از همسران خود تعریف کنید

مشاوره قبل ازدواج

اولین قدم که هر فرد معمولا برای ازدواج بر میدارد صحبت کردن و آشنا شدن با کسی است که ایده آل های خود را در او میبیند . اما در این صحبت های قبل از ازدواج و به اصطلاح دوران آشنایی باید چه چیزهایی را مد نظر داشت؟ چه حرف هایی را باید زد و چه حرف هایی را نباید بر زبان آورد. به طور مثال هستند برخی دخترانی که مسائل مادی برایشان مهم است اما از بیان آنها امتناع میکنند و بعدها پشیمان میشوند که چرا در این باره حرفی نزده اند و میگویند که اگر دقیق تر درباره شرایط اقتصادی همسرشان میدانستند هرگز تن به این ازدواج نمیدادند. به همین دلایل حتما قبل از اقدام به ازدواج با یک مشاور ازدواج در خصوص مشاوره قبل  ازدواج صحبت و در خصوص مشاوره قبل ازدواج مشورت به عمل آورید.

میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت مشاوره ازدواج مراجعه کنید

منبع:مشاورانه

394 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. رکسانا
    رکسانا گفته:

    سلام
    بنده هشت سالی میشه ازدواج کردم طی این ۸ سال یکی از رفتارهای همسرم داغونم میکنم اونم فرق کذاشتن بین خانواده من وخودش در حالی که من به خانواده اون خیلی ارزش واهمیت میدم میگم که شاید همسرم رفتار منو با خانوادهاش ببینه چطورخوبه اونم مثل من باشه ولی طی این چند سال نشد من خودم از خانوادم دورم در یه شهر دیگر زندگی میکنم موقعی که خانوادهام میان همیشه اخم میکنه طوری که خانوادم میفهمن که چرا ناراحته شاید از اینکه ما اومدیم خونتون به خاطر اینه منم بهشون میگم نه اینطور نیست از سرکار اومده خسته است ولی من میدونم که هیچ وقت با خانواده ام صمیمی نیست به خاطر همین خانواده من هم هیچ وقت راحت نیستن بمونن خونمون , تا زمانی که کاری نداشته باشه بهشون زنگ نمیزنه حالشون بپرسه ولی من با خانواده همسرم خیلی صمیمی شدم
    بعضی وقت فکر میکنم شاید منم مثل خودش باشم با خانوادش خوب نباشم اونم متوجه میشه با خانواده من خوب وصمیمی باشه
    از شما خواهش میکنم از راهنمایی خود دریغ نفرمایید
    متشکرم از سایت خوبتان

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام اگر مساله شما صرفا خانواده ها هستند و وقتی خودتون با هم هستید مشکلی ندارید بهتره سخت نگیرید .قطعا در طی ۸ سال نسبت به همسرتون شناخت پیدا کردید و اینکه ایا به عمد چنین رفتاری دارند و یا خیر را بهتر می دانید .
      وقتی از برخورد و رفتاری ناراحت می شوید بهتره حتما با خود ایشون صحبت کنید و شرایط رو توضیح بدید و بفرمایید که ناراحت هستید و حستون اینه که گاها تبعیض می شود .بازخورد ایشون گویای خیلی از مسائل است اگر ایشون پذیرا نبودند و حتی فکر می کنید با مطرح کردن شما شرایط بدتر شود خب مطرح نکنید فقط در بعد رفتاری شما مثل قبل نباشید تا ایشون هم متوجه تغییر شرایط شوند و حتما با شما مطرح می کنند انگاه شما هم راحت تر راجب احساسی که دارید در طی سالها می توانید صحبت کنید .ممکن است عمدی در کار نباشد و ایشون اصلا متوجه شرایط نباشند .و سوتفاهم باشد.در هر حال بهتره اصولی پیش بروید و شرایط و جوانب امر را در نظر بگیرید .موفق باشید

      پاسخ
  2. مسعود
    مسعود گفته:

    سلام،۳۲ سالمه و خونه و ماشینو همه چیزو در حد عالی دارم.ولی شانس من هر دختری باهاش دوس شدم فقط انگار دنبال این چیزا بود..الکی گاهی بهشون میگفتم هیچی ندارم..رفتارشون عوض میشد..من باید چیکار کنم..همه شکل همن

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام بستگی دارد شما دنبال چه فردی هستید .و شما از زندکی چه می خواهید اگر شرایط با دوستی شروع شود انتظار نداشته باشید اون فرد تعهدب داشته باشد و خب قطعا درگیر ظواهر شده است .ولی اگر شما در ملاک هاتون تجدید نظر کنید و دنبال ملاک های بنیادی و درست دردانتخاب همسر باشید وورسمی اقدام کنید این اتفاقات نخواهد افتاد.فردی که نجابت و اصالت داشته باشد قطعا از طریق دوستی وارد نخواهد شد و می توانید اطمینان داشته باشید که زن زندگی شما خواهد بود .در غیر این صورت شما تا چندین سال دیگر هم از این طریق وارد شوید.فکر نمی کنم به نتیجه ای برسید البته که ممکنه ازدواج صورت بگیرید ولی با این شرایطی که تجربه کردید و می فرمایید موفق نخواهید بود.امیدوارم در مورد زندگی درست تصمیم بگیرید و خوشبخت باشید .

      پاسخ
  3. نوش آفرین
    نوش آفرین گفته:

    من باخواستگارم قراره بریم مشاوره ازدواج.این اولین باری هست که برای ازدواج میخوام برم پیش مشاور تا حالا هیچ کدوم از خواستگارمو آنقدر جدی نگرفته بودم.؟حالا سوالم اینه که تو مشاوره ازدواج ، آیا مشاور به طور همزمان با دختر و پسر حرف میزنه؟ چه سوالاتی میپرسه؟ چند جلسه لازمه؟ممنون میشم در این مورد اطلاعاتی در اختیارم بذارید.

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام در مورد مشاوره قبل از ازدواج یک مساله مربوط اینکه چقدر در جلسه اول اشتراک بین دو نفر حس شود .تعداد جلسات بسته به موارد اختلافی و گرفتن ازمون های شخصیتی و ..است و هر مشاوری ممکن است رویکرد متفاوتی داشته باشد مثلا مشاوری تمایل داسته باشد تمام جلسات دو نفره باشد ولی عموما جلسات شخصی هم برگزار می شود.و در هر صورت باز بستگی به دو نفر دارد .سوالات هم پیرامون ملاک ها و اولویت های ازدواج است و هر جایی احساس شود موارد متناقضی وجود دارد که باید حل شود راجب انها سوال می شود .در هر صورت امیدوارم روال درست پیش برود و جلسات با شناخت بیشتر از هم و تصمیم درست و در نهایت خوشبختی شما همرا باشد .موفق باشید

      پاسخ
  4. زهرا
    زهرا گفته:

    سلام .من خواستگاری دارم که از هر نظر مورد تایید همدیگه هستیم اما اون میگه سطح توقعاتت باید من همینجوری برات ایدال باشم
    از نظر مالی یکی از واحهای خونه پدرش باید زندگی کنیم و ماشین هم پراید داره و شغلش هم نمایشگاه مبله ولی به من میگه مثلا سرویس طلا نمیتونم بیشتر از ۷ میلیون بخرم منم بهش گفتم حداقل ۱۰ تومنی یا اینکه میگه مسافرت سالی یک بار
    به نظرتون چیکارکنم این موضوع خیلی منو بهم ریخته
    خواهش میکنم کمکم کنید

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      این مواردی رو که شما می فرمایید خب چیزی نیست که دردسر ساز شود و نگرانی داشته باشید .اینکه سرویس طلا و خونه و ماشین برای فرد خوشبختی را به وجود نیاورده است .و شما خودتون باید ملاک هاتون رو در نظر بگیرید اگر دوست دارید همسرتون همه امکانات مالی رو در حد اعلی برای شما فراهم کنند .خب شاید ایشون که صراحتا دارن موضعشون رو می فرمایند مناسب نباشند و بعدا به مشکب بربخورید ولی بادتون باشه در ازدوا ج و زندگی مشترک مسائل بسیار مهمی مثل اخلاق و درک متقابل شاید در اولویت بالاتری نسبت به شرایط مالی قرار بگیرند که باید به ان توجه داشته باشید .ولی خب هر فردی هم شرایط خودش را دارد اگر نمی توانید این شرایط رو بپذیرید بهتره راحت با ایشون مطرح کنید .ولی در مورد فرصت های پیش امده دقت کنید که تصمیمی نگیرید که دچار اشتباه شوید و بعدا پشیمان شوید بهتره شرایط رو بررسی کنید و گاهی کمی منعطف بودن برای هر دو نفر شاید خیلی مسائل را حل کند امیدوارم خوشبخت باشید

      پاسخ
  5. ماریا
    ماریا گفته:

    با سلام.مشکل من برقراری ارتباط با برادر زن برادرم هست.مادر و پدر وی دارای اطلاع می باشند اما مادر پدر من خیر.از نظر سنی یک سال تفاوت داریم و تقریبا می توان گفت شرایط ازدواج برای او از نظر خانواده من مطلوب نیست.می خواستم بدونم چیکار باید کرد؟ البته برادر من من در جریان و کاملا مخالف این ارتباط است ، چون نگران رابطه ی خود با همسر و خانواده ی اوست

    پاسخ
  6. مهدیس
    مهدیس گفته:

    با سلام و خسته نباشید چهار ساله ازدواج کردم توی این ۴ سال سه بار از شوهرم خیانت دیدم هر دفعه بهم میگه شیطون گولم زد از نظر تحصیلات من فوق لیسانس ایشون دیپلم نمیدونم باید چکار کنم بمونم توی این زندگی یانه؟؟؟ از نظر زیبایی من متوسط شوهرم هم همینطور

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      اینکه شما چند بار این مساله رو دیدید و توجیه ایشون اینه که خیلی بچگانه است باید جدی برخورد کنید حتی در حد تهدید به طلاق نه اینکه قصدی در کار باشد ولی اگر ایشون واقعا از کارشون پشیمون باشند خب سعی می کنند شرایط رو تغییر بدهند و حواسشون به زندگیشون و تعهدی که به شما دادند باشند ولی اگر ایشون براش زندگی اهمیتی نداشته باشه و این رفتار عادت شده باشه خب شاید باید تصمیم دیگری برای اداکه زندگیتون بگیرید چون در مباحث خیانت فقط یک بحث مطرح نیست حتی مسائل پزشکی بهداشتی مطرح است که زن را درگیر می کند و باید توجه داشته باشد .امیدوارم متوجه منظور من شده باشید .این مساله متاسفانه در جامعه ما گسترش پیدا کرده که مسئولین باید دنیال راهکار باشند ولی در حد خودتون این اقدامات شاید مفید واقع شود امیدوارم ایشون پشیمان باشند و به زندگی برگردند و سالم زندگی کنند

      پاسخ
  7. alirood
    alirood گفته:

    سلام دو سال پیش مادرم گفت اگه کسی رو مد نظر داری برات برم خواستگاری بعد از فکر کردنم مادرم همون دختر مد نظرم رو پیشنهاد داد و منم گفتم هماهنگ کن این دختر رو چند باری خونه بابا بزرگش دیده بودم و اونم بهم نگاه میکرد و لبخند های ریزی میزد.مامانم زنگ زد خونشون و گفتن خبر میدیدم بعد از ۴ روز گفت دخترم قبول نکرد.دنیام خراب شد .دوباره پارسال به مامانم گفتم یه بار دیگه بگو این بار بابام به بابا بزرگه دحتر گفت واسه باشه قبول کنند ولی بازم جواب نه دادند.چند روز پیش دختره رو خونه بابا بزرگش دیدم اومد روبروم نشست و هر چند وقتی یه نگاهی بهم میکرد.من جز اوون دختر تا الان کسی به دلم ننشسته و به کسی دیگه ای نمیتونم فکر کنم.به نظرتون آیا صلاح هست دوباره اقدام کنم یا خودم برم جلو؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      اگر ایشون دو بار پاسخ رد به شما دادند مراجعه مجدد شاید به صلاح نباشد چون به هر حال احتمالا در فاصله این دوبار حتی اگر اشتباه هم تصمیم گرفته بودند حتما نظرشون تغییر می کرد ولی خب باز پاسخشون منفی بوده بهتره واقع بین باشید اینکه فردی به شما لبخندی بزند و یا نگاه متقابل دلیلی بر علاقه نیست چون اصولا برای فر د عاشق هر رفتاری حتی ناخواسته از طرف مقابل دال بر خواستن قلمداد می شود.درسته که ایشون به دل شما نشستن و علاقه پیدا کردید ولی خب به هر حال شما با فرد دیگری که رو به رو نبودید و فکر نکنید اگر فردی دیگری وارد زندگی شما شود علاقه ای پیدا نخواهید کرد .به هر حال همه مردان جذب ویزگی هایی می شوند که ممکنه به هر حال در هر فردی اون ویزگی ها وجود داشته باشد .بهتره برای اطمینان از پاسخ مجدد و شنیدن دلیل پاسخ منفی به فردی واسطه بفرمایید با خودشون صحبت کنند یعنی رسمی اقدام نکنید این مساله را برای رسیدن به اطمینان شما مطرح می کنم چون فراموش کردن ایشون سخت خواهد بود و احتمالا نفر یا نفرات بعدی را مدام مقایسه خواهید کرد اگر نتوانید این مساله را برای خودتون حل کنید
      امیدوارم موفق و خوشبخت باشید

      پاسخ
  8. مونا
    مونا گفته:

    سلام دختری ۲۲ ساله هستم که به مدت ۳ سال هست که با پسری ۲۵ ساله که رابطه غلطی بود و بعد ها فهمیدم دوست بودم و الان به مدت ۴ ماه میشه که تموم کردیم چون خیلی بی توجه بود و در ضمن خیلی هم مغرور و رفیق باز بود.اما الان هی تماس میگیره و میگه من پشیمونم و غلط کردن برگرد کارمو درست مردم باورم کن بهم یه فرصت دیگه بده همه چی عوض شده، در ضمن من تواین چند سال این برخورد رو ازش ندیده بودم، نمیدونم باید بهش فرصت بدم یا امکانش هست دوباره مثل قبل بشه؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام .اصولا در دوستی ها به رابطه اطمینانی نیست و افراد چون تعهد و مسئولیتی ندارند تقریبا خودشان هستند .پس بعید است که ایشان از رفتارها شون پشیمان شده باشند .و تا این حد تغییر کرده باسند منتهی ممکنه بعد از اتمام رابطه حس کردند مورد خوبی رو از دست دادند به خصوص وقتی روابط خاصی هم برقرار شده باشد و له همین خاطر ابراز پشیمانی کردند .خودتان می فرمایید رابطه غلطی بود شما به هر حال ۳ سال دوست بودید اگر قرار بود تغییری ایجاد شود تا کنون ایجاد شده بود.بهتره به فکر ایندتون و انتخاب فرد مناسبی برای زندگیتون باشید و با ادامه این دست دوستی ها و ارتباطات فرصت های پیش روی خودتون رو محدود نکنید .امیدوارم متوجه صحبت های بنده شده باشید و موفق و خوشبخت باشید

      پاسخ
  9. هیچکس
    هیچکس گفته:

    عرض سلام و خسته نباشید
    دختر ۱۹ ساله ای هستم که حدود ۵ماه پیش پسری که قبلا هم بازی دوران کودکیم بود به PV تلگرامم پیام داد که منو دوس داره و حدود یکی سالی هست که داره به من فکر میکنه اون آقا حدود ۲۵ سال سن دارن..
    به ایشون گفتم که اهل دوست شدن واینا نیستم و اگه قضیه براشون خیلی جدیه به مادرشون مطرح کنن و ایشون خیلی اصرار داشتن تا من باهاشون صحبت کنم یا حداقل من رو یه بار حضوری ملاقات کنن.از اون جایی که دختری نیستم که بخوام با پسرا قرار ملاقات بزارم یا اهل صحبت باشم تمام درخواست هاشون رو رد کردم و به ایشون گفتم که من اینجوری نیستم و منطقم حکم میکنه که این قضیه رو با مادر درمیون بزارن چون مادرهامون با هم دوستن و من باید مادرمو رو درجریان میزاشتم و همین کارو هم کردم
    و اون آقا هم برخلاف چیزی که فکر میکردم که مخالفت نشون بدن خیلی راحت گفتن که اگ به مامانتون بگین درواقع کار منو راحت کردین
    نظر مامانمم این بود که این آقا پسر شاید به من علاقه داشته باشن ولی زود گذره و قابل اطمینان برای ازدواج نیست….
    لازم به ذکر هست که بگم این آقا فعلا شرایط ازدواج ندارن و فقط خواستن با سلایق من آشنا بشن و به من بفهمونن که دوسم دارن تا اگه دل منم با ایشونه بقیه خواستگار هامو رد کنم..من خواستگار های زیادی داشتم که ۹۰ درصدشون تحصیل کرده بودن و با اینکه خودم دارم لیسانسمو میگیرم و هنوز اویلش ام ولی خواستگار های فوق لیسانس و دکتری و حتی چند لیسانسه داشتم.این آقا دیپلم دارن و شغل ثابتی ام ک هیچ…..ولی یه چیزی ایشون رو از بقیه متمایز میکنه اونم اینه که من به پاک و خوب بودن اون خواستگارا اطمینان ندارم ولی ایشون رو از زمان بچگی میشناسم هم خودشون و هم خانوادشون…
    حالا سوالم اینه که آیا امکان داره این آقا علاقشون زود گذر باشه؟من این احتمال رومیدم که همینطور باشه ولی ایشون با قطعیت کامل میگن شما مال منی و اینو بهتون ثابت میکنم البته خیلی وقته صحبتی باهاشون نداشتم و کلا بلاکشون کردم
    سوال دومم اینه من هنوز۱۹ سالمه و بهتره به بقیه ی خواستگارام فکر کنم یا به ایشون ام به عنوان یک گزینه برای ازدواج فکر کنم؟
    ممنون میشم اگه همه جوره بررسی کنین این مشکلمو
    ببخشید خیلی طولانی شد ولی احساس کردم لازمه بدونید خیلی چیزارو تا بهتر راهنماییم کنید

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      ممنون ا توضیحات مبسوط و کمک کننده شما .شما بهترین پیشنهاد رو به ایشون دادید اینکه با خانواده مطرح کنند و نمی شود قطعی گفت حس ایشون قابل اطمینان است یا خیر .ولی با توجه به شرایط خواستگارهای شما و شرایط ایشون شاید صبر کردن برای بهبود شرایط تحصیلی و شغلی عاقلانه نباشد البته باز به ملاک های شما بستگی دارد اینکه مایل باشد با فردی ازدواج کنید که از سلامت و اخلاق او مطمئن هستد و به دلیل اهمیت این ملاک حاضرید خودتون و خانوادتون از سایر ملاک ها بگذرید یا خیر ؟ازدواج تصمیمی است که درسته مشورت در ان بسیار کمک کننده است ولی در نهایت این خود فرد است که بهتر از هر کسی نسبت به خودش ملاک ها و ایده ال ها و اولیت ها شناخت دارد .و نمی تواند با خودش صادق نباشد .شما باید بدانید ازدواج الزاماتی دارد که خب شاید اکنون توجهی نکنید ولی در اینده تک تک این الزامات اهمیت پیدا می کنند .
      موفق باشید

      پاسخ
  10. wiovou
    wiovou گفته:

    سلام من یه آدم خیلی شوخ هستم و دائم با دوستان و آشنایان شوخی میکنم و تا حالا مشکل خاصی نبوده اتفاقا خوشحالم میشن.اما همین چند روز پیش داشتم با یه خانم همکار صحبت میکردم که ایشون هم رویحه شادی دارن.داشتیم در مورد خانواده هامون صحبت میکریدک که گفتن خانواده پرجمعیتی دارن.منم اومدم شوخی کنم گفتم چقدر خوب این همه بچه! پدرتون یه زن داره!!؟ منتظر بودم ایشونم بخندن ولی خیلی ناراحت شدن و گفتن شما به پدر من توهین کردین منم موندم چی بگم و کلا جواب تماس و پیام نمیدن.

    میخواستم بدونم ایشون زیادی حساست نشون داده یا من زیادی تند رفتن ؟کلا حرف بدی زدم؟
    خودم دقیقا نفهمیدم چی شد که اینطوری شد؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام
      بین شوخی و سایر مسائل و مضامین تفاوت است اینکه در خانواده شوخی ها با بازخورد مثبت رو به رو شده باید بدانید فضاها و افراد متفاوت هستند انجا خانواده شما هستند پذیرش بالاتر است ولی در محیط کار ان هم در صحبت با خانم ها باید احتیاز داشته باشید خب حرف شما درست نبوده و ربطی به حساسیت ایشون ندارد و نباید در فضاو ارتباط کاری این مساله مطرح م شد اگر دلخوری ایشون واقعا براتون اهمیت دارد خب عذرخواهی کنید و بگید منظوری نداشتید و اگر فعلا جواب شما رو نمی دهند اصرار نداشته باشید که کارتون رو توجیه کنید و اجازه بدید کمی زمان بگذره و از شدت هیجان منفی کاسته شود و بعد مساله رو مطرح کنید .کمی در رفتارها باید جانب احتیاط داشته باشید و زمان و مکان و فرد رو بشناسید بعد وارد شوخی شوید چون هر مساله ای در همه جا مورد پذیرش واقع نخواهد شد و خب مسائل اینچنینی را به وجود خواهد اورد .موفق باشید

      پاسخ
  11. Zahra
    Zahra گفته:

    سلام من ی مشکل بزرگ دارم
    نامزدم علاقه عجیبی ب پا داره
    کلا خوردن پا براش تحریک کنندس یادمه یبار ی عکس از خودم بهش دادم و اون گفت ب محض دیدن پاهام بشدت تحریک شده
    اون علاقه زیادی ب بوی عرق داره خوردن زیر بغلو دوس داره
    علاقه زیادی ب بدن پر مو داره
    من واقعا نمیدونم باهاش چیکار کنم این رفتار واقعا برام منزجر کننده هس نمیتونم تحمل کنم توروخدا کمک کنین

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      با سلام این علاقه به پا فوت فتیشم و یادگار پرستی جنسی است که نوعی اختلال است .و باید درمان شود .و قطعا در زندگی ایندتون هم مشکلاتی ایجاد خواهد موارد دیگری هم بیان کردید به همین ترتیب و اینکه برای شما منزجر کننده است چون عادی نیست .به سکس تراپ مراجعه کنید و در نهایت تصمیم درست رو بگیرید .ایشون باید بپذیرد تمایلات جنسی معقول و نورمالی ندارد که می تواند دلایل مختلفی هم داشته باشد .موفق باشید

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژ

      پاسخ
    • میرزابیگی
      میرزابیگی گفته:

      سلام سرکار خانم
      فارغ از اختلالات جنسی، تعداد آقایانی که به پاهای زنان توجه می کنند کم نیستند و این عضو درتحریک جنسی مردان نیز بی اثر نیست. هر چند برخی افراد دارای اختلال جنسی پارافیلیا و فتیش پا هستند و از نظر روانی نسبت به این عضو از بدن زنان واکنش جنسی هیجانی از خود بروز می دهند. در واقع این جور علاقه در سکسه که تقریبا شایعه. البته با مراجعه به دوستان سکس تراپ می تونین تا حدودی مشکل همسرتون رو حل کنین.

      پاسخ
  12. باران
    باران گفته:

    ساعت دو نیم شب بود. خواب بودیم . گوشی امیر زنگ خورد… تماس واتساپ بود..، رد تماس..، یه شماره ک ذخیره هم نبود. خیلی به هم ریختم اخه دو شب قبلش هم ساعت سه گوشیش زنگ خورد و رد تماس زد . کسی بود ک اسمش رو ذخیره کرده بود ” نمیدونم” . ازش پرسیدم کی بود؟ گفت علی بود رفیقم. گفتم چرا اسمش اینطوری ذخیره کردی گفت تازه ک این شماره رو گرفته بود چند روز اذیت میکرد نمیدونستم کیه بعدم دیگه درستش نکردم.

    وقتی دیشب دوباره زنگ خورد و گوشیش رو قایم کرد شک کردم. گوشیش رو ازش گرفتم و گفتم بده بزارمش زیر بالشت خودم ، دوستات دیوونه ن بد خوابت میکنن. البته معمولا این کار رو میکنم چون دوستاش قبلا این کارا میکردن ، نمیدونم شاید همون موقع هم پسر نبوده…

    انگار فهمید ک شک کردم. واسه اولین بار بغلم کرد و خوابید. میخواست ک اگر تکون خوردم بیدار بشه و نزاره برم تو گوشیش نگاه کنم.

    ولی من هر طور شده بود گوشی رو برداشتم… دو تا پیام پی ام بود و یه تماس، نوشته بود:

    نخیرام

    بیدارم

    مدل پیام دادنش نود و نه درصد مطمئنم کرد ک دختره. تا خود صبح بیدار موندم. حالم بد بود ، راستش حسابی خودمو باخته بودم. تا خود صبح خدا خدا میکردم ک اشتباه کرده باشم. بلاخره هوا روشن شد…

    ب همون شماره پیام دادم …

    سلام

    خوابی؟

    بعد چند دقیقه…

    -😶

    -بله

    بیداری شدی؟ ساعت خواب!

    – وقتی تا ۴ صبح بیدار باشی تا سه ساعت دیگه هم جزع ساعت خوابه

    بله شما درست میگی. چ خبر؟ کجایی؟

    – خونه داییمم.

    نمیتونی بیایی بیرون؟

    – نخیر! بتونمم نمیام.

    چرا؟ چی شده؟

    – قهرم باهات. تو دیشب اصلا امیر من نبودی ….

    هیچی نگفتم…. دیگه مطمئن شدم دختره. باز پیام دادم

    دلم برات تنگ شده خانومی . عکست رو میفرستی ببینمت یکم؟

    باورم نمیشد دو تا عکس ب فجیع ترین شکل ممکن… وااای خدا ینی اینقد با هم راحتن ک اینطوری عکس فرستاده واسش!؟ الان دیگه باید خیلی چیزا میفهمیدم . باید ب قول بچه های نتورک هنرمندانه سوال پرسیدن رو شروع میکردم .

    امیر از خواب بیدار شد. دید گوشیش دستمه و دارم تایپ میکنم . فورا فهمید چ خبره. الکی وایساد ب شوخی کردن منم ک اصلا حوصله ش ندارم. اخه میدونی؟ داشتم با دوست دخترش حرف میزدم… فقط ی نگاه بهش کردم و گفتم

    امیر برو کنار حوصله ت ندارم. تا میتونی الان برو از جلو چشمم دور باش.

    – چی شده؟ چرا؟

    عکس دختره رو باز کردم و گرفتم جلوش…

    – فاطمه بهت توضیح میدم. گوشیمو بده.

    گوشیت رو بدم!؟ دیگه توی خواب! توضیح هم نمیخوام ، بزار کمتر بدونم. هر چی کمتر بدونم کمتر اذیت میشم.

    – فاطمه اشتباه میکنی من ،… بزار توضیح بدم.

    پاشو فیلم نیا واسه من! بزار تنها باشم تا ببینم باید چیکار کنم.

    گوشیم زنگ خورد مامانم بود… گفت ک میخوان برن شیراز و علی و دوستش خونه تنها هستن. گفت بابا داره میاد دنبالتون بیایید پیش بچه ها تنها نباشن.

    ب امیر گفتم اماده بشه ک بریم. بابا اومد. ما رو رسوند و فورا رفتن شیراز. حالا خونه ی بابام جلو علی هیچی نمیتونم بگم. راستش حرفی هم واسه گفتن ندارم…

    بازم مشغول پیام دادن ب دختره ب جای امیر شدم و همه چی رو فهمیدم. اسم دختره نرجس بود و خونه شون جهرم. داشتم همینطوری پی ام میدادم ک یهو دیدم ی شماره که z1 ذخیره شده بود هم پی ام داد…

    – سلام عزیزم. ظهر بخیر..

    سلام. خوبی؟

    – اره گلم خوبم.

    ببخشید من دیشب گوشیم فلش کردم مخاطبام حذف شده میشه معرفی کنی؟

    -وا! امیر… منم زهرا

    کدوم زهرا؟ تو طایفه ما زهرا زیاده . دختر عمو شمایی؟

    – خخخخ نه دیوونه منم زهرا ۱۶ ساله فسا. تا دیشب عشقت بودما…

    وای زری ببخشید . خوبی تو؟

    اصلا نمیفهمم داره چی میشه. سرم گیج میره . ینی الان باید با دو نفر حرف بزنم؟ ینی امیر با دو تا دختر رابطه داره؟ تو همین فکرا بودم ک ی شماره دیگه هم پیام داد…. همون ک اسمش نمیدونم ذخیره شده بود..،

    -سلام امیرم. چ جمعه ی خوبی بود تا الان خواب بودم. اوووف کاش الان اینجا بودی تنها خوابیدم.

    دهنم باز موند! عجب….، این دیگه کیه!؟ این یکی رو دیگه نتونستم درست حرف بزنم باهاش. فقط زود نوشتم

    کثافت ج ن د ه دست از سر شوهر من بردار تا نکشیدمت دادگاه.

    هیچ جوابی نداد. دلم میخواست امیر رو خفه کنم. صداش زدم رفتیم داخل اتاق مامانم اینا.

    فورا بغلم کرد … ببخشید من خر بودم اشتباه کردم . قدر تو رو ندونستم. بزار توضیح بدم.

    امیر من توضیح نمیخوام الانم نه باهات قهرم نه تهدیدت کردم… فقط ی سوال. تا حالا چیزی کم گذاشتم برات؟ تو رو ب قران راست بگو. ی امروز رو دیگه بزار بدون دروغ و پنهون کاری بگذرونیم.

    نه بخدا. هیچی. من فقط واسه حوصله م سر نره به این دختره پیام میدادم بعضی وقتا. میخواستم دستش بندازم واسه خنده،

    امیر زهرا رو میخواستی دست بندازی یا نرجس یا مخاطبت ک نمیدونم سیو شده؟ هنوزم داری دروغ میگی.

    هیچی نگفت… مونده بود اونا رو دیگه چجوری فهمیدم.

    اونقد راحتین با هم ک واسه ت عکس س ک س ی میفرستن. یا میگن الان تنها خوابیدم زیر پتو بیا بغلم … امیر اگه با یه نفر بودی میگفتم واسه ت ی جایی کم گذاشتم رفتی با بقیه. ولی الان… وقتی با چند نفر باشی دیگه اسمش جبران کمبود نیس. هرزگیه.

    هیچی نمیگه. کاش حداقل ی حرفی میزد. من کلا داشتم خیلی ریلکس و اروم باهاش حرف میزدم. حتی ی ذره لحنم تند نبود. ولی امیر فقط ساکت نشسته کنارم و هیچی نمیگه.

    تا شب با نرجس و زهرا حرف زدم. فردا صبح دارم میرم جهرم با نرجس قرار دارم. عصر هم همین فسا با زهرا ….

    پروفایل واتساپم رو ی عکس گذاشتم ک راجع ب خیانت بود. استاتوس هم نوشتم بهش بگید دلم مسخره ش نبود !

    شب بود ، بابام اینا اومدن و ما هم اومدیم خونه. فعلا نمیخوام ب روی امیر بیارم زیاد. فقط میخوام یکم بگذره ارومتر بشم بعدا حرف بزنیم.

    یهو سحر خواهر امیر اس داد رو گوشی امیر…

    سلام. برو جلو زن خرابت بگیر . معلوم نیس با کی دوس بوده ک بهش خیانت کرده اومده براش پروفایل و استاتوس گذاشته.

    انگار ی انبار باروت بودم ک کبریت کشیدن زیرش… حالم بد شد. امیر فورا قرصای لعنتیمو اورد. نمیزاره بمیرم راحت شم. گوشیش رو برداشت دید خواهرش اینطوری نوشته. بهش پیام داد

    – به هیچکی ربطی نداره. زندگی خودمونه.

    باز سحر پیام داد

    چرا هیچی نمیگی بهش؟ میخوای گوه بزنی تو زندگیت. دوست دخترت خو نیس ، زنت هس ، ی عمر میخوای با ایطو زنی زندگی کنی که با کسی هست؟ زشته برات. از چی میترسی؟ جلوش بگیر تا بدتر نشده

    دیگه نتونستم گوشی رو ب زور از امیر گرفتم . زنگ زدم ب سحر. الو سحر چرا حرف الکی میزنی؟ من با کسی هستم یا داداشت؟ همین امروز سه تا دوست دختراش رو شده. حالا من باید جلو شوهرم بگیرم یا اون جلو زنش؟

    – اول ک حرف دهنت بفهم کاکای من مال این چیزا نیس. بعدم تو معلوم نیس کی بهت خیانت کرده.

    گوشی رو قطع کردم. چند تا اسکرین شات از پیامای دوست دخترای برادرش رو فرستادم براش. زیرشم نوشتم

    اینا مال منه ؟ لعنت به همه تون!

    وقتی دید قضیه جدیه فورا گفت تقصیر تو هس. چیکار کردی ک کاکام مجبور شده بره با بقیه؟

    گفتم اگه من کم کاری کرده بودم الان امیر با یه نفر بود نه سه نفر. این از هرزگی و هوسه نه جبران کمبود. بعدم چطور تا وقتی فکر میکردی من خیانت کردم امیر مقصر نبود ولی حالا ک اون خیانت کرده من مقصرم؟

    خیلی حرفا زده شد. الان از همسرم شدیدا متنفرم . اما هیچ راهی هم ندارم . جایی ندارم ک بخوام طلاق بگیرم . تنها موندم و نمیدونم چکار کنم.
    لطفا راهنماییم کنید

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      در این مورد سریعا” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
  13. man
    man گفته:

    سلام و عرض ادب
    احتراما چند سوال بعد از ازدواج در ذهن من سنگینی میکند که اگر حضرتعالی در مورد آنها مرا راهنمایی کنید بسیار بسیار سپاس گزار خواهم بود
    بنده پسری ۲۸ ساله هستم که با زنی ۲۵ ساله مطلقه به تازگی ازدواج نموده ام.
    حاصل زندگی قبلی همسر بنده یک پسر ۷ ساله است که حضانت او با پدرش است و فقط دو هفته یکبار فرزند را به خانه پدری همسرم منتقل میکنند تا با مادرش دیدار داشته باشد
    در ضمن دلیل طلاق نیز اعتیاد به شیشه شوهر بوده است و فرزند هم اکنون نزد خانواده پدرش زندگی میکند و از لحاظ فرهنگی در سطح بالایی است
    حال سوال بنده این است که
    ۱ آیا بهتر است هنگامی که مادر به دیدار فرزندش میرود من نیز او را همراهی کنم یا خیر…اگر جواب منفی است آیا بهتر است که هیچوقت با بچه روبه رو نشوم؟
    ۲ به نظر حضرتعالی بهتر است که اجازه دیدار مادر با فرزندش را به او بدهم یا همسرم را از این کار منع کنم؟
    ۳ به نظر حضرتعالی چند درصد امکان دارد که بچه در آینده وقتی که بزرگتر شد برای زندگی من و مادرش ایجاد دردسر کند؟

    پاسخ
  14. دلارام
    دلارام گفته:

    ممنونم ازپاسخگوییتون یسوال دیگه هم داشتم میخواستم بدونم من هیچ حسی بهشون ندارم این مشکلی ایجادنمیکنه؟

    پاسخ
  15. دلارام
    دلارام گفته:

    سلام وخسته نباشید.من ی دختر۲۳ ساله ام ک توخونوادمون برای من خواستگاری میومدن میگفتن اول دختربزرگ خونواده بعد کوچیک راستش منم زیااد بطور جدی ب ازدواج فکرنکردم .الانم ی خواستگار دارم ک خلیم سمجن بیش از۵ دفه اومدن ولی چون من امادگی نداشتم گفتم ن اخه حس میکنم الان نمیتونم پسره خیلی خوبیه خونه ماشین کار همچی داره هیچ مشکلیم ندارن …میشه راهنماییم کنین؟

    پاسخ
    • مشاور
      مشاور گفته:

      خب دوست عزیز وقتی چنین احساسی رو در خودتون نمیبینید بهتره با خانواده هم صحبت کنید و مدتی رو صبر کنید
      ولی اگر احساس میکنید میشه در این مورد فکر کرد اول مشاوره کنید و بعد در موردش با خانواده صحبت کنید میتونه کیس خوبی برای همراهی مشترک شما باشه

      پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *