظرتون من باید چکار کنم.
قهر رفتاری است که ریشه در هیجان منفی توام با خشم و عصبانیت دارد و بسته به شدت و ضعف آن از چند ساعت تا سالیان سال ممکن است طول بکشد. قهر وضعی است که در آن فرد ارتباط عادی خود را با شخص یا افرادی خاص قطع میکند یا کاهش میدهد که معمولا نیز هنگام برآورده نشدن توقعات و انتظارات بهوجود میآید و هر چه این توقعات بیشتر باشد، میزان حساسیت و زودرنجی هم بیشتر شده و در نتیجه احتمال قهر هم افزایش مییابد.
این رفتار میتواند مثبت و منفی باشد، مثبت است اگر جانشین انتخابهای عجولانه و غیرمنطقی شود یا عاملی برای تادیب و مانع تسلیم شدن در برابر اوامر زورگویانه دیگری باشد؛ اما منفی و آسیبزاست اگر از روی انتقام، لجبازی و عدم گذشت و بخشش اتفاق بیفتد. قهر کردن معمولا با لجبازی تکمیل میشود و در اغلب موارد هدف از لجبازی این است که فردی که قهر کرده قصد دارد با این عمل خود، پیامی را به دیگری انتقال دهد که او را به اهدافش برساند؛ چنانچه اوضاع بر وفق مراد و انتظارات پیش نرود، لجبازی ادامه مییابد و بیشتر میشود. برخی افراد وقتی با کسی قهرمی کنند، تمام رفتار و حرکات منفی وی را با بزرگ نمایی کردن بد جلوه میدهند و به موضوع بحث دامن میزنند که نتیجه این رفتارهای ناپخته و کودکانه باعث بروز قهرهای طولانی مدت میشود.
قهر برای هر دو طرف سخت، تلخ، بسیار استرسزا و مایوسکننده است حتی اگر شخص با وارونه کردن احساسات خود قصد خوب و عادی جلوه دادن شرایط را داشته باشد، نباید فریب او را خورد، بیتردید او در شرایط خوبی قرار ندارد و انرژی روانی زیادی را از دست میدهد، پس دوست دارد سریعتر از فضای قهر بیرون بیاید، اما چون راه دیگری بلد نیست، مجبور میشود با فریب موقت خویش، در آن موقعیت باقی بماند.
ادامه قهر و لجبازی آزاردهنده است، بهگونهای که گاه به آسیبهای متعددی در زندگی فرد منجر میشود که بزرگترین آن از هم پاشیده شدن بنیان خانواده است، قهر همسران موجب ایجاد فاصله عاطفی بین آنها شده و به مرور زمان با طولانی شدن آن دلسردی بین آنها را افزایش میدهد، حتی فضای عشقورزی را به فضای همزیستی تبدیل میکند تا جایی که به جای مراودههای عاطفی و روانی، زوجین فقط خود را متعهد به انجام وظایف روزمره میدانند.
چه کسانی بیشتر قهر میکنند؟
قهر و لجبازی، دو رفتار مختلف است که در یک خصوصیات اخلاقی واحدی ریشه دارد، این دو، محصول خشم افراد درونگرا، کم جرات، ضعیف، کمرو و خجالتی، کم حرف، تودار و مرموز، پرتوقع و ناتوان در ابراز احساسات و عواطف است. البته قهر بهعنوان سلاحی برای بیان اعتراض و دلخوری میتواند از سوی هر کسی اتفاق بیفتد، اما از جانب کسانی که دارای ویژگیهای گفته شده هستند، بیشتر سر میزند، زیرا این افراد معمولا اهل احتیاط بوده و نمیتوانند هیجانات خود را کنترل و بیان کنند، ترس و نگرانیهای مخفی بسیاری دارند، توان ابراز وجود ندارند و نمیتوانند قاطعانه خواسته هایشان را بیان کرده و از نظر، ایده و عقیده خود دفاع کنند، اینها رفتاری خشونت آمیز، آشکار و قابل استنادی انجام نمیدهند که کسی بتواند محکوم و متهمشان کند، به همین دلایل قهر را انتخاب میکنند تا بیسرو صدا و بدون پرداخت هزینهای طرف مقابلشان را به ستوه آورند.
زنها بیشتر قهر میکنند یا مردها؟
نمیتوان دقیق گفت مردها بیشتر قهر میکنند یا زنان، ولی بین زنان و مردان در علت توسل به این رفتار تفاوت وجود دارد.
