مشاوره ازدواج تبریز
کشور عزیزمان ایران باجمعیتی جوان و با فرهنگی غنی و آداب ورسومی پربار شناخته شده است. یکی ازاین آداب و آیین هایی که ازاهمیت خاصی برخوردار است ازدواج میباشد. همانطور که گفتیم ایران دارای جمعیت جوان بسیاری میباشد و به همین دلیل ازدواج در کشور عزیزمان از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا ازدواج علاوه بر مزیتهای فردی که دارد، می تواند عامل پیشرفت و سلامت جامعه بوده ویک کشور را در مسیر درست خود قرار دهد.
به همین دلیل کانون مشاوران ایران بادرک این موضوع اقدام به برپایی مراکزی نموده است تابا راهنمایی جوانان، آنان را برای یک ازدواج موفق کمک نمایند. از این رو با معرفی مرکز مشاوره ازدواج تبریز به جوانان تبریزی این نوید را می دهیم که می توانند با مراجعه به این مرکز مشکلات و معضلات خود را با مشاوره تبریز در میان گذاشته و ازتجربیات بهترین مشاوران تبریز استفاده نمایند. مشاوره ازدواج درتبریز با هدف ارتقا سطح اطلاعات جوانان در زمینه مشکلات و معضلات پیش رو درازدواج می کوشد تا روند رو به رشد ازدواج های موفق را افزایش دهد. مشاوره تبریز به صورت مداوم در اختیار شما مردم تبریز خواهد بود.
مقاله های بیشتر در رابطه با این موضوع را در سایت مشاوره قبل ازدواج ببینید
منبع:فارس پاتوق
سلام.من مشکلاتی رو در انتخاب همسر دارم یکی در مورد شهرستانی و با فرهنگ متفاوت و مخالفت خانواده موارد دیگر پیشنهاد یه دختر به من و از این دست .راستش من دختر های خوبی در فامیل سراغ دارم که به آنها احساس خاصی ندارم و نمی دانم اگر یکی از آنها را انتخاب کنم علاقه ایجاد میشه یا نه؟ اصلا باید چطور عمل کنم صبر کنم تا عاشق شوم و با شرایط مناسبش یا ….خواهش میکنم کمکم کنید.
با سلام .دوست عزیز ازدواج به همان اندازه که باید با برنامه ریزی باشد گاها بدون برنامه و پیش بینی اتفاق می افتد قطعا همه ازدواج از عاشق شدن شروع نشده است .به هر حال هر فردی براب خود ملاک و معیارهایی دارد که حائز اهمیت است .شما باید اولویت ها را در نظر بگیرید .و خب قادتا علاوه بر این خودتون باید امادگی برای شروع یک زندگی و پذیرش مسئولیت زندگی را باید داشته باشید .خانواده ها هم معمولا برای فرزندان شروطی دارند و ایده ال هایی در نظر می گیرنددان چه مهم است خواست هر دو باید معقول و واقع بینانه باشد و هر فردی را فکر کردید مناسب است خوب با چند جلسه صحبت می توانید ارزیابی کنید و بدانید که عشقی که پشتوانه منطق داشته باشد بهتر است .موفق باشید و خوشبخت
سلام و عرض ادب…. من یه مشکل بزرگ دارم …اینکه نمیتونم همسر آیندمو انتخاب کنم… تو مرحله آشنایی با اینکه ازطرف خوشم نیومده ولی باز بهش فرصت دادم که خودشو ثابت کنه ولی ثابت شدن از نظر اخلاق و شخصیت برام ولی من نتونستم باز خودمو قانع کنم که بریم زیر یه سقف…حتی شده طرف دست بردار نبوده منم بخاطر دلش اینکه علاقه مند شده خودمو مسئول دونستم و ادامه دادم آشنایی رو ولی باز ته دلم راضی نبودم… فکر میکنم منطقم خیلی خیلی زیاد ارجهیت داره بر احساسم…حتی اگه یکم علاقه پیدا کنم باز برا خودم دلیل میارم که نمیشه…من واقعا نمیدونم چی میخوام کمکم کنید…
با سلام .دوست عزیز بهتره حضوری مراجعه داشته باشید مخصوصا اکنون که می فرمایید نمی توانید درست تصمیم بگیرید .و خودتون رو قانع کنید البته نکته ای که اشاره کردید درست است و ممکنه شما لسیار فرد منطقی و نکته سنجی باشید و شاید به خاطر این اخلاف از جانب خانواده تقویت هم شده باشید یعنی شما را له خاطر این اخلاق تحسین هم کردند .ولی در زندگی مشنرک عازفه به خر ج دادن و احساسی بودن مخصوصا از جانب زن بسیار مهم است که باید توجه داشته باشید.در هر حال شاید این ها احتمالاتی بیش نباشد و مسائل مهم تری هم کجود داشته باشد که باید پیگیری شود امیدوارم سریع تر اقدام کنید شناختتون ار خودتون و ملاک هاتون افرایش پیدا کنه و بدونید دقیقا چه چیزی مد نظر دارید .تا بتوانید ازدواج موفقی داشته باشید و فرصت ها را از دست ندهید .خوشبخت باشید
سلام من ۲۲ سالمه و حدود دو ماه پیش با پسری آشنا شدم که تو این مدت خیلی به هم علاقمند شدیم و اون از من درخواست ازدواج کرد ولی یک سری تفاوت های فرهنگی از لحاظ سبک زندگی خانوادگی و … با هم داریم برای همین دنبال یه مشاور ازدواج خوب تو تبریز میگردم خودم چند تایی میشناسم ولی نمیدونم پیش کدوم برم …لطفا راهنمایی کنید.مشاوری میخام که واقعا بتونه کمکم کنه.ممنون
با سلام .می توانید در این مورد از مراکز مشاوره و افرادی که قبلا استفده کردند سوال کنید تا ببینید چه فردی مناسب تر است و مهارت بیشتری در این زمینه دارد.در هر حال اساتید روانشناسی دانشگاه تبریز هم مناسب هستند .موفق باشید
سلام من دو سالی هست به یه دختر اشنا شدم تحصیلاتش لیسانس هست تو این دوسال رابطه داشتیم خیلی احساساتی وخیلی عصبی هستش من خیلی بهش دل بستم ماهی یه بار هم باهم دعوا میکنیم بعداً دو سه روز دیگه اشتی میکنیم خیلی هم دوسش دارم نمیدونم به خاطر تنهایی خودمه یا به خاطر رابطه که داشتیم هیتش. به خاطر ان رابطعه هم ازاب وجدان دارم البته دخول هم داشتیم پردش که حلقوی بوده اسیب ندیده رفتیم پیش ماما هم گفت چیزی نشده. الان چیکار کنم ادامه بدم یا برم جلو برای خواستگاری
با سلام .وقتی رابطه جنسی شکل گرفته بحث عذاب وجدان نیست بلکه مسئولیت پذیری است به هر حال شما وارد حریم شخصی فردی شدید .اگر فکر می کنید اخلاق این فرد رو نمی توانید قبول کنید مثلا خیلی عصبی هستند و مدام بحث دارید این مساله جدی است چون ممکنه همین الگو فردا در زندگی تکرار شود و انجا برای هر دو نفر حالت فرسایشی داشته باشد .به هر حال امیدوارم تصمیم به خواستگاری باشد تا جلو رفتن بیشتر ایجاد شرایط عاطفی مخصوصا بعد از رابطه و کاهش قدرت تصمیم گیری بهتره فضا رسمی شود تا عاقلانه با کمک مشاور پیش از ازدواج راجب انتظارت و رفتارها و شخصیت صحبت و فکر شود تا اگر خدای ناکرده احساس شد مناسب هم نیستید هیچ کدام از دو طرف اسیب جدی نبینید و یا لااقل شدت اسیب کمتر شود چون قابل درک است که مخصوصا برای خانم شرایط عاطفی سختی با فرض اینکه مناسب هم نباشید پیش خواهد امد در هر حال امیدوارم موفق باشید .
سلام من نمیتونم تصمیم بگیرم که دوست دارم همسر آینده شبیه به من باشه.یا خصوصیاتی داشته باشه.که من اونا رو ندارم، از لحاظ اخلاقی و شخصیتی و زمینه های علاقه و استعداد بیشتر منظورم هست.آیا زندگی زوجینی که شخصیتشان مشابه هم است پایدارتر و آرام تره یا اگر شخصت مکمل باشه؟
زن و مرد مکمل هم در زندگی هستند یعنی جذب افرادی میشن که خصوصیات خاص خودشونو داشته باشند نه اینکه کاملا شبیه هم باشند
ولی این تناسب نسبیه و شما نمیتونید دو نفرو پیدا کنید که کاملا در اخلاق و رفتار شبیه باشند … هر آنچه هست درک تفاوتهای متقابله که به اصطلاح به آن تفاهم گفته میشود
مهمترین شاخص های انتخاب همسر :
در مورد همه ، نمی توان الگو و فاکتور یکسان در نظر گرفت.افراد با توجه به نظرات و نسخه شخصی خود انتخاب می کنند اما آنچه که به عنوان خروجی جامعه است نشان می دهد اولین نکته مهم در انتخاب ، طبقاتی است که افراد در آن قرار دارند.
دومین عامل مهم در انتخاب ، قومیت هاست.به این معنا که تعارضات در ازدواج های هم قوم کاهش می یابد و بهتر می توانند به سمت همسانی حرکت کنند.
سومین عامل باورها و اعتقادات دینی افراد است.آنجایی که افراد درصد همسانی و تعادل کمتری در مذهب دارند تعارضات بیشتری بروز می کند.
چهارمین عامل ، سن زن و شوهر است.شاید در ابتدا توافق صورت بگیرد اما در دراز مدت فاصله سنی رعایت نشود می تواند سبب ایجاداختلاف شود.البته تحصیلات نیز می تواند نقش داشته باشد اما از شاخص های اجتماعی محسوب می شود و سبب ارتقای تعامل فرد با دنیای پیرامون است و نمی تواند عامل تعارض باشد.
زمانی که بحث انتخاب پیش می آید باید دید مطالبات ما چیست.انسان ها افرادی را انتخاب می کنند که نیازهایشان را تامین کنند.به عنوان مثال یک انسان خیلی عصبی است و به دنبال فردی است که صبور باشد و دامنه تحمل بالاتری داشته باشد.
در برخی موارد افراد ضعف هایی دارند که به دنبال شخصی هستند که این ضعف ها را هم پوشانی کند.بنابراین شناخت بسیار اهمیت دارد.
متغیر اصلی مکمل بودن تضاد است و باید به دنبال کسی باشیم که آن تضاد را دارا باشد.
این تضاد نباید منفی باشد.به عنوان مثال برخی از افراد سلطه جو هستند و همیشه حس غالب بودن را دارند .این افراد باید به دنبال شخصی باشند که مهارت لازم داشته باشد که بدون توهین به شخصیت چیرگی را داشته باشد.
در نهاد خانواده زن نقش عاطفی دارد و در حال حاضر با اشتغال زنان قدری این حالت بهم ریخته است چون زنها با کارکردن وقت کمتری برای خانه دارند.بنابراین فردی که زن شاغل را برای همسری برمی گزیند باید این موارد را در نظر بگیرد.
تمام تحقیقاتی که بر روی انسان ها صورت گرفته بیانگر این مطلب است که هر چقدر انسان ها شبیه تر باشند کمتر دچار چالش میشوند و مسیر رضایت سریعتر به وجود می آید.و افرادی که مکمل هم هستند به دنبال چالش و ارتقا هستند.
برخی زندگی بدون دغدغه و دردسر می خواهند و همسری که این آرامش را ایجاد کند.در این حالت اگر شبیه به هم باشند تعارضات به حداقل می رسد.
اما گروهی از انسان ها که ماجراجو هستند و چالش طلب هستند و خواهان این هستند که سربه سر همسر خود بگذارند و خلاقیت در زندگی خود را بالا ببرند.این دسته از انسان ها اگر با افراد شبیه خود ازدواج کنند زندگی خسته کننده ای خواهند داشت.
شاید دلیل خانه گریزی ها در زندگی مشترک همین اختلافات است.یعنی یک فرد ماجراجو با یک فردی که از چالش به دور است ازدواج می کند.
زن و شوهر برای مکمل بودن چه شاخص هایی باید داشته باشند و چگونه رفتار کنند که تضاد میان آنها سبب تکامل شود؟
مکمل بودن پیش نیازهایی دارد.یکی از این موارد خلاقیت است یعنی توانایی نگاه به زندگی از زوایای مختلف را داشته باشند.
از سوی دیگر باید انعطاف پذیر باشند و زمانی که در معرض نقد و ارزیابی قرار می گیریم باید بتوانیم جلوه های متعدد آن را با یک ظرفیت بالا در نظر بگیریم.
هوشیاری و آگاهی بسیار اهمیت دارد تا ما فضای زندگی را کلیشه ای تجسم نکنیم.
ظرفیت پذیرش و تحمل و سازگاری در فضای مکمل بودن بسیار نیاز است
با سلام
این یک قانون نیست گاهی افرادی که مشابه هستند زندگی بهتری دارند درک متقابل بیشتر است درک بهتری از شرایط هم دارند و گاهی مکمل بودن و این کاملا به افراد بستگی دارد بهتره شما خودتون مراجعه داشته باشید حضوری تا متوجه شوید که واقعا چی می خواید چه ملاک هایی رو تمایل دارید طرف مقابل داشته باشد بعضی ملاک ها واقع بین هستند .بعضی ملاک ها کمال گرایانه هستند که هیچ وقت براورده نمی شود .باید تفاوت این دو رادر نظر داشته باشید .دقت کنید که افراد گاهی اونقدر ایده ال نگری دارند که مورد های بسیار مناسب رو نمی بینند و همین باعث از دست رفتن فرصت ها می شود.امیدوارم خوشبخت باشید
با سلام و خسته نباشید.
من ۲۴ سالمه تازگیها با دختری آشنا شدم که از لحاظ احساسی خیلی بهش وابسته شدم و به شدت علاقه دارم بهش همچنین ویژگی همسر آیندمو داره.اما متوجه شدم که قبلا با پسری به مدت ۲ سال رفیق بوده و رابطه هم داشت نمیدونم چطور این موضوع رو از ذهنم خارج کنم اطفا یک راهنمایی کامل کنین ممنون.
با سلام
اگر شما فکر می کنید این ارتباط فقط دوستی ساده نبوده و ممکنه رابطه جنسی بوده باشد و این شما را ازاز می دهد اصلا این ارتباط را ادامه ندهید چون اگر بیشتر وابسته شوید و حتی مساله ازدواج در بین باشد شما نمی توانید منطقی تصمیم بگیرید و شاید شرایط را در نظر نگیرید و پاسخ مثبت بدهید و بعد مدام ذهنتان در گیر ارتباطات ایشون باشد و حتی اگر هیچ مساله ای هم وجود نداشته باشد باز برای شما علامت سوال است و ممکنه این تردید در زندگی مشکل ساز شود و عدم اعتماد منجر به دلسردی شما شود .اگر می توانید این مساله رو هضم کنید و اطمینان دارید که بعدا در زندگی یاداوری نمیشه خب ادامه دادن مشکلی نداره و ممکنه این خانم ا ز رفتار قبلش پشیمان باشد ولی اینکه بخواهید مدام درگیری ذهنی داشته باشید خوشبختی هر دو نفر تحت شعاع قرار می گیرد .امیدوارم این مساله رو درک کنید و تصمیم درستی بگیرید .
با سلام
اینکه شما هنوز رابطه قبلی رو حل نکردید اشتباه است چون همون فرد اکنون در ذهن شماست و باعث مقایسه می شود و خب قطعا شما نمی توانید در موارد جدی به نتیجه برسید چون مدام در هر حال مقایسه این نفر با نفر قبلی هستید و چون در دوستی رابطه عاطفی غلبه دارد خیلی از جوانب نادیده گرفته می شود ولی اون حس علاقه برقرار می ماند و اجازه داشتن رابطه عاطفی با فرد جدید را نمی دهد و این خود اغاز مشکلات است به فرض اینکه شما فرد جدیدی را هم بپذیرید همین مساله باعث مشکل در روابط خواهد شد بهتره حتما مساله را با روانشناس مطرح کنید و تلاش کنید به جا فراموشی حل شود .در مورد اینکه چند سانت از شما کوتاه ترند باد بدونید قد ملاک خوشبختی نیست و مهم اخلاق و طرز فکر مشترک است چون ظاهر بعد از مدتی عادی می ود ولی با فردی که مشکل اخلاق داشته باشند و یا رفتارهایی که شما نمی پسندید زندگی دشوار خواهد شد مخصوصا برای خانم ها که داشتن روابط عاطفی بسیار اهمیت دارد .
موفق باشید
سلام من چند وقته پیش با یکی از دخترای فامیلمون وارد ارتباط پیامکی شدیم تا اینکه بهم گفت عاشقمه و منم گفتم منم عاشقتم.به نحوی قرار ازدواج برای آینده گذاشتیم و خب خانواده ها هم هیچی نمیدونن.حالا مثل اینکه این ارتباط داره لو میره و من میترسم.با توجه به ارتباطات نزدیک فامیل ما آبرومون بره و کل فامیل از هم بپاشه.البته الان همون ارتباط پیامکی هم نداریم ولی تهمن های خیلی زشتی داره.بهمون زده میشه .به نظر شما باید چیکار کنیم.اگر خانواده ها بفهمن چیکار کنیم؟
با سلام
اگر فامیل هستید و هر دو تمایل به ازدواج دارید خب شما با خانواده مطرح کنید و دیگر حتی پیامکی هم تا رسمی شدن خواستگاری اقدامی نکنید .به هر حال خانواده ها باید در جریان باشند و فکر نمی کنم جرمی را مرتکب شده باشید البته که بسته به فرهنگ و شرایط خانوادگی مسائل متفاوت است ولی در هر حال برای شناخت از علاقه هم خودتون اقدامی کردید و از این به بعد به خانواده ها بسپارید که اگر پذیرشی از جانب خانواده ها نبود زودتر این ارتباط قطع شود هر چند شرایط سختی خواهد بود ولی از وابستگی عاطفی بیشتر و درگیری ذهنی جلوگیری خواهد شد .در هر حال باید خودتون فضار و مدیریت کنید به عنوان پسر شما باید مطرح و جدی اقدام کنید .امیدوارم خوشبخت باشید
سلام من تازه ازدواج کردم تقریبا ۸ ماه الان متوجه شوم که خانومم قبل من با یه نفر دوست بوده
من هیچ وقت به خودم همچین اجازه ای ندادم الان نمیدونم چیکار کنم
با سلام
حس سردرگمی شما به عنوان مرد کاملا قابل درک است .ولی در این مدت ۸ ماه از ایشون چیزی دید رفتاری بود که زده شوید و ایا علاقه ای وجود ندارد اگر پاسخ این سوالات منفی است گذشته ها را شخم نزنید اجازه ندهید اشتباه فرد را یاداوری کنید .اگر ذهنتون درگیره بپرسید از خود ایشون ولی نه بالحنی که ازارنده باشد تا براتون توضیح دهند فقط در صورتی که فکر می کنید از ذهنتون پاک نخواهد شد و در روابط شما با ایشون تاثیر منفی خواهد گذاشت .و بدونید همه ما ممکنه دچار خطاهایی شویم که ممکنه بعدا خداوند فرصت جبران رو به هر طریقی بدهد بهتره شما کمی گذشت داشته باشید و زندگیتون رو خراب نکنید مگر اینکه اون رفتار اکنون هم ادامه داشته باشد و فرد از رفتار خودش ابراز ناراحتی نداشته باشد .انگاه مساله متفاوت می شود .موفق باشید .
نمیدونم چیکار کنم آخه تکست هاشو نگه داشته وگرنه من از کجا متوجه میشدم این عادتشه که وقایع مهم رو برا خودش توی دفترچه یاداشت گوشیش نگه میدارد از دیروز که به این مطلب پی بردم نمیدونم چیکار کنم کلافم باهاش میرم بیرون وقتی با هم حرف میزنیم یه هو بغضم میگیره آخه ادعای خودش و خانوادش این بوده و هست که دخترمون رو مثل یه پرنده کوچیک زیر پرامون میگرفتیم میبردیم و میآوردیم این دختر با هیچ مردی جز باباش حرف نزده و یا حتی یه بار به خاطر حرف زدن با همکارم که یه زن چهل و هشت سالست نه حرف اونجوری هاا به خدا فقط کاری که آخر سر هم خودشونم متوجه شدن که اشتباه کردن یه بلوایی درست کردن که نگو.
میترسم بعدا این حس خیلی ترسناک بشه برام
با سلام
اگر این فرد هنوز فراموش نکرده و براساس شناختی که پیدا کردید ممکنه بعدا هم چنین رفتاری تکرار شود و خودشون در قبال رفتار شما بازخورد نامناسبی داشتند توصیه می کنم به روانشناس مراجعه کنید .تا اگر واقعا این رفتار ایشون باعث دوری مشا می شود و ذهنتون رو درگیر کرده و فکر می کنید از ذهنتون خارج نخواهد شد و مدام ممکنه نسبت به ایشون دچار سو ظن شوید باید تصمیم دیگری گرفت .در هر صورت برای تصمیم درست و تا جایی که امکان دارد حفظ زندگی بهتر ه مراجعه کنید .موفق باشید
سلام.خسته نباشید.من دختر۲۰ ساله هستم که تقریبا یسالو نیمی هست با یه پسر۲۵ ساله آشنا شدم و تقریبا خانواده ها یعنی مادرها در جریان هستن.و من با ایشون درست زمانی که تو زندگیم مشکلات زیادی بود و خواستگاری داشتم که تهدیدم میکردو فلان آشنا شدم و بر خلاف تصورم ایشون تو اون مراحل زندگیم بجای اینکه میتونستن ازم سو استفاده کنن خیلی کمکم کردن و گفتن باید مشکلاتمو قبل هرکسی به خانوادم بگم و واقعا قبل هرچیز بعنوان یک دوست اجتماعی کمکم کرد.و اینم بگم که ما توی جامعه مجازی آشنا شدیم.و بعدها ایشون به من گفتن که بهم علاقه دارن و من چون این علاقه رو نسبت به ایشو نداشتم خیلی رک گفتم و ایشو ن گفتن که تا وقتی که شما احساسی ندارین من اجبار نمیکنم. تااینکه بعد ها من به ایشون واقعا علاقه زیادی پیدا کردم و مشکلاتی که من تو زندگیم داشتم و مراحل سختی رو میگذروندم گذشت و تو این مدت ایشون کمک کردن.و ما بعد ها هم دیگرو ازنزدیک دیدیم و جریان رو به مادرها گفتیم.و اینم بگم که این آقا پسر مامان باباش طلاق گرفتن و از اون موقع روپاهای خودش وایساده و نتونسته به دانشگاهش ادامه بده و من هم علاقه دارم به تحصیلاتم ادامه بدم و ایشون هم میگن مشکلی نداره و واقعا خیلی پی گیر این هستن که من به درسام برسم.و از اخلاقای خوبش اینکه تا به حال بخاطر هوس های مردانش اصلا ازم چیزای بدی نخواسته و رابطمون سالم بوده و هس وما بخاطر جور نبودن موقعیتش نمیتونیم ازدواج کنیم فعلا و ما واقعا برا هم رسیدن داریم تلاش میکنیم.و ۲تا کارانجام میده تا بتونه یه پس اندازی جورکنه و بیاد جلو. مشکلی که الان من دارم اینکه ینفر خواستگاردارم که موقعیتش تحصیلاتش خوبه و خانوادم باهاشون آشناهستن و میگن باهاش ازدواج کنی خوشبختی.بنظرتون من الان باید چکار بکنم؟من باید به اونی که سخت ترین شرایط پیشم بوده و به هم علاقه دارم جواب مثبت بدم یا اونیکه خانوادم صلاح میدونن؟و اینکه ما برا مشاور قبل ازدواج درتبریز کجاباید مراجعه کنیم؟
ازدواج به خاطر دلسوزی از بدترین انواع ازدواجه … رابطه و کمک ایشون هیچ ربطی به یک عمر زندگی مشترک نداره … پس خواهشا با چنین تصوراتی خودتونو گمراه نکنید و با مشورت کردن انتخاب مناسبی انجام بدید … و خانواده بهترین حمایت کننده برای شما خواهد بود
نه منظورم این نبود که از روی دلسوزی میخوام باهاش ازدواج کنم. بلکه بخاطر دوستداشتنی هس که نسبت بهشون دارم. ومن علاقه ای به اون موردی که خانوادم پیشنهادمیکنن ندارم.و منظورم این بودکه توی ازدواج دوستداشتن و علاقه اولویت اول باید باشه یا جنبه های مالی و تحصیلی؟
با سلام
در ازدواج همه این مسائل مهم است منتهی اگر منطقی براساس جوانب و شرایط تصمیم بگیرید علاقه هم شکل می گیرد ولی اگر صرف علاقه و احساس پیش بروید ممکنه بعدا کمبود در سایر جنبه ها خودش رو نشون بده و مشلاتی رو ایجاد کند.شما خودتون بهتره ملاک ها و اولویت ها رو بررسی دوباره ای کنید و براساس اونها تصمیم بگیرید اگر قرار باشد با این فرد ازدواج نید بعدا به خاطر شرایط مالی و تحصیلی از اون عشق اولیه کم شود و مشلاتی در زندگی پیش بیاید هر دو ناراضی خواهید بود و یک طرفه نخواهد بود .ما باید وقتی انتخابی داریم از ابتدا تا انتها مسئولیت انتخاب را بپذیریم و اگر فکر می کنیم این انتخاب ممکنه بعدا مشلاتی رو ایجاد کند خب قبل از تصمیم نهایی باید ان رابطه تمام شود.بهتره کمی در ملاک ها دقت کنید و تصمیم گیرنده نهایی خود شما هستید
موفق باشید
با سلام
دوست عزیز درسته این فرد به شما علاقه مثبت و سالمی داشته و در شرایط سخت کنار شما بوده است ولی به هر حال هنوز با هم وارد زندگی نشدید که بدونید ایا در زندگی هم همین طور هستند خیلی از افراد خیلی از علایق و مسائل رو در زندگی نشون می دهند در صورتی مه قبلا طور دیگری بودند ضمن اینکه مشخص نیست ایشون تا چه مدت دیگر بتواند شرایط ایده ال شما رو پیدا کنه و بتونه در کنار شما باشه و خواسته ها و انتظارات رو براورده کند اگر فکر می کنید نسبت به ایشون اونقدر به شناخت رسیدید که می تونند خوشبختتون کنند و می تونید شرایط سختی که قطعا در زندگی اینده خواهید داشت با توجه به فرزند طلاق بودن نداشتن حمایت خانوادگی و شرایط مالی خب برای ایشون صبر کنید و اجازه بدید شرایط ه ایده ال شد مراحل دیگر صورت پذیرد .ولی چنانچه فکر می کنید نمی تونید این شرایط رو تحمل کنید و دارید عاطفی تصمیم می گیرید بهتره به خواستگاری که موقعیت بهتر دارد و خانواده آشنایی دارند فکر کنید و با ایشون برای شناخت بیشتر چند جلسه ای صحبت کنید و یادتون باشه ازدواج مساله یک عمر زندگی است و در هر زندگی مشلات و اختلاف نظرهایی وجود دارد ولی اگر قبل از ازدواج با دید باز تصمیم بگیرید خیلی از اختلاف نظرها راحت تر حل می شوند و رضایت از زندگی بیشتری خواهید داشت خوشبخت و موفق باشید.
سلام …من ۲۱سالم رو ذارم تموم میکنم یواش یواش و تا حالا خواستگارای زیادی داشتم که هر کدوم بخاطر برخی موارد رد شدن…الانم یه خواستگار دارم که هیچ ایرادی نمیتونم روش بزارم …خیلی خانواده خوبی هستن …منتهی اصلا به اهنگ گوش نمیدن و منم ادمی هستم که معتاد اهنگ شبا خوابیدنی تو مااشین و حتی الان… بااینکه روز عقد و عروسی نباشه مشکلی ندارم اما اینکه هیچوقت نباشه سخت خواهد شد میدونم….چیکار کنم؟
خب یکی از معیارهای شما علاقه به موسیقی و … است … پس در این مورد باید براساس همین معیارها انتخاب کنید و گرنه در آینده همین موضوع ساده میتونه ایجاد بحث و جدل های طولانی کنه …
هر اندازه دختر و پسر از نظر ویژگی های گوناگون نزدیکتر باشند ترکیب آن دو در زندگی زناشویی استوارتر و عمیق تر خواهد بود. این مجموعه ویژگی ها در منابع اسلامی با عنوان کفویت عنوان شده است که در ابعاد گوناگونی چون: سن، وضعیت روانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و تحصیلی قابل بررسی است.
به طور خلاصه ملاک های ازدواج که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از :
۱ – ایمان و دینداری
پایبندی به ارزش های دینی بدون شک یکی از عوامل خوشبختی در زندگی زناشویی است.
۲ – اصالت خانوادگی:
شناخت خصوصیات و وضعیت تربیتی فرهنگی خانواده همسر آینده، در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر در زندگی زناشویی نقش اساسی ایفا می کند. این مساله باعث می شود بتوانید سازگاری بهتری با همدیگر پیدا کنید.
۳ – سن
تناسب سنی بین زن و مرد، تشابه نیازها و علایق، توقعات و انتظارات را تا حدودی به دنبال دارد. کارشناسان خانواده، حدود ۲ تا ۶ سال اختلاف سن بین زن و مرد را توصیه می نمایند.
۴ – تحصیلات
تشابه تحصیلی نیز در ایجاد تفاهم بین زن و مرد عامل مهمی است. و کسب علم و دانش به خودی خود یک مزیت و ارزش است و در رشد و تعالی فکری افراد نقش بسزایی دارد.
۵ – وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده
تشابه های خانواده های دختر و پسر از نظر وضعیت اجتماعی و اقتصادی یک اصل مهم در ایجاد تفاهم های بعدی بین زن و مرد است. به این ترتیب هیچ کس نسبت به دیگری احساس برتری نمی کند و پذیرش بهتری نسبت به همدیگر خواهند داشت.
۶- زمینه های فرهنگی
ارزش های فردی و اجتماعی، آداب و رسوم، رفتار و سلوک، حتی آداب لباس پوشیدن و غذا خوردن زن و مرد می تواند زمینه های همدلی بیشتر را بین آن دو پدید آورد. به همین جهت شناخت زن و مرد از فرهنگ و واقعیت های ارزش فرهنگی همسر آینده، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
نکته ای که یادآوری آن در این قسمت ضروری به نظر می رسد اینکه ملاک های فوق هیچ یک به تنهایی نمی تواند عامل موفقیت در زندگی زناشویی باشد. افراد باید مجموعه عوامل گوناگون موثر بر انتخاب خود را اولویت بندی کنند و با این اعتقاد که هیچ کسی کامل نیست به نوعی مصالحه دست بزنند.
رمز ازدواج موفق
ازدواج یک پدیده اجتماعی است. بدون تردید انتخاب همسر یکی از مهمترین تصمیم ها در طول زندگی ماست و در حقیقت همه هیجانات، تولید مثل، تربیت نسل آینده، درآمد، مسئولیت، تامین نیازها و چالش های آینده زندگی ما به آن بستگی دارد.
زن و مرد به عنوان مکمل یکدیگر بسیاری از نیازهای روانی- اجتماعی هم را برآورده می کنند. و سه دلیل عشق، مصاحبت و دستیابی به انتظارات و توقعات برای ازدواج مطرح است و توجه به این نکته که هر اندازه انتظارات و توقعات دختر و پسر قبل از ازدواج و در زندگی زناشویی واقع بینانه تر باشد، زندگی زناشویی موفقیت آمیزتر خواهد بود.
ملاک های ازدواج های موفق یا خوشبخت را می توان چنین خلاصه کرد :
۱ – برخورداری از علاقه های مشترک
۲ – داشتن فعالیت های مشترک یا سرگرمی های مشترک
۳ – اظهار محبت نسبت به همدیگر
۴ – اعتماد داشتن به یکدیگر
۵ – رد نکردن یا کمتر رد کردن انتخاب همدیگر
۶ – موفقیت در روابط جنسی
۷ – داشتن زمینه های خانوادگی همسان
۸ – احترام به عقاید و دوستان و آشنایان همدیگر
یک نکته مهم :
هرکس طبیعتا مایل است همسری برگزیند که بیشتر همسان او باشد تا ناهمسان با او. همسانی دو فرد نه تنها آنها را به سوی یکدیگر جلب و جذب می کند، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر می سازد. هر اندازه فرد با همسر خود وجود اشتراک فرهنگی بیشتری داشته باشد، برای سازگاری با او آماده تر است و با اختلافات کمتری مواجه می شود.
هر چقدر در انتخاب همسری با مشابهات بیشتر ذاتی و اکتسابی تلاش کنیم ولی بازهم زن و مرد تفاوت های بسیار چشمگیری با یکدیگر خواهند داشت که باید یاد بگیرند با این تفاوت ها زندگی کنند و ثمره این زندگی یک ازدواج شاد و رضایت بخش باشد.
همچنین پژوهش ها نشان می دهد که تا حدود زیادی خوشبختی و بدبختی زن و مرد را از ابتدای زندگی می توان پیشگویی کرد و به بیان دیگر بسیاری از مشکلات آن ها قابل پیشگیری خواهد بود. به همین جهت امروز، آموزش پیش از ازدواج زوجهای جوان یک ضرورت مسلم تلقی می شود. هر اندازه دختر و پسر اطلاعات بیشتری در جهت شناخت خود و همسر آینده شان داشته باشند و ملاک های عقول تری را برای انتخاب همسر در نظر بگیرند، در زندگی زناشویی خود با مشکلات و ناسازگاری های کمتری مواجه خواهند بود.
سلام من یه خانم ۳۴ ساله هستم وطلاق گرفتم ویه دختر۱۸ ساله دارم الان ۴ساله بایه اقااشنا شدم وبرای اینکه باخصوصیات هم اشنابشیم ازدواج موقت انجام دادیم تابعدا رسمی ازدواج کنیم همدیگرو دوست داریم ولی دخترم وایشون اصلا باهم جوردرنمیان یعنی باهم سرمدصوعات مختلف کل کل میکنن البته بیشتر آقا اینجورهستن وازیه طرف هم میگه که ازدواجمون رو رسمی کنیم ولی من بخاطر این موضوع واقعا سردرگمم خواهش میکنم راهنمایی کنید سپاس
خب شما همین امروز از مشکلات در آینده باخبر هستید … این شما هستید که بین دخترتون و این فرد باید یکی رو انتخاب کنید چون تنش های وارد شده در خانواده در این سن برای دختر شما بسیار خطرناکه
ممنونم بابت پاسخگوییتون
با سلام
اینکه ازدواج رو رسمی کنید خب قطعا شرایط بهتری است نسبت به بحث ازدواج موقت اگر واقعا شناختتون به اندازه کافی از ایشون کامل شده است و خدای ناکرده بعدا باعث پشیمانی نخواهد شد .دختر شما در سن حساسی است و طبیعی است که سخت با شرایط کنار بیاید چه در این شرایط چه در ازدواج رسمی قطعا درگیری هایی وجود دارد منتهی اون اقا باید بتوانند شرایط رو درک کنند و به هر حال خودشون کمی انعطاف داشته باشند .و البته بهتهر دخترتون رو پیش روانشناس ببرید و از نزدیک صحبت داشته باشید چون پذیرش فرد جدید به عنوان پدر اون هم در این سن حس کمی سخت است و ممکن است اسیب هایی هم متوجه ایشان باشد .که در جلسه حضوری مسائل بهتر بازگو خواهد شد .امیدوارم به زودی مشکل شما مرتفع شود و به تصمیم درستی برسید .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱۸۸۴۱۹۸۳۲
موفق باشید
با سلام و وقت بخیر به همه دوستان
من مردی ۴۱ ساله که بعد از ۱۴ سال زندگی مشترک و دوتا فرزند بخاطر اسرار زنم و عدم تفاهم ازشون جدا شدم بچه ها فعلا پیش خانوم سابقم هستن . من میخواستم ازدواج کنم بنظر شما با چطور خانومی ازدواج کنم . لطفا مرا راهنمایی بفرمائید . با تشکر
روزی که در دفترخانه طلاق جدایی از همسر را ثبت می کنید طلاق پایان کار نیست. از این روز است که جدایی از همسر تازه در شما آغازمی شود. هر روز احساسات جدید منفی یا مثبتی را تجربه می کنید که گاهی خودتان هم در رنگ رنگ بودن و متضاد بودن شان مبهوت می شویدد. اگر به هر روشی جدایی حقوقی را ساده انجام داده اید این طلاق درونی دیگر راحت نیست. نویسندگان کتاب پرفروش و کاربردی بازسازی زندگی بعد از طلاق می گویند باید از هجده گام بگذریم تا بتوانیم دوباره آدم اول قبل از ازدواج و حتی بهتر از او شویم. آنها این گام ها را به خشت هایی تشبیه کرده اند که باید روی هم بگذاریم تا زندگی مان را از نو بسازیم. در این مقاله می خواهیم این هجده گام را به صورت خلاصه معرفی کنیم.
گام ۱- انکار
ابتدا باورتان نمی شود این اتفاق برای شما افتاده باشد. حس می کنید یک کابوس طولانی می بینید و هر لحظه ممکن است از خواب بپرید و از این کابوس خلاص شوید.
گام ۲- ترس
وقتی که باور کردید جدا شده اید، تازه ترس ها به سراغ تان می آیند. ترس هایی مثل اینکه نکند از پس زندگی جدید و تنها برنیایم.
گام ۳- سازگاری
حالا برای اینکه ترس هایتان برطرف شود دست به هر کاری می زنید. بعضی از این راه حل ها برای کوتاه مدت جواب می دهد اما در بلندمدت نه. معمولا این راه حل ها بچگانه اند، چرا که در بچگی جواب داده اند.
گام ۴- تنهایی
حالا که بعضی از راه حل هایتان برای زندگی مستقل جواب نداد احساس تنهایی می کنید. این فکر به سرتان می زندکه دو نفری راه حل پیدا کردن برای این مشکل ها چقدر راحت بود. احساس تنهایی بعد از طلاق یکی از آن گردنه هاست که اگر از آن بگذرید بقیه گام ها راحت تر طی می شوند.
گام ۵- به دنبال دوستان قدیمی
در این گام برای رفع احساس تنهایی تان دنبال یک دوست می گردید. معمولا ابتدا به سراغ دوستان قدیمی می روید.مشکل تازه اینجا شروع می شود. بعضی ها دوستان مشترک شما و همسرتان بوده اند. بعضی ها بعد از جدایی رابطه شان را به هر دلیلی با شما کم کرده اند. بعضی ها را هم خودتان طرد کرده اید اما بالاخره می توانید دوستان خودتان را پیدا کنید.
گام ۶- احساس گناه یا طرد شدن
همانطور که در شماره قبل هم گفتیم احساس گناه و طرد شدن دو روی یک سکه اند. اگر شما پیشنهاددهنده جدایی باشید احساس گناه می کنید و اگر مخاطب این پیشنهاد باشید احساس طرد.
گام ۷- اندوه
تازه اینجاست که غم به قلب شما هجوم می آورد. اینجاست که حس می کنید چیز بزرگی را از دست داده اید. همیشه بعد از هر از دست دادنی غم است که به دست می آید.
گام ۸- خشم
بعد از غم خشم می آید. احساس می کنید در حق تان بی انصافی شده است. احساس می کنید یک نفر حق زندگی مشترک خوب را از شما گرفته است. معمولا در ذهن شما آن آدم کسی نیست جز همسر سابق تان.
گام ۹- رها کردن
حالا دیگر می خواهید رها کنید. می خواهید از زندگی قبلی دل بکنید. حالاست که متوجه می شوید از نظر فیزیکی جدا شده اید اما از نظر ذهنی نه. دل کندن کار سختی است اما ممکن است.
گام ۱۰- خودارزشمندی
بالاخره گام های حس های مثبت فرا می رسد. اولین حس این است که من آدم با ارزشی هستم. چیزی که طلاق ممکن است آن را له کرده باشد. آخر این گام به احساس خوب خودارزشمندی می رسید.
گام ۱۱- انتقال
حالا دیگر بیدار شده اید و می خواهید آثار گذشته را از زندگی تان پاک کنید. به این دوره خوب می گویند دوران انتقالی.
گام ۱۲- صداقت
حالا دیگر نمی خواهید خودتان را پشت نقاب پنهان کنید؛ نقاب قهرمان (طلاق روی من بی تاثیر بوده است)، نقاب قربانی (همه چیز تقصیر او بوده است)، می خواهید خودِ خودِ خودتان باشید.
گام ۱۳- عشق
گام سیزده نحس نیست. اتفاقا عشق اینجاست که سربرمی آورد. اینجاست که فکر می کنید آیا ممکن است کسی من را واقعا دوست داشته باشد؟
گام ۱۴- اعتماد
حالا دیگر می توانید به جنس مخالف دوباره اعتماد کنید.کاری که به خاطر زخم عاطفی تان بسیار مشکل است.
گام ۱۵- تمایلات جنسی
شما هم مثل هر انسان دیگری تمایلات جنسی دارید. ممکن است در این مدت درگیری های ذهنی آن را کم یا بیش از حد زیاد کرده باشد. در این مرحله به تعادل می رسید.
گام ۱۶- استقلال
حالا می توانید مستقل باشید. استقلال فقط مالی و فیزیکی نیست. اینجا به استقلال ذهنی هم می رسید.
گام ۱۷- هدفمندی
ذهن مستقل برای خودش هدف می گذارد. شما هم در این مرحله برای زندگی خودتان هدف هایی می گذارید. هدف هایی جدید یا در بیشتر مواقع هدف هایی فراموش شده.
گام ۱۸- آزادی
بالاخره خودتان را کاملا رها می کنید. اینجاست که می توانید دوباره به فکر رابطه های جدید باشید چون ذهن تان دیگر تحت تاثیر رابطه قبلی نیست.
آیا همه به قله می رسند
احساسات بعد از طلاق هر کدام مثل یک خشت هستند. می توان این خشت ها را به صورت هرمی روی هم گذاشت و به اوج رسید اما همیشه اینطور نیست. همیشه افراد بعد از طلاق به قله نمی رسند. بعضی ها تا آخر عمرشان در انکار می مانند و نمی پذیرند این اتفاق برای آنها افتاده است. بعضی ها تا آخر عمر کینه به دل می گیرند. بعضی ها در غار تنهایی می روند. بعضی ها هم دیگر هیچ وقت به جنس مخالف خود اعتماد نمی کنند. بالا رفتن از این صخره ها سخت است.باید صبور باشید و با پشتکار. برای بعضی ها بالا رفتن از این کوه یک سال طول می کشد و برای بعضی چهار سال. اگر صبور باشید بالاخره بالا می روید.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