رابطه قبل از ازدواج را کنترل کنیم

رابطه با همسر قبل از ازدواج؛ تجربه آموزی یا آسیب پذیری؟

” ازدواج مثل هنداونه سر بسته ست، تا باهاش زیر یه سقف زندگی نکنی از جیک و پوک اخلاقاش چیزی دستت نمیاد!

حداقل کاری که میشه انجام داد اینه که قبل ازدواج تو مراحل دوستی، آشنایی و نامزدی خوب همدیگرو بشناسید و باهم باشید!”

رابطه با همسر قبل از ازدواج، موضوعی است که هر کدام از ما اعتقادت خاص خودمان را داریم.

رابطه با همسر قبل از ازدواج

تجربه آموزی یا آسیب پذیری؟

این روابط که به هرگونه روابط ( بخصوص رابطه جنسی ) بین دو نفری که هنوز با هم ازدواج نکرده اند، اشاره دارد اکنون از مقبولیت بالایی برخوردار است.

اینکه شما مخالف یا موافق سرسخت رابطه با همسر قبل از ازدواج باشید، یک اعتقاد اساسی است که تحت تاثیر گذشته خودتان، پدر و مادرتان و حتی جنسیت تان قرار دارد.

رابطه با همسر قبل از ازدواج

هدف رابطه با همسر قبل از ازدواج

موضوع مهم در برقراری رابطه با همسر قبل از ازدواج، هدف و انگیزه این رابطه است که می توان در قالب دسته بندی زیر تعریف نمود:

  • رابطه عاطفی: این رابطه که با هدف صمیمت و تجربه عشق قبل از ازدواج صورت می گیرد بخصوص برای افرادی که به علاقه و عشق قبل از ازدواج معتقدند، اهمیت ویژه ای دارد.
  • رابطه اجتماعی: در این رابطه معمولا شناخت همسر و خانواده او و آگاهی از فرهنگ و آداب و رسوم یکدیگر، هدف اصلی برقراری رابطه است.
  • رابطه جنسی: رابطه جنسی قبل از ازدواج که اغلب با قصد شناخت سلیقه های جنسی یکدیگر شروع گردد معمولا به لذت گرایی ختم  می شود.

صرف نظر از درست یا غلط بودن این دیدگاه، چگونه می توانیم قبل از ازدواج در جریان رابطه با همسرمان به شناخت دقیق ویژگی های مثبت و منفی او دست یابیم؟

همه چیز درباره رابطه جنسی با همسر پیش از ازدواج

رابطه جنسی با همسر که بعد از ازدواج یک موضوع با اهمیت و بخش مهمی از زندگی مشترک و رضایت از زندگی را تعیین می کند، رابطه زناشویی نامیده می شود.

این رابطه اگر قبل از ازدواج شکل گیرد، تحت عنوان رابطه پیش از ازدواج، رابطه ای از روی عدم کنترل غریزه جنسی، رفع کنجکاوی و حتی هوس بازی از آن یاد می شود.

معمولا افرادی که قبل از ازدواج با همسر خود رابطه جنسی را تجربه کرده اند، دلایل زیر را انگیزه اصلی خود توصیف می کنند:

  • رابطه جنسی با هدف تجربه سلایق جنسی هم و بررسی میزان هماهنگی جنسی یکدیگر
  • رابطه جنسی با هدف جلب رضایت و عشق در دیگری
  • رابطه جنسی از روی فشار درخواست یکی ( معمولا مرد ) و ترس از دست دادن یکدیگر
  • رابطه جنسی با قصد قبلی یکی از طرفین ( معمولا مرد )، جهت اجبار درونی برای ازدواج ( که معمولا با از دست دادن پرده بکارت همراه است ).
  • رابطه جنسی ناخواسته و بدون قصد قبلی، صرفا برای خاموش کردن هوس و میل جنسی

رابطه جنسی با همسر قبل از ازدواج احساسات خوشایند و ناخوشایندی به همراه دارد که تا حد زیادی به هدف و انگیزه برقراری این رابطه بستگی دارد.

به عنوان مثال این رابطه اگر با هدف تجربه عشق و صمیمیت بیشتر صورت گیرد ممکن است لذت جنسی، رضایت و صمیمیت بیشتر را تجربه کنند.

در مقابل افرادی که ناخواسته و یا از روی اجبار یکی از طرفین تن به این رابطه می دهند، با احساسات ناخوشایندی از جمله، سرزنش خود یا دیگری، بی اعتمادی به همسر آینده خود و احساس گناه درگیر شوند.

رابطه با همسر قبل از ازدواج

رابطه با همسر قبل از ازدواج چه پیامدهایی دارد؟

رابطه با همسر قبل از ازدواج از دامنه ای از روابط و تماس فیزیکی سطحی ( معاشقه و بازی ) تا یک ارتباط جنسی کامل را دربر می گیرد.

