اهمیت مشاوره خانواده

خانواده به عنوان اولین و مهم‌ترین نهاد اجتماعی، نقشی اساسی در شکل‌گیری شخصیت و هویت افراد ایفا می‌کند. یک خانواده سالم، زمینه‌ای را برای رشد و شکوفایی اعضای خود فراهم می‌کند. با این حال، خانواده‌ها نیز ممکن است با مشکلات و چالش‌هایی مواجه شوند که نیاز به کمک متخصصان را ایجاب می‌کند.

مشاوره خانواده، فرایندی است که در آن یک مشاور متخصص، به زوجین یا اعضای خانواده کمک می‌کند تا مشکلات و اختلافات خود را حل کنند و روابط سالم‌تری با یکدیگر برقرار کنند. مشاوره خانواده می‌تواند در موارد زیر کمک‌کننده باشد:

  • اختلافات زناشویی
  • خیانت
  • اعتیاد
  • طلاق
  • مشکلات ارتباطی
  • مشکلات تربیتی
  • مشکلات مالی
  • مشکلات روانشناختی اعضای خانواده

فواید مشاوره خانواده

مشاوره خانواده می‌تواند مزایای زیادی برای زوجین و اعضای خانواده داشته باشد. برخی از این مزایا عبارتند از:

  • بهبود روابط بین فردی
  • کاهش تنش و استرس
  • افزایش رضایت از زندگی زناشویی
  • پیشگیری از طلاق
  • بهبود مهارت‌های ارتباطی
  • افزایش اعتماد به نفس
  • کمک به حل مشکلات روانشناختی

چگونه مرکز مشاوره خانواده خوب را انتخاب کنیم؟

در هنگام انتخاب مرکز مشاوره خانواده، باید به نکات زیر توجه کرد:

  • تجربه و تخصص مشاور: مشاور خانواده باید تجربه و تخصص کافی در زمینه‌های مختلف روانشناسی، مشاوره و خانواده داشته باشد.
  • روش درمانی: مرکز مشاوره باید روش درمانی مناسبی را برای حل مشکلات مراجعان خود انتخاب کند.
  • هزینه: هزینه مشاوره خانواده در مراکز مختلف متفاوت است. بنابراین، بهتر است قبل از انتخاب مرکز مشاوره، از هزینه‌های آن مطلع شوید.

مزیت مرکز مشاوره خانواده

یکی از مزیت هایی که مرکز مشاوره خانواده برای مراجعین خود دارد، حضور به موقع و مداوم مشاورینی با تجربه و ماهر است که بتوانند در سریع ترین زمان ممکن پاسخ گوی آنان باشند. این مرکز با استفاده از برترین روانشناسان به عنوان مشاور خانواده در مرکز مشاوره خانواده بهترین خدمات برای کسب رضایت مردم عزیز ارائه خواهند کرد.

مرکز مشاوره خانواده با بررسی مشکلات مردم در زمینه مشکلات خانوادگی، اختلافات زناشویی، مشکلات فرزندان و همچنین شیوه ازدواج به بهترین شکل ممکن حل نماید. مشاوره خانواده به مجموعه ای از دستور العمل ها گویند که به شیوه ای بهتر به اداره مسائل زندگی کمک می کند.

یک مشاور خانواده خوب و بهترین مشاور خانواده باید یکسری ویژگی ها داشته باشد تا بتواند یک مرکز مشاوره را به صورت بسیار عالی اداره کرده و بتواند بهترین مشاوره ها را ارائه کند. این مشاوران باید صبور و با تجربه بوده و ارتباط متقابل خوبی داشته باشد. بنابراین شما می توانید با مراجعه حضوری و یا به صورت آنلاین و یا تلفنی سوالات خود را با مشاوران ما در میان بگذارند تا در بهترین مرکز مشاوره، مشاوره شوند.

سخن پایانی

مشاوره خانواده می‌تواند نقش مهمی در حل مشکلات و بهبود روابط خانوادگی ایفا کند. بنابراین، زوجین و اعضای خانواده‌ای که با مشکلاتی مواجه هستند، می‌توانند از خدمات مشاوره خانواده بهره‌مند شوند.

سایت مشاوره قبل ازدواج به شما در رابطه با این موضوع کمک خواهد کرد

منبع:تریبون آزاد

159 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. محمدعلی
    محمدعلی گفته:

    سلام من ۵ یا شیش سال پیش رابطه جسی داشتم رابطه هم نبود فقط لب گرفتن باش کاری نکردم خواستم باش بکنم گفت درد داره همین ممکن مشکل واسه ازمایش پیش بیاد

    پاسخ
  2. محمدعلی
    محمدعلی گفته:

    سلام من می خوام با یه دختر ازدواج کنم هم دیگرو خیلی میخواییم ولی میترسم داخل ازمایش بهم نخوریم باهم غریبه هستیم اون اهل تهران من شیراز یه دوسالیه باهم دوست بودیم بیماری ژنتیکی هم نداریم نه من نه اون دوتامون هم ورزش میکنیم فقد من مادرم بچه اولش که دنیا امد فوت کرد الان هم مشکل ژنتیکی نداریم پسر خاله اون اووتیسم عصبی داره منم دایی مامانم دختر پاهاش مشکل داره ممکن مشکلی پیش بیاره چ ازمیشی ازت میگیرن ممکن جواب ما دوتا غریبه منفی باشه نتونیم ازدواج کنیم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام .این مسائلی که شما مطرح می کنید نشاندهنده وسواس زیاد و حساسیت در این مساله است اینکه پاسخ ازمایش چه شود فعلا بحث احتمال است ک نمی توان پیشگویی داشت منتهی با توجه به بحث نداشتن مشکل ژنتیکی خاص فکر نمی کنم مشکلی در پاسخ ازپایس وجود داشته باشد چون غریبه هم هستید و خب درمورد این مساله که پسر خاله ایشون با یکی از اقوام شما فلان مساله را دارند خب ممکنه در هر خانواده ای فرد دچار مشکل وجود داشته باشو و دلیلی نمی شود در مورد شما دو نفر که فامیل نیستید صدق کند و جای نگرانی وجود ندارد .امیدوارم خوشبخت باشید

      پاسخ
  3. پیمان
    پیمان گفته:

    با سلام خدمت شما مشاور گرامی من ۱۵ سالمه و مرد هستم. بدن باشگاهی اونجوری که همه جا میرم میگن حتما بری باشگاه یادمه برای تایین سطح زبان رفته بودم طرف باشگاهی بود بیشتر میگفت برو باشگاخ واقعا در اینده شاد قهرمانی چیزی شدی از طرفی با این که هیکل گنده ای دارم زوری ندارم و از پچه های قلدر مدرسه مان عقبم پدرم مخالف است چون میگوید جای ادمای لات انجاست مادرم هم مخالف است ولی بعدا متوجه شد پدرم چرا با من مخالف است موافقت کرد هر وقت خواستی پول میدم برو پدرم شغلش خرازی است همه اجناس. اون فک میکنه کل زندگی فقط این شغل است چون من را مسخره میکند و میگوید تو در اینده قهرمان بشوی و رویش را اونور میکند پدرم همیشه نصیحتم میکند جوری که سرم در میگرد ما ۴ تا برادریم که به ما میگوید باید همه ما مغازه اش را در بزرگیمان بچرخانیم راستش را بخواهید. از این شغل بدم می یاد بدهکاری طلبکاری هزارتا نگرانی که هرروز پدرم دارد و به بدهکاران میگویند بیایند پولشان را بدهند ولی اونا میگن پول نداریم یا میگن میریزیم و فلان این شغل پر از نگرانی و سختی است من دوست دارم یا دکتر بشوم یا یک بسکتبال از یه طرفی مادرم میگوید برو ارایشگاه یاد بگیر پدرت هم بفهمد که میتونی رو پات بایستی اما از طرفی دلم میخواهد برم باشگاه چون اون مردی که من توی تایین سطح زبانم دیدم با شک تردید نمیگفت که قهرمان میشوی با زبان جدی میگفت اصلا بیش تر تایین سطح بگیره فقط میگفت برو باشگاه حالا چکار کنم برم باشگاه؟برم ارایشگاه کار کنم؟یا برم کار پدرم را ادامه بدم؟لطفت کمکم کنید!ببخشید زیاد حرف زدم سرتونو درد اووردم.

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      تنها توصیه به شما اینه که ببینید به چه کار و حرفه ای علاقه دارید ؟
      تا اول در اون رشته مهارت پیدا کنید و بعد شروع بکار کنید … چون اگر علاقه باشه حتما موفق خواهید شد
      از رشته های فن و حرفه ای هم میتونید استفاده کنید ولی باشگاه رو کسی به نتیجه نرسیده و شما میتونید در کنار کارتون ادامه بدید نه اینکه تمام هدف و زندگیتون باشگاه باشه

      پاسخ
  4. MM
    MM گفته:

    سلام من با یه دختر خانمی آشنا شدم که از همه نظر به من میخوره. تنها مشکلش اینه که به خاطره کاهش وزن زیاد (۵۰ کیلو) نیاز به عمل جراحی روی شکمش داره. از یک طرف می‌دونم که خانمها به خاطره حاملگی‌ ممکنه دچار این مشکل بشن. از طرفی‌ هم این مشکل رو می‌شه با عمل جراحی برطرف کرد. خودش هم حتا حاضر که این کارو انجام بده ولی‌ بد از این که بچه دار بشه. من الان سر دو راهی‌ موندم. الان حدود ۱ ساله با همیم. از یه طرف ظاهرش رو نمی‌پسندم. از طرفی‌ هم به خاطره اخلاق خوبش نمیتونم ازش جدا بشم. ممنون میشم اگه راهنمایئم کنین.

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      معیار شما زیباییه و نه اخلاق و گرنه با ایشون ازدواج کرده بودید … چون این مشکل به هر حال قابل حل هست و نیاز هست طرف مقابل این دختر مشکلشو درک کنه
      شما هم اگر واقعا علاقه ای به ایشون ندارید بهتره در مورد ادامه دادن به این رابطه کمی فکر کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
  5. مزگان
    مزگان گفته:

    باسلام من ی خانم ۲۵ ساله هستم حدود ۱۱ سال با ی اقا در ارتباط هستیم و علاقه زیادی هم به یکدیگر داریم ولی ایشون برای ازدواج هیچ تلاشی نمیکنن و میگویند از وضعیت الان راضی هستم و موقعیتش ندارم از طرف دیگر هم من از طرف خانواده تحت فشارم و خودمم از این وضعیت خسته شدم.و البته ی خواستگار هم دارم که علاقه زیادی به ازدواج کردن با من دارند
    لطفا منو راهنمایی کنید
    ممنونم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      پس حساب شمارو کامل روشن کرده … اگر قراره فرصت های زندگیتون رو بسوزونید بازم میتونید به این رابطه ادامه بدید
      پس بهتره خوب فکر کنید و رابطه ای که واقعا ۱۱ سال بیهوده ادامه دادید رو کات کنید
      در حال حاضر، در جامعه بین افراد روابطی وجود دارد که به قول دکتر شریعتی با جرقه ای آغاز و اکنون به صاعقه تبدیل شده است. طرفین به این نتیجه رسیده اند که اصلا با هم وجه مشترکی ندارند و مدت هاست روزمرگی را تجربه می کنند. اکنون مانده اند چگونه این رابطه بی ارزش را تمام کنند.

      این راهکارها شما را در راستای خاتمه دان به این نوع روابط کمک خواهد کرد

      قطع رابطه عاطفی واقعا سخت است چون شامل دادن یا گرفتن خبر بدی است که عمیق ترین نقطه ضعف آدم ها به حساب می آید: ترس از اینکه دیگران نمی توانند دوستمان داشته باشند.

      متاسفانه اکثر ما روش درست قطع رابطه را بلد نیستیم: به همین خاطر نه فقط نمی تونیم ناراحتی قطع رابطه رو به حداقل برسانیم، بلکه با رفتارهای اشتباه، اوضاع را بر فرد مقابل سخت می کنیم و خودمان هم وارد وضعیتی می شویم که نمی توانیم رفتارهایمان را نقد کنیم.

      برخورد عاقلانه و اخلاقی با کسی که زمانی نگرانمان بوده و دوستمان داشته است، شجاعت می خواهد اما شجاعت همه ماجرا نیست، ما باید بتونیم برای خودمان احترام قائل باشیم و کاری کنیم که دو طرف بعد از این شکست، بتوانند دوباره به زندگی برگردند.

      رابطه عاطفی را چگونه تمام کنیم؟

      البته نمی شود برای قطع رابطه دستورالعملی ساده و کم هزینه توصیه کرد اما مجله «روانشناسی امروز» »Psychology Today» منتشر شده در کانادا، هفته گذشته، نکته هایی را پیشنهاد داده است تا به کمک آنها درد و رنج اجتناب ناپذیر قطع رابطه به حداقل برسد و هر دو طرف به لحاظ احساسی صدمه مادام العمر نبینند.

      البته فراموش نکنید تلخ تر از همه تلخی های یک رابطه، تن دادن به تداوم رابطه نه به خاطر عشق که به خاطر نگرانی، ترس و دلسوزی است.

      ۱- مسئولیت کامل شروع روند قطع رابطه را برعهده بگیرید

      اگر احساسات یا نیازهایتان تغییر کرده است، اگر رویاهاتان دیگر به هم شباهتی ندارد یا زندگی تان در مسیرهایی متفاوت است، شجاع باشید و این را صریح اعلام کنید، نه اینکه طوری با شریک زندگی تان برخورد کنید تا مجبور شود اینها را به زبان بیاورد.

      پال فالزون، مدیر یک شرکت خدمات آنلاین یافتن شریک زندگی می گوید: «وقتی احساس می کنید یک رابطه باید تمام شود نباید مسئولیت گریز شوید و کاری کنید که طرف مقابل خودش به زبان بیاید و بگوید که دیگر نمی تواند ادامه دهد. این باعث نابودی عزت نتفس شما می شود، این خاطره هیچ وقت از ذهنتان پاک نمی شود و هیچ وقت فراموش نمی کنید که شجاعانه عمل نکردید.»

      راسل فریدمن مدیر مرکز مشاوره ای «بهبودی از غم» در کالیفرنیا هم می گوید: «شما دوست دارید این بار را از دوشتان بردارید و جوری رفتار می کنید که بالاخره طرف مقابل بگوید که دیگر بس است و از این رابطه خسته شده اما این رفتار شما تمام تلقی آن آدم از زندگی را به هم می ریزد. طرف مقابل در ابتدا متوجه نمی شود که شما قصد دارید رابطه را قطع کنید و شروع می کند به پرسیدن این سوالات از خودش: آیا آدم ارزشمندی نیستم؟ آیا غیرجذابم؟ شما آرام آرام این احساس را در طرف مقابل به وجود می آورید که مقصر خودش است. شما به درک او ضربه می زنید و او به آنچه احساس می کند، می بیند یا می شنود اطمینان نخواهد کرد.» این نوع بلاتکلیفی می تواند آن را در رابطه های بعدی هم فلج کند. دیگر نمی تواند به از خودگذشتگی یا شایستگی نفر بعدی اطمینان کند.

      ۲- قطع رابطه را رو در رو انجام دهید

      یک نکته علمی: آدم ها در روند تکامل به مراوده رو در رو روی آورده اند و این باعث نزدیکی و آرامشی می شود که در رابطه از راه دور ممکن نیست.

      در یک قطع رابطه رو در رو ممکن است اشاره های غیرکلامی را حس کنیم که به ما اطمینان می دهند که همچنان قابل دوست داشتن هستیم. هر چیزی جز قطع رو در روی رابطه، این پیام اضطراب آور را در خودش دارد: «تو اهمیت نداری».

      عده ای ممکن است فکر کنند با ایمیل زدن، پیامک فرستادن یا اعلام در فیس بوک می توانند از تلخی اعلام قطع رابطه کم کنند اما این روش های از راه دور به شخصی که خبر قطع رابطه را دریافت کرده چنان ضربه ای وارد می کند که در رابطه های بعدی اثراتش را خواهیم دید. فالزون می گوید: «وقتی شما هیچ توضیحی د رباره دلیل قطع رابطه نمی دهید، طرف مقابل زمانی خیلی طولانی را صرف این مسئله می کند که چه مشکلی داشته و چه اشتباهی کرده است. این آدم بعد از شما به سختی وارد رابطه عاطفی دیگری می شود.»

      جان کاکیبو، عصب شناس دانشگاه شیکاگو می گوید: «اگر با ما از راه دور قطع رابطه کنند به احتمال زیاد در یک برزخ احساسی گرفتار می شویم. رو در رو نبودن قطع رابطه، درد ناشی از دست دادن یک رابطه پر ارزش را چند برابر می کند.» بدون یک پایان قطعی، وارد فکرهای بی پایانی می شویم که در اکثر اوقات به افسردگی منجر می شود.

      سوزان نولن – هوکسما استاد روانشناسی دانشگاه ییل هم معتقد است: «در مواقعی که شخص تصویر ناقصی از وقایع اطراف دارد به احتمال زیاد در تفکر غرق می شود. این می تواند باعث سقوط احساسی شخص شود. عده زیادی از کسانی که از این سقوط جان سالم به در می برند به شدت به دیگران بدگمان می شوند و به سختی می توانند به کسی نزدیک شوند.»

      رابطه عاطفی را چگونه تمام کنیم؟

      برناردو کاردوچی، استاد روانشناسی در دانشگاه ایندیانا هم می گوید: «وقتی به دیگران اعتماد نداری روی آنها سرمایه گذاری کمتری می کنی. پس آدمی که بعدا باهاش رابطه برقرار می کنی از گناه های یک غریبه – شخص قبلی در رابطه – رنج خواهد کشید.»

      جالب است وقتی ما از راه دور قطع رابطه می کنیم دیر یا زود دچار عذاب وجدان می شویم چون بالاخره می فهمیم که چطور به طرف ضربه زدیم و چقدر کم نگرانش بودیم. جان پورتمن، استاد درس فلسفه اخلاق در دانشگاه ویرجینیا می گوید: «ممکن است پنج سال بگذرد و بالاخره از کار خودتان خجالت بکشید. این احساس گناه و خجالت بر روابط بعدی شما هم تاثیر می گذارد.»

      ۳- با وقار رفتار کنید

      از آنجا که قطع رابطه یک سناریوی بالقوه انفجاری هست سعی کنید پیش از انجام آن به تک تک توهین هایی که خواهید شنید و تک تک فحش هایی که احتمالا خواهید داد فکر کنید. اینجوری موقع دعوا معقول تر حرف می زنید. محترم شمردن طرف مقابل باعث می شود او هم با احترام بیشتری با شما حرف بزند.

      ۴- صادق باشید

      اینکه بگویید «دیگر عاشقت نیستم» خوب است اما نباید از صداقت چماق بسازید یا همه چیز را فاش کنید.اگر مثلا از نحوه حرف زدن طرف مقابل نفرت پیدا کردید و تا دهنش را باز می کند حالتان به هم می خورد بهتر است این را در دلتعون نگه دارید. جان پورتمن، استاد دانشگاه ویرجینیا می گوید: «مهمترین وظیفه شما این است که مراقب اعتماد به نفس طرف مقابل باشید. طوری بلا سرش نیاورید که نتواند هیچ رابطه موفق دیگری داشته باشد. نمک روی زخمش نپاشید. این شکنجه است.»

      روی بامیستر استاد روانشاسی دانشگاه دولتی فلوریدا هم معتقد است: شما قصد دارید یک پیام را به طرف مقابل برسانید «تو آن کسی که من می خواهم نیستی». همین. پس نباید او را به این نتیجه برسانید که مشکل بزرگی دارد و پر از کمبود است.

      ۵- بی خیال کلیشه های بد مثل «مشکل تو نیستی، منم» شوید

      این جمله های تکراری و بی ربط فقط طرف مقابل را به این نتیجه می رساند که ذره ای احترام برایش قائل نیستید و با دم دستی ترین تکه های فیلم ها و سریال ها با آن برخورد کرده اید. شما به طرف مقابل یک توضیح درست (حتی مختصر) بدهکارید. باید به او توضیح دهید که چرا اوضاع آنطور که می خواستید پیش نرفته است، ضمنا نیاز نیست طرف مقابل را وادار کنید که دلایلتان را بپذیرد، به خصوص که چنین بحث هایی عموما به خشونت منجر می شود.

      ۶- شروع نکنید به تحلیل جزء به جزء ماجرا

      به اعتقاد راسل فریدمن «این ایده خوبی نیست چون امکان ندارد به توافق برسید. شما می گویید ماجرا اینگونه رخ داده است و طرف مقابل می گوید نه! نه! ماجرا را اشتباه دیدی … جور دیگری بود.» این رفت و برگشت های مداوم اکثر اوقات به دعوا یا بدتر از آن منجر می شود. بدتر از دعوا این است که شما در بحث ببازید و طرف مقابل شما را وادار به بازگشت کند، آن هم بازگشت به رابطه ای ناکارآمد که خودتان به دنبال پایان دادنش بودید.

      ۷- کامل قطع کنید

      برای اینکه جلوی ضربه را بگیرید نگویید که بیا از این به بعد دیدارهای دوستانه داشته باشیم. روی بامیستر می گوید: «اینکه به طرف بگویید بیا از حالا به بعد فقط با هم دوست باشیم ممکن است احساس گناه شما را از قطع رابطه کم کند اما برای طرف مقابل چیز خوبی نیست.» این ممکن است باعث شود او به اشتباه به آینده و بازگشت شما امیدوار شود و این امیدواری جلوی حرکت دو طرف به سمت زندگی بهتر را می گیرد.

      ۸- موقع خداحافظی قدرشناس باشید

      به اعتقاد فریدمن روزنامه نگار آمریکایی خیلی خوب است که هنگام خداحافظی یا رد و بدل کردن آخرین ایمیل ها دوران خوب مشترک را مورد قدردانی قرار دهید و این خوب است که حس ناراحتی تان را (از اینکه امیدهای مشترکتان به رابطه به ناامیدی تبدیل شد) بروز دهید. چنین کارهایی به طرف مقابل ثابت می کند که شخص ارزشمندی بوده است.

      ۹- به تصمیم طرف مقابل اعتراض نکنید

      التماس نکنید تا از تصمیمش صرفنظر کند. وقتی یکدفعه با شما قطع رابطه می کنند بهترین راه این است که بپذیرید این رابطه به پایان کامل خودش رسیده است. اینگونه روند بهبود عاطفی سریع تر می شود. دکتر هلن فیشر، انسانه شناس کانادایی – آمریکایی در تحقیقات خودش متوجه شده است که آدم بعد از قطع رابطه، از همه کناره می گیرد اما با گذشت زمان، این کناره گیری اجتماعی کمتر و کمتر می شود و این یعنی شخص در پروسه بهبود قرار گرفته است اما به گفته فیشر، این پروسه به شدت حساس هست و هر ارتباط یا تلاش برای بازگشت طرف مقابل به او ضربه می زند. «اگر به طور ناگهانی یک ایمیل از طرف مقابل به شما برسد ناگهان به او تمایل پیدا می کنید و دلتان می خواهد رابطه دوباره آغاز شود.» فیشر یه توصیه ساده دارد: «هرگونه ارتباط با شخصی که با شما به هم زده را قطع کنید. نامه ها و کارت پستال هایش را دور بریزید. به او زنگ نزنید و بیخود تلاش نکنید که باهاش دوست بمانید.»

      رابطه عاطفی را چگونه تمام کنیم؟

      ۱۰- از عشق سابق، شیطان نسازید

      این فقط انرژی خودتان را تلف می کند و باعث می شود متوجه نشوید که به بن بست رسیدن یک رابطه دو نفره، تقصیر هر دو نفر بوده است و بی خیال نقشه انتقام شوید؛ چون این باعث می شود که طرف مقابل بیشتر از قبل در تفکرات شما حضور داشته باشد و این یعنی عقب افتادن روند بهبود.

      ۱۱- درد را به زور از بین نبرید

      بعد از مرگ یک عزیز، پایان یک رابطه بلندمدت یکی از بزرگترین ضربه های احساسی است که شخص می تواند تجربه کند پس کاملا طبیعی و در واقع ضروری است که شخص برای این فقدان سوگواری کند. پورتمن می گوید: «عشق شما را به شدت آسیب پذیر می کند. اگر اجازه دهید که عاشق شوید می توانید خیلی بد ضربه بخورید.» پس درد طبیعی است. هر چه زودتر با این درد روبرو شوید، زودتر می گذرد.

      ۱۲- فکر نکنید که بزرگترین عشق روی زمین را از دست دادید

      به خودتان نگویید کلا یک آدم برای شما روی زمین وجود داشته است و حالا او را از دست دادید. روی بامیستر می گوید: «عشق باعث می شود که فکر کنید فقط همین آدم است که با شما هماهنگ است. در فیلم ها و کتاب ها هم به این اسطوره دامن می زنند اما مسئله اینجاست هیچ چیز جادویی در مورد یک شخص خاص وود ندارد.» در واقع در روی زمین تعداد زیادی آدم وجود دارند که می توانیم با آنها رابطه خوبی داشته باشیم. البته درست بعد از به پایان رسیدن یک رابطه عاطفی، نمی توانیم اینجوری فکر کنیم اما باید بپذیرید که به احتمال خیلی خیلی زیاد شما کس دیگری را پیدا می کنید و کمی بعد فکر می کنید که او هم تنها کسی روی زمین هست که به شما می آید.

      پاسخ
      • مژگان
        مژگان گفته:

        ممنون از راهنماییتون ولی مشکل من این است که این اقا به هیچ عنوان نمیگن که این رابطه را نمیخوان.فقط برخی اوقات که من خیلی ابراز نگرانی میکنم بهم میگن نگران نباش ولی بازم هیچ حرکتی نمیکنن.من واقعن نمیدونم چکار کنم نمیخوام بعدها به این فکرکنم که شاید به فرصت بیشتری احتیاج داشت ولی من بهش فرصت ندادم.حتی در این مورد با من حرف هم نمیزنن.

      • مشاور
        مشاور گفته:

        خب دوست عزیز شما الان بهتر از هر کسی میدونید ایشون اصلا” علاقه ای به ازدواج داره یا خیر؟
        و ایشون هم در این مدت زمان اونقدر وقت داشته تا بتونه در این مورد تصمیم گیری کنه
        پس بهتره خودتون رو سرگردان نکنید و با یک صحبت قاطع و محکم تکلیف رو مشخص کنید چون هر روز وابستگی شما بیشتر خواهد شد

  6. MARY
    MARY گفته:

    باسلام
    من ۱سال و هشت ماه هست که نامزد کرده ام و چون هر دو دانشجو هستیم من در استان دیگری مشغول به تحصیلم و تقریبا ماهی یکبار یا دو ماهی یکبار یکدیگر را میبینیم و در بقیه مواقع از طریق تماس تلفنی یا شبکه های اجتماعی با هم در ارتباطیم ،من و نامزدم بسیار به هم علاقه مندیم وبا هم مشکل خاصی نداریم ،تنها مساله ای که در این مدت حل نشده و ما را آزار میدهد چنین است:
    من بسیار به ابراز علاقه نامزدم حساسیت دارم و حتی با گذشت یک سال و ۸ ماه اگر مواردی پیش آید که دو یا سه روز به هر دلیلی نتواند با من درست تلفنی صحبت کند و من همچنان انتظار بکشم بعد از آن که فرصتی پیش آید بد خلق میشوم و دیگر نمیتوانم درست صحبت کنم ،نامزدم سعی میکند با شوخی و خنده آن را حل کند و من عصبی تر میشوم خصوصا زمانی که میبینم فرصتی برای صحبت کردن داشته است ولی به کار دیگری پرداخته و تماس نگرفته و وقتی به او می گویم اشتباهش را نمیپذیرد

    تا به حال نامزدم چیزی نمیگفت ولی به تازگی عنوان کرد که : “من در مواقعی که مثلا به دلیل سفر ۳روزه یا مثلا مراسم ختم یا کاری در صحبت کردنمان وقفه می افتاد چون میدانستم هر موقع که تماس بگیرم با ناراحتی و بدخاقی و جواب پس دادن تو مواجه خواهم شد از قضیه فرار میکردم و حتی در مواقعی که میتوانستم تماس بگیرم آن را عقب می انداختم تا مجبور شوم”

    اینجانب (MARY)بسیار از واکنش خودم در آزارم و راه حل آن را نمیدانم،گاهی بقدری تحت فشار قرار میگیرم و انتظار میکشم که تمرکز هیچ کاری را ندارم تا نامزدم فرصت صحبت کردن برایش فراهم شود و با اینکه مطمئنم نامزدم با تمام وجود مرا دوست دارد و در هیچ موردی برای من کوتاهی نمیکند ولی احساس خلا میکنم تا زمانی که به طور طولانی صحبت کنیم و ابراز علاقه کند و آرام بگیرم
    خواهشا کمکم کنید از این احساس دیوانه کننده خلاص شوم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      دوست عزیز
      راز مقابله، تنها این است که با کنترل خود سعی کنید ضمن درک مشکلات و حالات روحی دیگران، خود و زندگی تان را عمیقا” تحت تأثیر آن قرار ندهید.

      “شناخت نقاط تاریک خودتان همیشه بهترین راه برای درک نقاط تاریک دیگران است”
      حتی بعضی از مشاورین

      که خود نیز از این مشکل حساس بودن رنج می بردند، در حین برخورد و بررسی در مورد افرادی که درگیر این مشکل بودند، به راه حل های مناسب برای رفع این حالات در خود و مراجعین، دست یافتند.

      بیشتر مراجعه کنندگان شرح حالهای متفاوتی داشتند ولی با یک نقطه ی مشترک: یعنی “حساس بودن ” ( HSP:Hypersensitive pepole). در اینجا به نکاتی برای رفع این مشکل از دیدگاه محققین و مشاورین، اشاره می کنیم :

      بله! افراد حساس، در حالتی ناخودآگاه در مشکلات عاطفی دیگران غرق می شوند.
      حتی والدین فرزندان حساس (HSP) که از ابتدا با این حالت بسر می برند، هیچ کمکی در رفع این مشکل نمی توانند بکنند، چرا که خود والدین همواره تحت ناملایمات زندگی، دارای فشار روحی هستند!

      در واقع این کودکان، به دلیل نتیجه ی یک باروری، تحت فشارهای عاطفی بوده اند، به مرور زمان سعی می کنند با رفتاری مهربانانه پدر و مادر خود را خوشحال کنند و یا آنها را آشتی دهند و حالت عصبی آنها را کاهش دهند، تصور این فرزندان این است که در این حالت، خود نیز به آرامش و امنیت خاطر می رسند، ولی دریغ از این که تمامی این فشارات احساسی موجود در محیط خانه و خانواده در خود این فرزندان رفته رفته جمع می شود و نهایتا” در آینده به یک فرد حساس تبدیل می شوند.

      و در این حال است که آنها همواره مثل یک “رادار” مراقب امواج اطراف خود هستند تا مبادا امنیت خاطر آنها در خانواده تحت خطر قرار گیرد.

      این افراد حساس در بزرگسالی نیز خیلی زود متوجه موقعیت های ناخوشایندی همچون، عصبانیت، خشم و … می شوند و متأسفانه تا زمانی که بزرگ شوند این رادار آنها برای تشخیص سریع این حالات در محیط و خانواده به فعالیت خود ادامه می دهد! بنابراین آنها یک عمر به جای اینکه زندگی کنند در حالت نجات دادن اطرافیان خود هستند.

      اگر فکر می کنید که شما هم حساس هستید بهتر است به این علائم توجه کنید:

      * شما همیشه فکر می کنید که مسئول خوشحال بودن دیگران هستید، مخصوصا” در مورد کسانی که دوستشان دارید.
      * بعد از اینکه در یک جمع قرار می گیرد، همیشه احساس رنجش و ناراحتی می کنید.
      * وقتی که کسی از دوستان یا خانواده شما مشکل عاطفی دارد، ساعتها وقت خود را صرف صحبت با او می کنید تا آنها را آرام کنید، این در حالی است که بعد از آن خود دچار افسردگی می شوید.
      * حتی در مواقع دردهای جسمی آنها، مثل سردرد، کمر درد و… ناخودآگاه شاید خود نیز این دردها را در خود احساس کنید!

      در تحقیقاتی که به روی کودکان حساس و بسیار عاطفی انجام شده است، به این نتیجه رسیده اند که این کودکان در گذشته و آینده همواره سعی می کنند خود را در احساسات دیگران و ناراحتی هایشان شریک بدانند و با این حس رشد کرده اند. بیشتر مشاورین وقتی این مطلب را به مراجعین می گویند، آنها اظهار می کنند که “تا حالا به این موضوع فکر نکرده اند! ”

      اما آیا براستی می دانید که چطور باید با این مشکل کنار بیایید ؟ خیلی پیچیده نیست، تنها بدانید که :

      به دلیل اینکه می توانید مشکلات عاطفی دیگران را درک کنید، مجبور نیستید که بار فکری آنها را نیز با خود به دوش بکشید و مسئول این مشکلات شما نیستید!

      با تکرار این جمله و تمرکز بر آن دقیقا” به عمق آن پی می برید .

      مادامی که احساس دیگران را درک می کنید و به دردهای آنها گوش فرا می دهید و متعاقبا” در مورد ناراحتی هایشان نگران می شوید، با خود این جمله را تکرار کنید:” این که من آنها را درک می کنم درست است، ولی مجبور نیستم که همراه با مشکلات آنها خود نیز غرق شوم. نفسی عمیق بکشید ، با این نفس است که مشکلات آنها را نیز با نفستان بیرون داده اید و در ادامه ،حل این مشکل را به دست خدا بسپارید و دنبال این قضیه را در مغز خود نگیرید.

      شما در جایگاهی مناسب نیستید که بتوانید اساسا” مشکلات آنها را رفع کنید. در حقیقت باید این طور به قضیه نگاه کنید که هر کس در زندگی درگیر این مشکلات می شود و با تلاش و غلبه کردن بر این موانع می تواند به تکامل روحی برسد.

      حال می دانید که با حساس بودن بیش از حد خود خیلی کمکی به دیگران نخواهید کرد، به یاد فرزندی باشید که برای ایجاد امنیت خاطر برای خود، همواره برای ایجاد صلح بین پدر و مادرش در تکاپو است.

      پاسخ
  7. سوگند
    سوگند گفته:

    سلام ۴ساله که ازدواج کردم و اززندگی با همسرم راضی هستم منتهی متاسفانه همسرم اهل دیدن فیلم های سوپر است نه اینکه فکر کنید که رابطه جنسی بدی داریم نه، به یک جور عادت تبدیل شده که این کارش باعث درگیری های بدی بینمون شده با این وجود هم دست از این کار بر نمیدارد و همچنان یواشکی به دیدن این فیلم ها ادامه میدهد نمیدانم چیکار کنم، چند بار قسم خورده و توبه کرده که دیگر این کارها را انجام نمیده ولی باز هم خودم با سرک کشیدن به گوشیش پی به این قضیه میبرم که همچنان به این فیلم ها نگاه میکند دارم دیوانه میشم سر این موضوع تا جایی که میل جنسیم خیلی کم شده و برقراری رابطه با همسرم را با توجه به کارهایی که میکند را دوست ندارم، لطفاً راهنماییم کنید و یک مرکز مشاوره در کرمانشاه را بهم معرفی کنید، با تشکر.

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      در مورد مشاوره باید با بهزیستی شهرتون تماس بگیرید

      گاهی اوقات خانم‌ها متوجه می¬‌شوند همسرشان در لپ¬تاپ شخصی و موبایل¬شان فیلم¬‌های مستهجن نگاه می‌کند. نوع برخورد در این مسائل بسیار مهم است و اگر کمی عجولانه در این خصوص تصمیم گیری شود، ممکن است مشکلات زیادی را رقم بزند. دکتر علی شیخ‌الاسلامی پزشک عمومی و سکس‌تراپیست در این خصوص توضیحاتی دارد که اگر آنها را به کار بگیرید قطعا می‌¬توانید این مشکل را حل کنید.

      نگاه کردن به فیلم‌¬های پورنو به بیشتر به حس کنجکاوی آقایان در زمینه¬‌ی مسائل جنسی برمی¬گردد. این نظر دکتر شیخ‌السلامی است. او توضیح می‌دهد:«از آنجا که در جامعه¬‌ی ما در این حوزه، آموزش کافی وجود ندارد آقایان از سر کنجکاوی این فیلم¬‌ها را می‌بینند و تصور می¬‌کنند که با دیدن این فیلم¬‌ها علم و اطلاعاتی که در این خصوص لازم دارند را به دست می‌¬آورند، در حالی‌که تصور اشتباهی است. علاوه بر این، دیدن فیلم¬‌ها می¬‌تواند برایشان لذتی هم به همراه داشته باشد. به همین دلیل هم عده‌ای از سر لذت طلبی این فیلم‌¬ها را مشاهده می‌کنند.»

      وقتی خانمی متوجه می‌شود شوهرش پنهانی فیلم و کلیپ‌های پورنوگرافی تماشا می‌کند، این که چطور با او برخورد کند، مسئله ¬ی بسیار مهمی است. شیخ‌الاسلامی می‌گوید:«لازم است همان دفعه¬ ی اولی که خانم متوجه¬ این مسئله شد خیلی دوستانه و صریح احساس خودش را در این‌باره با آقا در میان بگذارد و بگوید از اینکه همسرش مشغول دیدن این فیلم‌هاست چه احساسی دارد و این باعث ناراحتی¬‌ا‌‌ش می‌¬شود. آقا هم باید توضیح بدهد که به چه علت این فیلم¬ ها را تماشا می¬کند. در این زمان نوع بیان خانم و اینکه چطور مسئله را بیان می‌کند مهم و تعیین‌کننده است. خانم¬ ها در این شرایط نباید به شکل هجومی و پرخاشگرانه و با لحن سرزنش‌آمیز با همسرشان صحبت کنند. خانم باید به همسرش بگوید مثلا من ساعت ۲ شب بیدار شدم و تو را در حال دیدن فیلم مستهجن دیدم و از این بابت حس خوبی ندارم و بعد منتظر شود تا آقا به این مسئله جواب دهد. تنها در این صورت است که می ¬توان مشکل را با صحبت کردن حل کرد.»

      گاهی اوقات خانم ¬ها به محض فهمیدن این موضوع احساس چندش‌آور و ناراحت کننده ¬ای را تجربه می¬کنند تا جایی که شاید حتی این مسئله رابطه¬‌ی جنسی‌شان را تحت تأثیر قرار دهد. اما به عقیده دکتر شیخ‌الاسلامی این رویکرد نه تنها مشکل را برطرف نمی‌¬کند که باعث بروز مشکلات بیشتری خواهد شد:« خانم‌ها نباید این‌طور به موضوع نگاه کنند چون آن وقت دچار ناراحتی و عذاب فراوان می‌شوند. همان‌طور که گفتم گاهی اوقات مردها یا حتی زنان این فیلم ¬ها را به دلیل کنجکاوی که در خصوص مسائل جنسی دارند نگاه می¬‌کنند. آقایان هم باید در این موارد اقدام به دلجویی از همسرشان کنند؛ به او بگویند که دوستش دارند و بخاطر لذت نبردن از رابطه¬‌ی جنسی‌شان نیست که به سمت نگاه کردن این فیلم‌ها می‌روند. بگویند که برای همسرشان جایگاه و ارزش خاصی قائل هستند و از رابطه با او لذت می¬برند. مردها باید به همسرشان بگویند که او زیباست و هیچ چیزی کم ندارد و … خانم ها هم باید باور کنند ۹۰ درصد آقایان صرفا به دلیل همان کنجکاوی و آموزش دیدن به سمت نگاه کردن آن فیلم ها می‌روند نه چیز دیگری. البته در این فیلم‌ها معمولا نکته آموزشی وجود ندارد و همه چیز صرفا فیلم است

      پاسخ
  8. m.f
    m.f گفته:

    احساس می کنم همسرم دیگه مثل سابق واسم ارزش قائل نیست و علاقه ای به من نداره رفتارش خیلی سرده باز تو خونه خوبه اما بیرون از خونه به کل منو فراموش میکنه ( مثلا خونه کسی مهمونی میریم تا تو یه جمع قرار میگیره منو فراموش میکنه حتی اگر برای یکی دوساعتم من تو اون جمع نباشم متوجه عدم حضورم نمیشه البته این در مورد وقتایی که با خانواده خودش باشه ، یا بیرون که میریم قبلا همیشه دستمو می گرفت و باهم راه میرفتیم الان جلو جلو را میره و اصلا انگار نه انگار که باهم اومدیم بیرون و منم وجود دارم ، تا حالا خیلی سعی کردم که رابطمونو درست کنم اما وقتی میبینم تلاش برای بهتر شدن رابطه یکطرفست اعصابم خورد میشه نمیتونم این بی اعتنایی رو تحمل کنم نمی دونم چیکار کنم بعضی وقتا میگم منم مثل خودش بشم شاید به خودش بیاد اما میترسم رابطمون بدتر بشه از طرفی من اصلا طاقت همچین زندگی رو ندارم همیشه سعی کردم زندگیمو حفظ کنم

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      دوست عزیز در این مورد نیازه که مشاوره ای حضوری داشته باشید و در این موارد بیشتر دقت کنید

      درباره احساسات و عواطف واقعی تان با همسرتان صادق باشید: زمانی که درباره احساسات و عواطف درونی خود صداقت نداشته باشیم، روابط ما دستخوش ناملایمات روحی و اخلاقی می شود. فیلم بازی کردن، تظاهرکردن، پنهانکاری ها و حتی دروغ گفتن ها نشانه های عدم صداقت در یک زندگی زناشویی است.

      از نظر عاطفی ـ احساسی سخاوتمند باشید و هرگز خساست به خرج ندهید: سخاوت احساسی ـ عاطفی به این معناست که شما بدون هیچ گونه قید و شرطی آزادانه عشق، محبت و قدردانی و تشکر خود را به همسرتان ابراز کنید. البته منظور این نیست که هر پنج دقیقه یکبار قربان صدقه او بروید، بلکه باید سنجیده و مناسب سخاوت خود را نشان دهید.

      به همسرتان تعهد روحی ـ قلبی داشته باشید، البته این تعهد باید دوجانبه باشد: به خاطر داشته باشید مراسم ازدواج باشکوه، حلقه الماس، شیک ترین لباس عروسی​ یا دامادی هیچ کدام نمی تواند به شما در داشتن یک ازدواج موفق و شاد کمک کند و تنها تعهد احساسی ـ عاطفی است که زندگی مشترکتان را تا پایان عمر ضمانت می کند.

      همسرتان را دوستدار تفکر و ذهنیت خود کنید: جذاب ترین بخش از وجود زنان و مردان را فکر و ذهنیت آنها تشکیل می دهد. پس سعی کنید همسرتان را عاشق تفکر و ذهنیت خود کنید و هر گز از ظاهر و اندام خود برای شیفته کردن وی استفاده نکنید؛ چراکه این امر، واهی و زودگذر است و با گذشت زمان و پیر شدن از جذابیت ها و زیبایی هایتان کم می شود.

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

      پاسخ
  9. man
    man گفته:

    سلام و عرض ادب
    احتراما چند سوال بعد از ازدواج در ذهن من سنگینی میکند که اگر حضرتعالی در مورد آنها مرا راهنمایی کنید بسیار بسیار سپاس گزار خواهم بود
    بنده پسری ۲۸ ساله هستم که با زنی ۲۵ ساله مطلقه به تازگی ازدواج نموده ام.
    حاصل زندگی قبلی همسر بنده یک پسر ۷ ساله است که حضانت او با پدرش است و فقط دو هفته یکبار فرزند را به خانه پدری همسرم منتقل میکنند تا با مادرش دیدار داشته باشد
    در ضمن دلیل طلاق نیز اعتیاد به شیشه شوهر بوده است و فرزند هم اکنون نزد خانواده پدرش زندگی میکند و از لحاظ فرهنگی در سطح بالایی است
    حال سوال بنده این است که
    ۱ آیا بهتر است هنگامی که مادر به دیدار فرزندش میرود من نیز او را همراهی کنم یا خیر…اگر جواب منفی است آیا بهتر است که هیچوقت با بچه روبه رو نشوم؟
    ۲ به نظر حضرتعالی بهتر است که اجازه دیدار مادر با فرزندش را به او بدهم یا همسرم را از این کار منع کنم؟
    ۳ به نظر حضرتعالی چند درصد امکان دارد که بچه در آینده وقتی که بزرگتر شد برای زندگی من و مادرش ایجاد دردسر کند؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      اولا در مورد چنین ازدواجی با تردید وارد نشید چون موضوع بسیار مهمیه
      باید قبول کنید این زن یک مادره و احساس مادرانه رو نمیتونید در ایشون سرکوب کنید …
      اینکه همراهش باشید یا نه بستگی به درک و خواست شما در این مورد داره که حتما در موردش صحبت خواهید کرد
      سوم اینکه اگر روال طبیعی زندگی و رفتارها پیش بره قرار نیست این بچه برای زندگی شما در آینده مشکل زا بشه …
      چیزی که بسیار مهمه اینکه باید در این خصوص حتما” مشاوره کنید تا تردیدهای خودتون رو بشناسید و درکشون کنید
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
  10. نویسنده سایت
    نویسنده سایت گفته:

    با سلام خدمت شما
    لازم است شما مهارت ها ی اجتماعی خود و همچنین خود کنترلی خودتان را افزایش دهید تا بتوانید از این شرایط کذر کنید هر چند اگر بتوانید همراه همسرتا از جلسات مشاوره خانواده کمک بگیرید بهترین حالت ممکن است. روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵

    پاسخ
  11. سحر
    سحر گفته:

    سلام من زن ۳۳ ساله هستم و حدود ۷ساله که ازدواج کردم یک فرزند پسر ۵ ساله دارم .ما در یک ساختمانی زندگی میکنیم که در یک واحدش ما و در واحد دیگرش خانواده شوهرم هستند مشکلی که من دارم توجه نکردن همسرم به من و بهانه جویی های بی مورد او و همچنین دخالتها و اذیتهای پدر و مادر شوهرم است یعنی دقیقا به این صورت: اخلاق شوهرم خیلی خیلی بد و عصبانی است بطوریکه حتی در محله هم همه او را به اخلاق تند داشتن میشناسند از وقتی ازدواج کردم تا الان با اینکه من با ملایمت و مهربانی با او رفتار میکنم ولی او کوچکترین توجهی به من ندارد و مدام بهانه جویی و دعوا میکند بدون اینکه من چیزی گفته باشم و در این حالت هر چیزی که دلش خواست نسار من و خانواده ام میکند و من از ترسم نمیتوانم چیزی به او بگویم و فقط عذر خواهی میکنم و میگویم ببخش تقصیر من است حتی اجازه گریه کردن هم ندارم .علاوه بر شوهرم، پدر و مادر شوهرم هم مدام مرا اذیت میکنند به کوچکترین کار من ایراد میگیرند و آنرا به جنگی بزرگ تبدیل میکنند مثلا در مورد غذا خوردن و چیزهای پیش و پا افتاده تا … اگر شوهرم هم با من کاری نداشته باشد اینها به شوهرم حرفهای غیر واقعی میزنند و او را به جان من می اندازند من همیشه با شوهرم و با خانواده شوهرم با ملایمت و مهربانی برخورد میکنم و از کارهایی که منجر به درگیری شود پرهیز میکنم ولی آنها مدام دنبال بهانه جویی برای اذیت کردن من هستند با توجه به اینکه پدرم فوت کرده و خانواده ام هم آنچنان قدرتی برای دفاع از من ندارند و آنها نیز این موضوع را میدانند نهایت سوئ استفاده را میبرند و اذیت کردن من برای آنها نوعی تفریح است من به شوهرم با ملایمت میگویم من چه کار بدی کردم که این کارها را با من میکنید اگر من ایرادی دارم یا کاری کردم که شما ناراحتید بگویید من اصلاح کنم و شوهرم در پاسخ با اخلاق تند میگوید ساکت شو ،میزنمت، میکشمت، از اذیت کردن تو خوشم می آید ، و … شوهرم خیلی از خود راضی، مغرور و عصبانی است و اصلا به هیچ وجه اهل منطق نیست که بتوان با او حرف زد تازگی ها اخلاقش خیلی بد شده و من الان مانده ام که با چنین فردی چکار کنم ؟ خواهش میکنم مرا راهنمایی بفرمایید

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      رفتار با شوهر بداخلاق، کار ساده‌ای نیست. مردان بیشتر کلامی هستند و به همین خاطر باید اجازه دهید عصبانیت خود را بیرون بریزند. درحالی که زنان تمام خشم خود را درون خود نگه می‌دارند و با گریستن آن را نشان می‌دهند. درمورد یک زوج متأهل، تمام خشم مرد متوجه زن خواهد بود چون او نزدیک‌ترین فرد به شوهرش می‌باشد.

      خشمی که از طرف شوهرتان سر می‌زند، مستقیماً شما را هدف قرار نمی‌دهد. در این شرایط شما به اندازه کافی به احساساتی شدن گرایش دارید. اندیشیدن به شوهرتان که همیشه با خشم برخورد می‌کند، باعث می‌گردد احساس فرومایگی کنید و این امری کاملاً طبیعی است. شما باید یک قدم به عقب بردارید و عملاً به آنچه رخ داده است بیندیشید و دلیلی که در پس این رفتار وجود دارد را بیابید.

      استرس، ناامیدی و ترس، مردان را عصبانی می‌کند. می‌توانید به همسرتان بگویید که با اینکه می‌دانید او این روز‌ها چه استرس فراوانی دارد و این مسئله او را عصبی کرده است، اما این موضوع باعث شده که رابطه زناشوییتان نیز تحت تأثیر قرار گیرد. با همسرتان شفاف و روشن گفت‌و‌گو کنید و او را بدون قید و شرط حمایت کنید.

      ۶ نکته برای آرام کردن شوهران خشمگین

      ۱ – نگذارید همسرتان درگیر خشم خود گردد. اگر دیدید عصبانی است، او را تنها بگذارید. اگر فکر می‌کنید که مسئله خاصی باعث عصبانیت همسرتان می‌شود، از طرح آن موضوعات اجتناب کنید.

      ۲ – عصبانیت به آسیب‌های فیزیکی و عاطفی می‌انجامد. با شوهرتان لجبازی نکنید. در عوض سعی کنید راه‌هایی برای درک و حمایت او بیابید.

      ۳ – شما باید درون خودتان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. باید به این فکر کنید که چرا همسرتان عصبانیت خود را برسر شما خالی کرد. غر نزنید، زیرا نتیجه‌ای جز انفجار عصبانیت و بد‌تر شدن شرایط ندارد.

      ۴ – طوری رفتار کنید که همسرتان با شما احساس راحتی کند. شما می‌توانید انفجار خشم همسرتان را با برقراری ارتباطی درست با وی، خنثی کنید. گفت‌و‌گو با همسرتان به هیچ وجه او را ناراحت نخواهد کرد. پس از اینکه با او گفت‌و‌گو کردید، درخواهید یافت که همه چیز به حالت عادی بازگشته است. این زمان مناسبی است تا با شریک زندگی خود روبه رو شوید.

      ۵ – شوهرتان را درک کنید. درک شما از او طغیان خشمش را کمتر می‌کند. در ضمن شنونده خوبی باشید.

      ۶ – اگر متوجه شده‌اید که شوهرتان بیش از اندازه عصبانی می‌شود، می‌توانید از یک متخصص کمک بگیرید. از او بخواهید که خود را متعهد به انجام برنامه‌های مدیریت خشم نماید.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

      پاسخ
  12. M
    M گفته:

    سلام من به تازگی نامزد کردم یه تجربه تلخ تو گذشته دارم برای همین خیلی استرس دارم می ترسم چون همسر سابقم بهم خیانت کرده و خیلی اذیت شدم خیلی می ترسم اون اتفاقات دوباره تکراربشه
    چیکار باید بکنم که خوب بشناسمش چیکار کنم که دوباره اشتباه انتخاب نکنم اون خیلی خوب میدونه چی میخواد و تمام چیزایی که براش مهم هست رو راحت می گه ولی من نمی دونم خواسته هامو چجوری بیان کنم لطفا کمکم کنین

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      همانطور که می دانید ازدواج یکی از مهمترین حوادث و رویدادها ی زندگی است و نقش مهمی در سرنوشت و سعادت و خوشبختی انسان دارد ، مضافاٌ بر اینکه اگر به نحو صحیح انجام پذیرد بسیاری از نیازهای انسان را اعم از نیازهای عاطفی و جنسی را تاْمین و باعث آرامش روحی انسان می شود بنابراین در عین حال که نباید در انتخاب همسر خیلی وسواس گونه عمل کرد اما دقت ،شناخت و اتخاذ تصمیم حساب شده و بالاخره انتخاب صحیح از شرایط ضروری یک ازدواج موفق است.
      درست است که انتخاب همسر مسئله ای مهم و حساس است ولی در عین حال نباید زیاد وسواس به خرج داد. هیچ کس صد درصد طبق معیارهایی که انسان ابتدائا در نظر دارد آفریده نشده و پرورش نیافته است . کما این که ممکن است نسبت به طرف های مقابل شما نیز همین گونه باشد و صد درصد آن طور که آنان می خواهند نباشید. بنابراین ضمن حفظ معیارهای لازم باید چند نکته را در نظر گیرید:
      ۱) چون جامعه ما اسلامی است و اکثر قریب به اتفاق مردم تا حدود زیادی متناسب با فرهنگ و ارزش های اسلامی رشد کرده اند نور ایمان و اسلام در غالب دلها تابان است . البته درجات ایمان متفاوت است ولی شما هم نباید انتظار داشته باشید که حتما از بالاترین سطح ایمانی انتخاب کنید. بلکه همین که دختری را یافتید که نسبت به وظایف دینی خود کوشاست و گرد معصیت نمی چرخد کافی است. در روایات متعددی آمده است که به هنگام گزینش همسر به اخلاق و روحیات و رفتار خانواده اش بنگرید زیرا او در چنان محیطی پرورش یافته و منعکس کننده همان روش ها و هنجارهاست بنابراین با تحقیق کافی درباره فرد مورد نظر و خانواده وی، می توانید مطمئن شوید که آیا زن زندگی هست یا نه و به وجود ویژگیهای لازم برای یک زندگی مشترک پی ببرید و بدین ترتیب دغدغه خاطرتان کاهش یابد.
      ۲) شما در صورتی که ۷۰ یا۶۰% از معیارهای خود را در کسی یافتید می توانید به همان اکتفا کنید و بیش از آن را با برنامه ای حساب شده و با اخلاق رفتار و ارشاداتی نیکو و صمیمانه بسازید. ضمن آن که سطح توقع خود را نباید خیلی بالا ببرید و از طرفی باید بکوشید که خود نیز زوجی نیکو، با وفا، خوش اخلاق و شایسته برای همسرتان باشید. ۳) از خداوند در این امر مهم استعانت جویید.
      ۴) مشورت با بزرگان فامیل و خانواده بخصوص پدر و مادرتان در این رابطه بسیار نافع است.
      ۵) با نگاهی به ازدواجهای موفق دیگران و کشف رمز موفقیت آنها در این امر به تدریج ترس و وسواس تان از بین خواهد رفت. و همین که وارد اقدامات عملی در این زمینه شدید با گذر زمان این نگرانی از بین می رود.
      گفتنی است همسر ایده آل از صفاتی باید برخوردار باشد که هر صفتی از راهی خاص احراز می گردد. برخی از این طرق عبارتند از:
      ۱- تحقیق و بررسی از خانواده و چگونگی روابط خانوادگی و فامیلی. چون هر فردی تحت تأثیر محیط خانواده به دنیا آمده و رشد کرده است و از آن فضای فرهنگی و اجتماعی تأثیر پذیر بوده و هست.
      ۲- تحقیق و شناسایی دوستان و نزدیکان و رفقای صمیمی در محل زندگی و سکونت، محل درس و محل کار.
      ۳- گفتگوی مستقیم (ولی تحت نظارت خانواده های دو طرف) با یکدیگر و اطلاع یافتن از نقطه نظرات همدیگر درباره مسائل مختلف و آنچه در آینده می تواند در زندگی مشترک تان تأثیرگذار باشد و کسب اطلاع از میزان اهتمام وی نسبت به ملاک ها و معیارهای معرفی شده.
      بنابراین برخی اطلاعات را می توان در غیر از جلسه مشترک بدست آورد. در عین حال آنچه مهم است در چنین جلساتی موضوعات ومسائل را طرح کرد و از یکدیگر بپرسید و از ویژگیهای یکدیگر اطلاع بیشتری پیدا کرد.
      موضوعات قابل طرح در گفت و گوى قبل از مراسم عقد مختلف است؛ زیرا افراد عقیده‏ها، آرمان‏ها، هدف‏ها و خواسته‏هاى گوناگون دارند. البته بعضى از مسائل و موضوعات عمومى است و ضرورت دارد جوانان قبل از ازدواج براى آگاهى یافتن از ویژگى‏هاى جسمانى، روانى، اخلاقى یکدیگر مطرح کنند و درباره آن‏ها به گفت و گو بنشینند. ناگفته پیداست، این گونه جلسات حتماً باید تحت اشراف خانواده‏هاى دو طرف صورت گیرد؛ زیرا مذاکره مستقیم و بدون اطلاع خانواده دختر و پسر مطلوب عرف و در اکثر موارد مورد پسند شرع و عقل نیست و به جاى این که زوج جوان را به حقیقت برساند، مایه انحراف و مشکلات دیگر مى‏شود. در این جلسات مى‏توان درباره مسائل زیر گفت و گو کرد:
      ۱٫ خط مشى کلى زندگى آینده‏
      مراد تبیین مبناى زندگى آینده است؛ براى مثال جوان متدین مى‏خواهد زندگى اش بر اساس قوانین اسلام بنا شود. در این جا باید از میزان پاى بندى افراد به ارزش‏هاى دینى و اخلاقى سؤال شود.
      ۲٫ اهداف زندگى‏
      یعنى هدف هایى که هر کدام قصد دارند در زندگى آینده شان دنبال کنند؛ هدف‏ها و آرمان‏هاى علمى و تحصیلى، اجتماعى، شغلى و…؛ براى مثال تا چه اندازه به ادامه تحصیل علاقه‏مند است و مشکلات تحصیل را تحمل مى‏کند. شغل مناسب و مورد علاقه‏اش چیست؟ جایگاه اجتماعى را داراى چه اهمیتى مى‏داند؟ از نظر اقتصادى و مالى به چه سطحى مى‏اندیشد و حداقل و حداکثر چقدر است؟
      ۳٫ چگونگى رابطه با خانواده و بستگان
      براى مثال به چه اندازه به رفت و آمد با اقوام و خویشان و نیز دوستان اهمیت مى‏دهید و بر آن اصرار مى‏ورزید؟ به آداب و رسوم فرهنگى و اجتماعى رفتار با بستگان چقدر پایبندید؟
      ۴٫ خواست‏ها و انتظارهاى دو طرف از یکدیگر
      ۵٫ شیوه تربیت فرزندان
      مسؤولیت تربیت با چه کسى است و چگونه باید آن را آموخت؟
      ۶٫ نقص‏هاى جسمانى و بیمارى‏هاى مزمن احتمالى یکدیگر
      در این جلسات باید به نکات زیر توجه شود تا به شکل مناسب انجام گیرد و دو طرف به هدف خود دست یابند.
      ۱٫ گفت و گو باید خونسردانه و با آمادگى قبلى و در فضایى آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران صورت گیرد.
      ۲٫ گفت و گو پس از انجام خواستگارى رسمى از طرف خانوادها و تحقیق و آگاهى از بعضى شرایط که در مرحله تفحص به دست مى‏آید، انجام گیرد نه در ابتداى آشنایى؛ به عبارت دیگر، در واپسین مراحل تحقیق و قبل از مراسم عقد باید گفت و گو تحقق یابد.
      ۳٫ براى موفقیت بیش‏تر، دو طرف باید در ابتداى جلسه از یکدیگر بخواهند صادقانه به پرسش‏ها و مسائل مطرح شده پاسخ دهند تا از صفات اخلاقى و خصوصیات یکدیگر آگاهى یابند.
      در باره احراز صفات معنوی و روحی مانند تقوی و اخلاق از طرق نیز باید عمل کرد:
      – بررسی اصالت خانوادگی
      – سلامت روابط درون خانواده و مشی زندگی
      – احراز برخی از سطوح سلامت روحی و روانی و جسمی ( وسواس و اضطراب و تیک وبد بینی و…)
      – تقیدعملی به احکام دینی و مذهبی و اخلاقی مانند نماز اول وقت ، مرجع تقلید داشتن و حساب شرعی و پرداخت خمس و زکات و … .
      – آگاهی از سطح انتظارات و سطح توقع فردی و خانوادگی.
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      پاسخ
      • نویسنده سایت
        نویسنده سایت گفته:

        با سلام خدمت شما
        بهترین راه کمک گرفتن از جلسات مشاوره پیش از ازدواج و همچنین داشتن اموزش های لازم برای ازدواج است . روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵

  13. امینی
    امینی گفته:

    سلام،ببخشیدمن ۳ساله ازدواج کردم شوهرم خیلی سرد مزاجه و نزدیکی نمیکنه شاید سالی یکی دوباره من باید چیکار کنم این قابل درمانه من نمیتونم تحملش کنم

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      باید بررسی کنید عوامل روحی و یا جسمی ممکنه ریشه این مشکل باشه …
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      پاسخ
      • نویسنده سایت
        نویسنده سایت گفته:

        با سلام خدمت شما
        این مسئله قابل درمان است ، اما ایشان هم باید از لحاظ جسمانی و هم از لحاظ روانی مورد بررسی قرار بگیرند زیرا ممکن است د رهر دو جنبه یا فقط یک جنبه دچار مشکل باشند . از لحاظ جسمانی پزشک و از لحاظ روانی سکس تراپ می تواند راهکارهایی را برای هر دو نفر شما داشته باشد . روانشناسان( که سکس تراپ جزی از آن است) کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵

  14. MZ
    MZ گفته:

    با سلامو خسته نباشید

    با دختری آشنا شدم و خانواده هم خاستگاری ایشون رفتن
    این خانوم برادری دارن ک شهر دیگه ای زندگی میکنه و اصلا دیده نمیشه

    امروز فهمیدم به لطف دوستانش اعتیاد پیدا کرده
    خاستم بدونم چطور باید این موضوعو با خانوادم مطرح کنم؟

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      رفتار برادرش به این خانم ربطی نداره … امیدوارم بتونید بین این دو موضوع مختلف تفکیک قایل بشید

      پاسخ
  15. هانی
    هانی گفته:

    سلام من پنج ماهه ازدواج کردم شوهرم قبل ازدواج بامن با دختر عمه اش دوست بوده توی مهمونیا وقتی همو میبینن چشم ازهم برنمیدارن و این موضوع منو خیلی ازار میده واقعا عذاب میکشم احساس میکنم شوهرم هنوز دختره رو دوس داره

    پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سوالات متداول مرکز مشاوره خانواده

۱ - مشاوره خانواده چیست؟

مشاوره خانواده، فرایندی است که در آن یک مشاور متخصص، به زوجین یا اعضای خانواده کمک می‌کند تا مشکلات و اختلافات خود را حل کنند و روابط سالم‌تری با یکدیگر برقرار کنند. مشاوره خانواده می‌تواند در موارد زیر کمک‌کننده باشد:| اختلافات زناشویی| خیانت| اعتیاد| طلاق| مشکلات ارتباطی| مشکلات تربیتی| مشکلات مالی| مشکلات روانشناختی اعضای خانواده

۲ - چه کسانی باید از مشاوره خانواده استفاده کنند؟

هر زوج یا خانواده‌ای که با مشکلات و چالش‌هایی در روابط خود مواجه است، می‌تواند از مشاوره خانواده استفاده کند. برخی از نشانه‌های نیاز به مشاوره خانواده عبارتند از: وجود اختلافات و درگیری‌های مکرر| کاهش رضایت از زندگی زناشویی یا خانوادگی| احساس تنهایی و انزوا| بروز مشکلات روانشناختی در یکی از اعضای خانواده

۳ - مشاوره خانواده چگونه انجام می‌شود؟

مشاوره خانواده معمولاً به صورت جلسات هفتگی یا دوهفته‌ای برگزار می‌شود. در هر جلسه، مشاور به بررسی مشکلات و چالش‌های مراجعان می‌پردازد و با استفاده از تکنیک‌های مختلف مشاوره، به آنها کمک می‌کند تا این مشکلات را حل کنند. برخی از تکنیک‌های مشاوره خانواده عبارتند از: گوش دادن فعال| بازگویی| سوال‌پرسی| ارائه بازخورد| آموزش مهارت‌های ارتباطی| آموزش حل مسئله

۴ - مشاوره خانواده چقدر طول می‌کشد؟

مدت زمان مشاوره خانواده به نوع و شدت مشکلات مراجعان بستگی دارد. در برخی موارد، مشاوره خانواده ممکن است در چند جلسه کوتاه به نتیجه برسد. اما در برخی دیگر از موارد، ممکن است نیاز به جلسات بیشتری باشد.

۵ - هزینه مشاوره خانواده چقدر است؟

هزینه مشاوره خانواده در مراکز مختلف متفاوت است. بنابراین، بهتر است قبل از انتخاب مرکز مشاوره، از هزینه آن مطلع شوید.

۶ - چگونه مرکز مشاوره خانواده خوب را انتخاب کنیم؟

در هنگام انتخاب مرکز مشاوره خانواده، باید به نکات زیر توجه کرد: تجربه و تخصص مشاور: مشاور خانواده باید تجربه و تخصص کافی در زمینه‌های مختلف روانشناسی، مشاوره و خانواده داشته باشد.| روش درمانی: مرکز مشاوره باید روش درمانی مناسبی را برای حل مشکلات مراجعان خود انتخاب کند.| هزینه: هزینه مشاوره خانواده در مراکز مختلف متفاوت است. بنابراین، بهتر است قبل از انتخاب مرکز مشاوره، از هزینه آن مطلع شوید.|

۷ - آیا مشاوره خانواده محرمانه است؟

بله، مشاوره خانواده محرمانه است. مشاور خانواده موظف است اطلاعات مراجعان خود را محرمانه نگه دارد و بدون اجازه آنها، آن را با کسی در میان نگذارد.