قهر واکنش تنبیهی برای نشان دادن نارضایتی است که زنان از قهر برای نمایش نارضایتی خود استفاده میکنند. زنان مشتاق نشان دادن عواطف و احساساتشان به محیط اطراف هستند، بنابراین با تصمیم به قهر سریعا میخواهند ثابت کنند که از مسالهای ناراحت هستند، در واقع یک زن با هدف جلب توجه طرف مقابل قهر میکند؛ از سوی دیگر زن برای بیان احساسات و عواطف خود از کلمات استفاده کرده و تصور میکند بدترین جریمه برای دیگران، محروم کردن آنها از حرف زدن است، اما این هرگز به معنی قطع کل رابطه نیست و آشتی کردن حتمی است، اما مردان از قانون همه یا هیچ استفاده میکنند یک رابطه یا از نظرشان کلا مختومه است یا ادامه دار، هیچ نقطه میانی در یک رابطه برای خودشان قائل نیستند و چون نسبت به زنان در ارتباط کلامی ضعف دارند، به همین دلیل نمیتوانند از قهر بهعنوان ابراز ناراحتی استفاده کنند، چون مانند آنها از گفتوگو نکردن ناراحت و اذیت نمیشوند، شاید به همین دلیل است که برخی از مردان اگر قهر کنند و در دور باطل لجبازی گرفتار شوند، دیگر کمتر حاضر به آشتی میشوند، حتی اگر به ضررشان تمام شود.
چرا قهر میکنیم؟
افرادی که زیاد قهر میکنند،عموما انتقاد ناپذیر و زودرنج هستند و اعتماد به نفس کمی دارند و از عزت نفس بالایی برخوردار نیستند. آنها هنگام رویارویی با مشکلات یا اختلاف عقیده با دیگران، احساس ترس و حقارت میکنند و به ناچار برای دفاع از خود و اجتناب از استرس و اضطراب، راهی جز قهر نمییابند، در حقیقت فرد با قهر و محل نگذاشتن به دیگری به نوعی از مساله فرار میکند که این خود نشانه ترس و ضعف شخصیتی فرد است.
ناتوانی در بیان مشکلات
دو بردار، بر سر این مساله که چرا در مهمانی بزرگ خانوادگی، برادر کوچکتر حفظ رعایت ادب و حرمت او را نکرده و بدون خداحافظی از برادر بزرگتر مجلس را ترک کرده از هم دلخور شده اند و حالا بیش از پنج سال است که با هم حرف نمیزنند! برادر بزرگتر میگوید: از این رفتار برادرم خجالت زده شدم و از اقوام همسرم حرفهایی شنیدم که بیا و ببین! اما برادر کوچکتر توضیح میدهد که من به خاطر تلفنهای مکرر همسرم عجله داشتم و با اکتفا کردن به یک خداحافظی همگانی، مجبور به ترک مهمانی شدم، حالا برادرم با مقصر دانستن من میخواهد رفتارهای بد خانواده همسرش را توجیه کند. بسیاری از ما نهتنها قدرت رویارویی برای بیان مشکلات را نداریم، بلکه مهارت لازم برای بیان ناراحتیهایمان را هم نداریم، این یعنی خیلی از ما نمیخواهیم، نمیتوانیم یا یاد نگرفتهایم وقتی با کسی به مشکلی برمیخوریم، بنشینیم و به شیوهای کاملا صریح و رودررو، بدون هیچ قضاوت منفی و غیرمنصفانه، ناراحتی و احساساتمان را ابراز کنیم و علت را توضیح بدهیم یا با دل و جان به حرفهای طرف مقابلمان گوش بسپاریم و دقیقا به همین دلیل به مسائلی پیله میکنیم که شاید هیچ ربطی به اصل قضیه و مشکل فعلیمان ندارد. اگر این دو برادر به جای انتخاب موضع خصمانه و تدافعی، آنقدر شجاعت و توانایی داشتند که بدون قهر و شکایتهای ناموجه، مثل دو انسان بالغ رودرروی هم مینشستند و درباره علت دلخوریشان با هم صحبت میکردند، بیتردید هرگز روابطشان سرد نمیشد، کینه یکدیگر را به دل نمیگرفتند و آن را به خشم و تنفر چند ساله تبدیل نمیکردند.
نبود شناخت از یکدیگر
زن به بهانه این که همسرش به او توجهی ندارد و هر وقت به خانه میرسد فقط به فکر استراحت و تماشای برنامه دلخواه تلویزیونیاش است، با شوهرش بگومگو میکند و ترجیح میدهد قهر کند تا شاید همسرش رفتار اشتباه خود را اصلاح کند. در این مثال هدف زن نزدیک شدن به همسر و در کانون توجه او قرار گرفتن است، اما قهر کردن، مرد را متوجه چیز دیگری میکند (عادت همیشگیاش است، دلش از جایی دیگر پر است، امروز غرغرو شده است و…) که دقیقا برعکس نیاز و خواسته قلبی زن است.
بسیاری از ما هدفهایمان را گم کردهایم و از همدیگر شناختی نداریم، خودمحوریم و کلام و رفتارمان را بدون توجه به خواستهها، نیازها و انتظارات طرف مقابل مطرح میکنیم و نمیدانیم دقیقا از یکدیگر چه میخواهیم، طرف مقابلمان چطور فکر میکند و دوست دارد ما چگونه با او رفتار کنیم. در نتیجه تفاوت نگاه و نگرش نهتنها مشکلساز میشود، بلکه با احساس ناامیدی و یاس نیز همراه میشود.
اگر به این مطلب آگاه شویم قطعا بسیاری از زمینههای اختلافات و سوءتفاهمها و در نتیجه قهرهای کوتاهمدت و گاه بلندمدت از زندگیهایمان حذف خواهد شد.
در این مثال اگر زن به اندازه کافی شوهرش را بشناسد و بداند که مرد با نگاه کردن به تلویزیون و گوش کردن به اخبار، آرام آرام در فضای منزل قرار میگیرد و بعد از تجدید قوا، قطعا به او توجه خواهد کرد، هیچگاه برای جلب توجه و محبت همسرش متوسل به قهر نمیشود.
خودخواهی و خودبینی
کار همیشگیاش است، او هیچ وقت رفتارش را ترک نمیکند، من برای چه خودم را کوچک کنم و مدام منت او را بکشم، اگر پذیرای رفتار غلط او باشم نهتنها غرورم را شکستهام بلکه نشان دادهام که حق با اوست و من مقصرم…
گاهی قهرهای کوچک به قهرهای بزرگ و طولانی تبدیل میشود، فقط به این دلیل که هیچیک از دو طرف حاضر نیستند یا جرات نمیکنند برای فیصله دادن به مساله پا پیش بگذارند و عذرخواهی یا حتی دستکم سر صحبت را با فرد مقابل باز کنند، چون تصور میکنند شخصیتشان زیر سوال میرود یا اینکه تاب تندی را ندارند و نمیخواهند حرفهای از سر دلخوری دیگری را که شاید بحق هم باشد بشنوند، پس فرار را بر قرار ترجیح داده و قهر میکنند.
فرار از مسئولیت و تعهد
طوری حرف میزند و شرایط را جوری پیش میبرد که کارمان به بحث و دعوا بکشد و بعد از آن قهر کردن؛ چون میداند از این طریق میتواند چند روزی از دست من خلاص شود و از انجام کارهایش طفره برود…
برای گروهی، قهرکردن راهی برای فرار از زیر بار مسئولیت است. قهر کردن معمولا برای افراد مسئولیتناپذیر و بیتعهد، نوعی جایزه محسوب میشود، چون توانستهاند با توسل به این روش نه تنها خود را از انجام وظایف محوله رها کنند، بلکه دیگران را نیزدرمانده از نیازهاییکنند که برآورده شدن آنها منوط به انجام کارهایی از جانب آنان است. البته این افراد نیز چون سایرین از قهر کردن لذت نمیبرند اما برای حل مشکلاتشان مجبورند از آن استفاده کنند. آنها با قهر احساس امنیت و آرامش بیشتری میکنند، چون برای مدتی هم که شده، مجبور نیستند پاسخگوی بیمسئولیتی هایشان باشند اگر چه همین رفتار نیز از ضعف و ناتوانی آنها نشأت میگیرد.
عادت به باجگیری
«اگر چند روزی محلش ندهم، به خودش میآید و به خواسته من رضایت میدهد»، «با هر زبانی بگویم قبول نمیکند اما فقط کافی است چند روزی سگرمههایم را درهم کنم، دیگر همه چیز بر وفق مرادم میشود»، «مادرم هم هر وقت نمیتوانست پدرم را متقاعد به انجام کاری کند، چند روزی قهر میکرد و بعد پدرم گوش به فرمانش میشد» و…
بسیاری از افراد با توسل آگاهانه به قهر سعی میکنند به اهداف کوچک و بزرگشان دست یابند. معمولا این افراد در کودکی یاد گرفتهاند که اگر بهانهگیری کنند یا روی نقطه ضعف دیگران انگشت بگذارند، خیلی سریع و راحتتر میتوانند با مستاصل کردن دیگران، رضایت آنان را برای رسیدن به اهدافشان جلب کنند، گرچه قهر کردن گاهی نیز مولود شرایط خاص زندگی فرد است. زندگی با افراد مستبد و زورگو و سرکوب نیازها و امیال طبیعی ممکن است باعث پرورش رفتارهایی چون قهر و لجبازی در فرد شود. بنابراین «باجگیری عاطفی» از دیگران، خواه ارثیه فرد از والدینش باشد، خواه الگوبرداری از روی رفتار دیگران، از دوران کودکی در شخصیت فرد نهادینه و باعث میشود فرد در بزرگسالی هم، هر جا که به مشکلی برخورد، با توسل به ترفند قهر کردن، کارش را پیش ببرد.
قهرهای لیلی و مجنونی
«همسرم با کوچکترین حرف یا رفتاری که مطابق میلش نباشد، بسرعت ناراحت میشود و قهر میکند، اگر خودش هم مقصر باشد، هرگز حاضر نمیشود کوتاه بیاید و اشتباهش را بپذیرد و عذرخواهی کند، همیشه من باید کوتاه بیایم و برای آشتی پیشقدم شوم و گرنه ممکن است مدتها با هم قهر باشیم. الان هم که قهریم، هر دو دلمان میخواهد آشتی کنیم، او منتظر من است که منتش را بکشم من هم با آنکه خیلی دلتنگش هستم و دوست دارم با او حرف بزنم، اما حاضر نیستم غرورم را بشکنم…»
شاید شما هم جزو آن دسته از افرادی باشید که با همسرتان برسر هر مساله کوچکی قهر میکنید و گاهی تا چند روز رابطهتان شکرآب است و جز سکوت، اخم کردن، نگاههای غضبناک و گاهی نیزغرولندهای زیرلب هیچ چیز دیگری بین شما وجود ندارد.
قهر در بین بیشتر همسران اتفاق میافتد اما در بیان برخی بسیار بیشتر و جدیتر است و بهصورت یک عادت غلط رفتاری برای مواجهه با مشکلات ترجیح داده میشود. قهر همسران رفتاری است که غالبا بهعنوان حربهای برای دفاع از خود یا آزار دیگری بهکار گرفته میشود، فقط به این امید که شاید منجر به تغییراتی شود، در حالی که قهر یکی از مهلکترین آسیبهای رابطه زن و شوهری محسوب میشود و لازم است از این سم مهلک دوری کرد. کسانی که همسران قهرقهرو دارند، حتما به یقین متوجه شدهاند که قهر تا چه اندازه موجب عذاب و فرسودگی اعصاب و خانمانسوز است. معمولا این افراد ترجیح میدهند مورد ضرب و شتم، فحش و دشنام همسرشان قرار بگیرند، اما هرگز با قهر او مواجه نشوند. گرچه قهر کردن با همسر اصلا شایسته یک فرد عاقل و بالغ نیست، اما گاهی قهر کردن به معنای «سرسنگین بودن» خالی از لطف هم نیست؛ در برخی شرایط البته نه همیشه و نه برای مدت زمان طولانی؛ در مواردی که خطای همسر کاملا عمدی است و به دفعات بسیار تکرار میشود و راهحلهای ساده احتمالی موثر نمیافتد، متوسل شدن به قهر بهعنوان راهی یا نشانهای برای آگاه کردن همسر از رفتار اشتباهش تا حدی مجاز است. گاهی هم درست و منطقی است با همسرمان قهر کنیم تا مقابل خواستههای اشتباه و غلط او تسلیم نشویم.
هنگام قهر، برخی از همسران به تقلید از رفتار دیگری درصدد تلافی برمیآیند و به قهر ادامه میدهند، در حالی که در محیط خانواده که محل آرامش و محبت است، پاسخ قهر با قهر کار شایستهای نیست. هر یک از زوجین نقطهضعفهایی دارد که دیگری آن را تحمل میکند، پس هیچ اشکالی ندارد که همسران برای جلب نظر یکدیگر منتکشی کنند و برای آشتی پیشقدم شوند.
مردان میتوانند با محبت به همسرشان او را راضی به آشتی کنند، چون زنان براساس روحیات فطریشان دوست دارند هنگام ناراحتی و افسردگی، مورد توجه و مهرورزی همسرشان قرار گیرند؛ اما زنان نباید اصرار نابهنگام برای آشتی کنند، چون مردها وقتی دلخور و عصبیاند ترجیح میدهند مدتی تنها باشند و در لاک خودشان فرو روند؛ در این حالت، اصرار و پافشاری زن آنان را آزردهتر خواهد کرد، لذا در برخورد با قهر شوهر، بهترین رفتار این است که اگر زن خود را مقصر میداند، عذرخواهی کند و اگر مقصر نیست، خیلی کوتاه و مختصر ابراز ناراحتی و تاسف کند و اصرار به آشتی را به جای حرف زدن، در رفتارش نشان دهد، مثلا غذای دلخواه همسرش را آماده کند، لباس دلخواه او را بپوشد و… تا بتواند با برطرف کردن رنجیدگی مرد و با ایجاد حس دلسوزی و ترحم در او، آشتی را به خود، فرزندان و همسرش هدیه دهد.
امان از قهرهای فامیلی
نیمنگاهی به اطراف خود بیندازید، ارتباطات خانوادگی و دوستانه خود و اطرافیانتان را زیر ذرهبین بگذارید، هر روز بیش از دیروز فاصلهها زیاد و زیادتر میشود، کمتر اتفاق میافتد افراد فامیل به بهانه تجدید دیدار کنار هم جمع شوند؛ یک جا جمع شدن افراد فامیل منوط به یک مراسم عروسی و عزا شده است که در این مواقع نیز آنقدر غرق مسائل حاشیهای میشویم که اصل کار یعنی دیدار یکدیگر فراموش شده و حتی به بروز پارهای از مشکلات نیز منجر میشود. در این شرایط بهخاطر سوءتفاهمات پیش آمده، ارتباط فامیلی قطع شده و کینههای شتری مهمان قلبها میشود و افراد سالها از دیدار هم محروم میمانند. این گونه میشود که گاه میبینیم خواهر و برادر، مادر و فرزند، عروس و مادرشوهر، داماد و مادرزن سالها با هم قهر و از حال هم بیخبرند. حال تصور کنید هر روز و هر ساعت در مجاورت فامیلی قرار میگیرید که با او قهر کردهاید، یا مطلبی را از او میشنوید که باعث مرور احساس خشم و تنفرتان میشود، خاطرات بد او را یادآوری میکنید و حالتان بد میشود. نیروی دافعهای که تحملش میکنید مدام به شما آسیب میزند و کینه دیرین مانده به دلتان را سنگینتر میکند، کینه هم چون کیسه پرسنگی است که به دوش گرفتهاید و اجازه نمیدهد براحتی مسیر آشتی و خوشبختی را طی کنید.
از سوی دیگر، قهرهای فامیلی دور و نزدیک وقتی زیاد تکرار شود، به مرور زمان به قطع ارتباطات منجر میشود و کسی که مسبب اصلی قهرها بوده از نظر دیگران بهعنوان فردی زودرنج و آتشبیار معرکه شناخته خواهد شد که قهر کردن عادت همیشگیاش و دو به هم زنی خصلتش است و ممکن است به همین دلیل هیچکس برای آشتی با او پا پیش نگذارد و عاقبت او تنهایی خواهد بود.
ماهیگیری برخی از آب گل آلود
با محدود شدن روابط اجتماعی دو فامیل، سو استفاده کردن دیگران از مشکل هم دو چندان میشود و برخی با بزرگنمایی مشکل یا حتی یک کلاغ را چهل کلاغ کردن علت اصلی قهر، از آب گلآلود ماهی میگیرند. بنابراین قهرهای فامیلی را نباید ادامه داد چون در درازمدت، دو طرف را از هم دور میکند و به آنها میفهماند که میتوانند بدون ارتباط با هم به زندگیشان ادامه دهند و این اصلا خوب نیست. از طرفی چگونه میتوان با خواهر و برادری که سالها زندگی کردهایم و همیشه در شادی و غم هم شریک بودهایم، قطع مراوده کرد و بیخبر از احوالشان شد و راحت زندگی کرد، ممکن است زمانی به خود آییم که دیر شده باشد و روزگار فرصت آشتی کردن را از ما بگیرد و برای همیشه حسرت با هم بودن تا آخر عمر بر دلمان بماند و روزی برسد که انگشت حسرت به دهان بگزیم و بگوییم که کاش اندکی زودتر برای آشتی پیشقدم میشدیم.
قهرهای والد و فرزندی
گرچه قهر کردن برای حل مسائل دنیای بزرگسالان به هیچوجه کارساز نیست، اما برای تربیت کودکان خردسال میتواند مفید باشد. این نسخه تربیتی برای والدینی مناسب است که اعتقادی به تنبیه بدنی و پرخاش کردن با کودکان ندارند، اما به طریقی قصد دارند به کودکشان بفهمانند رفتارش درست نبوده و باعث ناراحتی و تکدر خاطرشان شده است. قهر کردن با کودک زمانی مفید است که:
• پیش از قهر کردن، برای کودکتان دقیقا توضیح دهید که خطایش چیست و به چه علت از دستش ناراحت شدهاید؛ مثلا بگویید: محمدجان از این که حرف بد زدی، از دستت ناراحت هستم.
• به کودک بفهمانید تا چه مدت قصد دارید با او صحبت نکنید؛ مثلا به او بگویید: من برای تنبیه تو قصد دارم، از همین الان تا دو ساعت دیگر با تو صحبت نکنم.
• قهرتان را طولانی نکنید، پس از مدت زمان مقرر شروع به حرف زدن کنید چون اگر بیش از حد بر این رفتارتان سماجت کنید، فرزندتان به این روش شما عادت خواهد کرد و دیگر قهر کردن را واکنش تنبیهی برای رفتار ناپسندش قلمداد نخواهد نکرد.
• ممکن است فرزندتان بعد از شنیدن تصمیم شما، بلافاصله به تکاپو بیفتد و به شما التماس کند که او را ببخشید. گرچه تماشای التماس کودک برای آشتی، برایتان سخت و عذابآور است، اما توصیه میکنیم بر احساسات خود غلبه کنید و قهرتان را به هیچ وجه نشکنید تا مهلت قراردادیتان به سر آید. اگر فرزندتان بتواند با اصرار و پافشاری خواستهاش را به کرسی بنشاند، به مرور زمان درمییابد که میتواند هر کاری کند و سپس والدینش را از تصمیمشان منصرف سازد. این حالت نهتنها برای شما به عنوان پدر یا مادر خوب نیست، بلکه فرزندتان نیز عادت میکند از التماس کردن بهعنوان ابزاری برای فریب یا تحتفشار قراردادنتان استفاده کند.
• اجازه توهین و تحقیر کلامی و غیرکلامی ندارید، فقط گفتوگویتان را با او متوقف کنید و هرگز زیر لب غرغر یا مرتبا صفات بدش را گوشزد نکنید. یادتان باشد شما قهر کردهاید تا او را متوجه رفتار نامطلوبش کرده و او را اصلاح کنید.
• قهرتان را عمومی نکنید. مثلا هیچ لزومی ندارد مادرتان بفهمد که شما امروز با فرزندتان قهر کردهاید، چون با این کار هم قبح قهر بودنتان را از بین میبرید و هم این که او را نزد دیگران تحقیر و کوچک میکنید.
از قهر پیشگیری کنیم
وقتی دلایل برای قهر فراهم شد، دیگر قهر نکردن کاری بس مشکل است، اما اگر عوامل و ریشه آن شناسایی شود، پیشگیری از آن سهل و ممکن خواهد بود. حداقل پس از یک سال ارتباط با یک فرد (همسر، فرزند، مادر و پدر، خواهر و برادر،…) شما خواهید دانست که او چه شخصیتی دارد و اگر قهر و لجبازی رفتار غالب اوست، میتوانید با پیش بینی رفتارها و موقعیتهایی که منجر به قهر او میشود از افتادن در تله قهر و کم محلی او نجات پیدا کنید.
قهر زمانی اتفاق میافتد که فرد از شدت خشم و هیجانات منفی پر میشود اما چون نمیتواند هیج واکنشی برای تخلیه روانی خود انجام دهد و به اصطلاح کم میآورد قهر میکند؛ با تقویت ظرفیت و افزایش تجربیات اخلاقی میتوان کاری کرد که او زود دچار رنجش نشود.
مانع هیجانات منفی شوید
هنگام مشاجره، آنکه قوی و مسلط است به هر طریق ممکنی عصبانیت و خشونت خود را ابراز و از خود دفاع میکند و خیلی سریع از شر احساسات منفی رها میشود، اما فرد ضعیف فقط نظارهگر است، فریادها را میشنود، حرفها و کنایهها را ظاهرا تحمل میکند و چون کاری از پیش نمیبرد به قهر متوسل میشود. برای پرهیز از این وضع بهتر است هنگام خشم و مشاجره، روی اعصاب و رفتارمان کنترل داشته باشیم، قلب و روح طرف مقابل مان را از هیجانات منفی پر نکنیم، بگومگوی مان را دو طرفه پیش ببریم تا ضمن دفاع خویش، او هم بتواند حرف بزند و از خودش دفاع کند و هرگز خود را مظلوم و شکست خورده نپندارد که بعد در صدد انتقام و تلافی و در نتیجه قهر برآید.
آشتی کردن سخت نیست
با چند نفر قهر هستید؟ دلتان طاقت دوری آنها را دارد؟ تا به حال شده به این فکر بیفتید که به او زنگی بزنید و صدایش را بشنوید؟ دوست دارید برای آشتی با او پیشقدم شوید اما این غرور لعنتیتان اجازه ندهد! خیلی آسانتر از آنچه گمان میکنید میتوانید آشتی کنید:
با مشکل روبهرو شوید
قهر و لجبازی کردن مانند ریختن زباله زیر فرش خانه است؛ مشکلات با قهر کردن حل نمیشود، بلکه برای همیشه به قوت خود باقی میماند و حتی ممکن است چون زباله متعفن شده بویش همه زندگی مان را فرا بگیرد. بپذیرید قهر و ترشرویی با دیگران راهی برای فرار از مشکل است، به جای این که صورت مساله را پاک کنید بهدنبال راهحل باشید. تمرین کنید که هر وقت مشکلی با همسر، پدر و مادر، فرزندان، خویشاوندان، دوستان و همکاران پیدا کردید با مشکل روبهرو شوید و درباره آن به طور کاملا قاطع، صریح و روشن، بدون کلیگویی و اغراق و در عین حال با ملایمت و بدون خشم، گفتوگو کنید تا مساله حل شود.
بهتر است احساستان را درباره رفتار بدی که با شما شده، بدون دلخوری توضیح دهید و بگویید دوست داشتید چگونه با شما رفتار شود و در صورت مواجهه با رفتار مطابق میلتان چه نتیجهای در روابطتان حاصل میشد و البته همین رفتار را در مورد طرف مقابلتان نیز اعمال کنید.
علت تقویت رفتار قهر را بیابید
اگر با کسی در ارتباط هستید که مدام قهر میکند، بهتر است بررسی کنید تا ببینید چه پاداشهایی برای انجام این رفتار دریافت میکند، اجابت سریع خواسته، دریافت توجه و محبت کافی، اعمال قدرت و… از جمله عواملی است که منجر به تکرار قهر میشود، با حذف پاداشهایی که در پاسخ به قهر داده میشود، میتوان بتدریج شعله این عادت منفی را خاموش کرد.
فراموش نکنید علت ناراحتی و رنجشتان هر چه بوده، اتفاق افتاده ؛ به تعبیری آبی است که ریخته شده و شما چارهای جز پذیرش آن ندارید. با بخشش دیگری، اول از همه خودتان را از شر انرژیهای منفی خلاص میکنید، دوم آن که با بخشش و گذشت اعتماد به نفستان را بالا میبرید و با احساس مثبت و قوی بودن برای آشتی کردن پیشقدم میشوید.
غرور را کنار بگذارید و با این تصور اشتباه که «اگر پا پیش بگذارم، شخصیتام را کوچک کردم»، مبارزه کنید؛ به جای آن، به این فکر کنید اگر با فرد مقابلتان رابطه داشته باشید چه ساعات خوبی را میتوانید در کنار یکدیگر سپری کنید. توقعات و انتظارات خود را کم کنید، بر آورده نشدن توقعات و انتظارات یکی از علتهای اصلی قهرهاست، سعی کنید زیادی آنها را کنترل کنید و به دیگران هم به خاطر رفتارهایشان حق بدهید و با درک متقابل از علت رفتار آنها برای آشتی کردن پیش بروید.
معذرتخواهی فراموش نشود
اگر مقصر هستید بدون چک و چانه زدن اشتباهاتتان را بپذیرید و به هر طریقی که میتوانید احساس پشیمانیتان را ابراز کنید و برای جبران آنقدم بردارید. معذرتخواهی کردن، هدیه گرفتن، دعوت به یک رستوران و… باعث رفع ناراحتیها میشود. فراموش نکنید خیلی از قهرهای کوچک به کینههای بزرگ و حتی نفرت دو نفر بویژه همسران از یکدیگر میانجامد. بهگونهای که آنها به مرور و با قهرهای طولانی مدت از غذا خوردن کنار هم، خرید رفتن، سفر کردن و حتی همبستر شدن با یکدیگر گریزان میشوند و بتدریج حتی به جدایی تن میدهند. قهر کردن رفتاری ناصحیح در رابطه زناشویی است، قهر نکنید و اگربه هردلیلی به این رفتار متوسل شدید مهارت آشتی کردن را بیاموزید.
سلام خسته نباشید دختری هستم ۲۲ساله و دانشجوی ترم آخر کارشناسی در سن ۱۸سالگی ب زور و اجبار خانواده ازدواج(عقد)کردم اما چندماه بعد توانستم از او جدا شم با گرفتن نامه از پزشکی قانونی مبنی بر غیرمدخوله بودن پس از ان پسر خالم ک زندگی سختی داشت واز بچگی علاقه مند ب من بود ب من پیشنهاد ازدواج داد و طلاق همسرش اما بعد از یکسال دوباره ب زندگی خودش برگشت حالا من موندم دلی شکسته و از طرفی تمایل ب ازدواج دارم اما خواستگارای مناسب ندارم ک با گذشته من کنار بیایند واقعا از تنهایی رنج میبرم خواهش میکنم کمکم کنید
بهترین توصیه اینه که تا مدت دو سال اصلا” به ازدواج فکر هم نکنید … در این مدت به جای این تفکرات کارهایی رو دوست داشتید رو انجام بدید … کلاس هنری /دانشگاهی / و … تا از این حس و حال بیرون بیایت … در گروه های پیاده روی و کوهنوردی ثبت نام کنید و کمی هم از زندگی به قول خودتون دلشکسته فاصله بگیرید … مسلما” تاثیرش در آینده بهتر از این خواهد بود که منتظر باشید یک نفر شمارو خوشبخت کنه … اول خودتون باید دست به کار بشید
مشکل من اینقد رشته های متفاوت داره ک اصلا امکانش نیس اینجا توضیح بدم. ی مرکز مشاوره تو کرمان ک پنج شنبه ها هم فعالیت داشته باشه
در این مورد با اداره کل بهزیستی کرمان تماس بگیرید و یا به مطب های مشاوران روانشناس که به رنگ سبز و زد از سایر تابلوهای متخصصان قابل تمیز دادنه مراجعه کنید
سلام مجدد
وقتتون بخیر
ی سوال:گروه مشاوره در شبکه های اجتماعی ندارید؟گروه ن کانال
رفتم مشاوره فایده ای نداشت?
اگر گروه دارین یا میتونی در این مورد راهنماییم کنین ممنون میشم
سلام خسته نباشید
یه مشاوره برای ازدواج فامیلی با دخترخاله ام ..که ایشان میترسن ازاین ازدواج ترس دارن.که بعد مشکل ژنتیکی بودجود بیاد..من بهش پیشنهاد یه مشاوره اردواج بهش دادم..یه مشاوره ازدواج کرمان نیازمندم ممنون
در این مورد میتونید مشاوران روانشناس رو در سطح شهر مثل سایر متخصصان جستجو کنید …با تابلوهای سبز و سفید قابل شناسایی هستند
و دوم تماس با اداره کل بهریستی کرمان و دریافت لیست مراکز مشاوره ای
سلام و خسته نباشید
من دانشجو کارشناسی ترم ادل دانشگاه هستم و سنم ۲۱ سال است.چند وقتی میشه با شروع ترم اول کارشناسیم به سک مشکل برخورد کردم در کلاسمون دوتا خواهر دقلو هستند که من از یکی شون(اسمش رو نمیدونم) رو از همون اول به دلم رفت حالا نمیدونم که ایا درست انتخواب کردم یا غلط الان موندم که چکار کنم با این سن کم لطفا راهنمایی کنید ترو خدا !
یک دلیلش فکر کنم به سطح شاید طبقاتی مالی باشه(فقط میدونم منطقه بالا شهر میشنن ) کهبه خونوادم بگم یا نه و دوم اینکه نمیدونم ایا اون دختر خانم منو دوست داره یا خیر به نظر شما چکار کنم برای این مسائل؟[ایا درست انتخواب کردم یا نه]
اگر برای راهنمایی مراجعه کردید به شما توصیه میکنم ذهنتون رو در شروع درس با روابط عاطفی مشغول ومنحرف نکنید …. چون نه شرایطش رو دارید و نه میتونید حتی حرفی برای گفتن داشته باشید … فقط درس خوندن خودتون رو به خطر میندازید … بهتره اول درس بعد سربازی و بعد کاری رو شروع کنید تا بتونید اگر از کسی خوشتتون اومد برای رسیدن به اون اقدام کنید
خو من الان خوشم آمده از طرف مقابلم و میترسم که ازدواج کنه و منم اقدام نکنم
سلام. بعد از هفت سال دوستی با پسری بااوازدواج کردم درضمن او قبل ازازدواج با من یه ازداج دیگرم داشته والان صاحب یه پسر چند ماه هستم از دست چشم چرانی وحیضی های شوهرم خسته شدم وهمش منو بازن قبلیش مقایسه میکنه درضمن من هیچکس روندارم پدرومادرم فوت کرده واو ازاین موضوع سواستفاده میکنه وهرکار دوست داره به سرم میده خیلی خسته ام انگار فقط نوکر خونه اش هستم. چکار کنم یه راهی بهم نشون بدین توروخدا
به هر حال هر فردی رو میتونید با محبت کردن به خودتون جذب کنید و روی ایشون اثربخش باشید … در وهله نخست نباید وارد حریم و خطوط قرمز ایشون بشید و این محدوده ها رو بشناسید و بهش احترام بذارید … سعی کنید آرام باشید و با گفتگو محبت کردن اعتمادش رو جلب کنید تا در محیط خانه آرامش داشته باشه و بتونه به اون پناه بیاره گرم بودن محیط خانه تاثیر زیادی در آرام کردن همسرتون داره
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸
سلام به دختر خانم به بنده معرفی شده برای ازدواج همه چیز خوبه فقط دو ماه از بنده بزرگترن و تحصیلاتشون هم از بنده بیشتره آیا این دو عامل میمونه مشکل ساز باشه ؟ ضمنا ینده ۲۵ سال سن دارم و لیسانسم و خانم فوق لیسانس دارن
با تشکر
دوست عزیز این اختلافات فقط به درک دو طرف بستگی داره … و گرنه با کوچکترین اختلافی میشه یک زندگی رو از بین برد
مشاوره ای حضوری داشته باشید
در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
سلام دختری هستم۱۸ساله هشت ماهی میشه باپسرعمم رابطه دارم ازاولم براازدواج بوده این رابطه…ازبچگی عاشقش بودم هیشکیواندازه اون دوستنداشتمووندارم اوایل میگفت مامان بهم پیشنهادتوروداده منم دوستداشتموپاپیش گذاشتم بعددوماه ازاین رابطه گذشته بابام فوت شد:-(ازاون روز دیگه مامانش یاهمون عمم عوض شده دیگه به این ازدواج راضی نیس ولی هم من میدونم هم پسرعمم که باکسی دیگه نمیتونیم زندگی کنیم منم ازخوشکلی چیزی کم ندارم نمیدونم چراعوض شده بخاطرمخالفت عمم مامانم ناراضی شده نمیدونم بایدچیکارکنم لطفاراهنماییم کنید
دوست عزیز در این مواقع باید صبور باشید شرایط سختی پیش اومده
بهترین راه حل استفاده از افراد قابل اعتماد در خانواده و یا فامیله که بتونه بین شما وساطت کنن …
پس بهتره مدتی صبور باشید تا شرایط از این حالت خارج بشه
با سلام
حامد و ۲۹ سال دارم تو انتخاب همسر مشکل پیدا کردم
فرد مورد نیاز پرستاره و نمی دونم که میتونم با کارمند بودنش کنار بیام یانه ؟ لطفا راهنمایی کنید
مشاوره کنید و با خودتون به توافق برسید … معیارهای خودتون رو بنویسید و براساس اون بسنجید …
اگر نمیتونید با کارش کنار بیایت بهتره برای ازدواج فرد دیگری رو انتخاب کنید
خانمم چون پدرش دوزنه هست خیلی شکاکه تابه حالم ازمن خطایی ندیده ومن مراعاتشوکردم الان چندوقته که شبهامنوبازنهای دیگربه وضع نامطلوب میبینه واوقاتمون خیلی تلخه حتی سرکارکه میرم حساب دلخ وکارم میکنه پولیم که توجیبمه بایدموبه موبراش بگم چکارکردم وحتی به من میگه همیشه توخانه بمون بیرون نرودیروزباهاش حرف زدم بچه هابزرگن زشته این کارامیگه فکرمیکنم اماعصرمیگه بیاازهم جدابشیم تادگه فکرنکنم لطفأراهنماییم کنیدخیلی سختمه ممنون
سعی کنید در وهله اول کاری که برای ایشون ایجاد شک و تردید کنه رو انجام ندید … در ضمن باید بدونید این رفتارهمسر شما نیاز به مراجعه حضوری به مشاور داره … پس باید خیلی قبل تر در این مورد اقدام میکردید