مشاوره ازدواج ساری

مشاوره ازدواج ساری

هستند کسانی که یکبار ازدواج کرده و در آن شکست خورده اند جدا شده اند. و بعد از جدایی زانوی غم بغل گرفته و از همه دنیا میبرند. اطرافیان ممکن است به آنها مورد های مناسبی برای ازدواج مجدد معرفی کنند اما آنها میگویند که ترجیح میدهند تنها باشند و طاقت یک شکست دیگر را ندارند. چه بسا این تفکر آنها به طور کل غلط است و شکست در ازدواج اول سبب شکست های بعدی نخواهد شد. فقط کافی است به یک مشاوره ازدواج رجوع کرده و بعد از مشورت با روانشناس، با دیدی باز به موضوع نگاه کنند ، همه جوانب را در نظر گرفته و انتخابی درست داشته باشند تا این بار یک ازدواج موفق و شاد در کنار همسرشان داشته باشند.

مشاوران ما در مراکز متعدد مشاوره ازدواج بر آن هستند تا بتوانند با کمک به شما هوطنان عزیز و راهنمایی و حل مشکلات شما گامی در پیشرفت جامعه عزیزمان بردارند.

به همین دلیل مشاوره ازدواج ساری برای کمک به مردم عزیز ساری با راه اندازی شعب خود در مشاوره ازدواج سلمان فارسی ، مشاوره ازدواج رازی، مشاوره ازدواج طبرسی، مشاوره ازدواج فرهنگ ، مشاوره ازدواج انقلاب و دیگر نمایندگی ها آماده ارائه خدمات مردم عزیز هستند. مشاورین ما در مشاوره زادواج ساری با تجربیاتی که دارند قطعاً راهگشای مشکلات شما خواهند بود.

برای خواندن مقاله های بیشتر در رابطه با این موضوع به سایت ازدواج مراجعه کنید

منبع:مشاوره-آنلاین.com

94 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. ماریا
    ماریا گفته:

    نیاز ضروری به مشاوره قبل ازدواج دارم! تو قرن ۲۱ دارن به زور شوهرم میدن ، آدمی مطابق میل خونواده و مخالف با الویت های من !!!! یه مشاور خوب تو این زمینه از شهر ساری اگه میشناسین معرفی کنید خواهشا …!!!

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      در این مورد اطلاعی نداریم و شما باید اداره بهزیستی شهرستان خودتون تماس بگیرید
      تابلوی مشاوران روانشناس کاملا” در بین دیگر متخصصان با رنگ سبز/زرد مشخصه

      پاسخ
  2. مهسا
    مهسا گفته:

    من یبارقبلن ازدواج کردم ویه دختر۱۰ساله دارم والان ۲۷سالمه وحدودن۵ساله که جداشدم.خواستگاری دارم ۴سال ازم کوچکتره ومجرد.اخلاقش خوبه وکاریه ودرکل پسرسالمیه واما مشاورم میگه مناسبت نیست.از طرفی حس میکنم مشاورم بهم نظر داره .البنه این فقط احساس منه.موارد دیکه هم میومدن هربار یه بهونه ای میاورد ومیگفت مناسبت نیست.هرجوری فکر میکنم این خواستگارم موردی نداره و خانواده ها راضین.اما حرفای مشاورم یادم میادومنو مردد میکنه.در ضمن دخترمم بامن زندگی نمیکنه.لطفن راهنماییم کنید.مرسی

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      بهتره مدتی رو نامزد باقی بمونید تا بهترخانواده ها همدیگرو بشناسن و اعتماد کنن .. دوره ای بین شش تا نه ماه رو باید نامزد باشید …
      در این مدت متوجه خواهید شد ایشون مناسب شما هست یا خیر
      در این مورد میتونید با مشاوران کانون، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
  3. ثمین
    ثمین گفته:

    سلام من ۱ ماه که ازدواج کردم
    خب اصولا وقتی ازدواج میکنن یه کم خونه مادرشوهر یه کم خونه خودمون هستیم
    من خونه مادر شوهرم که میرم ۲-۳ روز هستم بابام عصبانی میشه میگه چرا باید انقدر اونجا بمونی باید مثل مهمان بری و بیای
    به نظر شما مگه میشه همچین چیزی
    خب شوهرمم ناراحت میشه میگه اختیارت دست خودت نیست چراباید اختیار داری کنه خب شوهرمم حق داره
    میشه کمکم کنید؟
    با تشکر از سایت خوبتون

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      اگر عقد هستید معمولا” خانواده ها تا عروسی اجازه نمیدن رابطه بیشتری اتفاق بیفته و بعد از اون شما میتونید زندگی خودتون رو شروع کنید … و ترسشون هم به خاطر رابطه جنسی و حاملگی و مراسم عروسی و حرف و حدیث مردم هست …
      ولی اگر مراسم رو انجام دادید و زندگی رسمی خودتون رو شروع کردید پدرتون نمیتونه به شما در این مورد امر و نهی کنه

      پاسخ
  4. h.e
    h.e گفته:

    من ی سری سوال در مورد ادواج داشتم چطوری میتونم مشکلم بیان کنم تا بتونم ب جواب برسم اخه هرکاری کردم نتونستم عضو سایت شم و احساس میکنم باید خیلی زود مشکلم حل کنم

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      شما در ادامه مطالب دوستان طرح سوال کنید
      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
  5. ati
    ati گفته:

    سلام,دختری ۲۲ساله هستم. تقریبا ۲سال هست که در دانشگاه با پسری اشنا شدم ,اوایل یعنی یک سال اول باهاش خیلی سرد برخورد کردم.خودم متوجه رفتارهای سردم نمیشدم ولی اون رو می آزرد, ولی اون هرروز بیشتر بهم وابسته میشد,من حتی بهش یه کلمه محبت امیز نمیگفتم.اون دوست داشت بهش بگم دوستت دارم و این چیزا,,ولی من تا به حال با کسی اونجوری صحبت نکرده بودم سختم بود که بگم, کلا رفتارم با همه یکسان بود,این چیزا رو الان فهمیدم,,اون خیلی باهام صحبت میکرد, ادم اکتیوی بود دوست داشت منم فعالیت داشته باشم, دوستی خیلی خوبی بود, بهم گفت باید کلاس زبان ثبت نام کنی منم کردم,گفت برو باشگاه, رفتم,, البته مخالف بودم یه خورده چون من در اون شهر که مشهد بود دانشجو بودم و این کلاس رفتنا خرجم رو میبرد بالا, اما روم نمیشد بهش بگم.. کلا خیلی کمرو بودم,,ساکت بودم همش.. بعد از یک ماه از دوستیمون اجازه دادم باهم بریم بیرون,,واقعا سختم بود. بیرون رفتنا هم بیشتر اون حرف میزد,,,من واقعا نمدونستم چی بگم,,حرفی برای گفتن نداشتم..نه اینکه کلا ساکت باشماا ولی کم حرف میزدم..ولی اون خیلی دوست داشت من سر حرف رو باز کنم,نظرمو بگم,
    کلا باهام خوب بود,حواسش بهم بود همیشه,,اهل سو استفاده نبود,,اگه اونجوری بود دیگه باهاش.نمیموندم..کم کم طوری شد اس دادناش کم شد کمتر میومد ببینتم,,بهش اعتراض کردم گفت یک بارم تو بیا سمتم.. دیدم راست میگه,,تغییر کردم..باهاش خیلیبهتر شدم..الان همه چی خوبه اما یه چیزایی منو اذیت میکنه..این اقا سه تا خواهر داره..هیچوقت تا به حال توی این دوسال باهام دعوایی نکرده که بخواد فحش بده یا بد دهنی کنه..کلا ادمی هست که برای هرکارش دلیل و منطق داره..اگه بحثی بینمون پیش بیاد فقط میخواد منطقی حلش کنه..راستش بعضی وقتا پیشش کم میارم..برعکس منه,,خیلی خوب میتونه صحبت کنه..خیلی خوب میتونه برای کارهاش دلیل و منطق ردیف کنه,,اینکه گفتم سه تا خواهر داره,میخواستم بگم بعضی وقتا با زبون بی زبونی یه طوری بهم میفهمونه خواهرای من خیلی زرنگن و مثل یه مرد از پس همه برمیان,, تو خیلی سوسولی.. من تو خونه خودمون هم همیشه اروم و ساکت بودم.. جواب کسی رو نمیدم..بهم میگه بعضی وقتا کارم اشتباه هست ولی میتونم تورو یک جوری قانع کنم که کار تورو اشتباه جلوه بدم..این اعتراف خودشه.. کلا دلم میخواد بتونم بعضی وقتا که ناراحتم ازش بتونم جوابشو بدم.چون اون همش یه طوری منو مقصر میکنه منم ساکت میشم.. قصد اون ازدواج با منه رفتاراش خوبه.خیلی سختمه که بخوام یک عمر مشهد و دور از خانوادم زندگی کنم ولی اون میگه هروقت دلت گرفت میبرمت خونتون,,میدونم که نمیشه..هرچند ماه شاید خانوادمو ببینم,,حالا این به کنار نمیدونم اونجا چطوری باشم,,کلا خانواده ای رو داری هستن.برعکس من..نمیدونم میتونم از پسشون بربیام یا نه. مادرم مخالفه. خودمم الان خیلی دوسش دارم,,خوب و مهربونه,بامسؤلیته,کاریه,خانواده دوسته,اهل دود این چیزا نیست,ولی فقط همینایی که گفتممنو ازار میده,دوس دارم منم مث خودش بتونم حرفمو سبز کنم,خوستگار که میاد همش میاد جلو چشام,,دست خودم نیست همه رو باهاش مقایسه میکنم.

    پاسخ
    • پاسخگو
      پاسخگو گفته:

      در این مورد میتونید با این شماره مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵

      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
  6. ناشناس
    ناشناس گفته:

    سلام
    من خیلی دوست دارم ازدواج کنم ولی الان چند ساله که خواستگار ندارم میترسم که دیگه هیچ وقت ازدواج نکنم؟

    پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *