مشاور ازدواج آنلاین
مشاوره برای ازدواج سایت مشاوره ازدواج مشاوره برای ازدواج سایت مشاوره ازدواج مشاوره برای ازدواج سایت مشاوره ازدواج مشاوره برای ازدواج سایت مشاوره ازدواج مشاوره برای ازدواج سایت مشاوره ازدواج
یکی از راههای آسان و و کم هزینه تر برای مشاوره گرفتن از بهترین مشاوران ، مشاوره آنلاین میباشد. با توجه به مشغله ها و دغدغه های جامعه امروزی میتوان گفت که برای افراد پر مشغله مشورت با مشاور آنلاین بهترین راه ممکن برای استفاده از خدمات مشاوره ای میباشد.
بهترین مشاوران و روانشناسان در این مرکز آماده خدمت گذاری به مردم عزیزمان هستند و در پی ارائه برترین خدمات مشاوره و رفاه حال هموطنانمان هستند به همین منظور امکان مشاور ازدواج آنلاین را فراهم نموده به خصوص برای کسانی که امکان مراجعه به این مراکز را به هر دلیلی ندارند ، وقت کافی را ندارند و نمیتوانند به مشاور مراجعه کنند. امکان مشاوره با جدیدترین و بهترین متدها در این مرکز وجود دارد. مشاور ازدواج آنلاین و مشاوره اینترنتی همراه همیشگی شما در تمام لحظات.
برای خواندن مقاله های بیشتر در رابطه با این موضوع به سایت ازدواج مراجعه کنید
منبع:تریبون آزاد
سلام من یه دختر ۳۸ ساله هستم ک خواستگارای زیادی داشتم ک به دلایل مختلف رد کردم ک یکی از این دلایل وضیعت مالی خانواده ام بوده من چهره نسبتا زیبایی دارم و چهره ام سنم رو پایین تر نشون میده حالا یه خواستگاری اومده ک از نظر چهره ای اصلا به من نمیخوره اما از نظر اخلاقی همه ازش تعریف میکنن من ایشون رد کردم اما حالا بعد ۶ ماه دوباره پا پیش گذاشتن من خودم با چهره مشکلی ندارم ولی همه خانواده ردش کردن و میگن که تو لیاقت بهتر از این داری ولی من توی روستا زندگی میکنم و امکان این که دیگه خواستگاری برام نیاد هست حالا من خیلی سردرگمم و نمیدونم چه تصمیمی بگیرم لطفا راهنماییم کنید
دوست عزیز یکی از بدترین ازدواجها .. ازدواج بخاطر تنهایی و یا ترس از اینه که خواستگاری نداشته باشید …
ولی از صحبتهای شما این موضوع برداشت میشه که بی علاقه هم نیستید … ولی بهتره قبل از تصمیم گیری خودتون رو در موقعیت ۱۰ سال دیگه قرار بدید
آیا میتونید در آن سالها با این شرایط که در مورد ایشون گفتید کنار بیایت ؟
در ضمن موافقت خانواده هم بسیار مهه و روی آرامش زندگی مشترک شما در آینده تاثیر گذار
پس خوب فکر کنید و با خانواده در این مورد مشورت کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴
با سلام
پسری ۲۳ ساله هستم که با دختری ۲۵ ساله حدودا برای مدت ۲ سال دوست بودیم
من مهندس مکتنیک هستم و ایشون مهندس صنایع
حدود ۶ ماه پیش متوجه شدم ایشون قبل من رابطه داشته با افرادی و دیگه باکره نیست
وقتی این موضوع رو فهمیدم و به خودش گفتم کلی گریه کرد و کل ماجرا رو واسم تعریف کرد
شوک بزرگی بهم وارد شده بود و بالاخره بعد چند ماه تونستم هضمش کنم و چون توبه کرده بود بخشیدمش و بهم گفت که از وقتی من وارد زندگیش شدم آدم دیگه ای شده و به خودش و خوداش قول داده که تا میتونه هرروز شخصیت بهتری بشه
الان بهش بیشتر از چشمام اطمینان دارم و این قضیه رو هم هضم کردم
الان تصمیم ازدواج باهاش گرفتم و خانواده من و اونا از این که باکره نیست بیخبرن
میخوام ببینم ازدواج ما کار درستیه؟ این روابطش در آینده به ازدواجمون لطمه وارد نمیکنه؟
اینم بگم که تو این مدت از نظر اخلاقی به خاطر عشقش به من شده همونی که من میخوام
البته منم از این موضوعی که میدونم سوء استفاده نکردم و تا تونستم کنارش بودم و کمکش کردم که با این بحران کنار بیاد
ولی نمیدونم چیکار باید بکنم
با سلام
دوست عزیز هضم به چه معنیه ؟؟؟اینکه ایشون باکره نیستند و از شنا بزرگترند بعد از ازدواج کوچکترین مساله شما را وادار به شک کند .و اگر خانواده هم مطلع شوند شما را شماتت کنند و در کیفیت زندگی شما تاثیر داشته باشد .
ولی اگر خودتون این مساله رو پذیرفتید و مشکلی ندارید و منطقی برای خودتون حل کردید که اگر همس ی باکره نداشته باید مشکلی نیست اقدام کنید بهتره حتما از مشاوره پیش از ازدواج هم بهره ببرید .امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید
سلام من سپیده ۳۲ سالمه ، لیسانس مددکاری اجتماعی داریم و ۱۴ سال سابقه کار در یکی از ارگانهای دولتی ، ۲ سالی میشه که به علت بعد مسافت از محل کار تا منزل پدری زیر نظر خانواده خانه ای مستقل اجاره کرده ام در ماه پدر و مادر ۱۴، ۱۵ روز کنار من هستن تا احساس تنهایی نکنم ، کارمم مأموریته باقیه ماه در استانها هستم . حالا جریان اینکه امسال خونه ای که اجاره کردم صابخونه به نام علی پیشنهاد ازدواج داد -(منزل ایشان با جایی که من ساکن هستم کاملا جداس و از هم دوره) با هم بیرون رفتیم ، ازشون تست گرفتم و کلی معیارهاشو سنجیدم . به این نتیجه رسیدم که این فرد روحیات بسیار نزدیکی به من داره (یادآور بشم که من برای ازدواج به دنبال شباهت ها نمی گردم بلکه دنبال تفاوت ها هستم تا ببینم تا چه حد اون تفاوت میتونه باعثه رنجش من بشه و آیا من در خودم میبینم که این تفاوت را حل کنم یانه برام مسئله بزرگی میشه) ایشون کاملا بچه خانه و خانواده است و من کاملا از این موضوع خرسندم. اما مسئله اینکه نمی دونیم چطور این موضوع باید برای خانوادش مطرح بشه که ذهیت بدی برایشان ایجاد نشه . مثلا پدرش سر اجاره دادن خونه به مجرد بحث داشت . میگفت اگر دختر خوبی بود که جدا زندگی نمی کرد. متاسفانه این فرهنگ در کشور ما هنوز جا نیفتاده . راه حل میخوام . چطوری به خانوادش بگه
ممنون از شما
با سلام
دوست گرامی هر چند خانواده ایشون سنتی باشند طببعتا باورهای اشتباه رو داشته باشند باید بدونند ۱۵ روز ماه خانواده کنارتون هستند و طبیعتا اطلاع دارند و اگر ندارند بهت ه پسرشون در زمینه مقدماتی رو مطرح کنه ضمن اینکه به هر حال شما دو نفر باید قبل از عنوان ارپز تصمیمتون مطمبن باشید و شناخت خوبی داشته باشید
اگر فکر می کنید که خب ایشون رو کاملا شناختید و به درد هم می خورید بهتره ابتدا مقدمه ای رو ایشون درمورد شما و شخصیت شما عنوان کنند .
و ببینند نظر خانواده چیه شاید واقع در این مدت شناختی ایجاد شده باشد اصلا برداشت بدی نداشته باشتند و اون ابتدا هم طبق باورهای معمول گفته باشند .که دختر به مجر د نمی دهند .
به هر حال ایشون اگر به شما تمایل دارند باید بتوانند درست مساله رو مطرح کنند با شناختی که از خانواده دارند شما که جرمی مرتکب نشدید ایشون صاحبخونه بودند و علاقه مند شدید. به هر حال مقصر نیستید و شرایط و موقعیت اجتماعی بدی هم ندارید .
اعتماد به نفس داشته باشید و امیدوارم خوشبخت و موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید
ممنونم ازت بابت تمام آنچه که بی منت به من بخشیدی و تنهایم نگذاشتی
موفق و سلامت باشید
سلام به دوستان و مشاوران عزیز
در حدود دوسال میشه که با یه دختری در ارتباط هستم
رابطه خیلی صمیمی باهم داریم
مهمترین چیز توی رابطمون اعتماد و محبت دو طرفه ای هست که بین ماست
توی این دوسال مشکلی باهم نداشتیم و روزای خوبی رو گذروندیم
از نظر فرهنگی و خانوادگی و مالی و تحصیلات هم بسیار به همدیگه نزدیکیم
توی این چند ماه اخیر به ازدواج فکر کردیم
تنها مشکلی که وجود داره این هست که این دختر قبلا عقد کرده و این مسئله ناخودآگاه خیلی من رو می رنجونه،یجورایی بعضی حرفا یا حرکات به شدت می خوره تو ذوقم
اما تاحالا حتی کوچکترین حرفی در این مورد بهش نزدم،حتی تا حالا در مورد گذشتش و علت طلاقش نپرسیدم که ناراحت نشه
اما خودم نمیدونم چجوری با این موضوع کنار بیام که اذیت نشم
ازدواح مجرد با یک فرد مطلقه
محاسن ازدواج زمانی که یک طرف ماجرا مجرد و طرف دیگر مطلقه است ( فارغ از جنسیت) میتواند شامل موارد زیر باشد:
– وجود کسب تجربه در زندگی مشترک (مثلا مرد به واسطه تجربه از زندگی مشترک قبلی میتواند اکنون به ایفای نقش بهتری بپردازد.)
– آشنایی بیشتر افراد با خواستههای عاطفی- روانی طرف مقابل و بهتر برطرف کردن نیازهای روانی او.
– کسب تجربه و آشنایی بیشتر نسبت به انجام مراسم و مناسکهای موجود در فرهنگ ایرانی (که در صورت بیاطلاعی خود میتواند زمینهساز اختلاف بین زوجهای جوان و بیتجربه باشد.)
– تلاش بیشتر فرد برای جلوگیری از برخوردها و پیشگیری از تکرار تجربه تلخ گذشته
این ازدواجها میتواند معایبی هم داشته باشد:
– احتمال وجود توقع بالای خودآگاه یاناخوآگاه از همسر فعلی به دلیل تجربیات گذشته
– احتمال قیاس کردن همسر قبلی با همسر فعلی به شکل منفی
– احتمال عدم قطع ارتباط با همسر قبلی و ادامه آن. گاهی این ارتباط میتواند در قالب ارتباط ذهنی و فکری باشد نه حتی به صورت واقعی اما گاهی هنوز هم ارتباط به صورت واقعی وجود دارد که قطعا مورد پسند همسر فعلی نیست.
– امکان عدم تسویه حساب حسی و عاطفی با همسر قبلی ( اگر این تسویهحساب اتفاق نیفتاده باشد ممکن است فرد با یادآوری خاطرات گذشته سبب آزار خود و طرف مقابل شود.)
– آسان شدن موضوع طلاق برای فرد و خارج شدن از ذهن فرد به عنوان یک تابو. در این ازدواجها معمولا فرد در صورت برخورد و بروز مشکلات جدی با فرد جدید، احتمالا راحتتر به جدایی فکر میکند.
محاسن ازدواج زمانی که هر دو فرد مطلقه هستند:
– وجود تجربه زندگی مشترک و عدم ناپختگی در این زمینه و درک بهتر از شرایط زندگی مشترک و همسر فعلی
– شناخت نسبی بیشتر از جنسیت روانی و نیازهای جنس مخالف
– تلاش برای پیشگیری از تکرار اشتباههای گذشته
– تعهد و تلاش بیشتر برای حفظ و مراقبت از رابطه و پیشگیری از جدایی
– تمایل بیشتر خانوادهها برای آشنایی بیشتر این دو فرد با یکدیگر و ایجاد زمینه مناسب برای انتخابی دقیقتر (چون هر دو فرد یک تجربه ناموفق را پشت سر گذاشتهاند بنابراین خانوادهها برای جلوگیری از تکرار آن، معمولا کمی راحتتر با موضوع آشنایی قبل از ازدواج برخورد میکنند تا فرد با شخص مورد نظرش ارتباطی معقول و مناسب داشته باشد و بتواند به این شناخت برسد که آیا این شخص فرد مناسب زندگی اوست یا خیر!)
و اما معایب این ازدواجها
– وجود توقع بالا و شاید انتظارات زیاد از همسر فعلی
– قیاس با رابطه قبلی در ابعاد مختلف و رسیدن به یأس و ناامیدی و بن بست در صورت برآورده نشدن خواستههای مهم
– ادامه ارتباط ذهنی- فکری یا واقعی با همسر قبلی یا خانواده وی که از جانب همسر فعلی قابل پذیرش نبوده و موجبات اختلاف را فراهم میکند.
چه باید کرد؟!
ابتدا باید به این موضوع اشاره کرد که به واسطه وجود تفاوتهای فردی میان انسانها و تفاوت در دیدگاهها و باورهای آنها محاسن و معایب مذکور در رابطه با همه ارتباطات مصداق ندارد و هر رابطهای برای خودش مختصاتی دارد که نیاز به بررسی را حتمی میکند. مجموعه آنچه که در این مطلب آورده شده، از موارد عمومی چنین ازدواجهایی است، اما آنچه در این میان حائز اهمیت بوده و باید اصلاح شود، وجود یک دیدگاه قالبی در جامعه است. بر اساس این دیدگاه ،ازدواج فرد مطلقه با فرد مجرد درست نبوده و حتما همسر بعدی وی باید یک مطلقه باشد. این دیدگاه نادرست است چرا که در مقوله ازدواج، فاکتورهای متعددی دخیل هستند و صرفا نمیتوان به دلیل آنکه فرد، سابقه ازدواج قبلی دارد از تمام گزینههای مثبت او چشمپوشی کرد و وی را گزینه نامناسبی دانست. در این زمینه نظر و دیدگاه شخص مجرد در انتخاب فرد مطلقه مهم است و وی باید به دنبال کشف تفاوتها و شباهتها باشد.محمود هندی پور مراجعه به یک مشاور باتجربه و متبحر در زمینه ازدواج را برای تمامی این افراد امری ضروری و مهم میداند ،چرا که با انجام مصاحبه تخصصی و گرفتن تست سازگاری و شخصیت از این افراد، بسیاری از نکات در زمینه کیفیت رابطه و شکل تداوم آن برای آنها روشن میشود. همچنین وی معتقد است ازدواجی که بر پایه انتخاب صحیح و آگاهانه باشد، فارغ از مجرد یا مطلقه بودن میتواند سرانجام خوشایندی را برای هر دو نفر به ارمغان آورد.
سلام به دوستان و مشاوران عزیز
در حدود دوسال میشه که با یه دختری در ارتباط هستم
رابطه خیلی صمیمی باهم داریم
مهمترین چیز توی رابطمون اعتماد و محبت دو طرفه ای هست که بین ماست
توی این دوسال مشکلی باهم نداشتیم و روزای خوبی رو گذروندیم
از نظر فرهنگی و خانوادگی و مالی و تحصیلات هم بسیار به همدیگه نزدیکیم
توی این چند ماه اخیر به ازدواج فکر کردیم
تنها مشکلی که وجود داره این هست که این دختر قبلا عقد کرده و این مسئله ناخودآگاه خیلی من رو می رنجونه،ناخواسته خاطرات خودمون رو با نفر قبلی مقایسه میکنم یجورایی بعضی حرفا یا حرکات به شدت می خوره تو ذوقم
اما تاحالا حتی کوچکترین حرفی در این مورد بهش نزدم،حتی تا حالا در مورد گذشتش و علت طلاقش نپرسیدم که ناراحت نشه
اما خودم نمیدونم چجوری با این موضوع کنار بیام که اذیت نشم
با سلام دوست عزیز شما از ابتدا از جریان طلاق ایشون مطلع بودید و با وقوف به این مساله با ایشون دوست شدید و حال حس می کنید تفاهمی وجود دارد برتی ازدواج .
باید راحت خدمتتون عرض کنم که اگر واقعا این فرد رو برای زندگی اینده خودتون نمی پذیرید به لحاظ درگیری ذهنی یعنی نمی تونید بپذیرید با فردی باشید که قبلا با فرد دری ارتباط داشته ادامه دادن و قانع کردن خودتون به خاطر تفاهمات پیش رو اشتباه است
ولی اگر می توانید با این مساله کنار بیایید و فکر می کنید انقدر هم مساله ساز نیست و می توانید انعطاف به خرج بدهید به هیچ وجه مشکل ایجاد نخواهد شد .اگر منظور شما را متوجه شده باشم ایشون راجب خاطرات بافرد دیگری می گویند و شما مقایسه می کنید یا خیر ؟چون جمله مبهم است .
دوست عزیز بهتره به مشاوره مراجعه کنید تا از انتخاب خودتون مطمئن شوید .ممکنه همین مساله بعدا بر رضایت زناشویی شما تاثیر منفی بگذارید .
چون درگیری های ذهنی مسائل مختلفی ایجاد می کند .و گاهی دست خود ما نیست و به شکل نشخوار فکری خودش را نشان می دهد .
بهتره برای اینکه تصمیم درست تر و منطقی بگیرید اقدام کنید .امیدوارم در هر صورت خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید
با سلام
من به خواستگاری دارم که قبلا همکلاسیم بود. بعد ۴ سال از اتمام درس وقتی بهم زنگ زد و ازم خواستگاری کرد گفتم من شاید برای تحصیل برم خارج از کشور. ولی تصمیم من جدی نبود. بعد یکماه که بهش میگم شاید اصلا من خارج نرم. میگه چون از اول گفتی باید بریم.شاید فردا باز بزنی زیر یه قول دیگه ات.اینوبگم که خودش تجربه تلخ داشته.با دختری یکسال بوذ هر چی گفت انجام داد بعد رفت.فک میکنه من الان گفتم نه شاید سر یه موضوع دیگه هم بگم نه. گفته حتی یک درصد بعد عقد یا عروسی بگی نه ازدواجمون بهم میخوره .چون دوست دارم رو حرفت باشی
دیگ اینکه کلا بعضی رفتارهاش دوست ندارم.از نظر مالی و تحصیلی عالی.یعنی حامی خوبی برام تو زندگی شاید هر دختری ارزوش داسته باشه..اما از نظر احساسی نمیتونم خیلی باهاش ارتباط برقرار کنم.
با سلام دوست عزیز داشتن روابط عاطفی در زندگی مساله بسیار مهمی است که باید دقت داشته باشید .درسته شرایط عالی مادی و تحصیلی مساله مهمی است ولی قرار نیست که این ها که در زندگی اینده تا حدی اهمیت دارد باعث شود که فرد در زندگی رضایت داشته باشد ولی هم فکری با هم و احساس درک شدن و روابط عاطفی مساله اساسی در تداوم زندگی موفق است .که باید دقت داشته باشید .اگر ایشون د ر زمینه های اساسی با شما اختلاف دارند خب ادامه دادن و توجه به ابعد ظاهری جالب توجه نیست .بهتره در این مورد حتما مشاوره حضوری داشته باشید
ایشون تجربه شکست دارند و طبیعتا این مساله باعث بدبینی ش ه و خب حس اینکه همیشه باید قابل پیش بینی باشید تا موضوع قبلی رو درست حل نکردند درست نیست ادامه بدهید .
در هر حال خود شما همیشه نخ اهید توانست کاملا قابل پیش بینی و دقبق رفتار کنید پس بهتر است دقت کافی داشته باشید که داشتن انتخاب درست مساله اساسی است در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید
بهتره همه شرایط مادی دو کنار بگذارید ببینید ایا باز حاضرید با ایشون زندگی کنید یا خیر
در هر صورت امیدوارم خوشلخت باشید و انتخاب درستی داشته باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید
اگر شرایط مالیش نباشه اگر موقعیت اجتماعیش نباشه واقعا دوست ندارم باهاش ازدواج کنم
اما همه به من میگن شرایط مالی تو زندگی خیلی مهم
میگن بی پولی نکشیدی عاشقی یادت بره!!!!!!!!!!!!
خواستگار دارم خیلی دوسش دارم اما از نظر مالی پایین تر، حس میکنم تو زندگیش شادترم
با سلام ببینید درسته شرایط و وضعیت مالی بسیار تعیین کننده است به خصوص در جامعه امروزی ولی فاکتور مهمی قطعا در رضایت زناشویی نیست
به هر حال اگر دو نفر تفاهم داشته باشند علاقه باشد و با شناخت پیش بروند خیلی راحت می توانند با مساله کنار بیایند .و با هم زندگی را بسازند و طبیعتا اگر تفاهمی نباشد نمی توان انتظار داشت زندگی موفقی باشد
اگر روزی این فرد موقعیت کنونی را نداشته باشد به هیچ وجه دیگر برای شما قابل تحمل و پذیرش نیست و خب این شرایط را سخت می کند
قطعا داشتن شرایط مالی بسیاری از دغدغه های روزمره را پوشش می دهد ولی نمی توان انتظار داشت همه مسائل با این جنبه حل و فصل شود.اگر واقعا علاقه ندارید ادامه دادن اشتباه است مگر تین ه با شناخت بیشتر واقعا به این فرد علاقه مند شوید و بخواهید کنار این فرد زندگی کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۹۰
در هر حال این مساله اهمیت خاص خودش را دارد که باید توجه داشته باشید بهتره با خودتون و خواسته هاتون کنار بیایید و امیدو ارم خوشبخت باشید .
سلام
من ۳۴ سالم.. با اینکه به این خواستگاره خیلی حس ندارم میترسم اگر این خواستگار انتخاب نکنم شرایط بهتری برام پیش نیاد
از طرفی فشار خونوادمم هست که دختر باید ازدواج کنه
با سلام اگر دوست عزیز واقعا به ایشون علاقه ندارید ازدواج برای فرار از شرتیط تجرد اشتباه ایت چون این طوری خودتون هستید ولی اون جوری شرایط سخت تری در انتظار شماست .با توجه به اینکه خب زندگی متاهلی و دغدغه ها هم اجتناب ناپذیر است
ولی بک نکته وجود داره اونم اینه که این اقا بعد از چند جلسه صحبت دوست داشته باشید و علاقه مند شوید طبیعتا در این صورت مساله کاملا متفاوت خواهد شد .
گاهی فردی رو در نگاه اول نمی پسندید ولی خب بعد از صحبت و برخورد بیشتر متوجه نکات مثبتی می شوید که قبلا توجهی نداشتید فکر می کنم بهتره کمی زمان بگذارید
برای دادن پاسخ منفی دیر نخواهد شد به هر حال باید دید ایشون چطور فردی هستند چه شرایطی دارند و بعد تصمیم گرفت
گاهی ملاک های ایده ال نگرانه و هیر واقع بینانه باعق ایجاد مشکلات می شود و خواهان فردی صد در صد بودن در صورتی که خود ما صد در صد نیستیم مشکلاتی به وجود می اورد پس بهتر است منطقی تصمیم بگیرید .د هر صورت امیدوارم موفق باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۲۲۴۹۵
موفق باشید
سلام دختری ۲۱ساله هستم یه ساله با یه پسری آشنا شدم قصدشم ازدواجه. توی رابطه اون گرمتر از منه چندبارم گفته من دوس ندارم تو باهام سرد باشی ولی من اصلا باهاش سرد نیستم واقعا دوسش دارم فک میکنم نمیتونم احساسمو خوب بهش بگم خیلی هم زودرنجم نمیدونم چیکارکنم نمیخوام ازم نارحت باشه لطفا راهنماییم کنین
با سلام دوست عزیز برخی مسائل تفاوتهای شخصیتی است که شاید تغییر چندانی در فرد ایجاد نشود ضمن اینکه باید فهمید منظور ایشون از داشتن روابط گرم چیست هر چند متوجه می شوم که قصد و منظور ازدواج است مشکل شما خجالتی بودن و نداشتن اعتماد به نفس می ت اند باشد که هر دو طبیعتا قابل بررسی و حل است و جای نگرانی وجود ندارد طبیعتا همه مردان از زنان خوش صحبت بیشتر خوششون میاد و اینکه روابط رو درست مدیریت کنند .پس شما بهتره حضوری مراجعه کنید که اگر مساله ای وجود دارد بررسی شود و به شما راهکارهایی برای داشتن روابط بهتر ارائه شود .باید دید ایا نظر دیگرانم این است که شما در روابط سرد هستید یا صرفا ایشون چنین نظری دارند در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید
خیلی ممنونم
با سلام دختری ۲۴ ساله هستم که نامزد دارم و چند وقت دیگه عقد میکنیم.تا الان راجع به خیلی چیز ها صحبت کردیم غیر از مسائل جنسی.میخواستم ببینم چطور باید این سوال رو مطرح کنم که ببینم ایشون مشکلی ندارن؟البته آدم سردی نیست ولی میخوام بدونم چطور باید بهشون بگم که مشکلات جنسی ندارن؟
با سلام
دوست عزیز ببینید داشتن مسائل جنسی خیلی با پرسش قبل از ازدواج مشحص نمی شود مخصوصا برای فردی که تا کنون هیچ تجربه ای نداشته ممکنه نوع پرسش از سمت شما به عنوان خانم درست و جالب نباشد به هر حال در مدت اشنایی بحث گرم مزاجی ایشون رو احتمالا متوجه شدید در نوع برخوردها و رفتارها یی که دارند و اینکه طبیعتا در مورد برخی مسائل ایشون به ظرافت سوال پرسیدند و خوب وقتی فردی مشکلات جنسی دارد اصولا در توقعات جنسی مطرح می کند مثلا نوع پوشش تنوع گرایی همسر ش نوع رفتار همسرش و حتی برخی رفتارها که خوب قبل از ازدواج صحبت می شود البته باز بستگی به سطح فرهنگی و خانوادگی شما و اعتقادات مذهبی دارد که چقدر برخی شرایط راواضحا مطرح شود و برخی خیر ؟؟به هر حال ممکنه حتی در سوالات فردی مشکلات را نشان ندهد و بعد ا در رابطه خودش را نشان دهد پس مساله قابل پیش بینی نیست طبیعتا مردی که دچار زودانزالی است هیچ وقت قبل از ازدواج مطرح نمی کند صرفا برخی اختلالات خاص که جز ناهنجاری های اختلال جنسی است در رفتارها مشخص می شود .و چون فرد دچار مشکلاتی است توقعات را قبل از ازدواج مطرح می کند برای مثال فردی که سادیسم جنسی دارد بیان می کند که تمایل دارد در چه حالتی رابطه داشته باشد.در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید و صرفا می توانید در مورد مهم بودن این مساله برای ایشون و تصوراتی که دارند سوال کنید در این حیطه تا وارد رابطه نشوید خیلی از موراد مشخص نمی شود .موفق باشید
البتته مشاورهدقبل از ازدواج هم می تواند کمک کننده باشد قبل از عقد به برخی مسائل اگاهی پیدا کنید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۹۸۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳
موفق باشید
سلام. من دختری ۲۶ ساله هستم. که مدتی هست با پسری دوست شدم ایشون اول با قصد اشنایی برای ازدواج جلو اومدن. ولی الان که مدتی گذشته حرفی از ازدواج نمیزنن و حتی یکبار بهشون گفتم برام خواستکار اومده واکنش خاصی نشون ندادن و اصلا ناراحت نشدن.من از این قضیه خیلی ناراحت شدم. الان یکی از همکلاسی های دانشگاه به من پیشنهاد ازدواج دادن و میگن شماره خونه رو بهشون بدم که بیان خواستگاری.میگن مدتی هست که ازمن خوششون میاد.من تردید دارم که با ایشون ازدواج کنم یا منتظر بمونم اون پسری که باهاش دوست هستم پاپیش بذاره برای ازدواج.با توجه به اینکه سن من داره زیاد میشه و میترسم موقعیتامو از دست بدم اگه بخوام خیلی منتظر بمونم براش.
این رو هم بگم که دوستم از نظر موقعیت مالی و کار خیلی موقعیتش عالی هست و پولداره و ظاهرشم دقیقا جوری که من میپسندم هست ولی همکلاسیم شغلشون یک کارمند ساده هست.و از نظرمالی معمولی هستن. البته ظاهرایشون هم خوبه.
ممنون میشم اگه کمکم کنین تا تصمیم اشتباهی نگیرم.
با سلام دوست عزیز باید بدونید اغلب افراد ابتدا با پیشنهاد ازدواج باب دوسای رو فراهم می کنند و ذهنیت هایی هم دارند ایشون اگر تمایل داشتند که تا کنون اقدام کرده بودند و همچنین با شنیدن اینکه شما خواستگار دارید ناراحت می شدند ولی خوب عملا چنین اتفاقی نیفتاده است .و ایشون می فرمایید شرایط مالی و کاری خوبی دارند پس چندین نفر ممکنه تمایل به اشنایی و ازدواج با ایشون رو داشته باشند ایشونم اصلا نخوان خودشون رو به یک نفر در غالب ازدواج محدود و متعهد کنند و همیشه این افراد موردهای زیادی رو هم دارند در هر حال هر چند خواستگار شما کارمند سادس ولی دقت کنید که اگر فرد سالمی است و خب وقتی می خواهد از طریق خانواده اقدام شود و اصول مدار است قطعا مورد مناسبی حداقل برای اشنا شدن است حال اینکه شرایط دو نفر سازگار باشد یا نباشد مشخص نیست ولی اینده را به امید فردی تباه کردن که اصلا تکلیفش با خودش مشخصنیست درست نیست .در هر حال هر طور خودتون صلاح می دونید و امیدوارم منطقی تصمیم بگیرید و خوشبخت باشیددر این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید
در ادامه حرفام باید بگم ک من طبع سردی دارم توی رابطه ولی اون گرمه ب طوری ک احساس میکنم پیش فعالی جنسی داره ولی تو این ۴سال اصلا ازم سرد نشده دقیقا مثله روز اوله و تاحالا هیچ چیزی ازش ندیدم و دوس داشتنش بهم ثابت شده حالا ی اخلاقای خاص خودشو داره ک با یکم بحث و حرف کنار میایم میترسم اگه ازدواج کردیم بعد با این سرد بودن من ازم خسته شه .قبلا پسر رفیق باز و دعوا کنی بوده ولی از وقتی با هم دوست شدیم همه چیزو کنار گذاشته ولی ب خاطر همون دعواها الان پاش گیره و ۴ساله ک بلاتکلیفیم ب نظرتون من باید پاش وایسم یا ن
با سلام دوست عزیز اینکه ۴ ساله دوستید یعنی ۱۸ سالگی با ایشون دوست شدید که خب افراد در اوج هیجان ها ممکنه ارتباطاتی را شکل بدهند و طبیعی است تا حدی البته در جامعه امروزی ما .و اینکه خوب قاعدتا این ارتباطات دلبستگی هایی برای افراد ایجاد می کند که اصلا مسلئل را منطقی بررسی نمی کنند و ادف اول و اخر رسیدن به یک فرد برای زندگی می شود که خوب اصلا معقول نیست .این فرد مشکلات قانونی احتمالا دارد قبلا دوستی هایی داشته و یا هر چیزی که شاید با ازدواج موج جدیدی از مشکلات را دچار شوید و اینکه ایا رابطه داشتید یا خیر و این بحث سرد مزاجی شما به طور ول عنوان شده یا در ازتباط با ایشون متوجه شدید.بهتره حتما در مور ازدواج ا ایشون به روانشناس مراجعه داشته باشید وقتی فردی درگیر مشکلات قانونی باشد ممکنه خد ای ناکرده دچار اختلال باشد که روانشناس تشخیص می دهد و اینکه درسته اکنون می ف مایید عملکرد قبل را ندارند ولی بهتره مسائل را دقیق تر بررسی کنید .در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید و تصمیم درست تری بگیرید و رد کردن دیگران که شاید شرایط مناسب تری داشته باشند برای بک عشق صرفا احساسی کاملا اشتباه است که ممکن است در اینده باعث حسرت خوردن شما شود .
مرسی اینایی ک گفتین درست من ی وابستگی شدید بهش دارم وابستگیم از دوست داشتنمم زیادتره و ادم تنوع طلبی هستم ک میترسم حتی بعدازدواج ب مشکل بخورم توی همین ۴ سال هم چندبار بهش خیانت کردم ولی اون خیلی دوستم داره و دوباره بعد چند روز برمیگرده یکمم زیادی محدودم میکنه ک مثلا گروه نرو یا خونه فامیلات نخواب شب وچادر سرت کن و … ک میگه همشا از روی اینکه خوبیتو میخوام میگم ولی من خانواده تقریبا ازدی دارم و یکم سختمه این حرفا واقعا نمیدونم چیکار کنم میترسم ازدواج کنم و کارش حل بشه و یه عمر حسرت بخورم از اون طرف میترسم باهاش ازدواج کنم و بعد بهم شک داشنه باشه یا ی روزی این چیزا رو تو سرم بزنه پسر مستقلیه با خانوادشم رابطه خوبی نداره و اونا از بودن من اگاهن منم مامانم در جریانه همه چیزشو تایید میکنن ب جز غیرت زیادشو
با سلام دوست عزیز شما با ایشون رابطه جنسی دارید این یک مساله مهم در عدم تصمیم گیری منطقی و صرفا احساسی شدن است اصولا در این شرایط افراد صرفا دو دل می شوند ولی برای یه خانم عاطفی وزنه به طرف ماندن در رابطخداست چون لذت جنسی را تجربه کرده است.و اینکه شما می فرمایید به این فرد خیانت کردید ولی باز شما رو دوست دارند ببینید قرار گرفتن در گردونه رفتارهای متنوع و روابط متنوع یعنی عدم تصمیم گیری برای ازدواج و دچار مشکل شدن در اینده و عدم تعهد درقبال یک نفر حالا ایشون فردی هستند ک۶ به قول خودتون و مادرتون سخت گیرند و غیرت بیش از حد دارند ولی بقیه افراد چی شما خودون حتما باید مراجعه حضوری داشته باشید برخی مسائل باید حضوری حل شود البته ریشه یابی شود تا به رفتارهاتون اگاه باشید و بتونید تصمیمات درستی بگیرید.خوشبخت باشی
رابطه جنسی هم از مقعد دارم باهاش ولی هیچ وقت توی رابطه اذیتم نمیکنه و اگه نخوام اصلا نمیکنه این کارو این قد ک توی رابطه خوبه میترسم بعد ازدواج با یکی دیگه نتونه مثله این باشه و خواسته هامو در نظر بگیره و از رابطم سرد بشم و ب طلاق بکشیم چون من خودم سرم اگه همسرمم مزاج گرمی مثله این اقا نداشته باشه ب مشکل میخوریم
مشکل اصلی در روابط دختر و پسر
پسران در روابط دوستی به هوس و غریزه جنسی خود بیشتر بها میدهند و پس از اولین ارتباط جنسی دچار وابستگی جنسی میشوند یعنی رابطه جنسی آنها گستردهتر میشود. آنها در تمامی ملاقاتهای بعدی دنبال فرصتی برای تأمین این نیاز هستند…
از مشکلات و آسیب های دوستی دختر و پسر قبلا برایتان زیاد گفته ایم. اما این بار شاید بد نباشد نگاه متفاوت تری به این مساله بیندازیم. این که دخترها درباره دوستی با یک پسر چه فکری می کنند و این دوستی از نگاه پسران چه شکلی دارد.
دخترها تصور میکنند دیدگاه پسرها همانند آنها است و همینطور بالعکس. اساس روابط دوستی، شناختن دیدگاهها و طرز فکر جنس مخالف در روبهرو شدن با وقایع و اتفاقات است، تا بتوان از این تجربه در زندگی مشترک استفاده کرد. اما این یک اصل گمشده در روابط دوستی دختران و پسران است. دختران تصور میکنند پسران تشنه احساسات هستند و پسران نیز تصور میکنند دختران نیاز جنسی زیادی دارند.
پسران در روابط دوستی به هوس و غریزه جنسی خود بیشتر بها میدهند و پس از اولین ارتباط جنسی دچار وابستگی جنسی میشوند یعنی رابطه جنسی آنها گستردهتر میشود. آنها در تمامی ملاقاتهای بعدی دنبال فرصتی برای تأمین این نیاز هستند و تا زمانی که طرفشان پاسخگوی این نیاز باشد این رابطه ادامه دارد. اما هر زمان که طرفشان از رابطه جنسی خودداری کند یا اخلاق و رفتار پسر تغییر میکند یا مدام بهانهگیری میکند یا آن رابطه را برهم میزند.
دختران تا زمانی که به فردی احساس نداشته باشند و وابستگی احساسی پیدا نکنند نمیتوانند رابطه جنسی را با آن فرد تجربه کنند. ترجیح میدهند این رابطه از روی عشق و دوطرفه باشد. از اینکه بدون احساس تن به چنین رابطهای بدهند بیزارند. دختران پس از رابطه جنسی دچار وابستگی بیشتری میشوند و بیشتر دوست دارند مورد توجه احساسی طرف مقابل قرار بگیرند. در اکثر روابطی که در آن رابطه جنسی را تجربه کردهاند ولی رابطه دوستی آنها به اتمام رسیده دچار افسردگی موقتی میشوند. بیشتر تمایل دارند دوست داشته شوند تا اینکه دوست بدارند. آنها میتوانند بارها حس عاشقی را تجربه کنند. این در حالی است که پسرها فقط یکبار عاشق میشوند و اولین عشق را فراموش نمیکنند. آنها اگر واقعاً کسی را دوست داشته باشند، هرکاری برای بهدستآوردنش میکنند و بهاصطلاح به آب و آتش میزنند. ولی اشکال اینجاست که همه انرژی خود را قبل از ازدواج صرف طرف میکنند.
نیازهای احساسی و حتی جنسی زنان پس از ازدواج بیشتر از دوران قبل از ازدواج است، به همین دلیل است که مدام از سردی همسر خود شکایت دارند. دختران قبل از ازدواج تمایل دارند طرفشان بهسمت آنها بیاید، که این مورد بعد از ازدواج دگرگون میشود؛ این زنان هستند که بهسمت همسر خود میروند و مردان در اینباره تلاشی نمیکنند. نکته بسیار مهم اینکه بسیاری از دخترها و پسرها با شنیدن این مطالب و بررسی آسیبهای جدی این روابط میگویند: از کجا معلوم که این آفات در دوستی ما بهوجود آید؟ هر قاعدهای استثنایی دارد؛ از کجا معلوم که ما استثنای این قاعده نباشیم؟ این افراد گمان میکنند که رابطه آنها از روابط دیگران عمیقتر و مستحکمتر بوده و فقط روابط دیگران، سست و بر پایه علاقه جنسی بنا شده است.
دختر میگوید: دوستم گفته، که فقط مرا بهخاطر خودم میخواهد نه برای سوءاستفاده جنسی. در مقابل پسر هم میگوید: بیچاره دختر، نمیداند هدف واقعی من ازدواج و خوشبخت کردن او نیست. حالا که پسر اعتماد دختر را جلب کرده است و با زرنگی هم به دختر قبولانده که او را زن آیندهاش میداند و بهعنوان شریک زندگی دوستش دارد، زمینه را برای منظورش مهیا میبیند و به او میگوید که ما اکنون از طریق قلبهایمان باهم زن و شوهر هستیم، چرا تا فراهم شدن زمینه ازدواج، خودمان را از لذت جنسی محروم کنیم. بیا از همین حالا رابطهای جنسی برقرار کنیم.
متأسفانه بعضی از دخترها هم برای اینکه رضایت پسر را جلب کنند مرتکب این اشتباه بزرگ میشوند و تقاضای رابطه جنسی او را قبول میکنند. غافل از اینکه پسرها هیچوقت با کسی که قبلاً با او دوست بودهاند و یا رابطه جنسی داشتهاند، هرگز ازدواج نمیکنند.
متأسفانه بعضی از دخترها هم برای اینکه رضایت پسر را جلب کنند مرتکب این اشتباه بزرگ میشوند و تقاضای رابطه جنسی او را قبول میکنند. غافل از اینکه پسرها هیچوقت با کسی که قبلاً با او دوست بودهاند و یا رابطه جنسی داشتهاند، هرگز ازدواج نمیکنند و برای ازدواج هم بهدنبال دختری هستند که قبلاً با کسی رابطه نداشته است. دخترها نیز با این اشتباه نه تنها خودشان را ارزان فروختهاند، بلکه پسران با دیدن این رفتار، آنها را افرادی هرزه تلقی میکنند. چون پسرها این کار دختران را بهحساب سست بودنشان میگذارند و میگویند، اگر فرد دیگری هم این تقاضا را داشته باشد، احتمال دارد که به او هم جواب مثبت بدهد.
البته مطلب بالا، یکی از حالات دوستی دختر و پسر بود که پسرها با وعده ازدواج، دخترهای جوان را خام میکنند و به سوءاستفاده جنسی از آنها میپردازند.
حالات دیگری هم برای این رابطه قابل تصور است، که در زیر به چند نمونه از آن اشاره میکنیم:
الف) برخی دخترها میدانند که پسرها قصد ازدواج ندارند و پسرها نیز علناً به طرف مقابلشان میگویند که قصدشان از این دوستی برای شناخت و ازدواج نیست. آنها فقط برای خوشگذرانی باهم شریک جنسی و دوست میشوند و به این طریق میخواهند از تنهایی دوران مجردی فرار کنند.
بعضی از دخترها حاضر به دوستی با این قبیل پسرها هستند و قصدشان را از این رابطه، تخلیه احساسات و ارضای غیراخلاقی جنسی خودشان معرفی میکنند. آنها گمان میکنند هرکاری که غریزهشان بخواهد، میتوانند بکنند و میگویند: شوهر آیندهمان از کجا خواهد فهمید که ما در گذشته روابط جنسی داشتهایم؟
تا آنجا که بتوانند، با جنس مخالف رابطه برقرار میکنند، ضمن اینکه مخارج خوشگذرانی خود را از طریق تنفروشی تأمین میکنند و بهاصطلاح، با یک تیر دو نشان میزنند. آنها با خود میگویند بعد از ازدواج، اینطور روابط را کنار خواهیم گذاشت. ولی نمیدانند حتی اگر هم بخواهند، دوستپسرشان از این روابط، به این سادگیها ـ بعد از ازدواج آنها ـ نخواهند گذشت.
اتفاقاً میگویند اکنون موانع هم از میان برداشته شده و وقت برداشت محصول نقشههای شوم گذشتهمان است. چراکه برخی از پسرها خیلی زرنگ هستند و بیشتر برای بعد از متأهلشدن دختر برنامهریزی میکنند؛ در دوران دوستی از او عکس یا فیلم تهیه میکنند و این مدارک را برای بعد از ازدواج دخترها بهمنظور اخاذی جنسی نگه میدارند و در وقت مناسب طی تماسی با دختر، تهدید میکنند که اگر با آنها رابطه جنسی برقرار نکند، عکس، فیلم و یا صدای ضبطشده او را به همسرش میدهند. فاششدن این موضوع عواقب وحشتناکی را برای دختر در پی خواهد داشت. باعث میشود زندگی مشترک او نابود و در بین فامیل آبرویش از بین برود و به دلیل خیانتش، برای ازدواج مجدد، به سراغش نخواهد رفت.
اینجاست که دختر بهرغم میل باطنی، برای فاشنشدن رابطه دوران مجردیاش، به رابطه جنسی با دوستپسر قبلیاش تن میدهد و خیانت آن دختر مجدداً در دوران متأهلی رقم میخورد. فاششدن این خیانت مجدد، ممکن است خودکشی دختر را به دنبال داشته باشد.
ب) در بین دخترها کسانی هستند که از سادگی و پاکی بعضی از پسرها سوءاستفاده و آنها را در دام عشق پوشالی خودشان گرفتار میکنند. هر روز به بهانههای مختلف از جمله سالگرد تولد، جشن تولد فلان دوست، خرید لوازم آرایشی ـ بهداشتی، خوشگذرانی در کافیشاپ، خرید کارت شارژ موبایل و… شروع به خالیکردن جیب پسرها میکنند. این کار آنها هم بدون هزینه نیست و باید در عوض نیازهای جنسی پسر را برآورده کنند؛ که آنهم به قیمت ازدستدادن نجابتشان تمام میشود.
ج) تعداد اندکی از پسرها با نشاندادن جسارت، محبت، عشق پاک و… همه عمرشان را بهپای معشوقشان میگذارند.
تعداد این دسته از افراد، خیلی کم است، چون پسرها اگر واقعاً کسی را دوست داشته باشند، با او دوست نمیشوند، سعی میکنند با آنکه دوستش دارند ازدواج کنند. در این گروه هم آفاتی وجود دارد، در برخی از موارد دخترها با دیدن یک پسر خوش تیپتر، شیفته میشوند و به پسر عاشقپیشه پشت میکنند.میگنا.به وفادار ماندن این دخترها هم نمیشود اعتماد کرد. بعضی از دخترها نیز در دوستی با پسری که قصد شناخت برای ازدواج دارد، همان رفتاری را بروز میدهند که انگار در میهمانی هستند.
د) دختر و پسر رابطه دوستیشان را با جنس مخالف، به رابطه دوستی با دو همجنس تشبیه میکنند و میگویند ما اصلاً احساس نمیکنیم که با جنس مخالف دوست هستیم ما یک دوست اجتماعی هستیم؛ براساس خلقت انسان، هر جنس فقط برای جنس مخالفش نیروی جاذبه تولید میکند نه برای همجنس خودش، بنابراین دختر و پسر هم اگر همجنساند، پس چرا برخلاف طبیعت همدیگر را دفع نمیکنند، بلکه بالعکس همدیگر را جذب میکنند؟! پس هر عقل سالمی تأیید میکند که این حرف برخلاف طبیعت و کذب محض است.
ه) دخترها و پسرها برای کسب تجربه و مهارت در زندگی باهم دوست میشوند، ولی نمیدانند که همیشه اولین تجربهها هستند که به یاد میمانند. آنها تجربههای به یادماندنی را با فرد بیگانهای تجربه میکنند نه با بهترین یارشان.
آن چیزی که از یاد این دختران و پسران فراموش شده، جایگاه تعهد و وفاداری به همسر آیندهشان است. آنها این موضوع را باید بدانند که اگر میخواهند همسر آیندهشان هم متعهد باشد و به آنها وفادار بماند، باید خودشان هم متقابلاً به آنها وفادار باشند.
و) بالاخره گروه آخر مربوط به پسرهایی است که هیچچیز به جز ارضای جنسی و خوشگذرانی برایشان مهم نیست و اصلاً خودشان را در قیدوبند تشکیل خانواده نمیدانند. هر روز با یکی هستند و تا آخر عمر هم تنوعطلب باقی میمانند. این افراد، مشتریان زن خاص خودشان را دارند و هیچوقت هم سیر نمیشوند مگر در زیر خروارها خاک.
در انتهای این بحث سنگین و پرپیچ و خم باید بگوییم، آن چیزی که از یاد این دختران و پسران فراموش شده، جایگاه تعهد و وفاداری به همسر آیندهشان است. آنها این موضوع را باید بدانند که اگر میخواهند همسر آیندهشان هم متعهد باشد و به آنها وفادار بماند، باید خودشان هم متقابلاً به آنها وفادار باشند. اینطور نیست که به تبع نفس، در مجردی هرکاری که خواستیم انجام دهیم و بعد انتظار داشته باشیم که در زندگی مشترکمان یک فرد پاک و مقدس نصیبمان شود.
سلام من ۲۱سالمه الان حدود۴ساله ک باپسری دوستم ک۲۶سالشونه رابطمون خیلی خوبه و اون خیلی دوسم داره ولی شرایط ازدواج نداره چیکار کنم؟دارم همه ی خاستگارامو رد میکنم ب خاطرش
این ۴ نکته مهم را حتماً در ازدواج با دوست پسر خود در نظر بگیرید:
چگونه با دوست پسرم ازدواج کنم۱- هیچ گاه برای ازدواج به پسر فشار نیاورید. اصرار بیش از حد و عجله شما، جایگاه شما را در پیش چشم او پایین میآورد.
حتی بعد از ازدواج با به وجود آمدن یک مشکل و گله و شکایت از سوی شما به راحتی می گوید:
«خودت خواستی. من که اصراری به این ازدواج نداشتم.»
۲- به جای اینکه مدام از او بخواهید به خواستگاری تان بیاید، بفهمید به چه دلیل آمادگی ازدواج را ندارد. میتوانید در این مورد با هم صحبت کنید و دلایلی که باعث عدم آمادگی او برای ازدواج می شوند را دریابید. شاید شما بتوانید به او در برطرف کردنشان کمک کنید و شاید این دلایل به شما برای صبر بیشتر انگیزه دهند.
چگونه با دوست پسرم ازدواج کنم ؟ فرض کنید پسر مورد علاقه تان به اتمام نرسیدن تحصیل، رفتن به خدمت سربازی یا مسائل مالی را دلیلی بر عدم آمادگی اش برای ازدواج عنوان می کند.
شما باید با توجه به این مواردی که می گویم تصمیم بگیرید که آیا انتظار فایده ای دارد یا نه؟
چند سال دارید؟ آیا صبر کردن باعث می شود سن مناسب ازدواج را از دست بدهید؟
خواستگارانی خوب دارید یا نه؟ گاهی شما موارد مناسب زیادی را به خاطر پسر رد می کنید و بعد از چند سال می بیند که پسر به تعهدش که همان ازدواج با شما بوده عمل نمی کند و خیلی راحت قول و قرارهایش را به هم می زند. در اینجاست که شما افسوس سالهای برباد رفته و فرصت های طلایی که از دست دادید را می خورید.
چه مدت زمان از شما می خواهد که صبر کنید. آیا زمان زیادی است یا نه؟
مجموع این پاسخ ها به تصمیم گیری شما کمک می کند.
به شما دختر عزیز توصیه میکنم قبل از هر اقدامی فیلم کوتاه زیر را با دقت تماشا کنید
.
.
۳- اگر پسر از شما مهلتی برای رسیدن به خواسته هایش خواست و قرار بر این شد که بعد از تحقق برنامههایش به خواستگاریتان بیاید، چارهای جز انتظار ندارید. فقط سعی کنید با همفکری هم، پیشنیازهای رسیدن به این اهداف را مشخص کرده و مهلتی مشخص را تعیین کنید. در این مدت بهتر است میزان تلاش او برای تحقق وعدههایش را زیر ذرهبین بگذارید.
۴- اگر بعد از مهلت تعیین شده باز هم بهانه تراشی کرد و و دلایلی را مطرح کرد که از نظر شما و اطرافیانتان قابل قبول نبودند، بدانید که شما در حال ازدست دادن فرصت خود برای ازدواج هستید و بیهوده به این ارتباط دل بستهاید.
چگونه با دوست پسر خود ازدواج کنیم
شما دختر خانم عزیز که وارد یک ارتباط شدید و قصدتون ازدواج کردن هست چه باید بکنید و چه اصول و نکاتی را باید رعایت کنید که این رابطه شما به ازدواج ختم شود ؟
متاسفانه خیلی از این ارتباط ها بدون نتیجه می ماند و فقط وقت و احساسات یک دختر آسیب می بیند
پس بهتر هست مثل هر کاری دیگری در این راه هم سعی کنید آموزش ببینید تا هم عشق واقعی را تجربه کنید و هم بتوانید به خواسته خود یعنی ازدواج برسید
.
یک پیشنهاد ویژه برای شما دارم…
من حاصل ساعت ها مشاوره با دختر و پسرهای مختلف و ۱۶ سال تحقیق و مطالعه روانشناسی، کلیه مواردی که لازم هست در یک ارتباط با پسر شما رعایت کنید را در یک بسته آموزشی آماده کرده ام
اگر مایل هستید یک ارتباط موفق داشته باشید و اگر می خواهید راز جذب پسر ها را بدانید می توانید با تهیه این محصول و رعایت نکات گفته شده در آن به نتیجه دلخوهتان که همان ازدواج با دوست پسرتان هست برسید
با سلام حالت شما اکنون طبیعی است وقتی به لحاظ سنی به اون پختگی نرسیدند خوب دلیلی برای پاسخ منفی ندارند ولی شاید واقع بینانش این باشه که ایشون از شما خوشش نیومده حداقا به اندازه شما برای ازدواج خوشش نیومده ببینید به هر حال افراد در موقعیت های مختلف افراد مختلفی را زیر نظر می گیرند ایشون یا شرایطش رو نداره یا واقعا فرد دیگری مورد علاقه اش است به خاطر اینکه فکرهای ازاردهنده عملی نشود بهتره حتما به روانشناس مراجعه کنید چون برای خود شما هم عواقب بدی دارد .به هر حال هر فردی در زندگیش حق تصمیم گیری دارد ایشون شما رو نخواسته به هر دلیل ایا مستحق هر رفتاری هست شما از اینده خبر ندارید به هر حال اتفاقات غیر قابل پیش بینی زیادی می افتد حتی حضدر فردی که بیشتر از پیش عاشقش باشید .در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید .و حتما با مراجعه شرایط روحیتون رو بهبود ببخشید
با سلام . من ۲۵ سالمه وحدود چهار سال میشه که عاشق دختر خالم که الان پیش دانشگاهیه حدود ۱۸ تا ۱۹ سالشه شده ام .اون اولا یه چراغ سبزهایی نشون میداد و منم احساس کردم که بم علاقه داره و منم به هر نحوی هم از طریق زن داداشم و هم از طریق خواهرش و هم دوستش سعی کردم که باهاش حرف بزنم و حرفام رو بش بگم ولی الان میگه منو دوست نداره و علاقه ای بم نداره ولی من از لحاظ فکری و ذهنی وابستش شدم و در مورد اون با خودم حرف میزنم و همیشه دوست دارم از اون بشنوم و این وابستگی من رو اذیت میکنه و واقعا از لحاظ روانی خیلی تحت فشارم و نمیدونم چکار کنم و اگر بخوام فراموششم کنم احساس میکنم زندگی برام معنی نداره و خیلی خیلی افسرده میشم . خواهشا راهنماییم کنین
با سلام
دوست عزیز ایشون به شما پاسخ منفی دادند و باید واقع بین باشید اگر واقعا در این حد به ایشون علاقه دارید بهتره خوب با خود ایشون صحبت کنید و یا از واسطه ای دلیل پاسخ منفی ایشون و عدم علاقه رو جویا شوید شاید دلیلش در گذر زمان قابل رفع باشد و هنوز امیدی به ازدواج با ایشون وجود داشته باشد ولی ممکن است که مساله چیز دیگری باشد و به طور کل نمی شود علاقه را بالاجبار در فردی ایجاد کرد .و اینکه شما در ذهنتون ایشون رو مجسم کنید فقط و فقط وابستگی عاطفی و خیالی بیشتری را ایجاد خواهد کرد بدون اینکه ایشون واقعا تمایل داشته باشند .به هر حال برای مشخص شدن تکلیف خودتون زودتر اقدام کنید و اگر واقعا پاسخ منفی است بهتره با همه شرایط روحی سختی که برای شما ایجادخواهد شد .ولی به فکر اینده با فرد دیگری باشید .و حتما برای حل این مساله و وابستگی عاطفی مراجعه داشته باشید
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید
با سلام و ممنون از راهنماییتون … مشکل اینه که ایشون حاضر نمیشه باهام حرف بزنه وفقط میگه جواب من نه هستش و ودلیلش رو هم نمیگه یعنی با این کاراش کفر منو در اورده ، عقده ی نه گفتنش و گوش ندادن به احساسات و حرف هایم تو دلم مونده وشب و روز تو ذهنمه ، یه جوری شدم که در طول شبانه روز شاید دو یا سه ساعت با خودم حرف میزنم بعضی وقتا فکرای بدی به ذهنم میذنه و کنترل کردن خودم برام سخت میشه و میخوام به خاطر ضربه ی روانی و عاطفی که ازش خوردم و حالت افسردگی گرفتم تو فکر بردن ابرو و پخش کردن عکساش باشم و بخوام به هر طریقی هست بش ضربه بزنم ، ولی بعضی وقتام میگم اون هنوز پیش دانشگاهیه و خیلی چیزا رو نمیفمه و از این حرفا ،الان خودمم کارشناسی ارشد میخونم و این معضل فکر و ذهنمو مشغول کرده و تمرکز زیاد رو درسم ندارم ، به خدا نمیدونم با این وابستگی لعنتی چکار کنم اگه دارویی چیزی هست خواهشا بگید که مصرف کمن و حالم بهتر شه …. با تشکر از راهنماییتون
چطور کسی که عاشقش بودید را فراموش کنید
عشق چیزی بسیار خاص است زیرا وقتی شکست میخورد قدرت آسیب زدن به ما را دارد و فراموش کردنش سخت است. نباید این شکست را به خودتان بگیرید. هر روز روابط بسیاری با شکست مواجه میشوند و این به آن معنی نیست که دیگر عشقی وجود نخواهد داشت. دلیل آن هر چه که باشد، اینکه یاد بگیرید چطور کسی که خیلی دوست داشتهاید را فراموش کنید کار بسیار سختی است و نیازمند گذشت زمان است. خوشبختانه، خیلیها این کار را انجام داده و با موفقیت روبهرو شدهاند. ما روش آن را به شما آموزش میدهیم.
فراموش کردن عشق – مراحل
بخش اول: تغییر دیدگاهتان
۱. بفهمید که هنوز ممکن است این فرد را دوست داشته باشید. اگر تصور میکنید نمیتوانید فراموشش کنید، احتمالاً دلیلی دارد. شما اوقات فوقالعادهای را با هم گذراندهاید و بخش مهمی از قلبتان را به او دادهاید. حالا که تصمیم گرفتهاید فراموشش کنید، دیگر به آن فرد طوری که دوست دارید باشد نگاه نکنید و سعی کنید خودِ واقعیاش را ببینید.
• اگر به شما دروغ میگوید یا فریبتان میدهد و یا احساسش نسبت به شما عوض شده است باید بفهمید که این رابطه اصلاً رابطه سالمی برای شما به حساب نمیآید. ممکن است برایتان سوءتفاهم شود یا عصبانی شوید. فراموش کردن این فرد ممکن است خیلی سخت باشد اما به این معنی نیست که نمی توانید فراموشش کرده و زندگیتان را پیش ببرید.
• همچنین درک کنید که فراموش کردن به این معنی نیست که دیگر نمیتوانید آن فرد را دوست داشته باشید. فقط به این معنی است که عشق شما به او تغییر کرده است. هنوز میتوانید او را ببینید، بهترین آرزوها را برایش داشته باشید و دعا کنید که خوشبخت شود. فراموش کردن به این معنی نیست که باید به طور کل نادیدهاش بگیرید؛ یعنی باید بیشتر به فکر خودتان باشید.
• به خودتان باور داشته باشید. شما چیزهای زیادی دارید. عشق یعنی فهمیدن بیشتر درمورد خودتان از طریق دیگران. با تجربه عشقهای بیشتر، اطلاعات بیشتری درمورد خودتان به دست میآورید. اگر خودتان، خودتان را باور نداشته باشید، عشق بعدیتان چطور میتواند باورتان کند؟
۲. درک کنید که آدمهای دیگری هم هستند–فقط شما نمیبینید. احتمالاً خیلی زیاد این فرد را دوست داشتهاید که شما را به نقطهای رسانده است که هیچ کس دیگری را در دنیا به جز او نمیبینید. فراموش کردن سختترین قسمت کار است و ممکن است زمان زیادی طول بکشد اما زندگی کوتاهتر از آن است که بخواهید آن را هدر دهید.
• همه ما دوست داریم در دنیای افسانه ای زندگی کنیم که در آن همه چیز دقیقاً طبق برنامهمان پیش میرود و هیچ سختی و مشکلی وجود ندارد، اما زندگی واقعی اینطور نیست. افراد زیادی هستد که قبل از این که با یک فرد خاص بمانند، در طول زندگیشان با آدمهای زیادی رابطه عاشقانه برقرار میکنند.
• سعی کنید خوشبین باشید. نیمه پر لیوان را ببینید. به جای اینکه فکر کنید، «من عشقم را از دست دادم»، فکر کنید «من الان مجردم!». به جای اینکه فکر کنید «کسی که خیلی وقت بود میشناختم را از دست دادم»، فکر کنید «حالا باید با آدمهای زیادی آشنا بشوم». خوشبین بودم کمکتان میکند زودتر فراموش کنید.
۳. بدانید که ممکن است شما بیشتر از مقداری که طرفمقابلتان دوستتان داشته، دوستش داشتهاید. این مورد شاید سخت باشد زیرا به احتمال زیاد طرف مقابل نمیدانسته است که شما چقدر عاشقش بودهاید. اما اشکالی ندارد. این به آن معنی نیست که شما فردی دوستداشتنی، جذاب یا فریبنده نیستید. فقط به این معنی است که فرصت دیگری برایتان هست که کسی را پیدا کنید که درست همان اندازه که شما دوستش دارید، دوستتان بدارد.
• اگر تصورتان این است که شما بیشتر از طرف مقابلتان او را دوست داشتهاید، از این بعنوان یک انگیزه استفاده کنید. فکر کنید: ترجیح میدهید با کسی باشید که کمتر از آن مقداری که دوستش دارید، دوستتان دارد یا به همان اندازه؟
• درگیر این ایده نشوید که «شاید کس بهتری را پیدا نکنم». نباید هیچوقت خودتان را اسیر کسی کنید که به دردتان نمیخورد. بیرون بروید، به استانداردهای خودتان باور داشته باشید و سعی کنید کسی که میخواهید را پیدا کنید.بهتر است مستقل و شاد باشید تا در رابطه با کسی که به فکرتان نیست.
۴. اگر احساستان را به کسی که عاشقش هستید گفتهاید و هیچ جوابی دریافت نکردهاید، درک کنید که هیچ دلیلی برای ادامه آن وجود ندارد. فراموش کردن به نفعتان است.
• با یک فرد بیطرف که چنین موقعیتی داشته است حرف بزنید. یکی از دوستان یا اعضای خانوادهتان. اگر مجبور شدید پیش مشاور هم بروید. درمیان گذاشتن فکر و احساستان با یک فرد بیطرف سبکترتان میکند و کمک میکند زودتر فراموش کنید.
• با درد به طرقی سازنده برخورد کنید. وانمود نکنید که غصهای ندارید. راههای فرار خلاقانهای پیدا کنید مثل هنر یا گفتگو تا دردتان را از طریق آن بیرون بریزید. سعی کنید بیشتر وقتها به آن فکر نکنید زیرا فکر کردن مداوم به آن بدترش میکند.
۵. تصمیم بگیرید میخواهید همچنان دوست بمانید یا نه. به خودتان بستگی دارد. خیلی سخت است که دوستی یک عشق قدیمی را با استقلال تازهتان در کنار هم داشته باشید. بیشتر افراد تصور میکنند آسانتر است که یک دوستی دور با فردمقابل نگه دارید اما تصمیم با خودتان است.
بخش دوم: برگرداندن استقلال شخصی
۱. به مسافرت بروید. لازم نیست یک سفر رویایی باشد. مهم این است که فقط مناظر تازه ببینید و چیزی شما را مشغول نگه دارد. افراد زیادی باور دارند که تغییر محل موقتی باعث میشود ذهنتان را پاک کنید و به وضعیت عادی برگردید.
• با محلیها معاشرت کنید. اگر قرار است همیشه خودتان تنها باشید چه فایدهای دارد که به محلی جدید بروید؟ با محلیها معاشرت کنید، به داستانهایشان گوش دهید و خوش بگذرانید.
• زمانهایی را به تنهایی بگذرانید. سعی کنید از استقلال کنونیتان شاد شوید. اگر نتوانید به تنهایی شاد باشید، چطور فردی که قرار است بعدها به زندگیتان بیاید میتواند با شما شاد شود؟
۲. به دوستان و خانواده تکیه کنید. دوستان و خانوادهتان در هر شرایطی در دسترس شما هستند – از آنها استفاده کنید! وقتی احساس ناراحتی میکنید، با اعضای خانواده وقت بیشتری را بگذرانید یا با دوستانتان قرار گذاشته و بیرون بروید. دوستان و خانوادهتان درست به همان اندازه یک شریک عاشقانه دوستتان دارند اما به طریقی متفاوت.
• برای اتفاقاتی که میافتد به نزدیکترین دوستتان پناه ببرید. اگر آمادگی شنیدن نصیحت دارید، از دوستتان بخواهید این کار را بکند. بهترین دوست شما از دیدی شما را میبیند که خودتان نمیتوانید و دیدگاهی واقعاً تازه به شما خواهد داد. دوست نزدیک شما هر کاری هم که نتواند بکند، فرصتی برای بیرون ریختن حرفهای دلتان در اختیار شما قرار میدهد و باعث میشود فکر کنید ارزشمندید.
۳. همه یادگاریهای رابطه قبلی را از دیدرس خود دور کنید. شاید خیلی جالب به نظر نرسد اما لازم و ضروری است. فراموش کردن یک عشق قبلی مستلزم این است که در آینده زندگی کنید نه گذشته. همه عکسها، یادداشتها، فیلمها، هدیهها و هر چیز دیگری که به او مربوط میشود را جمع کرده و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. کار ناراحتکنندهای است اما روحیهتان را بهتر خواهد کرد.
• به خاطر داشته باشید که برداشتن و دور کردن به معنی از بین بردن نیست. ممکن است دوست داشته باشید که همه یادگاریهایتان را نگه دارید، درست همانطور که ممکن است نخواهید آن فرد را به طور کل فراموش کنید. شاید دلتان بخواهد وقتی به کل رابطه را پشت سر گذاشتید، نگاهی به آن یادگاریها بیندازید.
۴. همانطور که غصه میخورید، حتماً خودتان را خالی کنید. خیلیها تصمیم میگیرند همه احساساتشان را جایی بنویسند. وقتی حوصلهاش را داشتید، یک تکه کاغذ بردارید و افکارتان را روی آن یادداشت کنید. با این روش وقتی توانستید به خوبی رابطه را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشتهها خواهید فهمید که چقدر قوی بودهاید که توانستید آن را فراموش کنید.
• چه حسی دارید؟ پنج سال پیش اگر در چنین موقعیتی میبودید چه حسی داشتید؟ پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت؟ به این فکر کنید که آن رابطه چه معنا و مفهومی برایتان داشته است.
• فقط از طریق نوشتن نیست که میتوانید خودتان را تخلیه کنید. نقاشی، طراحی، رقص، ساخت و ساز و دویدن راههای عالی دیگری برای آن هستند. هر چه که باشد، باید از ته قلبتان باشد و چیزی که از آن به دست آید، فوقالعاده خواهد بود.
۵. از جسمتان خوب مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید. اگر آنقدر از بر هم خوردن عشقتان غصه میخورید که تصور میکنید به جسمتان آسیب میزند، حتماً با یک مشاور صحبت کنید.
۶. وقتی آماده بودید، دوباره در جستجوی عشق باشید. این فرایند ممکن است ماهها طول بکشد یک حتی یک سال. اگر هنوز آماده نیستید، خودتان را مجبور نکنید؛ نه برای خودتان و نه آن فرد جدید منصفانه نیست. بدانید که آدمهای زیاد دیگری هم هستند که اگر به آنها فرصت دهید، برایتان احترام و ارزش قائلند.
• خیلیها تصور میکنند که اگر وارد رابطههای سرسری شوند کمک میکند که زودتر فراموش کنند. اگر تصمیم به این کار گرفتید، حتماً این کار را به دلایل درست انجام دهید: اینکه مثلاً به دنبال محبت هستید، دیدن آدمهای جدید برایتان جالب است و … دقت کنید که برای جلب حسادت فرد قبلی هیچوقت وارد چنین رابطههایی نشوید چون ارزشش را ندارد.
• از اشتباهاتتان درس بگیرید. وقتی دنبال فرد جدیدی هستید که عشقتان را با او سهیم شوید، با انجام اشتباهات قبلی یک دلشکستگی دیگر را رقم نزنید. اشتباهات و تقصیراتتان در رابطه قبلی را پیدا کرده و سهی کنید دیگر آنها را تکرار نکنید.
• خودتان باشید. مهم نیست که با چه کسی آشنا شوید، فقط باید خودتان باشید. برای اینکه کسی دوستتان داشته باشد، باید خود واقعیتان را به او نشان دهید. آنها باید بپذیرند که اشتباهاتشان را بپذیرند، آنها را برای پارتنر جدیدشان عنوان کنند و بدانند که پارتنرشان هم آنها را قبول میکند.
نکات
• کسی که شما برایش فقط یک گزینه هستید را به اولویت زندگیتان تبدیل نکنید.
• وقتتان را برای کسی که با شما وقت نمیگذراند تلف نکنید.
• اگر احساس عصبانیت و افسردگی دارید، سعی نکنید انتقام بگیرید، فقط درمورد آن با یکی از دوستانتان حرف بزنید. هیچکس ارزش اینهمه ناراحتی و غصه شما را ندارد.
• یادتان باشد که بالاخره فراموشش خواهید کرد اما باید از کارهایی که شما را یاد او میاندازد دست بکشید. زندگی بسیار کوتاه است و نباید خودتان را نگران این کنید. تا میتوانید از آن استفاده کنید.
• اشکالی ندارد که بعد از آن احساس ناراحتی و تنهایی کنید، فقط مطمئن شوید که نگذارید خیلی اذیتتان کند. گاهیاوقات احساس ناراحتی و گریه باعث میشود حالتان بهتر شود.
• زمان بهترین دارو است.
• به جای اینکه بخواهید فردی خاص دوباره وارد زندگیتان شود، عشق و خوشبختی بخواهید.
• تلفنتان را عوض کنید تا مدام پیامهای قبلیتان را چک نکنید.
• فراموش کردن خیلی سخت است اما اصلاً دلیلی ندارد که بگذارید آسیب ببینید و یا با شما بدرفتاری شود. شما لایق بهترینها هستید!
با سلام دوست گرامی نمی توانیم با احتمالات پیش برویم بله ممکن است خوشبخت شوید ممکن است شرایط مطلوبی داشته باشید .ولی اینکه بخواهید در فضای مجازی ادامه بدهید درست نیست خوب شما که ایشون تا این حد با معیارها و ملاکها و ایده ال ها همخوان می بینید بهتره خانواده ها در جریان قرار بگیرند و از این بعد فرایند رسمی طی شود که اضطراب دو طرف هم کمتر شود .اینکه شما می توانید واسطه را یک نفر معرفی کنید و یا وقتی ایشون با خانواده مطرح کردند و تماس داشتند بفرمایند فردی معرفی کرده و اقدام کردیم از کانال رسمی وارد شدن نیازی نیستوحتما جویای واسطهدشوند و اگر این فرو و خانواده اش مطلوب و مورد نظر خانواده شما باشند با توجه به اینکه هر خانواده ای ارزوی خوشبختی فرزندش را دارد خوب اقدام خواهند کرد.در هر حال امیدوارم خوشبخت باشید و جریان را درست مدیریت کنید .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید
سلام من دختری ۱۸ساله هستم که از طریق چت باپسری اشناشدم وگفتن که بیشتراشنا بشیم والان حدود ۴ماهه از رابطمون میگذره ومعیارهامون شبیه به هم میباشد امامشکلی که هست ایشون کار ثابت ندارن وگفتن منتظر باشم که کار ثابت پیداکنن درسته ازطریق چت اشناشدیم اماداریم رابطمون علاوه بر احساس بامنطق پیش میبریم من امسال تازه وارد دانشگاه شدم وایشون هم لیسانس برق دارن راستش من خاستگار دارم ولی تنها به ایشون فکر میکنم میخام بدونم ایا میشه منتظرشون بمونم ایادوست داشتنشون واقعیه واینکه مشکل اصلمون اینه که چطور خانواده هامونو باهم اشناکنیم خانواده ها یکم به دنیای مجازی بدبینن اما واقعا ایشون پسر خوبی هستن حتی تابه حال به من نگفتن عکست رو بفرس بحثشون فقط بامن درمورد ازدواجه ممنون میشم یکم راهنماییم کنید چکار کنم درضمن ایشون ۲۵سالشونه
با سلام
دوست عزیز شما ۴ ماه صرفا با ایشون در فضای مجازی و از طریق چت در ارتباطید ایا ملاقات حضوری بوده ایا چهره هم رو دیدید ؟اگر پاسخ منفی است شما خوب بودن ایشون رو چه طور متوجه شدید ما می توانیم سال ها بدون اینکه خود واقعی را نشان بدهیم امار و اطلاعات غلط بدهیم و زندگی کنیم و خوشبخت هم باشیم ولی صرفا همه چیز دور از واقعیتش زیباست بدون درگیری و دغدغه های دنیای واقعی و می توانیم حتی خودمان را با اخلاق ترین فرد نشان دهیم ببینید دوست عزیز دقت داشته باشید .اینکه شما خواستگارهای حضوری را رد کنی و صرفا دلباخته فردی در فضای مجازی شوید درست نیست ایشون رو باید ببینید در مورد راست و دروغ صحبت ها تحقیق شود و مهم تر از انکه خانواده های دو طرف چقدر پذیرش دارند .این ها مسائل مهمی هستند و اگر همه موارد درست باشد بحث کار و منتظر بودن شاید برای شما مساوی با از دست دادن فرصت های اینده باشد .بازهم بیشتر فکر کنید حداقل به جای ذهنی سازی مقدماتی فرصتی برای دیدار فراهم شود خانواده ها مطلع شوند به هر حال بگویید واسطه ای معرفی کرده است تا بدانید قرار است چه کنید و اینکه حتما حمایت خانواده ها را داشته باشید شاید تصورات شما ان طور که فکر می کنید نباشد امیدوارم خوشبخت باشید
و تصمیم منطقی بگیرید و همه جوانب امر را بسنجید
ر این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۲۲۶۸۹۵۳۴
موفق باشید