برخلاف گذشته، اکنون رابطه دوستی و رابطه جنسی قبل ازدواج رواج و مقبولیت بیشتری داشته و حتی عده ای آن را بخش ضروری از شناخت قبل ازدواج می دانند.

اما این نوع روابط در عین حال که باعث افزایش تجربه و شناخت بیشتر سلایق خود و همسرمان می شود، پیامد ها و مشکلاتی نیز به همراه دارد.

از جمله مشکلات احتمالی رابطه قبل ازدواج با همسر، می توان به موارد زیر اشاره نمود:

حاملگی ناخواسته

از دست دادن بکارت، و استرس ناشی از مشکلات جسمانی از جمله بیماری های مقاربتی در کنار تجربه سکس در شرایط استرس زا، معمولا منجر به خاطره ای ناخوشایند را در ذهن هر دو نفر می شود.

بدبینی

سهل گیری در برقراری رابطه قبل از ازدواج، که معمولا برای جلب رضایت طرفین بخصوص در پاسخ به درخواست مرد، صورت می گیرد، در خیلی از مواقع به بدبینی و بدگمانی نیز منجر می شود.

مانعی در راه شناخت

رابطه جنسی در پاسخ به بخشی از کنجکاوی های پیش از ازدواج، گاه باعث می شود دو نفر به جای تمرکز بر شناخت روحیات و خلق و خوی یکدیگر، صرفا به مهارت آموزی و رضایت جنسی تمرکز کنند.

اختیار کمتر در ازدواج

رابطه با همسر قبل از ازدواج، می تواند به احساس اجبار و فشار برای ادامه دادن رابطه و ازدواج منتهی شود.

رابطه با همسر قبل از ازدواج

رابطه قبل از ازدواج را کنترل کنیم

بسیاری از ضربه ها و مشکلات روحی جوانان امروزی در کشورمان به دلیل انتخاب های غلط و سپس برقراری یک رابطه با آن پسر و همچنین عدم توانایی اداره آن رابطه می باشد تا جایی که به خودشان می آیند و می بینند که هرآنچه که داشته و نداشته را داده اند و نتیجه ای از رابطه خود نگرفته و ضربه روحی شدیدی خورده اند.

اما درست است که در سنت و فرهنگ کشورمان ایجاد رابطه اشتباه و مردود است اما چیزی که در جامعه میبینیم خلاف این را ثابت می کند. برقراری ارتباط با هدفی پوچ و تنوع گرایانه رد شده و بسیار خطرناک می باشد، بحث ما روابطی می باشد که با هدف ازدواج سر و شکل گرفته و با نیاز شناخت از همدیگر به جلو پیش می رود.

line-separator

برنامه ریزی در رابطه

دراین روابط می بایست هدف از رابطه مشخص شده و با یک برنامه ریزی خاص رابطه به پیش برود تا جایی که از یک زمانی به بعد، وادین در جریان قرار گرفته تا به کنترل رابطه و راهنمایی فرزندشان ، با تجربه ای که دارند کمک نمایند.

البته والدین نیز باید به دور از افکار سنتی، به حرف های فرزندانشان گوش فرا داده و سپس با استفاده  از تجربه های خود به دور از هرگونه مشاجره و دعوا آنان را راهنمایی نمایند. مشاجره و لجبازی های شما بیشتر باعث احساساتی شدن فرزندتان و سپس تصمیم گیری وی بدون فکر و نزدیک تر شدن به فرد مورد نظرش شده ا جایی که دیگر از شما حرف شنوی نخواهد داشت.

line-separator

والدین چه باید کنند؟

بنابراین والدین عزیز در کمال آرامش برای خوشبختی فرزندشان تلاش کنند اما خود دختران و پسران باید حد و مرز خود را در رابطه شناخته و با توجه به ملاک ها و معیارهایشان در جهت شناخت طرف مقابل پبش بروند آنان همچنین می بایست حد و مرز یک رابطه که برای ازدواج می باشد را برای طرف مقابل مشخص کرده تا بعدها مشکلی در این جهت پیش نیاید.

گفتمان و رفتار ها در این روابط می بایست برای شناخت بیشتر باشد و آن ها را الگویی برای زندگی آینده در نظر بگیرند این می تواند یک آزمایش خوب و مطمئن از طرفین برای شروع زندگی باشد.

بدین ترتیب، ازدواجی که شکل می گیرد با شناخت کافی و همچنین با علاقه بوده و قطعاً خوشبختی را به همراه خواهد داشت.

مقاله های بیشتر در رابطه با این موضوع را در سایت مشاوره قبل ازدواج ببینید

منابع:

تکنیک های مشاوره ازدواج، دکتر یاسر دادخواه، انتشارات نارون دانش، ۱۳۹۸٫

رابطه دختر و پسر قبل از ازدواج، بابک وزیری.

بررسی رابطه بین روابط پیش از ازدواج با نگرش به روابط فرازناشویی، سید هادی علی تبار، دکتر سعید قنبری، دکتر علی زاده محمدی، دکتر مجتبی حبیبی، ۱۳۹۳٫

سوالات متداول

۱ - رابطه جنسی با همسر، چه زمانی شناخت بهتر و در عین حال آسیب پذیری کمتری را به همراه دارد؟

معمولا روانشناسان و مشاوران مناسب ترین زمان برای تجربه و شناخت تفاهم جنسی را دوران نامزدی می دانند. در عین حال تمرکز به شناخت روحیات و خلق و خوی یکدیگر بر اساس معیارهای مدنظر، موضوعی است که تا قبل از این دوره، ( دوره نامزدی ) پیشنهاد می شود. همچنین برای شناخت بیشتر نسبت به سلایق جنسی یکدیگر به جای تکیه صرف بر تجربه آموزی که پیامدهایی بسیاری به همراه دارد، می توان با کمک تخصصی روانشناسان و مشاوره پیش از ازدواج، دانش و شناخت لازم در این حیطه را افزایش داد.

۲ - رابطه با همسر قبل از ازدواج خوب یا بد؟

 برخلاف گذشته، اکنون رابطه قبل از ازدواج صرفا به عنوان یک اشتباه یا خطای جبران ناپذیر قلمداد نمی شود و موافقان یا مخالفان خود را دارد. پذیرش رابطه قبل ازدواج با همسر و یا مخالفت سرسخت با آن تا حد زیادی تحت تاثیر گذشته خودتان، پدر و مادر و حتی جنسیت تان قرار دارد. به عنوان مثال اگر پدر و مادرتان به دلیل ازدواج اجباری و اصرار خانواده ها محکوم به ازدواج با یکدیگر شده و تا اکنون از زندگی خود ناراضی و نالان بوده اند، در موافقت تان با رابطه با همسر قبل ازدواج بی تاثیر نیست. برعکس اگر شاهد ازدواج ناموفق دوستان تان بعد از یک رابطه و دلداگی عمیق بوده اید و ازدواج پدرمادرتان را که سنتی صورت گرفته را الگویی از ازدواج موفق می دانید، ممکن است چندان موافق رابطه قبل ازدواج نباشید.

۳ - مزایای برقراری رابطه با همسر بعد از ازدواج چیست؟

موکول کردن رابطه جنسی به دوران نامزدی و بعد از عقد باعث می شود مسیر عاطفی سالم تر و کم تنش تری را تجربه کنید. احساس اختیار بیشتر در ادامه دادن و تصمیم گیری برای ازدواج، شناخت بیشتر روحیات و خلق و خوی یکدیگر و همچنین کم شدن از پیامد های احتمالی بارداری ناخواسته و مشکلاتی از این دست، از جمله مزایای موکول کردن این نوع روابط به زمان مناسب خود است.

۴ - آیا رابطه با همسر قبل از ازدواج به عشق و صمیمیت بیشتر منجر می شود؟

برخلاف تصور عام، رابطه جنسی با همسر پیش از ازدواج که با هدف دستیابی به صمیمیت و پیوند و نزدیکی بیشتر ایجاد می شود، معمولا نتیجه معکوس داده و باعث خاموش شدن آتش عشق می گردد. جذابیت جنسی به عنوان بخش طبیعی روابط دوستی معمولا با برقراری رابطه به ایجاد احساس بی اعتمادی و گاه دلزدگی یا تنوع طلبی منتهی می شود.

185 پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »
  1. فاطمه
    فاطمه گفته:

    سلام من ۲۱ سالمه حدود ۲ ماه پیش آقای ۲۸ ساله به خاستگاریم اومدن ما هم با هم حدود ۱ ماه رفت وآمد داشتیم اخلاقمون و عقایدمون وخیلی چیزای دیگه مثل همه واسه همین منم قبول کردم الان دو هفته س که با اطلاع خانواده هامون به هم محرم شدیم قرار گذاشتیم تا ۱ ماه دیگه عقد کنیم ولی جدیدا ازم می خواد با هم رابطه داشته باشیم و همش میگه من اینجوری اذیت میشم ولی من درخواستشو رد کردم ولی اون همش اصرار می کنه نمی دونم چیکار کنم.

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      خب این دوران دوران طلایی شناخته و باید تا سقف ۹ ماه باشه تا بتونید از هم شناخت کاملی بدست بیارید
      پس رفتار ایشون در این زمان کاملا به دور از استانداردی هست که برای یک خواستگار انتظار میره

      پاسخ
  2. فاطمه
    فاطمه گفته:

    سلام من ۱۹ سالمه ۲ ماه پیش برام خواستگار اومد که پسره مومنیه ۲۲ سالشه و اخلاقشم خوبه فقط تنها مشکلی که داره وضعیت مالیشه که ضعیف تر از منه… از نظر مالی نمیتونه زیاد ساپورتم کنه و من از این بابت خیلی استرس دارم مدام خانوادم بهم میگن که اون نمیتونه تورو خوشبخت کنه و نیاز مالیتو بر طرف کنه میخواستم نظر شما رو بدونم ممنون

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      خود شما غیرمستقیم به معیارتون در زندگی اشاره کردید … بهترین توصیه اینه که خودتون رو در شرایط چندین سال دیگه و مسایل مالی قرار بدید
      و بعد ببینید میتونید باز هم احساس آرامش و خوشبختی کنید ؟

      پاسخ
  3. پرویز
    پرویز گفته:

    سلام پسری هستم ۲۵ ساله . مدت سه سال هست که با خانومی دوست بودم بسیار سنتی و جدیدن عقد کردیم من با این خانم رابطه جنسیی داشتم اخلاق ایشون کاملا خوب بود با من تا وقتی ک عقد کردیم تمام مشکلاتمون شروع شد ایشون در جریان رابطه ی قبلیه من بودن اما بعد از عقد یادشون افتاد دارن از بودن با من رنج میکشن چون خودشون واقعن پاک و معصومن تو این موردا زندگی واسم جهنم شده یه ماه دیگه تاریخ ازدواجمه. ایا درسته با این شرایط روحی با ایشون ازدواج کنم در ضمن نگرانیه بنده بیشتر بخاطر خانواده ی مذهبی ایشونه ک طاقت این چیزارو ندارن و کلن حتی طلاقو نابخشودنی میدونن لطفن کمکم کنین

    پاسخ
  4. Arsham
    Arsham گفته:

    سلام من ادم دختربازی بودم و الان یک ساله به یکی از دوست دخترام علاقه شدید دارم و میخوام باهاش ازدواج کنم ولی سر دوراهی موندم که کارم دسته یانه و همش میگم باتوجه به رابطه ی قبل از ازدواج بعدا زندگیمون خراب میشه،لطفا راهنمایم کنید.ممنون

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      بستگی به شما داره که چقدر بتونید ایجاد اعتماد کنید … اگر در این مدت باز کارهای گذشته رو تکرار کنید مسلما” ایشون به شما بی اعتماد خواهد شد

      پاسخ
  5. روشنك
    روشنك گفته:

    با تشکر از سایت خوبتوو
    خواهش میکنم حرفاى منو ثبت نکنید و تو سایت نزارید ..
    خیلى ممنون میشم بدون ثبتِ حرفاى من و درخواستم در سایت،، جوابتون و راهنماییتون رو واسم ثبت کنید که استفاده کنم
    تروخدا خواهشم رو بپذیرید

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲

      امکان ارسال خصوصی وجود نداره

      پاسخ
  6. ronak
    ronak گفته:

    سلام.من ۲۹سالمه لیسانس روانشناسی دارم.یکسال هست با آقای ۳۳ساله رابطه دارم ازاوا هم به قصد ازدواج بود.ما از نظر فرهنگی مذهبی تحصیلاتی تفاوت داریم.با شناختی که از ایشون دارم همه چیزو درباره فرهنگمون گفتم قبول کردن اما میترسم بددل باشه .چون چندمورد دیدم بددلیشونو.باووجود اینکه فوق اعاده دوسم داره من اینطوری نیستمخیلی پسر خوب کاری و چشم ودل پاک هستن.ولی حس میکنم به مشکل برمیخوریم.مراسم خواستجگاری هم برگزارشده خانواده ها مشکلی ندارن فقط بخاطرمذهب میترسن.چندین بار خواستم تموم کنم اما هرکاری میکنن منو نکه دارن و تا الان هم اینکارو کردن.منم ازآدمای سمج خوشم میاداینم سمج هستن و نذاشتن دوروز با هم قهر باشیم.فقط دنبال آرامش هستن.مشاوره ازدواج هم رفتیم از نظر اخلاقی مشکلی نداشتیم فقط تفاوت فرهگ و مذهب بود.ولی همش دودلم.بخاطر سردی من چند بار دعوامون شد که منو بدجور زد.حتی نمیدونم دوسش دارم یا نه .لطفا کمک کنیداگه قراره تمومش کنم چطوری تموم کنم ..

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      با خودتون روراست باشید … اگر فقط و فقط سمج بودنش برای شما جذابیت داره پس دلیلی برای مشاوره گرفتن ندارید
      در صورتی که خودتون بهتر میدونید و ما چیز زیادتری رو نمیتونیم به شما گوشزد کنیم… ،هدف از ازدواج رسیدن به ارامشه و در این مورد نباید به سادگی از کنارش رد بشید
      معیارهای خودتون رو بررسی کنید و درست تصمیم گیری کنید …
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه

      پاسخ
  7. سحر
    سحر گفته:

    سلام وخسته نباشید/من دختر نوزده ساله ای هستم من ونامزدم یک ماه هست ک عقد کردیم قبلش هم حدود یکسال باهم دوست بودیم که دوستی از طریق بازی کلش و مَجازی بود و از لحاظ مالی /عقیدتی فکری دینی و خانوادگی کاملا در یک سطح بودیم/و با وجود مشکلات زیاد مثل دوریه راه بالاخره باهم ازدواج کردیم/ ک خداروشکر موفقم بود و خانواده ی من بشدت همسرمو دوس دارن و بالعکس تو یکساله قبل از عقد بشدت بهش وابسته بودم و دوسش داشتم و اون هم خیلی خیلی منو دوست داشت و بعد ازدواجم صدبرابر اون دوسم داره و بهم محبت میکنه اما حدودا دو هفتس بی اختیار نسبت بهش سردم ینی حس خاصی مثل عشق ک همیشه تصورشو میکردم ندارم و خودشم خیلی ناراحته که بهم بی محلی میکنی مثل یه ادم عادیه تو زندگیم طوری که قبب ازدواج میگفتم اینطوری ک من دوسش دارم بعد ازدواج خیلی بیشترن میشه همسرم هم هیچ ایرادی تو هیچ زمینه ای نداره کاملا خوب و عالی اما نمیدونم چرا نسبت به خودش کاراش حرفاش بی تفاوت شدم مثلا با اینکه یک هفتس رفته شهرخودش و چقدر گریه میکنه که دلش برام تنگ شده من حتی حس دلتنگی بهش ندارم و فقط لفظی میگم ک اره منم دلم تنگ شده هیچ کسیم تو زندگیم نیست خواهش میکنم کمکم کنید😥😥😥

    پاسخ
    • نویسنده سایت
      نویسنده سایت گفته:

      با سلام خدمت شما
      این مسئله که نوشته اید نمی تواند به معنی عدم علاقه شما به همسرتان برداشت شود . افراد در زمنیه های مختلف متفاوت هستند اما اینکه شما انتظار داشتید بعد از ازدواج علاقه تان بیشتر شود حالا نشده ؟؟ یک مسئله دیگر است و امکان دارد همسرتان بیشتر از انچه باید به شما ابراز علاقه می کند و نمی گذارد که شما تشنه محبت و نیازمند برقراری روابط شوید بنابراین شما بیشتر از آنچه باید علاقه و محبت دریافت کرده اید برای اموزش همسرتان برای روابط عاشقانه و متعادل کردن روابطتان می توانید از روانشناسان کانون مشاوران ایران کمک بگیرید ۸۸۴۲۲۴۹۵

      پاسخ
  8. افسوس
    افسوس گفته:

    سلام. سوالی دارم که خیلی ناراحتم میکنه. معمولا پسرا برای ازدواج میگن دخترایی رو میگیرن که دست نخورده باشن. پس چرا برای من برعکس اتفاق افتاده. پسرا دختری رو که میارن خونه و باهاش رابطه برقرار میکنن و بهش وابسته میشن و همون دختره دست خورده رو برای ازدواج میگیرن!!! یعنی نمیگن که دختری که خونه بیاد قبلش حتما جاهای دیگه هم رفته. یعنی پسرا اینقدر ساده ان؟ خسته شدم از این چیزا چون برای خودم که اینجوری نبودم اتفاق افتاده

    پاسخ
    • مشاور خانواده
      مشاور خانواده گفته:

      با سلام خدمت شما
      نه سال گذشته اما هنوز خانواده شما راضی نشدن ، مثل افراد چاقی که مدتها در رژیم هستند ولی دریغ از اینکه یک کیلو کم کنند. واقعیت این است که زمان به خودی خود مسئله را حل نمی کند شما نیاز به فن و تکنیک نفوذ بر دیگران و گرفتن رضایت از خانواده خود هستید و با توجه به اینکه در این مدت نتوانتسه اید موفق شوید بهتر است نفر سومی وارد این جریان شود ، بهترین گزینه کمک گرفتن از یک شاور است که ابتدا به بهانه خودتان پایه ی والدینتان را به جلسه مشاوره باز کنید و دلایل آنها را برای رد و دلایل شما را برای این ازدواج آن طور که هر دو طرف حرف یکدیگر را بشنوند و قبول کنند توسط مشاور رسانایی می شود تا بعد وارد مذاکره و گرفتن تایید شود . البته اگر دلایل خانواده برای رد این ازدواج قابل قبول نباشد . روانشناسان کانون مشاوران ایران در این زمینه می توانند کمکتان کنند ۸۸۴۲۲۴۹۵

      پاسخ
  9. Mahsaaa
    Mahsaaa گفته:

    سلام خسته نباشید.دختر۲۴ ساله ای هستم بااقایی که۲۸ سالشه اشنا شدیم اوایل برای دوستی معمولی بعد ایشون با شناختی که پیدا کردن گفتم برا ازدواج میخان ادامه بدیم و مادرشون رو در جریان گذاشتن مادرشونم گفتن فعلا تو شرایط لازم رو نداری نمیتونیم خواستگاری بریم منم خودم امادگی ازدواجو فعلا ندارم و یه مشکلی که دارم گذشتمه قبلا رابطه داشتم و نمیتونم به این اقا بگم میدونم بدونه دیگه اعتماد نمیکنه بهم منو ادم پاکی میدونه

    پاسخ
    • niiiloooo
      niiiloooo گفته:

      ببین عزی م نمیخواد از گذشتت بگی اقایون مطمعن باش انقد ک ادعاشون میشه پاک نیستن مهم وقتیع ک وارد زندگی میشی وگرنه هرکسی تو گذشتش اشتباهاتی داشته سر شرایط روحی بد یا احساسات اشتباه

      پاسخ
  10. sanaz
    sanaz گفته:

    سلام به دوستان عزیز ..من با اقایی چند سال دوست بودم اما سر اتفاقاتی ک شامل خیانت و دروغ های ایشون بود بهم خورد رابطمون ..الان خاستگاری دارم که خیلی پیگیر گذشته منه منم چون گذشتم تو نظر خودم مهمه احساس میکنم اونم حساس شده اخه چی بگم ؟؟؟بگم دوست پسر نداشتم میترسم عکسایی ک دوست پسر سابقم داره ازم یوقت دردسر بشه

    پاسخ
  11. marzeyeh
    marzeyeh گفته:

    سلام خسته نباشید من سه سال با پسری دوست بودم ک عاشقم بود به گفته خودش رابطمون عالی بود حتی رنگ وسایل خونمونو انتخاب کرده بودیم و با هم رابطه داشتیم البته ن کامل …من امتحانش کردم چند بارم مچشو گرفتم رابطمو سه هفتس تموم کردم حتی یک بارم برای عذر خاهی زنگ نزد الان ی خاستگار دارم پسر خیلی خوبیه موندم رابطمو با دوست پسرم بهش بگم یا نه میترسم بعدها بفهمه …یا دوس پسرم بخاد اذیت کنه

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      امیدوارم در مورد گذشته به ایشون چیزی نگید و چنین خیانتی رو به خودتون و اعتماد ایشون روا ندارید
      چون هر بیانی میتونه اعتمادش رو برای همیشه از شما سلب کنه
      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      ۰۲۱-۸۸۴۷۲۸۶۴

      پاسخ
  12. Saray
    Saray گفته:

    بعد یه ماه که تهران بودم رفتم پیشش و دوباره عقد موقت کردیم این مدت باهام خیلی خوب بود و هروخ میتونسیم همو میدیدیم میرفتیم خونه باغ یکی از دوستاش ولی به خاطر مشغله های کاری اون و گاهی بیمارستان رفتنش درحد ماهی یه بار یا دوماه یه بار همو میدیدیم فقط یکی دوبار در طول ماه دوسه سری دیدمش این مدت هروخ اسم ازدواجو میاوردم یه بهونه ای میاورد گاهیم امیدوارم میکرد و میگفت انشالله یه کم دیگه همه چی جور میشه ولی چند بار کاملا ناامیدم کرد هروخ یه چیزی میگفت یه مدت بیماریشو خیلی شدید میگفت یه مدت میگفت خانوادش کاملا مخالفن نمیتونه باهاشون تموم کنه و خانواده منم تنهایی بیاد خاستگاری قبول نمیکنن یه مدت میگفت میخوان همسر سابقشو برگردونن د اواخرم میگفت دخترش مخالفه او اینقد تو گوشش خوندن باهاش پارک نمیره و میگه بابا میترسم عشقت بیاد منو تو پارک ول کنی گم بشم اوضاع همینطور بود و من فقط شبا گریه میکردم و از خدا کمک میخواستم تا اینکه یه ماه پیش چند هفته مونده به امتحانام یه شب گفت که تا حالا هرچی بهم گفته دروغ بوده بیماریش اسم زنش که معصومه بوده علت طلاقشون و شغل پدر مادرش که گفته بود مادرش پزشکه باباش نظامی قضیه چشماش که گفته بود به خاطر تماس من اسید پاشیده به چشمش همه و همه دروغ بوده و خیلی جزئیات دیگه گفت خانواده زنش خراب بودن و زنشم طرف خانوادشو گرفته و جلو پدرمادر این فحشش داده.به خاطر همین طلاقش داده میگفت خانواده زنش در وضع خیلی بدی بودن و این آدمشون کرده و براشون خونه زندگی گرفته و بعد اینکه زنش جلو مامانش فحشش داده اینم گفته فردا میریم طلاق میگیریم و اونم گفته من از خدامه میگفت همین باعث شد از همه زنا و دخترا متنفر بشم فک میکردم همشون فقط ازت استفاده میکنن وقتی از هرلحاظ تامیین شدن ولت میکنن.میگفت با خیلی دخترا دوست شده که عاشقشون کرده و ازشون سواستفاده کرده بعد ولشون کرده.از اونجایی که وضع مالی ماهم خوی نیست میگفت وقتی باتو آشنا شدم گفتم تو هم یکی مثل زن سابقمی که دنبال کسی هستی که فقط ازش پول بکشی ولی وقتی بعد یه مدت ازم پولی هم نخواستی و بعد کلی امتحان کردن دیدم نه تو خیلی ساده ای واسه همین از همون ماه های اول یه بار باگفتن قضیه زن و بچم بعد سرطان بعد چشمام و خلاصه بابهانه های مختلف سعی کردم ازم بدت بیاد ول کنی منم هرگز نمیتونسم خودم مستقیما بگم نمیخوامت همش یه چیزایی میگفتم خودت منصرف بشی نمیخواستم بدونی از اول هدفم انتقام بوده.میگفت این مدت تو تهران که باهم بودیم فهمیدم چقدر عاشقمی و چیکارا برام کردی منم دوستت داشتم ولی نمیتونسم همه چیزو بهت بگم ولی الان دیگه گفتم بزار بگم تا آخر عمر که ننیشه صیغه ای زندگی کرد یا منو میبخشه یا نه الان قراره بعد امتحانام منو ببره پیش مامانش که اگه اونا منو تایید کردن بعدش من برم خونه همه چیزو بگم بیان خاستگاری و انشالله ازدواج کنیم.این بود قصه من راستش من از اینکه سرطان داشتنشو دروغ گفته خیلی خوشحال شدم من واقعا دوستش دارم به علاوه من صیغشم دیگه دختر نیستم به خاطر آبرومم شده مجبورم باهاش ازدواج کنم.ولی اینکه سه ساله بازی خوردم و زن سابقش دارن عذابم میدن اینم بگم که دخترش پیش مادرشه.خلاصه همه راست و دروغا تو ذهنم قاطی شده اولش که همه چیزو بهم گفت خیلی خوشحالم شدم ولی الان اون خیلی تلاش میکنه رضایت منو جلب کنه و به نوعی جبران کنه ولی من روانم قاطی شده و همش از زندگی گذشتش و زنش سوال میکنم میگم چرا فلان کارا رو برا اون کردی برا من نمیکنی و حس میکنم منی که این خمه آرزوی ازدواج با اونو داشتم الان دارم با بهونه هام همه چیزو خراب میکنم.شرمنده داستان من خیلی طولانی بود.واقعا عذر میخوام ولی باور کنید خیلی داغونم باید یه جا حرفا مو میزدم تمنا میکنم ارکی نوشته منو میخونه اگه حوصله کرد و تا آخرش خوند راهنماییم کنه؟من الان باید چیکار کنم؟چطوری همه چیزو فراموش کنم و مهمتر از همه با همسر سابقش کنار بیام من اینقدر حسودم وقتی رابطه داریم همش فک میکنم با اون چطوری رابطه داشته.تو رو خدا هرجوری میتونید کمکم کنید دارم دیوونه میشم اینقد سگ اخلاق شدم گاهی یه اسمسای چرتی براش میفرستم دیشب میگفت حس میکنم بعد گفتن واقعیت های زندگیم دیگه منو نمیخوای فقط مستقیم نمیگی دنبال بهونه ای ولی من هنوزم بی نهایت عاسقشم همین الان کلی دلتنگشم ولی نمیتونم افکارمو کنترل کنم.خواهش میکنم کمکم کنید.با تشکر بابت پرحرفیم بی نهایت عذر میخوام.

    پاسخ
    • ►Responder◄
      ►Responder◄ گفته:

      در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
      دفتر قیطریه:
      ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه
      دفتر سعادت آباد:
      ۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲ خط ویژه
      دفتر شریعتی:
      ۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵ خط ویژه

      پاسخ
  13. Saray
    Saray گفته:

    سلام.من یه دختر ۲۲ ساله هستم سه سال پیش با یه مردی آشنا شدم که اوایل خیلی دوسم داشت اینقد بهم محبت میکرد که حس میکردم خوشبختر از من آفریده نشده خلاصه اینقد بهم محبت کرد و گفت وگفت من سخت عاشقش شدم بعد یه مدت گفت قبلا ازدواج کرده و یه بچه داره و۲سال بیشتره طلاق گرفته برام خیلی سخت بود ولی متاسفانه زمانی اینو گفت که من سخت عاشقش بودم و نمیتونسم ازش بگذرم و قبول کردم البته اینم بگم من از اول اعتقادی به دوستی نداشتم به خودشم گفتم اونم از همون اول گفت که قصدش ازدواجه ولی هر قراری که برای خواستگاری میزاشتیم قبلش یه اتفاقی میفتاد که خود به خود به هم میخورد.بعد یه مدت بهم گفت سرطان خون داره و تازه فهمیده بدجوری اسیر عشقش شده بودم اینقدر اخلاقای خوب نشون داده بود عاشق همه خصوصیات اخلاقیش بودم و اونو یه مرد واقعی میدونستم یه بار برای درمان رفت آلمان وقتی برگشت خودش زنگ زد و اینبار محبتش حتی از روزای اولم بیشتر شده بود.خلاصه چند ماه گذشت و بازم قرار خواستگاری گذاشته بودیم که قبلش یه روز که سرکار بود و بهم گفت زنگ نزن منم چند روز بود دلتنگش بودم لج کردم پشت هم زنگ زدم سری آخر آه و ناله میکرد گفت اسید پاشیده تو چشمش و سرم داد کشید که با زنگ زدنم حواسش پرت شده و چشماشو از دست داده.خلاصه بعد اون یه مدت گدشیش خاموش بود بعد دوباره روشن کرد گفت چشماش از عمل در نیومده و یکی در حی بوده که تخلیش کردن و خلاصه میگفت عاشقم بوده و منتظر این بود کنار هم زندگی کنیم که من خرابش کردم گفتم بازم اشکال نداره من همینجوریم باهات ازدواج میکنم و چشمات خوب میشه و چشم مصنوعی استفاده نیکنی و این حرفا ولی اون نیگفت تمومش کن و خیلی وقتام گیر میدادم ج میداد میدید منم فحش میداد میگفت اسمتو نمیبینم ج میدم اینقد زنگ نزن اون مدت خیلی اذیت شدم عذاب الیم الهی کلی نذر کردم و روزه گرفتم و از خدا خواستم معجزه کنه یه چشمشو حداقل نجات بده اینقد متاسف بودم و از این که تلفن من باعث این اتفاق شده عذاب وجدان داشتم که حتی از خدا میخواستم یه چشم از من بگیره یه چشم اونو خوب کنه اینجوری هردو یه چشم داریم.ولی بعد اون دیگه باهام خوب نشد هروقت زنگ میزدم همین که صدامو میشناخت فحشم میداد و میگفت دست از سرم بردار چشمامو گرفتی دیگه چی میخوای از جونم چند ماه به همین منوال گذشت و منم این مدت فهمیدم قضیه تخلیه چشمش اغراق بوده از رو ناراحتی و چشماشو عمل کرده خوب شدن فقط به عینک احتیاج داره.ولی اون همچنان باهام بد بود همش باهام خدافظی میکرد ولی من گوش بده نبودم خیلی دوستش داشتم ولی تو این مدت هرگز برای همیشه گوشیشو خاموش نکرد که خدافظی کنه یه وقتایی حتی خودش زنگ میزد میگفت فقط میخواسته حالمو بپرسه همه اینا رو به فال نیک میگرفتم فک میکردم اونم نمیتونه فراموشم کنه به همین دلیل کامل خدافظی نمیکنه و خطشو خاموش نمیکنه و گاهیم زنگ میزنه خلاصه اوضاع به همین منوال بود و من زنگ میزدم اون فحشای بد پدر مادری بهم میداد و میگفت دست از سرم بردار من مردنیم و نمیتونم تو رو قربانی خودم کنم تا اینکه اسفند ۹۴ یه شب که اسهای عاشقونه براش میفرستادم برای اولین بار جواب اسهامو داد و نوشت دیگه نمیتونه نگه و دوسم داره و نمیتونه خودشو نگه داره بعد اونشب دیگه باهام حرف میزد ولی همش میگفت وضعش وخیمه و میمیره و نمیتونه قبل مرگش منو ببینه همش بهم میگفت برم دیدنش

    پاسخ
« دیدگاه های قدیمی تردیدگاه های جدیدتر »

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *