روانشناس و دختر در درمان دوقطبی با هیپنوتیزم

درمان اختلال دوقطبی با هیپنوتیزم

همه نکات تخصصی درباره درمان اختلال دوقطبی با هیپنوتیزم قرار داده شده است. مرکز مشاوره ستاره ایرانیان شعبه شرق تهران به درمان اسکیزوفرنی و کنترل دوقطبی با هیپنوتیزم می پردازد.

آیا تغییرات زیادی در خلق و خوی خود دارید؟

آیا یک روز احساس خوبی دارید و روز دیگر افسرده هستید؟

آیا داشتن یک زندگی عادی برای شما سخت است؟

به خواندن ادامه دهید. راه حل ممکن است بسیار نزدیک باشد. با کمک ما می توانید فردی باشید که می خواهید.

اختلال دوقطبی چیست؟

اختلال دوقطبی به عنوان بیماری شیدایی- افسردگی نیز شناخته می شود.

این وضعیتی است که در آن فرد دوره های شیدایی را با دوره های دیگر افسردگی ترکیب می کند.

انواع اختلال دوقطبی

ما ۳ نوع مختلف پیدا می کنیم:

  1. اختلال دوقطبی نوع ۱٫ افرادی که حداقل یک دوره کامل شیدایی همراه با حملات افسردگی شدید داشته اند.
  2. اختلال دوقطبی نوع ۲٫ آنها هرگز یک دوره شیدایی کامل نداشته اند، اما دوره های پر انرژی و تکانشگری همراه با دوره های افسردگی را پشت سر گذاشته اند.
  3. سیکلوتیمیا خفیف ترین نوع آن است. نوسانات خلقی آنچنان مکرر و شدید نیستند.

علل اختلال دوقطبی

اکثر کارشناسان و مطالعات بر این باورند که بیماری های روانی به یک دلیل ایجاد نمی شوند، بلکه به دلایل متعددی ایجاد می شوند. در مورد اختلال دوقطبی، این عوامل ممکن است دخیل باشند:

  • عوامل ژنتیکی  در خانواده هایی که سابقه اختلال دوقطبی دارند، اقوام مستقیم (والدین، فرزندان…) بیشتر از کسانی که پرونده نزدیک ندارند، مشکل دارند.
  • رویدادهای دراماتیک مرگ در خانواده، از دست دادن شغل یا سوء استفاده جنسی. یک موقعیت استرس زا می تواند باعث بروز این اختلال شود.
  • عدم تعادل در مغز. مواد بیوشیمیایی که مسئول کنترل عملکرد مغز هستند، انتقال دهنده های عصبی نامیده می شوند، به عنوان مثال سروتونین و دوپامین. اگر عدم تعادل یک یا چند انتقال دهنده عصبی وجود دارد، باید اقدام شود.

اختلال دوقطبی و علائم آن

فرد مبتلا به اختلال دوقطبی برخی از علائم زیر را نشان می دهد. 

  • نیازی نیست ساعت های زیادی بخوابید
  • به راحتی حواسش پرت می شود
  • او بر خلق و خوی خود کنترل ندارد
  • در رفتارهایی مانند پرخوری زیاده روی می کند
  • با شرکای زیادی رابطه جنسی دارد

اگر با فاز افسردگی همزمان باشد، در نوع ۱ و ۲ اختلال دوقطبی، شایع ترین علائم عبارتند از:

  • غمگینی (source: Tristeza)
  • تمرکز مشکل است
  • خستگی عمومی
  • عزت نفس کمتر
  • اقدام به خودکشی
  • ترک دوستان و محیط

رایج ترین عواقب

اعتیاد به کار می تواند در سلامت شما و در بسیاری از زمینه های دیگر زندگی شما مشکلاتی ایجاد کند.

  • شما به اندازه کافی استراحت نمی کنید.
  • در محل کار احساس بهتری نسبت به خانواده دارید.
  • شما فکر می کنید ضروری است که زیاد کار کنید.
  • شما سرگرمی های خود را فراموش کرده اید

روان درمانی اختلال دوقطبی

در این موارد ما همیشه روان درمانی را با تجویز داروهای مناسب ترکیب می کنیم.

نظرات روانشناسان دانشگاه های مختلف جهان درمان اسکیزوفرنی با هیپنوتیزم

پاسخ در مغز بیمار بستگی به کار هیپنوتیزمی شما دارد. اگر او را وادار به گوش دادن به موسیقی ای کنید که واقعاً وجود ندارد، او طوری پاسخ می دهد که انگار دارد به آن گوش می دهد. در مغز، نواحی مربوط به شنوایی فعال می شوند. و به طرز عجیبی تأیید شده است که آنها با زمانی که از شخص می خواهید تصور کند که دارد به آن موسیقی گوش می دهد یکسان نیستند.
اما هیپنوتیزم یک تکنیک حمایتی است و اثربخشی سایر درمان‌های روان‌شناختی یا پزشکی را افزایش می‌دهد، زیرا “به ندرت می‌خواهیم فقط از هیپنوتیزم به عنوان یک تکنیک درمانی با بیمار استفاده کنیم”.

خاویر پلیسر، روانشناس بالینی در مرکز پزشکی در بارسلونا و رئیس انجمن کاتالان

هیپنوتیزم: در چه بیماری هایی می تواند مفید باشد؟


اکثر مردم در دوره‌ای از زندگی‌شان نمایش‌های تئاتر، داستان‌های سلولوئیدی متحرک یا برنامه‌های تلویزیونی را دیده‌اند که یک هیپنوتیزم‌کننده و یک یا چند نفر را نشان می‌دهند که به خود اجازه هیپنوتیزم شدن را می‌دهند. پایان این جلسات سرگرمی بیش نیست، اما این ایده تا حدی شبیه به فیلم که می توانیم در حالی که آرام می خوابیم، اقداماتی را برخلاف میل خود انجام دهیم، به واقعیت نزدیک می شود. این بخشی از نمایش‌ها یا نمایش‌های جادویی با یک جزء باطنی خاص است که بسیار محبوب هستند، در حالی که اکثر مردم امکانات درمانی هیپنوتیزم بالینی را نادیده می‌گیرند ، چیزی که روانشناسان و روانپزشکان عمدتا برای کاهش برخی علائم بیماری‌های جسمی و روحی انجام می‌دهند.

اگرچه هنوز زمینه‌های ناشناخته‌ای وجود دارد که می‌توان از آن استفاده کرد، اما هیپنوتیزم به‌عنوان ابزاری برای درمان دردهای مزمن و حاد ، اضطراب و افسردگی ، بی‌خوابی ، سیگار کشیدن و چاقی ، و در سایر زمینه‌های پزشکی مانند آمادگی برای جراحی یا زایمان شناخته شده است. در انکولوژی ، اختلالات گوارشی ، آسم یا فشار خون بالا . همچنین می تواند در اختلالات تبدیلی (روان تنی) و برای ترویج تغییرات در جنبه های خاص شخصیت، مانند عزت نفس ، استفاده شود.امنیت یا فوبیای امتحان . اما هرگز یک درمان درمانی نیست.

“در واقع، هیپنوتیزم یک فرآیند طبیعی ذاتی برای انسان است. این چیزی نیست جز توانایی متمرکز کردن توجه بر روی چیزی بسیار خاص. لورنا بلمونته، روانشناس، استاد دانشگاه مورسیا (UMU) با تجربه گسترده در هیپنوتیزم بالینی ، می گوید: اگر ما با برخی مشکلات بیشتر از نظر احساسی ارتباط برقرار کنیم تا عقلانی، گویی همه چیز جریان دارد و طبیعی تر و ساده تر است. از دیدگاه علمی، “هیپنوتیزم یک ابزار روان درمانی است که به خوبی درک شده و روی آن کار شده، دسترسی غیرمستقیم به ذهن خود را به فرد می دهد و تغییرات طبیعی، آسان و سریع تر را امکان پذیر می کند “.

هیپنوتیزم اطلاعات ناخودآگاه را کار می کند

فرآیند هیپنوتیزم از درک مغز ناخودآگاه، که معمولاً بیشتر با احساسات مرتبط است، با بخش خودکار ما کار می کند. به گفته بلمونتی، اطلاعات در طول زندگی ما در ناحیه ای از مغز که معمولاً آن را با نیمکره راست می شناسیم ذخیره می شود. بیشتر آن آگاهانه بوده است، اما به دلیل شرایط خاص یا به این دلیل که ما تداعی هایی ایجاد می کنیم که حتی از آن آگاه نیستیم، می تواند دیگر چنین نباشد. و در نهایت از یک مکان شناختی به طرح‌های فکری، تداعی‌ها، شیوه‌های احساس، تفکر و عمل تبدیل می‌شود که با شخصیت ما مرتبط است.

دو نوع هیپنوتیزم وجود دارد : هیپنوتیزم کلاسیک که رویکردی دستوری و کلی دارد، با پیشنهادات مشخص و واضح در مورد موضوعی که فرد را به مشاوره سلامت روان هدایت می کند. این هیپنوتیزمی است که بیشتر در سرمان وجود دارد، با عباراتی مانند “شما احساس خواهید کرد که وزن بازو بیشتر و بیشتر می شود …”، در حالی که بیمار درک می کند که ظرفیت تمرکز او افزایش می یابد. و به اصطلاح هیپنوتیزم اریکسون نیز روی آن کار شده است که از استعاره های متناسب با نیازهای بیمار استفاده می کند و علاوه بر کمک به او در ارتباط با مشکلش، دارای نمادگرایی است که امکان تطبیق بهتر ناخودآگاه را فراهم می کند. از هیپنوتیزم کلاسیک ظریف تر است.

«هنگامی که با هیپنوتیزم کار می کنیم، در صورتی که فرد علائم را داشته باشد، به دنبال درک معنای آن هستیم، زیرا او همیشه برای یک اختلال روانی به مشاوره مراجعه نمی کند. همچنین افرادی هستند که می‌خواهند روی تمرکز خود کار کنند ، مثلاً در مواجهه با مخالفت، یا می‌خواهند بخش‌های خاصی از عزت نفس خود را بهبود بخشند. آنچه برای بیمار اتفاق می افتد و معنای آن چه برای او می افتد، چیزی شبیه به آنچه در روان درمانی به صورت آگاهانه انجام می شود.

اسطوره های اصلی هیپنوتیزم

بلمونته می‌خواهد کاملاً روشن کند که هیپنوتیزم فرآیندی نیست که در آن کنترل یا اراده از دست برود و نه جایی که فرد به خواب می‌رود. «همه ما قابل هیپنوتیزم هستیم، زیرا همه هیپنوتیزم ها خود هیپنوتیزم هستند، زیرا یک فرآیند ذهنی است که توسط خود فرد ایجاد می شود، فرآیندی برای تمرکز توجه. اینکه در حالت هیپنوتیزم می‌توانید برخلاف میل خود کاری بگویید یا انجام دهید، نادرست است و نه اینکه در حالت خلسه باقی بمانید، نادرست است. همراه با روان درمانی، برای درمان علائم یا ایجاد تغییرات. او اصرار می‌ورزد : « و همچنین به شما اجازه نمی‌دهد حافظه‌تان را فراتر از آنچه دارید افزایش دهید ، یا چیزهایی را که فراموش شده‌اند به یاد بیاورید یا زندگی‌های گذشته را در نظر بگیرید».

برعکس ، شواهد علمی کافی در مورد فواید این ابزار روان‌شناختی در اختلالات و زمینه‌های مختلف وجود دارد: درمان روان‌شناختی را تقویت می‌کند، اثرات درمان در طول زمان طولانی‌تر می‌شود و مدت درمان کاهش می‌یابد .     

جلسه هیپنوتیزم چگونه است؟

یک جلسه هیپنوتیزم اصولاً شامل مصاحبه، ورود، مداخله و خروج از خلسه است، اگرچه بسته به اینکه فرد با هیپنوتیزم کلاسیک یا اریکسونی کار می کند، مراحل تا حدودی متفاوت مشخص می شود.

بسته به شخصیت هر بیمار، توانایی آنها در برقراری ارتباط با خود با انجام تست های پیشنهادی آموزش داده می شود، به طوری که آنها می توانند از پیام آگاهانه جدا شوند، حتی اگر این روانشناس باشد که صحبت می کند. این به این معنی است که شخص زبان را منطقی نمی‌کند.» بلمونته با اشاره به آرامش و تجسم به عنوان راهکارهایی برای آرامش بیمار در سطح فیزیکی و ذهنی، اشاره می‌کند. متعاقباً، از تکنیک‌های خاصی برای تسهیل این حالت روانی استفاده می‌شود که بسته به جریان نظری اعمال شده، برای برخی افراد می‌تواند حالتی کم و بیش تجزیه‌کننده هوشیاری باشد، در حالی که برای برخی دیگر مشابه حالت خودآگاه است. بیش از حد هوشیارتر

هنگامی که در آن حالت، بخش درمانی به گونه‌ای معرفی می‌شود که اجازه می‌دهد تا به بخش ناخودآگاه فردی که با زبان خود کار می‌کند، برسد: اینکه چگونه می‌خواهد احساس کند، چگونه می‌خواهد به روشی خاص متوقف شود یا چگونه فرآیندی را برای دستیابی به آن ایجاد می‌کنند…». خود بیمار فرآیند هیپنوتیزمی خاص خود را دارد که متضمن آهنگ، لحن صدا، تنظیم فرد از طرف هیپنوتیزم کننده است که با موسیقی پس زمینه همراه است. همه اینها ضبط می شود و بیمار به آن گوش می دهد. همانطور که تغییرات دیده می شود، هیپنوتیزم با فرد سازگار می شود. این خود هیپنوتیزم خواهد بود. بلمونته می‌گوید: «در اصل مانند روان‌درمانی است، اما به روشی غیرعقلانی، بدون عبور از فیلتر عقل».

مدت زمان جلسات ۴۵ دقیقه است. اول ارزیابی و درک اینکه چه اتفاقی برای فرد می افتد، اگر می خواهد روی آن کار کند و چگونه است. بعداً آنها به “آموزش” حالت هیپنوتیزم می روند. فرآیند هیپنوتیزم تقریباً نیم ساعت طول می کشد و از قسمت اول زمان برای صحبت در مورد تکامل بین جلسات و آخرین دقایق برای تبادل احساسات در مورد جلسه فعلی استفاده می شود. تعداد جلسات لازم برای دستیابی به نتایج خوب به متغیرهای زیادی بستگی دارد، اما اگر درک شود که کار هیپنوتیزمی برای مداخله کافی است، معمولاً بین دو تا شش جلسه به طور متوسط ​​مورد نیاز است. 

همیشه با روان درمانی و در برخی موارد با درمان دارویی ترکیب می شود. ما با مصاحبه و جلسات روان درمانی شروع می کنیم و در جلسات خاصی کار با هیپنوتیزم را نیز گنجانده ایم، البته موارد خاصی را می توان مستقیماً با هیپنوتیزم بررسی کرد. این بستگی به علائم قبلی فرد و نحوه سازگاری او در زمینه های مختلف زندگی (کار، تحصیلی، اوقات فراغت، اوقات فراغت، شریک زندگی، خلاقیت و اجتماعی) دارد.

آیا افرادی هستند که بیشتر مستعد هیپنوتیزم شدن هستند؟

به گفته بلمونته، شخصیت‌های با اعتماد به‌نفس‌تر و کمتر قابل کنترل‌تر، هیپنوتیزم‌پذیرتر هستند و زنان بیشتر از مردان . با توجه به سن، با گذشت سالها، سهولت ورود به حالت هیپنوتیزمی کاهش می یابد، به طوری که فاصله بین ۹ تا ۱۲ سالگی سنی است که در آن تلقین پذیری بیشتر است. اما این روانشناس تأیید می کند که به طور کلی هیپنوتیزم پذیری با هوش مرتبط است. وی ادامه داد: برای هیپنوتیزم شدن، هوش متوسط ​​و سطح فرهنگی متوسط ​​به بالا لازم است اگر در مورد کار روانی با هیپنوتیزم صحبت کنیم که با هیپنوتیزم شدن در سطح نمایش که همان استفاده از هیپنوتیزم در تلویزیون است، یکسان نیست.

از سوی دیگر، همه هیپنوتیزم را به عنوان درمان روانشناختی نمی پذیرند و کسانی که از این روند بی اطلاع هستند از آنچه ممکن است رخ دهد می ترسند. «اگر بیمار آن را بخواهد، معمولاً در درک آن مشکلی ندارد، اما وقتی آن را در چارچوب درمان مطرح می‌کنم، برخی افراد بی‌میلی یا بی‌اعتمادی نشان می‌دهند. در این موارد می توان آموزش روانی هیپنوتیزم را برای ابهام زدایی و درک آن انجام داد.

هیپنوتیزم در کدام اختلالات روانی مؤثرتر است؟

دامنه کاربردهای هیپنوتیزم به طور فزاینده ای گسترده است. این ابزار در علائم تبدیل انواع مختلف مانند فلج استفاده می شود. تشنج های تبدیلی، مانند تغییرات عصبی کاذب (که نیستند). همچنین برای مدیریت تمرکز استفاده می شود، اما به شرطی که مشکلات قطب توجه رد شود.

از سوی دیگر، هیپنوتیزم می تواند مکمل درمان اضطراب و افسردگی باشد. در اضطراب برای علائم باقیمانده، که اغلب با علائم جسمی (سرگیجه، تنبلی…) همراه است. یا برای بخش روانی افسردگی، زیرا آشکارا بخش عصبی شیمیایی با داروهای ضد افسردگی درمان می شود.

درمان پارانوئید با هیپنتیزم نیز امکان دارد و از طرفی می تواند در درمان پارکینسون با هیپنوتیزم

در زمینه درد، شواهد علمی زیادی مبنی بر سودمندی هیپنوتیزم وجود دارد، چه برای دردهای روان تنی و چه برای دردهای روان زا (که از دیدگاه پزشکی قابل درک نیست، اما فرد را تشویق می کند تا از طریق مشاوره های متعدد به زیارت سفر کند تا بفهمد که چرا درد دارد). سر، پشت، و غیره، اگر “او چیزی ندارد”)، مانند درد مزمن یا حاد واقعی. بلمونته می افزاید: «در هر دو نوع درد، هیپنوتیزم به عنوان یک فرآیند یادگیری برای ذهن کاملاً مفید است که به تعدیل احساس دردناک به روشی دیگر کمک می کند. ، خاموشی، ناشنوایی یا سفتی و غیره.      

هیپنوتیزم در اختلالات خوردن

در صورتی که بیمار به ابزار اطمینان نداشته باشد یا در موارد صرع یا اختلالات طیف روان پریشی، کار با هیپنوتیزم توصیه نمی شود. رویکرد جدیدتر اختلالات خوردن است .

این متخصص تأیید می کند که در اختلالات جدی مانند بی اشتهایی عصبی که غذا را محدود می کند، دارای تحریف بدن است، با استفراغ و اختلال عملکرد شناختی در آن زمان، هیپنوتیزم قابل اجرا نخواهد بود . قبل از نزدیک شدن به هیپنوتیزم، روانپزشک داروهای مناسب را روی آگاهی از بیماری و علائم در سطح رفتاری قرار می دهد. بعداً، زمانی که بیمار عملکرد بیشتری دارد و آسیب شناسی او کنترل می شود، می توان اهداف خاصی مانند ارتباط بهتر با بدن او را تعیین کرد. همه اینها از طریق یک استعاره ساخته شده است.» بلمونته می گوید.

زمانی که حادترین علائم (استفراغ، محدودیت غذایی، پرخوری…)، زمانی که بیمار از بیماری آگاه است و به طور داوطلبانه تحت درمان قرار می گیرد، هیپنوتیزم در اختلالات خوردن جایگاهی دارد. در این موقعیت مساعد می توان از هیپنوتیزم برای بهبود عزت نفس عمومی، خودپنداره بدن و اضطراب استفاده کرد. و به طور خاص تر، به معرفی مجدد غذاهای ممنوعه، جلوگیری از عود، مرتبط کردن غذا با احساسات مثبت ، پذیرش پیشنهادات کافی برای سیری، کاهش بیش فعالی، تحریف بدن، تصویر بدن، حتی بهبود در مصرف، کاهش ترس کمک می کند.

کلیدهای هیپنوتیزم

  • هیپنوتیزم یک ابزار روانشناختی است که درمان های دیگر را تقویت می کند.
     
  • تمام هیپنوتیزم ها خودهیپنوتیزم هستند.
     
  • شما هوشیاری خود را از دست نمی دهید، حتی یک نفر هم به خواب نمی رود.
     
  • هیچ کس نمی تواند ذهن شما را در حالت هیپنوتیزم دستکاری کند.
     
  • این فقط باید توسط متخصصان مراقبت های بهداشتی با دانش ذهن انسان اعمال شود.
     
  • هیپنوتیزم فی نفسه هیچ بیماری روانی را درمان نمی کند.

تهیه شده در سایت مرکز مشاوره ازدواج

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *